فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۰۱ تا ۳٬۳۲۰ مورد از کل ۴٬۰۳۲ مورد.
بازسازی و تحلیل چهار الگوی خداباوری در اندیشه ی غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غزالی از جمله اندیشمندانی است که به مساله ی توجیه باور به وجود خدا پرداخته است .وی برای خداباوری چهار الگوی مختلف مطرح می کند که عبارتند از؛ الگوی خداباوری پیامبران، الگوی خدا باوری اولیاء، الگوی خداباوری متکلمان و الگوی خداباوری عوام. او هر یک از این الگوها را مناسب برای گروهی خاص از مردم می داند. غزالی معتقد است در میان چهار الگوی ذکر شده بالاترین درجه ی باور به خدا در الگوی خداباوری پیامبران و اولیاء حاصل می شود است که مبتنی بر شهود عرفانی هستند. این همان چیزی است که ما امروزه آن را تجربه ی دینی می نامیم. لذا می توان نظریه ی او را نوعی قرینه گرایی مبتنی بر تجربه دینی تلقی کرد. لازم به ذکر است که می توان الگوهای چهارگانه ی غزالی را در قالب یک الگوی طولی و تشکیکی بازسازی کرد که در این قالب الگوی خداباوری انبیاء و اولیاء در بالاترین مرتبه و سایر الگوهای خداباوری در درجات دیگر قرار می گیرد.
شرح خطبه کتاب منظومه
منبع:
نامه فلسفه ۱۳۷۸ شماره ۸
نقدی بر انگاره دلالت ادله اثبات حرکت جوهری بر حرکت دائمی در تمام جواهر جسمانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا با اثبات حرکت جوهری در صدد اثبات سیلان و حرکت در ذات و جوهر تمام جواهر جسمانی برآمده است. وی بسیاری از مطالب فلسفی خود را بر مبنای این حرکت دائمی و پیوسته در جواهر جهان بنا می کند. اما به نظر می رسد که ادلة حرکت جوهری بر دو قسم اند: دستة اول ادله ای هستند که وجود حرکت در تمام جواهر جسمانی را اثبات می کنند. در این مقال، به این ادله اشاره می شود و این ادله مورد نقد قرار می گیرند. دسته دوم ادله ای هستند که تنها اثبات می کنند که جوهر اشیاء ضمن حرکات عرضی با تبدلات نوعی تغییر می کنند. در این مقاله، برخی از این ادله نقد شده و برخی دیگر پذیرفته شده است و نتیجه گیری شده که حرکت جوهری تنها زمانی رخ می دهد که به دلیل عاملی خارجی تبدلی در نوع اشیاء به وجود می آید. لذا حرکت جوهری در تمام جواهر جسمانی به صورت پیوسته و دائم وجود ندارد. و نیز ضمن مباحث این مقاله واضح شده است که این نوع تبدلات نوعی اثبات کننده حرکت جدیدی به نام حرکت جوهری نیست، بلکه تنها اثبات کننده تفسیری جدید از حرکات است. پس، مطابق حرکت جوهری، تبدلات نوعی که با کون و فساد توجیه می شد باید با حرکت جوهری توجیه گردد.
پژوهشی در رابطه کلام و کتاب خداوند در حکمت صدرائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا با این تلقی که کلام: انشاء چیزی است که بر ضمیر و نهان متکلم دلالت می کند، اظهار می دارد که کلام الهی شامل موجودات و افعال خداوند می شود؛ پس اطلاق کلمه و کلام برجهان آفرینش صحیح است و خداوند هم به این اعتبار متکلم است. صدرالمتالهین، مراتب سه گانه کلام الهی را تبیین و بر این نظر است که کلام اعلی، عالم امر؛ کلام اوسط، عالم نفس و کلام نازل، عالم تشریع است. از نظرگاه صدرایی، اما می توان هر کلامی را به نحوی کتاب و هر کتابی را کلام شمرد، پس کتابت الهی نیز بر مراتب سه گانه است، و خداوند در سه مرحله همان طور که متکلم است کاتب هم است. نکته دیگر در تفاوت کلام و کتاب است، که نه در رتبه؛ بلکه دو چهره از یک واقعیت اند، کلام مربوط به چهره وجوب و مبدأ فاعلی و کتاب مربوط به چهرة امکان و مبدأ قابلی است و تناسب هر دو در این است که هر دو جنبه آیت و نشانه داشته، مبدأ و غایت کلام و کتاب هر دوعالم عقل است.
