طاهر روشندل اربطانی

طاهر روشندل اربطانی

مدرک تحصیلی: دانشیار گروه روانشناسی دانشگاه تهران

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۳۰ مورد از کل ۱۳۰ مورد.
۱۲۱.

طراحی مدل ارتقاء جایگاه بخش خصوصی در نظام مطبوعاتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۷۰ تعداد دانلود : ۱۳۶
این پژوهش با روش نظریه داده- بنیاد تلاش کرده دلایل تصدی گری دولت در حوزه مطبوعات و وابستگی مطبوعات بخش خصوصی به حمایت های دولت را روشن کند. امروزه رقابت گسترده رسانه ها باعث شده تا نقش مطبوعات به عنوان رسانه ای قدرتمند در جامعه ایران کم رنگ شده و از سوی دیگر سرمایه گذاری بخش خصوصی در این حوزه کاهش یابد. این دغدغه و همچنین دغدغه لزوم ارتقاء جایگاه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بخش خصوصی در حوزه مطبوعات مسئله این پژوهش را شکل داده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که اقتصاد نفتی ایران، بزرگ بودن دولت و عدم اطمینان دولت به بخش خصوصی سبب گسترش تصدی گری دولت در حوزه مطبوعات بوده و از سوی دیگر، عدم نگاه صنعتی به حوزه مطبوعات از سوی مدیران مطبوعاتی و عدم همگامی با نیازهای مخاطبین و نیز عدم بهره برداری از فناوری های نوین ارتباطی، سبب کاهش اقبال عمومی به مطبوعات و نیز کاهش تمایل سرمایه گذاران بخش خصوصی به سرمایه گذاری در حوزه مطبوعات شده است. در نهایت این پژوهش مدلی برای ارتقاء جایگاه مطبوعات بخش خصوصی ارائه می دهد. این مدل از شش بُعد یا شش گزاره به شرح زیر تشکیل شده است: شکل گیری مکانیسمهای سیاسی مناسب جهت پذیرش خصوصی سازی مطبوعات از سوی بهره برداران (پ1)، طراحی مکانیسمهای اقتصادی مناسب (پ2)، شکل گیری برخی از مکانیسمهای قانونی (پ3) و اصلاح مکانیسمهای فرهنگی (پ4) و پژوهشی (پ5)، موجب ارتقاء جایگاه بخش خصوصی در حوزه مطبوعات خواهد شد (پ6).
۱۲۲.

شناسایی پسایندهای درگیرسازی مشتری مبتنی بر داستان سرایی دیجیتال در رسانه های اجتماعی در صنعت گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: داستان سرایی دیجیتال درگیرسازی مشتری رسانه اجتماعی نظریه داده بنیاد چندگانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۱۲۳
هدف: برای کسب وکارها و شرکت ها ضروری است که مشتریان را درگیر روابط بلندمدت سودمند کنند. به تازگی تلاش های چشمگیری برای بهبود تجربه درگیرسازی مشتریان به صورت آفلاین و آنلاین توسط بازاریابان انجام شده است. از سوی دیگر، گسترش رسانه های اجتماعی فرصت مناسبی برای مدیران ایجاد کرده است تا با استفاده از تکنیک های جدیدی همچون داستان سرایی دیجیتال، فرایندهای ارتباطی و درگیرسازی مشتریان را تسهیل کنند. استفاده از داستان سرایی دیجیتال نوعی استراتژی تجاری و مدل تجاری در برندسازی، تبلیغات و بازاریابی محصولات است که به حفظ، وفاداری و درگیرسازی بهتر مشتری منجر می شود. پیش از این نیز فعالیت های درگیرسازی، خلاقانه و ابتکاری بوده اند؛ اما با پیدایش فناوری های جدید، پرداختن به پیامدهای درگیرسازی مشتریان برای اندازه گیری میزان اثربخشی این فعالیت ها الزامی است. ازاین رو هدف پژوهش حاضر، شناسایی پسایندهای درگیرسازی مشتری، مبتنی بر داستان سرایی دیجیتال در رسانه های اجتماعی در حوزه گردشگری کشور ایران است.روش: فلسفه این پژوهش تفسیرگرایی، رویکرد پژوهش استقرایی قیاسی و راهبرد آن نظریه داده بنیاد با رویکرد چندگانه گلدکوهل و کرونهلم است. روش گردآوری داده ها استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته بوده است. بدین منظور از جامعه پژوهشی، شامل کلیه خبرگان متخصص در حوزه های گردشگری و بازاریابی در رسانه های اجتماعی ایران با استفاده از روش گلوله برفی، نمونه گیری صورت گرفت. تعداد افراد نمونه برای مصاحبه ۱۸ نفر بود.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که پسایندهای درگیرسازی مشتری را می توان به دو بخش پسایندهای درگیرسازی مثبت مشتری و پسایندهای درگیرسازی منفی مشتری دسته بندی کرد که در هر بخش، چهار دسته مقوله اصلی جای می گیرد که عبارت اند از: مشتری محور، سوژه محور، رسانه محور و محیط محور. در مجموع، یافته های پژوهش حاضر شامل ۸ دسته مقوله اصلی بود که هر دسته نیز، چند مقوله فرعی داشتند.نتیجه گیری: شرکت ها و کسب وکارها به منظور درگیرسازی مشتریان خود، باید از رسانه های اجتماعی بهره ببرند و از پیامدها و اثرهای این پدیده بر مشتریان، رسانه و محیط کلان آگاه باشند. شناخت و اندازه گیری پیامدهای درگیرسازی مثبت و منفی مشتری، به مدیران کسب وکارها کمک می کند تا برای مدیریت صحیح مشتریان، بتوانند استراتژی ها، روش ها و تکنیک های مناسبی را تعیین کنند و آن ها را به کار ببرند. مدیران با شناخت و توجه بیشتر به پیامدهای درگیرسازی منفی مشتری، می توانند با ایجاد تغییرات مطلوب در استراتژی ها و جایگزینی روش های مناسب، عوامل مولد منفی را کنترل و حذف کنند و از آسیب ها و پیامدهای مخرب آن که نتیجه اش، بازاریابی منفی و تخریب برند خواهد بود، جلوگیری به عمل آورند. این اقدام ها همچنین می تواند در نگهداشت و پیشگیری از کوچ مشتریان فعلی مؤثر واقع شود. آگاهی و توجه به پیامدهای درگیرسازی مثبت مشتری نیز، مدیران را به تقویت استفاده از شیوه ها و استراتژی هایی ترغیب می کند که این نوع درگیرسازی مشتری را شکل می دهد و این عمل نیز به جذب و وفادارسازی مشتریان جدید کمک می کند و در نهایت، ارزش اقتصادی و سودآوری بیشتری را برای کسب وکار به ارمغان می آورد.
۱۲۳.

شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقای برند ملی با تأکید بر جاذبه های گردشگری ایران و با استفاده از ظرفیت های رسانه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارتقای برند ملی جاذبه های گردشگری ایران رسانه های اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۱۲۱
هدف: پژوهش حاضر به شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقای برند ملی با تأکید بر جاذبه های گردشگری ایران و با استفاده از ظرفیت های رسانه های اجتماعی می پردازد. روش: این پژوهش در زمره پژوهش های آمیخته به شمار می آید. جامعه آماری بخش کیفی، ۱۷ نفر از خبرگان و مدیران گردشگری ایران و در بخش کمّی، کلیه گردشگران به ایران است. روش نمونه گیری در بخش کمّی، غیرتصادفی در دسترس بود. داده های بخش کمّی با توزیع ۳۸۴ پرسش نامه بین گردشگران به ایران جمع آوری شد؛ سپس با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس ۳ تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: یافته های بخش کیفی، مؤلفه هایی بودند که در دسته های عوامل علّی، عوامل زمینه ای، عوامل مداخله گر، راهبردها و پیامدها قرار گرفتند. عوامل علی: مؤلفه های ارتقای ظرفیت های اقتصادی، توسعه اقتصادی، توسعه زیست محیطی. عوامل زمینه ای: ارتقای ظرفیت های اطلاع رسانی، آموزشی، زیرساختی، فناورانه و نیز توسعه زیرساختی، چالش هایی همچون اقتصادی، تبلیغاتی، توسعه فیزیکی و محیطی. عوامل مداخله گر: چالش های اجتماعی فرهنگی، سیاسی حقوقی و قانونی، مدیریتی و نیز موانع اجتماعی فرهنگی. راهبردها: ارتقای ظرفیت های اجتماعی فرهنگی، تبلیغاتی، مسئولیت اجتماعی، اطلاع رسانی، افزایش دانش و آگاهی گردشگری، راهبردهای اجتماعی فرهنگی، راهبردهای بازاریابی و راهبردهای سیاسی قانونی. پیامدها: ارتقای ظرفیت های بازاریابی، توسعه فرهنگی اجتماعی. در نهایت، بر اساس الگوی پیشنهادی، میزان تأثیر مؤلفه های الگو بر یکدیگر آزمون و مشخص شد که مؤلفه ها تأثیر مثبت و معناداری روی یکدیگر دارند. نتیجه گیری: مؤلفه های مؤثر بر ارتقای برند ملی با تأکید بر جاذبه های گردشگری ایران، مؤلفه های همه گیر و در سطح کلان است. تمام مؤلفه ها از زمینه های قانونی و سیاستی، اقتصادی و اجتماعی تأثیر می پذیرند؛ از این رو استفاده از ظرفیت رسانه های اجتماعی، می تواند زمینه را برای ارتقای برند ملی، فراهم کند.
۱۲۴.

مطالعه آثار تبلیغات تجاری تلویزیون ایران بر انگیزش های سرمایه گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۸۸
در مقاله حاضر، سعی بر این است که با بکارگیری یک مطالعه ی کیفی، به واکاوی مولفه های جذب سرمایه گذاری و حمایت از تولید ملی در تبلیغات بازرگانی تلویزیونی پرداخته شود. این پدیده را می توان از دو منظر کلی مصرف کننده و تولیدکننده مورد مطالعه و تحلیل قرار داد. از این جهت، 20 مورد آگهی بازرگانی از 1844 مورد (132 نوع آگهی) که در سه ماه اول سال 1391 در شبکه های اول، دوم و سوم صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، پخش شده بودند، به شیوه نمونه گیری هدفمند گزینش شدند. سپس آنها را با رویکرد نشانه شناختی و از منظر تولیدکننده و سرمایه گذار، مورد مطالعه قرار دادیم. ارزیابی های ما نشان می دهد میزان درصد پخش آگهی های مصرفی در مقایسه با آگهی های تولیدی و جذب سرمایه گذاری کاهش یافته است. همچنین به وضوح دیده می شود تبلیغات بازرگانی با بازنمائی سبک زندگی مدرن، آینده نگری، تضمین آسایش حال و آینده، به ترسیم آرزوهایی از جنس توان اقتصادی و استفاده از بهترین خدمات در ذهن می پردازد. در این راستا این آگهی ها از مولفه های مهم جذب سرمایه استفاده کرده تا تا بیننده را مجاب کرده تا در سرمایه گذاری و دریافت خدمات بیشتر در بهبود زندگی نمایند مشارکت کنند. از این مشاهدات این می توان چنین نتیجه گیری کرد که: مولفه های مالی (سود و زیان، برتری کیفیت و ... )، بیش از مولفه های روانی و فکری (بیمه و تخفیفات) مورد استفاده قرار گرفته؛ در حالی که توان نفوذ مولفه های روانی و انگیزشی بیش از مولفه های مالی است.
۱۲۵.

