مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
مهدی اخوان ثالث
منبع:
فرهنگ رضوی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۳
63 - 82
حوزههای تخصصی:
مهدی اخوان ثالث، شاعر توانای معاصر، از معدود شاعرانی است که با دو رویکرد متفاوت درباره امام رضاg سخن گفته است. مطالعه دفترهای شعری اخوان نشان می دهد که وی در دهه های نخستین شاعری خود نگاه خوش بینانه ای به ملزومات بیرونی و نمودهای اجتماعی مکتب رضوی ندارد؛ اما در اواخر دوره شاعری، این تلقی جای خود را به باور و فراتر از آن عشق و ارادت قلبی به مقام امام رضا g می دهد. این دگردیسی در نظام فکری اخوان ثالث به عنوان یک شاعر برجسته و دگراندیش معاصر بسیار حائز اهمیت است و نشان می دهد که شعر دگراندیش معاصر نیز از تأثیرات اندیشه رضوی برکنار نمانده است. نظر به اهمیت این موضوع، تحقیق حاضر در پی تبیین چگونگی و چرایی این دگردیسی اعتقادی است؛ به عبارتی در این پژوهش در پی پاسخ به این سؤالیم که تغییر دیدگاه اعتقادی اخوان به جایگاه امام رضا g چگونه و به چه دلایلی رخ داده است. روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی است. با مد نظر قرار دادن آرا برخی صاحب نظران و با تحلیل اشعار شاعر، نتیجه پژوهش نشان می دهد که دگردیسی معرفتی اخوان بر اساس دو فرضیه «تکامل» و «تناقض» قابل تبیین است؛ بر اساس فرضیه «تکامل»، شاعر با تجدید نظر در مواضع پیشین خود، سیری تکاملی را تجربه کرده و با ارادت به ساحت رضوی، بُعد دینی اعتقادی اندیشه اش را به کمال رسانده و بر اساس فرضیه «تناقض»، شاعر تا پایان عمر در حیرت و تناقض معرفتی به سر برده است.
تحلیل محتوای باور به معاد در شعرهای آزاد مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهدی اخوان ثالث، شاعر نوگرای معاصر، در بحبوحه نفوذ فرهنگ غربی، کوشید به فرهنگ ایرانی توجه نشان دهد و برای این منظور، آیین التقاطی و مبهم و خیالی مزدشتی را از تلفیق گرایش فردی و خیرخواهانه زردشت و گرایش اجتماعی و عدالت خواهانه مزدک پدید آورد. مقاله حاضر سعی داشته است با کاربرد روش توصیفی- تحلیلی از نوع تحلیل محتوا به این پرسش پاسخ گوید که آیا اخوان در باور به معاد، تا حد معادباوری ایرانیان باستان پیش رفته است؟ بر پایه دیدگاه پژوهشگران، مزدک از جهت اصول دین، پیرو آیین زردشت بوده است و در این آیین، برزخ و داوری فردی و چینودپل یا همان صراط و بهشت و دوزخ و داوری جمعی و کیفر نهایی گناهکاران برای رهایی آنان از کدورت گناه و سرانجام، فرشکرد، طرحی روشن دارد. این مقاله، سرانجام نتیجه می گیرد که ضمن 153 شعر نیمایی و 5 شعر سپید و جمعاً 158 شعر آزاد اخوان، 59 بار در 50 جزء شعر و 4 بار در 4 کل شعر و جمعا 63 بار در 33 شعر به موضوع معاد برمی خوریم و درصد شعرهای دارای موضوع معاد به نسبت شعرهای آزاد این شاعر، 88/20 است. با این حال، نگاه او به معاد، ضمن شعرهای آزاد وی، بیشتر نگاه دنیوی و گاه تشکیک آمیز و حتی تکذیب آمیز است و بنابراین با معادباوری ایرانیان باستان میانه ندارد.
