مطالب
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۲۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
«تنهایی» از مسائلی است که آدمی همیشه با آن مواجه بوده و در حوزه های مختلفی چون عشق، عرفان و تصوف، روانشناسی، فلسفه و... معنی و مفهومی خاص داشته است. ادبیّات به عنوان تجلّی گاه اندیشه و عواطف انسانی به طرق مختلف به انعکاس این معانی و مفهوم ها پرداخته است. در شعر صوفیانه فارسی که یکی از پربارترین شاخه های ادبیات فارسی است، در دو دوره کلاسیک و معاصر، توجه ویژه ای به این مسئله شده و «تنهایی» در آن به عنوان یکی از درونمایه های اصلی شعر مطرح شده است. نگارندگان در این گفتار به بررسی تنهایی در شعر صوفیانه فارسی می پردازند و در پایان نتیجه می گیرند که مفهوم «تنهایی» در شعر شاعران صوفیانه سرای کلاسیک، مفهومی برگرفته از عرفان و تصوف ایرانی ـ اسلامی رایج در آن روزگار و به معنی عام خلوت و عزلت است، اما تفاوت هایی نیز بین برداشت های شاعران از تنهایی وجود دارد. برخی چون سنایی بیشتر بر جنبه ظاهری خلوت و عزلت تأکید دارند و بعضی چون مولوی بر جنبه ظاهری و باطنی آن، و عدّه ای چون حافظ بیشتر بر جنبه باطنی آن. کسانی چون سعدی نیز بیشتر به علت رواج این مضمون در آن دوره بدان پرداخته اند و حتی گاهی نیز با نیش و کنایه از آن سخن گفته اند
اشتراک عینی در پاره ای از اشعار کیتس و سهراب سپهری (عنوان عربی: الهدف المتلازم فی عدد من قصائد جون کیتس، وسهراب سبهری)
حوزههای تخصصی:
اشتراک عینی، شیوه بیان غیرمستقیم احساسات و عواطف است. به بیانی دیگر، شاعر با استفاده از آرایه های ادبی (استعاره، تمثیل، تشبیه و تناقض نما، ... ) و به کارگیری اشیا، موقعیت های مشخص، زنجیره حوادث و یا عکس العمل هایی، احساسات خود را به بیانی به تصویر می کشد و خواننده را دربرابر صحنه «شعر» قرار می دهد. در نتیجه، آن واکنش عاطفی را که شاعر قصد برانگیختن آن را در خواننده دارد، برمی انگیزد، بی آنکه آن احساس را آشکارا بیان کند. این گونه می نماید که تاکنون تحقیق برجسته و قابل توجهی از اشتراک عینی از این دو شاعر دیده نشده است. این دفتر بر آن است تا فن اشتراک عینی را در اشعار جان کیتس انگلیسی و سهراب سپهری بیابد. از اشعار جان کیتس که بررسی می شوند، می توان از این موارد نام برد: اولین نگاه به هومر اثر چپمن، اندیمیون، قصیده ای برای بلبل، درباره مرگ، قصیده ای درباب پاییز، نغمه تضادها، گلدان یونانی؛ و از اشعار سپهری می توان مسافر، همیشه، و چه تنها، با مرغ پنهان، صدای پای آب، واحه ای در لحظه، ساده رنگ، تنهای منظره و پیامی در راه را نام برد.چکیده عربی:الهدف المتلازم طریقة للتعبیر عن الأحاسیس والعواطف بصورة رمزیة، وبعبارة أخری یستخدم الشاعر لتصویر مشاعره مجموعة من المحسنات البدیعیة (االاستعارة، والتمثیل، والتشبیه، و...) أو مجموعة من الأشیاء، أو مواقف معینة، أو سلسلة من الأحداث، ما یؤدی إلی وضع القارئ أمام المشهد (الشعر). وبالتالی یستثیر الشاعر فی القارئ ما یرید إثارته من العواطف دون التعبیر عن تلک الأحاسیس علنا. هذا ویبدو أن هناک لم یتم بحث مفصل عن الهدف المتلازم لدی الشاعرین کیتس، وسبهری، فیحاول هذا المقال أن یدرس هذا الفن بین الشاعرین الإنجلیزی والإیرانی دراسة مقارنة. فمن القصائد التی ستتم معاجتها للشاعر جون کیتس هی: النظرة الأولی إلی هومیروس لتشایمان، هندیمیان، قصیدة إلی العندلیب، قصیدة إلی الموت، قصیدة إلی الخریف، ترنیمة التناقضات، والزهریة الیونانیة. کما ستعالج لسبهری القصائد التالیة: المسافر، دوما، ما أوحشه، مع الطیر الخفی، خریر المیاه، واحة فی لحظة، اللون البسیط، الوحید فی المشهد، ورسالة فی الطریق.