اسفار اربعه از منظر رفیعی قزوینی و جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با بررسی رویکرد جوادی آملی و رفیعی قزوینی در خصوص اسفار اربعه، آشکار می گردد که میان این دو دیدگاه تفاوت ها و شباهت هایی وجود دارد. جوادی آملی نهایت سفر اول را همگام با حصول مقام ولایت و نهایت سفر سوم را مقارن با حصول مقام خلافت می داند؛ اما در دیدگاه رفیعی قزوینی، حصول مقام ولایت با انتهای سفر سوم همراه است. در دیدگاه وی، نهایت سفر اول ابتدای مقام قلب است و سفر دوم مبدأ ظهور روح در اصطلاح عرفاست؛ در حالی که شهودِ هویت غیبیه و رسیدن به مقام محو و طمس، تناسبی با مرتبه روح را ندارد، بلکه وصول به این امر با مقام خفی و اخفی تطابق دارد. عارفانی چون قیصری و کاشانی میان مراتب ابتدایی و انتهایی ولایت به تفاوت قائل اند، لکن چنین تمایزی در دیدگاه رفیعی قزوینی دیده نمی شود. از منظر وی، سفر اول در محدوده امور عامه و جواهر و اعراض سفر سوم حکما خواهد بود. لکن از منظر جوادی آملی محدوده سفر اول تا اثبات ذات حق تعالی ادامه دارد. علاوه بر شمول جواهر و اعراض در سفر سوم که رفیعی قزوینی به آن معتقد است، نحوه فاعلیت حق تعالی و کیفیت صدور واحد از کثیر در این سفر مورد بحث قرار می گیرد. این گفتار بر آن است که با روش تحلیلی تطبیقی، دیدگاه این دو حکیم متأله را بررسی نماید.
نسبت معرفت آرمانی با معرفت دینی در اندیشه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر در پی آن است تا به این مسئله پاسخ گوید که چه نسبتی میان معرفت آرمانی و معرفت دینی وجود دارد. برای این منظور مباحث گوناگون و پراکنده ملاصدرا در باب علم، عالم و معلوم در چارچوبی منظم بازسازی شده است. در این بازسازی منظم، علاوه بر این که جزئیات جدیدی از نظر ملاصدرا مطرح می شود، با نگاه جدیدی از ملاصدرا مواجه می شویم که نتیجه و حاصل بررسی علم، عالم و معلوم آرمانی از منظر اوست. به نظر می رسد او در این مباحث در پی نزدیک کردن معرفت فلسفی به معرفت دینی بوده و درنهایت این دو را دو روی یک سکه به شمار آورده است و با مباحثی که در این باره مطرح کرده ما را به استنباط این مطلب رهنمون نموده است که گوهر دین چیزی جز حکمت نیست و مابقی امور صرفاً صدفی جهت حفاظت از این گوهر گرانبها است.
کاربردهای قاعده الواحد در علوم اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دانشمندان اسلامی قاعدهٴ «الواحد» را در دانش های مختلف و موضوعات متعددی به کار گرفته اند. تبیین و بررسی برخی از کاربردهای قاعدهٴ الواحد در دانش هایی همچون مابعد الطبیعه، طبیعیات و اصول فقه، موضوع نوشتار حاضر است.
نقش و آثار بدن در حدوث نفس از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
از نظر ابن سینا و ملاصدرا حدوث نفس از ناحیه علل مفارقه (عقل فعال) به سبب استعداد و آمادگی بدن و فراهم شدن مزاج و ترکیب بدنی معتدل و متناسب است. بدن با آثار و نقش های مهمی که در مرحله حدوث نفس ایفا می کند مرجِّح حدوث و عامل تعین نفس است. تکثر و تمایز نفوس در ابتدای حدوث، به وسیله بدن و عوارض بدنی تحقق می پذیرد. همچنین، بدن موجب استکمال و منع تعطیلی وجود نفس و قوای آن می شود. بدن در مرحله حدوث نفس نقش ها و آثار مهم دیگری دارد که در مقاله حاضر با تکیه بر دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا به آن خواهیم پرداخت.