مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
توسعه روستایی
حوزههای تخصصی:
پرداختن به مقوله ی توسعه ی روستایی به مثابه فرآیندی است که باید وضعیت جوامع روستایی را در همه ابعاد محیطی- اکولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی، نهادی- مدیریتی و کالبدی- فضایی ارتقاء داده و در تعامل با مناطق شهری و بخش های دیگر، امکان دستیابی به تعادل های ناحیه ای، منطقه ای و ملی را فراهم سازد. چراکه جمعیّت روستاهای ایران حدود 30 درصد از کل جمعیّت کشور را شامل می شود، لذا هرگونه تحرک اقتصادی و اجتماعی آنان در سطوح ملی، منطقه ای و ناحیه ای بر بسیاری از موضوعات تأثیرگذار خواهد بود. بنابراین با توجه به اهمیّت توسعه ی روستایی در مقیاس کلان، تحقیق حاضر در مقیاس خرد به منظور تعیین نقش و تأثیر سیاست های دولت طیّ دو دهه ی اخیر در توسعه ی روستایی در روستاهای واقع در شهرستان قائم شهر با رویکرد کالبدی- فضایی انجام شده است. بطورکلی، مطالعه ی مقایسه ای نقش آثار و عملکردهای رویکرد کالبدی- فضایی در برنامه های توسعه در روستا می باشد. تحقیق حاضر، از لحاظ هدف؛ کاربردی، از نظر ماهیّت و روش شناسی؛ توصیفی و تحلیلی است. مسأله ی اصلی این است که مشخص شود دولت در زمینه ی رویکرد کالبدی- فضایی چه سیاست هایی در مقیاس ملّی، منطقه ای و ناحیه ای و در جهت توسعه ی روستایی طیّ دو دهه ی اخیر (برنامه های دوم تا پنجم توسعه) داشته است و تعیین شود که این رویکردکالبدی- فضایی و سیاست های مرتبط با آن چه آثار و پیامدهایی بر روی روستاها داشته و در نهایت به ارائه ی راهکارها در جهت بهبود وضعیت روستا و توسعه ی روستایی پرداخته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در برنامه ی پنجم در مقایسه با سایر برنامه ها در زمینه ی کالبدی- فضایی؛ سیاست هایی نظیر؛ مقاوم سازی، بهسازی و طرح هادی روستایی موفق عمل کرده است.
پیشران های توسعه روستاهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش و جایگاه روستاها در فرایندهای توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در مقیاس محلی، منطقه ای، ملی و بین المللی و پیامدهای توسعه نیافتگی مناطق روستایی چون فقر گسترده، افزایش فاصله طبقاتی، بیکاری، مهاجرت و ... موجب توجه به توسعه روستایی شده است. در این راستا، پژوهش حاضر بر آن است تا با رویکرد آینده پژوهی، پیشران های تاثیرگذار در توسعه روستاهای ایران را ارائه نماید. روش تحقیق مبتنی بر روش دلفی است. در ابتدا، با استفاده از رویکرد تحلیل پنج نیروی پورتر[1] برای محیط خرد و تحلیل STEEP (اجتماعی، تکنولوژیکی، اقتصادی، محیط زیست و سیاسی) برای محیط کلان، عوامل کلیدی، رویدادها و پیشران های مؤثر در توسعه روستایی توسط کارشناسان گروه دلفی انتخاب شدند سپس برای تعیین پیشران های اصلی از نظر اهمیت، میزان تأثیرگذاری و فقدان قطعیت از تحلیل تاثیر متقابل پیشران ها و مدل تحلیل سلسله مراتبی استفاده شده است. براساس نتایج بدست آمده مهم ترین فاکتورهای کلیدی به ترتیب اهمیت؛ مشارکت، سرمایه گذاری و کارآفرینی، تربیت نیروی انسانی متخصص، منابع طبیعی، درآمدزایی، طرح هادی روستایی، مالکیت منابع، تکنولوژی، خدمات و گردشگری است. بر اساس نظر کارشناسان پنج عامل اول در توسعه روستایی از اهمیت زیادی برخودار می باشند که قطعیت و عدم قطعیت پیشران های آنها به بحث گذاشته شده تا اقدامات مناسب برای کنترل و هدایت آن ها در راستای توسعه روستایی ایران برنامه ریزی گردد. *
بررسی عوامل محیطی، اقتصادی و اجتماعی بر دانش کشاورزان گندم کار دربارة کشاورزی پایدار در استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشاورزی پایدار، نظامی است که ضمن مدیریت صحیح و استفاده از منابع برای تأمین نیازهای غذایی بشر، کیفیت محیط زیست و ذخایر منابع طبیعی را افزایش می دهد. هدف از این تحقیق بررسی عوامل محیطی، اقتصادی و اجتماعی بر دانش کشاورزان گندم کار دربارة کشاورزی پایدار در استان اردبیل است. این تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی است که با استفاده از روش پیمایش انجام شده است. جامعة آماری مورد ِنظر را کلیة کشاورزان گندم کار استان اردبیل به تعداد 17500 نفر تشکیل دادند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، تعداد 412 نفر به عنوان نمونة آماری تعیین شد. روایی صوری پرسشنامه با کسب نظرات صاحب نظران در دانشگاه و کارشناسان اجرایی مربوط به دست آمد. آزمون مقدماتی نیز برای به دست آوردن پایایی ابزار پژوهش انجام گرفت و ضرایب آلفای کرونباخ (α) برای بخش های مختلف پرسشنامه بین 71/0 الی 82/0 محاسبه شد. نتایج حاصل از آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد که به جز متغیّرهای مقدار علف کش، مقدار آفت کش، تعداد افراد تحت تکفل، سن و سطح کلّ اراضی زیر ِکشت، بین تمامی متغیّرهای تحقیق با دانش کشاورزان گندم کار دربارة کشاورزی پایدار ، رابطة معنی داری وجود دارد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیّره نشان داد که متغیّرهای (میزان استفاده از مجرا های ارتباطی، میزان عملکرد، سابقة فعالیت کشاورزی، سواد، سطح مشارکت و فاصله تا نزدیک ترین مرکز خدمات)؛ 63 درصد از تغییرات در متغیّر وابسته را تبیین می کنند. در پایان نیز راهکارهایی برای بهبود دانش کشاورزان و افزایش به کارگیری فعالیت های پایداری ارائه شده است.
بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت بهره برداران در طرح های مرتع و آبخیزداری (مطالعه موردی: حوزه آبخیز کوشک آباد- خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مشارکت بهره برداران در طرح های اصلاحی و احیایی مرتع و آبخیزداری امری ضروری است و سبب بخش مهمی از موفقیت پروژه ها می شود. امروزه نقش مشارکت مردم در امر اصلاح، احیا و مدیریت منابع طبیعی ملموس و از رویکردهای جدید دولت به شمار می رود. مطالعات اخیر در بسیاری از کشورها مبیّن تأثیر عوامل زیادی در سطح مشارکت مردم بوده است؛ یعنی عواملی هم چون رضایت مندی، دانش، نگرش و دموگرافیک (مطالعات جمعیتی). تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل تأثیرگذار بر مشارکت روستاییان در طرح های آبخیزداری در روستای کوشک آباد صورت گرفت.
روش: روش تحقیق پیمایشی و از نوع توصیفی-هم بستگی به منظور تعیین رابطة متغیرهای مستقل و وابسته است. جامعة آماری این تحقیق را تمامی سرپرستان خانوار روستای کوشک آباد تشکیل می دادند (۱۲۵۰:N) که براساس فرمول کوکران، تعداد ۲۰۰ نفر از آن ها از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده با استفاده از فرمول کوکران برای انجام تحقیق انتخاب شدند. روایی محتوایی پرسش نامه مورد استفاده جهت گردآوری داده ها با کسب نظرات متخصصان و استادان گروه آبخیزداری و هم چنین، گروه اجتماعی دانشگاه پوترای مالزی و مرکز تحقیقات کشاورزی خراسان رضوی بررسی شد و اصلاحات لازم صورت گرفت. جهت پایایی نیز از آزمون ضریب اعتبار کرونباخ آلفا استفاده شد که مقدار متوسط آن برای هریک از مقیاس های اصلی پرسش نامه در حد مناسب ( بالای ۸۵/۰) بود. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSSwin۱۸ استفاده شد. روش های آماری مورد استفاده شامل آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار و ضریب تغییرات) و آمار استباطی (هم بستگی ورگرسیون) بودند.
یافته ها: نتایج نشان داد که میزان مشارکت مردمی روستاییان منطقة طرح، متوسط است و یک رابطة مثبت و معنی دار بین متغیرهای مستقل شامل، دانش، رضایت مندی، نگرش و انتظار با سطوح مختلف مشارکت (اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی) وجود دارد (r = ۰.۶۱۱, p = ۰.۰۰۰, r = ۰.۳۰۳, p = ۰.۰۰۰¸ r = ۰.۵۳۴, p = ۰.۰۰۰¸ r = ۰.۵۸۷, p = ۰.۰۰۰). هم چنین، نتایج حاصل از مدل رگرسیونی نشان داد که سه متغیر مستقل نگرش، دانش و انتظار در مجموع، ۳۳% از تغییرات مشارکت را تبین می کنند.
محدودیت ها/ راه بردها: عواملی از قبیل محدودیت آماربرداری در فصول سرد زمستان، صعب العبوربودن بعضی مناطق، عدم اسکان روستاییان در زمان آماربرداری و عدم پاسخ گویی بعضی از روستاییان به پرسش گر را می توان به عنوان محدودیت های ایجادشده در راه این تحقیق برشمرد.
راه کارهای عملی: پیشنهاد می شود در تهیة طرح های اجرایی حفاظت خاک و آبخیزداری، قبل ار تهیة آن از نظرات اهالی و شورای روستا در جانمایی سازه های پیشنهادی استفاده شود. تجربه ثابت کرده است که اگر دولت در قبل و حین اجرا از نظرات اهالی استفاده کند، بهترین راندمان در موفقیت طرح های آبخیزداری حاصل خواهد شد.
اصالت و ارزش: نوآوری مقاله در بررسی عوامل تأثیرگذار بر مشارکت و تعیین میزان درصد تاثیرگذاری هر فاکتور بوده که در این ارتباط در برنامه ریزی های آتی توسط دولت بسیار تأثیرگذار خواهد بود.
تبیین و ارزیابی نقش کارآفرینی در توسعه روستایی با تأکید بر صنایع دستی (مطالعة موردی: روستاهای بخش مرکزی در شهرستان انار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی نقش طرح های کارآفرینی در تحولات اقتصادی و اجتماعی مناطق روستایی با تأکید بر صنایع دستی در روستاهای بخش مرکزی شهرستان انار می باشد.
روش: توصیفی- تحلیلی است و برای گردآوری داده ها از مطالعات کتاب خانه ای و میدانی استفاده شده است. حجم نمونه براساس فرمول کوکران ۱۲۰ خانوار است.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل یافته ها از طریق آزمونT تک نمونه ای و رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرم افزار spss نشان می دهد که استقرار صنایع دستی در متنوع سازی و ایجاد اشتغال و کسب درآمد در زمینه اقتصادی و کاهش مهاجرت روستایی، بهبود زیرساخت ها و افزایش مشارکت و هم کاری در بعد اجتماعی، در مناطق روستایی منطقه مورد مطالعه تأثیرگذار بوده است. نتایج آزمون رگرسیون چندمتغیره نشان داد که صنایع دستی در توسعه روستایی منطقه مورد نظر به میزان ۷۰/۰اثرگذار می باشد. بر این اساس، از بین ابعاد مطروحه، بعد اقتصادی (۳۳/۳) نسبت به بعد اجتماعی (۲۱/۳) تأثیرگذاری بیش تری در زمینه توسعه روستایی داشته است.
راه بردهای عملی: یکی از راه کارهای عملی در جهت توسعه پایدار روستایی منطقه مورد مطالعه، رشد و توسعه کارآفرینی روستایی از طریق صنایع دستی روستایی است. صنایع دستی در روستاهای بخش مرکزی انار ضمن پرکردن اوقات فراغت و بیکاری روستاییان مانع از مهاجرت های گسترده آن ها می شود.
اصالت وارزش: روستاییان منطقه، قبلاً درآمد قابل توجه ای از کشت و صادرات پسته داشته اند و توجه کم تری به بخش صنایع دستی می کردند؛ اما در چند سال اخیر به سبب خشک سالی های پی در پی و به دنبال آن کاهش درآمد خانوارها، ضرورت دیده می شود که روستاییان را به مشاغل مربوط به صنایع دستی بومی منطقه هدایت کرد تا آثار نامتعادل کننده خشک سالی ها خنثی شود. نتایج این تحقیق برای روستاییان منطقه و متولیان امر توسعه روستایی شهرستان انار کاربرد عملی دارد.
ارزیابی رابطه کشاورزی پایدار و توسعه پایدار روستایی (مطالعه موردی: نواحی روستایی شهرستان فسا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشاورزی نقش اساسی و تعیین کننده ای در سرنوشت جامعه روستایی ایران دارد و نمی توان انتظار داشت بدون داشتن راه حلی استوار و منطقی برای کشاورزی به توسعه روستایی رسید. هدف تحقیق حاضر ارزیابی رابطه کشاورزی پایدار و توسعه پایدار روستایی در نواحی روستایی شهرستان فسا است. در این مطالعه از روش توصیفی تحلیلی استفاده و داده ها به روش پیمایشی تهیه شد. جامعه آماری این تحقیق شامل سرپرستان خانوارهای روستایی شهرستان فسا بود که با استفاده از فرمول کوکران، نمونه ای به حجم 285 نفر از بین آن ها به صورت تصادفی انتخاب شد. این افراد از طریق پرسش نامه که اعتبار آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ آزموده شده بود بررسی شدند. در این مطالعه برای تجزیه وتحلیل داده ها از رویکرد آماری مدل سازی معادله های ساختاری و آزمون تحلیل عاملی تأییدی دوعاملی مرتبه اول استفاده شد. نتایج آزمون ها نشان داد هر دو مدل اندازه گیری توسعه روستایی و کشاورزی پایدار اعتبار قابل قبولی دارد. همچنین مدل دوعاملی مرتبه اول برای ارتباط بین توسعه پایدار روستایی و کشاورزی پایدار و برازش آن ها با داده های گردآوری شده اعتبار داشت. بر اساس نتایج تحلیل درمجموع معرف های کشاورزی پایدار تأثیر مستقیم بیشتر و معنادارتری بر توسعه پایدار روستایی نسبت به شرایط معکوس این رابطه داشته اند.
وضعیت سازمان های مردم نهاد در روستاها: فرآیند شکل گیری، آثار و پیامدها منطقه مورد مطالعه روستاهای شهرستان رشتخوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان های مردم نهاد محلی (سمن ها) به عنوان نمود مشارکت مردم، تحقق اهداف توسعه پایدار را هموار می سازند. هدف عمده تحقیق حاضر، بررسی شرایط و پیامدهای تشکیل سازمان های مردم نهاد محلی در روستاهای شهرستان رشتخوار است. اطلاعات لازم برای تحقیق، از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند با نمونه ای برگزیده از هیأت مؤسسین و اعضای فعال سازمان های مردم نهاد به دست آمده است (27-n). با استفاده از فرایند کدگذاری مرسوم نظریه بنیانی، متن به دست آمده از مصاحبه ها تحلیل شده و یافته های حاصل از تحلیل ساختاری ماتریسی شامل کدهای باز (85 کد)، محوری (24 کد) و انتخابی (7 کد) تدوین شده است. با توجه به الگوی طراحی شده، سازمان های مردم نهاد در مناطق روستایی شهرستان رشتخوار با اهداف و شرایط علّی همچون (عوامل اقتصادی، اجتماعی و نفوذ عوامل داخلی و خارجی) و شرایط زمینه ای مشخص (شرایط بوم شناختی، فرهنگی، مذهبی و اعتقادی) به وجود می آیند و توسعه این سازمان ها در مناطق مستعد روستایی به آثار اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی مختلفی منجر شده است. از مهم ترین مشکلات پیش روی این سازمان ها در مناطق روستایی می توان به عدم درک کامل مردم از کارکرد سمن در روستا، کمبود بودجه، وجود فقر فرهنگی، تجربه ناموفق سمن های قبلی و وجود دیدگاه منفی به سمن ها در مناطق روستایی اشاره کرد.
تبیین رابطه فناوری اطلاعات و ارتباطات با احساس امنیت اجتماعی ساکنان روستایی، موردمطالعه: شهرستان مشکین شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله تبیین نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات با احساس امنیت اجتماعی ساکنان روستایی شهرستان مشکین شهر می باشد. این تحقیق ازلحاظ هدف، توسعه ای و ازلحاظ ماهیت، توصیفی و پیمایشی و نیز از نوع تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمام روستاهای دارای دفاتر ICT روستایی شهرستان مشکین شهر است. برای برآورد حجم نمونه از روش نمونه گیری کوکران با سطح اطمینان 95 درصد و احتمال خطای 5 درصد استفاده شده است. در این تحقیق روش گردآوری داده ها برای پاسخ گویی به پرسش های تحقیق، به دو صورت داده های اولیه (اسنادی) و داده های ثانویه (پیمایشی) و ابزار مورد استفاده در روش پیمایشی پرسش نامه و مصاحبه بوده است. روایی صوری پرسش نامه توسط پانل متخصصان مورد تأیید قرار گرفت. مطالعه راهنما در منطقه مشابه جامعه آماری با تعداد 30 پرسش نامه صورت گرفت و با داده های کسب شده و استفاده از فرمول ویژه کرونباخ آلفا در نرم افزار SPSS، پایایی بخش های مختلف پرسش نامه تحقیق 77/0 تا 81/0 به دست آمد. درنهایت نتایج تحقیق نشان داد که به جز متغیرهای امنیت اخلاقی، نوامیس، فرهنگی و عاطفی بین تمامی متغیرهای تحقیق و بهره گیری از خدمات فناوری اطلاعات و ارتباطات رابطه معنی داری وجود دارد. درنهایت، با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد های کاربردی ارائه شده است.
تبیین رابطه سرمایه اجتماعی با احساس امنیت اجتماعی ساکنان مناطق روستایی شهرستان مشگین شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین رابطه سرمایه اجتماعی با احساس امنیت اجتماعی ساکنان روستایی شهرستان مشگین شهر و به شیوه کاربردی و تحلیلی تبیینی است. روش کار به صورت میدانی بوده و اطلاعات ازطریق پرسش نامه از 383 نفر از روستاییان شهرستان جمع آوری شده است؛ همچنین، روایی صوری پرسش نامه به دست پانل متخصصان تأیید شده است. مطالعه راهنما در منطقه ای مشابه با جامعه آماری به تعداد 30 پرسش نامه انجام شده است و باتوجه به داده های کسب شده و استفاده از فرمول ویژه کرونباخ آلفا در نرم افزار SPSS پایایی بخش های مختلف پرسش نامه 79/0 الی 88/0 به دست آمده است. همچنین، یافته های استنباطی تحقیق نشان می دهد به جز متغیرهای میزان تعارضات و اختلافات و مبادله اطلاعات و دانش، بین تمامی متغیرها (اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی، میزان رضایتمندی، تمایل به عضویت در سازمان های محلی، میزان روابط افقی بر پایه همکاری، ارتباطات اجتماعی و میزان آگاهی) با احساس امنیت اجتماعی مناطق روستایی این شهرستان، رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. مطابق نتایج حاصل از آزمون رگرسیون چندگانه خطی 6 متغیر پیش بین شامل متغیرهای اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، میزان رضایتمندی، میزان روابط افقی بر پایه همکاری، ارتباطات اجتماعی و نیز میزان آگاهی 56درصد (56= ) از میزان واریانس متغیر وابسته (احساس امنیت اجتماعی) را پیش بینی می کنند. درنهایت، باتوجه به نتایج تحقیق پیشنهادات کاربردی ارائه شده است.
