فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۷۴۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقامه نویسی یکی از پیچیده ترین و متکلف ترین سبک نوشتاریِ فنی و مصنوع بوده که به عنوان یک نوعِ ادبیِ مستقل ، با مقامات بدیع الزمان همدانی پذیرفته شده است. مقامه تحت تاثیر سبک نثر مصنوع به اوج خود رسید و با افول نثر مصنوع، رواج خود را از دست داد. با این همه – به عنوان یک نوع ادبی – برخی از نویسندگان در دوره های بعد تحت تاثیر سبک مقامه نویسی قرار گرفته اند. سعدی در گلستان از جمله کسانی است که اگر چه از مقامات حمیدی تاثیر پذیرفته است ، ولی به هیچ وجه نمی توان او را مقلد قاضی بلخی دانست. گلستان و مقامات حمیدی در برخی از جنبه ها مشترکاتی با هم دارند و این امری طبیعی است . زیرا در آثار روایی رعایت بعضی از اصول حاکم بر این گونه آثار ، فرض و لازم بود. در این پژوهش هر دو اثر گرانقدر مقامات و گلستان از منظر ساختار شناختی مورد بررسی قرار گرفته اند.و عناصراصلی در ساختار داستانها، از قبیل زاویه دید، عنصر شخصیت ، راوی، طرح یا پیرنگ ، زمان و مکان، ملاک و میزان بررسی بوده است.
مقایسه تطبیقی داستان عروه و عفرای عربی با منظومه فارسی ورقه و گلشاه عیوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با دیدگاه فرانسوی از ادبیّات تطبیقی، به چگونگی تأثیر عروه و عفرا بر ورقه و گلشاه عیّوقی
می پردازد. عروه و عفرا از داستان های واقعی و عاشقانه عرب است، زمان وقوع آن به صدر اسلام برمی گردد و به دلیل عشق پاک (عذری) و عفیف بودن قهرمانان و ناکامی هایشان، بر سر زبان ها افتاده و با اندک تغییراتی، به شکل داستان کوتاه، در منابع عربی (بدون مؤلّف مشخّص) راه یافته است. در آثار عربی، اصل داستان، عاشقانه، کوتاه و از ماجراهای قبیله بنی عذره است و نویسنده مشخّصی ندارد. عروه در آنجا اغلب عاشقی شاعر نمایانده می شود. عیّوقی با اقتباس و گرفتن طرح اصلی داستان از عربی، آن را به رمان متوسّطی تبدیل کرده و موضوع حماسه و رزم را (که کنش ها و رفتارهای برون گرایانه دارد) به عشق (که با عواطف درونی سر و کار دارد) افزوده است. عیّوقی به پر رنگ کردن جنبه های دینی اثر هم با افزودن معجزه پیامبر برای مسلمان کردن یهودیان کوشیده است. در این معجزه، پیامبر، عاشق و معشوق را، دوباره زنده می کند تا مدّتی به زندگی مشترک بپردازند. این تغییرها مطابق خواست و تمایل دربار غزنوی است که خریداران شعر عیّوقی اند. مشخّص کردن نکات مشترک و متفاوت دو اثر، و پاسخ به اینکه؛ توفیق یا عدم توفیق عیّوقی در چه بوده است و تا چه حد توانسته است که به اعتلای داستان و اندیشه اصلی آن در ادب فارسی کمک کند، اهداف و پرسش هایی است که این تحقیق با روش توصیفی - تحلیلی بدان ها پاسخ می دهد.
تشبیه برجسته ترین ویژگی سبکی کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشبیه برجسته ترین ویژگی سبکی کلیله و دمنه دکتر مریم محمودی * چکیده کلیله و دمنه از نمونه های برجسته نثر فنی فارسی است . کاربرد صنایع لفظی و معنوی و صور خیال از جمله تشبیه ، استعاره، مجاز و کنایه از ویژگی های سبکی این کتاب است . در این بین تشبیه به عنوان موثرترین ابزار تخیل نقش عمده ای در تصویر سازی های این کتاب دارد . در این مقاله تشبیه با انواع گوناگون آن در کلیله و دمنه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است . تشبیه در این کتاب به صورت فشرده و گسترده به کار رفته است . وسعت دایره واژگانی مشبه به به عنوان کانون اصلی تشبیه قابل تامل است . در کاربرد ادات تشبیه توجه به زیبایی و آراستگی کلام مورد توجه است . تشبیهات عقلی به حسی بیشترین بسامد را در این کتاب دارد همچنین تشبیه مرکب و تشبیه تمثیل جایگاهی در خور تامل در بین تصاویر تشبیهی دارد . به طور کلی نتیجه این تحقیق بیانگر آن است که تشبیه در کتاب کلیله و دمنه در کنار سایر صور خیال ابزاری مهم و سودمند در خدمت بیان اندیشه و مفاهیم تعلیمی این کتاب است هر چند جنبه های زیبایی شناختی این تصاویر نیز مورد نظر بوده است .
ریخت شناسی تطبیقی مقامه های فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقامه های فارسی و عربی با وجود فراوانی و تنوع ظاهری، بنیانی همبسته دارند که حاصل ساختار روایی مشترک آن ها است. هدف اصلی این پژوهش، کشف و شناخت این ساختار روایی مشترک است. بدین منظور بر پایة «نظریة ریخت شناسی ولادیمیر پراپ» به ارزیابی 124 مقامة موجود در کتاب های مقامات بدیع الزمان همدانی، مقامات حریری و مقامات حمیدی پرداختیم و دریافتیم که ساختار روایات مقامه های فارسی و عربی از نظر انواع قهرمان و عملکرد آنان همانند هستند و در 31 «خویشکاری» و هفت حوزة عمل با نظریة ریخت شناسی ولادیمیر پراپ قابل تطبیق هستند. چنین رویکردی سبب شد، طرح 124 مقامه را در چارچوب الگویی واحد خلاصه کنیم و به این نتیجه برسیم که ساختار روایی این مقامه ها، در واقع اشکال مختلف از یک طرح اولیة بنیادین است که در خلق و ایجاد گونة مقامه مؤثر بوده است.
تحلیل محتوایی و ساختاری مقامات حمیدی و گلستان سعدی و واکاوی ریشه های آن دو در ادب عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقامه نویسی در نثر فارسی، نخستین بار با مقامات قاضی حمیدالدّین بلخی در قرن ششم و به تقلید از اسلوب نگارش مقامه نویسی عربی، پدید آمد. این کتاب که در همان عصر مؤلّف با اقبال و توجّه فراوان روبه رو شد، از سوی مترسّلان و نثرنویسان بسیاری مستقیم و غیرمستقیم نیز مورد تقلید قرار گرفت. چنین به نظر می رسد که سعدی، نیز با تألیف «گلستان» که نثر آن از نظر نوع انشا و اسلوب نگارش به مقامه شباهت دارد، در نگارش اثر خود از جهاتی به این اثر ادبی نظر داشته و از آن متأثّر بوده است؛ خصوصاً وجود تشابهات بسیار در دو سطح زبانی و ادبی در حکایت «جدال سعدی با مدّعی» و مقامة «فی الشّیب والشّباب» از مقامات حمیدی، ای ن فرض یه را ق وّت می بخشد که سعدی در این حکایت از نظر ساختار کلّی و شیوة داستان پردازی، سبک نگارش و ویژگی های زبانی و ادبی، بسیار به مقامة قاضی حمیدالدّین نزدیک شده است که هر دو نویسنده نیز در موارد مشترکی تحت تأثیر مقامات عربی بوده اند. در این جستار، بر آنیم تا با بررسی وجوه تشابه در این دو مقامه، علاوه بر نشان دادن تأثیرپذیری سعدی از قاضی حمیدالدّین بلخی، میزان تأثیرپذیری آن دو را از مقامات عربی، به ویژه مقامات حریری، نیز مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم.
تصویر ایران و ایرانی در سفرنامه ژان شاردن تأملی در انگاره آفرینی و کلیشه ها در ذهنیت سفرنامه نویس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأمل در تلقی خاص ملتی نسبت به ملت دیگر و تصویرهایی که هر ملت از دیگری در آثار خود ارائه می دهد، یکی از حوزه های مهم و پرثمر ادبیات تطبیقی است. موضوع این مقاله بررسی سفرنامة ژان شاردن جهانگرد فرانسوی و چشم اندازی است که وی از ایران عهد صفوی به تصویر می کشد. این مقاله در پنج سطح به خوانش روایت شاردن از فرهنگ و هویت ایرانی پرداخته است: در سطح نخست، خوانش متن با توجه به تضاد و تقابل شناخت شناسانه میان دو هویت «من» و «دیگری» و میان دو موقعیت «شرق» و «غرب» صورت گرفته است. سطح دوم شامل بررسی مسئلة یکسان انگاری «خود» با هویت «دیگری»، سازش پذیری یک جهانگرد و الزاماتی است که وی در میان ملت «دیگر» ناگزیر باید به آن ها تن دهد. در این سطح همچنین قیاس به مثابة یکی از راه های درک هویت «خود» مورد تحلیل قرار گرفته است. کانون توجه سطح سوم، ساختارهای زبانی و توصیفات متن است. نحوة خوانش روایت شاردن در سطح چهارم، تأکید بر مفهوم انگاره آفرینی و خلق کلیشه ها در ذهنیت سفرنامه نویس است. مبنای تأمل این سطح مسئلة تعدیل، تأیید و یا تشدید پیش فرض های ذهنی جهانگرد در جریان مواجه شدن با واقعیت ها و البته با در نظر گرفتن چارچوب گفتمانی و نظام های کلان برون متنی است. توصیف برش های خاصی از واقعیت های پیرامون در روایت شاردن، غلبة انگاره هایی مشخص بر سایر انگاره ها و بازسازی هویت «دیگری» به سطح پنجم محول شده است. در نهایت نشان داده شده که آنچه در روایت شاردن از ایران و ایرانی منعکس شده، تلفیقی از واقعیت های بیرونی، نحوة بینش جهانگرد و پیش فرض های ذهنی او و در سطح کلان تأثیرات تاریخی، فرهنگی، سیاسی و ایدئولوژیکی یا تمایلات سلطه جویانة اروپاییان در یک مقطع تاریخی مشخص است.
تصویر ایران و ایرانیان در سفرنامه ابن بطوطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعات ادبیّات تطبیقی، سفرنامه ها از مهم ترین منابع شناخت تصویر یک ملّت در متون ادبی دیگر ملّت ها به شمار می روند. سفرنامه ابن بطوطه (703-779 ؟ ه . ق.) - که حاصل سه دهه جهانگردی از جنوب اروپا تا خاور دور است - اطّلاعات ارزشمندی را از سرزمین ها و ملل قرن هشتم هجری دربر دارد. توصیف جزئیات زندگی جوامع در این اثر، برای پژوهشگر دستیابی به تصویری روشن از زندگی اجتماعی و فرهنگی ملّت ها - به ویژه فارسی زبانان - را فراهم ساخته است. نظر به ارزش تاریخی - ادبی و فرهنگی این اثر، مقاله حاضر به شیوه ای اسنادی - تحلیلی به بازشناسی و بررسی تصویر ایران و ایرانیان در سفرنامه ابن بطوطه از ابعاد گوناگون فرهنگی و اجتماعی می پردازد.
نتایج این پژوهش، بیانگر گستره وسیع زبان و ادب فارسی از عراق تا هند و حتّی خاور دور است. گزارش سفرنامه از حضور فرهیختگان ایرانی در میان ملل مختلف مشرق زمین، نشان دهنده این است که ارتباطات علمی و فرهنگی میان ایرانیان قرن هشتم و ملّت های معاصر ایشان، بسیار چشم گیر و مؤثّر بوده است.
داستان لیلی و مجنون در گستره ادبیات تطبیقی (مطالعه موردی: ادبیات و هنرهای زیبا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان لیلی و مجنون، روایتی نا مکرّر از کهن داستان «عشق» است که گذر روزگاران، غبار کهنگی بر رخساره اش ننشانده است. این داستان هرچند ریشه در تاریخ کهن قوم عرب، در سده نخست هجری دارد؛ امّا تنها در یک اثر ادبی، با عنوان نمایشنامه لیلی و مجنون، اثر احمد شوقی، آن هم در دوران معاصر، بازتاب می یابد. ولی به محض ورود به ایران در سده چهارم، در سروده های شاعران نامی بازتاب یافته و در سده ششم، نظامی گنجوی منظومه ای به نام لیلی و مجنون
می سراید که 66 منظومه شعری به پیروی از آن سروده می شود و پس از پهنه ادبیّات، در بسیاری از هنرهای زیبای ایرانی از قبیل نگارگری، خوشنویسی، تئاتر (نمایش)، سینما، موسیقی، فرش بافی و... نیز رسوخی چشمگیر می کند. در ادبیّات ترکی نیز بیش از 30 منظومه به تقلید از لیلی و مجنون نظامی سروده شده که تئاتر (نمایش و اُپرا)، موسیقی و سینمای آذربایجان را هم باید به آن اضافه کنیم. در هندوستان، این داستان، بیشتر از ادبیّات، در صنعت فیلم سازی سینمای هندوستان بازتاب داشته است که از همین رهگذر، کشورهایی چون ایران، تاجیکستان، آذربایجان و مالزی، درصدد ساختن فیلم هایی با عنوان «لیلی و مجنون» برآمدند. این داستان با ورود به دیگر کشورها، آراسته به آداب ورسوم آن ها گردیده و هم رنگ مردمان همان محیط گشته است؛ گویی اینکه «لیلی» و «مجنون»، مردمانی از همان سرزمین هستند.
فرضیّه تعلّق «نوفل» در لیلی و مجنون به گروه عیّاران و فتیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناخت و تحلیل شخصیت نوفل و طبقه اجتماعی او در لیلی و مجنون و بررسی نقش این شخصیت گذاری در جریان رویدادها بوده است. این پژوهش به روش کتابخانه ای و در دو بخش انجام یافته است: در بخش آغازین، به جریان مستقلّ ادب عیّاری و مرام جوانمردی از دوران پیش از اسلام تا کنون و نخستین نمودهای مکتوب این جریان در آثاری چون سمک عیّار ، داراب نامه، حمزه نامه، ابومسلم نامه، امیرارسلان و... توجّه شده است. بدین منظور، نگارندگان ابتدا نگاهی به اصطلاح «عیّار» داشته، سپس آیین و مرام اخلاقی- اجتماعی این گروه را به اجمال بررسیده اند؛ بخش دوم بر بازخوانی و بازشناسی شخصیّت نوفل در لیلی و مجنون تأکید می کند. هرچند تا امروز شناخت شخصیّت نوفل - به دلیل فقر پژوهشی موجود در ادب عیّاری- ضرورتی تحقیقی نبوده، کیستی نوفل و هدف و انگیزه او در کمک به مجنون همواره سؤالی اساسی بوده است و اینکه چرا وی پس از رفع موانع و جنگ هایی که با قبیله لیلی دارد، با وجود پیروزی بر آنان، حاضر نمی شود به ظلم و بدون رضایت پدر، لیلی را به مجنون بسپارد و جوانمردی را شیوه خود می داند. درمجموع، این مقاله کوشیده است در لیلی و مجنون حکیم نظامی، با تکیه بر نشانه های مشهود و مستقیمی که در مورد شخصیّت نوفل، مرام و آیین او و طبقه اجتماعی اش وجود دارد، به بررسی تطبیقی این نمودها با آیین فتوّت و عیّاری بپردازد و به پرسش ها و ابهامات در این زمینه پاسخ گوید. برآیند کلّی این پژوهش آن است که نوفل در لیلی و مجنون به عیّاران و فتیان تعلّق دارد.
نقش تمثیل در داستان های مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمثیل بخش اعظم منظومه های عرفانی ادبیات کهن را دربرمی گیرد که اکثر مآخذ آنها دین و اسطوره است. تمثیل، در داستان های مثنوی معنوی و حتی در غزلیّات مولانا، جایگاه والایی دارد. تمثیلی که در ادبیات مدّ نظر است، بیشتر حکایاتی در جهت توضیح و تفسیر اعتقادات اخلاقی و عرفانی است که نمونه ای از ادبیّات تعلیمی تخیّلی محسوب می شوند تا جاذبه بیشتری داشته باشند. در حقیقت، زبان و بیان مولانا بیشتر به شیوه تمثیل رمزی، یعنی ارائه یک شخصیّت، اندیشه یا حادثه و اتفاقی، در دنیای ملموس از یک سو و بیان موضوعی فراسوی ظاهر آن است. رمز در تمثیل، بیانِ یک معنی یا نشان دهنده شیء خاص و غیرمحسوس است. حکایات مثنوی معنوی، بیشتر از نوع «تمثیل آرا و عقاید»ند که در آن شخصیّت ها مفاهیم انتزاعی را مُمثّل می کنند. در این صورت معمولاً پیرنگِ اثر در خدمت انتقال آموزه و عقیده ای است که آیات و احادیث را در قالب تمثیل، شعر، برهان و عرفان، تفسیر و بیان می کند. در این مقاله سعی داریم انواع تمثیل را در اشعار مثنوی با توجه به تقسیم بندی غربیان با زیر مجموعه های، فابل، پارابل، اگزمپلوم و فراتر از این انطباق به صورتِ تأویل، اثرپذیری گزارشی و تناقض، با ذکر نمونه هایی بررسی کنیم.
تحلیل تطبیقی عنصر مکان و شخصیت قهرمان در مقامات عربی و فارسی با تکیه بر مقامات همدانی و حمیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثر پیش روی به تحلیل تطبیقی مقامه نویسی در ادبیّات عربی و فارسی و تأثیرپذیری مقامه نویسی فارسی از نوعِ عربی آن اختصاص دارد، به همین منظور، پژوهش حاضر بر آن است میزان کمّی عنصر مکان و نقش کیفی آن را همراه با شخصیّت قهرمان در مقامات همدانی و حمیدی بررسی کند تا: 1. شناختی کامل از محلّ حکایت هر مقامه در دو سطح مکانی کلان و خرد به دست آورد. 2. عملکرد شخصیّت قهرمان و تغییر چهرة او را در پیوند با مکان های رخداد ماجرا تحلیل کند. 3. میزان توانایی و ابتکار دو نویسنده را در چهره سازی از قهرمان با هدف هماهنگی وی با محیط پیرامون و پیشبرد موضوع مقامات بسنجد.
یافته های پژوهش، نشان می دهد که همدانی و حمیدی تلاش کرده اند، تصویرگر زیست محیط، آداب، سنن، تمدّن و فرهنگ قلمرو اسلام باشند. همدانی با طرح معضل گدایی و نیرنگ بازی به دنبال افشای شیوه های طرّاری در ممالک اسلامی است. در مقابل، حمیدی، مقامات خود را تنها به قصد تقلید و معارضه با مقامات همدانی نگاشته است؛ به همین دلیل نتوانسته مانند همدانی از قابلیت های مکان در طرح داستانی مقامات خود بهره ببرد.
بررسی و تحلیل ظرفیت های تمثیلی عرفانی در حکایاتی چند از نزهة الارواح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثر ادبی (روایت تمثیلی عرفانی) برانگیزنده تجربه ای عمیق و متفاوت است که در نهایت به «خلاقیت هنری» یعنی آفرینش «راوی» و بازآفرینی «روایت گر» اثر ادبی منجر می شود. لذت زیبایی این گونه آثار ناشی از آگاهی و درون یافتی است که مخاطب از بازیابی و دریافت چیزی که به اعلی درجه جز خود او است، حاصل می کند؛ به بیان دیگر در این گونه آثار، روایت نیروی محرکه اندیشه، تخیل، تداعی و برانگیزنده معانی از یاد رفته و آوردن آن از سطح لاشعور به اوج شعور و آگاهی است. در کتاب نزهة الارواح، تألیف حسین بن عالم الحسینی، عارف سده هفتم ه ..ق. نویسنده با بهره گیری از تمثیل و استفاده از ساختاری ویژه، در بیشتر موارد، میان راوی و مخاطب همسویی ایجاد می کند و از این راه مخاطب را به مفاهیم نهفته در بطن حکایات راه می نماید. پژوهش حاضر ضمن بهره گیری از روش «تحلیل محتوا»، در پی پاسخ گفتن به دو سؤال بنیادین است: نحوه بهره گیری مؤلف نزهة الارواح از ظرفیت های تمثیلی حکایات در چه مواردی خلاصه می شود؟ مفاهیم نهفته در بطن حکایات، مشخصات عمده داستان ها و تمثیل های موردنظر نویسنده کدامند؟ ملاک انتخاب حکایات نیز برجستگی تمثیل ها و مفاهیم عرفانی در این گونه حکایات بوده است.
شیوه داستان پردازی در سمک عیّار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان سمک عیّار از قصه های بلند عامیانه ایرانی اواخر قرن ششم هجری است. فرامرز بن خداداد بن عبدالله کاتب ارجانی، مؤلف آن، داستان سمک عیّار را از قول شخصی به نام صدقه بن ابی القاسم شیرازی به شیوه سوم شخص نوشته است. زبانِ این اثر ساده و روان، جمله ها ساده و کوتاه و گاه بریده بریده، و قصه گو شیوه ایجاز را برگزیده است که همه آن ها از ویژگی های نثر گفتاری یا محاوره است.
سمک عیّار اثری حماسی تخیلی است و قهرمان آن مردی است عیّارپیشه به نام سمک. سمک مظهر دلیری و جوانمردی است و در هوشیاری و تدبیر و طرح نقشه های زیرکانه بی نظیر است. به دلیل تخیلی بودن این اثر، شخصیت های داستان هم رفتار طبیعی دارند و هم ماوراء طبیعی. این خصیصه از ویژگی های قصه های عامیانه قدیمی است.
گفتار (کتبی و شفاهی) در این داستان به صورت گفتار یک طرفه (مونولوگ) و دوطرفه (دیالوگ یا گفت وشنود) و به صورت پیام های شفاهی و نامه است. گفتار یک طرفه به شکل های تحسین، نفرین، سوگند، و ... دیده می شود و گفتارهای دوطرفه نیز موضوعاتی همچون اقرار، خواستگاری، و مشورت را دربر می گیرد.
در این اثر، زمان و مکانْ فرضی و تصوری است و، به سبب هیجان انگیزتر جلوه دادن، راوی آن را به سرزمین های دور و افسانه ای منسوب می نماید. حوادث داستان، به ظاهر، در چین و ماچین و خاورکوه و هند رخ داده اند؛ شاید به این دلیل که به امرای زمان برنخورد. از نام مکان هایی چون دشت ماران، قلعه شاهک، مرغزار زعفران مشخص است که قصه ایرانی است.
درون مایة فکری و اخلاقی و اجتماعی این اثر از لابه لای گفتار، کردار، و پندارها در خلال داستان های آن مشخص می شود.
متن شناسی نسخه ی خطّی حماسه ی قِران حبشی به روایت ابوطاهر طرسوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قِران حبشی، پهلوان عیّارِ یکی از حماسه های منثورفارسی است که توصیف شکوهمند کردارها و جهانگشایی های وی ،پرداخته ی روایت پرداز مبدع سده ی ششم، ابوطاهر طرسوسی است. پس از سمک عیّار و گردنکشان نامه، قِران حبشی سومین حماسه ی منثوری است که عنوان آن بر پایه ی نام عیّار برجسته اش نامبردار شد.این پژوهش، نخستین جستار مستقلّی است که در مورد آن انجام می شودوازاین رو، بایسته است در گام نخست، شش نسخه ی ترکی همراه با نسخه ی عربی منحصر به فردی از این روایت معرّفی،سپس تشریحی از نسخه ی فارسی نفیس و یگانه ی قِران حبشی همراه با چگونگی رسم الخطّ و ویژگی های دستوری آن ارایه شود. دامنه ی پژوهش با تعقیب حضور قِران در دیگر روایت ها ادامه می یابدتا این که نقش وی در گرشاسپ نامه، ابومسلم نامه، اسکندرنامه و روایت ملک قاسم و بدیع الزّماننمایان می شود. شگفتا که در این میان، ناگاه برای نخستین بار سمک عیّار در روایت دیگری حضور یافته و همراه با قِران حبشی زیر سایه ی عمر امیّه ی ضمری عیّاری می کنند. بخش پایانی پژوهش در روشن ساختن موضوع پر سابقه و ناشناخته ی دودستگی عیّاران،شاهدی دیگر در ارتباط با حضور قِران حبشی به دست داده و کار با شرحی از طرح کلّی این روایت به فرجام خود رسیده است.
رویکرد تحلیلی به عناصر داستانی سندبادنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سندبادنامه نوشته محمد بن علی ظهیری سمرقندی از نوع ادب تمثیلی است که با نثری مصنوع در قرن ششم نگاشته شده است. این کتاب شامل یک داستان اصلی و سی و سه داستان کوتاه فرعی است. این حکایات در موضوعات مختلفی چون مکر و دسیسه زنان، شاهان و شاهزادگان و حیوانات سخن گو و... و متضمن مسائل اخلاقی صریح و روشن است. در این پژوهش، پس از تقسیم داستان ها از نظر موضوع و درون مایه، عناصر دیگر داستان از جمله شخصیت، زمینه، زاویه دید، صحنه، پی رنگ، لحن، سبک و مخاطب به صورت اجمالی مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از تحلیل و بررسی این داستان ها، مقایسه روش قصه نویسی ظهیری با تعاریف و معیارهای امروزی داستان نویسی و میزان وفاداری وی به حفظ چهارچوب قصه نویسی است. استفاده از شخصیت های نوعی و تمثیلی به صورت ایستا با لحن ثابت در گفتگو و متن قصه، سبک نگارش ثابت و نبودن طرح متنوع و رابطه منطقی و استوار میان حوادث، این اثر را با وجود حجم نسبتاً بالا، به دور از معیارهای امروزی داستان نویسی و در حد قصه ای نمادین و تمثیلی نشان می دهد اما نثر مصنوع و مزین و پایبندی به قصه نویسی کهن، بر اهمیت ادبی آن افزوده است.
سیرت انسانی در صورت حیوانی (بررسی فضیلت ها و رذیلت های اخلاقی در حکایات جانور محور مثنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از جلوه های دل انگیز و پر شور مثنوی، انعکاس خُلق و خوی انسانی است که معمولاً در قالب حکایات و تمثیلات نمادین و با نقش آفرینی موجودات و پدیده های غیر انسانی متجلی شده است. مولانا در این تمثیلات در پی آن است که با نگاهی نقادانه به جهان طبیعت و عالم معنا، برای تعمیق و تبیین آموزه های عرفانی و تعالیم آموزه های اخلاقی، از هر عنصر و شگردی بهره بگیرد، تا چراغی فرا راه سالکان حقیقت و جویندگان راه سعادت بیفروزد و آنان را به سر منزل مقصود هدایت کند. از جملة هنرنمایی های مولوی در این زمینه، بهره گیری اخلاقی و عرفانی از شخصیت ها و تمثیلات جانوری است. که در این مقاله بعد از مقدمه، به اختصار به نمونه هایی از فضایل و رذایل اخلاقی که در حکایت های جانور محور مثنوی به آن ها اشاره شده، پرداخته می شود.