مطالب
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
نقد روایتشناختی سه داستان کوتاه نادر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۸ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
روایت را میتوان همچون جنبههای درهم بافتهای از متن و اثر ادبی به شمارآورد که به همراه زبان، یکی از مهمترین حوزههای نظریه ادبی به شمار میرود. روایتشناسی، در باره شیوههای مختلف بیان رویدادها و تحلیل ادبیات روایی نظیر رمان، داستان کوتاه و حماسه به بحث میپردازد. هر کدام از این شیوهها، متن ادبی را از زاویهای خاص بررسی میکند. شناخت روایت به منتقد، در نقد و تحلیل داستان و عناصر داستانی و نیز به آفریننده داستان در فرایند آفرینش داستان کمک میکند. پژوهشگران از راه روایتشناسی داستان، ساختار و مناسبات درونی نشانهها را در متن باز مییابند. در این مقاله کوشیده شده است به بررسی روایت در سه داستان کوتاه نادر ابراهیمی (خانهای برای شب، دشنام و صدا که میپیچد) و مسائلی را که در خواندن داستان اهمیّت دارند، امّا از جهتی به قدری آشکارند که گاه دیده نمیشوند، پرداخته شود؛ درک شیوههایی که ما را به برداشتی تازه و نو از داستان میرساند و ارائه تفسیری بهتر از داستان که بهسادگی از روساخت متن، قابل درک نیست.
به بهانه ی وداع با نادر ابراهیمی
منبع:
حافظ خرداد ۱۳۸۷ شماره ۵۱
حوزههای تخصصی:
تحلیل جامعه شناختی کتاب ابن مشغلهاثر نادر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
593 - 620
حوزههای تخصصی:
تحلیل جامعه شناختی در میان انواع نگرش های ادبی جایگاه ویژه ای دارد. این روش تحلیل با رویکردی محتوا محور به بررسی رابطه ی اثر ادبی با جامعه ای که متن از آن سرچشمه گرفته می پردازد. چنین تحلیلی از اثر ادبی می تواند به شناخت ساختارهای جامعه و مشکلات موجود در آن کمک کند. در این رویکرد، عوامل محیطی- تاریخی در بیرون از اثر و مؤلفه های اجتماعی بازتاب یافته در آن برجسته می شوند. مقاله ی حاضر سعی دارد با توجه به روش تحلیل جامعه شناختی کلود دوشه، کتاب ابن مشغله اثر نادر ابراهیمی را مورد مطالعه قرار داده و بازتابی که نویسنده از جامعه ی خود ارائه داده است را مورد مطالعه قرار دهد. ازاین رو، عناصرداستانی از جمله درونمایه و نشانه های مختلف اجتماعی و ردپای وقایع تاریخی با استفاده از روش تحقیق تحلیلی- توصیفی مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرند.
زبان شاعرانه نادر ابراهیمی در آتش بدون دود
حوزههای تخصصی:
نادر ابراهیمی نمایشنامه نویس، مستندساز، ترانه سرا و یکی از داستان نویسان برجسته معاصر است که افزون بر داستان های کوتاه خود و دیگر آثارش، رمان هفت جلدی آتش بدون دودرا نوشت که با نگارش آن جایزه "نویسنده برگزیده ادبیات داستانی ۲۰ سال بعد از انقلاب" را به خود اختصاص داد. علاوه بر قدرت داستان نویسی، انتخاب زبان ادبی و نثر شاعرانه، یکی از برجستگی های آتش بدون دودو دیگر آثار ابراهیمی است که وی را به عنوان داستان نویسی صاحب سبک معرفی کرده است. نگارنده این مقاله می کوشد با بررسی توصیفی- تحلیلی این رمان و استخراج شواهد و ویژگی های ادبی و سبک ساز آن به این سؤال پاسخ دهد که چه عواملی موجب شاعرانگی نثر آتش بدون دود وبرجستگی سبک آن شده است. چنین استدلال می شود که ابراهیمی در آتش بدون دودبا نوشتن داستانی واقع گرایانه درباره مردم ترکمن صحرا و ستم هایی که نسبت به آنها اعمال شده است با انتخاب نثر شاعرانه، زبان ادبی، عناصر موسیقایی و آشنایی زدایی، زبان ساده و آمیخته به لغات گویشی خاص منطقه، ترکیب سازی های ابتکاری، باستانگرایی های قاموسی و نحوی و استفاده از امکانات شعر منثور و شعر کهن، چنان رستاخیزی در کلمات داستان خود ایجادکرده که در کنار محتوای دلنشین داستان، زبان زیبا و شاعرانه داستانش را در خاطر خواننده جاودانه کند.
