وحید قاسمی

وحید قاسمی

مدرک تحصیلی: استاد، گروه علوم اجتماعی، دانشگاه اصفهان، ایران
پست الکترونیکی: v.ghasemi@1tr.ui.ac.ir

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۴۴ مورد از کل ۱۴۴ مورد.
۱۴۱.

کاوش فرایند اجرای ارزیابی تاثیر اجتماعی با رویکرد مبتنی بر نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارزیابی تاثیر اجتماعی (اتا) نظریه زمینه ای الگوی پارادایمی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲ تعداد دانلود : ۴۷
ارزیابی تاثیر اجتماعی یکی از حوزه های جدید و بین رشته ای در جامعه شناسی شهری و از ابزارهای راهبردی مهم در جهت دست یابی به کیفیت زندگی و توسعه پایدار است. هدف این پژوهش شناسایی کیفی فرایند اجرای ارزیابی تاثیر اجتماعی در ایران به ویژه پروژه های شهری، بررسی چالش ها و مشکلات پیش روی محققان در اجرای آن و شناسایی عوامل مداخله گر و راهبردی و نیز پیامدهای حاصل از اجرای این فرایند بود. به منظور نیل به این هدف رویکرد پژوهش کیفی و روش نظریه زمینه ای به کار گرفته شد.شرکت کنندگان در این پژوهش 22 نفر از متخصصان و مجریان ارزیابی تاثیر اجتماعی، کارشناسان و ناظران بودند که با پرسشنامه نیمه ساختاریافته مورد مصاحبه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل اطلاعات بر اساس سه روش کدگذاری مورد استفاده در نظریه زمینه ای شامل کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام شد. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها حاکی از 22 مقوله کلی است که در مدل پارادایمی شامل شرایط علی (نگاه فن سالارانه، ضعف مشارکت اجتماعی، ضعف اعتماد اجتماعی و امور مالی و پرداخت)، پدیده محوری (اجرای فرایند ارزیابی تاثیر اجتماعی)، شرایط مداخله گر (ضعف حکمروایی شهری، مشکلات نهادینه شده پژوهش های اجتماعی)، زمینه (ضعف نهادهای میانجی، نظارت بر اتا، تفکر بین رشته ای)، راهبردها (شایستگی مجریان، گسترش دامنه اتا، قوانین الزام آور) و پیامدها (مثبت: توسعه زمینه علمی اتا، افزایش مطالبه گری اجتماع، ارتقای جایگاه شغلی جامعه شناسان؛ منفی: دولتی شدن اتا، تقلیل اتا به پژوهش های مرسوم، عدم استفاده از کاربست؛ بلند مدت: شهروند فعال، کیفیت زندگی و توسعه پایدار) نشان داده شده است. نتایج این پژوهش می تواند در راستای بهبود فرایند اجرای ارزیابی تاثیر اجتماعی و برطرف شدن نقایص آن مورد توجه قرار گیرد.  
۱۴۲.

تجربه زیسته دانشجویان درتفکر انتقادی و رابطه آن با سواد محیط زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تفکر انتقادی تجربه زیسته سواد محیط زیستی آموزش عالی پرسش نامه محقق ساخته تحلیل کمی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸ تعداد دانلود : ۱۵
مقاله حاضر با هدف اصلی مطالعه رابطه بین تجربه زیسته دانشجویان در تفکر انتقادی و سواد محیط زیستی آنان در سال تحصیلی 1402-1403 انجام شد. روش تحقیق پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ روش گردآوری داده ها، از نوع غیرآزمایشی و به لحاظ معیار زمان از نوع مقطعی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی 1402-1403 بودند که تعداد آن ها درمجموع، 26000 نفر برآورد شد. حجم نمونه برای سطح آلفای 05/0، توان آزمون 80/0 و اندازه اثر قابل تشخیص در جامعه آماری بر مبنای نمونه آماری 15/0 برابر با 435 نفر به دست آمد. به م نظور سنجش سواد محیط زیستی دانشجویان، از مقیاس استاندارد شری و تیواری (2021) استفاده شد. همچنین، سنجش تجربه زیسته تفکر انتقادی دانشجویان با استفاده از پرسش نامه ساخت و اعتباریابی شده توسط (کاشف و همکاران، 1404) بود. گردآوری داده ها با روش سهمیه ای انجام شد. پایایی داده ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ارزیابی شد که این ضریب برای سواد محیط زیستی و تجرب زیسته تفکر انتقادی در سطح قابل قبول بود. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد. براساس نتایج، تجربه زیسته تفکر انتقادی در پایین تر از متوسط و به لحاظ سطح سواد محیط زیستی در بالاتر از متوسط برآورد شد. همچنین، نتایج، وجود ارتباط در سطح متوسط بین تجربه زیسته تفکر انتقادی و سواد محیط زیستی را تأیید کرد.
۱۴۳.

ساخت و اعتبار یابی پرسش نامه تجربه زیسته تفکر انتقادی دانشجویان: مورد مطالعه دانشجویان دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تفکر انتقادی اعتباریابی تجربه زیسته دانشجویان پرسشنامه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۱۷
این مقاله بخش کمّی از نتایج یک پژوهش ترکیبی است که به روش اکتشافی متوالی (کیفی – کمّی) انجام شده است. هدف از تحقیق بررسی تجربهزیسته دانشجویان در تفکر انتقادی در دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی 1402-1403 بود. در مرحله کمّی، روش پژوهش از نوع پیمایشی (توصیفی و غیرآزمایشی) است و از تحلیل همبستگی و تکنیک تحلیل عاملی برای تحلیل داده ها استفاده شد. حجم نمونه برابر با 435 نفر به دست آمد که بر مبنای چهار متغیر دانشگاه، دانشکده، مقطع تحصیلی و جنسیت به تناسب توزیع شد. شیوه نمونه گیری سهمیه ای بود. ابزار اولیه شامل 50 آیتم و پنج عامل اصلی شامل زیست شرافتمندانه و مسئولانه، مواجهه چندگانه، اندیشیدن به فراسو، دوگانه هزینه-پاداش و نابودگری سازمانی بود که بر اساس تحلیل کیفی طراحی و در مرحله کمّی ارزیابی و تحلیل شدند. درمرحله کمّی از ساختار عاملی نهایی هفت عامل مشتمل بر 37 آیتم استخراج شد. دوعامل جدید شامل سازمان محافظه کار و مرجعیت غیرانتقادی به ترتیب از نابودگری سازمانی و مواجهه چندگانه نشئت گرفت. بارهای عاملی به دست آمده برای شش عامل بارگذاری شده بر روی تجربه زیسته دانشجویان در تفکر انتقادی (همه عوامل به جز سازمان محافظه کار) بالاتر از مقدار 60/0 به دست آمده است که حاکی از اهمیت بالای هر یک از این ابعاد در برآورد نمره نهایی هریک از افراد مطالعه شده است. ساختار سلسله مراتبی مقیاس تجربه زیسته دانشجویان در تفکر انتقادی نیز تحلیل و تأیید . نتایج پژوهش حاضر تلاشی برای توسعه ابزارهای جدید برای ارزیابی تفکر انتقادی در محیط های آموزشی به شمار می رود.
۱۴۴.

ارائه الگوی مطلوب سنجش محرومیت اجتماعی با تأکید بر عدالت اجتماعی (مقدمه ای بر مفهوم درماندگی اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: محرومیت اجتماعی عدالت اجتماعی درماندگی اجتماعی توسعه روش اسنادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۷
بخش عظیمی از برنامه های توسعه در سطح کشورهای جهان به رفع محرومیت اجتماعی و بهبود کیفیت زندگی افراد اختصاص یافته است؛ بااین حال به نظر می رسد تلقی از محرومیت اجتماعی نزد محققان و سیاست گذاران به سبب نارسایی و ضعف در سنجش، مانع از دستیابی به اهداف مذکور می شود. پژوهش حاضر با هدف نقد و ارزیابی شاخص ها و ابزارهای پرکاربرد در تحلیل محرومیت اجتماعی طی سه دهه اخیر (۲۰۲۳-۱۹۹۰) و ارائه الگوی مطلوب برای سنجش این مفهوم صورت گرفته است؛ بدین منظور بیش از ۱۰۰ اثر پژوهشی مرتبط با محرومیت اجتماعی از زوایای مختلف روش شناختی و معرفت شناختی با بهره گیری از روش اسنادی واکاوی و نقد شد. نتایج تحقیق نشان داد که بیشتر محققان و سیاست گذاران در تحلیل و ارزیابی محرومیت علاقه مند به رویکردهای کمّی محور بوده اند. همچنین بیشتر شاخص ها و ابزارهای استفاده شده از مداخله شرایط زمینه ای و عناصر خرده فرهنگ ها در تحلیل نهایی ناتوان بوده اند؛ درنهایت با در نظر گرفتن خلأ های موجود، سه الگوی «محرومیت اجتماعی به مثابه درماندگی اجتماعی»، «توسعه فردی» و «سرمایه فرهنگی» شناسایی و به منظور دستیابی به فهم عمیق و ارزیابی دقیق از محرومیت شرح داده شد. از میان این سه الگو، محرومیت اجتماعی به مثابه درماندگی از این جهت که مبین دقیق تری برای نوع و شدت محرومیت در میان جوامع درگیر با انواع نابرابری ها و مسائل اجتماعی است، بر آن ازسوی نویسندگان مقاله تأکید بیشتری شذ. در این مقاله سعی بر آن بوده است تا پدیده درماندگی اجتماعی معرفی شود که بیانگر همراهی محرومیت اجتماعی بالا و عدالت اجتماعی ادراک شده پایین است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان