مجید ضرغام حاجبی

مجید ضرغام حاجبی

مدرک تحصیلی: استادیار گروه روان شناسی بالینی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قم

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۸۰ مورد.
۶۱.

رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و راهبردهای مقابله ای با درماندگی خانواده مراقبین بیماران سرطانی

تعداد بازدید : ۲۳۰ تعداد دانلود : ۲۰۵
زمینه و هدف: عواقب ناشی از افزایش فشار بر مراقبین خانودگی شامل انزوای خانواده، قطع امید از حمایتهای اجتماعی، اختلال در روابط خانوادگی و مراقبت ناکافی از بیمار و در نهایت رها کردن بیمار خواهد بود، این مشکلات از دو بخش یعنی مشکلات مربوط به مراقبت و درمان بیمار و سازگاری با مسئولیتهای ناشی از مراقبت نشأت می گیرد؛ از این رو، هدف از پژوهش حاضر، تعیین رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و راهبردهای مقابله ای با درماندگی خانواده مراقبین بیماران سرطانی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی و طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش را تمامی مراقبین بیماران سرطانی مراجعه کننده به مراکز طب تسکینی بیمارستان فیروزگر تهران، مرکز تحقیقات سرطان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و مرکز تحقیقات سرطان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در سال 1399 تشکیل دادند که از این میان 300 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه درماندگی خانواده (مک کوبین، تامپسون و مک کوبین، 1996)، طرح واره های ناسازگار اولیه (یانگ، 1998)، راهبرهای مقابله ای (اندلر و پارکر، 1980) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین طرحواره های ناسازگار اولیه و درماندگی خانواده مراقبین بیماران سرطانی رابطه مثبت معناداری وجود دارد (01/0> p ). اما بین راهبردهای مقابله ای و درماندگی خانواده مراقبین بیماران سرطانی رابطه معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: بنابراین، همراه کردن مداخلات روان شناختی برای تغییر الگوهای رفتاری ناسالم و مشاوره با روان شناسان برای شناسایی و تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه درکنار درمانه ای اصلی جسمانی، می تواند در کاهش صدمات روانی مراقبین بیماران مبتلا به سرطان موثر باشد .
۶۲.

طراحی مدل هوش هیجانی در سازش روابط عاطفی با میانجی گری مهارت های ارتباطی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۲۷ تعداد دانلود : ۲۳۴
هدف: حفظ سازش در روابط زوجین مهمترین رکن پایداری بنیان خانواده است. ازاین رو پژوهش حاضر به منظور ارائه مدل هوش هیجانی در سازش روابط عاطفی با میانجی گری مهارت های ارتباطی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی همدان اجرا شد. روش پژوهش: آزمودنی ها 410 نفر از زنان دانشجوی متأهل دانشگاه علوم پزشکی شهر همدان در سال 1399-1398، بودند که پرسشنامه های 90 سوالی هوش هیجانی بار- آن، پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیر (DAS)، و پرسشنامه مهارت های ارتباطی کریستنسن و سالاوی(CPQ) را به صورت نمونه در دسترس تکمیل کردند. و تجزیه وتحلیل داده ها به روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزارAMOS و SPSS نسخه 20 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد به طور مستقیم در مولفه های هوش هیجانی، مسئولیت پذیری و شادمانی بصورت مثبت و با 99 درصد اطمینان و نیز تحمل فشار روانی بصورت منفی و با 95 درصد اطمینان بر سازش عاطفی در زوج ها نقش دارند. در مورد رابطه غیر مستقیم مولفه های هوش هیجانی با سازش عاطفی با میانجی گری مهارت های ارتباطی به صورت مثبت و در سطح اطمینان 99 درصد معنادار است. نتیجه گیری با توجه به نقش معنادار مولفه های هوش هیجانی، مهارت های ارتباطی، درمانگران می توانند در بحث بررسی و درمان مشکلات سازگاری زناشویی به بررسی میزان مسئولیت پذیری، شادمانی، افزایش تاب آوری در برابر فشار روانی و آموزش مهارت های ارتباطی در زوجین بپردازند.
۶۳.

ارائه مدل شدت علائم اختلال استرس پس از آسیب در نوجوانان بر اساس بیگانگی و ویژگی های سرشت و منش با نقش واسطه ای باورهای فراشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: باورهای فراشناختی بیگانگی سرشت ومنش شدت علائم اختلال استرس پس ازآسیب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۸ تعداد دانلود : ۲۲۵
مقدمه: اختلال استرس پس ازآسیب در هر سنی ممکن است مشاهده شود، در نوجوانان به دلیل زمینه های تسریع کننده شایع تراست. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل شدت علائم اختلال استرس پس از آسیب بر اساس بیگانگی و ویژگی های سرشت و منش با نقش واسطه ای باورهای فراشناختی در نوجوانان بود. روش: نوع پژوهش حاضر توصیفی همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. در این پژوهش جامعه آماری، شامل تمام دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهر قم که در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که حجم نمونه از این میان 421 دانش آموز (105 پسر و 316 دختر) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های سرشت ومنش ، بیگانگی ، باورهای فراشناختی و شدت علائم اختلال استرس پس ازآسیب را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار ایموس استفاد شد. یافته ها: نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد مدل اندازه گیری شده تحقیق با مدل مفهومی برازش مطلوب دارد. ارتباط منفی ومعناداری بین سرشت ومنش با شدت علائم PTSDو ارتباط مستقیم و معناداری(0/05>p) بین باورهای فراشناختی و بیگانگی با شدت علائم PTSDوجود داشت. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که مولفه های سرشت ومنش نقش بسزایی درکاهش شدت علائم PTSD و بیگانگی و باورهای فرا شناختی نقش بسزایی در افزایش شدت علائم PTSD دارد. لذا می توان اثرگذاری متغیرهای سرشت ومنش، بیگانگی و باورهای فرا شناختی بر سلامت روان نوجوانان در خانواده ها را گوشزد کرد.
۶۴.