حکایات تمثیلی در اشعار اخوان ثالث، مبتنی بر نظریات تحلیل گفتمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از قدیمی ترین و در عین حال، مؤثرترین ابزارهای ادبی، بیان مطلب در قابل یک حکایت تمثیلی است. در این شیوه، شاعر تلاش می کند تا معنای باطنی را که در تصور آورده و در واقع مشبه یک ساختار تشبیهی است، با ظاهری داستانی بیان کند که در جایگاه مشبهُ به آن ساختار قرار دارد. در پژوهش حاضر که از نوع بنیادی است و داده های آن از طریق مطالعات کتابخانه ای به دست آمده و این داده ها با روش تحلیل و توصیف، مبتنی بر نظریات تحلیل گفتمان و خصوصاً تحلیل گفتمان انتقادی بررسی شده اند، به دلایل و چگونگی بهره گیری مهدی اخوان ثالث، شاعر معاصر فارسی زبان، از این شیوه بیانی پرداخته شده است. اخوان که محتوای بسیاری از اشعار او را مسائل اجتماعی روزگار خویش تشکیل می دهد، به دلایل مختلف، از جمله: افزونی تأثیرگذاری بر مخاطب و نیز رعایت احتیاط سیاسی-اجتماعی از حکایت تمثیلی استفاده کرده است. در بسیاری از اشعار او که مبتنی بر حکایت تمثیلی است، مشبهٌ به ساختار گسترده تشبیهی، مسائلی همچون فقر، تنهایی، شرف، بی عدالتی و ارزشمندی فرهنگ ایرانی است، حال آنکه مشبه آن را حکایتهایی با موضوعات، وضعیت و شخصیتهای مختلف شکل می دهند. دست یابی نظام مند و هدفدار به مشبهُ به از طریق مشبه، با استفاده از روش سه مرحله ای فرکلاف کاملاً میسر است و می توان آن را به عنوان راهی برای تأویل صحیح حکایتهای تمثیلی پیشنهاد کرد، مشروط به آنکه مانند اشعار زمستان، میراث و مرد و مرکب اخوان، متن به عنوان یک کل یکپارچه از چنین تأویلی حمایت کند.
بررسیِ دلایل اُفت شعر مهدی اخوان ثالث پس از از این اوستا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هجدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۷۱
41-68
حوزههای تخصصی:
مهدی اخوان ثالث یکی از نامداران شعر معاصر است که شعرش در طول زمان تحولات قابل توجهی پذیرفته. او بعد از روی آوردن به شعر نیمایی و پس از اوج چشمگیری که در از این اوستا نشان داد، در مجموعه های بعدی به تدریج از آن اوج فاصله گرفت. با توجه به جایگاه رفیع شعر اخوان ثالث مسلماً باید عوامل مهمی این اُفت هنری را رقم زده باشند. پژوهش پیش رو در پی یافتن این عوامل با رویکرد «نقد تاریخی برون مبنا» و با بیان این مسئله که پیوند متقابلی میان آثار با موقعیت فرهنگی و اجتماعی مقطع تاریخی آفرینش آن ها وجود دارد، به سراغ زندگی و شعر اخوان ثالث رفته است. بر این مبنا، مسائل و عواملی محیطی ای که بر روحیه و عاطفه اخوان تأثیر گذاشته و موجب تغییر در ابعاد مختلف شعر وی شده، تحت عنوان «عوامل فرامتنی» و عواملی که درنتیجه عوامل فرامتنی ظهورشان در شعر اخوان، منجر به افول شعر وی شده است، تحت عنوان «عوامل متنی» تقسیم و بررسی شده اند. در پایان مشخص گردیده است که شرایط محیطی ای که پس از از این اوستا در زندگی اخوان به وجود می آید، موجب می شود که وی با همه مهارت و تسلطش، انگیزه و توان لازم را جهت سرودن اشعاری هم تراز با اشعار این مجموعه نداشته باشد.
دامنه و کارکرد بلاغت در سبک فردی مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی، از علوم نسبتاً جدیدی است که در آن، چهارچوب اثر ادبی بررسی می شود. مباحث «درون متنی» (مانند تصویرهای خاصی که اثر ادبی دارد؛ نگاه ویژه به مسایل روز؛ زبان خاص؛ دستور زبان خاص و ...) و برون متنی (مانند زندگی و سرنوشت پدیدآورنده اثر، زمان و مقطع خاصی که اثر پدید آمده و همان مقطع، سایه ای بر سرتاسر اثر گسترده است و ...) در ساختار یک اثر تأثیر می گذارند. در کنار اینها، سبک فردی، شاخه ای است که هم از سبک شناسی جدا شده و هم ارتباط تنگاتنگی با آن دارد. از طرف دیگر، نظام بلاغی و فصاحت یک-اثر، به گونه ای است که سبک فردی را برجسته می سازد. متن ادبی اگر بر پایه بلاغت استوار باشد پدید آورنده با اصول بلاغت آشنا باشد و به-صورت زیرکانه آنها را در نوشتار خود به کار بَرَد، سبک فردی خود را به صورت منحصربه فرد و شاخص مطرح می کند. تحلیل آثار مهدی اخوان ثالث، شاعر معاصر، نشان می دهد که پیوند عمی قی میان بلاغت و سبک فردی او وجود دارد. به گونه ای که این گونه در ذهن خواننده خطور می کند که شاعر با سُلطه بر بلاغت و آشنایی کامل با آن، سبک فردی خود را برگزیده است. در این مقاله، تحلیل محتوایی (Content Analysis) شیوه بررسی اشعار است که با استفاده از آن و تجزیه و تحلیل داده های متن، به ابعاد گوناگون سؤال های طرح شده پاسخ داده شده است.
درآمدی بر ظرفیت موسیقایی دفتر شعر «زمستان» اخوان ثالث(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پیوند دیرین و ناگسستنی ادبیات و موسیقی، موضوعی است که در ادوار مختلف همواره مورد توجه و تأمل قرار گرفته است. پژوهش پیش رو که در حوزه مطالعات میان رشته ای جای می گیرد، این ارتباط را در دفتر شعر زمستان مهدی اخوان ثالث با رویکردی توصیفی تحلیلی و از منظر موسیقی دستگاهی ایران واکاوی کرده است. توجه ویژه اخوان ثالث به مقوله موسیقی شعر و تعدد آثار منتشر شده موسیقایی مبتنی بر اشعار دفتر زمستان موجب گردید تا به بررسی و کشف ظرفیت های موسیقایی موجود در این دفتر برآییم. در این پژوهش، با بررسی آلبوم های موسیقی «زمستان است»، «فریاد» و «هم آواز پرستوهای آه» به بازنگری و تحلیل آثار موسیقایی برگرفته از اشعار دفتر زمستان پرداخته و عوامل ایجاد آهنگ و موسیقی در شعر نو را متناسب با ساختار این آلبوم ها در فضای موسیقی کلاسیک ایران مورد توجه قرار داده ایم. برآیند این بررسی دستیابی به شناخت بیشتر نسبت به غنای موسیقایی اشعار اخوان ثالث و میزان تطبیق پذیری شعرهای او با موسیقی دستگاهی ایران بوده است.
بررسی ابعاد بینامتنیت واژگانی و تصویری شفیعی کدکنی با اخوان و شاملو
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵
126 - 146
حوزههای تخصصی:
محمدرضا شفیعی کدکنی از شاعران معاصر است که در شعر خود رابطه بینامتنی گسترده درزمانی و همزمانی داشته است؛ او هم به شکلی گسترده از میراث غنی ادب فارسی در شعر خود سود جسته و روابط بینامتنی گستردهای با شاعران سنّتی فارسی و بخصوص حافظ داشته و هم آشنا به جریانات شعری معاصر و شاعران برجسته معاصر بوده و روابط بینامتنی در سطوح مختلف با شاعران معاصر داشته است. روابط بینامتنی او با شعر سنّتی، بسیار مورد کاوش قرار گرفته و مظاهر این رابطه بینامتنی توسط پژوهشگران، مورد بررسی و مداقّه قرار گرفته است. با توجه به حجم قابل توجه پژوهشها در زمینه رابطه بینامتنی درزمانی، رابطه بینامتنی شفیعی کدکنی با شاعران معاصر چندان مورد پژوهش قرار نگرفته است و به شکلی بسیار گذرا و خلاصه وار اشاراتی به آن شده است. در پژوهش حاضر، با نظر به خلأ موجود در این بخش، تلاش شد تا رابطه بینامتنی شفیعی در ساحت واژگان و تصاویر شعری با دو تن از شاعران برجسته معاصر؛ مهدی اخوان ثالث و احمد شاملو مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد و ابعاد رابطه بینامتنی او با این شاعران در این دو ساحت با پرداختن به نمودها و مظاهر این رابطه، آشکار گردد. نتیجه پژوهش روشن میسازد که رابطه بینامتنی با شعر معاصر نیز بخش قابل توجّهی از رابطه بینامتنی شفیعی کدکنی را شامل میشود.
آرمان شهر در شعر مهدی اخوان ثالث
حوزههای تخصصی:
اندیشه آرمان شهر یا مدینه فاضله، یکی از مقولاتی است که نخست در فلسفه بدان پرداخته شد و سپس در مکاتب فکری و هنری گوناگون مورد توجه قرار گرفت. آرمان شهر یعنی سرزمینی بی نقص و فرا واقعی که از بدی ها و کاستی های دنیای واقعی و جهان پیرامون ما خالی است و در آنجا آمال و آرزوهای بشری برآورده می شود. چنین اندیشه ای به تدریج در شعر و هنر و ادبیات رسوخ کرد و همچون گریزگاهی امن، منزل و مقصود عدّه کثیری از اندیشمندان و هنرمندان گردید. افلاطون، اندیشه آرمان شهر را به صورت رسمی بنا نهاد و فلاسفه دیگر؛ چون ابن سینا و فارابی و خواجه نصیر آن را ادامه دادند، و سپس در حوزه ادبیات، به ویژه شعر، نفوذ یافت؛ به گونه ای که می توان شاعران آرمان شهر را نمایندگان ادبی این مقوله فلسفی دانست. در ادبیات آرمان شهری دوره معاصر، مهدی اخوان ثالث جایگاه ویژه و ممتازی دارد؛ زیرا شاعری آرمان گرا و جامعه محور است. در این مقاله، انواع آرمان شهر و نگاه ویژه اخوان ثالث به هر یک از آن ها را بررسی می گردد. نتیجه پژوهش نشان داده می شود اخوان ثالث چه در کمیّت و چه در کیفیت، سرآمد دیگر شاعران آرمان شهری است. آرمان شهرهای اخوان، یا از جنس زمینی است یا از نوع آسمانی. قسم زمینی آن برآمده از ناخرسندی ها و دغدغه های این جهانی شاعر است و قسم آسمانی آن، زاییده دغدغه های آن جهانی اوست. اخوان ثالث، هر یک از این آرمان شهرها را به اشکال و انواع گوناگون در اشعارخود مطرح کرده است. از آنجا که اندیشه آرمان شهر برآمده از برخی دغدغه ها و ناخرسندی های شاعر است، می توان گفت دین، جامعه، انسان، سیاست و ایران باستان، مقولات بنیادینی است که اخوان ثالث آرمان شهرهای خویش را بر آن ها بنا کرده است.
کاربردهای اسطوره ای رنگ در شعر اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۱
235 - 258
رنگ به عنوان یکی از عناصر محسوس شعری در شعر مهدی اخوان ثالث با جنبه های نمادین و اسطوره ای پیوند می خورد. این شاعر نوپرداز باستان گرا بر شعر کهن و مفاهیم اسطوره ای تسلط دارد، و از این مفاهیم بارها در توصیف اوضاع اجتماعی دوره خود استفاده می کند، درواقع کاربرد انواع رنگ ها بازتاب نمادین نحوه نگرش و تفکر او است. کاربرد فراوان انواع رنگ ها در اشعار نیمایی اخوان که عرصه بروز و ظهور اسطوره نیز هست . نوع نگرش و باورها و ذهنیات او را درباره اوضاع و احوال روزگارش نشان می دهد. همچنین شعر عرصه بروز و نمود بخش های نهان و تاریک نهاد اوست و در واقع ناخودآگاه او را نمایان می سازد؛ آن بخش هایی که در جامعه هم عصر او به سادگی امکان بروز و ظهور ندارند، در قالب رنگ ها به تصویر کشیده می شوند، رنگ هایی که از گذشته های دور تاکنون نماد مفهوم و مضمونی خاص هستند. اخوان ثالث از رنگ های متعددی برای بیان دقیق تر مضمون های مدنظرش استفاده کرده است: سپید و سیاه و سبز و سرخ و زرد و آبی پربسامدترین رنگ هایی هستند که در شعر او نماد موضوعات گوناگون طبیعی، انتزاعی یا اجتماعی قرار گرفته اند. همچنین او از رنگ هایی چون لاژوردی، شنگرف، نیلی، زنگار، زبرجد، سیمگون و خضرا که در شعر کهن و سبک خراسانی کاربرد داشته اند بهره گرفته است.
سبک شناسی روایت در شعر اخوان ثالث (با تأکید بر نقد روایی نشانه ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی روایت، بخصوص برای تحلیل روایی شعری که صرفا به قصد قصّه گویی و داستان پردازی سروده نمی شود، ابزاری کارآمد در اختیار منتقد قرار می دهد و تا حدود زیادی از تأثیر سلیقه های شخصی در نقد می کاهد. در این مقاله ابتدا شعر مهدی اخوان ثالث را از منظر نشانه شناسی بررسی کرده ایم و سپس برمبنای کمیّت و کیفیّت نشانه ها و رمزگان به کاررفته در متن، ساختار روایی آن را تحلیل نموده ایم. علت انتخاب اخوان ثالث برای نقد روایی آن بوده است که وی شاعری تاثیرگذار و نیز قصه گوست. بررسی ما نشان می دهد که اخوان از سمبولیسم برای بیان مقاصد خود بخوبی بهره برده است و برخلاف هم عصرانش، سمبولیسم مورد استفاده او نه در حیطه معنا، که بیشتر در حیطه فرم، شکل می گیرد. او در روایت گری به بهترین نحو عمل کرده و از توالی تصاویر و توالی فضاسازی به عنوان دو شگرد روایتی بهره برده است. اخوان توانسته است برخلاف جریان رایج روزگار خود، نمادسازی شکلی را بر نمادسازی مفهومی ارجحیت داده و با به اشتراک گذاردن عینیت با مخاطب خود، ذهنیت وی را در برداشت و تاویل آزاد بگذارد. به این ترتیب قضاوت از روایات شعری او حذف شده و متن از تبدیل شدن به بیانیه های سیاسی و اجتماعی به دور مانده است. نتیجه این نوع نمادپردازی، ارائه روایت به شکل پرداخت تصویری است که گاه به دلیل نوع استعاره های به کار رفته در آن به سمت روایات نمایشی نیز میل کرده است. در این روایات، هرجا نمادگرایی تضعیف شده، تمثیل های مستحکم و پرمایه ای جایگزین آن گردیده است و مجموع این عوامل سبب شده اشعار او پس از سال ها همچنان در اذهان باقی بماند. در شعرهای اخوان گاه اندک مایه هایی از رمانتیسم، رئالیسم و حتّی سوررئالیسم نیز وارد شده است، امّا وجهه بارز و شاخص روایتگری وی، همان سمبولیسم پخته و بیشتر اجتماعی است.
نقد و تحلیل عناصر داستان در ده نمونه از شعرهای روایی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به نقد و تحلیل عناصر داستان در گزیده ای از شعر های روایی شاعران معاصر اختصاص یافته است. در این پژوهش، پس از مقدّمه که اشاره ای به اشعار روایی است، مهمترین عناصر داستان: شامل پیرنگ (طرح)، شخصیّت، دیدگاه، فضا و صحنه در ده شعر روایی معاصر بررسی شده است. برخی از این شعر های روایی دارای پیرنگی ساده و بر اساس زمان خطّی، و برخی دیگر پیچیده اند و بر اساس زمان غیر خطّی گسترش می یابند. شخصیّت های این شعر ها ساده، تمثیلی و در مواردی پویا هستند و شاعران با توصیفات مستقیم و غیر مستقیم، آنان را به خواننده معرفی می کنند. این شعر ها از زوایای مختلفی چون دانای کل (راوی سوم شخص)، منِ راوی (راوی اوّل شخص) و گفت و گو روایت می شوند و در بعضی از این شعر های روایی، مکالمه، عنصر درونی متن روایی است. شاعران با توصیف شخصیّت ها و محیط اطرافشان صحنه آرایی می کنند و این توصیفات فضایی کاملاً طبیعی را برای خواننده ترسیم می کند که زمان و مکان آنها کلّی است.
بررسی نقش همخوان ها در آفرینش فضای حزن و گریه(مقایسه اشعار اخوان ثالث با شاملو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
55 - 87
حوزههای تخصصی:
در اشعار کلاسیک فارسی، بیش از همه، وزن های عروضی بودند که سبب تهییج عواطف شده و احساسات خواننده را برمی انگیختند و او را در فضای مورد نظر قرار می دادند و بدین گونه، تصویر و خیال را برجسته می کردند. ولی در شعر معاصر به ویژه شعر نیمایی، با دخل و تصرف در وزن های عروضی، از طریق موسیقی درونیِ حاصل از ترکیب، تکرار و نحوه پراکندگی آواهاست که القای احساسات و فضا، صورت می گیرد؛ زیرا هر آوا با طنین خاص خود و بسته به واجگاه و نحوه تولیدش در اندام های گفتار، تأثیر روانی و موسیقایی ویژه ای بر خواننده می گذارد و احساس و در نتیجه فضای خاصی را تداعی می کند. تسلط مهدی اخوان ثالث بر زبان فارسی و تلفیق واژه های کهن، امروزی و محاوره در آثارش و قافیه اندیشی او، اشعار وی را نمونه خوب و متمایزی برای بررسی تأثیر آواها و موسیقی آن ها در آفرینش فضا، بدل نموده است. در این مقاله نقش همخوان ها در آفرینش فضای شعری آثار نیمایی این شاعر برجسته بررسی شده است. همچنین برای تبیین بیش تر مطلب، مقایسه ای با همخوان های مؤثر در فضاسازی اشعار شاملو نیز به عمل آمده است.
متناقض نمایی ( پارادوکس) در اشعار مهدی اخوان ثالث
حوزههای تخصصی:
متناقضنمایی، یکی از شگردهای زبانی است که باعث آشناییزدایی در کلام و برجستگی آن میشود. این ترفند ادبی، از موضوعاتی است که در شعر معاصر فارسی، به ویژه شعر اخوان ثالث کمتر به آن پرداخته شده است. در مقاله حاضر سعی بر آن است تا با روش تحلیل محتوا، عوامل ظهور پارادوکس و گونههای آن در شعر اخوان ثالث مورد بررسی قرار گیرد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که تصاویر و تعابیر پارادوکسی در شعر اخوان غیر از ارزش ادبی، با تفکرات وی پیوندی عمیق و تنگاتنگ دارد. او بسیاری از مسائل سیاسی و اجتماعی و... را که بیان آنها به صورت صریح ممکن نیست، با کمک زبان و تصاویر پارادوکسی ممکن و آشکار میسازد. وی برای انتقال معانی مورد نظر خویش از هر دو نوع پارادوکس ترکیبی و تعبیری بهره جسته است. این در حالیست که پارادوکسهای تعبیری جایگاه ویژهای (بسامد بالایی) را در شعر وی به خوداختصاص دادهاند. کلیدواژهها: شعر معاصر فارسی، مهدی اخوان ثالث، پارادوکس، مسائل سیاسی اجتماعی، مسائل عاشقانه
واکاوی مؤلفه های رئالیسم در اشعار «محمد عفیفی مطر» و «مهدی اخوان ثالث»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
225 - 241
حوزههای تخصصی:
جامعه و ادبیات رابطه ای متقابل و دو سویه دارند و آثار ادبی محصول و مولود حیات و محیط اجتماعی هستند. رئالیسم در واقع همان نمایش زندگی واقعی جامعه ی بشری و پرداختن به واقعیتها و مسائل موجود در جامعه و بیانگر احساس مسئولیت و توجه شاعران و نویسندگان نسبت به واقعیت های ملموس جامعه است که پس از جنگ جهانی دوم نیز با پررنگ تر شدن تلاش های صهیونیسم ها این احساس تعهد ادیبان در برابر واقعیت های جهان اسلام بیش از پیش چهره نمود. «محمد عفیفی مطر» و «مهدی اخوان ثالث»، در دو جامعه با شرایط اجتماعی مشابهی زندگی می کنند و با توجه به زمینه های فکری و عقیدتی مشترک، دارای دیدگاه های مشترکی در برخورد با مسائل اجتماعی موجود هستند. این مقاله ضمن تعریف مکتب رئالیسم و معرفی این دو شاعر برجسته مصر و ایران، و بررسی اشعار انقلابی شان، تلاش دارد به بیان مهمترین مؤلفه های رئالیسم در اشعار آنها بپردازد. که عبارتند از: وطن دوستی، تداوم اعتراض به مستبدان، انتظار برای آزادی و نابودی ظلم و ستم، فقر و گرسنگی و عشق به مادر.
جایگاه مهدی اخوان ثالث در نیماپژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پارسی معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
165 - 187
حوزههای تخصصی:
نیما یوشیج به سبب شیوه و قالب جدیدی که در شعر فارسی ایجاد کرد، «پدر شعر نو» لقب گرفت؛ اما نیما در مسیر دشوار رواج و تثبیت قالب تازه اش تنها نبود و دوستداران و پیروانی به یاری او شتافتند. مهدی اخوان ثالث یکی از شاخص ترین پیروان نیماست که در حوزه معرفی شعر نیما و ویژگی های آن به عقیده بسیاری از پژوهندگان دارای جایگاهی برجسته است. مقاله پیش رو می کوشد تا جایگاه واقعی اخوان ثالث را در این حوزه تبیین کند. برای رسیدن به این هدف، ابتدا با کاوش در نشریات چهار دهه نخست قرن چهاردهم به شناسایی شناسانندگان پیش از اخوان و بررسی مقاله ها و نوشته های آنان پرداخته شده است، سپس مقاله «نوعی وزن در شعر امروز فارسی» به عنوان مهمترین و تأثیرگذارترین مقاله اخوان درباره نیما واکاوی شده و دلایل اهمیت این مقاله و جایگاه برجسته آن در عرصه نیماپژوهی ذیل پنج بخش تشریح گردیده است. در پایان مشخص می شود با وجود گام های مؤثری که کوشندگان دیگر در راه شناساندن نیما و شعرش برداشته بودند، مقاله اخوان اقدامی بسیار مهم و تأثیرگذار در تئوریزه کردن و شناساندن شعر نیمایی، ظرایف و ظرفیت های آن بود و در توجه قشر دانشگاهی سنت گرا به این قالب نوظهور تأثیر قابل توجهی داشت.
تحلیل نتایج سرخوردگی از کودتای 28 مرداد سال 1332 خورشیدی، در شعرهای مهدی اخوان ثالث
حوزههای تخصصی:
کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ خورشیدی، رویداد تاریخی مهمی بود که تأثیری عمیق و پایدار بر ذهنیت نخبگان و روشنفکران و نیز سایر طبقات اجتماعی ایران باقی گذاشت. در میان شاعران روشنفکر معاصر که رویداد کودتا را درک کردند، مهدی اخوان ثالث، به دلیل آن که به ملی گرایان و روی کارآمدن آنان و شکست و دفع سلطنت، امید بسیار بسته بود، پس از شکست ملی گرایان در جریان کودتای 28 مرداد، بیش از دیگران سرخورده شد. هدف این پژوهش، که روشی توصیفی- تحلیلی دارد و داده ها را از طریق مراجعه به اسناد و منابع کتابخانه ای فراهم آورده، تحلیل نتایج سرخوردگی از کودتای 28 مرداد 1332، در شعرهای اخوان ثالث است. به این منظور، با مطالعیه سروده های اخوان ثالث، آن هایی که تحت تأثیر کودتا گفته شده، شناسایی و مورد بررسی قرار گرفته است. از میان این دست اشعار اخوان ثالث، 6 مورد، گزینش و در این مقاله تبیین و تحلیل شده است. این شعرها که مربوط به مجموعیه «زمستان» (1335) است، به ترتیب الفبایی: 1. «آواز کَرَک»، 2. «اندوه»، 3. «باغ من»، 4. «برای دخترکم لاله و آقای مینا»، 5. «چاووشی»، و 6. «زمستان» است. تحلیل این شعرها نشان می دهد که اخوان ثالث پس از کودتای ۲۸ مرداد، دچار سرخوردگی مفرط می شود؛ آن گونه که نسبت به آینده و هر گونه دگرگونی مثبتی که می تواند به وجود آید، ناامید می گردد و نسبت به اوضاع سیاسی و اجتماعی رویکردی منفعلانه در پیش می گیرد.
بازخوانی تطبیقی نمود روانی اندیشه فرود و تباهی در شعر سیاب و اخوان بر اساس نظریه اگزیستانسیالیستی اروین د. یالوم.(اضطراب مرگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
99 - 123
حوزههای تخصصی:
طبق نظریه روانشناختی اروین د.یالوم،«اضطراب مرگ» یکی از اساسی ترین دغدغه های وجودی انسان است؛ که بسته به چگونگی رویارویی با آن، سبک زندگی و برخورد و تعامل با هستی در فرد متفاوت خواهد بود. در پژوهش حاضر نمود روانی اندیشه فرود و تباهی و ارتباط آن با اضطراب مرگ، براساس نظریه اگزیستانسیالیستی اروین د. یالوم در شعر دو شاعر عربی و فارسی بدرشاکرالسیاب و مهدی اخوان ثالث بررسی شده است؛ نگارندگان کوشیده اند تا با کاربست روش توصیفی- تحلیلی و بر بنیاد مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به تحلیل روانشناسانه، انگیزه های گرایش به موضوع مرگ و مکانیزم های دفاعی که دو شاعر در برابر اضطراب مرگ به کار گرفته اند، بپردازند و به این نتیجه دست یافتند که دو شاعر متأثر از انگیزه مرگ آگاهی و اضطراب وجودی ترس از مرگ به مکانیزم های دفاعی روی آوردند و اندیشه های فرود و تباهی در اشعارشان فضای بسزایی را به خود اختصاص داده است. به دلیل فقدان پژوهشی در زمینه تطبیق این نظریه بر اشعار سیاب و اخوان طرح این موضوع اهمیت می یابد.
بررسی تطبیقی منظومه های مهدی اخوان ثالث از منظر نظریه سفر قهرمان جوزف کمبل
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
49 - 68
حوزههای تخصصی:
نگاه روانشناسانه به اسطوره ها از زمان فروید به بعد شکل گرفت. در این مکتب اسطوره شناسی دو نگاه اصلی و مهم وجود دارد و اسطوره شناسان در این دو دسته تقسیم می شوند. فروید و شاگردانش در یک سو و یونگ و شاگردانش در سویی دیگر هستند. در بین شاگردان یونگ، جوزف کمبل نظریه ی تک اسطوره ی خود را مطرح کرد و معتقد است که تمامی اسطوره های جهان فقط شکلی از یک اسطوره ی واحد هستند و همگی به نوعی سفر قهرمانی را بیان می کنند. پس از آشنایی منتقدان ادبی در ایران با این نظریه، پژوهش های مختلفی در قالب مقاله و پایان نامه با کمک این نظریه بر روی متون ادب فارسی صورت گرفت. در اغلب این پژوهش ها سفر قهرمان در یک داستان تحلیل شده و مراحل مختلف آن تشریح شده است. مقاله ی حاضر قصد دارد با استفاده از نظریه ی کمبل نگاهی متفاوت با رویکرد تطبیقی به اشعار مهدی اخوان ثالث بیندازد و برخی از اشعار او را بازخوانی کند. نگارندگان این مقاله بر این باور هستند که می توان سفر قهرمان را در اشعاری چند از مهدی اخوان ثالث در دفتر شعرهای مختلف او به صورت تطبیقی پیگیری کرد و نشان داد که قهرمانهای او چرا هیچ گاه به مقصود خود نمی رسند و در کدام مرحله از سفر شکست می خورند.
تحلیل گفتمان انتقادی فرآیندهای واجی کاهش و افزایش در شعرهای نو مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجزیه و تحلیل انضمامی و کاربردی زبان و پیوند آن با تعاملات اجتماعی از اهداف اصلی تحلیل گفتمان انتقادی است و نورمن فرکلاف در رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی خویش با بهره گیری از همین هدف بر عامل «تغییر» تاکید زیادی دارد. از نمونه های عالی این نوع کاربردها می توان به تغییر و تحولات فرآیندهای واجی در شعر های نو مهدی اخوان ثالث (م. امید) اشاره کرد. هدف از تدوین این مقاله که در آن، روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای، روش تحلیل داده ها، کیفی و روش استدلالی، استقرایی است، طبقه بندی فرآیندهای واجی کاهش و افزایش در شعر های نو مهدی اخوان ثالث و تحلیل گفتمان انتقادی بر پایه الگوی سه گانه فرکلاف، یعنی توصیف، تفسیر و تبیین است، تا به این وسیله ناگفته ها و خط سفیدهای کاربرد این فرآیندها در شعر های نو مهدی اخوان ثالث مشخص گردد. فرآیندهایی که شاعر در ضمیر خودآگاه خویش به ظاهر هیچ توجهی به بسامد کاربرد آن ها نداشته است بلکه تنها سعی داشته با استفاده از باستان گرایی و بومی گرایی، پیشینه های ادبی سبک خراسان و زبان مردم زادبوم خویش را در خدمت بیان مفاهیم درآورد؛ ولی بسامد بالای کاربرد فرآیند واجی کاهش نسبت به فرآیند واجی افزایش را باید در ضمیر ناخودآگاه شاعر و کردار ها و مشیِ اجتماعی سیاسی و ایدئولوژی عصر او جست و جو کرد.
نقد و بررسی داستان کوتاه شاعرانه «مرد جن زده» نوشته مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۵
67 - 94
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش کوشش شده است به روش توصیفی تحلیلی، داستان کوتاه «مرد جن زده» نوشته مهدی اخوان ثالث از دید پیشگامی وی در نگارش داستان کوتاه مدرن شاعرانه بررسی شود. موضوع این داستان، نقد نویسنده بر وضعیت انسان روشنفکر سرگشته معاصر(طبقه شهری) در جامعه است که با استفاده از حادثه «فراموشی زبان مادری» شخص محوری و چالشهای حاصل از آن بازسازی شده است. حاصل کار نشان می دهد نویسنده با استفاده از زبان امپرسیونیستی در ترسیم حالات ذهنی شخص محوری به گونه ای عمل کرده که پیرنگ داستان از حالت خطی خارج شده و فارغ از پرداخت حوادث و علل شکل گیری آنها ساختاری مینیمالیستی یافته است. این الگو از ساختارهای کهن داستانپردازی ایرانی مبتنی بر الگوی سفر بر کنار نمانده است؛ از این رو شخص محوری در داستان او پیش از اینکه به عنوان کنشگر در روایت اهمیت داشته باشد، جانشین حال و هوای فکری خاص شده است.