جامعیّت قرآن از مسایل مهمّ تفسیر قرآن کریم است و دیدگاه علاّمه طباطبائی به عنوان مفسّر صاحب نظر در این زمینه بسیار مهمّ است و می تواند راهگشا در حلّ بعضی از مسایل باشد. به نظر علاّمه جامعیّت قرآن به معنای کامل بودن آن است. علاّمه طباطبائی جامعیّت قرآن را در همة اقسام و صُوَر آن، مبتنی بر مجموع ظاهر و باطن قرآن می داند؛ در ظاهر قرآن تنها تفاصیل اخلاق فاضله را می توان جست، امّا معارف، شرایع و احکام در حدّ کلّیّات و اصول در ظاهر قرآن آمده اند و تفاصیل و جزئیّات آنها در روایات بیان شده یا به طریق دیگری قابل دستیابی است. در آثار قرآنی علاّمه به ویژه المیزان می توان دو قِسم جامعیّت را سراغ گرفت:
1 جامعیّت قرآن به معنای کامل بودن بیان آن در طرح مسایل نسبت به کُتُب آسمانی پیشین.
2 جامعیّت قرآن به معنای کامل بودن بیان آن در طرح مسایل بدون مقایسه با کتاب های آسمانی دیگر.
قوم کُرد در طول تاریخ اسلامى خود از ابتدا تا به امروز در زمینه هاى مختلف ازجمله تفسیر قرآن تلاش هاى چشم گیرى داشته است و تفاسیر متعددى را با زبان هاى مختلف ازجمله عربى، کُردى، فارسى به جامعه اسلامى تقدیم کرده است. روند چنین امرى در عصر حاضر بیش از گذشته بوده است به طوری که مى توان در صدسال اخیر به بیش از 60 تفسیر کامل و ناقص که برخى به چاپ رسیده و برخى همچنان مخطوط هستند اشاره کرد. در این میان تفسیر سعید نورسى (ساکن کردستان ترکیه)، ملامحمد جلى زاده (از کردستان عراق) و استاد ناصر سبحانى (از کردستان ایران) هم از جهت منهج و هم بیان مطالب، بیش از همه جلب توجه می کنند.
جریان سلفی- تکفیری وهابیت فرقه ای از فرق اهل سنت است. شکل گیری این فرقه با اندیشه های احمد بن حنبل نظام مند و با ابن تیمیه و محمدبن عبدالوهاب به تکامل رسید. این فرقه با برداشتی سطحی از قرآن موجب فتنه های فراوانی در جهان اسلام شده است. یکی از اسبابی که موجب شکل گیری این کج فهمی و برداشت های غلط از قرآن شده است؛ منابع و مراجع تفسیری سلفیان است. این مقاله با روشی اسنادی- تحلیلی ابتدا به توصیف و تحلیل مراجع تفسیری سلفیان و در ادامه به تحلیل و ارزیابی منابع آنان می پردازد. مقاله در پایان به این نتیجه می رسد که تکیه و اعتماد به برخی از منابع تفسیری نظیر اسرائیلیات، سخنان صحابه و تابعین، اجتهادهای شخصی... و نیز نوع مواجهه سلفیان با منابع تفسیری یکی از اسباب و علل شکل گیری اختلاف هست.
عمل تفسیر با استناد به «منابع تفسیر» انجام می پذیرد. مراد از منابع تفسیر، اموری است که شناخت های لازم درباره معنا و مراد آیات را در اختیار مفسّر قرار می دهد. یکی از مهم ترین منابع تفسیری، روایات منقول از اهل بیت علیهم السلام، و یکی از منابع در این باب، تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام می باشد. این مقاله به بررسی و نقد آرای علّامه شوشتری درباره نمونه هایی از روایات منقول در تفسیر مذکور می پردازد و نشان می دهد ادلّه مورد استناد ایشان برای اثبات مجعول بودن این روایات از قبیل انفراد نقل روایت در منبع شیعی تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام و عدم نقل آن در منابع عامه، ظهور بدوی روایت، مفاد صدر روایت بدون توجه به آنچه در ذیل آن آمده و استبعاد محتوای روایت گرچه ظن به صدور این روایات را کاهش می دهد، اما نمی تواند مجعول بودن آنها را به اثبات رساند و دستمایه این مدعا قرار گیرد که تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام سر تا سر مجعول است.