واکاوی اثرات اقتصادی- اجتماعی شرکت های تعاونی روستایی از دیدگاه روستاییان (مطالعه موردی: شهرستان گنبدکاووس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعاونی های روستایی، نهادهای مردمی هستند که در عین برخورداری از خصوصیات یک واحد اقتصادی، دارای ارزش ها و هنجارهای اجتماعی نیز می باشند و می توانند مبین تلاش های گروهی اعضای تشکیل دهنده تعاونی جهت نیل به اهداف مشترک و توسعه باشد. لذا با توجه به نقشی که این شرکت های تعاونی می توانند در بخش های کشاورزی، افزایش تولیدات روستایی و نیز ارائه سایر خدمات و بالطبع، توسعه روستایی داشته باشند، ضروریست اثرات و کارکردهای اقتصادی و اجتماعی حاصل از ایجاد این تعاونی ها بر روی اعضای خود در راستای توسعه روستایی، مورد واکاوی قرار گیرد. این پژوهش به لحاظ روش شناسی از نوع توصیفی- پیمایشی بوده و داده های آن از طریق مطالعات اسنادی و عملیات پیمایشی (پرسشنامه) گردآوری شده است. جامعه آماری شامل 6726 نفر از اعضای شرکت های تعاونی روستایی شهرستان گنبدکاووس بوده که تعداد 210 نفر از آنها براساس فرمول کوکران بعنوان نمونه آماری انتخاب گردیدند. یافته های تحقیق نشان می دهد که ایجاد شرکت های تعاونی روستایی دارای اثرات اقتصادی نظیر تأمین و توزیع کالا، تأمین نهاده های تولیدی و تسهیلات اعتباری، خرید و بازاریابی محصولات کشاورزی و...، و نیز اثرات اجتماعی نظیر ارتقای سطح سواد و آگاهی، توسعه منابع انسانی و ایجاد زمینه های مشارکت در بین اعضاء تعاونی ها بوده است. همچنین، نتایج کلی تحقیق حاکی از آن است که ایجاد شرکت های تعاونی روستایی از نظر اقتصادی، بر روی اعضایشان تأثیر مثبت و معناداری داشته ولی به نسبت اثرات اقتصادی آن، عملکرد و بازخورد اجتماعی این تعاونی ها، بر روی اعضای روستایی خود، ضعیف تر و در سطح پایین تری بوده است.
توزیع فضایی کیفیت زندگی و شناسایی تعیین کننده های آن در سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: شهرستان روانسر، استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش کمّی حاضر، به لحاظ هدف از نوع پژوهش های توسعه ای کاربردی و به لحاظ روش، از نوع پژوهش های توصیفی تحلیلی است. بررسی وضعیت کیفیت زندگی، توزیع فضایی آن و شناسایی تعیین کننده های کیفیت زندگی در سکونتگاه های روستایی شهرستان روانسر، از اهداف اصلی این پژوهش است. جامعه آماری پژوهش را، همه سرپرستان خانوار 95 روستای دارای بیش از 20 خانوار شهرستان روانسر تشکیل می دهد. برای دستیابی به اهداف، 379 پرسشنامه، با روایی و پایایی مطابق با روش های علمی در بین 95 روستای هدف توزیع و داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزارهای SPSS و GIS تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد وضعیت کیفیت زندگی در بین روستاهای بررسی شده به ترتیب با میانگین و انحراف معیار 14/2 و 840/0، کمتر از حد متوسط است و در وضعیت نامناسبی قرار دارد. براساس نتایج تحلیل واریانس در بین 95 روستای هدف، از نظر کیفیت زندگی تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج بررسی شکاف و نابرابری موجود در بین روستاهای بررسی شده با بهره گیری از تحلیل خوشه ای نشان داد حدود 6 درصد روستاها در خوشه اول (با میانگین کیفیت زندگی 48/3)، 15 درصد در خوشه دوم (با میانگین کیفیت زندگی 63/2) و 79 درصد در خوشه سوم (با میانگین کیفیت زندگی 95/1) قرار گرفته اند. نمایش فضایی کیفیت زندگی در محدوده مطالعاتی، بیانگر حاکمیت کیفیت زندگی ضعیف بر روستاهای محدوده جغرافیایی شهرستان روانسر است. نتایج شناسایی تعیین کننده های کیفیت زندگی با بهره گیری از رگرسیون چندمتغیره، حاکی است هفت متغیر مستقل پژوهش توانسته اند 6/75 درصد از واریانس متغیر وابسته پژوهش را تبیین کنند که به ترتیب اهمیت عبارت اند از: پایگاه اقتصادی اجتماعی، مالکیت منابع سرمایه ای، بُعد خانوار، دسترسی به خدمات و امکانات، دسترسی به اعتبارات، سیاست های حمایتی و عوامل مدیریتی.
بررسی نوع و میزان مشارکت روستاییان در طرح هادی روستایی: مطالعه موردی روستای سنگستان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی نوع و میزان مشارکت مردم در طرح هادی روستایی در شهرستان همدان، به شیوه تحقیقات پیمایشی انجام شد. جامعه آماری تحقیق را مردان روستای سنگستان تشکیل می دادند که از آن میان، با استفاده از رابطه کوکران، 150 نفر به عنوان حجم نمونه و به شیوه نمونه گیری تصادفی نظام مند انتخاب شدند. علاوه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و مشاهدات منظم، پرسشنامه مهم ترین ابزار جمع آوری اطلاعات بود. یافته های تحقیق نشان داد که متغیرهای سطح سواد، منبع درآمد خانوار، تمایل به ماندگاری در روستا، و انگیزه مشارکت در طرح هادی روستایی با سطح و میزان مشارکت رابطه معنی دار دارند . همچنین، بر پایه نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه، متغیرهای انگیزه مشارکت در طرح هادی، منبع درآمد خانوار و تمایل به ماندگاری در روستا تأثیر معنی دار بر میزان مشارکت آنها در مراحل مختلف طرح هادی روستایی داشتند؛ و در مجموع، 9/86 درصد از تغییرات میزان مشارکت روستاییان در طرح هادی روستایی را پیش بینی کردند. در ارتباط با سطح مشارکت در طرح، مشارکت مردم بیشتر از نوع مشورتی و اطلاع دهی و انگیزه و مشوق های مادی بود؛ و به طور کلی، سطح مشارکت روستاییان در حد متوسط ارزیابی شد.
