احمد پوراحمد

احمد پوراحمد

مدرک تحصیلی: استاد جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۳۵۰ مورد.
۳۰۱.

ارزیابی مؤلفه های تاب آوری محلات شهری در برابر سیلاب (مورد مطالعه: محلات واقع بر مسیر رودخانه ها در مناطق 1، 2، 3، 5 و 22 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارزیابی تاب آوری سیلاب تحلیل عاملی تهران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۹ تعداد دانلود : ۲۱۲
تاب آوری در سال های اخیر به یک مفهوم ثابت در تحلیل سیستم های پویا تبدیل شده است. همچنین این مفهوم به طور گسترده ای در سیستم های مکانی پویا نظیر شهرها به کار می رود. با توجه به اینکه محلات شهری واقع شده در مسیر رودخانه ها همواره مورد تهدید مخاطره سیلاب بوده است؛ لذا هدف مقاله حاضر بررسی تاب آوری محلات مناطق 1، 2، 3، 5 و 22 شهرداری تهران واقع شده بر مسیر رودخانه ها در برابر سیلاب است. مقاله حاضر از نوع اکتشافی است، که با روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است، برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و پیمایشی با استفاده از پرسشنامه و برای سنجش تاب آوری محلات منتخب از تکنیک تحلیل عاملی و آزمون آماری T-Test با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بالاترین میزان میانگین 59/3 مربوط به بعد اقتصادی و کمترین میزان میانگین 20/3 مربوط به بعد کالبدی است. در ضمن میزان میانگین کلی تاب آوری محلات واقع شده بر مسیر رودخانه ها در مناطق 1، 2، 3، 5 و 22 شهرداری تهران 39/3 است که عددی پایین تر از میانگین نظری (4) را نشان می دهد؛ همچنین یافته های پژوهش حاکی از آن است که از ترکیب 46 متغیر، ده عامل شناسایی شده است که درمجموع 15/70 درصد از واریانس عوامل مؤثر در تاب آوری محلات واقع شده بر مسیر رودخانه ها در مناطق 1، 2، 3، 5 و 22 شهرداری تهران را تبیین می کند. از میان این ده عامل استخراج شده، عامل اقتصادی و مالی به عنوان مهم ترین و اولین عامل بوده که با مقدار ویژه 65/8 توانسته است به تنهایی 81/18 درصد واریانس تحقیق را تبیین کند؛ در نهایت نتیجه مقاله حاضر نشان می دهد که بعد کالبدی در تاب آوری محلات واقع شده بر مسیر رودخانه ها در مناطق 1، 2، 3، 5 و 22 شهرداری تهران از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ چراکه شش عامل از میان عوامل ده گانه یعنی عامل برنامه ریزی و آمادگی، بازیابی و خودسازمان دهی، رعایت اصول و قوانین، زیرساخت های حیاتی، استحکامات و آسیب پذیری و عامل دسترسی به فضاهای باز و امن و مراکز مرتبط با مدیریت بحران از بعد کالبدی هستند، این شش عامل، روی هم نزدیک به نیمی (60/49 درصد) از کل عوامل مؤثر در تاب آوری محلات واقع شده بر مسیر رودخانه ها در مناطق 1، 2، 3، 5 و 22 شهرداری تهران را تبیین و تفسیر می کنند.
۳۰۲.

ارزیابی میزان رضایتمندی ساکنان محله سیروس تهران از خدمات شهرداری(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۲۵ تعداد دانلود : ۲۴۰
رضایتمندی مفهومی پیچیده ، چندگانه و مرتبط با مفاهیم دیگر و متاثر از زمان ، مکان و ارزش های فردی و اجتماعی است و تنها راه مطالعه این مفهوم بررسی لایه های درونی آن است. هدف این تحقیق سنجش میزان رضایتمندی و آزردگی ساکنین از کیفیت خدمات شهری در محله سیروس تهران (شهرداری منطقه 12) است. که برمبنای شش شاخص (امنیت و ایمنی، بهداشت و نظافت، زیبایی، رفاهی- اجتماعی، معابر و دسترسی ها و وضعیت نظارتی) مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین میزان و درجه اهمیت شاخص ها از نظر ساکنان و نحوه ارتباط آن ها با شهرداری نیز مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق دراین پژوهش توصیفی – تحلیلی می باشد و حجم نمونه ها براساس مدل کوکران 200 مورد انتخاب شد. جامعه آماری کل ساکنین محله سیروس تهران (منطقه 12، محله 17) می باشد و نمونه گیری مورد استفاده از نوع خوشه ای توام با تصادفی ساده است. رویکرد حاکم بر تحقیق ترکیبی (عینی - ذهنی) می باشد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که میزان رضایتمندی ساکنان از خدمات شهری متفاوت اما در کل  متوسط به پایین بوده است و برخلاف باورهای رایج کارشناس محور که به خصوصیات فیزیکی اهمیت بیشتری داده اندفاکتورهای اجتماعی (ایمنی ، امنیت و زیبایی) در نزد ساکنان از اهمیت و جایگاه بالاتری نسبت به بقیه شاخص ها برخوردار بوده اند. اولویت بندی اقدامات در این محله براساس خواسته ها و ترجیحات ساکنین به ترتیب شامل: 1. ارتقاء   2. تثبیت   3. ارزیابی 4. مونیتورینگ می باشد.
۳۰۳.

مکانیابی جهات بهینه توسعه فیزیکی شهر رشت با استفاده از مدل AHP

تعداد بازدید : ۲۱۹ تعداد دانلود : ۱۹۹
استفاده مناسب از توان های محیطی پیرامون شهر باعث افزایش کارآیی اقتصادی و کاهش آسیب پذیری به منابع موجود می شود. در شرایط کنونی مواجه اغلب شهرها با توسعه کالبدی سریع و فزاینده، لزوم شناخت و مکان یابی اراضی مناسب به منظور حفظ منابع نایاب در شهرها را ضروری می سازد. شهر رشت نیز با توجه به وضعیت استقرار خود در جلگه حاصلخیز گیلان و وجود محدودیت های فیزیکی توسعه شهری مانند اراضی باتلاقی، زمین های زراعی و باغات حاصلخیز، جنگل و... نمی تواند به صورت گسترده توسعه یابد. هدف اصلی مقاله، تعیین جهت  مناسب و بهینه گسترش شهر با حداقل آسیب به منابع محیطی به منظور تأمین زمین برای  توسعه آتی شهر رشت است. بدین منظور از ابزار فنی سیستم اطلاعات جغرافیایی برای جمع آوری، تحلیل و تولید لایه ها و نقشه های مختلف تعیین موانع و جهت توسعه بهینه شهر رشت استفاده شده است. طی این فرآیند ابتدا ویژگی های طبیعی و انسانی مورد نیاز و تأثیرگذار در قالب 11 شاخص (قابلیت اراضی، توپوگرافی، پایداری زمین، شبکه ارتباطی، فرودگاه، گورستان، رودخانه، زیست گاه قرقاول، شهرک صنعتی، مرداب و نقاط روستایی اطراف شهر)شناسایی، جمع آوری و پردازش شدند. پس از این مرحله، عملیات ورود متغیرها و معیارها به سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS )انجام و در مرحله بعد با توجه به داده های موجود، لایه های اطلاعاتی جدیدی مانند فاصله از گورستان، فاصله از رودخانه، فاصله از شهرک صنعتی و ... ارزیابی شد. در ادامه داده ها مجددا طبقه بندی و ارزش گذاری شدند، در این تحقیق برای ارزش گذاری لایه های اطلاعاتی از مدل (AHP ) و روش رتبه ای استفاده شده است. در نهایت پس از تلفیق نقشه ها، نقشه نهایی جهات مناسب گسترش آتی شهر رشت بهینه گزینی و ارایه و تعیین گردید. خروجی و برآیند مطالعات، بهترین اراضی را برای توسعه آتی شهر در محور جنوب آن جهت یابی کرده است.
۳۰۴.

