مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
اشتراک معنوی
حوزههای تخصصی:
این نوشتار با روش «توصیفی- تحلیلی» به معناشناسی «اختیار» و استناد آن به خداوند در عرفان اسلامی پرداخته است. عارفان مسلمان برای «اختیار» کاربردهای گوناگونی بیان داشته اند. از بعضی از عبارات آنان چنین برمی آید که آنان این اصطلاح را در خدا و انسان به نحو مشترک لفظی به کار برده اند. نگارنده با توجه به شواهد داخلی و برخی از عبارات دیگر عرفا، تلاش کرده است معانی متفاوت را به معنای واحد برگرداند و قدر جامع مفهومی ارائه دهد. همچنین از برخی عبارات آنان استفاده می شود که اختیار همراه با تحیر و تردید، بر حق تعالی قابل اطلاق نیست. این نبشتار با توجه به برخی دیگر از عبارات آنان، سعی داشته است که استناد اختیار همراه با تردید را به خداوند متعال را با توجه به برخی از اعتبارات دیگر، مستدل سازد و تعارضات بدوی را از میان عبارات آنان برطرف کند.
بررسی تطبیقی دیدگاه های غزالی و علامه طباطبائی در نظریه «روح معنا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«روح معنا» از جمله نظریات مطرح در باب معناشناسی واژگان دینی است که بزرگانی همچون غزالی و علامه طباطبائی بدان التفاتی خاص نشان داده اند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع اسنادی، ضمن تأکید بر تحلیل معناشناختی الفاظ قرآنی، بررسی و تطبیق این نظریه را در آموزه های این دو اندیشمند هدف خود قرار می دهد. غزالی این نظریه را بر موازنه عالم غیب و شهادت و ارتباط ظاهر و باطن مبتنی می سازد. روح معنا نزد وی، حقیقتی ملکوتی است که در قالب مصادیق محسوس امکان تمثل دارد و راهیابی بدان در گرو گذر صوفیانه از خطه خیال و پیرایش هاله خصایص مصداقی از گوهر معناست. وی در این باره تقریرهای متفاوتی ارائه می دهد. علامه طباطبائی نیز در پرتو این نظریه، معناشناسی واژگان و اطلاق آنها بر مسماهای مختلف را بر مبنای کارکرد و غایت آنها توجیه می سازد. با این همه، به رغم اینکه هر دو اندیشمند با طرح این نظریه، بر انکار تأویل به معنای عدول از معنای ظاهر تأکید دارند، در مواردی متعدد، شاهد اقبال ایشان به نظریه وجود مجاز در سخن خدا و ضرورت اراده معنایی مخالف ظاهر هستیم.
فرآیند مابعدالطبیعی سازی همراهی الهی در نظریه «معیت قیومیه ی صدرایی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های هستی شناختی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
187 - 208
حوزههای تخصصی:
"معیت" در عرف، به معنای "همراهی جسمانی" است؛ اما همراهی الهی در آیه "وهو معکم أینما کنتم" نمی تواند همچون همراهی ما با دیگر اشیا باشد. پیش از ملاصدرا، مفسران لفظ "مع" را مشترک لفظی دانستند. آنها باتوجه به پوسته معیت و معنای ظاهری آن، معیت حق تعالی با انسان ها را به معانی گوناگونی تأویل می برند؛ اما ملاصدرا معتقد است نباید از ظاهر الفاظ مشتبه عبور کرد و آنها را تأویل برد. او با طرح " معیت قیومیه " مخاطب را از نگرشی ظاهری به نگرشی باطنی از معنای معیت می رساند. جهان بینی فلسفی- عرفانی ملاصدرا در کنار روش تفسیری وی (تفکیک مفهوم از مصداق) بر اشتراک معنوی معیت دلالت دارد؛ براین اساس هسته اصلی معنایی معیت، " مطلق همراهی" است که اقسام متعددی می یابد. البته انتقاداتی بر تفسیر معیت به " معیت قیومیه " ؛ همچون "عدم سازگاری با سیاق آیه" و " تحمیل پیش فرض های عرفانی " وارد شده است اما پژوهش حاضر نشان می دهد طرح معیت قیومیه می تواند افزون بر حل مسئله تعارض ظاهری آیه با مبانی توحیدی، مخاطب را با استفاده از میراث تفسیری، به منظومه ای از معانی رساند که هریک وجهی از معیت خدا با بندگان را تبیین می کنند. بر این اساس برای مخاطب وحی، معیت خدا با بندگان، تصویر جامع تری پیدا می کند.
