فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۲٬۱۹۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
آیات متشابه در طول تاریخ علوم اسلامی از جمله مباحث چالش برانگیز بوده است. صدرالمتألّهین شیرازی در اصول هستی شناسی خود قائل به نظریه توحید خاصّی در مقابل دیدگاه توحید عامی است. وی معتقد است بدون آنکه نیازی به تأویل آیات متشابه یا قول به تجسم در باب ذات باری تعالی باشد می توان بر مبنای اصول فلسفی عرفانی دیدگاه توحید خاصّی ظواهر الفاظ آیات را حفظ کرد و همه آیات متشابه را بر ظاهر معنای آنها حمل کرد. اما بر مبنای نظریه توحید عامی نمی توان آیات متشابه را بر ظاهر الفاظ حمل کرد، بلکه یا باید آنها را تأویل کرد، یا قول به تجسم در باب واجب الوجود را پذیرفت. با توجه به چندتباری بودنِ مسئله متشابهات قرآن، ملاصدرا در این مسئله رهیافت میان رشته ای اخذ کرده است.
بررسی نقادانه برداشت های گوناگون از محل نزاع در اصالت وجود صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بحث اصالت وجود و اعتباریت ماهیت ملاصدرا، ابتدا باید محل نزاع به دقت، تحریر و در گام بعد با توجه به محل نزاع موضع گیری شود. برای اصالت و اعتباریت در نظام حکمت صدرایی دو معنا می توان یافت: معنای اول اصالت وجود عبارت است از تحقق مصداق مفهوم وجود در عالم خارج از ذهن و اعتباریت ماهیت در این معنا، یعنی عدم تحقق در عالم خارج از ذهن؛ معنای دوم اصالت وجود عبارت است از تحقق بالذات در عالم خارج از ذهن و اعتباریت ماهیت یعنی تحقق خارجی به تبع وجود یا به تعبیری تحقق بالتبع که در محل نزاع معنای اول مورد نظر است. وجود در فلسفه ملاصدرا در پنج معنا به کار برده شده و دربارة ماهیت نیز چهار معنا در آثار فیلسوفان یافت می شود که تنها یکی از معانی وجود و ماهیت را می توان در محل نزاع مورد توجه قرار داد. ملاصدرا محل نزاع را به نحو مستقل و جامع تقریر ننموده و همین امر سبب شکل گیری برداشت های ناسازگار از محل نزاع گردیده است.
نسبت وجود و شیئیت در دیدگاه ابن سینا و نیثن سمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
بررسى نسبت میان دو مفهوم اساسى وجود و شیئیت (یا موجود و شى ء) از مسائل مهم نظام هاى متافیزیکى به شمار مى آید. نسبتى که فیلسوف با اتخاذ مبانى خاص براى این دو مفهوم در نظر مى گیرد، بر صورت بندى اشیاى عالم و وضعیت متافیزیکى معدومات مؤثر است. در این مقاله دو نظریه ابن سینا و نیثن سمن درباره نسبت وجود و شیئیت ارائه شده و ازآنجاکه دیدگاه ابن سینا واکنشى به دیدگاه متکلمان اسلامى نیز به شمار مى آید، اشاره اى مختصر به دیدگاه متکلمان مى شود. متکلمان مسلمان قرن ها پیش و سمن در قرن حاضر با مبانى و انگیزه هاى متفاوت، هر دو معتقدند که نسبت وجود و اشیا، نسبت اعم و اخص مطلق است؛ درحالى که ابن سینا آشکارا بر مساوقت نسبت وجود و اشیا تأکید دارد. هدف این مقاله آن است که با نظر به چارچوب نظرى بحث، از نسبت وجود و شیئیت در فلسفه تحلیلى معاصر گامى براى فهم بهتر دیدگاه ابن سینا برداشته شود. به صورت خاص تر در پى آنیم که پس از مقایسه وجوه تشابه و تفاوت نظریه هر دو فیلسوف، روشن سازیم که دیدگاه ابن سینا در چه جایگاهى قرار مى گیرد. به منزله هدف فرعى مقاله، به یکى از مهم ترین لوازم بحث (بررسى نسبت وجود و شیئیت)، یعنى جایگاه متافیزیکى معدومات و راه حل هاى متفاوت دو فیلسوف براى خبر دادن از معدومات اشاراتى خواهد شد.
برهان وجودی آنسلم و نقد آن بر اساس مبانی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی اولیه (قرون 5-11)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
تحلیل مسئلة شر ادراکی از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخشی از آنچه در این دنیا به فهم و تجربة انسان درمی آید ملائم طبیعت وی نیست. از سویی، استدلال و باور به وجود خداوند حکیم، قادر و عادل مطلق برای متألهان از جمله امور انکارناشدنی است. مسئلة شر در دوران معاصر بیشتر حاصل صورت بندی گزاره هایی است که خمیرمایه اصلی آن ها برگرفته از همین دو جنبة فهم و تجربة انسانی است. منطقاً و به لحاظ تاریخی پیش از چنین صورت بندی نوعی ناسازگاری در این دو جنبه به نظر می آمده که متألهان و فلاسفه را به تأمل واداشته است، چراکه با نظر به عالم، خصوصاً درد و رنج (شر) در عالم و مخلوق خدای حکیم و قادر و عادل مطلق دانستن آن، به طور طبیعی و در بدو امر ناسازگاری دیده می شود و پرسشی مطرح می شود مبنی بر این که چگونه است که چنان خدایی چنین عالمی را خلق کرده است؟
ملاصدرا برای حل مسائل ناشی از این ناسازگاری به دو رویکرد (در دو ساحت مابعدالطبیعی و ادراکی) متوسل شده است. در رویکرد نخست، مبنای او نظر به عالم به نحو ماتقدم و تحلیل مسائل به طور مابعدالطبیعی است؛ یعنی همچون اسلاف خود به بحث از عدمی بودن شر و ... می پردازد، اما او در رویکرد دوم تجربه را مقدم می کند که نتیجة آن پذیرش وجود شر ادراکی (درد، رنج و ...) و حل مسئلة شر با این ابتداست. از نظر وی راه حل این است که شرور ادراکی را حقیقتاً شرور بالذات و علاوه بر آن شرور مضاعف بدانیم و با تأکید بر این معنا، به جای توجه به مخلوق بودن عالم، به دستگاه ادراکی مدرک توجه کنیم.
حرکت استکمالی انسان نزد شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیخ اشراق حرکت استکمالی انسان را هم به زبان علم، هم به زبان نماد، مورد توجه قرار داده و در قالب داستان های متعدد روایت کرده یا بدون قالب داستانی، به نمادسازی در این مسئله پرداخته است. تحلیل و رمزگشایی از نمادهایی که سهروردی در رساله های خویش برای تصویرسازی سیر نفس به سوی سعادت به کار برده، نشان دهنده عوامل و اسباب کمال و سعادت انسان، در دیدگاه او است. اساسی ترین مراحل سیر استکمالی نفس عبارت اند از: یک؛ چیرگی بر قوای نفسانی، به ویژه حواس ده گانه ظاهری و باطنی؛ دو؛ اتصال به نفوس ناطقه فلکی؛ سه؛ اتصال به عقل فعال و دیگر عقول ده گانه.
علم انسان کامل از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرهنگ اسلام، انسان کامل که بهترین مصداق آن پیامبر(ص) و ائمه ی معصومین(ع) می باشند، جامع اسما و صفات الاهی می باشد. علم یکی از این صفات به شمار می رود. از نظر ملاصدرا، علم امری وجودی و ذومراتب است و هرچقدر وجودی کامل تر باشد، از مرتبه ی بالاتری از علم برخوردار خواهد بود. انسان کامل که از برترین درجه ی وجودی برخوردار است، بالاترین مرتبه ی علمی را نیز داراست؛ زیرا از نظر صدرا، انسان به وسیله ی حرکت جوهری در مراتب وجودی تعالی یافته، سرانجام، به تجرد تام عقلی نائل می شود که این، مرتبه ی انسان کامل است. ابزارهای علم که شامل حس، خیال، عقل و قلب است، در انسان کامل، به بهترین نحو، حقایق علوم را ادراک می کند و این معارف مبتنی بر موهبت الاهی و عنایات ربانی است و از مقام قرب الاهی او سرچشمه می گیرد. گستره ی علم انسان کامل بسیار وسیع بوده، در همه ی شئون هستی، به اذن خداوند حضور دارد و به خزائن و سرچشمه های علم الاهی اتصال داشته، از تمام راز های مخزون عالم غیب و مراتب علم الاهی آگاه است.
«رسالة العشق» ابن سینا و تأثیر آن در ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
صدرالمتألهین، براساس مبانی اصالت، وحدت و تشکیک وجود، عشق را مساوق هستی شمرده و آن را برحسب مراتب وجود، در تمامی ذرات عالم، جاری دانسته است. او عشق را از نهاده های الهی در ذات آدمی برمی شمارد و آن را سرشار از حکمت ها و مصلحت ها می داند. گرچه تبیین عشق، بر مبنای اصالت الوجود، از شاخصه های تفکر صدرایی به شمار می رود، پیش از او، ابن سینا نیز در «رسالة العشق» خویش، به تحلیل وجودی عشق، بیان احوال و اطوار آن پرداخته است که تا حد زیادی با نگرش عرفا در این باب ، مناسبت و همسانی دارد. صدرالمتألهین شیرازی، در تحلیل عشق، از نظر شیخ الرئیس در این رساله، بهره های فراوان برده است. مساوقت عشق با وجود و خیر، تشکیک در عشق، اثبات عشق و شوق در هیولا، تبیین عشق در نفوس نباتی و حیوانی، اثبات عشق در وجود حضرت احدیت و تشریح محاسن و برکات عشق مجازی انسانی، از جمله این تأثیرپذیری ها است.
تبیین و بررسی بداء از نظر ملاصدرا و امام خمینی (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بداء در اصطلاح به معنای ارادة جدید الهی است و از مراتب علم خداوند می باشد. لیکن تفسیر نادرست بداء و ارتباط آن با خداوند، منجر به نسبت دادن جهل به ذات الهی می شود. این مقاله با بررسی دیدگاه دو حکیم ملاصدرا و امام خمینی نشان میدهد ارتباط بداء با علم الهی چنین است که خداوند بر همة رویدادهای گذشته و حال و آینده آگاه است و جهل به علم الهی راه ندارد. و علم خداوند بر اشیاء پیش از آفرینش و پس از آفرینش تغییری نمی کند. در واقع آنچه تغییر می کند تقدیر است نه قضا و قدر حتمی. از نظر ملاصدرا، در مرتبه ذات و مرتبه قضای الهی، تغییر راه ندارد. ولی مراتب پایین تر که در دسترس انبیا و اولیای الهی است و از آن به عنوان «لوح محو و اثبات» یاد می کند، دستخوش تغییر می شود. امام خمینی نیز بداء را در علم منتخبی که حصول آن در عالم شهادت و خارج می باشد، جاری می داند. و آن را از عوالم غیبی و حقایق کلیه و اصول خارج می داند. از نظر ایشان، بداء از متعلقات اراده و مشیت است و به معنای تغییر اراده و پشیمانی نیست، بلکه به معنای ایجاد و دگرگونی است.
عوامل پیدایش گناه در نظام اندیشة صدرایی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسئلة «گناه» با سعادت یا شقاوت و سرنوشت انسان رابطه ای تنگاتنگ دارد. از نظر صدرالمتألهین، گناه چیزی جز مخالفت با اوامر و نواهی الهی نیست که مانع از رسیدن انسان به سعادت و کمال می شود. علاوه بر این، او گناه را عملی می داند که موجب ظلمت قلب شده، انسان را به سوی شهوات می کشاند. وی معتقد است عوامل و زمینه های متعدد و مختلفی در وجود انسان و یا در خارج از وجود او، انسان را به سوی گناهان سوق می دهند. از جمله این عوامل حب دنیا، هوا های نفسانی، جهل انسان، قلب، شیطان و تقلید کورکورانه هستند، اما او نقش اصلی در انجام گناهان را به انسان نسبت می دهد؛ زیرا او دارای قدرت اختیار و اراده است. از این رو، انسان مسئول همة گناهان خود است.
مبانی تطابق عوالم از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«تطابق عوالم» اصلی است که در حکمت متعالیه بیانگر چندوچون نسبت و روابط حاکم بین عوالم می باشد. ملاصدرا هستی را در چهار عالم اله، عقل ، مثال و ماده طبقه بندی می کند و نسبت این عوالم را از نوع قشر و لُبّ، محیط و محاط، حقیقه و رقیقه و، در یک کلام، «تطابق» توصیف می نماید. تطابق که حاکی از نوعی عینیت در عین غیریت است به معنای حضور عوالم مادون در عوالم مافوق به نحو اعلا و اشرف می باشد. طبق این اصل، ماهیتی که در عالم ماده با وجودی خاص موجود است با وجود برتر مثالی و عقلی و الهی در عوالم برین حضور دارد. اصل تطابق عوالم در حکمت متعالیه با اصول و قواعد شاخص این مشرب حکمی اثبات و تبیین شده است. این اصول عبارت اند از: صرافت و بساطت وجود، تشکیک، و وجود رابط معلول و ارجاع علیت به تشأن. مبانی مذکور از دیگر سو حکمت متعالیه را به اثبات وحدت شخصی وجود سوق داده است. نتیجه این امر جانشینی تجلی و ظهور به جای وجود معلول و همچنین جانشینی تطابق عوالم ظهور به جای تطابق عوالم وجود است.
نقشِ دین در شکل گیری حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صدرا، بسیاری از یافته ها و نوآوری های موجود در حکمت متعالیه را مدیون بهره مندی از دین و شهود دانسته است. او، تأثیر دین بر حکمت و حکما را در دو مرحله بررسی کرده است. در مرحلة اول، دین، حکمت و حکما را از نگاه ماهیت بین و کثرت بین می رهاند و به نگاه وجودی ارتقا می دهد. بر این اساس، نگاه وجودی این مطلب را برای حکیم میسّر می کند که به فهم صحیحی از بعضی آموزه های دین که بدواً با احکام عقلی معارض دیده، دست یابد. این فهم صحیح موجب می شود که حکیم، به تثبیت عقلیِ بسیاری از آموزه های دینی موفّق گردد. در مرحلة دوم، تأثیر دین بر حکمت موجب ارتقاء مجدّد نظرگاه حکیم و مبانی حکمت می شود، و صدرا نتیجة این ارتقا را در دو بُعد برشمرده است: از یک سو، حاصلِ این ارتقاء، فهم تأویلات قرآنی است؛ و از سوی دیگر، حاصلِ این ارتقاء، دست یابی به اوج حکمت است؛ یعنی فهم واقع آن چنان که هست. عبارات صریح ملاصدرا نشان از آن دارد که او، در حیات فلسفی خود همین سیر را پیموده و حکمت متعالیه نیز متناسب با همین سیر شکل گرفته است. نهایتاً این مطلب مورد تأکید قرار می گیرد که صدرا، در استفاده از دین و شهود، از الگوی پژوهشی فلسفی صحیح بهره برده و بدین ترتیب، هر چند حکمت متعالیه کاملاً مرهون دین است، اما قواعد حکمت و روش عقلی برهانی را رعایت کرده است.
علیّت تحلیلی و کاربردهای آن در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در رویکرد مشهور، علیّت مستلزم کثرت وجودی، اعم از تباینی و تشکیکی، میان علّت و معلول است؛ با این حال، خودِ فلاسفه در مواضعی که کثرت وجودی برقرار نیست، علیّت را متحقّق دانسته اند. صدرا این قسم علیّت را به تحلیل عقلانی می داند و آگاهانه ملازمه ای بین «علیّت» و «کثرت وجودی» نمی یابد. تئوری علیّت تحلیلی مستلزم توسعة معنای علیّت است و می باید تعریفی ارائه کرد که انطباق پذیر بر هر یک از کثرات وجودی و تحلیلی باشد. بر اساس مبانی حکمت متعالیه، دو تعریف از علیّت بیان می شود که توأمان انطباق پذیر بر کثرت وجودی و تحلیلی است. نخست، رابطة توقّف میان دو موجود؛ دوم، رابطة توقّف میان دو مصداق. از آن جا که کثرت «موجود» و «مصداق» لزوماً «کثرت وجودی» را به دنبال ندارد، اگر دو «موجود» و دو «مصداق» در خارج به دو «وجود» تحقّق یابند، علیّت خارجی است و اگر به یک «وجود» موجودند، علیّت تحلیلی است. با پذیرش دو تعریف فوق علیّت مستلزم کثرت وجودی (خارجی) نیست، بلکه مستلزم مطلقِ کثرت است، اعم از آن که کثرت وجودی باشد یا تحلیلی. می توان کاربردهای فراوانی از علیّت تحلیلی به دست آورد که برخی قبل از حکمت متعالیه و برخی بعد از آن، رواج یافته است: علیّت ماهیّت برای لوازم خود، علیّت امکان برای احتیاج، علیّت در برهان اقترانی حملی، علیّت عرض برای عرض، علیّت جوهر برای عرض، علیّت صورت (فصل) برای ماده (جنس) و علیّت ماده و صورت برای ذات ماهیت
ارزیابی انگاره صدرالمتألهین درباره مسئله تعامل علّی با رویکرد دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعامل علّی، راه حلی برای توصیف چگونگی ارتباط دوجانبه نفس و بدن است. اگر نفس امری مجرد و بدن امری مادی است، چگونه این دو که به لحاظ ماهوی از هم متمایزند، با یکدیگر رابطه خواهند داشت؟ ملاصدرا به تبع فیلسوفان پیش از خود، برای حل این مسئله به روح بخاری متمسک شده است. این نگاه، با چالش هایی مواجه است که در این مقاله با رویکردی دینی بررسی شده اند. در پایان نتیجه گرفته شده که نوع نفس شناسی ملاصدرا که خیلی شبیه و نزدیک به نفس شناسی دینی است، او را از تمسک به امری به نام «روح بخاری» بی نیاز می سازد و این نوع نفس شناسی بهتر می تواند به مسئله تعامل نفس و بدن و حل این معما بپردازد.
بررسی تطبیقی دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی در باب سلوک عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی بر آن است تا به مسئلة سلوک عرفانی در تفکر فلسفی ملاصدرا و علامه طباطبایی بپردازیم. مهم ترین هدف پژوهش حاضر این است که نشان دهد که نوآوری های علامه طباطبایی در این مسئله، بر اساس مبانی نظری فلسفة او، چه بوده است. ملاصدرا اسفار اربعة خود را بر اساس آموزه های عرفانی ابن عربی، به خصوص سفرهای چهارگانة انسان برای سلوک در حقایق الهی تنظیم می کند و تلاش دارد تفسیری فلسفی از سلوک عرفانی انسان در مسیر الی الله ارائه کند. او مقصد سلوک عرفانی را رسیدن به ساحت وجود بر محور معرفت و حکمت نظری می داند و از قرب الهی نیز در همین پارادایم صحبت می کند ولی آن را متفرع بر حکمت نظری و مباحث وجودشناسی می داند. علامه طباطبایی با اثبات وحدت شخصی وجود به عنوان اولین مسئلة فلسفی، با ظرافت تمام، طرح ملاصدرا از سلوک عرفانی را با توجه به مبانی خویش تغییر می دهد. در فلسفة او سلوک عرفانی جهت نزدیک شدن به واقعیت مطلق و رسیدن به قرب الهی بدون واسطه هایی که ملاصدرا مطرح می کند، محقق می شود
مقایسه نظریه حقیقت دوگانه در نگاه ابن رشد، ابن رشدیان و کلیسای قرن سیزدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات تاریخ فلسفه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
کلیسا در قرن سیزدهم در ارتباط با تلاشهای عقلانی فیلسوفان و اعتقادات دینی آنها نظریه ای را مطرح کرد که به حقیقت دوگانه معروف شد. این نظریه عبارت است از این که چیزی می تواند در کلام حقیقت باشد؛ در حالی که نقیض آن نیز میتواند در فلسفه حقیقت باشد. کلیسا با این نظریه فیلسوفان را به کفر متهم میکند و فیلسوفان ابن رشدی خود را از آن مبرّا میدانند و ابنرشد در کتاب فصل المقال به صورت هایی با این نظریه موافق است. با تحلیل دقیق این نظریه با توجه به آثار موجود و بررسی وقایع ناشی از آن میتوان معانی مختلفی را برای این نظریه در نگاه هر یک از این سه طرف مطرح ساخت. در این مقاله سعی شده ضمن دستیابی به معانی مختلف این نظریه، مقایسه ای نیز از لحاظ کفر آمیز بودن آنها بایکدیگر صورت پذیرد.
کارکرد «خاصّه» در منطق دوبخشی: نقدی بر فهم طوسی از متن ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا در اشارات «بهترین خاصه» را آن می داند که در برگیرنده همه افراد موضوع باشد، نفسی باشد، نه نسبی، و لازم باشد، نه مفارق؛ وی سودبخش ترین خاصه را برای تعریف آن می داندکه افزون بر سه مورد مذکور تعلّقش به موضوع، بدیهی باشد. از نظر خواجه طوسی خاصه را با دو نگاه می توان دید: یکی به خودی خود، دیگر از آن روی که در تعریف جای می گیرد. بهترین خاصه با نگاه نخست، دارای سه ویژگیِ نخست، و با نگاه دوم، دارای هر چهار ویژگی است. به نظر می رسد طوسی، سخن بوعلی را متناسب با جدل تفسیر کرده، در حالی که در ساختار منطق دوبخشی و با روش تحلیل سیستمی، تفسیر بهتری می توان پیش نهاد: خاصّه، یکی از کلی های پنج گانه است که جملگی کارکرد زمینه سازی دارند و چنین اموری در منطق دوبخشی یا زمینه ساز تعریف اند یا زمینه ساز استدلال؛ بنابراین خاصّه در منطق دوبخشی در صورتی که زمینه ساز تعریف است، باید چهار ویژگیِ یادشده، و در صورتی که زمینه ساز استدلال است، باید سه ویژگیِ یادشده را داشته باشد. بدین سان، یکی از پیامدهای منطق نگاری دوبخشی و یکی از جنبه های استقلال منطق سینوی از منطق مشائی تبیین می شود.
بایسته های عقلانیت در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عقلانیت و خردورزی، برجسته ترین فعل و شاخصة فصل اخیر انسانیت است، که مکتب های مختلف فکری و فلسفی برترین و ماندگار ترین اعتبار خود را در قوت انتساب به آن می بیند. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که: حکمت متعالیه به عنوان عالی ترین نماد عقلانیت شیعی، شرایط اساسی درست اندیشی و خردورزی حکیمانه را چگونه ترسیم کرده است و بر چه عناصری استوار می کند؟ و خردورزان را برای نیل به حقیقت و گشودن افق های بلند و روشن فراروی بشریت به رعایت کدام اصول توصیه می کند؟
از بررسی آثار صدرالمتألهین شیرازی چنین استفاده می شود که وی با تأکید بر اصول و قواعد علمی و استدلالی حکمت متعالیه برای خردورزی و نیل به حقایق وکشف افق های جدید جهانی وسیع تر، توجه به بایسته هایی را اجتناب ناپذیرمی بیند که برخی از آنها نظیر عقل پایه گی، ایمان، قدسی بودن، حکمت، حریت، تهذیب ظاهر از طریق شریعت و تطهیر قلب، ضوابط اثباتی و ایجابی هستند و درمقابل؛ کاستی ذاتی، رودیگردانی از غایت مطلوب، حجاب فروهشته و ناآگاهی از راه مطلوب،ازامورقابل توجه اند.