شناسایی هسته های عملکردی در شهرهای با رشد بی رویه (مطالعه موردی: شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختار فضایی هسته عملکردی کاربری سفرزا تک هسته ای اهواز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۷ تعداد دانلود : ۲۱۷
ساختار فضایی شهر، تأثیر مهمی بر کارایی اقتصادی و کیفیت محیط شهری دارد. ساختار فضایی ناکارآمد، با افزایش غیرضروری فاصله بین مردم و مکان فعالیت آن ها، افزایش طول شبکه زیرساخت شهر، هزینه عملیاتی و جابجایی های درون شهری را به حداکثر می رساند. تحلیل ساختار فضایی شهر برای درک بهتر گسترش شهری مهم است و اطلاعات موردنیاز ارزیابی اثربخشی طرح های برنامه ریزی را برای مدیران عمومی و برنامه ریزان شهری فراهم می کند. هدف پژوهش تحلیل ساختار فضایی شهر اهواز و شناسایی هسته های عملکردی می باشد. تحقیق از نظر هدف، کاربردی از نظر ماهیت، توصیفی است. روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای و اسنادی است. داده ها شامل بلوک های آماری سال 1395 و لایه کاربری اراضی شهر اهواز می باشند. از تراکم کرنل، آزمون خودهمبستگی فضایی، میانگین مرکزی برای شناسایی هسته های عملکردی استفاده شده است. روش لکه های داغ و سرد و آزمون خودهمبستگی فضایی برای تحلیل پراکنش جمعیت و اشتغال به کار گرفته شد. برای بررسی ارتباط هسته های عملکردی با جمعیت و اشتغال از همبستگی پیرسون در نرم افزار spss و برای مدل سازی ارتباط فضایی از رگرسیون وزنی جغرافیایی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که پراکنش جمعیت و اشتغال به صورت خوشه ای می باشد. در بخش های مرکزی و حاشیه ای تراکم جمعیت و اشتغال پایین است و در بخش های میانی تراکم بالا است. از نظر نسبت کاربری های جاذب سفر منطقه یک (محلات باغ معین، سی متری، بازار عبدالمجید، باغ شیخ، صائبین مندایی) بالاترین تمرکز را دارند و هسته اصلی شهر می باشند و محلات لشکرآباد، کمپلو جنوبی، زیتون کارمندی هسته های فرعی هستند. همچنین همبستگی فضایی بین هسته های عملکردی و تراکم جمعیت نسبتاً پایین می باشد.
۳۰۵.

سنجش تاب آوری شهری در برابر مخاطره سیل با استفاده از شاخص های ترکیبی، نمونه مورد مطالعه: شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاب آوری سیل شهری شاخص ترکیبی DANP TOPSIS خرم آباد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۶ تعداد دانلود : ۱۸۰
عملیاتی کردن مفهوم تاب آوری در برابر بلایای شهری نقطه عطفی به منظور درک ویژگی هایی است که به تاب آوری شهرها در برابر مخاطرات طبیعی و تعاملات مورد نیاز برای ساخت و حفظ آن کمک می کند. درحالی که سنجش تاب آوری در برابر بلایای شهری اخیراً توجه زیادی را به خود جلب کرده، تاکنون رویکرد بهینه ای برای عملیاتی کردن این مفهوم به وجود نیامده است. بنابراین نیاز به انجام مطالعات تجربی بیشتری وجود دارد که چه چیزی تاب آوری در برابر بلایا را تشکیل می دهد و نحوه سنجش آن چگونه است. شهر خرم آباد به دلیل قرار گرفتن در معرض رواناب های سطحی جاری شده از کوه های اطراف، آب گرفتگی ها، طغیان رودخانه هایی که از مرکز شهر می گذرند و ویژگی ذاتی مکان قرارگیری در دره ای منحصربه فرد، مستعد ریسک های زیادی است. محققان پیش بینی می کنند که رویدادهای مرتبط با آب وهوا در آینده به دلیل تغییرات آب و هوایی، فراوانی و شدت آنها را افزایش می دهد. عواقب این رویدادها ( یعنی خسارات به زیرساخت ها و اموال ) و همچنین صدمات شخصی و تلفات جانی، احتمالاً افزایش خواهد یافت. در این پژوهش، سنجش تاب آوری بر ویژگی ها و ظرفیت های ذاتی شهر خرم آباد در زمینه وقوع سیلاب های ناگهانی از آب های سطحی یا ناشی از طغیان رودخانه ها متمرکز است. رویکرد اندازه گیری مبتنی بر ایجاد یک شاخص ترکیبی بر اساس شش بعد اجتماعی، اقتصادی، نهادی، زیرساختی، سرمایه اجتماعی و محیطی تاب آوری جامعه در برابر سیل است. این پژوهش با توسعه یک روش تصمیم گیری چندمعیاره ترکیبی انجام گرفته است؛ مدل ترکیبی DANP برای اولویت بندی شاخص های انتخابی و مدل TOPSIS به منظور رتبه بندی نواحی شهری خرم آباد بر اساس سطوح تاب آوری آنها استفاده شده است. بیشتر داده های ارائه شده برای شاخص ها عمدتاً از مرکز آمار ایران به عنوان مرجع منحصربه فرد آمار رسمی کشور به دست آمده است. سایر داده های موردنیاز از منابع اطلاعاتی در دسترس عموم شهرداری خرم آباد، سازمان مدیریت و پیشگیری از بلایای طبیعی، نوسازی و تجهیز مدارس ایران و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ایران بازیابی شده است. نتایج نشان می دهد که ناحیه 23 تاب آورترین ناحیه در شهر خرم آباد است، درحالی که نواحی 1، 4، 7، 13 و 17 دارای کمترین سطح تاب آوری هستند. چنین ارزیابی هایی مبتنی بر مکان فرصت و ابزاری برای ردیابی عملکرد جامعه در طول زمان را در اختیار تصمیم گیرندگان قرار می دهند تا تفکر تاب آوری را در توسعه شهری و برنامه ریزی شهری تاب آور ادغام نمایند.
۳۰۶.

