مطلب اصلى مقاله «نگرش انتقادى بر روش تحقیق و تفکر در فلسفه اسلامى» این است که در فلسفه اسلامى تنوع و تشعب وجود ندارد. این امر معلول نبود عنصر انتقاد در این فلسفه است. امر اخیر خود معلول مقدس شمرده شدن این فلسفه و این نیز حاصل اتحاد آن استبا دین. چون دین به عنوان یک امر مقدس بیرون و برتر از حوزه شناسایى و نقد است. در این مقاله همه این ادعاها مورد نقد قرار گرفته و بدانها پاسخ داده شده است و ثابتشده که: نه فلسفه اسلامى بى بهره از تنوع، و نه فاقد عنصر انتقاد استبلکه انتقاد همواره در آن موجود بوده است، و نه دینى استبدان معنى که مقصود نویسنده مقاله «نگرش انتقادى» است، و نه (از همه مهمتر) اسلام دخالت عقل را در فهم دین ممنوع و دین را برتر از شناسایى و نقد مىداند، بلکه، برعکس، سفارش اکید به فهم عاقلانه دین مىکند و آنرا دائر مدار عقل مىداند. ضمنا به بعضى از تناقضها و تزلزلهاى سخن نویسنده مقاله مذکور نیز اشاره شده است.