فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۴۱ تا ۱٬۹۶۰ مورد از کل ۴٬۴۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
در میان روش های رایج برای تحصیل معرفت، روش «استقرایی» از اهمیتی فراوان برخوردار است. اما این روش با تمام مزایا و اهمیتی که دارد، ظاهرا از لحاظ فلسفی یقین آور نیست. یقین فلسفی در صورتی حاصل می گردد که بین مقدمات استدلال و نتیجه حاصل از آن (مانند قیاس) ارتباط منطقی و تولیدی وجود داشته باشد. در استدلالات استقرایی، بین مقدمات و نتیجه استدلال، گسست منطقی وجود دارد و مقدمات مولد نتیجه به شمار نمی آیند. بنابراین، این پرسش مطرح است که اگر استقرار یقین آور نیست، چگونه می توان بدان اعتماد کرد؟ برای پاسخ به این سوال، راه حل هایی متفاوت ارایه گردیده است.
این نوشتار، که با رویکرد تطبیقی به مساله استقرا نگریسته است، ضمن اشاره به تعریف «استقرا» و تفاوت های آن در فضای اسلامی و غربی و خلط هایی که از توجه نکردن به این تفاوت ها پدیدار گشته، به تبیین و نقد اجمالی این راه حل ها می پردازد.
پلورالیسم دینی
باور دینی
مقایسه آرای شهید صدر و دکتر سروش در مسألة استقراء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استقراء، مسألهای است که از زمان ارسطو تاکنون فیلسوفان درباب آن سخن گفتهاند. مشکل اساسی در مسألة استقراء این است که چگونه میتوان با مشاهدة چند مصداق به نظریه یا فرضیة کلی دست یافت. فیلسوفان علم نظرات گوناگون عقل گرایی، تجربه گرایی، حساب احتمالات و غیره را مطرح کردهاند. شهید صدر در کتاب الاسس المنطقیه للاستقراء ضمن نقد دیدگاههای فیلسوفان غرب به ارائة نظریة نوینی پرداخته است. وی در این نظریه، دلیل استقرایی را در مرحلة توالد موضوعی و توالد ذاتی تفسیر کرده و با تقسیم یقین به منطقی، ذاتی و موضوع، و با استمداد از علم اجمالی در علم اصول، یقین در دلیل استقرایی را موجه میسازد.
سخن گفتن از خدا
کارل پوپر و برداشت تکاملی از شناخت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت و روند شکل گیری شناخت همواره از جمله مباحث حوزه های مختلف علوم بوده و امروزه نیز علوم جدید تاثیر وافری بر روی نحوه مطالعات آن گذاشته است. افراد صاحب نظر مختلفی از حوزه های گوناگون نیز بر روی آن مطالعه نموده اند. در این میان شناخت شناسی تکاملی در صدد است تا فرایند شکل گیری شناخت را با الگوسازی از نظریه تکامل توضیح دهد. در مقاله حاضر نیز تلاش شده است تا نگاه تکاملی و به ویژه زیست تکاملی به شناخت، از دید کارل پوپر بررسی گردد. انسان ها انطباق و سازگاری نظریات و مهم تر از آن شناخت برای بقای خود را نقد می کنند تا بتوانند به بقای خود ادامه دهند. از این رو تلاش می کنند تا محیط و شرایط خود را هر روز بهتر و بیشتر بشناسند و شناخت شان را بهبود ببخشند. مقاله در بخش نخست نگاهی اجمالی به خود تکامل دارد و در دو بخش بعدی آن، شناخت و نقدهای وارد بر آن را از دید پوپر مطالعه و در نهایت برداشت تکاملی او را بررسی می کند.
شناخت بهینه علم با اتخاذ کدام رهیافت میسر است
حوزههای تخصصی:
مفهوم کنش و ساختار در نظریه ساختاری شدن (با تأکید بر تحولات ایالات متحده آمریکا)
حوزههای تخصصی:
تعریف مفاهیم کنش و ساختار ومیزان تأثیرگذاری هر یک از آنها بر تحولات اجتماعی، یکی از مضامین اصلی نظریات غالب جامعهشناسی مدرن است؛ به گونهای که مرزبندی این نظریات براساس چگونگی نگرش هر یک از آنها به مفاهیم فوق شکل گرفته است. نظریات قائل به کنش عاملین در رخدادهای اجتماعی، نقش ساختارها را نادیده گرفته و نظریات ساختارگرا، کنشگران را مؤثر در وقوع تحولات نمیدانند. در این میان نظریه ""ساختاری شدن"" آنتونی گیدنز با نگاهی نو به مفاهیم فوق و ارائه تعاریف جدید از آنها، تحولات اجتماعی را به صورت توأمان متأثر از این دو مفهوم دانسته و از این رهگذر توانایی خود را در جهت تبیین پدیدههای اجتماعی ارتقاء داده است. این تحقیق ضمن واکاوی نظریه ساختاری شدن گیدنز و بررسی جایگاه کنش و ساختار در آن، با نگاهی کوتاه، تحولات ایالات متحده آمریکا را بر اساس دو مفهوم فوق تبیین کرده است.
