مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
آفریقا
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۰
96 - 122
حوزههای تخصصی:
شاخ آفریقا یکی مناطق مهم در این قاره و تأثیرگذار در عرصه بین الملل است که از دیرباز و بخصوص در دهه ها و سال های اخیر ارزش های ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک، ژئواستراتژیک و... آن توجه بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای را به خود جلب کرده است و در حال حاضر بسیاری از آن ها در این منطقه فعال هستند. یکی از بازیگران منطقه ای فعال در شاخ آفریقا، اسرائیل است که در ابعاد سیاسی، نظامی، امنیتی، اطلاعاتی، اقتصادی، تجاری و... در این منطقه حضور و فعالیت دارد. علل مختلفی برای حضور اسرائیل در شاخ آفریقا وجود دارد که در چارچوب اندیشه ژئوپلیتیک قابل بحث و تحلیل است. سؤال اصلی پژوهش این است که مهم ترین علل حضور و فعالیت اسرائیل در شاخ آفریقا کدام اند؟ و تحلیل ژئوپلیتیکی این علل چیست؟ پژوهش به دلیل اکتشافی بودن، فرضیه محور نیست. پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد استنباطی و تحلیل محتوا (روش) و بهره گیری از منابع کتابخانه ای درصدد شناسایی و تحلیل ژئوپلیتیکی علل حضور اسرائیل در فضاهای ساحلی و آبی شاخ آفریقا است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مهم ترین علل حضور فعال اسرائیل در فضاهای آبی و ساحلی شاخ آفریقا عبارت از تسلط بر موقعیت راهبردی شاخ آفریقا، جلوگیری از تسلط کشورهای عربی بر این منطقه، تأثیرگذاری بر مصر، مقابله با نفوذ ایران در شاخ آفریقا و همکاری با آمریکا در اجرای برنامه ها و سیاست های آن در این منطقه است (یافته ها) که هر یک از علل، ماهیتی ژئوپلیتیکی دارند.
بررسی عوامل مؤثر بر گذار کشورهای آسیایی و آفریقایی از ساختار سنی جوان طی سال های 2020- 1990(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جمعیتی دوره ۷ پاییز و زسمتان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
283 - 308
حوزههای تخصصی:
مسئله جوانی جمعیت در کشورهای درحالِ توسعه، یکی از مهمترین مسائل جمعیتی است. هدف این مطالعه بررسی عوامل جمعیت شناختی، اقتصادی و اجتماعی گذار کشورها از ساختار سنیِ جوان در قاره آسیا و آفریقا، طی سال های 2020-1990 است. در یک تحلیل ثانویه، داده های جمعیت سازمان ملل متحد برای 107 کشور آسیایی و آفریقایی با استفاده از تحلیل سابقه رخداد واقعه مدل سازی شدند. نتایج مدل رگرسیون کاکس نشان داد پس از تعدیل متغیرهای مستقل میزان باروری کل، میزان خام مرگ و میزان مهاجرت خالص و نیز متغیرهای کنترل (تولید ناخالص داخلی، نرخ تورم و جمعیت شهرنشین)، متغیر میزان باروری کل بر روند گذار کشورها از جوانی جمعیت تأثیر دارد. به طوری که، به ازای یک واحد افزایش در میزان باروری کل، مخاطره[1] گذار کشورها از جوانی جمعیت 58 درصد کاهش می یابد. نقش متغیر میزان باروری کل در قاره آفریقا بیشتر از قاره آسیا معنی دار برآورد شده است. متغیر میزان مهاجرت خالص فقط در قاره آفریقا معنی دار است و تأثیر مثبتی بر گذار از ساختار سنی جوان دارد. باتوجه به میزان بالای باروری در کشورهای آفریقایی، گذار ساختار سنی در این کشورها در آینده ای نزدیک اتفاق نمی افتد و این مسئله مهمی در سیاست گذاری های کلان در بخش های اشتغال، مسکن، آموزش و غیره است.
