مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
تحلیل انتقادی گفتمان
حوزههای تخصصی:
جریان منع برده فروشی که از اواخر قرن هجدهم میلادی/دوازده هجری قمری از فرانسه آغاز شده و به تدریج سراسر اروپا را فراگرفته بود، در ابتدای قرن نوزدهم میلادی به آسیا و منطقه خلیج فارس نیز رسید. سردمدار هدایت این جریان در خلیج فارس، انگلیسی ها بودند که از هر طریقی سعی در تثبیت بیشتر موقعیت و حفظ منافع خویش در منطقه داشتند. این مبارزه تا اوایل قرن بیستم میلادی/ چهاردهم هجری قمری ادامه یافت.
چرایی شکل گیری و تداوم تقریباً به مدت یک قرن این جریان، مسئله ای تأمل برانگیز است که در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف به آن پرداخته ایم. این روش رویکرد تحلیل متنی دارد و متون را به مثابه نمودار حساس فرآیندها، حرکت ها و گوناگونی های سیاسی و اجتماعی به کار می گیرد؛ بنابراین در پژوهش پیشِ رو، با انتخاب بخشی از یادداشت های امیرکبیر و جَستن شِیل وزیرمختار انگلیس در تهران - که در فاصلة بین 17 ربیع الثانی تا 10 جمادی الاول 1267 درباره منع برده فروشی به تحریر درآمدند - به تحلیل این جریان پرداخته و از این رهگذر، نفوذ و تسلط «گفتمان امپریالیسم» در مناسبات قدرت و درمقابل، ضعف حکومت مبتنی بر «گفتمانِ استبداد مطلقه» قاجار را از علل اصلی ایجاد و تداوم مبارزه با برده فروشی در این دوره برشمردایم.
تحلیل مقایسه ای منظور شناختی، جامع شناختی دعوتنامه ازدواج در جوامع ایرانی و آمریکایی و کاربرد ضمنی آن در آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دعوتنامه ی ازدواج به عنوان گونه ای اجتماعی و فرهنگی ویژه، فرصتی شایان توجه را برای مقایسه ی ارزش های فرهنگی اجتماعی منعکس شده در محتوای نوشتاری و ترکیب قسمت های مختلف این گونه در جوامع مختلف زبانی فراهم می نماید. با استفاده ازآموزش گونه ای می توان دانش آموزان را با این گونه و اجزای مختلف تشکیل دهنده ی آن آشنا نمود. آموزش گونه ای این فرصت را به دانش آموزان می دهد که گونه های شناخته شده و بارز در زبان اول و دومشان را مطالعه نموده و اجزای تشکیل دهنده مشترک و همچنین اختصاصی گونه ها را با نگاهی میان فرهنگی و میان زبانی بررسی کنند. تحقیق حاضر بر آن بوده است که دعوتنامه ی ازدواج را به وسیله ی دو روش مکمل و هم پوشاننده ی تحلیل گونه ای و تحلیل انتقادی گفتمان بررسی نماید. تعداد 100 کارت( از هر جامعه 50 کارت) جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل مفایسه ای قرار گرفتند. نتایج تحلیل گونه ای نشان داد که کارت دعوت عروسی در هر دو جامعه زبانی شامل بخش های مشابه و مختلفی در ساختار گونه ای است. نتایج تحلیل انتقادی گفتمان نشان داد که سطح سنتی بودن، مذهبی بودن،، مرد سالاری و سطح تحصیلات از تاثیر گذارترین عوامل بر گونه دعوت نامه ازدواج در هردو جامعه هستند اما شدت تاثیر این عوامل در این دو جامعه زبانی یکسان نیست. نتایج این تحقیق عوامل فرهنگی و اجتماعی حاکم بر دو جامعه ی زبانی ایرانی آمریکایی را مشخص میکند
بازنمود هویت زنانه در مجموعه داستان حتی وقتی می خندیم فریبا وفی با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله کوشیده است تا با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان نورمن فرکلاف به بررسی مجموعه داستان های کوتاه فریبا وفی با عنوان حتی وقتی می خندیم بپردازد. در رویکرد فرکلاف یک متن در سه سطح مختلف بررسی می شود. این سه سطح عبارت اند از: 1. سطح توصیف که مبتنی بر تحلیل صوری، دستوری، واژگان، ضمایر، وجه افعال و قیود است. 2. سطح تفسیر که متن را براساس بافت موقعیت و عوامل بینامتنی تحلیل می کند. 3. سطح تبیین که به توضیح چرایی تولید متن و بررسی گفتمان غالب و ایدئولوژی و قدرت حاکم بر متن می پردازد. نگارنده پس از تحلیل متن داستان ها در هر سه سطح به نکات زیر دست یافته است: 1. توصیف ها و به کارگیری واژگان «زن» و «شوهر» و بسامد بالای وجه اخباری در افعال و قیود، نشان دهنده پایبندی نویسنده به حقیقت گزاره های داستان است؛ 2. کاربرد فراوان ضمیر «ما» مبین هم ذات پنداری نویسنده با همه زنان است. 3. در سطح تفسیر این مجموعه تحت تأثیر دیدگاه های فمینیستی نویسندگانی چون ویرجینیا وولف و سیمون دوبووار به وضعیت موجود زندگی زنان معترض است. 4. در سطح تبیین روشن می شود که دنیای زنانه داستان ها به طرز معناداری وابسته به مردان و قدرت پدرسالار است. زنان داستان های کوتاه فریبا وفی گرچه در دنیای امروز زندگی می کنند و از نظر ظاهری از قیدوبندهای جامعه سنتی رها شده اند، درواقع ازنظر روحی و اجتماعی تحت سلطه مردان و سنت های مردسالارند، به طوری که هویتشان در گرو حضور یک مرد مانند شوهر، برادر و نظیر آن است.
تحلیل گفتمان انتقادی شعر دفاع مقدّس برای کودکان از منظر رهیافت ون لیون (2008 م.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به بررسی مؤلّفه های گفتمان مدار موجود در اشعار دفاع مقدّس برای کودک و نوجوان پرداخته و سعی در بیان این مطلب دارد که تا چه حدّ و به چه منظور شاعران کودک در اشعار خویش از این مؤلّفه ها استفاده کرده اند و با پوشیدگی سخن می گویند. همچنین این تحقیق به بررسی تغییر نگرش شاعران نسبت به مسئلة جنگ و چگونگی بازنمایی آن در شعر کودک پرداخته است.بر این اساس، 6 کتاب از 3 شاعر انتخاب و بررسی شد. تعداد ساختارهای گفتمان مدار موجود در اشعار با اندکی تعدیل بر اساس الگوی ون لیون (2008م.) مشخّص شد. در ادامه برای بررسی نگرش و مفهوم هویّت ملّی از الگوی پیشنهادی این تحقیق استفاده گردید. بر این اساس، مشخّص شد که در اشعار مخصوص کودک و نوجوان نیز از مؤلّفه های گفتمان مدار استفاده می شود و بسامد مؤلّفه های ادبی در آنها بیشتر است. شاعران برای انتقال مفهوم مثبتی از هویّت ملّی از مؤلّفه های ادبی بهره می جویند. همچنین شاعران کودک و نوجوان از سال های اوّلیّه پس از جنگ تا دورة کنونی با روندی تغییرپذیر در نگرش، نسبت به این مسئله شعر سروده اند. این تغییرپذیری در گفتمان و سبک اشعار مشهود است. در بُعد نگرش به جنگ و ارزشگذاری شاعران، روندی فراملّی و انسان شناسانه را دنبال کرده اند و این نگرش با توجّه به نسل آثار شاعران مورد بررسی در دهة دوم پس از جنگ بیشتر شده است. در شعر دفاع مقدّس، هویّت ملّی مسئله ای بسیار مهمّ است که به کرّات بروز می کند و شاعران آگاهانه یا ناخودآگاه به آن می پردازند. ادبیّات کودک و نوجوان حیطه ای بسیار منعطف است که در صورت تحقیقات بیشتر روی آن در موارد لزوم قابل تعدیل و بازخوانی است.
تحلیل روابط قدرت در قصیده ترسائیه خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحلیل روابط قدرت با تکیه بر تحلیل انتقادی گفتمان، متن ادبی یک کنش اجتماعی و به طورکلی نشان دهندة شکلی از روابط قدرت است که در قالب گفتمان خود را عرضه می کند. در این مقاله با استفاده از نظریة فوکو درباب قدرت و همچنین تحلیل انتقادی گفتمان ، قصیدة ترسائیة خاقانی بررسی شده است. این بررسی نشان می دهد که خاقانی با تکیه برشناخت گسترده از مذهب مسیحیت از سویی و مناسبات گوناگون قدرت در جامعه و درباراز سویی دیگر، گفتمان حاکم را در ابعاد مدهبی، ادبی و سیاسی به چالش می کشد و شعر خود را ابزار و استراتژی مبارزه با قدرتی می کند که افراد را به سوژه هایی منقاد تنزل می دهد و با نظام خاصی از معرفت و دانش پیوند دارد . خاقانی قصد دارد، ضمن آشکار کردن قدر و منزلت علمی و ادبی خود در برابر رقیبان، دستگاه انضباطی و نظام سیاسی را وادار به پذیرش خواست آزادی خود کند.
بازنماییِ «دیگری» در قالب کارگزاران اجتماعی در روزنامه های قانون و کاوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان رویکردی ساختاری است که امکان پیوند متن به جنبه های جامعه شناختی را فراهم می کند. متون سیاسی اجتماعی محصول بافتار پیچیده و درهم تنیدة قدرت و ایدئولوژی است. واکاوی معانی آن ها پیوندهای پنهان ایدئولوژی سلطه را آشکار می کند. تحلیل گفتمان انتقادی از جمله رویکردهای نوین در تجزیه و تحلیل گفتمان به شمار می رود. بسیاری از تحلیل گران گفتمان انتقادی به مؤلفه های زبان شناختی توجه دارند، اما «ون لیوون» معتقد است که مؤلفه های جامعه شناختی معنایی شناختی عمیق تر از متن ارائه می دهند. در این مقاله کوشش شد با به کار بستن الگوی ون لیوون، به واکاوی معنای عنصرِ «غیر دیگری» در دو روزنامة عهد مشروطیت، قانون و کاوه، پرداخته شود. به ویژه تلاش شد بازآفرینش مقولة دیگری در قالب کارگزاران اجتماعی صورت پذیرد، افرادی که در هیئت انسان های کوشش گر تلاش می کنند اوضاع جامعه را بهبود بخشند. پژوهش، با بهره گیری از انواع پوشیده و صریح ارجاع به کارگزاران در قالب فعال منفعل سازی، مشخص سازی تشخص زدایی، نام دهی، طبقه بندی کردن، انتزاعی سازی و تعیین ماهیت انجام گرفت.
تحلیل انتقادی گفتمان اقتصادی اشعار خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶ (پیاپی ۸۱)
حوزههای تخصصی:
آثار ادبی محمل بسیاری از ضابطه ها، ارزش ها، هنجارها، باورها، ساختارها و ابعاد وجودی، فرهنگی و اجتماعی زمان خویش هستند. بسیاری از واقعیت های اجتماعی و فرهنگی سده های گذشته در بطن آثار ادبی بازمانده از آن دوران قابل شناسایی و پی گیری اند. رویکرد انتقادی در تحلیل گفتمان متون ادبی، شناخت دقیق تری از تظاهرات گوناگون فرهنگی و اجتماعی، شئون زندگی و نظام های فکری مردم جامعه صاحب این آثار به دست می دهد.
مقوله اقتصاد ازجمله ساختارهای اجتماعی و فرهنگی ای است که در پژوهش های ادبی کمتر در کانون توجه قرار گرفته است. بررسی گفتمان اقتصادی در متون ادبی می تواند دیگر گفتمان های اجتماعی، فرهنگی و اندیشگانی حاکم بر بستر زمانی خلق این آثار را نیز آشکار سازد. ازاین رو، این مقاله با انتخاب اشعار خاقانی شروانی، به تحلیل انتقادی گفتمان اقتصادی اشعار این شاعر باریک اندیش می پردازد. هدف آن است تا با کمک این رویکرد، تأثیر نوع اندیشه اقتصادی آن روزگار و فرهنگ ناشی از آن در ساخت زبانی، صوری و محتوایی اشعار شاعر بررسی، و چرایی حاکمیت فرهنگ اقتصادی خاص آن دوران نیز تحلیل و تبیین شود.
نتیجه این پژوهش نشان می دهد که بر ساختار اقتصادی دوران خاقانی، گفتمان لزوم شکاف طبقاتی و تجمل گرایی حاکم بوده و این دو مقوله به کمک گفتمان قدرت ناشی از ثروت، در فرهنگ اقتصادی زمان، طبیعی و نهادینه شده اند.
تحلیل گفتمان سه دوره اجرایی جمهوری اسلامی ایران در زمینه وضعیت اجتماعی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با اتخاذ روش تحلیل انتقادی گفتمان، در صدد پاسخگویی به دو پرسش اساسی است: در رابطه با تحول در وضعیت اجتماعی زنان، طی سه دهه گذشته بعد از انقلاب اسلامی، چه گفتمان هایی در نهاد اجرایی کشور شکل گرفته است؟ و با توجه به گفتمان های احصا شده، زنان چه جایگاهی در این گفتمان ها دارند؟ نتایج تحلیل اثبات می کند گفتمان دوره سازندگی توسعه گرای نظارت محور است، چرا که رویکردی نظارتی و مصرف محور به زنان داشته است. گفتمان دوره اصلاحات، لیبرال گرای مشارکت محور نام گذاری شده است، چرا که با اتخاذ رویکرد لیبرال، سعی در توسعه مشارکت اجتماعی زنان داشته است؛ و بالاخره دوره عدالت و مهرورزی، گفتمانی را اتخاذ کرده است که آن را گفتمان توده گرای وظیفه محور می نامیم، چرا که از یک سو، مشارکت اجتماعی زنان را در حضور توده وار اجتماعی تاویل می کند و از سوی دیگر، با اتخاذ رویکردی مرتجع، مکررا وظایفی مانند مادری و همسری زنان که در رابطه با مردان موضوعیت دارند را بازتولید می کند.
تحلیل گفتمانی بیداری اسلامی در اندیشه مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیداری اسلامی در جهان، نقطه عطف نظم نوین جهانی و تغییر در معادلات بین المللی است. مقام معظم رهبری به عنوان بیدارگر جهان اسلام، افق بیداری اسلامی را در سخنان خود تبیین کرده اند. هدف این نوشتار بررسی اندیشه مقام معظم رهبری در موضوع بیداری اسلامی با استفاده از "" تحلیل انتقادی گفتمان "" است. این روش در تحلیل ساختار زبان گفتاری مانند: گفت وگوها، مصاحبه ها وسخنرانی ها و... کاربرد دارد. یافته های تحقیق نشان می دهد که واژگان اسلام با 162 بار تکرار، بیگانگان با 156 بار تکرار، مردم با 113 بار تکرار و انقلاب با 41 با تکرار از بیشترین فراروانی در موضوع بیداری اسلامی برخوردار است. احیاء و تجدید عزت و کرامت ملی و اسلامی، بر افراشتن پرچم توحید و اسلام، ایستادگی در برابر نفوذ و سلطه آمریکا، صهیونیسم و اروپا، مبارزه با رژیم غاصب و دولت جعلی صهیونیست، حضور همیشگی مردم در صحنه مبارزه، سرنگونی حکام مستبد و عمال استکبار مولفه های اصلی بیداری اسلامی در گفتمان مقام معظم رهبری است.
تأثیر ژانر بر کارکرد گفتمانی شخصیت های زن در رمان نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله قصد دارد چگونگی تأثیر ژانر فانتزی بر کارکرد گفتمانی شخصیت های زن در رمان نوجوان و تمایل یا عدم تمایلشان به هنجارگریزی های جنسیتی را بررسی کند. بدین منظور دو رمان نوجوان به نام های بازگشت هرداد نوشته فریبا کلهر و پریانه های لیاسند ماریس نوشته طاهره ایبد را مورد بررسی قرار می دهیم. نوجوانان دختر قهرمان این دو رمان هستند و موضوع هر دو رمان پیروز شدن بر نیرویی متافیزیکی و آرام کردن دریاها است. هر اثر فانتزی به هرحال کم و بیش ریشه در دنیای رئال دارد و هرچه ساختار فانتزی اثر با فاصله گیری بیشتر از دنیای رئال بنا گذاشته شود، مجال بیشتری برای شکستن کلیشه های گفتمانی دنیای واقعی به دست می دهد. طبیعی است آثار فانتزی از لحاظ میزان بهره گیری از تخیل یا تطابق با واقعیت با هم متفاوتند. بنابراین هدف این مقاله مقایسه کارکرد گفتمانی شخصیت های زن، جایگاه اجتماعی آن ها، نسبت میان گفتمان بازنمایی شده در رمان و گفتمان اجتماعی فضای ایران و درنهایت میزان فاصله گیری از دنیای رئال در ساختار فانتزی رمان ها و تأثیر آن بر بازتاب موارد ذکر شده است. بدین منظور از شیوه «تحلیل انتقادی گفتمان» براساس متد نورمن فرکلاف استفاده می شود. بررسی ها نشان می دهد با وجود هنجارگریزی های جنسیتی در هر دو رمان که تحت تأثیر ژانر فانتزی آثار شکل گرفته است، بازگشت هرداد به دلیل دنیای فانتزی گسترده تر و عمیق تر از گفتمان اجتماعی معاصر ایران دور تر شده است و شخصیت محوری دختر کم تر تحت تأثیر هنجارهای جنسیتی ایرانی است.
تبیین انگیزه های برجسته سازی، حاشیه رانی و غیریت سازی در رباعیات خیام براساس تحلیل انتقادی گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، به تبیین انگیزه های «غیریت سازی»، «برجسته سازی» و «به حاشیه رانی» در بعضی از رباعیات خیام، که این ویژگی ها در آنها برجسته است، پرداخته شده است. غیریت سازی یکی از روش های دست یابی به انگیزه های پنهان در ورای متون ادبی است که ازطریق تحلیل گفتمان متن با جامعه شناسی و علوم سیاسی در پیوند مستقیم است. در هر گفتمان براساس «منطق هم ارزی» و «منطق تفاوت» می توان به تبیین روابط غیریت سازانه موجود در متون ادبی پرداخت؛ بدین معنی که در هر گفتمان، یک قطب مثبت باعنوان «ما» و با هویت «خودی» برجسته می شود و دربرابر آن، قطب منفی دیگر، باعنوان «آنها» و با هویت «دیگری» به حاشیه رانده می شود. در این پژوهش از روش های تحلیل گفتمان سیاسی اجتماعی لاکلا و موفه و همچنین روش تحلیل انتقادی گفتمان نورمن فرکلاف استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش به صورت توصیفی و تحلیلی است. خیام در تعدادی از رباعیات خود از این شیوه برای ابراز مقاصد خود بهره برده است. با تبیین و توصیف این موارد به این نکته پی خواهیم برد که چرا و بنابر چه دلایلی خیام درپی نوعی قطبیت سازی در رباعیات خود بوده است و نیز درخواهیم یافت که خیام، علاوه بر طرح دیدگاه های فلسفی در رباعیات، چگونه درصدد ابراز انگیزه های سیاسی و انتقادی ورای گفتمان های خود بوده است.
گفتمان اصلاح معرفت دینی در عصر مشروطه(مطالعه ی موردی: روزنامه ی حبل المتین تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال هشتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۳۱
129-152
حوزههای تخصصی:
مواجهه ی نخبگان ایرانی عصر مشروطه با تمدن غربی زمینه ساز فرآیند فرهنگ پذیریِ مفاهیم و دستگاه های اندیشه ی غربی از سوی اندیشه وران این برهه ی تاریخی و به تبع آن صورت بندی گفتمان های سنت گرا، تجددگرا و اصلاح معرفت دینی شد. بازتابندگی باورداشت های این گفتمان ها در زیست جهان کنونی ایران ضرورتی حیاتی به بازاندیشی شاخصه های گفتمان های مزبور می دهد. بازشناسی شاخصه های گفتمان اصلاح معرفت دینی در روزنامه ی حبل المتین تهران پاسخی بدین ضرورت است. تحلیل انتقادی گفتمان چارچوبی نظری است که با تکیه بر آن از شاخصه های گفتمان اصلاح معرفت دینی در روزنامه ی حبل المتین پرده برداری می کنیم. از کاربست این چارچوب نظری چنین برداشت می شود که مؤلفه های بافتار تاریخی عصر مشروطه همچون ورود اندیشه های جدید، استبداد، استعمار و شکست اصلاحات سیاسی تعین بخش «مناسبات شریعت و تجدد» به مثابه ی گره گاهی بود که گفتمان اصلاح معرفت دینی حول آن مفصل بندی شد. احیای آموزه های قرآنی، بازگشت به اسلام اصیل، بازتعریف نقش روحانیت، ضرورت وحدت مسلمانان و رعایت حقوق اقلیت های دینی مهم ترین شاخصه های گفتمان اصلاح معرفت دینی در روزنامه ی حبل المتین بود که به واسطه ی کنش بیناگفتمانی جذب عناصر گفتمان های سنت گرا و تجددگرا حول گره گاه «مناسبات شریعت و تجدد» مفصل بندی شد.
اسلام هراسی در سریال های تلویزیونی آمریکایی: تلفیق تحلیل انتقادی گفتمان و دستور طرح بصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای مدرن امروز، نقش رسانه در شکل دهی مستقیم و غیرمستقیم به افکار عمومی انکارناپذیر است. ازاین رو، تلویزیون، به عنوان مهم ترین و بانفوذترین رسانة جهان، توجه صاحبان قدرت را برای به دست گرفتن افکار عمومی به خود جلب می کند. در این تحقیق، نقش سریال های تلویزیونی آمریکایی در گسترش پدیدة اسلام هراسی که پس از وقایع 11 سپتامبر فزونی یافته، بررسی شده است. برای این منظور، سریال میهناز شبکة شوتایماز دو جنبة مکالمات و تصاویر تحلیل شده است. برای تحلیل مکالمات، از رویکرد فرکلاف در چارچوب تحلیل انتقادی گفتمان و برای تحلیل تصاویر، از رویکرد کرس و ون لیوون به نام «دستور طرح بصری» استفاده شده است. در مکالمات در بُعد توصیف، ابزارهای قرابت، تکرار، پیش انگاری، قاب بندی، برجسته سازی، کمرنگ سازی و حذف درجهت نمایش چهره ای منفی از اسلام شناسایی شدند. ازلحاظ بصری نیز مفاهیم فرآیند تحلیلی، فرآیند روایی و پرسپکتیو این نقش را برعهده داشتند. موارد گفتمانی و بصری تحلیل شده نشان می دهند که این سریال دارای عناصری است که ازلحاظ گفتمانی، بصری و یا ترکیبی از هردو، ممکن است به ترویج اسلام هراسی کمک کنند. همچنین، ترکیبی از این دو رویکرد در تحلیل انتقادی رسانه پیشنهاد می شود.
تحلیل گفتمانی رساله های ردیه بر تصوف در عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۶
119-144
حوزههای تخصصی:
رابطه متعارض و چندبعدی حوزه های تشیع، تصوف و سلطنت در دوره صفویه، سبب شکل گیری گفتمان ها، گزاره ها و کنش های گفتمانی خاصی در آن دوران شده است. این رابطه حول محور تلاش برای کسب مشروعیت سیاسی و اجتماعی و با هدف تثبیت نظم گفتمانی مطلوب شکل گرفته است. در این بین، می توان ردیه های اعتقادی صوفیه و روحانیت شیعی را رسانه هایی سیاسی و عقیدتی با هدف بیرون راندن گفتمان رقیب از میدان مشروعیت سیاسی و اجتماعی دانست. در این نوشتار می کوشیم نوع مواجهه ردیه های فارسی بر تصوف را در دوره صفویه با گفتمان های پیرامون تصوف بررسی کنیم. این تحلیل در دو سطح متنی و فرامتنی انجام می شود. در تحلیل متن با استفاده از ابزارهای زبان شناسی انتقادی، در پی شناخت گزاره ها و شگردهای اقناعی و جدلی متون در مواجهه با تصوف و صوفیه بوده ایم و در تحلیل فرامتنی کوشیده ایم ساختارهای تاریخی مؤثر بر رویکرد مؤلفان و رابطه متون را با سازوکارهای مؤثر تاریخی بررسی کنیم. از منظر این نوشته، مؤلفان ردیه ها کوشیده اند با شگردهایی چون تخریب شخصیت مشایخ و بافت زدایی از معارف صوفیه، به بیگانه سازی گفتمان های حول محور تصوف و بازتولید فاصله ایدیولوژیک بین تصوف و تشیع بپردازند. گزاره گفتمانی عمده این رساله ها، نفی هرگونه رابطه تاریخی و معرفت شناختی بین تصوف و تشیع است. رویکرد معتدل برخی نخبگان آن دوران را در انتقاد از تصوف می توان تلاشی برای تثبیت نظم گفتمانی مطلوب با تقسیم تصوف به دو قطب منفی و مثبت دانست.
گفت و گو و روابط قدرت در داستان رستم و اسفندیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۶
175 - 193
حوزههای تخصصی:
داستان رستم و اسفندیار نشان دهنده تعارضِ درونی در ساختار قدرت رسمی و چگونگی شکل گیری مقاومت در برابر گفتمان غالب قدرت است. این تعارض و درگیری در داستان با شگردهای روایت، گفت وگو و مکالمه وبرخی ساخت های بلاغی مطرح می شود. در این مقاله به بررسی و تحلیل مکالمه وگفت وگو به مثابه بخشی از تحلیل انتقادی گفتمان پرداخته ایم و از برخی مؤلفه های کاربردشناسی زبان نیز در تحلیلِ گفت وگوهای دو شخصیت اصلی داستان یعنی رستم واسفندیار بهره برده ایم. این بررسی نشان می دهد که مناسبات روابط قدرت در دربار و نهادهای سیاسی ایران، زبان و ساختار داستان رستم و اسفندیار را از بار ایدئولوژیک سرشار و بلاغت گفتمانی قدرت را بر آن حاکم کرده است. اسفندیار نماینده قدرت دینی و سیاسی و رستم نماینده قدرت پهلوانی و ملی است که علی رغم میل باطنی درگیر نبردی ناخواسته و تن به تن می شوند. گفتمان قدرت باعث عمل کرد زبان در بافت خاص و شیوه بلاغی ویژه ای شده است که وقتی از صافی ذهن حماسه پرداز فردوسی گذشته است باعث ایجاد دست گاه گفتمانی جدید با هویت تازه ای شده است.
مقایسۀ قدرت دو شخصیت محوریِ رمان آتش بدون دود (با استفاده از «نظریۀ نابرابری قدرت در دیالوگ» فرکلاف و مدل مایکل شورت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره نهم آذر و دی ۱۳۹۷ شماره ۵(پیاپی ۴۷)
147-171
حوزههای تخصصی:
در جستار پیش رو، سعی کرده ایم با توجه به نظریۀ «نابرابری قدرت در دیالوگ» فرکلاف، با بررسی دیالوگ های بین شخصیت های متضاد و هم تراز، در رمان آتش بدون دود نادر ابراهیمی، به شناخت شخصیت های قدرت مدار یا منفعل بپردازیم و از نگاه و جانب داری های ایدئولوژیک نویسنده رمز گشایی کنیم . برای نظم بیشتر این چارچوب نظری، از پرسش های مطرح شده در مدل پیشنهادی شورت ( 1996 ) برای شناخت قدرت در دیالوگ نیز استفاده شد، تا نوع روابط و نحوۀ تسلط قطب های شخصیتی داستان «گالان پهلوان متکی بر قدرت بدنی» و « آلنی قهرمان متکی بر قدرت فکر و اندیشه» تجزیه و تحلیل شود. تجزیه و تحلیل داده های بررسی شده، حاکی از آن است، نحوۀ برخورد دو شخصیت محوری رمان، در دیالوگ با دیگران، نسبت مستقیم با فراز و نشیب های دوران زندگی آنان دارد. دیالوگ های گالان با اطرافیانش به افراد خاصی محدود است و به مرور این دایره تنگ تر می شود و به همراه آن، از قدرت او نیز کاسته می شود و با مرگش، هژمونی زورگویی و تسلط قهری و اجباری او پایان می پذیرد. در حالی که، آلنی نه تنها با همۀ مردم به خصوص، زنان و اقشار طبقۀ پایین اجتماع وارد گفت وگو می شود؛ بلکه آنان را وادار می کند تا محور گفت وگو با اطرافیانشان قرار بگیرند. این عمل، باعث افزایش پذیرش مرام فکری و سیاسی او می شود و بعد از مرگش نیز تفکراتش در سخن و عمل نسل بعدی به سرعت تکثیر می شود.
بررسی استعاره های ایدئولوژیکی در رمان «مدن الملح» عبدالرحمن منیف، بر اساس نظریه ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره آن گاه که در پیوند با ایدئولوژی، به عنوان یکی از مفاهیم اصلی تحلیل گفتمان انتقادی قرار گیرد، دیگر عنصری تزیینی و خارج از پوسته گفتمان نیست؛ بلکه منافع افراد در گروه خودی را تأمین می کند و در پی ضربه زدن به گروه غیر خودی است. این مسئله در آثار ادبی ای که رنگ ضداستعماری دارند به خوبی آشکار است. رمان «مدن الملح»، نوشته عبدالرحمن منیف، یکی از این آثاری است که ایدئولوژی ضد استعمار امریکایی در آن آشکار است. نگارندگان در این جستار با بهره گیری از روش تحلیل انتقادی گفتمان و بر اساس مطالعات کیفی برآنند کارکرد های استعاره را از منظر مربع ایدئولوژیکی ون دایک بررسی و تحلیل کنند. دستاورد تحقیق بیانگر آن است که عبدالرحمن منیف در رمان «مدن الملح» در توصیف گروه خودی (عرب ها) با کاربست استعاره، صفاتی همچون وطن خواهی، داشتن روحیه انقلابی، اتحاد و آزادمنشی را در متن القا می کند و در توصیف گروه غیر خودی (امریکایی ها و حکومت) ویژگی هایی همچون فریبکاری، خوف آفرینی، دخالت گری، تهاجم فرهنگی و دروغ کاری را به مخاطب القا می کند و به خوبی توانسته است تعارض میان عرب ها با حکومت و امریکایی ها را به تصویر بکشد. مهم ترین کارکرد استعاره در این رمان، مشروعیت وجود امریکا در کشور ها ی حوزه خلیج فارس است که به دلیل حمایت سردمداران از آنان و دادن وعده ها ی دروغین مادی، به آسانی محقق شده است. البته، نویسنده با دو ابزار طنز و عاطفه، کارکرد استعاره در رمان یادشده را به حداکثر رسانده است.
تحلیل گفتمان حدیثی شیعه؛ مطالعه موردی کتاب الحجه در کافی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال بیستم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
59 - 92
حوزههای تخصصی:
نقش خوانش های گوناگون میراث حدیثی شیعه در شکل دهی به کنش کاربران گفتمان های شیعی و کشمکش های گفتمانی بر سر تفسیری صحیح از این میراث، بازاندیشی جوامع حدیثی را بسیار ضروری ساخته است. بررسی کتاب الحجه از مجموعه حدیثی کافی به عنوان یک نمونه برای این بازاندیشی با بهره گیری از روش تحلیلِ انتقادیِ گفتمان، موضوع مقاله حاضر است. بر اساس پیش فرض این روش، هر متن فقط برساخته بافتار تاریخی خود نیست و می تواند با یک کنش بیناگفتمانی به یک راهبرد گفتمانی آفرینشگر تبدیل شود و نقشی برسازنده نسبت به بافتار تاریخی خود اجرا کند. کاربست این روش برای تحلیل کتاب الحجه نشان می دهد که شیخ کلینی (د.329ه.ق) به منظور یافتن راهی برای برون رفت از بحران های جامعه شیعه در عصر غیبت صغرا که با فراگیر شدن عقل گرایی شیعی هم زمان بود، دست به کنشی بینا گفتمانی زد. بر این اساس، او در کنار پذیرش دیدگاه حدیث گرایان قم درباره علم ائمه(ع)، می کوشید از برداشت متهم به تقصیر آنان فاصله بگیرد و با برجسته ساختن باورهای معطوف به وحیانی و الهامی بودن منابع علم ائمه(ع)، حیاتی تازه به عقل شیعی در آن شرایط بحرانی دهد.
تحلیل واژگان مرتبط با اجتماعیات در خمسه نظامی با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۳۹۸ شماره ۸۰
60 - 33
حوزههای تخصصی:
در گفتمان شناسی، دسته ای از واژگان را نشان دار می نامند که معانی فراتری از سطح قاموسی دارند. دقت در گزینش چنین واژه هایی در شعر، راهی است به سوی واقعیاتی که در بستر تاریخ جریان داشته اند. مسئله در شعر نظامی، این مسئله گاه به طرزی ناپیدا در بطن واژه های نشان داری است که شاعر برگزیده است. در این جستار، به گونه توصیفی تحلیلی و با مطالعه منابع مرتبط با تاریخ عصر نظامی، وقایع مؤثر بر ذهن هنرمند را در نظر گرفته ایم. سپس با استخراج و بررسی واژگان پربسامد و نشان دار در خمسه، به ارتباط معنی دار میان حضور این واژه ها در شعر و حوادث واقع در دوران زندگی او پرداختیم و به منظور تحلیلی روشمند، رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف را برگزیدیم. نتیجه نشان داد که زبان نظامی یک «کردار اجتماعی» است؛ یعنی در عین حال که روابط و هویت های اجتماعی آن را به وجودآورده ، سازنده آن هاست و ابزاری برای مبارزه در رفع نابرابری های «قدرت» است.
تحلیل انتقادی گفتمان دو اثر طنزآمیز «دیوان خروس لاری» از ابوالقاسم حالت و «مجموعه آثار محمد علی افراشته» بر اساس الگوی ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۴
57-88
حوزههای تخصصی:
موضوع این جستار تحلیل انتقادی گفتمان دو اثر طنزآمیز «دیوان خروس لاری» از ابوالقاسم حالت و «مجموعه آثار محمدعلی افراشته» به کوشش نصرت الله نوح، براساس الگوی ون لیوون (1996م.) است. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر قدرتهای حاکم و فرایندهای ایدئولوژیکی دوران پهلوی دوم بر میزان صراحت و پوشیدگی کلام در این دو اثر است. در این مقاله کارگزارانی که در این اشعار طنزآمیز حضور و مشارکت دارند براساس عوامل الگوی ون لیوون چون حذف، تشخص زدایی، مشخص سازی، نامشخص سازی، نامدهی، طبقه بندی، پیوند زدن، جدا کردن، جنس ارجاعی و نوع ارجاعی بررسی می شوند. دلیل انتخاب این دو اثر این است که دیدگاه های این طنزپردازان در دوران پهلوی دوم از آبشخورهای مشترک سیاسی و اجتماعی سرچشمه می گیرد؛ اما آنان ایدئولوژی و گرایشهای متفاوتی نیز دارند. بنابراین وجود مشترکات و مفترقات گوناگون، زمینه مقایسه میان آنها را فراهم می سازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد با اینکه هر دو طنزپرداز به پوشیده گویی تمایل بیشتری دارند و طبقه بندی و تشخص زدایی در اشعار آنان بیشترین بسامد را دارد؛ اما محمدعلی افراشته بر خلاف ابوالقاسم حالت با نامدهی کارگزارانی که بر مسند قدرت قرار دارند و هم چنین انتقاد از ارکان اصلی قدرت چون شاه، دربار، روحانیون و نیروهای امنیتی بر صراحت کلام خود افزوده است. محمدعلی افراشته هم چنین به دلیل گرایش سوسیالیستی از عامل جنس ارجاعی برای بازنمایی توده و خلق بیشتر بهره برده است. ابوالقاسم حالت نیز با کاربرد بیشتر عامل نامشخص سازی یعنی ضمایر و صفات مبهم، کلام خود را پوشیده تر کرده است.