طراحی شبکه دانش اجتماعی، برای توسعه سیستم عصرمدار ترویج سرمایه معنوی و اجتماعی در سامانه های علمی (مورد مطالعه: دانشگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سرمایه معنوی کاربست رسانه سازمان یادگیرنده یا دانش بنیان شبکه اجتماعی سیستم عصرمدار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۱۳۶
در این پژوهش، ضمن بررسی ادبیات سرمایه های معنوی و ارتباط آن با سایر سرمایه ها، همچون سرمایه های اجتماعی، به نقش رسانه در ترویج و تثبیت مفاهیم و مولفه های این دو سرمایه، با توجه به برجستگی نقش رسانه ها در تغییر نگرش ها پرداخته شده، راه خروج این مفاهیم از اتهام انتزاعی و غیر کاربردی بودن، کاربست رسانه ها در پرتو خط مشی هایی هوشمند برای نافذ کردن مولفه های این سرمایه ها، فرض شده است و در نتیجه با توجه به هدف فوق و اجماع خبرگانی که در پژوهش با آنها مصاحبه شد و تحلیل سلسله مراتبی تم های حاصله، شبکه های اجتماعی به مثابه تاثیرگذارترین رسانه حال حاضر در محیط های علمی و دانشگاهی معرفی شدند. بنابراین در پژوهش حاضر، شبکه دانش اجتماعی، به مثابه نوعی شبکه علمی جدید با کارکرد تخصصی معرفی می شود. شبکه ای که از عوارض و تهدیدهای مترتب بر مجازی شدن بیش از حد شبکه های اجتماعی متداول، مصون مانده و می تواند در فضای علمی واقعی جامعه اثرگذارتر جلوه کند. با استخراج تم های حاصله از مصاحبه ها، این نتیجه حاصل شد که نافذ نمودن سرمایه ی معنوی در سازمان های یادگیرنده و دانش بنیانی همچون دانشگاه تهران، از طریق رسانه ها، نیازمند طراحی و تعریف نوعی رسانه ی سامان مند مستقل و خودگردان است؛ رسانه ای برخوردار از ویژگی هایی که در سیستم های فوق هوشمند مجهز به سیستم برنامه ریزی سلولی عصرمدار توصیف می گردد.
۱۲۶.

بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و تعهد سازمانی در میان کارکنان کتابخانه های دانشگاه تهران: بر اساس مدل فرهنگ سازمانی دنیسون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انطباق پذیری ثبات و سازگاری درگیر شدن در کار فرهنگ سازمانی ماموریت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۱۱۲
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین ابعاد فرهنگ سازمانی دنیسون و تعهد سازمانی کارکنان کتابخانه های دانشگاه تهران در سال 1389 انجام شد. روش: پژوهش حاضر از حیث هدف یک تحقیق کاربردی و از حیث نحوه گردآوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی- پیمایشی به شمار می آید و از حیث ارتباط بین متغیرهای تحقیق از نوع همبستگی و به طور مشخص مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل مدیران و کارکنان کتابخانه های دانشگاه تهران است. یافته ها: نتایج آزمون فرضیات به روش مدلسازی معادلات ساختاری نشان دهنده آن است که بین فرهنگ سازمانی و ابعاد آن (درگیر شدن در کار، سازگاری، انطباق پذیری و ماموریت) با تعهد سازمانی کارکنان کتابخانه های دانشگاه تهران رابطه معنی دار وجود دارد.
۱۲۷.

شناسایی بایسته های ارتقاء جایگاه بین المللی سینمای ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: سینمای ایران صنعت سینما مدیریت فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰ تعداد دانلود : ۹۰
مقدمه و هدف پژوهش: هدف اصلی این پژوهش، شناسایی بایسته های ارتقاء جایگاه بین المللی سینمای ایران است. روش پژوهش: روش این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و براساس چگونگی به دست آوردن داده های مورد نیاز، تحقیق حاضر از نوع توصیفی و از شاخه ی پیمایشی (تحلیلی) محسوب می شود. جامعه آماری در این تحقیق، متخصصان و خبرگان در صنعت سینمای کشور است که نمونه آماری براساس روش نمونه در دسترس (گلوله برفی) انتخاب شدند به همین منظور، در مرحله اول با استفاده از مطالعه ای که در زمینه کیفی و مصاحبه انجام شد، مصاحبه ها با 10 نفر از خبرگان صورت گرفت و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد به منظور ارتقاء جایگاه بین المللی سینمای ایران چهار عامل فراگیر و اصلی شامل ابعاد الزام آور، بسترساز، تسهیل گر و بازدارنده می بایست توسط سازمان های ذی نقش مورد توجه قرار گیرد. در بُعد الزام آور عوامل شامل 1- حمایت و پشتیبانی دولت از سینمای ایران، 2- تدوین سند راهبری سینمای ایران، 3- به روز نمودن قوانین در حوزه سینما، 4- تحول در ساختارهای مدیریتی و 5- بازتعریف نقش دولت در عرصه سینما؛ بُعد بسترساز شامل عوامل 1- ایجاد ساختار یکپارچه در حوزه سینمایی، 2- تقویت بنیه مالی در صنعت سینما، 3- بازاریابی و برندسازی در حوزه سینما، 4- توسعه سخت افزاری و نرم افزاری، 5- به کارگیری روش های نوین تأمین مالی، 6- تغییر نقش دولت از تصدی گری به تسهیل گری، 7- اولویت دادن به اقتصاد سینما و 8- اصلاحات نهادی و ساختاری؛ بُعد تسهیل گر شامل عوامل 1- تعامل و هم افزایی داخلی و خارجی در حوزه سینما، 2- تقویت دیپلماسی فرهنگی در سطح بین المللی، 3- گفتمان سازی و فرهنگ سازی سینمای ایران در جهان، 4- تقویت مؤلفه های قدرت در عرصه فرهنگی، 5- به کارگیری پلتفرم های دیجیتال، 6- ارتقاء تخصص گرایی، 7- متناسب سازی فیلم ها با مخاطبان هدف، 8- تعریف مدل های کسب و کار در عرصه سینما است. نتیجه گیری: نتایج کلی پژوهش نشان داد که صنعت سینمای کشور نقش مهم و کلیدی در اقتصاد و ارتقاء سطح فرهنگی کشور در حوزه ی بین المللی دارد و برای شکوفایی آن باید اقدام های متعدد و مهمی را در دستور کار قرار داد.
۱۲۸.

طراحی مدل سیاست گذاری رسانه ایی سازمان تامین اجتماعی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: اعتماد و اعتبار اجتماعی سیاستگذاری رسانه ای

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۱۰۵
مقدمه: سازمان تأمین اجتماعی بر پایه اعتماد اجتماعی و اعتبار عمومی با مشارکت خود منابع، سرمایه ها، ذخایر و اندوخته ها را شکل می دهد و به همین سبب برای مانایی و پویایی به شدت نیازمند یک مدل مطلوب ارتباطات رسانه ای است تا بر پایه آن بتواند نسبت به حفظ و ارتقاء اعتماد اجتماعی و اعتبار عمومی و جلب مشارکت هرچه بیشتر شرکای اجتماعی خود یعنی گردانندگان اصلی عرصه کار و اشتغال، اقدام کند. توجه به سیاست گذاری رسانه ای به دلایل متعددی ازجمله تسهیل فرایندهای مربوط به نظامات تصمیم سازی، تصمیم گیری اجرائی و نظارتی، فناوریهای اطلاعات و ارتباطات و کیفیت ارتباط و تعامل سازمان تأمین اجتماعی با ذینفعان اصلی و شرکای اجتماعی برای سازمان تأمین اجتماعی ضروری است. روش: این تحقیق دارای رویکرد کیفی و کمی بوده و با استفاده از روش گراندد تئوری و ابزار مصاحبه و نمونه گیری هدفمند اقدام به طراحی مدل سیاست گذاری رسانه ای سازمان تأمین اجتماعی ایران شد در مرحله بعد با استفاده از مدل سازی غیرخطی فازی و نرم افزار لینگو معیارهای مؤثر بر موضوع، رتبه بندی و تحلیل شد. یافته ها: در این پژوهش با استفاده از مصاحبه با متخصصان (که حداقل 10 سال در عرصه رسانه ها و بخشهای ارتباطی و رسانه ای سازمان تأمین اجتماعی کار علمی و یا عملی کرده باشند) و مرور ادبیات نظری، مدل سیاست گذاری رسانه ای سازمان تأمین اجتماعی ایران ارائه شد سپس با استفاده از مدل سازی غیرخطی فازی و با به کارگیری نرم افزار لینگو معیارهای مؤثر بر موضوع رتبه بندی و تحلیل شد. مدل پژوهش شامل ورودیها، پردازش، نتایج و پیامدها، تصویر سازمان و عوامل محیطی است. بحث: نتایج پژوهش در بعد رتبه بندی و تحلیل معیارهای مؤثر بر مدل سیاست گذاری رسانه ای سازمان تأمین اجتماعی ایران با استفاده از مدل سازی غیرخطی فازی و نرم افزار لینگو نشان داد مهم ترین معیارهای مدل عبارت به ترتیب اولویت عبارت است از عوامل محیطی (با وزن 0/32)، نتایج و پیامدها (با وزن 0/25)، پردازش (با وزن 0/18)، تصویر سازمان (با وزن 0/13) و معیار ورودیها (با وزن 0/12) است.
۱۲۹.

کاربست داده پلتفرم های رسانه اجتماعی در فرایند سیاست گذاری؛ رویکرد سیاست گذاری داده محور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴ تعداد دانلود : ۷۹
پلتفرم ها بخشی از صنعت گسترده رسانه هستند. با توسعه پلتفرم ها در سال های اخیر، انقلابی بزرگ در صنایع و بخش های مختلف رخ داده است. انقلاب صنعتی تغییرات بزرگی در زمینه های صرفه ناشی از مقیاس[1] و تولید انبوه به وجود آورد و همین انقلاب جدید، در ماهیت رفتار های اقتصادی اجتماعیِ صنایع نیز تحول ایجاد کرد و امکان استفاده از کلان داده کاربران را برای آن ها فراهم ساخت.
۱۳۰.

نوآوری رسانه‌ای و هوش مصنوعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲ تعداد دانلود : ۳۵
نوآوری نیروی محرکۀ تحولات در هر صنعتی است؛ اما در صنعت رسانه، این تحول به‌شکلی بسیار سریع‏تر و ملموس‌تری رخ داده است. در سال‌های اخیر، هوش مصنوعی، از ابزاری جانبی، به محرک اصلی نوآوری رسانه‌ای تبدیل شده است. از پیشنهاد محتوای ‌شخصی‌سازی شده تا تولید هوشمند اخبار، رسانه‌های هوشمند و نظارت خودکار آن‏ها بر محتوای کاربرساخته، هوش مصنوعی در حال بازتعریف نحوۀ تولید، توزیع و مصرف محتواست (مک‏استی[1]، 2020). با پیشرفت سریع قابلیت‌های هوش مصنوعی، سازمان‌های رسانه‌ای باید با پویایی‌های جدید سازگار شوند و در عین بهره‌گیری از فرصت‌ها، ملاحظات اخلاقی و اجتماعی را نیز جدی بگیرند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان