اکثر مفسران فریقین تحقق اراده حق تعالی را در امر سیطره دین (توبه: 32 و 33؛ صف: 8 و 9) به عصر ظهور امام مهدی و نزول حضرت عیسی مربوط میدانند. آنان این قول را یا به نحو احتمال موجه آورده اند، بدون آن که آن را انکار یا حتی در آن تردید کنند یا به نحو تعیین، سیطره دین حق را تنها به عصر ظهور اختصاص داده اند.
روایات فریقین نیز به شکل تنزیل (به معنای مفهوم تفسیری آیه) یا تاویل (به معنای تحقق عینی مفاد آیات در زمان پس از تنزیل) هم سو با مفاد آیات و قدر متیقن دیدگاه فریقین، بر تحقق این اراده در عصر ظهور دلالت دارد. فریقین در مقام بررسی و ارزیابی مفاد روایات نیز آنها را مورد انکار یا حتی تردید قرار نداده اند.
این مقاله با ارزیابی و نقد دیدگاه قرآن پژوهان هر دو فرقه به این نتیجه میرسد که مفاد این آیات تنها به عصر ظهور امام مهدی اختصاص دارد و اقوال دیگر با مناقشه های متعدد روبه روست.
ارزش یک مَثَل در جلب توجه مخاطب و تسهیل در فهم مراد متکلم گاه بیشتر از توسعه کلام است، از این رو کاربرد تمثیل در اقناع مخاطب و فن سخنوری ارزش والایی دارد.
فلسفة مثل های قرآن تنزّل مسائل بلند و بیان آنها در سطح افق فکری مردم است و نقش تاثیرگذار آن در تبیین مباحث، انکارناپذیر است؛ زیرا این فن، حقایق پیچیده را حس پذیر میکند. بر این اساس قرآن برای پایین آوردن سطح مطلب عقلی و قراردادن آن در دسترس فکر بشری، بارها از مثل استفاده کرده است.
کاربرد تمثیل و دیگر شیوه های بیانی قرآن، از نشانه های اوج بلاغت ادبی و هنری قرآن کریم است. از سوی دیگر، میدانیم که هدف داستان ها و تمثیل های قرآنی، گزارشگری تاریخی نیست؛ بلکه پشت هر داستان و تمثیل، نتیجه ای اخلاقی و تربیتی نهفته است که مهم ترین آن دعوت به تدبر و تأثیرگذاری و در نهایت تربیت انسان است.