مطالعه و تحلیل آینده نگری کاربرد بازآفرینی هوشمند در احیای بافت مرکزی کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازآفرینی شهری بافت مرکزی شهری تکنولوژی شهر هوشمند کلان شهر تهران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۴ تعداد دانلود : ۱۳۵
مقدمه: در سال های اخیر، بازآفرینی شهری به یک استراتژی حیاتی برای مقابله با چالش های بسیاری از شهرها تبدیل شده است، به ویژه در زمینه افزایش سریع شهرنشینی و نیاز به توسعه پایدار. مطالعه در زمینه آینده پژوهی در بازآفرینی بافت مرکزی شهری، به خصوص از طریق رویکرد شهر هوشمند، به بررسی راه حل های نوآورانه برای احیای هسته شهری کلان شهرهایی همچون تهران می پردازد. مفهوم آینده پژوهی شامل پیش بینی سیستماتیک روندها و چالش های آینده است که به برنامه ریزان شهری و تصمیم گیرندگان این امکان را می دهد تا به توسعه های احتمالی پیش رو فکر کرده و استراتژی های مؤثری طراحی کنند. در زمینه تهران، بافت مرکزی شهری دارای تلفیقی از اهمیت تاریخی و چالش های مدرن، از جمله ازدحام ترافیکی، زیرساخت های ناکافی و نابرابری های اجتماعی است. با استفاده از روش های آینده پژوهی، ذی نفعان می توانند عوامل کلیدی تغییر و نیازهای نوظهور جمعیت را شناسایی کنند. رویکرد شهر هوشمند، فناوری و تجزیه وتحلیل داده ها را در برنامه ریزی شهری ادغام می کند و مدیریت منابع شهری را پاسخ گو و کارآمدتر می سازد. این رویکرد بر بهبود کیفیت زندگی ساکنان از طریق خدمات، زیرساخت و پایداری محیط زیست تمرکز دارد. در تهران، اجرای فناوری های هوشمند می تواند به طور قابل توجهی به بازآفرینی هسته شهری کمک کند. علاوه بر این، تحلیل بازآفرینی شهری با لنز آینده پژوهی و اصول شهر هوشمند از اهمیت مشارکت جامعه و برنامه ریزی مشارکتی تأکید می کند. درگیر کردن جوامع محلی در فرایند تصمیم گیری اطمینان می دهد که راه حل های توسعه یافته نه تنها به چالش های فنی پاسخ دهد، بلکه با نیازها و آرزوهای شهروندان نیز هم راستا باشد. در نهایت، اجرای مؤثر یک رویکرد شهر هوشمند مبتنی بر آینده پژوهی می تواند به هسته شهری پایدارتر و مقاوم تر در تهران منجر شود و به رشد اقتصادی، انسجام اجتماعی و کیفیت زندگی بهتر برای ساکنان آن کمک کند. مواد و روش هااین مطالعه با هدف ارائه راهکارهای علمی و عملی در جهت تحول و ترقی شهرهای هوشمند و تأثیر مثبت آن ها بر بازآفرینی شهری در ایران طراحی شده است. تحقیق به طور کلی به عنوان یک مطالعه توسعه ای و کاربردی طراحی شده و به دو مرحله کلیدی به نام های مرحله شناختی و مرحله اکتشافی تقسیم می شود. در مرحله شناختی، محققان به جمع آوری داده ها از منابع مختلف پرداخته اند. برای این منظور، روش های متنوعی از جمله مطالعات کتابخانه ای، اسنادی، انجام پیمایش و مصاحبه با خبرگان استفاده شده است. در این مرحله، داده های کیفی ابتدا از طریق پرسشنامه های باز و مصاحبه ها گردآوری شدند. همچنین، داده های کمی نیز به صورت عددی، با استفاده از روش وزن دهی بر مبنای پرسشنامه های دلفی، تهیه شده اند. اعضای پنل دلفی متشکل از 29 نفر بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند و مشارکت کردند. هدف آنالیز اطلاعات جمع آوری شده این است که با به کارگیری روش فراترکیب، دیدگاه ها و نکات کلیدی مؤثر در تحولات مرتبط با بازآفرینی هوشمند شناسایی شوند. از طریق مرور سیستماتیک ادبیات مربوطه، شش بعد اصلی شامل: کالبدی و دسترسی، عملکردی، زیست محیطی، زیست پذیری، اقتصادی، و اجتماعی/فرهنگی تعریف و مورد تحلیل قرار گرفتند. در ادامه، 33 مؤلفه و 107 شاخص به عنوان معیارهای کلیدی استخراج شدند. سپس، این شاخص ها در اختیار گروه دلفی قرار گرفتند و از اعضای این گروه خواسته شد تا به هر یک از شاخص ها امتیاز دهند و به شناسایی و معرفی عوامل بالقوه ای بپردازند که می توانند بر عدم تحقق اهداف بازآفرینی تأثیر منفی بگذارند. در مرحله اکتشافی، تمرکز بر شناخت نظرات و دیدگاه های ذی نفعان به عنوان یک عامل ضروری مطرح است. در این راستا، با جمع بندی داده ها و استفاده از رویکرد سیستمی و تحلیل محیطی، تلاش شده است تا پیشران های اصلی مؤثر بر موفقیت یا عدم موفقیت فرایند بازآفرینی شناسایی و سناریوهای ممکن آینده مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند. این سناریوها به منظور برنامه ریزی بهینه و اتخاذ تصمیمات استراتژیک در زمینه بهبود وضعیت کنونی شهرها و ارتقای کیفیت زندگی شهروندان تدوین شده اند.یافته هادر قدم نخست با استفاده از روش فراترکیب 6 بعد، 33 مؤلفه و 107 شاخص استخراج شد. در فاز اکتشافی به منظور شناسایی عوامل اثرگذار و بهره گیری از رویکرد سیستمی و پویش محیطی، پیشران های کلیدی شناسایی و با تبیین وضع موجود، سناریوهای محتمل آینده شناسایی و تحلیل شدند. نتایج تحلیل دلفی نشان می دهد بازآفرینی هوشمند در ابعاد عملکردی (0/3456)، کالبدی و دسترسی (0/2345)، اجتماع/فرهنگ (0/1789)، اقتصادی (0/1234)، زیست محیطی (0/0678) و سپس زیست پذیری (0/0498) اثرگذاری بیشتری در ارتباط با تحولات و بازساخت فضایی بافت مرکزی شهر تهران بازی خواهد کرد. براساس رویکرد پژوهش، بخش مرکزی تهران به چند خرده حوزه درک پذیر قابل تقسیم است. هدف از این تقسیم، تعریف زیرحوزه های غالب و درک پذیر برای ارائه برنامه ها و آینده های کوچک مقیاس تر و سریع الوصول تر برای هر حوزه مبتنی بر رویکرد شهر هوشمند، ضمن توجه به برقراری تعادل میان این اندام واره های ناحیه مرکزی است. تدقیق و تشخیص این حوزه ها در هسته قدیمی و مرکزی شهر، افراط ها و کاستی ها را در هر حوزه نمایان خواهد کرد که می تواند به پتانسیل سنجی و آینده پژوهی آن ها در خصوص کاربست شهر هوشمند بینجامد. در بخش مرکزی کلان شهر تهران خرده حوزه های زیر قابل تمییز هستند:1. حوزه اقتصادی که این ناحیه با عملکرد غالب تجاری و تجمع مغازه های عمده فروشی و خرده فروشی قابل تشخص است.2. حوزه فرهنگی آموزشی که با عملکرد و فعالیت غالب کاربری های فرهنگی و گردشگری که رو به تخریب و نابسامانی است، همراه است.3. حوزه مسکونی که اکنون بخش کوچکی از این نواحی را به خود اختصاص داده و جابه جایی و تخلیه این خرده حوزه ها بسترساز زندگی ناسالم شهری شده است.4. حوزه اداری خدماتی که با عملکرد غالب انتشارات و چاپخانه ها، مؤسسه ها و ادارات، بانک ها، پذیرایی ها و... که در حال حاضر نمود بیشتری دارد. ارزیابی اولیه ساختار فضایی بافت مرکزی نشان می دهد ساخت و بافت شهری به شدت تحت تأثیر فرسودگی، عدم تعادل و توزیع نامناسب کاربری ها و گسیختگی در ساختار مورفولوژیک قرار دارد. این مسائل به ویژه شامل تقسیم کار فضایی ناکارآمد است.مطابق نتایج، 5 پیشران؛ طراحی سیستم های انعطاف پذیر و مدولار، خوانش زیباشناسی و بهره گیری از فرهنگ مصور در بازآفرینی رویدادمدار، امتزاج عناصر و فرایند بازآفرینی با محیط پیرامون، انعطاف پذیری در عملکرد و طراحی مکان های هوشمند عوامل کلیدی خواهند بود که با تشریح اقدامات و بازیگران براساس ماتریس مشارکت کارکنان پروژه، حوزه مسئولیت، تحقیق و توسعه، حمایت فنی، مدیریت تحقیق و توسعه، تخصیص منابع و مدیریت قائل است. نگرش کلان حاکم بر این پژوهش معتقد است که بافت مرکزی شهر تهران (به عنوان هسته های عملکردی فضایی)، ۴ کارکرد ویژه شهر هوشمند را بازتولید کرده و در مسیر هوشمندی در حرکت است: 1) توسعه مراکزی تجاری و مال ها؛ 2) توسعه خدمات تخصصی فناور؛ 3) توسعه خدمات پشتیبان، شرکت های دانش بنیان و استارت آپ ها؛ و 4) گذار از بافت تاریخی به بافت فرهنگی کارکردی.نتیجه گیریبررسی ها نشان می دهد روش های موجود برنامه ریزی شهری نتوانسته اند مشکلات بافت های تاریخی کلان شهر تهران را حل کنند و نیاز به رویکردی جدید احساس می شود. ساختار فضایی و عملکردی بخش مرکزی تهران ابتدا نظم خاصی داشت که ناشی از ویژگی های محیط طبیعی و اجتماعی اقتصادی آن بود. اما با تغییرات تاریخی و ظهور مدرنیسم، این ساختار دچار تغییرات جدی شده و به شکل ناهمگون درآمده است. گسترش کالبدی فضایی، توزیع نامتناسب کاربری ها و استقرار نامتعادل جمعیت به ظهور بافت های ناکارآمد منجر شده است. این نواحی، شامل بافت های تاریخی و میانی، دارای کیفیت زندگی سطح پایینی هستند و با چالش هایی نظیر مسکن نامناسب، کاربری های ناسازگار، کمبود فضای سبز و زیرساخت های ناکافی مواجه اند. اگر به این مشکلات توجه نشود، ممکن است در آینده به مسائل بزرگ تری تبدیل شوند. بسیاری از رهیافت های بازآفرینی شهری که برای ساماندهی مناطق ناکارآمد طراحی شده اند، به دلیل نگرش تک بعدی و عدم توجه به ساختارهای انسانی، شکست خورده اند. مفهوم بازآفرینی هوشمند به عنوان یک رویکرد جامع در ابعاد اقتصادی، زیست محیطی، فرهنگی و اجتماعی مطرح شده است. این رویکرد می تواند فرایند حل مسائل شهری را تسهیل کند و استانداردهای کیفیت زندگی را برای نسل های حاضر و آینده تأمین کند. مدیریت بازآفرینی مکان های مرکزی باید به گونه ای باشد که ایده ها و سیستم های نوآوری را جذب کند تا فعالیت های اجتماعی افزایش یابد. در نهایت، اجرای پروژه های بازآفرینی هوشمند در بافت مرکزی کلان شهر تهران نیازمند همکاری بین دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی است. استفاده از فناوری های نوین و تشویق مشارکت عمومی می تواند کلید موفقیت این فرایند باشد و بهبود کیفیت زندگی ساکنان را تضمین کند. برقراری ارتباط مؤثر میان شهروندان و ایجاد فضاهای مناسب برای زندگی و کار می تواند تحولات مثبت و پایداری در بافت مرکزی کلان شهر تهران ایجاد کند.
۳۰۷.

تحلیل اثرات عوامل مکانی و ارزش مسکن بر کیفیت زندگی در مناطق پرتراکم شهری، مطالعه موردی: منطقه 10 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کیفیت زندگی مسکن عوامل مکانی ارزش مسکن منطقه 10 شهر تهران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۲ تعداد دانلود : ۱۱۷
در دوره کنونی شهرنشینی، ارزش مسکن با توجه به ویژگی ها و امکانات مکانی می تواند منعکس کننده سطح و کیفیت زندگی ساکنان باشد. هدف تحقیق حاضر میزان رضایتمندی ساکنان منطقه 10 شهر تهران از کیفیت زندگی با توجه به عوامل مکانی و ارزش مسکن است. در این تحقیق مجموعه ای از روش های آماری را برای ارزیابی وضعیت کیفیت زندگی مورداستفاده قرار گرفت. با توجه به نتایج می توان گفت وضعیت کیفیت زندگی در منطقه در وضعیت نامطلوب قرار دارد و ساکنان رضایت چندانی از کیفیت زندگی خود ندارند. داشتن امنیت کافی، امکانات آموزشی، دسترسی به امکانات، وضعیت سرزندگی، وضعیت حمل ونقل، وضعیت اقتصادی افراد عوامل تعیین کننده ای برای کیفیت زندگی ساکنان محدوده موردمطالعه است. به بیان دیگر، محل و موقعیت مکانی که مسکن در آن قرار دارد از خود مسکن، اهمیت بیشتری در تعیین کیفیت زندگی دارد. در این تحقیق متغیرهای اقتصادی همچون درآمد افراد ساکن در منطقه و هزینه های زندگی آنان بیشترین عامل اثرگذار بر کیفیت زندگی شهری مشخص شد. سپس شاخص های کالبدی-محیطی و هویت به ترتیب بالاترین اهمیت ها را برای کیفیت زندگی منطقه موردمطالعه دارند. این مطالعه نتیجه می گیرد که برای افزایش کیفیت زندگی در مناطق پرتراکم شهری، مداخلات هدفمند باید بر بهبود شرایط اقتصادی و افزایش اقدامات کالبدی متمرکز شود. علاوه بر این، درحالی که ارزش مسکن یک عامل مهم است، در نظر گرفتن عوامل های مکانی هنگام ارائه راهبردها توسعه شهری برای بهبود رفاه ساکنان ضروری است.
۳۰۸.

