فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۲۱ تا ۱٬۳۴۰ مورد از کل ۱٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
حکیم سبزوارى در مسئله اصالت وجود، چه با اقامه استدلال هاى جدید و چه با کوشش در رد شبهات واردشده بر این نظریه، نوآورى هایى در حکمت متعالیه به میراث گذاشته است. این مقاله به گزارش، تحلیل و بررسى استدلال هاى وى که بر اساس خیریت وجود، محال بودن تشکیک در ماهیت، خروج ماهیات از حالت استواى نسبت، توحید ذاتى و توحید فعلى، نفى ماهیت خداوند سبحان، و ارتباط صادر نخستین با خداوند اقامه شده اند، و نیز بررسى رویکردهاى وى به دو شبهه اصالت ماهیت در عرض اصالت وجود و دشوارىِ توجیهِ کثرت عَرْضى در وجود اختصاص دارد.
روش شناسی ادراکات اعتباری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ادراکات حقیقی محصول انعکاس جهان خارج در افق ذهن اند؛ درحالی که ادراکات اعتباری محصول تطبیق مفهوم بر مصداق غیرحقیقی خودند؛ به همین دلیل، ادراک دانستن اعتباریات ازاساس همراه با نوعی تسامح است. ادراکات اعتباری هیچ گونه رابطه نفس الامری ندارند. روابط ادراکات اعتباری یا میان ادراکات اعتباری و ادراکات حقیقی، تابع جعل و قرارداد است؛ ازاین رو مراحل فکر در به دست آوردن ادراک اعتباری با مراحل فکر در به دست آوردن ادراک حقیقی و روش استنتاج در ادراکات اعتباری با روش استنتاج در ادراکات حقیقی متفاوت است. هیچ گاه نمی توان ادراک اعتباری را تولیدشده ادراک حقیقی یا ادراک اعتباری دیگر دانست. اگرچه در برخی اشکال استدلالی، ادراکات اعتباری با یکدیگر رابطه استنتاجی دارند، این رابطه غیر از رابطه تولیدی ادراکات است. جنس استدلال در استدلال های اعتباری جدلی است. این جدلی بودن منحصر به ماده استدلال نیست، بلکه صورت استدلال نیز جدلی است. همین مسئله باعث می شود در استدلال های اعتباری بتوان از استدلال هایی نتیجه گرفت که عقیم اند؛ چون صورت استدلال همچون ماده استدلال در اعتباریات، اعتباری و تابع اعتبار معتبران است.
معرفت شناسى «الزام اخلاقى» در دیدگاه علامه طباطبائى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
یکى از مباحث مهم معرفت شناسى اخلاقى، معرفت شناسى «الزام اخلاقى» است که در آن به مباحثى مانند امکان شناختِ «الزام اخلاقى»، اِخبارى انگارى و انشایى انگارى جمله هاى حاوى «الزام اخلاقى»، اطلاق و نسبیت این جمله ها و راه شناخت آنها پرداخته مى شود. علامه طباطبائى، از فیلسوفان مطرح مسلمان، درباره مباحث معرفت شناسى «الزام اخلاقى»، عبارت هاى صریحى ندارد. به همین دلیل مفسران ایشان، اختلاف هاى فراوان دارند؛ ولى بیشتر مفسران در مسئله مورد بحث، ایشان را انشایى انگار و ناشناخت گرا دانسته اند و برخى ایشان را نسبى گرا معرفى کرده اند. این تحقیق بر آن است تا با روش تحلیلى فلسفى به تعریفِ اِخبارى انگارى و انشایى انگارى در معرفت شناسى اخلاقى بپردازد و اِخبارى انگارى علامه را در جمله هاى حاوى «الزام اخلاقى» اثبات کند. همچنین این مقاله با تعریفِ شناخت گرایى و ناشناخت گرایى در معرفت شناسى اخلاقى، نظریه علامه را در جمله هاى «الزام اخلاقى»، شناخت گرایى و مطلق انگارى قلمداد مى کند. توجه به سه راهِ شناختِ جمله هاى اخلاقى در نظریه علامه، یکى از ادله شناخت گرا بودن ایشان است.
وثاقت معرفت عقلانى در تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات انواع تفسیر وتأویل
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
قرآن کریم با دعوت به خردورزى، از انسان ایمان به خدا، جهان غیب و زندگى مؤمنانه را طلب مى کند. اما وثاقت عقل حتى در باب جهان مشهود سخت مورد مناقشه است. در این صورت، چگونه مى توان به دعوت قرآن پاسخ مثبت داد؟! در تفسیر المیزان چه راه حلى ارائه مى شود؟ در این تحقیق، با هدف یافتن پاسخ براى پرسش هاى فوق و تأمین اعتماد نسبت به عقل و یافته هاى آن، با روش کتابخانه اى و استناد به مطالب علامه طباطبائى در المیزان و به تناسب، آثار دیگر ایشان و نیز با تحلیل منطقى روشن مى شود که استاد در عین تأکید بر بداهت مفهوم علم و تحقق مصداق آن، ضمن پاسخ به شکاکان و حس گرایان، وثاقت معرفت عقلى را اثبات مى کند و بدین ترتیب، مخاطب ایشان نسبت به اعتبار کاربست عقل براى تأمل در آیات تکوینى و تشریعى اطمینان خاطر مى یابد.
حضور حقیقت در هنر از منظر حکمت صدرایى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جستار پیش رو مدعى است هنر تنها محصول احساسات و اذواق خالق آن نیست، بلکه هنرمند در نسبتى که با حقیقت مى یابد علاوه بر اینکه بارقه هایى از آن را وجدان مى کند، زمینه انکشاف آن را نیز در اثر هنرى خود مهیا مى سازد و از این رهگذر به هنر خویش وجهى از معرفت بخشیده، بدان اصالت مى دهد. با توجه به این فرضیه که فى نفسه داراى اهمیت است، چیستى حقیقت و نسبت و کیفیت حضور آن در هنر، مسئله اى بنیادین است که مى توان پاسخ آن را در اندیشه هاى حکمى یکى از شاخص ترین فلاسفه اسلام یعنى صدرالمتألهین جست وجو کرد. ازاین رو این پژوهش با توصیف مبانى حقیقت و رقیقت، اتحاد عالم و معلوم، عقل عملى، و کارکرد خیال در «ترویح اجسام و تجسیم ارواح»، به تبیین نسبت و نقش این مبانى در چگونگى حضور حقیقت در تکوین صنایع و آثار هنرى مى پردازد.
نواع و فنون آموزش از منظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نظر صدرالمتألهین و تحت تأثیر مبانی حکمت متعالیه حقیقت آموزش، برداشتن موانع از جلوی تابش و فیضان الهی است. نفس انسان به شیوه هایی به طور اکتسابی شامل علوم نظری و یا عملی و یا بدون کسب علم را که حقیقت وجودی دارد می یابد. آموزش، در یک نگاه کلی به آثار، اشارات یا تصریحات پراکنده ملاصدرا به دو دسته بیرونی و درونی تقسیم می شود. آموزش درونی شامل تفکر، الهام و وحی و آموزش بیرونی شامل نوع بی واسطه و با واسطه است. از نظر صدرالمتألهین آموزش شرایط و فنون خاصی دارد که بدون توجه به آن امر به طور شایسته و درست حاصل نمی شود. تزکیه، تبیین و استحکام مباحث نظری، خلوت، تقلیدگریزی، تمرین، تکرار، آرامش روانی، رعایت ترتیب آموزش معارف و تزویج آن ها و طی مسیر درست برای حصول نتیجه از این فنون است. تفاوت ملاصدرا در بیان انواع و فنون آموزش به تفاوت نگاه حکمت متعالیه به علم و همچنین به هدف و غایت آموزش و ماهیت الوهی آن در این نگرش باز می گردد.
حقانیت و نجات از دیدگاه علامه طباطبایی و شاگردانش
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعیّن معرفتی فلسفة ملاّصدرا و نقددو دیدگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرائت درست از مختصّات حکمت صدرایی و تعیّن معرفتی آن می تواند نقش مهمّی در فهم و تفسیر مباحث حکمت متعالیه ایفا نماید؛ فارغ از نگاه التقاطی به فلسفة ملاّصدرا و تردید دربارة آن به عنوان مکتب فکری مستقل، نظریّه هایی وجود دارند که از تعیّن معرفتی فلسفة ملاّصدرا سخن می گویند. این جستار، در گام نخست، مختصّات حکمت صدرایی را مطرح می کند و در آن، فلسفة به عنوان دیسپلین و رشتة علمی با هویّتی هندسی و ماهیّتی شبکه ای مشتمل بر رهیافت، مبانی، روش و اهداف معرّفی می شود، نه صرفاً یک سلسله مسائل. در گام بعدی، دو نگاه تقلیل گرا به فلسفة ملاّصدرا مورد بررسی و نقد واقع می شود. در نگاه نخست، کلامی انگاری تفکّر ملاّصدرا، فلسفة او به مجموعه ای از دلایل نقلی در اثبات امور یا مجموعه ای از آرای اثبات شده به مدد براهین فلسفی با رویکرد کلامی فروکاست می شود و در نگاه دوم، از حضور انحصاری برهان در مقام داوری فلسفة صدرایی سخن گفته می شود. در پایان نیز فلسفة صدرایی به عنوان پارادایمی نوین و متنوّع در روش و منابع، فراتر از محدودة دانش کلام و رویکرد کلامی و برتر از حصرگرایی روشی و حضورانحصاری برهان، در بر دارندة تحلیل، برهان، برهان کشفی و شهود معرّفی می شود.
بررسی دیدگاه ابن میمون درباره نقش عقل و شرع در استکمال انسان، بر مبنای رویکرد صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن میمون آندلسی ""عقل"" را مهمترین ممیّزه انسان از سایر حیوانات و نعمتی از جانب خداوند برای بشر می داند که مهمترین عامل پیونددهنده بین او و حق تعالی می باشد. به باور این متفکر، میزان بهره گیری از این گوهر است که مراتب افراد در قرب نسبت به باریتعالی را تعیین نموده و بهره گیری ازعقل و علم در عرصه اجتماعی را نیز موجب رشد جامعه و تعاملات حسنه در میان مردم می داند. ابن میمون به عنوان یک خاخام برجسته یهودی ، پیروی ازفرامین شریعت حضرت موسی که مطابقت با موازین خرد و حکمت دارد را راهی می داند که می تواند انسان را به کمالات مادی و معنوی نائل نموده و زمینه شکوفایی عقلی و خُلقی جامعه را فراهم آورد. در همین راستا وی مراتبی را برای سیر تکاملی انسان برشمرده و معتقد است که صرفاً وصول به مرتبه پایانی که دربرگیرنده معرفت به حقایق و خصوصاً معرفت به خداوند و افعال اوست می تواند سعادت حقیقی را برای انسان فراهم آورد. با این حال به عقیده ابن میمون، هیچ یک از این محاسن نمی تواند توجه کننده قول به محوریّت انسان در میان مخلوقات و اینکه او غایت خلقت است ، محسوب گردد.
صدرالمتألهین و ذاتمندی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیا انسان ها ماهیتی ثابت و مشترک دارند یا اینکه هر کدام از آنها از ابتدا یا در ادامه زندگی، ماهیتی متفاوت می یابند؟ مقاله حاضر، پاسخ این پرسش را در میان آرای صدرالمتألهین جستجو می کند. در حکمت متعالیه، انسان ها افزون بر برخی تفاوت های پیشینی، در ادامه زندگی، تفاوت های اساسیِ پسینی می یابند و ماهیت های متفاوت از هم رقم می زنند؛ ولی این امر، منافاتی با اشتراکاتِ ذاتیِ بالقوه و بالفعل آنها ندارد. ازجمله مشترکاتِ ذاتیِ انسان ها، فطرت توحیدی است و همه انسان ها با وجود تفاوت هایِ گاه جدی، از فطرت توحیدی برخوردارند. در همین راستا می توان آموزه ها و توصیه های فرازمانی و فرامکانی داشت.
علامه طباطبائى حکیم متأله یا تفکیکى سترگ؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادعاى اصلى تفکیکیان، جدایى جریان وحى از عقل و کشف است. آنان مدعى هستند که براى دستیابى به معارف دینى، باید به تفکیک میان عقل و کشف از دین همت گمارد. تفکیکیان براى موجه جلوه دادن این ادعا از روش هاى مختلف بهره مى برند. یکى از روش هاى آنان انتساب این ادعا به مشاهیر و بزرگان دین است؛ به همین دلیل محمدرضا حکیمى در بسیارى از آثار خود، این ادعا را به علامه طباطبائى نسبت مى دهد و او را مدافع فرضیه تفکیک معرفى مى کند تا شاید از این رهگذر بتواند نظر بخشى از آحاد جامعه را به مدعیات فرضیه تفکیک سوق دهد. براى تحلیل بهتر ادعاى آقاى حکیمى در خصوص طرفدارى علامه از مدعیات تفکیکیان، نخست دو محور اصلى ادعاى ایشان استخراج، و سپس جداگانه مورد تحلیل واقع شده اند. پس از تحلیل این دو محور به روش حلى و نقضى روشن شد که اولاً، علامه طباطبائى معتقد به ادعاى تفکیکیان نیست و ثانیا محمدرضا حکیمى دچار خلط میان مقام ثبوت و اثبات شده و در نهایت گام در تحریف معنوى سخن علامه طباطبائى نهاده است.
بررسى نظریه بساطت حقیقت وجود و فروع معرفت شناختى آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه بساطت حقیقت وجود از دستاوردهاى حکمت متعالیه است. صدرالمتألهین پس از پذیرش این نظریه سه نتیجه معرفت شناختى مهم از آن استنباط مى کند. این نتایج بدین قرارند: اولاً حقیقت وجود عقلاً و به علم حصولى غیرقابل تصور و ادراک ناپذیر است؛ ثانیا حقیقت وجود عقلاً و به علم حصولى تصدیق ناپذیر است؛ ثالثا راه درک و تصدیق آن منحصر به علم حضورى است. در این مقاله نخست اصل نظریه بساطت حقیقت وجود مورد چالش قرار گرفته و اثبات مى شود که نمى توان وجودهاى محدود و ماهوى را بسیط شمرد و بیان مى شود که وجود ماهوى، تنها زمانى مى تواند بسیط شمرده شود که بشرط لاى از ماهیت ملاحظه گردد و وجود با چنین ملاحظه اى، تنها در موطن ذهن موجود است نه در عالم خارج. در ادامه مقاله فروع معرفت شناختى مزبور مورد نقد قرار مى گیرند، و آشکار مى شود که آن فروع نیز، با انتقادهایى روبه رویند. نگارنده کوشیده است تا نشان دهد التزام به فروع معرفت شناختى اصالت وجود و نیز التزام به فروع معرفت شناختى نظریه صدرا در وجود ذهنى، مستلزم آن است که نوصدراییان از نتایج معرفت شناختى نظریه بساطت وجود دست بردارند.
فرآیند تکاملی آفرینش از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلاسفه تفاسیر مختلفی از آفرینش ارائه نموده اند. در مقاله حاضر تفسیر صدرایی از آفرینش مورد توجه قرار گرفته است. مشهور این است که آفرینش در دو قوس نزول و قوس صعود انجام شده که سیر نزول از خداوند شروع می شود و پس از مرتبه صفات و اسماء، عوالم عقل و مثال به عالم طبیعت رسیده است و ابتدای سیر صعود، عالم طبیعت و انتهای آن خداوند است و عوالم دیگر در میان این دو هستند. از آنجایی که در نظریه رایج، آفرینش با نزول ملازم می باشد، سؤالات جدی مطرح می شود. آیا عالم طبیعت نازل ترین عوالم بوده و موجودات در این عالم در نهایت نقص هستند؟ آیا انتهای قوس صعود دقیقاً ابتدای قوس نزول است؟ آیا این فرضیه معقول است که یک موجودی تام و تمام، به اضعف و اسفل درجات تنزل یابد و دوباره از پایین ترین نقطه، حرکت خود را شروع کند تا به مرتبه نخستین برسد؟ در این مقاله، ضمن بررسی و نقد دیدگاه رایج، سعی بر آن است که ضمن پاسخگویی به پرسش های مطرح شده، مدل جدیدی از فرایند آفرینش ارائه شود. در نظریه مختار، آفرینش پیوسته به سوی کمال می رود و از مرتبه وجوب وجود و وجود علمی که نزد خدای متعال هست تا به عوالم عین، یعنی عالم عقل، مثال و طبیعت پیش می رود. این سیر آفرینش، پیوسته در حال شدت و تمامیت است. آن چیزی که از مرتبه ذات خداوند نازل شده بعد نزول همچنان در مرتبه سابق وجود دارند، فقط نحوه ظهور آنها در مراتب نازل متفاوت شده است.
مختصات روش شناسی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
95 - 115
حوزههای تخصصی:
فهم حکمت متعالیه و تحقیق در آن به عنوان دستگاهی نظام مند در فلسفۀ اسلامی و تبیین نوع پژوهش انجام شده در عرصه های مختلف آن، نیازمند توجه به مبانی و نوع روش شناسی حاکم در آن است تا مطالب مختلفی که در آن عرضه شده به خوبی فهم شود. متن دینی و حقایق شهودی در حکمت متعالیه حضور پر رنگی دارند. در جهت دفع و رفع شبهات و تبیین این حضور در ضمن بیان روش شناسی حکمت متعالیه، ظرفیت ها و بالندگی این فلسفه در جهت تحقیقات فلسفی اسلامی آشکار می شود. حکمت متعالیه، رابطۀ منسجم فلسفه با دین و عرفان را تشریح می کند که تبیین فلسفی روش شناسی آن می تواند به عنوان الگویی کلان در جهت بسط و تعمیق تحقیقات علوم دینی مرتبط، مورد توجه قرار گیرد. از این رو در ضمن تبیین روش شناسی حکمت متعالیه، به چیستی و مبانی روش خاص این حکمت؛ یعنی روش اشراقی-بحثی پرداخته شده که در آن، میان شهود و عقل جمع شده است. همچنین به تبیین روش عام این حکمت؛ یعنی ماهیت و مبانی بهره گیری ملاصدرا از متون دینی و عرفان نظری در حکمت متعالیه پرداخته شده است و در آخر به برخی از ثمرات بکارگیری این روش تحقیقی در فلسفه، اشاره شده است.
حدوث جسمانی نفس؛ بررسی و مقایسه دیدگاه شارحان ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا نفس را در مرحله پیدایش، جسمانی و در مرحله بقا، روحانی دانسته است. بعقیده وی، ماده جسمانی با حرکت جوهری، بتدریج مراتب کمال را طی میکند تا به حد تجرد میرسد. این نظریه انقلابی در تاریخ فلسفه اسلامی محسوب میشد. با توجه به اهمیت موضوع، شارحان ملاصدرا نیز نسبت به شرح و تبیین جسمانیهالحدوث بودن نفس از منظر ملاصدرا، اهتمام ویژه نموده اند و هر یک با توجه به نگرش و دریافت خودشان از موضوع، به شرح و تبیین این نظریه پرداخته اند و همواره اختلاف نظرهایی با یکدیگر داشته اند. بطور کلی، در تشریح معنا و ماهیت حدوث جسمانی نفس، شارحان آثار ملاصدرا را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: بعضی منظور از جسمانی در این نظریه را جسم طبیعی دانسته اند، برخی جسمانی را چیزی که تعلق شدید به جسم دارد، تفسیر کرده اند، و گروهی، معنای عامی از جسمانیت را بکار برده اند که شامل جسم طبیعی و موجود مجرد، هر دو میشود. تشریح دیدگاههای این سه گروه و بتبع آن، روشن ساختن معنای حقیقی حدوث جسمانی نفس، با روش تحلیلی توصیفی، محور اصلی پژوهش حاضر است.
بازخوانی انسان شناسی ملاصدرا بر اساس خداشناسی و جهان شناسی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکمت متعالیه صدرایی یک نظام فلسفی واحد است که ارتباط معقول و منسجمی میان سه حیطه خداشناسی، انسان شناسی و جهان شناسی برقرار می کند به طوری که شناخت یکی بدون دیگری امکان پذیر نیست و همین پیوستگی میان این سه مفهوم این امکان را به ملاصدرا می دهد تا انسان شناسی متفاوتی از دیگر مکاتب فلسفی ارائه دهد. ملاصدرا از اصول هستی شناختی خود به نام اصالت وجود، تشکیک وجود، وحدت شخصی وجود و حرکت جوهری کمک می گیرد و مباحث اساسی علم النفس خود را همچون حقیقت نفس، رابطه نفس و بدن، رابطه نفس و قوا و... را شرح می دهد. و از طرف دیگر او نفس انسان را مثال خداوندی دانسته که در ذات، صفات و افعال شبیه باری تعالی است و از اصول خداشناسی خود همچون بساطت، جامعیت و سعه وجودی، فرای ماهیت، صفتی همچون علم باری تعالی و فاعلیت خداوند برای بیان شباهت نفس انسان به خداوند کمک می گیرد و انسان را وجودی بسیط، جامع و بدون ماهیت، دارای علمی نظیر علم الهی و توانایی خلاقیت معرفی می کند. ثمره معرفتی ارتباط خداشناسی، انسان شناسی و جهان شناسی، نظریه انسان کامل است که هم جامع تمامی اسماء و صفات الهی است و هم جامع تمامی حقایق هستی و به همین مناسبت می تواند خلیفه خداوند بر روی زمین باشد و واسطه فیض الهی در تمامی عوالم وجود باشد.
ملاصدرا و مسئله خلود در عذاب (رد تناقض واردشده بر دیدگاه ملاصدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
147 - 158
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار با رویکرد فلسفی و با روش پژوهش توصیفی تحلیلی به بیان و پاسخ این مسئله پرداخته شده است که آیا عذاب جهنمیان آن چنان که در قرآن کریم با عبارات «خالدین فیه» و «خالدون» بدان اشاره شده است، خلود و جاودانگی دارد یا خیر؟ جان کلام در این گفتار مربوط به دیدگاه ملاصدرا در این زمینه است. از نظر برخی اندیشمندان ملاصدرا در این بحث، دارای دو قول مخالف با یکدیگر در پذیرش و یا رد خلود عذاب جهنمیان است. در این مقاله سعی شده این نکته مورد بحث و بررسی قرار گیرد که کدام قول ملاصدرا بر دیگری تقدم داشته و از قوت استدلالی بیشتری برخوردار است. در نتیجه بحث این نکته به دست آمد که ملاصدرا در مسئله خلود عذاب جهنمیان یک نظر بیشتر ندارد و آن انکار خلود عذاب است و فقط در یک مورد به خلود قائل است و آن خلود عذاب کفار می باشد و اشتباه است که پنداشته شود در دیدگاه ملاصدرا تهافت و تناقضی وجود دارد.
تواتر شهودات عرفانی؛ صورت بندی و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حل مسئله حجیت غیری شهودات عرفانی و تعمیم آن ها در حق غیرعارفان یکی از راهکارهای مطرح شده بهره گیری از تواتر آن ها است. بر اساس این راهکار چنین ادعا می شود که برخی از مشهودات عرفان نظری را می توان از قبیل متواترات دانست که به دفعات و توسط عارفان مختلفی شهود و گزارش شده اند. این راهکار که در فلسفه ملاصدرا نیز به تبع سهروردی موردتوجه قرار گرفته، از جهاتی می تواند از بهترین راه حل ها در حل مسئله یادشده تلقی شود، اما بااین حال، حتی در پژوهش های اخیر حوزه فلسفه عرفان و دین هم تفاصیل و جزئیات آن به صورت کامل مورد بررسی قرار نگرفته اند. از این رو این نوشتار درصدد آن است تا بر پایه تحقیقی نظری و با روش داده پردازی توصیفی-تحلیلی استدلال به تواتر را به صورتی منطقی صورت بندی کرده، مهم ترین اجزا و پیش فرض های آن را موردتوجه قرار داده و اصلی ترین چالش هایی را که ممکن است در این محورها ایجاد مانع کنند، متذکر شود. بر اساس یافته های این پژوهش مراحل لازم برای دستیابی به هدف موردنظر شامل این مباحث است: اثبات حجیت ذاتی شهود، امکان ثبوتی اشتراک در تجربه های عرفانی، اثبات وقوع این اشتراک نظر (در دو بخش فرعی ترِ وجود مقتضی و رفع مانع)، اثبات تحقق تواتر با شروط لازم و کافی آن در مسئله، حجیت و اعتبار خود تواتر، و در نهایت اثبات کارآیی تواتر معتبر در حل مسئله موردنظر. با این تفاصیل اگر ادعای تواتری در یک شهود عرفانی بتواند از مراحل فوق به موفقیت عبور کند در حق غیرعارفان نیز حجت بوده و برای آن ها نیز معتبر خواهد بود.
مقایسه مبانی انسان شناختی ملاصدرا و مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
83-100
حوزههای تخصصی:
مزلو، در مقام یک روانشناس انسان گرا و ملاصدرا، در مقام یکی از بزرگترین اندیشمندان سنت اسلامی، دیدگاههای متفاوتی درباره چیستی انسان بیان کرده اند. با توجه به اینکه هر دو اندیشمند، اهتمامی ویژه به تبیین ویژگیها، مقدمات لازم برای کمال انسان، روند کمال انسان و خصوصیات انسان کامل داشته اند، مقایسه مبانی انسان شناختی آنها میتواند ثمراتی ارزشمند بدنبال داشته باشد. کرامت ذاتی، اختیار، توانایی حرکت بسمت کمال، برخورداری از فطرت، پذیرش تجربه های معنوی و محدود نبودن روند کمال انسان، برخی از مبانی مشترک این دو بشمار می آیند، اما آنها تفسیرهایی متفاوت از این مبانی ارائه داده اند. همچنین دیدگاه هردو فیلسوف در مورد محوریت خداوند در زندگی انسان، ابعاد وجودی، نیازهای بنیادین، مراحل رشد انسان، غایت کمال انسان و ویژگیهای انسان کامل، متفاوت است. صدرالمتألهین با بهره گیری از مبانی دینی، عرفانی و فلسفی، تلفیق این مبانی و ارائه تصویری جامع و سازوار از حقیقت انسان، توانسته نظامی متقن از مبانی شناختی ارائه کند که احصاء دقیق و جامع آنها میتواند برای بحثهای امروزی نیز راهگشا باشد. جمع بین عرفان، شریعت و برهان، یکی از مهمترین ویژگیهای اندیشه فلسفی ملاصدراست که در تمام مؤلفه های مورد قبول درباره چیستی انسان، تأثیرگذار است.