دو تقریر از برهان جهان شناختی در مغرب زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برهان جهان شناختی یکی از مهم ترین برهان های فلسفی و کلامی در حوزه سنت دینی ادیان مختلف بوده و هست. در سنت فلسفی کلامی مغرب زمین، هم تعبیرهای متفاوتی از این برهان ارائه شده و هم نقدهای بسیاری بر آن وارد گشته است. در این نوشتار هم مهم ترین تعابیر آن ارائه شده و هم نقدهای آن مورد توجه قرار گرفته و در موارد لزوم به اندازه اعتبار نقدها اشاره شده است.
عام و خاص در اخلاق
منبع:
آیین مرداد ۱۳۸۷ شماره ۱۵
حوزههای تخصصی:
جستاری در انواع حق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی انواع و اقسام حق یکی از مباحث مهم حوزه شناخت «حق» شمرده می شود. اصولا آیا حق منحصر به نوع واحد است یا انواع مختلفی دارد؟ در صورت منحصر نبودن حق به نوع واحد، ملاک تقسیم بندی آن چیست؟ در یک نگاه کلی می توان یازده نوع تقسیم بندی را برای حق شناسایی کرد و همراه با هر یک از آن تقسیم بندی ها به بیان اقسامی چند از حق پرداخت. در این نوشتار، به برخی از آن تقسیم بندی ها و اقسام آنها پرداخته خواهد شد.
قضایای تحلیلی و ترکیبی (کاوشی در تعاریف قضایای تحلیلی و ترکیبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعاریف متعددی از قضایای (یا احکام) تحلیلی در فلسفه غرب شده است. تعریف لایبنیتز، هیوم، کانت، آیر، میل، فرگه و کواین از جمله مهم ترین تعاریف قضایای تحلیلی در فلسفه غرب است. این تعاریف به لحاظ مصداق در سه دسته اخص، خاص و اعم قرار می گیرند. برای دست یابی به تعریف صحیح، باید دید کدام تعریف با اهداف و مبانی این تقسیم سازگارتر است. در این مقاله، پس از تعیین اهداف و مبانی فیلسوفان غرب در این تقسیم، نشان داده شده است که هیچ یک از تعاریف فلسفه غرب با مبانی فلسفی آنها و با اهداف مورد نظرشان سازگار نیست؛ زیرا مهم ترین هدف این تقسیم تفکیک حقایق عقل از حقایق واقع یا تفکیک حقایق اولیه عقل از حقایق مشتقه عقل است که این هدف نسبت به قضایای حملی و شرطی از یک سو، و قضایای سالبه و موجبه از سوی دیگر، و قضایای صادق و کاذب و ... یکسان است. اما هیچ کدام از تعاریف نمی تواند همه انواع قضایا را در برگیرد. به علاوه، هر یک از تعاریف ارایه شده از فلاسفه غرب، دارای نارسایی ها و ضعف های دیگری است. از این رو، تعریف دیگری به عنوان تعریف مختار مولف ارایه شده است که به نظر می رسد هیچ یک از نارسایی های مذکور را ندارد. تعریف مختار اخص از تعریف اعم و اعم از تعریف خاص است، از این رو، مجموع تعاریف قضایای تحلیلی در چهار دسته اخص، خاص، عام و اعم قرار می گیرند.
افلاطون و تفکیک مثال زیبایی از مفهوم کلی زیبایی در مهمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نگاه فیلسوفان و مفسران آثار افلاطون، مثل اموری کلی است که معرفت ما از آنها به صورت تعریف های عام عرضه می گردد. در راس آن فیلسوفان، ارسطو جای دارد. وی در آثار خویش، مثل افلاطونی را تحت نام کلیات معرفی و نقد می نماید.این نوشته می کوشد تا با نقل سخنان افلاطون در محاوره مهمانی، به نوعی بازنگری و بازنمایی از متن افلاطون دست یازد. این بازخوانی اساسا بیشتر از آنکه تفسیر باشد، از نو دیدن آن چیزی است که شاید خوب دید نشده است. ضمن بحث نشان داده می شود که افلاطون طی سلوک زیبایی شناسی، مرحله درک تدریجی زیبایی مشترک و کلی را از مرحله مشاهده ناگهانی مثال زیبایی تفکیک می نماید. و از آنجا که به زعم افلاطون هر نوع از شناخت، متعلق خاص خود را دارد، نتیجه قرائت تازه ای است از سنتی کهن: افلاطون مثال زیبایی را از مفهوم کلی زیبایی جدا می کند و بدین ترتیب، مثال زیبایی غیر از مفهوم کلی زیبایی است.