تحلیل بازآفرینی پایدار شهری در بهبود کیفیت زندگی مناطق فرسوده با رویکرد مشارکت مردمی ( مطالعه موردی: محله سرخور بندرگناوه )(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازآفرینی بافت ناکارآمد شهری برنامه ریزی مشارکتی ظرفیت های محلی سرخور بندرگناوه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷ تعداد دانلود : ۲۰۴
مناطق فرسوده شهری مشکلات فراوانی را برای شهرهای کهن تر که از نظر اقتصادی کم توان تر هستند، بوجود می آورد. تحلیل بازآفرینی پایدار شهری با رویکرد مشارکت مردمی یک رویکرد است که در بهبود کیفیت زندگی مناطق فرسوده و محلات شهری مؤثر استفاده می شود. در این رویکرد، مشارکت و همکاری از جمعیت محلی، مردم و سایر ذینفعان در فرآیند بازآفرینی شهری تأکید می شود. مطالعه موردی محله سرخور بندرگناوه، یک نمونه است که این رویکرد در آن به کار گرفته شده است.بازآفرینی پایدار شهری به معنای بازسازی و تجدیدساخت مناطق شهری فرسوده است و هدف آن بهبود کیفیت زندگی ساکنان و ایجاد محیطی پایدار و سالم است. این رویکرد در برخورد با چالش هایی مانند فرسایش زیرساخت ها، کاهش کیفیت زندگی، بحران مسکن و تغییرات شهری مؤثر است.استفاده از رویکرد مشارکت مردمی در تحلیل بازآفرینی پایدار شهری به افزایش نقش و مشارکت ساکنان و جامعه محلی در فرایند تصمیم گیری و برنامه ریزی شهری می پردازد. این رویکرد به مردم امکان می دهد تا نیازها و اولویت های خود را درباره بازسازی مناطق فرسوده اعلام کنند و در مراحل تصمیم گیری و طراحی شهری شرکت کنند. از طریق مشارکت مردمی، ایده ها و نظرات متنوع به کار گرفته می شوند و بهبودی چشمگیر در نتایج و عملکرد پروژه های بازآفرینی شهری حاصل می شود. محله سرخور بندرگناوه به عنوان مطالعه موردی نشان دهنده این رویکرد است. در این محله، مردم و جامعه محلی در فرآیند بازسازی و توسعه مشارکت فعال داشته اند. آن ها نیازها و مسائل خود را مطرح کرده و در تصمیم گیری های مربوط به طراحی و برنامه ریزی منطقه سرخور شرکت کرده اند.
۳۰۹.

سنجش توسعه یافتگی شهرهای استان ایلام با استفاده از مد ل های تصمیم گیری چندمعیاره

تعداد بازدید : ۲۰۷ تعداد دانلود : ۱۷۰
استان ایلام  بر اساس پیشنیه ی پژوهش، از استان های محروم کشور از نظر توسعه یافتگی طی یک دهه ی اخیر رده بندی شده است. بخشی از این مسئله در «توسعه نیافتگی شهرهای» این استان ریشه دارد. هدف این پژوهش تعیین سطح توسعه یافتگی و شناخت تفاوت های بین شهرهای استان ایلام از نظر نماگرهای عمران و خدمات شهری است. در این پژوهش، از 28 نماگر در چارچوب مدل های موریس، تاپسیس، ویکور و مدل تلفیقی کوپلند در تجزیه و تحلیل و رتبه بندی درجه ی توسعه یافتگی شهرها استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که شهر های نوبنیاد که از روستا به شهر تبدیل شده اند، اغلب در بخش عمران و خدمات شهری، توسعه نیافته هستند. همچنین شهر ایلام در سرانه ی فضاهای خدماتی که از طرف شهرداری ها ارائه می شوند، در ردیف شهرهای محروم قرار می گیرد. شهرهای با جمعیت کمتر، به نسبت شهرهای دیگر در نماگرهای خدمات شهری، از نظر توسعه یافتگی، از رتبه ی بهتر و وضعیت مطلوبتر برخوردارند. نتیجه اینکه اگر چه شهر ایلام از نظر جمعیت و تعداد امکانات در رده ی نخست شبکه ی شهری استان قرار دارد، لیکن با احتساب معیار جمعیت، در نماگر های عمران و خدمات شهری، این برتری وجود ندارد. 
۳۱۰.

تحلیل فضایی – زمانی اراضی شهری و پیراشهری با توجه به پراکندگی جمعیت در گستره استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اراضی ساخته شده گسترش فضایی شهر اراضی پیراشهری جمعیت شهری گوگل ارث انجین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۸۸
شهرنشینی یک پدیده مهم اجتماعی و اقتصادی بوده که در سراسر جهان در حال وقوع است و فرایندی پویا از تغییر رابطه انسان و زمین است. گرچه گسترش شهری بیشتر به دلایل اقتصادی و جمعیتی است، اما تنها پیامدهای اجتماعی- فضایی و اقتصادی سیاسی ایجاد نمی کند و بر روی عوامل طبیعی و زیستی اثرگذار است. استان مازندران هم به واسطه موقعیت نسبی و شرایط محیطی حاکم مورد توجه مهاجران و گردشگران قرار گرفته و افزایش جمعیت و فضای ساخته شده در آن شدت گرفته است. بر این اساس در این پژوهش روند رشد جمعیت و فضای ساخته شده در محیط شهری و پیراشهری (حاشیه شهرها و روستاها) از سال 1355 تا 1400 مورد سنجش قرار می گیرد. در تحلیل ها داده های سرشماری عمومی نفوس و مسکن به همراه تصاویر ماهواره سنتینل 1 و 2 و لندست مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان می دهد در طی دوره های مورد بررسی از سال 1355 تا 1400 مساحت اراضی ساخته شده استان تقریبا 3.5 برابر شده و از 20 هزار هکتار به 71 هزار هکتار رسیده است. نرخ رشد سالانه طی این دوره تقریبا 2 درصد است که برای اراضی شهری 2.04 درصد و برای اراضی پیراشهری 3.45  درصد است. در صورتی که برای جمعیت این نسبت برعکس است و رشد سالانه برای جمعیت شهری 2.85 و برای جمعیت پیراشهری 0.75 است. درصد تغییرات اراضی شهری در شهرستان های سوادکوه با 44 درصد و بهشهر با 39 درصد بیشتر از سایر شهرستان ها بود که نشان می دهد اراضی پیراشهری رشد قابل توجهی در این شهرستان ها داشتند.
۳۱۱.

آینده نگاری و شناسایی سناریوهای بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری (مورد مطالعه: بافت تاریخی شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آینده نگاری شناسایی سناریوها بازآفرینی بافت تاریخی شهرکرمان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۱ تعداد دانلود : ۱۹۶
رشد شتابان و گسترش بی برنامه شهرها در دوره های مختلف، باعث پدید آمدن فضاهایی در شهرها شده است که از حیات اجتماعی و اقتصادی جا مانده اند و دچار بی قوارگی، نابسامانی کالبدی و افول حیات شهری هستند. یکی از عوامل اصلی پدید آمدن چنین فضاهایی که از آن ها به عنوان بافت های ناکارآمد یاد می شود، گسترش بی برنامه شهرها و عدم وجود برنامه ریزی و چشم انداز برای رشد و توسعه شهر در آینده بوده است. بنابراین در تحقیق حاضر، تلاش شده به کمک دانش آینده پژوهی و یکی از مهم ترین ابزارهای آن یعنی برنامه ریز بر پایه سناریو، به شناسایی پیشران های کلیدی بازآفرینی شهری و همچنین سناریوهای مختلف پیش روی بافت تاریخی شهر کرمان پرداخته شود. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و بر اساس روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی، از نظر ماهیت، بر اساس روش های جدید آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است. جمع آوری داده ها و اطلاعات به روش پیمایشی و تجزیه و تحلیل ماتریس تأثیرات متقاطع با استفاده از نرم افزارهای میک مک (MicMac) و سناریوویزارد (Scenario Wizard) انجام شده است. بر اساس یافته های تحقیق از 41 شاخص موردبررسی، 9 شاخص به عنوان پیشران های کلیدی بازآفرینی بافت تاریخی شهر کرمان شناسایی شدند. حفظ اصالت طرح و اثر، تنوع عملکردی و ایجاد سرزندگی، استفاده مجدد از ابنیه و معاصرسازی، پرداخت یارانه و تسهیلات بانکی، مشارکت مردم و بخش خصوصی، نقش فرهنگ و صنایع فرهنگی، ایجاد ابزارهای حقوقی و قانونی، ایجاد مدیریت یکپارچه بافت تاریخی و الگوی جامع برنامه ریز و مدیریت بازآفرینی به عنوان عوامل کلیدی و پیشران های بازآفرینی بافت تاریخی شهر کرمان شناسایی شدند. همچنین نتایج بخش سناریونگاری تحقیق نشان دهنده 4 سناریو با سازگاری بالا یا محتمل برای آینده بافت تاریخی شهر کرمان است. سناریو اول کاملاً مطلوب، سناریو دوم نیمه مطلوب، سناریو سوم بحرانی و سناریو چهارم آینده کاملاً بحرانی را برای بازآفرینی بافت تاریخی شهر کرمان ارزیابی می کند. با توجه به شناختی که از پیشران های کلیدی و سناریوهای پیش روی بازآفرینی بافت تاریخی شهر کرمان به دست آمد، می توان با برنامه ریزی آینده نگر و توجه به عوامل کلیدی و لایه های پنهان در حوزه های مختلف اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، عملکردی، فرهنگی و نهادی - مدیریتی، ضمن برخورد با ابعاد مختلف ناپایداری و فرسودگی، چرخه افت و زوال را معکوس نموده و فرصتی جدید برای احیا و بازآفرینی بافت تاریخی شهری کرمان فراهم گردد.
۳۱۲.

بازآفرینی بافت فرسوده شهر آباده با کمترین مداخله و حفظ استخوانبندی

کلیدواژه‌ها: بافت فرسوده باز آفرینی آباده QSPM

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۰ تعداد دانلود : ۲۰۶
در حال حاضر، بافت های فرسوده تاریخی به عنوان مشکل اساسی در شهرهای مختلف و حتی روستاها مطرح می باشند. بافت های فرسوده همچون حافظه تاریخی شهر عمل کرده و بیانگر هویت شهر می باشد. لذا نگهداری از آثار ارزشمند موجود در بافت به امری ضروری بدل شده است. این پژوهش با هدف ساماندهی بافت فرسوده شهر آباده با کمترین میزان مداخله به منظور حفظ هویت تاریخی شهر صورت می گیرد. گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای و پیمایشی صورت گرفته است. به منظور تدوین راهبرد از ماتریس راهبردی کمی QSPM استفاده شده است. براساس یافته های تحقیق راهبردهای امکان بهره گیری از ساختمان های با ارزش و موعقیت بافت به منظور تقویت حس تعلق به عنوان اولویتدارترین راهبردها جهت ساماندهی بافت فرسوده بافت فرسوده شهر آباده مشخص شدند.. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
۳۱۳.

نقش فضاهای شهری در خلق الگوهای رفتاری ناهنجار با تأکید بر عامل پیش گیری از وقوع جرم در محله چهارباغ منطقه ثامن مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فضای شهری بافت کالبدی الگوی رفتاری ناهنجار پیش گیری از جرم محله چهارباغ منطقه ثامن مشهد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۱ تعداد دانلود : ۲۵۵
فضاهای شهری یکی از تأثیرگذارترین عوامل در هدایت الگوهای رفتار فردی و اجتماعی افراد هستند. تمامی رفتارهای انسان در فضاهای معینی شکل می گیرد که بستر رفتار به شمار می آیند. از همین رو، با ارتقای کیفیت محیط می توان از بروز رفتارهای ناهنجار تا حدی جلوگیری کرد. ایجاد محیط دفاعی با نظر به ترکیب دو جنبه فیزیکی و روان شناسی به طور همزمان، جوهر و اساس مفهوم پیش گیری جرم ازطریق طراحی محیطی را تشکیل می دهد. برخی مکان ها به دلیل ساختار کالبدی خاص، نوع فعالیت و ویژگی های ساکنان آن مکان، فرصت بیشتری را برای وقوع جرم فراهم می کنند. هدف کلی از انجام این تحقیق دست یابی به الگویی از برنامه ریزی و طراحی شهری به منظور جلوگیری از خلق الگوهای رفتاری ناهنجار به ویژه جرم در محله چهارباغ منطقه ثامن مشهد است. محله چهارباغ یکی از محله های قدیمی بافت اولیه و پیرامون حرم مطهر رضوی است که از ساختار کالبدی نامناسبی برخوردار است و میزان وقوع جرم در این محله بسیار بالاست. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی و از نوع کاربردی است که با استفاده از روش کتابخانه ای و میدانی، داده ها و اطلاعات مورد نیاز جمع آوری شده است. همچنین نظرات و دیدگاه های شهروندان به کمک ابزار پرسش نامه، مصاحبه و مشاهده جمع آوری و سپس با روش های آمار ناپارامتریک ازجمله آزمون تی و معادلات ساختاری به تحلیل استنباطی داده ها پرداخته شده است. با توجه به جمعیت سال 1395 این منطقه که معادل 13849 نفر است و با کمک فرمول تعیین حجم نمونه کوکران تعداد 381 پرسش نامه در این محدوده مورد پرسش گری قرار گرفته است. نتایج به دست آمده در این تحقیق نشان می دهد عوامل مختلفی ازجمله درآمیختگی کالبدی و محیطی در فضاهای شهری و کیفیت نامناسب بافت بر وقوع جرم نقش مؤثری دارند، همچنین بین مؤلفه های کالبدی در برنامه ریزی شهری و مسئله وقوع جرم رابط معناداری وجود دارد، به طوری که کالبدهای نامناسب و بدون فرم و با شکل نامنظم بر وقوع جرم می افزایند.  
۳۱۴.

الزامات راهبردی ارتقاء ظرفیت خودسازماندهی شهرها در راستای هوشمندسازی؛ مطالعه موردی: کلانشهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شهر هوشمند نظریه آشوب خودسازماندهی اهواز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۹ تعداد دانلود : ۱۶۹
امروزه، شهرهای هوشمند، پارادایمی نوین در نظام شهرسازی دنیا محسوب می گردند؛ که مبتنی بر قابلیت های فناوری اطلاعات و ارتباطات، سعی در ارتقای کیفیت زندگی در شهرهایی را دارند؛ که در میان معضلات متعدد؛ با ابعاد اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و غیره غوطه ور هستند. اما شهر هوشمند، پدیده ای جامع، چند بعدی و پیچیده؛ و مبتنی بر پارادایم برنامه ریزی شهری در چهارچوب نظریات نوین پیچیدگی و آشوب است؛ که می توان با تکیه بر این پارادایم، به برنامه ریزی و مدیریت موفق پدیده نوین شهرهای هوشمند پرداخت. در این راستا، پژوهش حاضر از منظر نظریه نوین آشوب، به هدف تدوین الزاماتی راهبردی در راستای تحقق شهر هوشمند اهواز به تحقیق پرداخته است. این مقاله در زمره پژوهش های کاربردی- توسعه ای محسوب می گردد؛ که سوال محور بوده و به صورت اکتشافی، با بهره گیری از روش گردآوری داده های اسنادی- کتابخانه ای و پیمایشی؛ و با استفاده از روش های تحلیل عاملی اکتشافی، آزمون آماری تی به صورت تک نمونه ای و همچنین آزمون آماری رتبه بندی فریدمن در نرم افزار SPSS، انجام یافته است. ابزار پیمایش، پرسشنامه لیکرت 5 درجه ای بوده است که روایی محتوایی نهایی آن با نظر اساتید و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ 0/906 تائید گردید. جامعه آماری، کارشناسان نهادهای دخیل در فرآیند هوشمندسازی کلانشهر اهواز می باشند. روش نمونه برداری، تلفیقی از روش های گلوله برفی خوشه ای و شبکه ای نظارت شده در دسترس بوده است؛ که در نهایت 380 پرسشنامه تکمیل گردید. کفایت تعداد نمونه ها با روش KMO تائید گردید. بر اساس یافته های تحقیق، شاخص های 37 گانه ای در چارچوب مولفه های دهگانه شناسایی شد. سپس وضعیت شاخص ها و مولفه های شناسایی شده در شرایط کنونی کلانشهر اهواز ارزیابی گردید؛ در نهایت نیز، با بهره گیری از نتایج تحقیق، در هفت محور الزاماتی راهبردی تدوین شد.
۳۱۵.

سنجش میزان تاب آوری اجتماعی در منطقه 9 کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاب آوری اجتماعی منطقه 9 مؤلفه های تاب آوری اجتماعی نشانگرهای تاب آوری اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۷ تعداد دانلود : ۲۱۶
با توجه به افزایش رخدادهای طبیعی و درنتیجه تعداد تلفات و خسارات انسانی و کالبدی ناشی از آن ها، امروزه جوامع محلی در تلاش اند تا راهکارهایی را بیابند که بتوان با دستیابی به آن ها سریع تر به وضعیت عادی بازگشت. ازاین رو موضوع تاب آوری مورد تأکید خاص قرار گرفته است. با توجه به آسیب پذیری شهرها در مقابل مخاطرات، این سؤال در ذهن تداعی می شود که چگونه می توان میزان تاب آوری جوامع در مقابله با سوانح را سنجید. ازآنجایی که منطقه 9 شهر تهران، یکی از مناطق مهم این کلان شهر به شمار می رود، تعیین وضعیت تاب آوری اجتماعی منطقه 9 شهر تهران در برابر مخاطرات طبیعی از اهمیت زیادی برخوردار است. بنابراین، سنجش تاب آوری اجتماعی و مؤلفه های آن، توزیع فضایی تاب آوری اجتماعی در محله های این منطقه؛ و اینکه از نظر تاب آوری اجتماعی تفاوت معنی داری بین محله های منطقه 9 شهر تهران وجود دارد یا خیر، جزو اهداف این مطالعه می باشد. برای دستیابی به اهداف مذکور، پس از مرور بر متون نظری و تجربی مرتبط، مدل مفهومی که شامل 5 مؤلفه (سرمایه اجتماعی، ارزش های اجتماعی، ساختار اجتماعی، برابری و تنوع اجتماعی و باورها و فرهنگ اجتماعی) به عنوان مؤلفه های تاب آوری اجتماعی شناسایی شده، نشانگرهای تبیین کننده این مؤلفه ها از متون نظری و تجربی مرتبط استخراج شده و با تکمیل پرسشنامه هایی بین خانوارهای ساکن در محله های منطقه 9، مدل مفهومی فوق را مورد آزمون قرار گرفته است. برای تحلیل پرسشنامه ها از روش تحلیل عاملی و از آزمون ANOVA برای بررسی معنی داری تفاوت بین محله های منطقه از نظر تاب آوری اجتماعی، استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهند که تفاوت معنی داری بین محلات این منطقه از نظر تاب آوری اجتماعی وجود ندارد؛ تاب آوری اجتماعی در منطقه 9 و محله های آن پائین تر از متوسط بوده و در مؤلفه های برابری و تنوع اجتماعی؛ و باورها و فرهنگ اجتماعی منطقه 9 و محله های آن وضعیت نامطلوبی دارند.
۳۱۶.

آینده پژوهی بعد اکولوژیکی تاب آوری در ساختار فضایی شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: شهر تهران تاب آوری آینده پژوهی ساختار فضایی اکولوژیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۵ تعداد دانلود : ۱۷۹
در طی یکی دو دهه اخیر با افزایش بحران ها، تاب آوری شهرها و مناطق در مقابل مخاطرات طبیعی و انسانی موردتوجه ویژه ای قرارگرفته است. هدف این پژوهش تحلیل فضایی مؤلفه های اثرگذار بر تاب آوری شهری کلان شهر تهران (پایتخت سیاسی و اقتصادی ایران) در قالب شاخص های اکولوژیکی و شناسایی مهم ترین عوامل اثرگذار بر آن هاست. در این پژوهش ابتدا شاخص هایی در 7 دسته شامل مخازن انتقال آب، مراکز جمع آوری زباله، مراکز تصفیه آب و فاضلاب، کاربری سبز و پارک ها، اراضی قهوه ای و بایر، خطوط گسل، و آلودگی هوا در محیط نرم افزار جی آی اس با استفاده از ابزارهای هم پوشانی وضعیت تاب آوری مناطق را نشان داد. بحث آینده پژوهی این مقاله متشکل از دو بخش است.در بخش اول، به منظور ایجاد پایگاهی از عوامل اولیه موجود درباره مؤلفه های تاب آوری فضایی ، از تکنیک پویش محیطی (بررسی مقالات و منابع چاپی، مصاحبه با متخصصان و پایش همایش ها و کنفرانس ها) و بررسی پیشینه ادبیات استفاده شده است.در بخش دوم از کارشناسان و نخبگان خواسته شد که مهم ترین مؤلفه های اثرگذار بر تاب آوری اکولوژیکی زیست محیطی را ظرف ۱۰ سال آینده مشخص نمایند. که نهایتاً به صورت دلفی 18 متغیر تعیین گردیدند و از نرم افزار میک مک برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده می شود.یافته ها نشان داد تحلیل فضایی تاب آوری شهر تهران در بعد اکولوژیکی زیست محیطی با در نظر گرفتن نمودار تحلیل اثر وابستگی در وضعیت ناپایدار قرار دارد. بر اساس یافته ها، متغیرهای پهنه های گسل و شدت زلزله، خشک سالی، استقرار منابع تولیدی و صنعتی (نیروگاه و صنایع)، هم جواری کانون های خطر، کیفیت خاک، کیفیت و کمیت ذخایر آبی، آلودگی های زیست محیطی، تهدیدات با منشأ ژئومورفولوژیک (زمین لغزش، فرونشست و..) دارای بیشترین ضریب تأثیرگذاری بر بعد اکولوژیکی تاب آوری شهر تهران دارد.
۳۱۷.

تحلیل توزیع خدمات شهری و شناسایی پیشران های مؤثر بر عدالت فضایی با رویکرد آینده پژوهی (مورد مطالعه: شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رشد جمعیت خدمات شهری عدالت فضایی شهر یاسوج آینده پژوهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۵ تعداد دانلود : ۱۹۱
زندگی شهری در روند خود از جوامع ساده و متمرکز که بیش تر بازتاب نیروهای مختلف اجتماعی بودند، تا به امروز در اشکال مختلف باعث تغییر و تحولات گسترده محیطی در شهر و به خصوص رشد جمعیت شهری شده است که نتیجه آن از هم پاشیدگی نظام توزیع خدمات شهری و توزیع نابرابر شهروندان در برخورداری از خدمات شهری بوده است. با توجه به اهمیت مسئله عدالت فضایی در توزیع خدمات شهری، هدف پژوهش حاضر تحلیل نحوه توزیع خدمات شهری از منظر عدالت فضایی در شهر یاسوج و علت یابی نابرابری ها و عدم تعادل ها است. تا از این طریق به ارائه راهکاری مناسب اقدام شود. روش تحقیق در مقاله حاضر توصیفی- علی است. برای تعیین الگوی پراکنش خدمات شهری از شاخص میانگین نزدیک ترین همسایه (ANN) و تحلیل شبکه و برای شناسایی عوامل اثرگذار در عدم تعادل خدمات شهری از روش دلفی استفاده شد. همچنین پس از مشخص شدن عوامل در نرم افزار میک مک، اقدام به شناسایی روابط متغیرها، میزان اثرگذاری آن ها، اولویت بندی هر یک از متغییرها و در نهایت، ارائه راهکارهای مناسب جهت کاهش عدم تعادل خدمات شهری شد. یافته های به دست آمده نشان دهنده توزیع خوشه ای خدمات شهری و پراکنش متمرکز، غیراصولی و نامناسب این خدمات در سطح مناطق و نواحی شهر یاسوج است. همچنین نتایج تحلیل نشان داد ضعف قوانین و مقررات، رانت های اقتصادی و فشار بزرگ مالک ها به ترتیب دارای بیش ترین تاثیرگذاری در توزیع نامتعادل خدمات شهری در شهر یاسوج هستند. نهایتا متناسب با یافته ها جهت توزیع متعادل خدمات و برقراری عدالت فضایی در شهر یاسوج راهکارهایی ارائه شد.
۳۱۸.

پویش جمعیتی و الگوهای پوشش زمین در منطقه کلان شهری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پوشش زمین تصاویر ماهواره ای جمعیت شهری منطقه کلان شهری اصفهان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۴ تعداد دانلود : ۱۶۷
رشد شتابان جمعیت شهری و تمرکز فزاینده آن در مناطق کلان شهری، از بارزترین تحولات سکونتگاه های ایران معاصر است. پویش های فضایی - زمانی جمعیت، منجر به تغییرات پیچیده ای بر الگوهای پوشش زمین شده است. این مقاله با هدف بررسی و تحلیل تحولات فضایی - زمانی جمعیت شهری و الگوهای پوشش زمین ناشی از آن در چند دهه اخیر در منطقه کلان شهری اصفهان صورت گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی است و با استفاده از تحلیل داده های سرشماری و آمار بلوک های شهری همچنین روش طبقه بندی تصاویر ماهواره لندست انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد در طی دهه های اخیر افزایش مطلق جمعیت شهری از محدوده 35 کیلومتری به محدوده 25 کیلومتری شهر اصفهان رسیده است. همچنین نتایج نشان می دهد که پویش فضایی - زمانی جمعیت شهری در منطقه کلان شهری اصفهان در مرحله تمرکزگرایی و توسعه گسترده قرار دارد. متناسب با پویش فضایی - زمانی جمعیت شهری، الگوی تغییرات پوشش زمین نیز دستخوش تحولات گسترده ای شده است و مهم ترین الگوی رشد شهری ناشی از تحولات جمعیتی در منطقه کلان شهری اصفهان حاکی از آن است که الگوی نیمه متمرکز این منطقه در دهه 1360 به سمت الگویی متمرکز و فشرده در دهه 1390 سوق پیداکرده است.
۳۱۹.

کنکاشی بر تدابیر محتمل راهبری شایسته شهرهای متاورسی آینده کشور ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الگو ایران پیشرفت راهبری متاورس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۴ تعداد دانلود : ۲۲۴
دیر زمانی نیست که موج چهارم تکنولوژی و شهرهای متاورسی، به عنوان نمادی پرتوان از این موج، کشورها را به تکاپوی آماده شدن در اندیشه و عمل برای راهبری شایسته از شهرهای متاورسی انداخته است. اما مسئله این پژوهش آن است که این تلاش ها در کشور -در حوزه راهبری شایسته، علیرغم تمام دلواپسی ها- مشاهده نمی گردد؛ شاهد آن که در حوزه مطالعات راهبری شهرهای متاورسی، این اولین مقاله علمی می باشد که ارائه گردیده است. لذا این پژوهش به هدف دستیابی به تدابیری به منظور راهبری شایسته شهرهای متاورسی آینده کشور به تحقیق پرداخت. این مقاله در زمره پژوهش های بنیادی محسوب می گردد. سوال محور بوده و به صورت اسنادی و کتابخانه ای انجام شده است. همچنین، در زمره پژوهش های کیفی است که به صورت اکتشافی از طریق روش تحلیل محتوای کیفی در پاسخ به سوال های پژوهش و در چارچوب روش گراندد تئوری انجام یافته است. جامعه آماری پژوهش طیفی از اسناد و مطالعات علمی در ارتباط با موضوع محوری پژوهش بوده است که از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شده است. براساس یافته های تحقیق دسته ای از مقولات به صورت خاص و دسته ای از مقولات به صورت عام در تدابیر به منظور راهبری شایسته شهرهای متاورسی آینده کشور موثر می باشند که با لحاظ این مقولات و به شرط یکپارچگی در تمام ارکان می توان امید به بهره گیری از پیامدهای مثبت شهرهای متاورسی در آینده کشور داشت. در انتها براساس کنکاش در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، پیشنهادهایی نیز در زمینه راهبری شایسته این شهرها ارائه گردید.  
۳۲۰.

تحلیل تناظر شهرت و کشش احساسی سفر در راستای برند آفرینی مؤثر مطالعه موردی: کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اهواز شهرت کشش احساسی گردشگری برند تصویر شهر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۱ تعداد دانلود : ۱۶۱
متغیرهای شهرت و کشش احساسی سفر به یک مکان و ارتقای متناسب جایگاه این دو متغیر به صورت متقابل، ازجمله مهم ترین عوامل در برند آفرینی مؤثر و خلق تصویری جذاب از مقصد به هدف توسعه گردشگری و جذب گردشگران و به تبع دستیابی به سرمایه ها است. اما مسئله این است که این موضوع در کشور و به ویژه در ارتباط با کلان شهر اهواز مغفول واقع گردیده است. شاهد آن که تاکنون پژوهشی دراین ارتباط انجام نیافته است. لذا، بر این اساس، مقاله حاضر به بررسی رابطه شهرت و کشش احساسی سفر به کلان شهر اهواز و نیز تعیین موقعیت این شهر در ارتباطی متقابل از این دو متغیر می پردازد. این پژوهش در حیطه جغرافیای رفتاری است. روش انجام تحقیق، توصیفی- تحلیلی و به لحاظ هدف کاربردی بوده که در انجام آن از تحلیل های آماری همبستگی کندال تائو و اسپیرمن و مدل ماتریس شهرت مکان بهره گرفته شده است؛ ضمن آن که برای تائید استفاده از دو آزمون ناپارامتریک فوق الذکر و سنجش معنی داری متغیرها در این چارچوب، از آزمون آماری کالموگروف- اسمیرنف استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش، متشکل از افرادی است که تاکنون به کلان شهر اهواز سفری نداشته اند. روش نمونه گیری انجام یافته، تلفیق روش های نمونه گیری گلوله برفی خوشه ای و شبکه ای نظارت شده بوده است که داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS، در چارچوب همبستگی های آماری و مدل فوق الذکر مورد تحلیل قرار گرفتند. بر مبنای یافته های تحقیق، میانگین کشش احساسی سفر به اهواز در سطح پائین تری از شهرت این کلان شهر نسبت به سایر کلان شهرهای کشور قرار داشته و در اثر تصویر غیر مثبت شکل گرفته ناشی از کیفیت پائین محیطی، جایگاه کلان شهر اهواز در ماتریس شهرت مکان، در میان گروه بازندگان می باشد

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان