یکی از مباحث زیبایی که در همه ادیان مورد بحث قرار گرفته است، دعا است.
دعا، عاملی است در جهت ساختن انسان و نزدیکی او با خداوند.
دعا، اگر چه در همه ادیان مورد بحث قرار گرفته است، امّا لطافت، جاذبه و زیبایی، و همه جانبه بودن آن در مکتب تشیع آن هم از زبان امام عارفان، حضرت علی (ع) ""آن روح کلّی و همه جانبه"" آن چنان بدیهی است و پر جاذبه که نیازی به توضیح و تفسیر ندارد. تنها ذکر این نکته ضروری است که بررسی و تدبر در نهج البلاغه میتواند ما را به این مطلب رهنمون شود که آن چه در نهج البلاغه میتواند ما را به این مطلب رهنمون شود که آن چه در نهج البلاغه وجود دارد، به تعبیری همان است که در قرآن کریم و روایات وجود دارد و این یعنی ارتباط نزدیک حضرت با منبع وحی الهی.
رهبر فرزانه انقلاب اسلامى, سال گذشته را به مناسبت یکصدمین سالگرد ولادت رهبر کبیر انقلاب, سال حضرت امام(ره) نامیدند.
متإسفانه با آنکه حضور حضرت امام(ره) هنوز در میان امت اسلامى احساس مى شود, لیکن رفتار, گفتار و منویات و افکار بلند و ارزشمند آن عزیز سفر کرده, بیشتر در میان سطور باقى مانده تا اینکه دستورالعمل زندگى افراد جامعه اسلامى قرار گیرد.
شاید نقص اصلى, در عدم درک عمیق, و عدم شناخت دقیق و صحیح ویژه گى هاى برجسته روحى و فکرى آن سلاله پاک حضرت زهرا و على(ع) باشد.
البته عیب بزرگ دیگر , از ناحیه وجودى ماست که از نظر روحى و فکرى, در سطوح مختلفى از معنویت قرار داریم; بدین ترتیب هرچه این عیب و آن نقیصه بیشتر مى شود, فاصله مراد و مرید و امام و مإموم و رهبر و پیرو افزون تر مى گردد.
حال که تقارن سال 79 با دو عیدالله الاکبر, امسال از سوى خلف صالح خمینى کبیر, به نام نامى مولا امیرالمومنین على بن ابى طالب(ع) مزین گشته است, در لبیک به نداى ولایت امرمان, با توکل به سید المتوکلین و اقدر القادرین, و با توسل به حبل الله المتین حضرت مولى الموحدین, نورى از آن مصباح الدجى و نمى از یم معارف و عظمت وجودى حضرتشان برگیریم; باشد تا در مسیر نیت خالصانه معظم له قرار گیریم و قدمى در این راه برداریم!
شمه اى از خصال خیرالبریه و ابوالائمه الطاهرین(ع)
انسانهاى سترگ، هرچند شهره عام و خاصند و احوال و افکارشان، در معرض دید و کنکاش سایرین قرار دارد اما محسود حاسدان و مورد بغض بیماردلان نیز هستند . بزرگ موعود بشریت هم از این قاعده مستثنا نیست اما زهى شادى و سرور که غبار ظلمت و فسانه از بلور حقیقت پاک شدنى است نه ماندنى .
تشکیکى که در نسب «مهدى آل محمد» شده است نویسنده را بر آن داشت که آستین همتبالا زده و به اثبات تولد، حیات فعلى، علوى، فاطمى و حسینى بودن حضرتش بپردازد و با استناد به کتب خواص اهل سنت، راه انکار را بر عارف و عامى ببندد .
مساله «مهدویت» قضیهاى شخصى و ویژه گروه یا فرقهاى خاص از فرقههاى اسلامى نیست، بلکه عقیدهاى است که عموم مسلمانان در آن اشتراک دارند و اکثر مسلمانان (اعم از شیعه و سنى) بر این باورند که حضرت مهدى علیه السلام مردى از «اهل بیت» پیامبر صلى الله علیه و آله و از «ذریه» آن حضرت است . چنانکه ایمان به آن امام به عنوان «منجى بشریت» از جمله مسائل مقبول نزد سایر امتهاستبه گونهاىکه مىتوان گفت: حضرت مهدى علیه السلام، موعود «امت» هاست تا زمین را از عدل و داد پر کند و در هم کوبنده نظامهاى فاسدى باشد که انسان و انسانیت را لگدمال کردهاند . همچنین حکومت جهانى وى شامل همه جنبههاى زندگانى بشر است و از بزرگترین و درخشندهترین پیروزیها و دست آوردهایى خواهد بود که انسانیت در طول تاریخ، به آن دستخواهد یافت .
از انگیزههاى پژوهش و نگارش در مورد «تبارشناسى حضرت مهدى علیه السلام» این است که بعضى از نویسندگان سنى مذهب همچنان در موضوع هویت و شناختخانوادگى نسب آن حضرت، شبهه افکنى مىکنند . برخى مىگویند: آن حضرت از فرزندان عباس (عموى پیامبر صلى الله علیه و آله) است، برخى دیگر مدعىاند که وى از نسل امام حسن مجتبى علیه السلام است و نام پدرش، عبدالله بوده و هنوز به دنیا نیامده است . گروهى دیگر سکوت اختیار کردند و بالاخره، گروه چهارم از میان اهل سنت - مانند عرفا و اهل کشف (2) - با اعتقاد شیعه اثنى عشریه موافقت کرده، بر این باورند که آن حضرت، نهمین فرزند حسین بن على علیهما السلام است که به دنیا آمده و در غیبتبه سر مىبرد . (3)
مقصد اصلى این مقال، تبیین نسب حضرت مهدى علیه السلام است و این که آن حضرت:
از «آل محمد» صلى الله علیه و آله و «امت» اوست;
بلکه از «ذوى القربى» و «عترت» و «اهل بیت» پیامبر صلى الله علیه و آله است;
بالاتر این که از «فرزندان امام على علیه السلام و حضرت فاطمه علیها السلام» و از فرزندان امام حسین علیه السلام و بالاخره نهمین فرزند آن حضرت است .