اصلاح سازمانی بخش توسعه روستایی بر مبنای هوش سیاسی مروجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر هوش سیاسی مروجان کشاورزی در مورد اصلاح سازمانی جهاد کشاورزی در بخش توسعه روستایی صورت گرفت. جامعه آماری شامل 109 کارشناس ترویج جهاد کشاورزی استان گیلان بود که به دو گروه تقسیم شدند، گروهی که بر ضرورت اصلاح ساختار فعلی برای توسعه روستایی تأکید داشتند و گروهی که چنین ضرورتی را متصور نبودند. طی پژوهشی توصیفی زمینه یاب، ارتباط معنی دار متغیرها در پنج بُعد شامل بازی اجتماعی، پویایی قدرت، شخصیت سیاسی، مدیریت استرس، و دانش عملی با نگرش نسبت به اصلاح سازمانی بخش توسعه روستایی سنجیده شد و با روش رگرسیون لجستیک، تبیین متغیرهای متمایزکننده دو گروه پاسخ دهنده صورت گرفت. نتایج نشان داد که 72 درصد پاسخ دهندگان اصلاح سازمانی بخش توسعه روستایی را ضروری تشخیص می دهند و آن را در افزایش بهره وری مدیریت روستایی مؤثر می دانند. همچنین، بر پایه دیگر نتایج پژوهش، نُه متغیر هوش سیاسی شامل همکاری سازمانی، ظاهر صادقانه مدیر، ارتباط با مقام بالادستی، آگاهی از پایگاه های قدرت، ترغیب، کنترل درونی، کانون تمرکز، باور در به کارگیری منابع، و دانش ضمنی در پیش بینی اصلاح سازمانی بخش توسعه روستایی نقش داشتند؛ و در نهایت، افراد با درک مثبت از مدیر و واحد کاری از سازگاری فردی بهتر با تغییر در سازمان برخوردار بودند.
اولویت بندی دهیاری های بخش مرکزی شهرستان جیرفت بر مبنای معیارهای توسعه روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر اولویت بندی دهیاری های مراکز دهستان های بخش مرکزی شهرستان جیرفت با توجه به معیار های توسعه روستایی بود. ابتدا به روش اَسنادی مهم ترین معیارها شناسایی شدند، سپس، با شیوه دلفی و با نظر متخصصان موضوعی و شوراهای اسلامی روستا (25 نفر) در سه مرحله، مهم ترین معیارها در پنج بُعد اقتصادی و منابع، اجتماعی- فرهنگی، ارتباط با سازمان ها و نهادها، عمرانی و زیربنایی، و زیست محیطی با بهره گیری از 42 زیرمعیار به صورت نهایی دسته بندی شدند. گزیدارهای پژوهش را دهیاری های پنج روستای مرکز دهستان ها تشکیل می دادند. در نهایت، پانزده متخصص و خبره در امور روستایی در قالب مصاحبه گروه متمرکز با مشورت، به مقایسه زوجی معیار ها و گزیدارها بر اساس معیارها پرداختند. نتایج نشان داد که بیشترین وزن نسبی به معیار عمرانی و زیربنایی با وزن 330/0 و کمترین آن مربوط به معیار ارتباط با سازمان ها و نهادها با وزن 087/0 اختصاص دارد. زیرمعیارهای بهبود خدمات بهداشتی و درمانی، تشویق و ترغیب روستاییان به توسعه صنایع دستی و اهتمام به ترویج توسعه، و بازاریابی محصولات روستایی در رتبه های اول هر معیار برای تعیین عملکرد دهیاری ها در راستای توسعه روستایی قرار گرفتند.
سازوکارهای توسعه گردشگری روستایی در حوزه طبیعی: مطالعه موردی روستای حیدرآباد، شهرستان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی سازوکارهای توسعه گردشگری روستایی در حوزه طبیعی در روستای حیدرآباد از توابع شهرستان ایلام بود. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی، به لحاظ ماهیت، کمّی و از لحاظ شیوه جمع آوری اطلاعات از نوع تحقیقات پیمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش سه گروه کارشناسان، خانوارهای ساکن در روستا و گردشگران را دربرمی گرفت، که نمونه های آماری گروه های کارشناسان و خانوارهای ساکن در روستا به صورت سرشماری و نمونه های آماری جامعه گردشگران به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در مجموع، 250 نفر به عنوان نمونه آماری پژوهش مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار اصلی گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته ای بود که مبنای طراحی آن، بررسی منابع داخلی و خارجی، اهداف و سؤالات پژوهش بود. روایی ابزار پژوهش توسط پانل صاحب نظران ترویج و توسعه روستایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام و نیز خبرگان گردشگری روستایی استان ایلام بررسی و تأیید شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که در حوزه طبیعی، سازوکارهای زیرساختی – فرهنگی (با درصد واریانس 158/29)، رفاهی- خدماتی، اطلاع رسانی و اقتصادی- فرهنگی به عنوان مهم ترین مؤلفه های توسعه گردشگری روستای حیدرآباد شناسایی شدند.
توان سنجی توسعه کشاورزی در حوضه آبخیز دشت الشتر با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی ( GIS )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعات محیطی، مهم ترین راه نیل به توسعه مبتنی بر علم و شناخت علمی محیط توجه اصولی به توان ها، ارزیابی توان های محیطی و بالاخره، استفاده همه جانبه و منطقی از سرزمین است. در این خصوص، توسعه کشاورزی ارتباطی تنگاتنگ با محیط و منابع محیطی دارد. در پژوهش حاضر، به ارزیابی توان های محیطی حوضه آبخیز الشتر برای توسعه بخش کشاورزی، بر اساس رهیافت تحلیل سیستمی پرداخته شد. در فرایند انجام مطالعه، ابتدا با اتکا به بررسی و شناخت توان های محیطی، منابع بوم شناختی شناسایی و با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی ( GIS )، این اطلاعات تجزیه وتحلیل، جمع بندی، تلفیق و در نهایت، به صورت لایه های اطلاعاتی تهیه شد. در ادامه، با استخراج واحدهای بوم شناختی و سنجش آنها با معیار های بوم شناختی، توان ها و استعداد های بالقوه برآورد و در پایان، اولویت بین کاربری های مجاز تعیین شد. نتایج پژوهش نشان داد که در حال حاضر، 86/32 درصد از سطح حوضه آبخیز الشتر فاقد توان کشاورزی و مرتع داری و 14/67 درصد دارای این توان است؛ در این میان، 06/25 درصد دارای توان 2 تا 4 کشاورزی و 24/41 درصد نیز دارای توان 1 تا 3 مرتع داری است؛ به دیگر سخن، بر اساس راهنمای مطالعات بوم شناختی مرکز ملی آمایش سرزمین، حوضه آبخیز الشتر شرایط مناسب برای انجام فعالیت های مستمر و ممتد کشاورزی، دیم کاری، باغداری و دامداری را دارد.
بررسی نقش اعتبارات اعطایی بانک کشاورزی در توسعه روستایی: مطالعه موردی استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق توصیفی- تحلیلی حاضر با هدف بررسی نقش اعتبارات اعطایی بانک کشاورزی در توسعه روستایی و با استفاده از روش پیمایشی انجام گرفت. کشاورزانی که در فاصله سال های 1392 تا 1393 حداقل یک بار از تسهیلات کشاورزی بانک کشاورزی استفاده کرده بودند، جامعه آماری تحقیق را تشکیل می دادند. ابزار اصلی تحقیق پرسشنامه بود که روایی آن با کسب نظرات اساتید توسعه روستایی تأییدو پایایی آن از طریق آزمون مقدماتی 79/0 تعیین شد. ﺑﺮای ﺗﺤﻠ ﯿ ﻞ دادهﻫﺎ، از تحلیل عاملی اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ. بر اساس نتایج به دست آمده از تحلیل عاملی مرتبه دوم، بار عاملی تأثیر اعتبارات کشاورزی بر سازه های توسعه اقتصادی، توسعه زیست محیطی، توسعه اجتماعی- فرهنگی و توسعه زیرساختی به ترتیب 75/0، 72/0، 61/0 و 58/0 ارزیابی شد؛ همچنین، اعتبارات کشاورزی بر توسعه کالبدی تأثیر معنی دار نداشت.
تحلیل نابرابری فضایی توسعه روستایی در شهرستان صحنه، استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیل به عدالت و تعادل در نظام سکونتگاه های روستایی کشور مستلزم بررسی و شناخت منابع و امکانات این سکونتگاه ها است. تحلیل فضایی توسعه، نابرابری و میزان محرومیت نواحی مختلف و اولویت اقدامات را برای ارتقای سطح زندگی مشخص می کند. در پژوهش حاضر با بهره گیری از ۴۱ شاخص مختلف در ابعاد مختلف زیربنایی، اقتصادی، بهداشتی درمانی، فرهنگی - اجتماعی و خدماتی و به کارگیری آن ها در قالب الگو های موریس و تاکسونومی و همچنین روش ضریب تغییرات برای تعیین میزان پراکندگی شاخص ها به تحلیل نابرابری فضایی توسعه روستایی بین ۷ دهستان شهرستان صحنه در سال ۱۳۹۰ پرداخته شده است. نتایج هر دو الگوی به کار گرفته شده به صورت یکسان نشان دهنده وجود تفاوت در سطح توسعه دهستان ها و قرارگیری آن ها در سطوح مختلف است؛ به طوری که در هر دو الگو، دهستان گاماسیاب با ضریب توسعه 60/66 در الگوی موریس و 19/20 در الگوی تاکسونومی و همچنین دهستان حر به ترتیب با ضریب توسعه 99/20 و 11/87 بیشترین و کمترین درجه توسعه یافتگی را دارند. بین شاخص ها، شاخص های فرهنگی و اجتماعی با 67/42 و شاخص های اقتصادی با 03/53 به ترتیب کمترین و بیشترین ضریب تغییرات را دارند. تفاوت ضریب توسعه به تفکیک شاخص ها، بیان کننده وجود تفاوت در سطح توسعه دهستان ها از جنبه شاخص ها و لزوم انتخاب رویکردهای مناسب برای تعدیل این نابرابری ها است. همچنین ضریب همبستگی بین جمعیت و تعداد روستاهای دارای سکنه با ضرایب توسعه، به ترتیب با 509/0 و 07/0- به دست آمد که نشان دهنده همبستگی مثبت و قوی بین جمعیت و ضریب توسعه یافتگی دهستان ها است.
بررسی وضعیت احساس امنیت در برابر سرقت و شناسایی تعیین کننده های آن در سکونتگاه های روستاییِ شهرستان روانسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیت مفهومی چند بعدی و پیچیده است که برای داشتن یک جامعه پویا و سالم، دستیابی به سطح قابل قبولی از آن، از الزامات اساسی است. یکی از مهم ترین ابعاد امنیت، احساس امنیت شهروندان در برابر سرقت است. در سکونتگاه های روستایی بخش مرکزی شهرستان روانسر، طی چند سال اخیر تاکنون، سرقت احشام، محصولات زراعی و ماشین آلات کشاوری و ...، دارای رشد چشمگیری بوده است. به طوری که چندین خانوار به علت سرقت، مقدار قابل توجهی از سرمایه های خود را از دست داده و تعداد قابل توجهی به اجبار منابع معیشتی خود را فروخته و یا اقدام به مهاجرت از روستاها نموده اند. هدف از پژوهش حاضر، که از نوع تحقیقات توصیفی تحلیلی می باشد، بررسی وضعیت احساس امنیت در برابر سرقت و شناسایی تعیین کننده های آن در سکونتگاه های روستایی واقع در بخش مرکزی شهرستان روانسر می باشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه سرپرستان خانوار روستایی بخش مذکور تشکیل می دهد و با توجه به محدودیت های مالی و زمانی، محققان قادر به بررسی نظرات کلیه سرپرستان خانوار روستایی نبوده و با استفاده از جدول بارتلت و همکاران، 200 نفر را به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته اند. ابزار اصلی پژوهش جهت گرداوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن با رعایت اصول علمی، به تأیید نهایی رسیده است. نتایج نشان داد: شایع ترین نوع سرقت در روستاهای بخش مرکزی شهرستان روانسر، سرقت احشام و سرقت ماشین آلات و ادوات کشاورزی بوده و میانگین محاسبه شده برای احساس امنیت 63/2 می باشد که نشان دهنده وضعیت نامناسب احساس امنیت در محدوده مطالعاتی می باشد. نتایج مدل نهایی برازش شده رگرسیون چند متغیر نشان داد چهار متغیر مرتبط با احساس امنیت روستاییان بخش مرکزی شهرستان روانسر، توانسته اند 57 درصد واریانس متغیر وابسته پژوهش را تبیین نمایند. متغیرهای شناسایی شده به ترتیب میزان بیشترین ضرایب رگرسیونی استاندارد شده آن ها عبارت اند از: فاصله تا مراکز امنیتی (321/0-)، فاصله از جاده اصلی (278/0)، سرمایه اجتماعی (273/0) و مالکیت منابع سرمایه ای (152/0-). دقت در نوع و میزان اثر متغیرهای فوق، می تواند ابزار مناسبی برای حل مسأله احساس امنیت در محدوده مورد مطالعه باشد.
سنجش امنیت غذایی و واکاوی چالش های آن در مناطق روستایی (مطالعه موردی: دهستان بدر، شهرستان روانسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جوامع روستایی با تأمین بیش از دوسوم مواد غذایی، نقش قابل توجهی را تأمین امنیت غذایی کشور ایفا می کنند. با این وجود شواهد نشان می دهد وضعیت تأمین کنندگان اصلی امنیت غذایی کشور در اثر عللی که تاکنون به آن توجه نشده است، حداقل در مقایسه با جوامع شهری، در وضعیت نامساعدی قرار دارد. از این رو هدف از پژوهش ترکیبی حاضر سنجش امنیت غذایی و تبیین چالش های پیشِ روی آن در مناطق روستایی کشور است که به صورت موردی در میان سرپرستان خانوار ساکن در 24 سکونتگاه روستایی دهستان بدر واقع در شهرستان روانسر انجام گرفته است. در بخش کمی پژوهش حاضر برای سنجش امنیت غذایی از پرسشنامه استاندارد و جهانی وزارت کشاورزی آمریکا که روایی و پایایی آن در مطالعات متعددی تأیید شده است، استفاده شد. در این مرحله 175 نفر از سرپرستان خانوار به عنوان نمونه آماری برآورد شده و نظرات آن ها مورد بررسی قرار گرفت. در بخش کیفی، گردآوری داده ها از طریق مصاحبه با افراد کلیدی و مطلع با استفاده از نمونه گیری هدفمند و با روش گلوله برفی، تا رسیدن به مرحله اشباع تئوریک ادامه داشت و داده های گردآوری شده با استفاده از روش نظریه داده بنیاد (GTM) تحلیل شده اند. نتایج بخش کمی پژوهش نشان داد امنیت غذایی در محدوده مورد مطالعه در شرایط نامساعدی قرار دارد به این صورت که 3/6 درصد افراد مورد مطالعه دارای امنیت غذایی، 7/9 درصد در شرایط ناامنی غذایی بدون گرسنگی، 1/25 درصد در شرایط ناامنی غذایی با گرسنگی متوسط و 9/58 درصد در شرایط ناامنی غذایی با گرسنگی شدید قرار گرفته اند و بین روستاهای مورد مطالعه به لحاظ امنیت غذایی تفاوت معنی داری وجود ندارد. همچنین، نتایج بخش کیفی پژوهش در ارتباط با چالش های امنیت غذایی در محدوده مورد مطالعه نشان داد پنج چالش اساسی امنیت غذایی در محدوده مورد مطالعه که به صورت زنجیره واری با همدیگر در ارتباط هستند، عبارت اند از: ضعف سیاست گذاری ها، ضعف شرایط اقتصادی، نارسایی ها و مخاطره های محیطی، موانع فرهنگی و تغییرات اجتماعی و ناپایداری کشاورزی.