چکیده
میرداماد و ملاصدرا دو استوانه حکمت اسلامی ایران زمیناند که یکی از استرآباد و دیگری از شیراز برخاسته و در اصفهان به هم میرسند. هر یک صاحب اندیشههایی ژرف در مسائل حکمت الهی، از جمله در جهانشناسی است که این مقاله مختصر به پارهای از مبانی فکری و دیدگاههای آنان در این باب میپردازد بحث اصالت وجود یا ماهیت و تعلّق جعل به ماهیت یا وجود، از مبانی مورد اختلاف، و مباحثی چون حرکت جوهری، حرکت سرمدی افلاک، حدوث دهری عالم یا حدوث زمانی بدون ابتدای زمانی آن، و ربط حادث و قدیم از مسائل مورد توجه این دو حکیم در باب جهانشناسی است که هر یک نظریه خاصی درباره آنها ابراز داشتهاند که در حدّ مجال این نوشتار بررسی خواهد شد.
کتاب التفسیر و المفسرون، نوشته دکتر محمدحسین ذهبی، یکی از کتابهای مشهور درباره تاریخ تفسیر و بررسی مفسران است. این کتاب در مصر مکرر چاپ شده و از جمله منابعی است که در ایران هم بسیار به آن استناد میشود.1 این کتاب که منبع درسی در دانشگاه مدینه است، در محرّم سال 1396هجری، مطابق با 1976 میلادی، چاپ شده است. این کتاب که با دید بسیار منفی به شیعه نگاشته شده دو هدف موازی دارد: نخست بررسی تاریخ تفسیر و کتب تفسیری؛ دوم نفی و نقد متعصبانه عقاید و کتب تفسیری غیر اهل سنت. مباحث کتاب چنان سامان داده شده است که جبریه(اهل حدیث و اشعری مسلکها) را متن اسلام و دیگر فرقههای اسلامی(شیعه، خوارج و معتزله) را«اهل الاهوا والبدع» معرفی میکند. ذهبی در معرفی عقاید شیعه به کتاب الوشیعه فی نقد عقاید الشیعه وتأویل مختلف الحدیثابنقتیبه استناد میکند که حداقل نتیجه آن ایجاد ذهنیت منفی درباره عقاید شیعه است.