در مرز حقیقت و مجاز (نگاهی به شعر آب سهراب سپهری)
منبع:
شعر خرداد ۱۳۸۷ شماره ۵۷
حوزههای تخصصی:
پارسای عاشق بازخوانی شعری از سهراب سپهری
منبع:
حافظ خرداد ۱۳۸۷ شماره ۵۱
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی طبیعت گرایی عارفانه در آثار سهراب سپهری و جبران خلیل جبران
جلوه های عرفان در شعر صائب تبریزی و سهراب سپهری
من مسلمانم (گرایشات دینی در اشعار سهراب سپهری)
شعریت در نقاشی های سهراب سپهری
منبع:
آینه خیال ۱۳۸۷ شماره ۷
حوزههای تخصصی:
سهراب سپهری: استعاره نو و تعلیق معنی
منبع:
رودکی۱۳۸۶ شماره۱۶
حوزههای تخصصی:
بررسی سمبل های سیب، کبوتر، گل سرخ و نیلوفر در اشعار سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سمبل (Symbol) یکی از آرایه های ادبی است که مورد توجه بسیاری از شاعران بوده و هست. ویژگی بارز سمبل، ابهام، عدم صراحت، غیر مشروح و غیر مستقیم بودن آن است، به این معنا که در زبان سمبولیک مراد و مقصود، ظاهر و صورت کلام نیست، بلکه مفهومی است ورای ظاهر و فراتر و عمیق تر از آن. سهراب سپهری از شاعران معاصر در شعر خود از نماد و سمبل سود جسته است و همین امر یکی از رازهای پیچیدگی و ابهام شعر اوست. در این مقاله سعی شده است چهار سمبل از سمبل های شعر سهراب، شرح و بررسی شود. بی گمان سمبل های شعرهای سهراب، برگرفته از عقاید و اندیشه های عرفانی، فلسفی و اجتماعی اوست. او از فرهنگ های مختلف ایرانی اسلامی، هند، چین باستان و مسیحیت تاثیر پذیرفته است. در عین حال، شعر او سرشار از یک جوشش درونی و سلوک شخصی است. سهراب، شاعری درونگرا (introspection) است و در تکاپوی رسیدن به خانه دوست )= الله(. از این رو سمبل هایش با سمبل های شاعران دیگر معاصر که عمدتا جنبه های سیاسی - اجتماعی دارد متفاوت است.
شعر من نقاشی است: مروری بر نقاشی های سهراب سپهری
نقد عرفانی شعر نشانی سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سهراب سپهری، از معدود شاعران معاصر ایران است که به داشتن «عرفان مشربی» شهره است. این که «سهراب» شاعری با تاملات صوفیانه است، شکی نیست، اما این که منشا این «عرفان» کجاست، بین صاحب نظران اختلاف است. غالب منتقدان، عرفان او را متاثر از «عرفان هندوچین» می دانند و برخی دیگر نیز معتقدند، «آرا و نظریات او به شکل کاملا محسوسی با آرا و نظریات بزرگانی مانند ابوسعید ابوالخیر و مخصوصات مولانان شبیه است.».سه منظومه؛ «صدای پای آب»، «مسافر» و «نشانی» از اشعار عرفانی سهراب به حساب می آیند که شعر «نشانی» از برجستگی بیشتری برخوردار است. در مقاله حاضر از منظری دیگر و با بهره گیری از روش تحلیل و نقد عرفانی در صدد است تا بنیادهای عرفانی و آموزه های صوفیانه آن را با تعابیر و اندیشه های صوفیان قدیم ایران زمین سنجیده و رگه های عرفان اسلامی، ایرانی نظیر؛ تجلی، توحید ناب، معشوق ازلی، تقابل عقل و عشق، مقام حیرانی و ... را در آن به ضوح نشان دهیم.
جلوه رمانتیسم مثبت در آثار سهراب سپهری و ایلیا ابوماضی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
بررسی فرایند نوستالژی در اشعار سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله پژوهشی است درباره «نوستالژی (غم غربت) در شعر معاصر فارسی». این موضوع به عنوان یکی از رفتارهای ناخودآگاه فرد، در شعر «سهراب سپهری» بررسی شده است. پس از ریشه شناسی و تعریف این اصطلاح با توجه به فرهنگ ها و بهره گیری از نظرات روان شناسان، به عوامل ایجاد غم غربت اشاره و در ادامه به ارتباط نوستالژی و خاطره پرداخته شده است. در بخش خاطره فردی به نوستالژی دوری از وطن به عنوان غم غربت و در بخش نوستالژی اجتماعی تحت عنوان شاعران و خاطره جمعی به دلتنگی شاعران برای اسطوره های ایران، با ذکر شواهد شعری پرداخته شده است.
بررسی کهن الگوی مادر مثالی در شعر سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه رویکرد علمی و کارشناسی به مسائل و پدیده های مختلف جای خود را در معارف و علوم بشری به خوبی گشوده و دیری است که این موج مثبت به حوزه ادبیّات و نقد ادبی نیز کشیده شده است. نقد کهن الگویی یکی از شاخه های فرعی نقد روانشناسی است که به خوبی می تواند معیار و ملاک سنجش و بررسی و تحلیل آثار ادبی باشد. در این پژوهش، ابتدا به اختصار به ویژگیها و چندی و چونی یکی از مهم ترین کهن الگوهای شناخته شده، یعنی «مادر مثالی» پرداخته شده و فرآیند شکل گیری و چگونگی تأثیراتش بر انسان معرفی شده و سپس تأثیرات و نمادهای مختلف این کهن الگو در زبان سهراب سپهری به دست داده شده است.
اتاق آبی (ساختار زبانی دست نوشته های سهراب سپهری)
دیدگاه مشترک والت ویتمن و سهراب سپهری
تجزیه و تحلیل گفتمانی - دستوری منظومه صدای پای آب سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق آن است تا بر اساس الگوی هالیدی (1976) و نیز شفایی (1363) و فرشید ورد (1363)، منظومه صدای پای آب سهراب سپهری مورد تجزیه و تحلیل گفتمانی - دستوری قرار گیرد. ضمن استفاده از روش تجزیه و تحلیل متنی، منظومه در دو سطح کلان و خرد مورد بررسی قرارخواهد گرفت که در بخش کلان عوامل انسجامی شناسایی خواهد شد و در بخش خرد نیز انواع جملات به کار رفته در منظومه مورد بررسی قرار خواهد گرفت. یافته های تحقیق در بخش کلان حاکی از آن است که عامل انسجامی ارجاعی (399 مورد، 48.31 درصد) در کل منظومه دارای بیشترین بسامد است و پس از آن عوامل واژگانی، حذفی و ربطی به ترتیب با 26.76، 13.43 و 11.50 درصد در جایگاههای بعدی قرار دارند. ضمنا شاعر از عامل ارجاعی ضمایر و افزونه هـای فعلــی (353 مــورد، 88.47 درصد) و عامل ربطی افزایشی (96 مورد، 86.49) بیش از انواع دیگر ارجاعات و عناصر ربطی استفاده نموده است. در میان عناصر انسجامی واژگانی نیز تکرار (185 مورد، 83.71 در صد) دارای بیشترین فراوانی است. یافته های تحقیق در سطح خرد نیز حاکی از آن است که در این منظومه از جملات مجهول و شرطی استفاده نشده است. ضمنا نویسنده از جملات معلوم، خبری، ساده و فعلی بیش از سایر انواع جمله استفاده کرده است. استفاده هنرمندانه شاعر از عوامل زبانی و انسجامی سبب گردیده است تا با وجود طول شعر، منظومه از انسجام بالایی برخوردار باشد. ضمنا استفاده زیاد از فعل علاوه بر انتقال مفهوم در ایجاد وزن و آهنگ نیز بسیار موثر بوده است.