اثربخشی فعالیت جسمی افزایش یافته همراه با ارتباط کلامی بر رضایت از زندگی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رضایت از زندگی زوجین فعالیت جسمی فعالیت جسمی افزایش یافته ارتباط کلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۴ تعداد دانلود : ۲۰۱
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی ترکیب فعالیت جسمی افزایش یافته و ارتباط کلامی بر رضایت از زندگی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی تحت نظر سازمان های بهزیستی و نظام روانشناسی شهر قم با حجم نمونه 49 زوج در دسترس ( در سه گروه فعالیت جسمانی، ارتباط کلامی و ترکیب هر دو) صورت گرفت. روش پژوهش، آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون همراه با مرحله پیگیری بود. فعالیت ورزشی جلسات به صورت 8 هفته و هر جلسه 60 دقیقه تحت نظر مربی تربیت بدنی انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه رضایت از زندگی جمع آوری شده و به کمک نرم افزار SPSS به روش تحلیل کواریانس تحلیل شدند. یافته ها نشان داد فعالیت جسمی افزایش یافته همراه با و بدون ارتباط کلامی بیش از ارتباط کلامی به تنهایی بر رضایت از زندگی زوجین موثر است.
۶۵.

پیش بینی طرحواره ناسازگار خود انضباطی ناکافی بر اساس انگیزه پیشرفت، معنای زندگی و دشواری تنظیم هیجانی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طرحواره های ناسازگار اولیه خود انضباطی ناکافی انگیزه پیشرفت معنای زندگی تنظیم هیجان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۱ تعداد دانلود : ۱۹۲
هدف این پژوهش، پیش بینی طرحواره ناسازگار خودانضباطی ناکافی بر اساس انگیزه پیشرفت، معنای زندگی و دشواری تنظیم هیجانی در دانشجویان بود. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم بود که نمونه ای متشکل از 368 نفر از آن ها به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های طرحواره یانگ و همکاران، انگیزه پیشرفت هرمنس، معنای زندگی استیگر و همکاران، و دشواری تنظیم هیجانی گراتز و رومر جمع آوری شد و با روش رگرسیون چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد. یافته ها رابطه منفی و معنی داری بین انگیزه پیشرفت و دو زیر مقیاس وجود معنا و جستجو برای یافتن معنا در زندگی با طرحواره ناسازگار خودانضباطی ناکافی را نشان دادند (p <0.05). همچنین زیرمقیاس های عدم پذیرش پاسخ های هیجانی، دشواری در انجام رفتار هدفمند، دشواری در کنترل تکانه، فقدان آگاهی هیجانی و دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی، رابطه مثبت و معنی داری با طرحواره خودانضباطی ناکافی دارند (p <0.05). یافته ها به طور کلی بیانگر آن است که وجود انگیزه ضعیف پیشرفت، نبود معنای شایسته در زندگی و دشواری داشتن در تنظیم هیجانات می تواند باعث تداوم طرحواره ناسازگار خودانضباطی ناکافی در افراد گردد.
۶۶.

نقش القای هیجان بر حافظه کاذب با نقش میانجی سوگیری توجه در بیماران مبتلا به اختلال خلقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: القای هیجان حافظه کاذب سوگیری توجه اختلال خلقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۲ تعداد دانلود : ۶۸
زمینه و هدف: خلق فرد بر توجه انتخابی و حافظه کاذب تاثیر دارد؛ اما پاسخ به این پرسش که کدام نوع خلق (منفی یا مثبت) و در کدام موقعیت هیجانی (منفی یا مثبت) بیشترین حافظه کاذب را ایجاد می کند، پژوهش های بیشتری می طلبد. پژوهش حاضر با هدف مشخص کردن نقش القای هیجان بر حافظه کاذب با نقش میانجی سوگیری توجه در بیماران مبتلا به اختلال خلقی انجام شد. مواد و روشها: روش پژوهش نیمه آزمایشی و جامعه آماری شامل کلیه زنان و مردان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و اختلال دوقطبی I(دوره مانیا) مراجعهکننده به بیمارستان روانپزشکی رازی بودند. 54 نفر زن و 54 نفر مرد به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. درهر گروه، 9 مرد و 9 زن گنجانده شد. به 36 نفر از آزمودنیها خلق مثبت و 36 نفر دیگر خلق منفی القا شد و به 36 نفر گروه کنترل هیچ خلقی القا نشد. پرسشنامه حافظه کاذب(DRM) به عنوان پیش آزمون برای سنجش میزان حافظه کاذب آزمودنی ها اجرا شد. و سپس تکلیف حافظه کاذب مبتنی بر پارادایم DRM (پس آزمون) با روش القای خلق برای سنجش میزان حافظه کاذب با محتوای هیجانی مختلف شامل مثبت، منفی و خنثی از طریق نمایش فیلم استفاده شد. پس از آن آزمون استروپ (سوءگیری توجه) نیز برای بررسی میزان حالات هیجانی و تاثیر آن بر سوءگیری توجه اجرا شد. از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و تحلیل کواریانس با استفاده از نرم افزار آماری 29 وpls3 , SPSS جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاه گردید. یافتهها: القای خلق به واسطه سوگیری توجه بر حافظه کاذب تأثیر غیرمستقیم دارد. (P>0/001) نتیجهگیری: نتایج نشان داد که سوگیری توجه در رابطه بین القای خلق و حافظه کاذب نقش میانجی دارد.
۶۷.

رابطه هوش هیجانی و تاب آوری با راهبردهای حل مسأله دانشجویان مقطع کارشناسی رشته های امداد و نجات و امداد سوانح هلال احمر استان تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۱۸۳ تعداد دانلود : ۱۸۰
مقدمه: حل مسأله از ویژگی هایی است که هر فرد در زندگی فردی و شغلی با آن رو به رو می شود. از حوزه هایی که افراد شاغل در آن با مسائل پیچیده ای دست به گریبان بوده و اشتغال در آنها نیازمند راهبردهای حل مسأله مناسب است حوزه مدیریت بحران و امدادونجات و به تبع آن رشته های تحصیلی مرتبط از قبیل امدادونجات و امدادسوانح است. هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه هوش هیجانی و تاب آوری با راهبردهای حل مسأله دانشجویان کارشناسی رشته های امدادونجات و امدادسوانح هلال احمر استان تهران به عنوان شاغلان فعلی یا آینده حوزه های بحران و امدادونجات بوده است. روش: تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش توصیفی، از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری شامل دانشجویان کارشناسی رشته های امدادونجات و امدادسوانح هلال احمر استان تهران و حجم نمونه براساس فرمول کوکران 88 نفر بوده است که به سه پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون، هوش هیجانی برادبری و گریوز و راهبردهای حل مسأله کسیدی و لانگ را تکمیل کردند. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل رگرسیون دو متغیره استفاده شد. یافته ها: براساس یافته ها، سطح هوش هیجانی، تاب آوری و راهبردهای حل مسأله دانشجویان مورد پژوهش در سطح مطلوب و بالاتر از میانگین قرار دارد. همچنین رابطه بین این متغیرها از نظر آماری معنادار بود (05/0˂p) و هوش هیجانی و تاب آوری توان تبیین تغییرات راهبردهای حل مسأله را داشتند. بحث و نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش، حفظ وضع موجود و البته تلاش همه جانبه مراکز آموزشی سازمان هلال احمر و سایر ارگان های مرتبط با مدیریت بحران در خصوص ارتقای ویژگی های مربوط به عوامل انسانی برای مدیریت هر چه بهتر بحران ها و حوادث پیشنهاد می شود
۶۸.

پیش بینی افسردگی بر اساس حمایت اجتماعی و عوامل شناختی در کودکان بی سرپرست و بدسرپرست(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: افسردگی حمایت اجتماعی عوامل شناختی کودکان بی سرپرست و بدسرپرست

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷ تعداد دانلود : ۱۵۵
مقدمه: یکی از اختلالات شایع دوران کودکی افسردگی است که پژوهشگران بر شناسایی عوامل مرتبط با آن در دوره کودکی تاکید کرده اند. هدف پژوهش حاضر بررسی پیش بینی پذیری افسردگی بر اساس حمایت اجتماعی و عوامل شناختی در کودکان بی سرپرست و بدسرپرست بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کودکان مراکز بهزیستی تهران به تعداد 1120 کودک 7 تا 12 سال در 79 مرکز در سال 1396 تشکیل داده که 545 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی کودکان کواکس (1992)، پرسشنامه سبک اسنادی کودکان پترسون و سلیگمن (1984)، پرسشنامه نگرش ناکارآمد-کودکان (دوالساندرو و بورتون، 2006)، پرسشنامه مثلت شناختی کودکان (کاسلو و همکاران، 1992) و پرسشنامه حمایت اجتماعی پروسیدانو و هلر (1983) بودند که با رعایت اصول اخلاقی پژوهش به اعضای نمونه ارائه شدند. یافته ها: نتایج نشان دهنده این بود که از بین عوامل شناختی، سبک های اسنادی، نگرش ناکارآمد و مثلث شناختی پیش بین های معناداری برای افسردگی کودکان بودند. همچنین مشخص شد که حمایت اجتماعی نیز پیش بین معناداری برای افسردگی کودکان می باشد. بحث: این یافته ها به معنای آن است که در تبیین ریشه های آسیب شناختی افسردگی در کودکان، به ویژه کودکانی که دارای ساختار منسجم خانوادگی نیستند، بایستی به نقش حمایت اجتماعی در کنار عوامل شناختی توجه ویژه ای داشت. .
۶۹.

مقایسه اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر فعال سازی طرحواره های معنوی–اسلامی با درمان هیجان مدار (EFCT) بر سازگاری زناشویی زوج های دارای فرزند معلول(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هیجان مدار ذهن آگاهی طرحواره های معنوی - اسلامی سازگاری زناشویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۰ تعداد دانلود : ۱۵۹
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان ذهن آگاهی مبتنی بر فعال سازی طرحواره های معنوی- اسلامی بر سازگاری زناشویی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر جزء طرح های نیمه آزمایشی با پیش آزمون -پس آزمون-پیگیری سه گروهی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه زوجین دارای فرزند معلول ذهنی، جسمی_حرکتی یا ذهنی و جسمی - حرکتی بوده که تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار داشته و دارای پرونده در مرکز خدمات بهزیستی مثبت زندگی خوانسار بوده و در سال 1401 در شهرستان خوانسار سکونت داشتند؛ به منظور تشکیل سه گروه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (با در نظر گرفتن ملاک های ورود و خروج)، ابتدا 46 نفر انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی 16 نفر (8 زوج) در گروه آزمایش اول و 16 نفر در گروه آزمایش دوم و 16 نفر در گروه گواه گروه بندی شدند. سه گروهی که به این ترتیب تشکیل شد مشابه هم بوده و اندازه گیری متغیرهای وابسته برای هر دو گروه آزمایش در یک زمان صورت گرفت؛ همچنین مرحله پیگیری سه ماه بعد از پس آزمون روی هر سه گروه اجرا شد. ابزار پژوهش شامل مقیاس سازگاری زناشویی اسپانیر (1976) بودند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد بین دو گروه درمان ذهن آگاهی مبتنی بر فعال سازی طرحواره های معنوی- اسلامی و درمان هیجان مدار در سطح 05/0 برای مؤلفه رضایت زناشویی معنادار است (05/0>P)؛ در نتیجه بین میانگین نمرات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مؤلفه رضایت زناشویی در دو گروه تفاوت معنادار وجود دارد که درمان هیجان مدار بر سازگاری زناشویی تاثیر بیشتری داشت (05/0=P). نتیجه گیری: طبق یافته های این مطالعه ذهن آگاهی مبتنی بر فعال سازی طرحواره های معنوی-اسلامی و درمان هیجان مدار سبب بهبود همبستگی زناشویی، توافق زناشویی، ابراز محبت و رضایت زناشویی در زوج های دارای فرزند معلوم می شود و نمایانگر افق های تازه در مداخلات زوج درمانی است و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای موثر سود جست؛ بنابراین، به نظر می رسد این مداخله برای زوج های دارای فرزند معلول نیز کاربردی است
۷۰.

مدل یابی توافق زناشویی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری سبک های ازدواج در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توافق زناشویی سبک های ازدواج طرحواره های ناسازگار اولیه زنان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۳۳
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی توافق زناشویی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری سبک های ازدواج در زنان انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را زنان متأهل در سه ماهه اول سال 1401مناطق 2، 7 و 11شهر تهران تشکیل داد، که از میان آن ها به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 300 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای توافق زناشویی (RDAS) (باسبی و همکاران، 1995)، طرحواره یانگ (YSQ-SF) (یانگ، 1994) و پرسشنامه محقق ساخته سبک های ازدواج استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدلیابی معادلات ساختاری استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. نتایج نشان داد بین حوزه های طرحواره های ناسازگاراولیه با توافق زناشویی رابطه منفی و معنادار وجود دارد (01/0>P). همچنین سبک های ازدواج می تواند رابطه بین، طرحواره های ناسازگار اولیه با توافق زناشویی را میانجی گری کند (01/0>P). با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت از آنجا که ازدواج یکی از تصمیمات مهم زندگی محسوب می شود می توان با تمرکز بر طرحواره های ناسازگار اولیه و آموزش های پیش از ازدواج بر توافق زناشویی و بهبود سبک های ازدواج و تداوم روابط بین زوجین بر افزایش کیفیت رابطه زوجین افزود.
۷۱.

