مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
نظام بین الملل
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
112 - 131
حوزههای تخصصی:
تعریف دقیق و علمی اصطلاحات و واژگان، از موضوعات مهم مباحث رشته های مختلف علمی است. لذا غنی سازی واژگان و استفاده اصولی و درست از واژه ها و اصطلاحات و نیز به کارگیری دقیق این مفاهیم و تعاریف آنها در نگارش کتابها و مقالات و سایر زمینه های تحقیقاتی و پژوهشی،از ضروریات مهم است. خصوصاًدر علوم انسانی و زیر مجموعه های رشته های آن، مفهوم سازی واژگان و پیاده کردن مفاهیم در جای خودش،از جمله وظایف صاحبنظران و پژوهشگران این حوزه ها است. در میان رشته های گوناگون علوم انسانی، رشته علوم سیاسی، روابط بین الملل، جغرافیای سیاسی و ژئوپولیتیک با هم اشتراکاتی دارند،در موضوعات مورد بحث،در روش شناسی،مطالعات منطقه ای و ... ولی مسلم است این دو دانش یکی نیستند و در فلسفه، هستی شناسی، ماهیت و معرفت شناختی،با یکدیگر تفاوت دارند. یکی از مفاهیمی مهمی که به خوبی در مطالعات علوم انسانی علی الخصوص در علوم سیاسی و جغرافیای سیاسی ایران، تئوریزه نشده، مفهوم نظام بین الملل و نظام جهانی است. دیدگاه ها و نظرات مختلفی در مورد این دو مفهوم، از سوی نویسندگان این رشته ها ارائه شده است. در مقاله حاضر سعی شده است علاوه بر تعاریف دقیق این دو مفهوم، به تفاوتها و مشترکات آنها پرداخته شود. تحقیق از نوع ماهیت توسعه ای- تطبیقی بوده و روش آن توصیفی-تحلیلی می باشد،گرد آوری اطلاعات نیز به صورت کتابخانه ای(کتب،مقالات) و تحلیل استنباطی انجام گرفت. یافته های مقاله بیانگر آن است که از منظر فلسفی، مفهوم نظام جهانی با نظام بین الملل متفاوت است در حالی که نظام جهانی با رویکردی ژئوپولیتیکی، از روابط میان قدرتها سخن می گوید ولی نظام بین الملل به روابط میان کشورها یا همان دولت-ملتها اشاره دارد. البته در کنار تفاوت ها، نظام بین الملل و نظام جهانی از منظر اهداف اقتصادی،سیاسی و... نکات مشترکی را دارند.
نقش حقوق بین الملل عام در عرصه جهانی شدن
منبع:
پژوهش های بنیادین در حقوق سال اول پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱
118-129
حوزههای تخصصی:
فرآیند جهانی شدن حقوق بین المللی عمومی به مجموعه فرآیندهایی گفته می شود که به موجب آن کشورها به نحو فزاینده ای با هم مرتبط و وابسته می شوند . در دوره جهانی شدن که دوره فرا رفتن از سرزمین های ملی و ورود به متن جهانی است ، تکثر گرائی افزایش پیدا می کند و دولت ها از شکل محدود خود خارج و قلمرو جهانی پیدا می کنند . اهمیت جهانی شدن به این دلیل است که در عصر حاضر ، ماهیت قدرت متحول شده است و در کنار دولتها، نهادهای مدنی بین المللی، سازمانهای مردم نهاد بین المللی، سازمانهای بین الدول بین المللی، نهادهای چند جانبه غیر رسمی، احزاب، رسانه ها، قومیت ها، سندیکاها، شرکتهای چند ملیتی ، افراد و افکار عمومی بین المللی نیز، نقش آفرین شده اند که در مجموع موجب چند ضلعی شدن نظام بین الملل شده است؛ بنابراین با توجه به فرسایش حاکمیت دولتها در کنار کمرنگ شدن مرزها، شاهد تغییر فعالیت و کارکرد دولتها در فضای تعامل و رقابت با بازیگران فراملّی و فروملّی هستیم و با عث همسان سازی و یکسان سازی قواعد، مفاهیم و نهادهای حقوقی خاصی در سطح داخلی و بین المللی می شود .