امکان ذاتی و امکان استعدادی از نظر ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صدرالمتألهین در ابتدا امکان ذاتی و امکان استعدادی را مشترک لفظی میداند ولی در نهایت قول به اشتراک معنوی آنها را پذیرفته و هردو را از سنخ معقولات ثانیه» فلسفی قلمداد میکند که به وجود منشأ انتزاعشان موجودند. او در مباحث قوه و فعل کتاب اسفار گامی جلوتر گذارده و امکان استعدادی را از سنخ معقولات ثانیه» فلسفی یی میداند که از وجود فی غیره و ربط و نسبت خارجی انتزاع میشود، اما پاسخ وی به شبهه» «اضافه» موجود به معدوم» نیز محل اشکال و تأمل است. علامه طباطبایی ضمن پذیرش وجود امکان استعدادی بنحو وجود فی غیره و رابط و ارائه» تبیین صحیحی از چگونگی این ربط و نسبت در خارج، پاسخ مناسبی برای شبهه» مذکور فراهم می آورد و برهان بدیع خود را در باب خروج از قوه به فعل ارائه میکند.
خوانشی تحلیلی از دیدگاه ملاصدرا و متأخرین پیرامون معنایاسمی و حرفی وجود (تأملاتی در مباحث زبانی حکمت متعالیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا در آراء خود به مباحث زبانی توجه داشته و درباره معنای اسمی و حرفی سخن گفته است. مفسرین، آراء وی در اینباره را خالی از تهافت ندانسته اند تا جایی که بخشی از آراء او را بر دیگری ترجیح داده و ادق از دیگری دانسته اند. این نوشتار با طرح و مقایسه آراء ملاصدرا در باب معنای اسمی و حرفیِ وجود، چارچوبی برای طرح مباحث هستی شناسی، معرفت شناسی و زبان شناسی ارائه داده و با بهره گیری از مباحث زبانیِ علمِ اصولِ فقه، رویکردی تحلیلی زبانی را برای برون رفت از این تهافت ارائه کرده است. ملاصدرا بر این باور است که از یکسو میتوان از طریق اشتراک معنویِ معنای حرفی وجود (است) به اشتراک معنویِ معنای اسمی وجود (هست)، استدلال کرد و از سوی دیگر، اختلاف بین وجود رابط و محمولی، نوعی است. این دیدگاه ملاصدرا محل نزاع و تفسیرهای متفاوتی واقع شده و پرسشهایی را پیش روی صاحبنظران قرار داده است؛ از جمله اینکه آیا این دو دیدگاه همخوانی دارند؟ آیا این نظریه با تشکیک وجود و اشتراک معنوی وجود، سازگار است؟ آیا وجود رابط و محمولی از یک سنخند؟ آیا دو تقسیمبندی وجود در حکمت متعالیه، یعنی تقسیم سه شقی وجود به رابط، رابطی و نفسی و تقسیم دو شقی وجود به رابط و مستقل با یکدیگر در تضادند؟ آیا دو تقسیم یادشده، با آراء ملاصدرا در حوزه معنای اسمی و حرفی سازوارند؟
بررسی تحلیلی - انتقادی نظریه اشتراک معنوی در گزاره های الهیاتی از منظر آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هجدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
149 - 173
حوزههای تخصصی:
علامه جوادی آملی، از شارحان برجسته حکمت متعالیه، در معناشناسی گزاره های الهیاتی، نظریه اشتراک معنوی را در گزاره های لفظی الهیاتی و گزاره های برآمده از واقع پذیرفته است. توجه ایشان به نظریات دیگر در معناشناسی گزاره ها و همچنین چالش های مطرح در مورد نظریه اشتراک معنوی، سبب شده است که تقریر ایشان از این نظریه، دربردارنده زوایای جدیدی باشد؛ از جمله تأکید بر نظریه وضع الفاظ برای ارواح معانی، امکان عقل برای شناخت مفهومی واجب در حوزه ذات و صفات ذاتی، سازگار دانستن نظریه اشتراک معنوی با نظریه وحدت شخصی، تطبیق گسترده این نظریه در آیات و روایات. با این همه ملاحظاتی در این تقریر وجود دارد که ممکن است اصل نظریه اشتراک معنوی را به چالش بکشد که از جمله آنها می توان به نارسایی ادله این نظریه، ناسازگاری نظریه اشتراک معنوی در گزاره های لفظی الهیاتی با قواعد زبان عرب، محذور اکتناه واجب و منتفی شدن این نظریه بر پایه وحدت شخصی وجود اشاره کرد.
معناشناسی واژه موجود و مسأله اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۲
۱۵۴-۱۳۷
حوزههای تخصصی:
موجود از مفاهیم محوری در تاریخ فلسفه اسلامی است. اما این واژه و مصدر آن یعنی واژه وجود، دارای اطلاقات مختلفی است که مشهورترین آن دلالت بر موضوع مابعدالطبیعه است. این واژه بر مبنای تحلیل هیأت لفظی آن می تواند واژه ای بسیط یا مشتق باشد که بر سر تعیین مفهوم هر یک از این واژگان بسیط و مشتق و اشتراک معنوی آنها اختلاف نظر وجود دارد. این مقاله جستار از این معانی را ذیل یکی از استدلال های مشهور سهروردی در رد خارجیت وجود، محور بحث قرار می دهد. مطابق این ایراد، از فرض خارجیت وجود اشتراک لفظی واژه موجود لازم می آید. پاسخ به این ایراد با تفکیک میان دو واژه موجود بیان می شود و از تحلیل هر یک از دو پاسخ روشن می شود واژگان بسیط و مشتق موجود هر یک مشترک معنوی بوده و از این اشتراک معنوی، تحقق توأمان وجود و ماهیت در متن جهان خارج لازم می آید.
تحلیل معناشناختی و وجودشناختی کاربردهای قرآنی وحی با تأکید بر مبانی حکمت متعالیه
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
31 - 63
حوزههای تخصصی:
چیستی وحی و چگونگی نزول آن از جمله مسائل مهمی است که از دیرباز ذهن اندیشمندان مسلمان را به خود مشغول داشته است. در این میان مفهوم شناسی و وجودشناسی وحی براساس کاربردهای قرآنی آن، از اهمیت بسیاری برخوردار است. در جستار حاضر تلاش شده است با رویکردی معناشناسانه و فلسفی و با بهره گیری از برخی مبانی حکمت متعالیه، به این پرسش پاسخ داده شود که کاربردهای قرآنی وحی براساس دو محور هم نشینی و جانشینی چگونه است. این کاربردها از نوع اشتراک لفظی است یا معنوی؟ اگر از نوع اشتراک معنوی است، تفاوت مصادیق وحی در چیست؟ در پایان، این نتیجه به دست آمده است که کاربردهای گوناگون وحی در آیات قرآن، از لحاظ مفهومی از نوع مشترک معنوی و از جهت مصداقی از نوع تفاوت تشکیکی است؛ بر همین اساس وحی نازل شده بر پیامبر با وحی نازل شده بر غیرپیامبر اعم از انسان و دیگر حیوانات مانند زنبور عسل، از حیث مفهومی و ماهوی تفاوت ندارد، بلکه تفاوت آنها از حیث وجودی است و از نوع تفاوت تشکیکی است؛ البته باید توجه داشت که وحی نازل شده بر پیامبر عالی ترین درجه وحی است و نمی توان الهام و غریزه را هم مرتبه آن دانست.
نقد و ارزیابی نظریه «اشتراک معنوی عقود» در حقوق اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوقی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
67 - 94
حوزههای تخصصی:
نظریه اشتراک معنوی بر آن است که اگر عقدی نتیجه عقد دیگری را دربرداشت، آن عقدِ دیگر، در عالم واقع محقّق می شود ولو اینکه چنین قصدی نداشته باشند. در پژوهش حاضر با روش تحلیلی- توصیفی و با استناد به منابع کتابخانه ای به تجزیه و تحلیل نظریه مذکور پرداخته ایم. نظریه مذکور میان فقهای شیعه و اهل سنّت، مخالفان و موافقان جدّی دارد به طوری که در فقه شیعه، به نحو موردی مصادیقی از این نظریه دیده می شود ولی در فقه اهل سنّت، گستردگی مصادیق این نظریه زیاد است. به نظر می رسد باتوجه به این که نظریه مذکور از یک طرف، اراده متعاقدین را لحاظ نمی کند و همچنین از طرف دیگر، موجب آشفتگی در میان قراردادها می شود لذا باید به صورت جزئی و مصداقی با این نظریه برخورد کرد؛ بنابراین اگر در موردی نصّ قانونی وجود داشته باشد، نظریه اعمال می شود و در غیر این صورت، اراده متعاقدین ملاک خواهد بود.
نظریۀ تشابه سوآرز و قرابت آن با اشتراک معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۶
7 - 29
حوزههای تخصصی:
در این مقاله برآنیم تا به بررسی نظریه تشابه نزد سوآرز بپردازیم. سوآرز، از یک سو، به وحدت مفهوم «موجود» باور دارد و آن را حافظ وحدت موضوع دانش مابعدالطبیعه می داند، چون که بر اساس اصلی ارسطویی هر دانشی باید درباره موضوعی واحد باشد و بدان سبب که سوآرز خداوند، عقول و مخلوقات را ذیل مفهوم «موجود به ماهو موجودِ واقعی» از موضوعات مابعدالطبیعه برمی شمرد، به وحدت مفهوم «موجود» نیاز دارد. از سوی دیگر، نظریه تشابه در فلسفه مدرسی و به ویژه توماسی موجب آن می شود که فاصله وجودشناختی میان خدای خیر محض و جهانی که ثمره گناه نخستین و ذاتاً شرّ است، حفظ شود، زیرا مفهوم موجود را در باب خداوند و مخلوقات نه مفهومی یکسان، بلکه صرفاً متشابه می داند. ازاین رو سوآرز قرائت سنّتی کاژتانی را کنار می نهد تا بتواند هم وحدت مفهوم موجود را حفظ کند و هم تشابه را رد نکند. او تشابه حمل ذاتی را برمی گزیند که در آن نخست، تشابهِ یک مفهوم با مفهومی دیگر و نه تشابه دو مفهوم با مفهومی سوم مطرح است و دوم این که مفهومِ موجود به طور ذاتی در هر دو سوی تشابه وجود دارد. در این مقاله خواهان آنیم تا اثبات کنیم که این رویکرد موجب آن می شود که تشابه حملِ ذاتی سوآرز همان اشتراک تشکیکی ابن سینا و اشتراک معنوی اسکوتوسی شود و سوآرز ضمن استفاده از خصایص اشتراک معنوی، مانند وحدت مفهوم «موجود» در مابعدالطبیعه خود، صرفاً به طور صوری و در عنوان قائل به تشابه است و کاملاً از آن دور می شود.
ارزیابی دیدگاه مکتب تفکیک در باب وجود واشاره به برخی مبانی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۴۰
1-22
حوزههای تخصصی:
مکتب تفکیک با این انگیزه طراحی و ارائه شده است که شناخت حقایق و معارف دینی را به دور از التقاط فلسفی و عرفانی، با شیوه ای دینی ممکن نماید و تأویل ها و تفاسیری را که ظواهر شریعت از پذیرش آن ابا دارد، از روند فهم دینی کنار نهد و بر این ادعاست که با این روش می توان به حقایق دینی که سعادت حقیقی ما در گرو علم به آن است، دست یافت. یکی از کلیدی ترین مسائل در این مکتب، مباحث هستی شناسی آن است و می توان ادعا کرد که در مکتب تفکیک مباحث هستی شناسی دروازه ورود به مباحث معرفت شناسی است. در این مقاله آراء ومبانی هستی شناسی مکتب تفکیک مورد کاوش قرار گرفته است و نشان داده شده که اکثر مطالب آنان در باب هستی شناسی با نگاه بدبینانه به حکمت متعالیه وبرای انکار دیدگاه های این فلسفه پایه ریزی شده و براین اساس برخی مبانی این مکتب توجیه معقولی ندارد و حتی نمی توان آن مطالب را مبتنی بر روایات دانست. البته از آنجایی که بین مؤسسان و شارحان این مکتب اختلافاتی وجود دارد تأکید ما در این تحقیق بیشتر بر مؤسسان این مکتب است.
ادله اشتراک معنوی وجود؛ برهان یا مصادره به مطلوب؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله اشتراک معنوی یا اشتراک لفظی وجود در بسیاری از آثار فلسفی و کلامی آمده است. برخی به اشتراک معنوی وجود باور داشته و سایر مسائل الهیاتی را بر آن استوار نموده اند. طرف داران نظریه اشتراک معنوی وجود برای اثبات مدعای خود در برابر قائلان به اشتراک لفظی، دلایلی اقامه کرده اند که جملگی مخدوش و نامعتبر به نظر می رسند. عناوین آن دلایل عبارت است از، ثابت ماندن علم به وجود چیزی با شک در خصوصیات آن؛ اولی التصور بودن وجود؛ مشترک معنوی بودن عدم که نقیض وجود است؛ صحت تقسیم وجود؛ نفی اشتراک معنوی مستلزم قبول آن است؛ تقسیم وجود به واجب و ممکن، موجب امتیاز آن دو است؛ تعمیم خصوصیت وجود رابط بر وجود مستقل؛ معنای واحد قافیه در اشعار. با بررسی و تحلیل درست این دلایل روشن می شود که تمام آنها مخدوش و اغلب آنها مبتلا به مغالطه مصادره به مطلوب اند. بااین وصف، هیچ یک از دلایل مذکور توان اثبات آن مدعا را ندارند. البته روشن است که نفی ادله، مستلزم نفی مدعا نیست. مدعای اشتراک معنوی وجود، همان طور که برخی از بزرگان حکمت گفته اند، به خودی خود بدیهی یا نزدیک به بدیهی است و صدق آن مسلّم است. در این مقاله فقط سخن بر سر دلایل اثبات آن است، نه درستی یا نادرستی اصل ادعا.