اعتبارسنجی سازه شجاعت تحصیلی اصیل در دانشجویان و دانش آموختگان نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شجاعت تحصیلی اصیل اهداف یادگیری عملکرد تحصیلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳ تعداد دانلود : ۱۰۸
هدف: هدف از انجام این مطالعه، سنجش اعتبار سازه ای شجاعت تحصیلی اصیل بود که پژوهش های گذشته به آن چندان توجهی نداشتند و این ابزار در دانشجویان و دانش آموختگان نظام آموزش عالی ایران اعتبارسنجی شد.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی بود. جامعه پژوهش همه دانشجویان و دانش آموختگان دوره های مختلف تحصیلی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری کشور در 6 استان از مناطق سه گانه شمالی، میانی و جنوبی در سال های 1390 تا 1399 بودند. حجم نمونه مورد پژوهش بر اساس رویه های پنجگانه سازه مذکور، به ازاء حداقل 100 نفر برای هر رویه، در نهایت با توجه به کفایت حجم نمونه 636 نفر در نظر گرفته شد که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، فرم اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه پژوهشگرساخته شجاعت تحصیلی اصیل با 23 حالت واقعی نهایی بود که شاخص های روانسنجی آن بررسی شد. داده ها با روش مقیاس گذاری چندبعدی متقارن رتبه ای تحلیل و اعتباریابی شدند. مختصات مورد استفاده برای  تشکیل ماتریس فاصله نقاط به صورت مستقیم از خروجی تحلیل شبکه ای تحت الگوریتم lwmds گرفته شد.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بر اساس نظر متخصصان و خبرگان در سازه شجاعت تحصیلی اصیل، تعداد 9 حالت که با واقعیات عینی بیرونی و منطق عقلانی سازگار نبودند، از پرسشنامه نهایی حذف و در نهایت 23 حالت از 32 حالت ممکن برای آن حفظ شد. این ابزار دارای پنج رویه دو سطحی شامل رویه های هدف (با دو سطح یادگیری عملکردی و یادگیری تسلطی)، کنش نهان شناختی (با دو سطح بدون ذهن آگاهی/ ارزیابی غیرواقعی و ذهن آگاهانه/ ارزیابی واقعی)، کنش آشکار عاطفی- عملکردی (با دو سطح بزدلانه و دلیرانه)، استمرار پاسخ (با دو سطح عدم تداوم پاسخ و استمرار پاسخ) و اصالت پاسخ (با دو سطح غیراصیل/ عدم یکپارچگی رفتار و اصیل/ یکپارچگی رفتار) بود که روایی آن با نظر خبرگان و متخصصان تایید و پایایی آن با حمایت مدل سه بعدی انتخابی از تمامی رویه های تعریف اکتشافی سازه شجاعت تحصیلی اصیل، پس از برازش کامل مدل مذکور با داده های تجربی حاصل از گویه های پرسشنامه و عضویت هر نقطه به یکی از سطوح رویه های پنج گانه تایید شد.بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه حاکی از اعتبار مناسب سازه شجاعت تحصیلی اصیل در نمونه مورد مطالعه بود. بنابراین، به نظر می رسد این ابزار می تواند مبنای سنجش شجاعت تحصیلی اصیل یادگیرندگان توسط متخصصان و پژوهشگران به ویژه در زمینه علوم تربیتی قرار گیرد.
۷۲.

ارائه مدل روابط بین ادراک جو کلاس، خودتنظیمی، دانش اموزشی و اضطراب ریاضی در دانش آموزان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارائه الگو جو کلاس خودتنظیمی دانش اموزشی اضطراب ریاضی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۸۵
هدف: پژوهش حاضر در پی آن است که با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری به آزمون مدل پژوهش حاضر پرداخته و روابط بین ادراک جو کلاس، خودتنظیمی، دانش اموزشی و اضطراب ریاضی را بررسی کند.روش شناسی: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را دانش آموزان دوره ی دوم متوسطه دبیرستان های دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400تشکیل دادند که تعداد آن ها بنابر گزارش آموزش و پرورش استان تهران در سال تحصیلی مذکور برابر 36858 نفر بود. حجم نمونه برابر 150 نفر (18 نفر برای هر 8 متغیر) برای هر یک از گروه ها(دختر و پسر) و در کل 300 نفر برای تأمین معناداری همبستگی پیشنهاد شد. در پژوهش حاضر برای جمع آوری اطلاعات از 4 پرسشنامه ادراک از جو کلاس، پرسشنامه دانش و مهارت اموزشی، پرسشنامه خودتنظیمی در یادگیری و پرسشنامه سنجش اضطراب ریاضی استفاده شد. مدل مفهومی پیشنهادی پژوهش دردو بخش مدل اندازه گیری و مدل ساختاری با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری با روش کوواریانس محور و به کارگیری نرم افزار LISREL ارزیابی قرار گرفته شدند.یافته ها: با استفاده از آزمونهای مدل ساختاری نشان داده شد که ادراک جو کلاس با مقدار 9768/2 تاثیر مثبت و معناداری بر خودتنظیمی در سطح 99% دارد. دانش آموزشی با مقدار9597/2 تاثیر مثبت و معناداری بر خودتنظیمی در سطح 99% دارد. ادراک جو کلاس با مقدار 1596/2 تاثیر منفی و معناداری بر اضطراب ریاضی در سطح99% دارد. دانش آموزشی با مقدار9697/1- تاثیر منفی و معناداری بر اضطراب ریاضی در سطح 95% دارد. خودتنظیمی با مقدار9674/1 تاثیر منفی و معناداری بر اضطراب ریاضی در سطح 95% دارد.بحث و نتیجه گیری: براساس نتایج بدست آمده ادراک جو کلاس بر خودتنظیمی تاثیر مثبت و معنادار دارد، دانش آموزشی بر خودتنظیمی تاثیر مثبت و معنادار دارد، ادراک جو کلاس بر اضطراب ریاضی تاثیر مثبت و معنادار دارد، دانش آموزشی بر اضطراب ریاضی تاثیر مثبت و معنادار دارد خودتنظیمی بر اضطراب ریاضی تاثیر مثبت و معنادار دارد 
۷۳.

اثرات سبک فرزند پروری و عمل به باورهای دینی خانواده ها بر ویژگی های فردی و اجتماعی و تحصیلی دانش آموزان با توجه به نقش میانجی رسانه ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سبک فرزند پروری باورهای دینی ویژگی های شخصیتی رشد اجتماعی دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۸۵
هدف از پژوهش حاضر تحلیل اثرات سبک فرزند پروری و عمل به باورهای دینی خانواده ها بر ویژگی های فردی و اجتماعی و تحصیلی دانش آموزان با توجه به نقش میانجی رسانه ها بود. این تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و روش انجام آن، توصیفی از نوع همبستگی (رگرسیون) است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه شهر قم در سال تحصیلی 99-1398تشکیل می دهند (حدوداً 15 هزار دانش آموز دختر و پسر). نمونه آماری پژوهش شامل 375 دانش آموز (با توجه به جدول مورگان) هستند که به صورت خوشه ای- تصادفی انتخاب و موردبررسی قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سبک های فرزند پروری بامریند(2010)، پرسشنامه باورهای مذهبی(1379)، پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئو طراحی شده توسط مک کری و کوستا(2012) مقیاس رشد اجتماعی واینلند، پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور(۱۹۹۹) و پرسشنامه محقق ساخته استفاده از رسانه های جمعی بود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در سطح 99/0، سبک های فرزند پروری و عمل به باورهای دینی خانواده ها و رسانه بر ویژگی های فردی و اجتماعی و تحصیلی دانش آموزان تأثیرگذار است و با توجه به آنکه مقادیر به دست آمده از آزمون سوبل بیشتر از 96/1 می باشد و در سطح اطمینان 95/0 معنی دار می باشد، می توان نتیجه گرفت که متغیر رسانه به عنوان متغیر میانجی بین متغیرهای عنوان شده عمل می کند.
۷۴.

عدم تحمل ابهام و درد مزمن در مبتلایانِ مالتیپل اسکلروزیس:اجتناب شناختی، جهت گیری منفی به مشکل، باورهای مثبت به نگرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اجتناب شناختی باورهای مثبت نسبت به نگرانی جهت گیری منفی نسبت به مشکل درد مزمن مالتیپل اسکلروزیس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹ تعداد دانلود : ۶۱
هدف: این پژوهش با هدف آزمون نقش میانجیگر اجتناب شناختی، جهت گیری منفی نسبت به مشکل و باور های مثبت نسبت به نگرانی در رابطه عدم تحمل ابهام و درد مزمن در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد.روش: در این پژوهش هبستگی، ۳۵۰ بیمار (۱۹۴ مرد و ۱۵۶ زن) از بین مراجعه کنندگان به مرکز تصویربرداری کوثر و انجمن ام اس ایران، واقع در شهر تهران، به کمک روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به مقیاس عدم تحمل ابهام (فرستون و همکاران، ۱۹۹۴)، پرسشنامه باور های فراشناخت (ولز و کارتارایت هاتون، ۲۰۰۴)، پرسشنامه جهت گیری منفی نسبت به مشکل (رابی چاوود و دوگاس، ۲۰۰۵)، پرسشنامه اجتناب شناختی (سکستون و دوگاس، ۲۰۰۴) و نسخه کوتاه سیاهه درد (کلیلند، ۱۹۸۹)، پاسخ دادند.یافته ها: نتایج روش آماری تحلیل مسیر نشان داد که مدل واسطه مندی نسبی اجتناب شناختی، جهت گیری منفی نسبت به مشکل و باور های مثبت نسبت به نگرانی در رابطه عدم تحمل ابهام و درد مزمن در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس با داده ها برازش مطلوبی داشت.نتیجه گیری: در مجموع، نتایج موافق با مواضعِ مدل های شناختی آسیب شناسی روانی در بافتارِ پیش بینیِ درد مزمن به کمکِ عدم تحمل ابهام در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس، از نقش سازوکار های علّی چندگانه اجتناب شناختی، جهت گیری منفی نسبت به مشکل و باور های مثبت نسبت به نگرانی، حمایت کرد.
۷۵.

تبیین مدل تعالی پس از ضربه روانی بر اساس شکوفایی با میانجی گری توان حل مساله(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تعالی پس از ضربه روانی شکوفایی توان حل مساله

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۱۲
هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین مدل تعالی پس از ضربه روانی بر اساس شکوفایی با میانجی گری توان حل مسأله انجام شد. روش شناسی: جامعه آماری پژوهش توصیفی-همبستگی حاضر شامل 400 نفر با تحصیلات بالای دیپلم از سنین 20 الی 60 سال است که حداقل آسیب روانی را گزارش کرده بودند. این نمونه بصورت نمونه در دسترس انتخاب شد. از پرسشنامه ها یک لینک پاسخ دهی ساخته و به سایت ها و مراکز خدمات روانشناسی به همراه توضیح مناسب ارسال شد. شرکت کنندگان به ترتیب به پرسشنامه های رشد پس از سانحه تدسچی وکالهون (1996)، پرسشنامه شکوفایی سلیمانی و همکاران (1394)، پرسشنامه حل مسئله هپنر و پترسن (1982) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از آزمون نرمالیتی، آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش برازش مطلوب مدل را نشان داد و فرضیه اصلی پژوهش تایید شد. با توجه به نتایج حاصل از بررسی تاثیر غیرمستقیم شکوفایی از طریق حل مسأله، بر تعالی پس از ضربه روانی؛ تاثیر میانجی گری حل مسأله در رابطه بین شکوفایی و تعالی پس از ضربه روانی تایید شد. نتیجه گیری: در نتیجه تعالی پس از ضربه روانی بر اساس شکوفایی و میانجی گری توان حل مسأله پیش بینی می شود.
۷۶.

Structural Equation Modeling of Marital Conflicts Based on Early Maladaptive Schemas, Gender Stereotypes, and Emotional Needs with the Mediation of Coping Styles(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Marital conflict early maladaptive schemas gender stereotypes emotional needs coping styles

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۵
Objective: This study aimed to develop and test a structural equation model for predicting marital conflict based on early maladaptive schemas, gender stereotypes, and emotional needs, with the mediating role of coping styles. Methods and Materials: The research adopted a correlational design using structural equation modeling. The statistical population included 1,760 married men and women with marital conflicts who had sought counseling services in Tehran in 2024. Using purposive sampling, 500 participants were selected who had been married for at least six months and voluntarily completed six standardized questionnaires: the Marital Conflict Questionnaire (MCQ), Young Schema Questionnaire-Short Form, Bem Sex Role Inventory (short form), Emotional Needs Questionnaire, Young-Rigg Schema Avoidance Inventory, and Young’s Overcompensation Inventory. Data were analyzed using SmartPLS software through both descriptive and inferential statistics, including path coefficients and indirect effects. Findings: The results showed that disconnection and rejection schema (β = 0.413, p < 0.001), other-directedness (β = 0.214, p < 0.001), avoidance coping (β = 0.217, p < 0.001), and overcompensation coping (β = 0.122, p = 0.010) were significant direct predictors of marital conflict. Emotional needs significantly predicted both avoidance (β = 0.175, p = 0.014) and overcompensation coping (β = 0.246, p < 0.001). Gender stereotypes also played a role, with neutrality negatively predicting marital conflict (β = –0.229, p < 0.001). Mediation analysis confirmed significant indirect effects of impaired autonomy and emotional needs on marital conflict via avoidance coping, and of impaired limits and over-vigilance via overcompensation coping (p < 0.05). However, several indirect paths through gender stereotypes were not statistically significant. Conclusion: The findings support a comprehensive model where early maladaptive schemas, emotional needs, and gender stereotypes predict marital conflict through maladaptive coping styles. These insights can inform schema-based couple therapy by addressing cognitive-emotional vulnerabilities and promoting healthier coping mechanisms in marital relationships.
۷۷.

تبیین مدل تعالی پس از ضربه روانی بر اساس شکوفایی با میانجی گری پذیرش خود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تعالی پس از ضربه روانی شکوفایی پذیرش خود میانجی گری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۸
زمینه: پژوهش های پیشین نشان داده اند که ضربه روانی می تواند تأثیرات عمیقی بر سلامت روان افراد داشته باشد، اما در عین حال، برخی افراد پس از تجربه ضربه، به سطحی از رشد و تعالی پس از ضربه (PTG) دست می یابند. شکوفایی به عنوان یکی از ابعاد مثبت روان شناختی، نقش مهمی در این فرآیند ایفا می کند. با این حال، مکانیسم های زیربنایی این رابطه، به ویژه نقش پذیرش خود به عنوان یک عامل میانجی، کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین مدل تعالی پس از ضربه روانی بر اساس شکوفایی با میانجی گری پذیرش خود انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی افرادی بود که تجربه ضربه روانی داشته و برای دریافت خدمات روانشناختی به مراکز ارائه خدمات مشاوره در شهر تهران در سال 1402 مراجعه کرده بودند. از میان آن ها 400 نفر به صورت در دسترس انتخاب شد و به پرسشنامه رشد پس از ضربه روانی (تدسچی و کالهون، 1996)، پرسشنامه شکوفایی (سالمی و همکاران، 1396) و پرسشنامه پذیرش خود (چمبرلین و هاگا، 2001) پاسخ دادند. یافته ها: یافته های این مطالعه نشان داد که شکوفایی روان شناختی به طور مستقیم و غیرمستقیم (از طریق پذیرش خود) بر تعالی پس از ضربه روانی تأثیر مثبت و معناداری دارد (05/0P<). پذیرش خود به عنوان یک عامل میانجی، نقش کلیدی در تسهیل فرآیند دستیابی به تعالی پس از ضربه ایفا می کند (05/0P<). این نتایج بر اهمیت تقویت پذیرش خود و شکوفایی در مداخلات روان شناختی برای افرادی که تجربه ضربه روانی داشته اند، تأکید می کنند. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که تقویت شکوفایی روان شناختی و پذیرش خود می تواند به افراد کمک کند تا پس از تجربه ضربه روانی، به سطحی از تعالی و رشد شخصی دست یابند
۷۸.

Structural Equation Modeling of Marital Adjustment with Early Maladaptive Schemas Considering the Mediating Role of Marriage Styles in Men(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: marital adjustment marriage styles early maladaptive schemas men

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۴
Objective: The present study aimed to model the structural equations of marital adjustment with early maladaptive schemas considering the mediating role of marriage styles in men. Methods: The research method was descriptive-correlational. The statistical population included married men from the general population in districts 2, 7, and 11 of Tehran in the first quarter of 2022. A total of 300 men were selected as the research sample using purposive sampling. Data were collected using the Marital Adjustment Questionnaire (Busby et al., 1995), Young Schema Questionnaire (Young, 1994), and a researcher-made Marriage Styles Questionnaire. Data analysis was conducted using Pearson's correlation coefficient and structural equation modeling with SPSS-24 and AMOS-24 software. Findings: The results indicated a good fit for the model linking marital adjustment with early maladaptive schemas and marriage styles. The final model fit indices showed a negative and significant relationship between early maladaptive schemas and marital adjustment. Additionally, marriage styles mediated the relationship between early maladaptive schemas and marital adjustment. Conclusion: Based on the findings, it can be concluded that since marriage is one of the significant life decisions, focusing on early maladaptive schemas and pre-marital education can enhance marital adjustment, improve marriage styles, and sustain relationships, thereby increasing the marital quality of life.
۷۹.

پیش بینی حافظه کاذب بر اساس ذهنیت طرح واره ای و سوگیری توجه با نقش میانجی گر عاطفه مثبت و منفی در بیماران مبتلا به اختلالات خلقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حافظه کاذب ذهنیت طرح واره ای سوگیری توجه عواطف مثبت و منفی اختلالات خلقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۶
هدف: هدف مطالعه حاضر، بررسی مدل ساختاری حافظه کاذب بر اساس ذهنیت های طرح واره ای و سوگیری توجه با نقش میانجی گر عاطفه مثبت و منفی در بیماران مبتلا به اختلالات خلقی بود. روش شناسی: روش پژوهش توصیفی-همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران زن و مرد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و اختلال دوقطبی بود که در بازه زمانی ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴ به مراکز روان پزشکی مراجعه کرده بودند. از میان این جامعه، ۲۰۰ نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل تکلیف حافظه کاذب (رودیگر و مک درموت، 1995)، پرسشنامه ذهنیت های طرح واره ای یانگ (یانگ و همکاران، 2008)، پرسشنامه سوگیری توجه (وودی و همکاران، 1997)، و مقیاس عاطفه مثبت و منفی (واتسون و همکاران، 1988) بود. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS و AMOS انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که ذهنیت های طرح واره ای و سوگیری توجه به صورت مستقیم و غیرمستقیم (از طریق عاطفه مثبت و منفی) بر حافظه کاذب اثر معناداری دارند (P<0.01). همچنین، عاطفه منفی نقش تقویت کننده و عاطفه مثبت نقش تعدیل کننده ای در شکل گیری حافظه کاذب ایفا کردند (P<0.01). نتیجه گیری: این یافته ها بر اهمیت عوامل شناختی و هیجانی در بروز تحریف های حافظه در بیماران خلقی تأکید دارند و می توانند مبنایی برای طراحی مداخلات درمانی مؤثر به منظور کاهش تحریف های شناختی و بهبود عملکرد حافظه فراهم سازند.
۸۰.

تدوین مدل پیش بینی گرایش به طلاق قانونی مبتنی بر ویژگی های شخصیتی و توانمندی های منشی با میانجی گری سرمایه روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گرایش به طلاق قانونی توانمندی های منشی ویژگی های شخصیتی سرمایه روان شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۱۰
هدف: هدف این پژوهش، ارائه مدل ساختاری پیش بینی گرایش به طلاق قانونی بر مبنای ویژگی های شخصیتی و توانمندی های منشی با نقش میانجی سرمایه روان شناختی در زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی و به لحاظ هدف، کاربردی است. جامعه آماری شامل 360 زوج مراجعه کننده به مراکز مشاوره تحت نظارت بهزیستی شهر تهران در سال 1401 بود که با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های گرایش به طلاق قانونی، توانمندی های منشی، ویژگی های شخصیتی نئو و سرمایه روان شناختی بود. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و آزمون سوبل تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل ارائه شده برازش مطلوبی دارد. توانمندی های منشی به صورت مستقیم و غیرمستقیم (از طریق سرمایه روان شناختی) اثر منفی معناداری بر گرایش به طلاق قانونی داشتند. همچنین، روان رنجورخویی، توافق پذیری و وظیفه شناسی به طور مستقیم بر گرایش به طلاق اثرگذار بودند و روان رنجورخویی، برون گرایی، گشودگی به تجربه و توافق پذیری از طریق سرمایه روان شناختی به صورت غیرمستقیم اثر معناداری داشتند. نتیجه گیری: توانمندی های منشی و سرمایه روان شناختی نقش مهمی در کاهش گرایش به طلاق قانونی ایفا می کنند. تقویت این مؤلفه ها می تواند رویکردی مؤثر در پیشگیری از فروپاشی روابط زناشویی محسوب شود. همچنین، نقش برخی ویژگی های شخصیتی در گرایش به طلاق، نشان دهنده ضرورت توجه به آموزش و درمان مبتنی بر شخصیت در زوج درمانی است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان