از نظر کتاب و سنت و حتی رجال سیاسی و نظریه پردازان غربی و شرقی، دنیا در انتظار ظهور موعودی عادل، انقلابی و آگاه می باشد. پیشگویی های قیام چنین مصلح و منجی جهانی و دادگستر، در کتاب های دینی و احیاناً سیاسی و اجتماعی زیاد به چشم می خورد. می گویند در آینده انسانی کامل که عمری دراز و تجاربی بی اندازه دارد، حکومت را به عهده می گیرد و به جهانی شدن حکومت حق و عدالت، جامه عمل می پوشاند. خوشبختانه این نوع تفکر تا حدودی زمینه ساز پذیرش قیام حضرت مهدی در افکار و اذهان دانشمندان شده و کلیات و مصداق آن با عقاید اسلامی کاملاً منطبق می باشد. نظریه پردازان غربی، شخص خاصی را برای اداره جهان تحت یک حکومت عدل جهانی معین نکرده اند، لیکن ویژگی هایی برای مصلح آینده ذکر می کنند که با خصوصیات حضرت مهدی بیش تر و بهتر تطبیق می کند. خوشبختانه هیچ یک از ادیان، به مهدویت به اصطلاح نوعیه معتقد نمی باشند. اغلب جوامع اسلامی و به گونه اخص، شیعه دوازده امامی با اسم و رسم و دلایل عقلی و تاریخی، بر این باور هستند که موعود جهانی و منجی جامعه بشری، شخص خاصی است و او فرزند امام حسن عسکری است که هم اکنون زنده و ناظر بر تمام بحران ها و تحولات جهانی می باشد و در انتظار روزی به سر می برد که فرمان الهی ابلاغ شود و قیام کرده و دنیا را پر از عدل و داد نماید، پس از این که از جور و ستم لبریز شده باشد.
تاکنون درباره طبقات مفسران، کتابهای مختلفی نوشته شده است که بدون شک یکی از بارزترین آنها کتاب«التفسیر و المفسرون» تألیف دکتر محمدحسین ذهبی است. ذهبی در این اثر، علاوه بر مباحث تفسیری و تاریخی، به معرفی و نقد و بررسی کتب تفسیری نیز پرداخته است. اما وی در معرفی، نقد و بررسی تفاسیر مذهب اهلبیت(ع)، در چارچوب عدل و انصاف حرکت نکرده که این هم یا ناشی از کمبود اطلاعات وی از تفاسیر مذهب اهلبیت(ع) و یا به سبب تعارض با حوادث و وقایع روشن و انکار ناپذیر تاریخی است. این نوشته شامل نقد و بررسی دیدگاههای ذهبی درباره سه آیه معروف قرآن(تطهیر، ولایت و اولیالامر) است که مهمترین ادله برتری و فضیلت اهلبیت(ع) به حساب میآیند و آیات ولایت نامیده میشوند.