مهاجرت بلوچ های ایرانی به شرق آفریقا: پارادایمی موفق از حفظ هویت و تاثیر و تاثر متقابل فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
159 - 182
حوزههای تخصصی:
این مقاله با بررسی چندوجهی دلایل و چگونگی مهاجرت تاریخی بلوچ های ایرانی به شرق آفریقا، درصدد است تصویری کلی از وضعیت گذشته و حال ایرانیان مهاجر به شرق آفریقا و نحوه تطبیق آنها با محیط جدید ترسیم نماید. سؤالات اصلی مقاله عبارت اند از: چه عواملی موجب مهاجرت بلوچ ها به منطقه شرق آفریقا شد؟ و حضور آنها چه تأثیری بر بومیان این منطقه داشت و بالعکس؟ فرضیه مقاله این است که جمعیت بومی شرق آفریقا از بلوچ ها به گرمی استقبال و با آنها روابط دوستانه ای برقرار کردند. چارچوب نظری مقاله براساس نظریه «الگوی فرهنگ پذیری تعاملی و شاخص یکپارچگی در مدل فرهنگ پذیری» پروفسور ریچارد بورهیس، استاد رشته روانشناسی اجتماعی دانشگاه کبک کانادا، است. نویسنده با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی همراه با تحلیل منابع تاریخی و مطالعات میدانی (و مشاهدات عینی)، تأثیر و تأثرات متقابل فرهنگی مهاجران بلوچ و بومیان شرق آفریقا را بررسی می کند. در عین حال، نتایج متقابل فرهنگی و اجتماعی حاصل از اقامت بلوچ ها در شرق آفریقا به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده است.
تبیین ژئوپلیتیکی حضور ایالات متحده آمریکا در منطقه شاخ آفریقا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
179 - 201
منطقه شاخ آفریقا با برخورداری از موقعیت برجسته جغرافیایی، ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر، یکی از مناطق مهم و تاثیرگذار در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی، امنیتی و... نه تنها در آفریقا بلکه در سطح جهان است. این منطقه دو موقعیت دریایی و ساحلی را به صورت توأمان دارا است و همین مسئله به انضمام برخی ویژگی های مهم دیگر، نگاه بازیگران جهان را به این منطقه جلب کرده است. بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای مختلفی در شاخ آفریقا فعال هستند. ایالات متحده آمریکا یکی از بازیگران فرامنطقه ای حاضر در این منطقه است که به تبع نفوذ و حضور در سایر نقاط جهان، در شاخ آفریقا نیز در ابعاد مختلف سیاسی، نظامی، امنیتی، اقتصادی و... فعال و نقش آفرین است. فعالیت ها، ابعاد و علل حضور این کشور در منطقه شاخ آفریقا به واسطه برخورداری ماهیت آن ها از مولفه های جغرافیا، سیاست و قدرت قابل بحث و تبیین در چارچوب ژئوپلیتیک است. پژوهش حاضر که مبتنی بر رویکرد تبیینی بوده و روش مورد استفاده در آن نیز مطالعه اسنادی با بهره گیری از منابع کتابخانه ای است در صدد پاسخ به این سوال است که در چارچوب مفاهیم ژئوپلیتیک، مهم ترین علل حضور و فعالیت ایالات متحده آمریکا در شاخ آفریقا کدام اند؟ و تحلیل ژئوپلیتیکی این علل چیست؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که مهم ترین دلایل حضور ایالات متحده آمریکا در منطقه شاخ آفریقا در ابعاد نظامی و امنیتی، تلاش برای افزایش حوزه نفوذ و قلمرو گستری، رقابت و مقابله با بازیگران رقیب و... است که هر یک از آن ها از ماهیتی ژئوپلیتیکی برخوردار هستند.
گونه شناسی اختلافات مرزی در قاره آفریقا
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره اول بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
60 - 95
حوزههای تخصصی:
مرز نشان دهنده منافع اصلی امنیت کشورها و تعیین کننده وسعت منطقه جغرافیایی یک کشور است. با توجه به اینکه قاره آفریقا سالیان طولانی مستعمره قدرتهای فراقاره ای بود؛ لذا بیشتر مرزهای کشورها در این قاره به صورت استعماری و توسط دولت های اروپایی در راستای تأمین منافع و اهداف ملی شان ترسیم شده است. همین امر موجب شده تا پس از استعمار زدایی و استقلال یافتن کشورهای آفریقایی، مرزها یکی از مهمترین منابع تنش میان آنها باشند. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از نرم افزار Super Decision به دنبال پاسخگویی به این سؤالات است که مهم ترین اختلافات در قاره آفریقا کدام ها هستند؟ وزن هریک از این شاخص ها به چه میزان است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد مرزها در این منطقه شامل سه گروه اختلافات مرزی (اختلافات سرزمینی، اختلافات مرزی، اختلاف بر سر منابع مشترک، اختلافات مرزهای هویتی ادراکی)، عوامل تشدید کننده اختلافات مرزی (رهبری ناکارآمد، ناکارآمدی نهادهای بین المللی و منطقه ای، بی ثباتی سیاسی، مسائل زیست محیطی، ژئواکونومیک و..) و عوامل کاهنده اختلافات مرزی (تعهد به همکاری در قالب سازمان قاره ای مشترک (اتحادیه آفریقایی)، همکاری های منطقه ای در قالب سازمان های منطقه ای، تکامل مرز و سن مرز) هستند. در بحث اختلافات مرزی موضوع استعمار و در بحث عوامل تشدید کننده اختلافات موقعیت ژئواکونومیک منطقه دارای نقش پررنگ تری در قاره آفریقا می باشد. در ارتباط با عوامل کاهنده اختلافات تکامل مرز از اهمیت بیشتری برخوردار است و این موضوع نشان دهنده این است که مرزها در قاره آفریقا با توجه به سن کم در زمان ترسیم از سوی قدرت های فرامنطقه ای اگر در مسیر تکامل و پختگی قرار گیرند، می تواند از عوامل کاهنده اختلافات محسوب گردد. بنابراین می توان به خوبی مشاهده کرد که اختلافات مرزی در این قاره به صورت بسیار پیچیده ای درآمده است و تقریباً حل و فصل آن نیازمند مکانیزم های بین المللی قدرتمندی در این ارتباط می باشد تا بتواند از حجم تنش ها و بروز درگیری های مسلحانه در منطقه جلوگیری نماید. بنابراین می توان نتیجه گرفت که اختلافات مرزی در قاره آفریقا ثمره دوره استعمار است و در مرحله اولیه تکامل مرز یعنی تعیین حدود مرزی متوقف شده است؛ بنابراین جهت حل و فصل اختلافات مرزی و تعیین نقاط مرزی نیازمند تدوین و تصویب قوانین مرزی در سطح منطقه ای از طریق ایجاد مکانیزم های حل اختلافات در سطح قاره آفریقا هستیم.
گردشگری و ظرفیت های ناشناخته آفریقا: توصیه هایی برای توسعه همکاری ها
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره اول بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
252 - 272
حوزههای تخصصی:
تفاوت ها و تشابهات محیطی عامل محرک سفر و گردشگری هستند؛ قاره افریقا با تنوع بسیار زیاد در جاذبه های گردشگری به خصوص طبیعی و تاریخی یکی از مقاصد عمده گردشگران در آینده خواهد بود؛ آمارهای موجود این واقعیت را به خوبی نشان می دهد. همه اینها می تواند فرصتی مناسب برای توسعه روابط فی مابین ایران با کشورهای افریقایی باشد؛ لذا ضروری است نسبت به شناسایی و معرفی آن ها برای تدوین برنامه های راهبردی اقدام شود. گردشگری عرصه مناسبی برای توسعه همکاری هاست و توجه به گردشگری و قراردادن آن در برنامه ها و مناسبات دیپلماتیک کمک شایان توجهی به گسترش روابط و رفع موانع خواهد نمود؛ لذا در روابط دیپلماتیک بایستی برنامه ریزی جدی برای شناخت دقیق تر آفریقا از جمله بازار گردشگری آن در دستور کار قرار گیرد. هدف اصلی در این نوشتار معرفی توان های محیطی آفریقا در حوزه گردشگری با اشاره به برنامه-های آن قاره در این خصوص است و پاسخ به این پرسش که چگونه گردشگری می تواند یک عنصر مؤثر در توسعه روابط بین کشورها باشد. روش پژوهش مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و مراجعه به آمار و ارقام مربوط به گردشگری برای ارائه راهکارهای توسعه همکاری های دو و چندجانبه است. نتیجه کلی پژوهش حاضر نشان دهنده عدم وجود برنامه مدون از سوی جمهوری اسلامی ایران برای توسعه گردشگری با آفریقاست. پیشنهاد ویژه در این خصوص اولویت قرار دادن گردشگری به عنوان پدیده ای با ابعاد اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی در برنامه های کلان است.
سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در آفریقا
حوزههای تخصصی:
ایالات متحده آمریکا به واسطه جایگاه بین المللی که پس از جنگ جهانی دوم و به ویژه پس از فروپاشی شوروی کسب کرد، همواره تلاش کرده که در مناطق مختلف دنیا به ایفای نقش بپردازد. اگرچه اهمیت آن مناطق در راهبردهای کلان آمریکا، هیچ گاه یکسان نبوده است. سؤالی که مقاله پیش رو قصد بررسی و پاسخ به آن را دارد این است که شکل، ماهیت و نوع مواجه آمریکا با قاره آفریقا چگونه است و از چه اصول و مبانی پیروی می کند. فرضیه ه ایی که در پاسخ به این سؤال با بهره گیری از روش تحلیلی– تاریخی مورد بررسی قرار می گیرد این است که ایالات متحده با فاصله گرفتن از سیاست خارجی مبتنی بر ارزش و تعریف گسترده از مبارزه با تروریسم، به سمت سیاست خارجی مبتنی بر الزامات امنیتی و استراتژیک در کشورهای واقع یا نزدیک به نوار ساحلی غربی و شرقی قاره آفریقا حرکت کرده است.
بررسی فراترکیبی علائق ژئوپلیتیکی چین در آفریقا
حوزههای تخصصی:
جمهوری خلق چین پس از جنگ سرد، به عنوان یک قدرت مهم اقتصادی در جهان معرفی شد. این کشور امروزه توانسته سیطره نفوذ خود را به ویژه به لحاظ اقتصادی، به تمام نقاط دنیا اشاعه دهد. یکی از نقاط استراتژی که این کشور با اروپا و آمریکا رقابت استراتژیک در آن دارد قاره آفریقا می باشد. این مطالعه تلاش دارد که به ارائه علت ها و زمینه های نفوذ قدرت چین در آفریقا بپردازد. از این رو با توجه به این نکته که تاکنون مطالعات زیادی در زمینه اقدامات و نفوذ چین در آفریقا انجام شده است؛ این مطالعه به منظور برقراری اجماع نظری مابین تحقیقات، به دنبال آن است که دلایل استراتژیک و مهم نفوذ چین در آفریقا را در یک چارچوب نظری بیان کند. از این رو فلسفه تحقیق تفسیری انتخاب شده است که با رویکرد کیفی و تکنیک های تحلیل محتوا و فراترکیب، به مدل مناسب در این زمینه دست یابد. خاطر نشان باید کرد که از میان 298 مقاله که در بر دارنده اهداف و علائق ژئوپلیتیکی چین می باشد؛ با توجه به سیستم نمره دهی کسپ روبریک، تعداد 8 مقاله استخراج شده است. نتیجه پایانی حاکی از آن است که از مهمترین علائق ژئوپلیتیکی در آفریقا اهداف اقتصادی می باشد، که چنین اهدافی با توجه به اصول نرم و ساختار فرهنگی ایدئولوژیکی چین پیگیری شده اند.
تبیین عوامل ژئوپلیتیکی موثر بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قاره آفریقا مورد مطالعه: اتیوپی
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
۱۸۸-۱۶۶
حوزههای تخصصی:
ژئوپلیتیک ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی محسوب می شود و ژئوپلیتیسین ها به عنوان راهنمای اقدام سیاستگذاران در سطح جهانی و منطقه ای عمل می کردند. ژئوپلیتیک تلاشی است جهت راندن جهان به سوی شرایطی که امور سیاسی و چشم اندازهای آن یکپارچه و یکدست محسوب می شوند. بنابراین اهداف سیاست خارجی را باید در راستای چشم انداز ژئوپلیتیک آن ارزیابی کرد که از منابع مادی تا منابع ایدئولوژیک و معنایی را در برخواهد داشت. در این بین تعامل ایران با قاره آفریقا و اتیوپی در دهه 1960-1970 به صورت قابل توجهی افزایش یافت که این افزایش تحت تاثیر عوامل اقتصادی، سیاسی و استراتژیک بوده است. این پژوهش با هدف تبیین و بررسی عوامل ژئوپلیتیکی تاثیرگذار بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در اتیوپی با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی نوشته شده است. یافته های تحقیق نشان داد که عوامل جغرافیایی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، امنیتی، وجود قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای از جمله عوامل مهمی است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را به سمت اتیوپی سوق داده است. زیرا اتیوپی دارای ارتباطات تاریخی و فرهنگی دیرینه ای با ایران بوده و از بعد اقتصادی نیز به دلیل نزدیکی به غرب آسیا می تواند به عنوان دروازه ورود ایران به آفریقا محسوب شود و تا حدودی ایران را از انزوای بین المللی رها سازد که تاکنون نتوانسته است از این موقعیت منحصر به فرد به درستی بهره برداری نماید. درنتیجه می توان گفت از طریق تدوین سیاست هایی در بعد اقتصادی فرهنگی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران قادر خواهد بود تا نفوذ خود را در این کشور افزایش دهد.
بررسی نقش آفرینی آفریقا در مناسبات ژئوپلیتیکی جهان معاصر
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
۳۱۸-۲۹۱
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر آفریقا به میزان فزاینده ای به عنوان یک بازیگر مهم ژئوپلیتیکی در عرصه ملی و بین المللی شناخته می شود. از این رو قدرت های سنتی و نوظهور به این قاره توجه به سزایی دارند. بسیاری از آنها در حال تجدید نظر در استراتژی های خود در برخورد با این قاره هستند. اهمیت آفریقا در هزاره سوم برای قدرتهای جهان امری شناخته شده است. از این رو هدف از این تحقیق بررسی و تحلیل نقش آفرینی آفریقا در مناسبات ژئوپلیتیکی جهان معاصر و آینده است. در راستای دستیابی به این هدف از روش توصیفی-تحلیلی بهره گرفته شده است. یافته های تحقیق نشان داد مناسبات آفریقا با دولتهای پیرامون و هسته در بعد اقتصادی شامل (نهاده های کشاورزی، اقتصاد دیجیتال، رشد سریع اقتصادی، امنیت انرژی، منابع نفت و گاز، کانی ها) و در بعد مناسبات سیاسی شامل (مهاجرت جنوب به شمال، قاچاق مواد مخدر، حیات وحش، رقابت قدرتهای بزرگ، دموکراسی و افزایش افراط گرایی خشونت آمیز و تروریسم اسلام گرا) می شود. در نهایت باید بیان نمود اهمیت جهانی رو به رشد آفریقا تا حد زیادی از طریق رقابت ژئوپلیتیکی در عرصه بین المللی تفسیر شده است.
آفریقا در اسناد بالا دستی سیاست خارجی امارات متحده عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی امارات متحده عربی در آفریقا را می توان از ابعاد مختلفی تبیین کرد. نگارنده در این مقاله سیاست خارجی امارات در آفریقا را براساس اسناد بالادستی این کشور تبیین می کند. با مطالعه اسناد بالادستی می توان به درک عمیق تری از انگیزه ها، استراتژی ها، اقدامات و تأثیرات سیاست خارجی امارات در آفریقا دست یافت و درنهایت از این طریق شناخت بهتر الگوهای تعاملی امارات با کشورهای مختلف آفریقایی حاصل می شود.
اسناد بالادستی امارات (شامل اسناد کلان و ابتکارات)، ازطریق مدون کردن استراتژی کلان این کشور، به دنبال ترسیم اهداف و منافع آن در عرصه سیاست خارجی در حوزه چندگانه سیاسی، اقتصادی، امنیتی- نظامی و فرهنگی در آفریقاست. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که چگونه می توان ازطریق اسناد بالادستی امارات، سیاست خارجی این کشور را در آفریقا تبیین کرد؟ ضمن ارائه مدل استخراجی از دوایر متحدالمرکز برای اهداف سیاست خارجی امارات در آفریقا، در پاسخ، فرضیه ای که مطرح می شود این است که هدف مرکزی همه اسناد و ابتکارات امارات در آفریقا، درنهایت توسعه اقتصادی در این قاره است که در قلب آن بهبود زندگی مردم آفریقا قرار دارد. روش به کاررفته در این مقاله، روش تحلیل اهداف است؛ تحلیل اهدافی که از مطالعه ابتکارات، برنامه ها و اسناد طراحی شده دولت امارات متحده عربی حاصل شده است.
اندیشه مهدویت در متصوفه غرب آفریقا (تیجانیه، مریدیه، عثمانیه)
حوزههای تخصصی:
تعامل و مواجهه با تصوف از سوی مذاهب اسلامی، نوعاً انفعالی و با دید منفی صورت گرفته است. درحالی که تصوف در نگاه راهبردی، بستر و فرصتی برای گسترش تشیّع و مبارزه با افراط گرایی است. تصوف در آفریقا از گستردگی بسیاری در تمام ابعاد، اعم از کمی (تعداد پیروان) و کیفی (فعالیت در عرصه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی) برخوردار است. در این میان سه جریان تیجانیه، مریدیه و عثمانیه در آفریقای معاصر بیشترین تأثیرگذاری را داشته و دارند. موعودگرایی به عنوان فصل مشترک ادیان ابراهیمی که مدل اسلامی آن مهدویت و اعتقاد به حضرت مهدی(عج) است را می بایست نقطه مهمی در جهت هم گرایی تشیّع با گروه های تصوف دانست. ازاین رو، پژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای به دنبال پاسخ به این پرسش است که ویژگی های موعود مورد نظر و مختصات اندیشه مهدویت در متصوفه غرب آفریقا چیست؟ یافته ها نشان داد که مهدویت در جریان تیجانیه و عثمانیه قرابت بیشتری با تشیّع دارد و در مقابل، مهدویت در مریدیه، دستخوش تحریفات بسیاری شده است.
واکاوی مسئله «تصویر» در روابط چین - آفریقا
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 30
حوزههای تخصصی:
برخی از پژوهش های انتقادی اخیر از وضعیت رقابت های بین المللی در آفریقا، از نفوذ چین در کشورها و جوامع آفریقایی و همکاری آنها با نخبگان ملی و محلی آفریقا ابراز نگرانی کرده اند. برخی نخبگان فکری و عملی آفریقایی اما با اشاره به تأثیر اقدامات زیرساختی چین در آفریقا، این حضور را مؤثر و مفید دانسته اند. بر اساس این تفاوت تصویر از تعامل دو طرف، تصاویر برخاسته از روابط چین با آفریقا را می توان شامل دسته بندی های: 1. تصاویر آفریقایی درخصوص چین از منظر جهانی؛ 2. تصاویر آفریقایی درباره چین از منظر چندجانبه؛ 3. تصاویر آفریقایی درباره چین از منظر دوجانبه، دانست. عده ای ضمن صحه گذاشتن بر بخشی از حس تهدید، معتقدند نگرانی از حضور چین در آفریقا بیشتر از آنکه معطوف به دل نگرانی از منافع آفریقا باشد، به جهت به خطرافتادن منافع غرب است. با توجه به مطالب فوق، پرسش کلیدی پژوهش حاضر این است که بنیان های مسئله محور شدن تصویر در روابط چین آفریقا، از منظر ذی نفعان دو طرف چیست؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که مساله تصویر چین در آفریقا و آفریقا در چین، صرفاً به رقابت های چین با قدرت های بزرگ محدود نمی شود؛ بلکه عاملیت تجربی کشورهای آفریقایی در این میان تعیین کننده است و برخلاف برخی تصویرسازی ها که آنها را بازیگرانی منفعل می دانند، این کشورها به دنبال متنوع سازی شرکای بین المللی خود هستند و این اقدام زمینه رقابت برای ایجاد تصویر مثبت از خود و منفی از چین را ایجاد می کند.در این مقاله از روش شناسی کیفی و تحلیل توصیفی تفسیری بهره گرفته شده است.
عصر جدید تعاملات استراتژیک در روابط چین و آفریقا
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
233 - 275
حوزههای تخصصی:
در عصر جدید تعاملات استراتژیک بین چین و آفریقا، تاثیر کشور چین بر آفریقا به شدت گسترش یافته است. چین با ارائه پیشنهادهای اقتصادی و عملیاتی به آفریقایی ها این امکان را فراهم کرده است تا از فرصت های تجاری و توسعه ای در آفریقا بهره مند گردد. در عین حال این روابط استراتژیک با چالش ها و انتقاداتی مواجه بوده و نگرانی هایی مبنی بر برقراری یک رابطه بی تعادل بین دو طرف وجود دارد. سوال اصلی که مطرح می شود آن است که سیاست چین در آفریقا در جهت انباشت قدرت چین یا در جهت بهبود روند توسعه در آفریقا می باشد؟ فرضیه ای که مطرح می شود آن است که چین در آفریقا با ارائه سرمایه گذاری های قابل توجه در زمینه های اقتصادی، عمرانی و زیرساختی، علیرغم آن که عمدتاً قدرت و تاثیر خود را گسترش داده و نقش بزرگی در این منطقه و در جهت انباشت قدرت خود ایفا می کند، بهبود روند توسعه و رشد اقتصادی در برخی از کشورهای آفریقایی را نیز تقویت کرده است. برای این نوشتار از منابع کتابخانه ای و مقاله ها بهره برده شده است و مقاله حاضر با استفاده از روش کیفی و با رویکردی تحلیلی- توصیفی مبتنی بر نظریه نئورئالیسم، به دنبال بررسی روند روابط چین و آفریقا است و یافته پژوهش آن است که گسترش روابط چین و آفریقا نقاط مثبت و منفی ای بر روی روند توسعه در آفریقا داشته است.
تحلیل سیستمی دیپلماسی نظامی و امنیتی چین در آفریقا
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
306 - 334
حوزههای تخصصی:
افزایش توان و ظرفیت چین و چشم اندازی که رهبران آن برای آینده جایگاه این کشور متصورند در رویکردهای حاکم بر سیاست خارجی چین و به تبع آن سیاست آفریقایی این کشور نقش برجسته ا ی ایفاء می کنند. به این معنا که هم زمان با افزایش قدرت چین، صحنه کنشگری این کشور نه فقط در محیط پیرامون که به کل نظام بین الملل گسترش یافته است. اگرچه برای دهه های متمادی تمرکز این کشور بر توسعه تعاملات اقتصادی و تجاری بوده، اما به تدریج، تغییراتی در کنشگری نظامی و امنیتی آن نیز صورت گرفته است. در این زمینه، این پرسش مهم را می توان مطرح کرد که چگونه می توان ویژگی های کنونی دیپلماسی نظامی و امنیتی چین در آفریقا را مورد تبیین و ارزیابی قرار داد؟ در پاسخ می توان گفت پکن از طریق دیپلماسی نظامی و امنیتی با مشخصه های چینی، به دنبال به تصویر کشیدن خود به عنوان یک کنشگر امنیت ساز است تا بدین وسیله در کنار افزایش حضور و نفوذ اقتصادی، به تضعیف تدریجی مشروعیت نظم بین المللی کنونی به رهبری آمریکا پرداخته و در عین حال، نقش خود در تنظیم دستورکارها و هنجارسازی بین المللی در حوزه امنیت را ارتقاء دهد. هرچند این روند به معنای نادیده گرفتن شکاف قدرت موجود و اتخاذ رویکرد تجدیدنظرطلبانه در نظام بین الملل نخواهد بود. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به بررسی ساختار کنونی نظام بین الملل و تأثیر آن بر دیپلماسی نظامی و امنیتی چین در آفریقا می پردازد.
ارزیابی اقتصادی- تجاری سنگال
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
336 - 361
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه ارزیابی، وضعیت تجاری- اقتصادی کشور سنگال بوده است. در پژوهش حاضر سه گروه شاخص های محیط اقتصادی، بخش واقعی اقتصاد و عملکرد بخش خارجی جهت این ارزیابی مورد بررسی قرار گرفته اند. داده های پژوهش فوق از طریق سایت بانک جهانی، مؤسسه تریدینگ اکونومیکس، مؤسسه اقتصادی گلوبال اکونومی و مؤسسه تیک پرافیت تریدر طی دوره 2015-2023[1]جمع آوری شده است. از بین زیر شاخص های شاخص آزادی اقتصادی، شاخص آزادی از فساد در سنگال پیشران است، بطوری که رقم این شاخص سطح بالای فسادزدایی را در این کشور نشان می دهد و همین مسأله قطعاً سبب اعتماد بین عوامل اقتصادی و افزایش سطح جذب سرمایه گذاری خارجی خواهد شد. سهم بخش صنعت در تولید ناخالص داخلی طی 2012-202022، 20 درصد، سهم تولید کارخانه ای (که خود بخشی از تولید صنعتی است)، 15 درصد، سهم بخش کشاورزی 24 درصد و سهم بخش خدمات به صورت میانگین 42 درصد است که این موضوع نشان دهنده نقش غالب بخش خدمات در ساختار اقتصادی سنگال است. بزرگترین شرکای تجاری اقتصاد سنگال، آسیا و بزرگترین گروه کالایی وارداتی مواد غذایی و سوخت ها و بزرگترین گروه کالایی صادراتی فلزات و مواد معدنی است که به خوبی پتانسیل این کشور را در این چند حوزه نشان می دهد، همچنین نتایج این بررسی حاکی از یک روند منفی در تراز تجاری در سال های پیش رو در اقتصاد سنگال خواهد بود.