تأثیر دکترین مقاومت در تحولات سیاسی بین الملل
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر نسبت بین دکترین مقاومت با تحولات سیاسی ایران در حوزه سیاست خارجی و همچنین تحولات منطقه خاورمیانه و سیاست بین الملل را مورد بحث و بررسی قرار داده است . در این نوشتار ، پس از طرح مسئله ، که معطوف به بی ثباتی ، نا امنی ، و جنگ در خاورمیانه در مقطع زمانی قرن بیست و یکم است ، تأثیر جریانات سیاسی در تحولات این منطقه مورد پرسش قرار گرفته است . در پاسخ به این پرسش ، فرضیه ای چند لایه مطرح و طی سه گفتار توضیح داده شده است . بر اساس این فرضیه ، دکترین مقاومت اسلامی ، بعنوان مهمترین جریان سیاسی ، فرهنگی ، و نظامی ، توانسته است بر تحولات نظامی _ سیاسی تأثیر گزار باشد . در واقع تأثیر همه جانبه جریان مقاومت اسلامی بر سیاست خارجی ایران ، تحولات خاورمیانه، و تحولات سیاست و نظام بین الملل ، ساختار کلان این فرضیه را تشکیل میدهند .
بسیج ، سازماندهی ، آموزش ، و بکارگیری نیروهای داوطلب از کشورهای اسلامی گوناگون ، در مقابل جبهه متجاوز و اشغالگر غربی با محوریت ایالات متحده آمریکا و متحدان منطقه ای همچون اسرائیل و عربستان سعودی ، مهمترین کارکرد جبهه مقاومت اسلامی بوده است .
با تدوین استراتژی های کلان و میانبرد ، طراحی عملیات ، برنامه ریزی های بلند مدت ، و مدیریت کلان بزرگ استراتژیست قرن بیست و یکم شهید قاسم سلیمانی ، جریان مقاومت اسلامی توانسته است بر تهاجم سنگین و بیسابقه نظامی به منطقه خاورمیانه فائق آید و با تحمیل شکست های سنگین و پرخسارت بر جبهه دشمن ، پیروزیهای بزرگی در عرصه های منطقه ای و بین المللی بدست آورد .
تاثیر دیپلماسی ورزشی بر قدرت نرم در نظام بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۲۹
143 - 159
امروزه، کاربرد قدرت نرم و بومی سازی آن در تحولات نظام اقتصادی- سیاسی جهانی ضرورتی انکارناپذیر است که آن را در سه بعد فرهنگی، اقتصادی و سیاسی می توان مورد بررسی قرار داد. یکی از متغیرهای فرعی در بخش فرهنگی، ورزش می باشد. این پژوهش که به روش تحلیلی- توصیفی و استفاده از مطالعات کتابخانه ای انجام گرفته، به دنبال تحلیل ماهیت قدرت نرم در ورزش و تاثیر آن بر همگرایی کشورهاست. این پژوهش بر آن است که به پرسش های زیر پاسخ دهد: آیا ورزش به عنوان یکی از مولفه های ایجاد قدرت نرم، بر توسعه اقتصادی برخی کشورها تأثیر مثبت خواهد گذاشت؟ چرا ورزش به عنوان یکی از مولفه های ایجاد قدرت نرم بر همگرایی کشورها تأثیر می گذارد؟
نتایج تحقیق نشان می دهد که در حوزه قدرت، شناسایی و برتری یک کشور نسبت به سایر کشورها، آن هم از راه مسابقات ورزشی که امروزه به صورت حرفه ای و تجاری به عنوان یک پدیده مطرح است، نشانه برتری و تأثیرگذاری ورزش در ایجاد قدرت نرم است. بنابراین، استفاده از راهبرد نفوذ، جذب و اقناع در ورزش که از اهداف قدرت نرم است می تواند در سطوح ملی و بین المللی علاوه بر ایجاد اتحاد، غرور ملی و یکپارچگی فرهنگی در همه اقشار جامعه، در نیل به توسعه اقتصادی و همگرایی نیز موثر واقع گردد.
تأثیر سیاست های منطقه ای روسیه در غرب آسیا بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
319 - 344
حوزههای تخصصی:
افزایش حضور روسیه در غرب آسیا طی سال های اخیر، نظم و امنیت منطقه ای و بین المللی را تحت تأثیر قرار داده است. نوع رویکرد روسیه در این منطقه در قبال سایر بازیگران، سطح و ماهیت تعاملات روسیه و ایران، منافع ایران را در سطوح منطقه ای و فرامنطقه ای تحت تأثیر قرار داده است. از این رو این مقاله با استفاده از نظریه موازنه قدرت، به دنبال پاسخ به این سؤال است که: سیاست های منطقه ای روسیه در غرب آسیا چه تأثیری بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد مهم ترین تأثیرها عبارت اند از: کمک به مقابله با تروریسم سلفی تکفیری؛ افزایش عمق راهبردی ایران؛ ارتقای توان بازدارندگی منطقه ای ایران؛ تقویت محور مقاومت؛ کاهش نفوذ آمریکا و غرب در منطقه؛ تشدید تعاملات راهبردی محور روسیه چین و ایران و مقابله آنها با نظم جهانی لیبرال و یک جانبه گرایی آمریکا.
جایگاه باخترگرایی در رفتار راهبردی چین؛ بررسی موردی عربستان سعودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹ (پیاپی ۷۹)
167 - 200
حوزههای تخصصی:
با گسترش توجه ایالات متحده به سمت شرق در تلاش برای مهار چین، پکن عمق بیشتری به سیاست متنوع سازی روابط خود داده تا بتواند آثار منفی تمرکز ایالات متحده بر شرق آسیا را تقلیل دهد. بخشی از این متنوع سازی معطوف به استراتژی باخترگرایی یا تمرکز بر غرب آسیا است. در میان کشورهای غرب آسیا، گسترش روابط چین با عربستان سعودی به دلیل نقش مهم در بازار انرژی و تاثیرگذاری بر طیف وسیعی از دولت های اسلامی و عربی، نمونه خوبی برای استراتژی باخترگرایی چین است. در این راستا، پرسش اصلی این است که باخترگرایی چه جایگاهی در رفتار راهبردی چین دارد و جایگاه عربستان سعودی در این استراتژی کجاست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که با توجه به وضعیت توزیع قدرت در نظام بین الملل و ایجاد فرصت های جدید در حوزه های نیاز به منابع انرژی، مقابله با گسترش نفوذ ایالات متحده و ابتکاراتی نظیر جاده ابریشم نوین، جایگاه استراتژی باخترگرایی در رفتار راهبردی چین تقویت شده و در این استراتژی، عربستان سعودی جایگاه کلیدی دارد. مقاله با استفاده از روش تحقیق تاریخی و تبیینی انجام شده است.
محدودیت های توسعه ی روابط ساختاری (سیاسی- اقتصادی) ایران و چین در دهه ی اخیر
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
93 - 110
حوزههای تخصصی:
روابط ایران و چین علی رغم تمایلات طرفین برای گسترش روابط و تعمیق آن درقالب پذیرش ایران در سازمان شانگهای، بستن قرارداد 25 ساله و خرید نفت ایران از سوی دولت چین، در عمل از رشد و توسعه چشمگیری برخوردار نبوده است. مقاله ی حاضربه دنبال بررسی و پاسخ به این سوال است که، چه عواملی مانع از گسترش عملی روابط دوجانبه و افزایش جایگاه ایران درسیاست خارجی چین می باشد؟ بنظر می رسد نقش عوامل ساختاری و نهادی – سیستمی متاثر از فضای نظام بین الملل و بازیگری این دو کشور در سیستم (مخالف نظم موجود در سیستم بین الملل بخصوص ایران) مانع از روابط دو جانبه عملی این دو کشور شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که، نقش تحریم های بین المللی غرب برعلیه ایران، سرمایه گذاری های خارجی درآن، سیاست خارجی موازنه محورچین و نقش متغیرهای بین المللی و منطقه ای در بوجود آمدن موانع عملی توسعه روابط بیش از پیش ایران و چین می باشند. در این پژوهش از روش کیفی– تفسیری، با رویکرد توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. هدف از پژوهش فوق واکاوی علل و موانع پیش روی سیاست خارجی چین برای افزایش مبادلات اقتصادی و توسعه هر چه بیشتر روابط سیاسی با ایران می باشد.
کنش هژمونیک آمریکا در نظام بین الملل و هویًت یابی جریان سلفی افراطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهنمون اﻧﻘﻠﺎب اسلامی سال ۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
27 - 56
حوزههای تخصصی:
گسترش افراط گرایی سلفی در جهان اسلام و همزمان تشدید خشونت های هژمونیک در نظام بین الملل به بهانه مبارزه با تروریسم، از جمله مهمترین تحولات امنیتی چند دهه اخیر بوده است. بر همین اساس هدف اصلی این پژوهش؛ تبیین مهمترین ترتیبات امنیتی موثر بر شکل گیری و جهت یابی «افراط گرایی سلفی» و متقابلا تاثیراتی که افراط گرایی سلفی بر ترتیبات امنیتی منطقه ای و بین الملل گذاشته، می باشد. به همین جهت پرسش اصلی این پژوهش آن است که: «مهمترین ترتیبات امنیتی موثر بر گسترش افراط گرایی سلفی در طول مقطع پسا جنگ سرد کدامند و افراط گرایی چگونه بر ترتیبات امنیتی منطقه ای و بین الملل تأثیر گذاشته است؟» به عنوان روش پژوهش؛ از طریق تحلیل محتوای کیفی سخنان چهره های مشهور افراطی(برای مطالعه ادراک بین الاذهانی)، هویت یابی این جریان تبیین و با بهره گیری از چارچوب نظری سازه انگاری مهمترین تاثیرات سلفی گری بر ترتیبات امنیتی بررسی می گردد. فرضیه اصلی پژوهش نیز این چنین ارائه می شود که؛ «ترتیبات امنیتی نظام بین الملل هژمونیک پساجنگ سرد و افراط گرایی سلفی در یک رابطه سازا و قوام بخشی متقابل با یکدیگر قرار داشته اند. به گونه ای که؛ ترتیبات امنیتی نظام بین الملل هژمونیک با تاکید بر پویش های منطقه ای ناشی از تجاوز آمریکا به غرب آسیا، باعث هویت یابی، تشدید و جهت دهی به افراط گرایی سلفی شده است و متقابلا نضج افراط گرایی از طریق؛ قوام بخشی به فرهنگ کانتی در میان اعضای غربی نظام، گسترش فرهنگ هابزی علیه اسلام، آشوب و نفی نظم دولت-ملت در سطح منطقه ای، ویژگی هژمونیک نظام بین الملل موجود را قوام بخشیده است.»
بررسی معناگرایانه نقش نظام بین الملل در شکست پروژه دولت سازی در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۸
27 - 40
حوزههای تخصصی:
دولت دموکراتیک مورد حمایت غرب در افغانستان، پس خروج نیروهای خارجی از این کشور، دچار فروپاشی شد و جنبش طالبان توانست مجددا قدرت را تصاحب کند. این سطح از بی ثباتی و حتی بیش آن در تاریخ افغانستان مدرن، همواره بخشی از زندگی مردم این کشور بوده است. عوامل مختلفی در پژوهش ها همچون شکافهای اجتماعی و مداخله قدزتهای خارجی به عنوان دلیل اصلی این وضعیت مورد توجه قرار داشته اند. با این حال انگاره دولت-ملت در چارچوب نظام بین الملل معاصر تنها ایده ای است که از زمان استقلال تاکنون ایده محوری برای تشکیل نظام سیاسی و ایجاد ثبات در این کشور بوده است. فهم مردم افغانستان از نظام بین الملل و دولت-ملت به عنوان بازیگر انحصاری آن، زمینه تحقق ثبات در چارچوب چنین ساختاری را بسیار دشوار ساخته است. تحلیل این سطح از اثرگذاری عوامل معناگرایانه در چارچوب نظریه سازه انگاری قابل توضیح است و همچنین فهم نقش اساسی استعمار در این میان با کمک نظریه پسااستعماری امکان پذیر خواهد بود.
روند نمایان شدن کاستی های ابعاد حقوقی کنوانسیون منع سلاح های بیولوژیک (2011 تا 2023)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۸
57 - 74
حوزههای تخصصی:
در دو قرن اخیر موضوع تهدید سلاح های بیولوژیک اهمیت فراوانی پیدا کرده است. کنوانسیون ۱۹۷۲ سلاح های بیولوژیک که نتیجه استمرار و تکمیل مفاد پروتکل ۱۹۲۵ ژنو در مورد منع کاربرد گازهای خفه کننده و سمی و روش های جنگ بیولوژیک است، نخستین فرایند خلع سلاح بین المللی نامحدود را عینیت بخشید. اما این کنوانسیون تا به امروز میزان قابل توجهی از قدرت اعمال خود را از دست داده و کشورها و حتی برخی از نیروهای غیر دولتی استفاده بی رویه ای از سلاح های بیولوژیک که نقض آشکار این تعهد و قرارداد بین المللی است، داشته اند. این پژوهش به روش تحلیلی-توصیفی در صدد با هدف بررسی کاستی های کنوانسیون یاد شده انجام گرفته و اطلاعات لازم را از کتب، مقالات جمع-آوری کرده است. لذا سوال بدینگونه مطرح می شود که، مهم ترین کاستی های حقوقی کنوانسیون منع سلاح های بیولوژیکی چیست؟ فرضیه کار که با بررسی بیوتروریسم نوین انجام شده بیان می دارد که، مهم ترین کاستی این کنوانسیون عدم راست آزمایی، عدم قدرت مقابله با قدرت های جهانی نظیر آمریکا، تعریف سیاسی تروریسم و ترور بیولوژیکی، عدم قدرت الزام آور، و کهنه بودن اساسنامه آن می باشد.
بازآرایی ساختاری نظام بین الملل و بررسی ابعاد استقرار نظامی در جنوبگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بیش از 60 سال است که نظام معاهده جنوبگان به عنوان یک «نظام حقوقی سخت و چندلایه»، به طرزی کارآمد با انجماد ادعاهای حاکمیتی پیشین برخی از دولت ها و مهار ادعاهای حاکمیتی جدید و نیز با ممنوع ساختن هرگونه فعالیت نظامی، توانسته است از نظامی سازی جنوبگان به عنوان «قاره صلح» جلوگیری کند. اما به دلیل پویا بودن نظام جهانی و عدم ایستایی محیط مادی و معنایی بین المللی، بدیهی است که به مرور زمان مجموعه های حقوقی، کارآمدی اولیه خود را از دست داده و نیاز به بازنگری و روزآمدسازی پیدا کنند. پژوهش پیش رو با طرح این سئوال که «آیا بازآرایی ساختاری نظام بین الملل، امکان نظامی سازی جنوبگان را افزایش داده است؟»، به بررسی این انگاره پرداخته است:«بازآرایی ساختاری نظام بین الملل به ویژه از نظر ساختار قدرت و ساختار فناوری با افزایش رقابت های ژئواستراتژیکی قدرت های بزرگ، احتمال نظامی سازی جنوبگان را افزایش داده است».
روش شناسی: این پژوهش با استفاده از روش «روندپژوهی» انجام شده است. روندپژوهی امکان بررسی تحولات بلندمدت در محیط های پیچیده را فراهم کرده و بر شناخت رفتارهای تکراری و تغییرهای ساختاری تمرکز دارد. از جمله ویژگی های این روش، پیش بینی آینده بر اساس تحلیل داده ها و شناسایی الگوهای پنهان است. داده های مورد نیاز پژوهش نیز، از منابع اسنادی، کتابخانه ای و الکترونیکی جمع آوری شده است.
یافته ها: پژوهش نشان داد که برای آینده منطقه جنوبگان پنج روند و چهار سناریو قابل پیش بینی است. روندها عبارتند از: ۱. افزایش رقابت های ژئواستراتژیکی برای کنترل منابع؛ ۲. احتمال نقض معاهده جنوبگان؛ ۳. گسترش حضور علمی با کاربردهای دوگانه؛ ۴. فشارهای بین المللی برای بازنگری معاهده جنوبگان و ۵. آثار زیست محیطی و افزایش همکاری های بین المللی. سناریوهای احتمالی نیز به این ترتیب شناسایی شدند: ۱. سناریوی رقابت شدید ژئواستراتژیکی؛ ۲. سناریوی همکاری بین المللی؛ ۳. سناریوی حضور نظامی پنهان و ۴. سناریوی تداوم وضعیت موجود. پژوهش حاضر از میان این روندها و سناریوها، وقوع گونه های همآوردجویانه آنها را در آینده جنوبگان محتمل تر می داند.
نتایج: برابر پژوهش، نظامی سازی جنوبگان غیرممکن یا غیرقابل قبول نیست، بلکه هم ممکن به نظر می رسد و هم قابل قبول. هرچند در حال حاضر نمی توان معمای امنیت را در تعریف کامل خود، به منطقه جنوبگان تسری داد، با این حال در شرایط به سرعت متغیر بین المللی، تضمینی برای تداوم گریز از نظامی سازی آن وجود ندارد. برای حفظ صلح و امنیت در منطقه، بایستی از یک سو ابهامات حقوقی موجود در نظام معاهده جنوبگان در خصوص تعریف نظامی سازی و فعالیت های نظامی برطرف شود. از سوی دیگر، مفهوم نظامی سازی با توجه به بازآرایی ساختاری نظام بین الملل مورد بازبینی و بازتعریف قرار گیرد.
جمهوری اسلامی ایران و آینده های محتمل اقتصادی در نظام بین الملل تا 2030(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۵۱)
37 - 71
حوزههای تخصصی:
حوزه اقتصادی طی دهه های گذشته تحولات شتابانی را تجربه کرده و بر اساس برآوردها طی سال های آینده نیز بر تحولات بین المللی تاثیر شگرف و غیر قابل انکاری از جهت جابه جایی دولت ها در هرم توزیع قدرت جهانی و تغییر مولفه های قدرت و بازیگری خواهد داشت. همین مسئله درهم تنیدگی اقتصاد و سیاست را در محیط نظام بین الملل در قرن 21 به وضوح نشان داده و ضرورت آینده پژوهی را در این عرصه برای دستگاه سیاست خارجی کشور دو چندان می کند. این مقاله به دنبال استخراج روندهای آینده ساز اقتصادی در نظام بین الملل و و پس از برون یابی آنها، ترسیم آینده های محتمل اقتصادی جهانی تا سال 2030 است تا بر اساس آنها سناریوهای پیش روی جمهوری اسلامی ایران در قبال اقتصاد جهانی را تا سال 2030 مشخص نماید. نتایج پژوهش نشان می دهد که برای جمهوری اسلامی ایران تا سال 2030 افزایش سهم قدرت های آسیایی به خصوص چین در اقتصاد و تجارت جهانی، سناریویی مطلوب؛ شتاب اقتصاد دیجیتال و فناورانه و اقتصاد خدمات محور، سناریویی مرجحِ مشروط؛ بحران اشتغال در سطح جهانی، سناریویی قابل تحمل؛ آسیب پذیری اقتصاد کشاورزی در سطح جهانی، سناریویی نامطلوب و بالاخره آنکه روند شتابان کشورها به سمت انرژی های تجدید پذیر نیز سناریویی نامطلوب خواهد بود.
تأثیر نظم بین الملل بر شراکت راهبردی ایران و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت پویای نظام بین الملل، لزوم همکاری کشورها برای تأثیرگذاری بر تحولات و معادلات منطقه ای و بین المللی را اجتناب ناپذیر می کند. ازاین رونمونه های نوینی از روابط، وارد مباحث تعاملات میان کشورها می شود که ازجمله آن شراکت راهبردی است. با وقوع چنین تحولاتی در نظام بین الملل نقش قدرت های میانی در شکل دهی به نظم بین الملل اهمیت پیدا کرد که در این میان روابط چین و ایران با توجه به همکاری دیرینه آن ها در این میان قابل تأمل است. بنابراین در این مقاله درصدد پاسخ به این سؤال می باشیم که ساختار نظام بین الملل چگونه بر عدم شکل گیری شراکت راهبردی میان ایران و چین تأثیرگذار بوده است؟ و فرضیه ای که قابل طرح می باشد: عدم درک مشترک ایران و چین بر اساس شاخصه های شراکت راهبردی در سطح بین الملل مانع شکل گیری شراکت راهبردی بین دو کشور شده است. هدف پژوهش نشان دادن تأثیرگذاری نظم بین الملل بر شراکت راهبردی میان ایران و چین است. روش پژوهش کیفی با رویکرد روند پژوهی است و شیوه گردآوری داده ها به صورت استنادی و با رجوع به منابع کتابخانه ای و مبتنی بر آمار و اسناد بین المللی خواهد بود.
تکنو ژئوپلیتیک و تغییر الگوهای سنتی جهانی در حوزه فناوری های دیجیتال؛ چشم اندازی استراتژیک برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
89 - 116
حوزههای تخصصی:
تلاش برای کسب برتری تکنولوژیک به میدان جدید رقابت قدرت های جهانی به ویژه چین، ایالات متحده و اتحادیه اروپا تبدیل شده است. تسلط بر فناوری های پیشرفته مانند هوش مصنوعی، میکرو الکترونیک، کلان داده ها، یادگیری ماشینی و سیستم های اطلاعات کوانتومی در نهایت موازنه قدرت بین المللی را شکل داده و قوام می بخشد. قدرت های جهانی مصمم به توسعه قابلیت های تکنولوژیک به منظور دستیابی به مزیتی استراتژیک در رقابت کلان خود هستند. توسعه چنین قابلیت هایی در راهبرد کلان قدرت های جهانی به عنوان اولویتی ملی مطرح شده و در بالاترین سطح دولتی دنبال می شود. این قدرت ها اهمیت کسب برتری تکنولوژیک را از جنبه های توسعه اقتصادی، امنیت ملی و رقابت بین المللی مورد شناسایی و تأکید قرار داده اند. مقاله حاضر با بهره گیری از روش مطالعه تطبیقی و تحلیل داده ها از نوع منطقی و مبتنی بر شواهد، درصدد بررسی رابطه احتمالی میان تکنو ژئوپلیتیک و تغییر الگوهای سنتی جهانی در حوزه فناوری های دیجیتال است. بر این مبنا، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که تکنو ژئوپلیتیک به چه شکلی می تواند الگوهای سنتی جهانی در حوزه فناوری های دیجیتال تغییر دهد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که تکنو ژئوپلیتیک با ورود به متن مجادلات قدرت های جهانی از طریق تغییر الگوهای سنتی در حوزه فناوری های دیجیتال، توسعه رقابت در حوزه تراشه های پیشرفته، به کارگیری اشکال جدید دستگاه ها و سیستم های جاسوسی و ضد جاسوسی، ایجاد دوگانه تکنو ژئوپلیتیکی هوآوی- اوپن رن، وضع و اعمال محدودیت ها و مقررات جدید علیه پلتفرم های رقیب و تشدید رقابت برای کسب برتری تکنولوژیک، ساختار و پویایی های رقابت های جهانی را تغییر داده است.
الزامات کنشگری محور مقاومت در نظم فراقطبی بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
بازیگران و شبکه های مختلفی متأثر از پویایی های نظم جدید بین المللی بوده و ناگزیرند شرایط کنش گری خود را با توجه به این مقتضیات در حال گذار تغییر دهند. یکی از این کنش گران مهم، شبکه محور مقاومت است که مختصات و گفتمان ضد هژمونیک در سطح منطقه ای و بین المللی دارد. در این راستا، نوشتار پیش رو درصدد پاسخ به این پرسش مهم است که الزامات کنش گری محور مقاومت با توجه به شرایط جدید نظم بین المللی چیست؟ پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و بهره گیری از نظریه های تکثر و تحول قدرت، در چارچوب نظریه گذار بین المللی، به این فرضیه رسیده که شرایط نظم بین المللی نشان دهنده یک نوع وضعیت «پیچیدگی، فراقطبی بودن و آشوبناکی» است که این موضوع بر کنش گری محور مقاومت و جهت گیری آن تأثیر جدی دارد؛ بنابراین، با توجه به این نوع شرایط نظم بین المللی، محور مقاومت ناگزیر است الزامات ذیل را برای ارتقای کنش گری خود در پیش گیرد: تقویت عمل گرایی در پیگیری منافع و اهداف؛ توجه به اصل تفکیک و تمایز در سیاست ها و راهبردها؛ انطباق سیاست ها و راهبردها با تحولات منطقه ای و بین المللی؛ توجه به اهمیت برتر توان اقتصادی و تکنولوژیکی؛ حل و فصل مسائل و اولویت بندی آن در یک فرایند زنجیره ای؛ تنوع بخشی به رویکردهای ژئوپلیتیکی و روابط با قدرت های نوظهور؛ تقویت چندجانبه گرایی موضوعی در سطح منطقه ای و جهانی؛ و حفظ و ارتقای قدرت نرم مقاومت.