قصه یک رمان: آتش بدون درد (نوشته نادر ابراهیمی)
از زندگی و مرگ نادر ابراهیمی (یک صعود باور نکردنی)
منبع:
گزارش تیر ۱۳۸۷ شماره ۱۹۸
حوزههای تخصصی:
خوانشی ساختارگرایانه از داستان کلاغ ها ی نادر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گریماس از ساختارگرایان و نظریه پردازان نشانه شناسی، با تأکید بر ساختار روایت کوشید با عبور از رویه یا سطح و ساختار متن، به لایه های درونی آن دست یابد. رویکرد اصلی گریماس، یافتن ارتباط ساختاری پنهانی است که در فرایند تولید معنا مؤثر است. در حقیقت، نویسنده با ایجاد نوعِ خاص روایت و راوی در داستان خود، سلسله ای زنجیره وار از «فرستنده/ پیام/ گیرنده» را به کار می گیرد و با ایجاد ساختاری درست و منسجم برای یک داستان به زیبایی اثر می افزاید. بنابراین، نگارنده در این مقاله بر آن است، با کاربرد شیوه های جدید تحلیل داستانی، نقد روایتی (استفاده از فرایند پایدار و ناپایدار) و الگوی کنش گر گریماس یکی از داستان های برتر نادر ابراهیمی، (کلاغ ها)، را بررسی و تحلیل کند و به یاری روایت شناسی، ساختار و مناسبات درونی نشانه های متن و با کاربرد نشانه شناسی، ارتباط میان شخصیت های داستانی را تبیین نماید و به این ترتیب زمینه ای را برای آشنایی با اندیشه های نادر (= ناب) و شناخت شیوه ی داستان پردازی این نویسنده فراهم آورد.
نقد و بررسی: نمای نزدیک (آثار نادر ابراهیمی نویسنده)
کاربست معیار فبک در داستان «کلاغ ها»، اثر نادر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه برای کودکان (فبک)، از برنامه های تحول گرای تعلیم و تربیت است که در اوایل دهه 1970، به کوشش متیو لیپمن طراحی شد. در این برنامه مهارت های اندیشه ورزی، از سنین پایین و در قالب داستان هایی خاص، به کودکان آموخته می شود تا در موقعیت های پیچیده زندگی فردی و اجتماعی، یاریگر آنان باشد. در این پژوهش که هدفی کاربردی و روشی توصیفی- تحلیلی دارد، داستان «کلاغ ها»ی نادر ابراهیمی، با معیار فبک (بسندگی ادبی، فلسفی و روان شناختی)، بررسی و تحلیل شده است. نتیجه این که: داستان از نظر شخصیت و شخصیت پردازی، صرف نظر از معایبی جزیی، مناسب است. پی رنگی منسجم و جذاب؛ اما همراه با ضعف گره گشایی دارد. داستان کلاغ ها برای مخاطب باورپذیر می نماید. زبان آن روان، گیرا و امروزی و متناسب با سطح فهم گروه سنی «ج» است. مفاهیم و موضوعات درخوربحث بسیاری در موقعیت های گوناگون داستان مشاهده می شود. از بین درون مایه های سه گانه آن، دو مورد تلقینی صریح دارد و مورد دیگر غیرتلقینی است. داستان کلاغ ها، از موقعیت های چالشی فراوان و قابل تعمیم به زندگی واقعی مخاطب برخوردار است. گفت وگوهای تقابلی و مباحثه محور پُرشمار دارد که بی شباهت به گفت وگوهای فبکی نیست. در داستان مفاهیم و موضوعاتی برای گروه های سنی «ب»، «ج» و «د» وجود دارد. در هر سه بسندگی داستان، ضعف هایی هست که آن را نیازمند بازنویسی کرده است.
بررسی ادبیات کودکان در دو اثر از نادر ابراهیمی و لینا کیلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۸ بهار ۱۳۹۳ شماره ۲۹
153-178
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی و مقایسه داستان نویسی نادر ابراهیمی و لینا کیلانی نویسنده بنام سوری، در حوزه ادبیات کودک می پردازد. خلاصه دو داستان «آدم وقتی حرف می زند، چه شکلی می شود؟» از نادر ابراهیمی و «ثوب الدمیهًْ سلمی»(لباس عروسکی به نام سلمی) از لینا کیلانی شرح شده و بر اساس معیارهای طرح شده مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. مقاله حاضر از رساله کارشناسی ارشد استخراج شده که طی آن تمام داستان های دو نویسنده بررسی شده اند و نتایج مقاله برگرفته از تمام آثار داستانی آن ها می باشد؛ اما به ضرورت حجم محدود مقاله، فقط یکی از داستان های هر کدام از نویسندگان در این نوشته بررسی شده تا بیانگر روش پژوهش باشند.
تحلیل گفتمانهای سیاسی-اجتماعی در داستانهای کودک و نوجوان نادر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۵
95 - 125
حوزههای تخصصی:
نادر ابراهیمی 49 اثر کودک و نوجوان منتشر کرد که تاکنون در هیچ کار پژوهشی با رویکرد تحلیل گفتمان تأثیر گفتمانهای سیاسی-اجتماعی بر آنها بررسی نشده است. در این مقاله، سعی شده است با تکیه بر دو نظریه تحلیل گفتمان جیمز پل جی و نورمن فرکلاف، تأثیر گفتمانهای سیاسی-اجتماعی بر آثار کودک و نوجوان او نشان داده شود. نتایج پژوهش نشان می دهد «ایراندوستی» همواره در مرکز توجه ابراهیمی قرار داشته است با این تفاوت که تحت تأثیر تحولات سیاسی-اجتماعی، عناصری به این گفتمان ملی گرایانه افزوده یا از آن کاسته می شود: 1. در سالهای پیش از انقلاب، داستانهای ابراهیمی بیشتر ذیل گفتمانهای ملی درونزا قرار می گیرد که بر تلاش و کار ملی برای ساخت ایران تأکید می کند. 2. همزمان با پیروزی انقلاب، عنصر «سیاست» آشکارا به داستانهای او راه می یابد و از این حیث می توان آثار او را ذیل گفتمان انقلابی قرار داد با محوریت پرداختن به طاغوت ستیزی، بزرگداشت انقلاب و مبارزات انقلابیون. 3. با پایان یافتن جنگ، داستانهای او ذیل «گفتمان سازندگی» صورتبندی می شود که در آن همچنان ایراندوستی در مرکز توجه قرار دارد و بیش از هر چیز به تواناییهای بالقوه ایران در زمینه صنعت و به طورکلی توسعه اقتصادی تأکید می شود. ادبیات او در این دوران همچنان سیاسی است و عنصر «غرب ستیزی» بیش از دوره های قبل در آثارش دیده می شود.
« بار دیگر شهری که دوست می داشتم » نادر ابراهیمی در یک نگاه
حوزههای تخصصی:
عقلانیت انتقادی و نقش نادر ابراهیمی در تحول تاریخ ادبیات کودکان ایران
کاربرد «الگوی کنشگر» گرِماس در نقد و تحلیل شخصیت های داستانی نادر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر داستان از پیوند استوار بین دو عنصر رویه یا سطح و ساختار تشکیل شده است. در حقیقت، ارزش هر داستان در زیبایی نهفته در آن است و که ساختار درست یک داستان، میتواند به زیبایی آن بیفزاید. بنابراین، شناخت ساختار روایی و توصیف و تشریح شخصیتهای داستان، یکی از مهمترین نکتهها در پژوهشهای ادبی است و پژوهشگران نیز میکوشند از طریق کاربرد معناشناسی، ارتباط بین شخصیتهای داستانی را تبیین کنند. یکی از شیوههای جدید تبیین ارتباط شخصیتها با یکدیگر، «الگوی کنشگر» گرِماس است. گرِماس،از ساختارگرایان و نظریهپردازان نشانه معناشناسی پیرو ولادیمیر پراپ، با مطالعه ساختارهای معنا و ادامهپژوهشهای پراپ در سطحی گسترده، توانست فرضیه مدل کنشی را ارایه دهد. این الگوی کنشی با هدف نمایان ساختن نقش شخصیتها مطرح شد و مفهوم حوزههای پیوند دهنده کنش و شخصیت، به شناخت شخصیت، کمک شایانی کرد. در این الگو، شمار کنشگرها به شش میرسد: فرستنده یا تحریککننده، گیرنده، شیء ارزشی، کنشگر بازدارنده و کنشگر یاریدهنده. در الگوی کنشی، کنشگر، گرانیگاه روایت به شمار میرود. کنشگر کسی یا چیزی است که کنش را انجام میدهد. واژهکنشگر از شخصیت داستانی فراتر میرود؛ زیرا کنشگر ممکن است فرد، شیء، گروه و یا واژهای مجرد و انتزاعی باشد. بهرهمندی از شیوههای جدید، مانند الگوی کنشگر، در تحلیل شخصیتهای داستانی، موجب میشود نگاه به متنهای ادبی هر چه بیشتر علمی، آکادمیک و نظاممند شود. در این مقاله با کاربرد الگوی کنشگر گرِماس، سه داستان کوتاه نادر ابراهیمی1 (خانهای برای شب، دشنام و صدا که میپیچید) را بررسی کردهایم.
رمانتی سیسم کدر - مارکسیسم بورژوامنش: نگاهی به نظریات نادر ابراهیمی در باب ادبیات کودک
حوزههای تخصصی:
آن جا که اقتدار رنگ می بازد (نقد تطبیقی آثار نادر ابراهیمی برای کودکان)
بررسی چگونگی تاریخ سازی نادر ابراهیمی در رمان آتش بدون دود براساس الگوی سه سطحی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، سعی کرده ایم براساس نظریه «تحلیل گفتمان انتقادی» فرکلاف، از جانبداری های ایدئولوژیک نادر ابراهیمی و موضع گیری سیاسی او در قبال تاریخ سیاسی معاصر رمزگشایی کنیم. نادر ابراهیمی با توجه به تحولات تاریخی بین چاپ سه جلد اول (1359) وچهار جلد بعدی (1371)، یعنی دستگیری و انحلال گروه های مخالف در ایران و رنگ باختن شعارهای کمونیستی در سطح جهان، دست به تاریخ سازی در چهار جلد آخر رمان آتش بدون دود می زند و با ایجاد فضای گفتمانی جدیدی در داستان، به هدایت و کنترل افکار و باورها و ایدئولوژی غالب در میان مردم دست می زند. او چریک های چپ گرا و کمونیست تاریخ معاصر را شخصیت های قدرت مدار و قهرمان داستان قلمداد می کند و تمامی تحرکات سیاسی و جنگ های پارتیزانی دهه های چهل و پنجاه را با مرکزیت این گروه به نمایش می گذارد. او برای توجیه و القای این جانبداری، از ایجاد تضاد و تقابل معنایی و یا حذف عامدانه کنش های گروه های مخالف استفاده می کند. هم چنین با غیریت سازی گروه های سیاسی اسلام گرا و ملی گرا، گروه سیاسی مورد نظر خود را برجسته می سازد.
روایت شناسی داستان های کوتاه نادر ابراهیمی و اکرم هنیه (مطالعه موردی: داستان «غیرممکن» و «هزیمة شاطر حسن»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاه روایت شناسانه، با تأکید بر ساختار روایت می کوشد با عبور از رویه یا سطح و ساختار متن، به لایه های درونی آن دست یابد. در حقیقت، نویسنده با ایجاد نوع خاص روایت و راوی در داستان خود، سلسله ای زنجیروار از «نویسنده، پیام و گیرنده» را به کار می گیرد. در این پژوهش، تلاش شده است تا به روش توصیفی - تحلیلی، از یک سو با استفاده از فرضیة مدل کنشی گریماس، ارتباط میان شخصیّت های داستانی و از سوی دیگر به یاری
روایت شناسی پراپ یعنی فرایند پایدار و ناپایدار، ساختار و مناسبات درونی نشانه های متن دو داستان کوتاه «غیر ممکن» از نادر ابراهیمی، نویسندة ایرانی و «هزیمة شاطر حسن» (شکست شاطر حسن) از اکرم هنیه، نویسندة فلسطینی را مورد بررسی قرار دهد. نتایج نشان از آن دارند که این دو نویسنده با ایجاد نوع خاص روایت و راوی در داستان خود، سلسله ای زنجیروار از نویسنده، پیام و گیرنده را به کار گرفته اند. دو داستان مذکور از طرح بسیار مناسبی برخوردارند؛ چراکه هیچ حادثه ای در آن ها نیست که با کلّیت داستان بی ارتباط و در القای مفهوم کلّی داستان، نقشی نداشته باشد. زاویة دید در آن ها، دانای کلّ است و در طول روایت، صحنه پردازی های مختلف راوی قابل مشاهده اند. علاوه بر آن، به ندرت ممکن است شخصیّت اصلی، حامل کلّ جهان بینی یا اعتقادات یک نویسنده باشد؛ امّا بررسی این دو داستان نشان می دهد که ابراهیمی و هنیه به خوبی توانسته اند خود را تمام و کمال به صورت شخصیّت های اصلی داستان درآورند و به این وسیله، اعتقادات و جهان بینی خویش را در قالب این شخصیّت ها به خواننده ارائه نمایند. از دیگر نکاتی که این دو نویسنده به آن توجّه داشته اند، استفاده از داستان کوتاه برای به تصویر کشیدن اوضاع نابسامان مملکتشان است؛ زیرا در جوامعی که مدام دستخوش ناآرامی و بی ثباتیند، نویسنده بیشتر به نوشتن داستان کوتاه اکتفا می کند تا اوضاع سیاسی- اجتماعی جامعه تقریباً تثبیت یابد.
توصیف درون با بازنمایی شهر؛ بررسی جغرافیای ادبی در «بار دیگر شهری که دوست می داشتم» نادر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابراهیمی در این کتاب داستان عشقی را تعریف می کند که از دوستیِ کودکانه دونفر ریشه گرفته و در جوانی به شکوفایی رسیده و در کتاب بار دیگر شهری که دوست می داشتم توصیف شده است. این رابطه بیش از آنچه به زمان مربوط باشد وامدار مکان است. در اجتماعات بشری، شهر به عنوان مرکز اتفاقات شناخته می شود و داستان نادر ابراهیمی در شهری می گذرد که جلوه آن در بار نخست سکونت، هیچ شباهتی به شهری که بعدها روایت می شود، ندارد. این امر از منظر نقد مضمونی و جغرافیای ادبی که معتقد است بیرون درون را روایت می کند، قابل بررسی و تحلیل است. در این پژوهش از نظرات میشل کولو بهره گرفته ایم تا شاهد استحاله شهر باشیم که همپای راوی/قهرمان داستان تغییر می کند، و چرایی این تغییر در داستان زندگی پرسوناژ نهفته است. در واقع این متد معتقد است که بررسی جغرافیای متن، دسترسی و درک جهان متن را ساده می کند ولی در انتها خواهیم دید علاوه بر این، شهر همتای قهرمان حضور فعال دارد و می تواند به عنوان یکی از پرسوناژها مطرح باشد.