مطالب مرتبط با کلیدواژه

فرزند پروری


۲۱.

رابطه بین ارزش های فرهنگی، شیوه های فرزندپروری، منابع کنترل و سبک های اسنادی با خودباوری جوانان استان بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۳ تعداد دانلود : ۶۸
خودباوری، یکی از خصوصیات مهم و اساسی شخصیت هر فرد را تشکیل می دهد و بر روی سایر جنبه های شخصی انسان اثر می گذارد و کمبود یا فقدان آن باعث عدم رشد سایر جنبه های شخصیت خواهد شد. هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین ارزش های فرهنگی، شیوه های فرزندپروری، منابع کنترل و سبک های اسنادی با خودباوری جوانان استان بوشهر بود. روش تحقیق حاضر، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی جوانان استان بوشهر بود که از بین شهرستان های مختلف استان بوشهر، به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 3000 نفر انتخاب گردیدند. ابزارهای پژوهش حاضر شامل پرسشنامه های سبک های اسنادی سلیگمن، منبع کنترل لوینسون، مقیاس خودباوری روزنبرگ و ارزش های فرهنگی هافستد بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها ازضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که فرهنگ مردسالاری- زن سالاری و فرهنگ توزیع قدرت با خودباوری رابطه معکوس معنی داری دارد. بین شیوه فرزند پروری منطقی و شیوه فرزندپروری استبدادی با خودباوری رابطه معنی داری به دست آمد. بین منبع کنترل درونی و بیرونی با خودباوری رابطه معنی داری وجود داشت. از طرف دیگر، سبک های اسنادی خوشبینانه و بدبینانه رابطه معنی داری با خودباوری داشتند. بنابراین، بر اساس نتایج تحقیق می توان گفت که منبع کنترل درونی و سبک های اسنادی خوشبینانه به خوبی می توانند خودباوری جوانان را پیش بینی نمایند.
۲۲.

بررسی اثربخشی آموزش فرزند پروری بر اساس تئوری انتخاب بر مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی-کم توجهی همراه با اختلال نافرمانی مقابله جویانه

کلیدواژه‌ها: اختلال بیش فعالی-کم توجهی اختلال نافرمانی مقابله جویانه تئوری انتخاب فرزند پروری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۳۸
هدف: یکی از حیطه های درمان در روان پزشکی و به خصوص روان پزشکی اطفال، درمان غیر دارویی است و تأثیر آموزش والدین در اختلالات رفتاری کودکان و نوجوانان به عنوان یکی از درمان های بسیار مؤثر در این حیطه می باشد. این مطالعه به بررسی اثربخشی آموزش فرزند پروری بر اساس تئوری انتخاب بر مشکلات رفتاری کودکان سنین7تا12سال مبتلابه اختلال بیش فعالی-کم توجهی همراه با اختلال نافرمانی مقابله جویانه می پردازد. روش اجرا: از بین مراجعین سرپایی به درمانگاه و کلینیک ویژه بیمارستان روان پزشکی ابن سینای مشهد تعداد 32 کودک 7 تا12ساله که تشخیص اختلال بیش فعالی-کم توجهی همراه با اختلال نافرمانی مقابله جویانه بر اساس کرایتریای DSM-5 و مصاحبه روان پزشک کودک و نوجوان،دریافت نموده بودند وارد مطالعه شدند. ابزار این مطالعه و پژوهش شامل پرسشنامه های توانایی ها و مشکلات (SDQ)، کانرز-فرم کوتاه والدین،SNAPV)) و مقیاس های فرزند پروری آرنولد و افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) بودند. والدین این32 کودک به طور تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شده و گروه مداخله، تحت آموزش فرزند پروری بر اساس تئوری انتخاب در پنج جلسه 90 دقیقه ای و گروه شاهد تحت جلسات غیر ساختاریافته گروهی، قرار گرفتند. ارزیابی در بدو مطالعه، پایان جلسات و چهار هفته بعد انجام شد. داده ها با آمار توصیفی و آزمون T، مجذور کای، آزمون لوین و کولموگروف اسمیرنوف با کمک نرم افزار spss نسخه 25 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که نمرات گروه مداخله نسبت به شاهد در آزمون های مقیاس فرزند پروری آرنولد، SDQ ،کانرز (به جز خرده مقیاس های سایکوسوماتیک، اضطراب و مشکلات اجتماعی)، DASS-21 و SNAP-V معنی دار بود ((p<0.05. نتیجه گیری: فرزند پروری بر اساس تئوری انتخاب در والدین کودکان مبتلابه اختلال بیش فعالی-کم توجهی همراه با اختلال نافرمانی مقابله جویانه در کاهش افسردگی، اضطراب و استرس و کاهش مشکلات رفتاری و افزایش توانایی های این کودکان بسیار مؤثر است.
۲۳.

نقش تعدیل کننده تعامل والد-فرزند در ارتباط شیوه های فرزندپروری با مشکلات رفتاری دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرزند پروری تعامل والد-فرزند مشکلات رفتاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴ تعداد دانلود : ۳۵
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده ی تعامل والد - فرزند در ارتباط شیوه های فرزندپروری با مشکلات رفتاری دانش آموزان ابتدایی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری تحقیق شامل همه ی دانش آموزان دوره ی دوم ابتدایی شهر بجنورد و والدین آنها بود. تعداد 372 دانش آموز دوره ی دوم ابتدایی به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. پرسش نامه های فرزندپروری آلاباما (فریک، 1991)، تعامل والد فرزندی (لانگ و همکاران، 2002) و مقیاس درجه بندی مشکلات رفتاری (کانرز، 1990) توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. داده ها از طریق همبستگی و تحلیل رگرسیون «هایس» مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که ابعاد تنبیه بدنی و عدم نظارت فرزندپروری به طور مثبت و ابعاد فرزندپروری مثبت و مشارکت به طور منفی با مشکلات رفتاری همبستگی داشت. همچنین تعامل والد- فرزند به طور منفی با مشکلات رفتاری مرتبط بود. نتایج تحلیل رگرسیون هایس نشان داد که تعامل والد با فرزند، تعامل فرزند با مادر و تعامل فرزند با پدر روابط بین ابعاد فرزندپروری ضعف نظارت، تنبیه جسمانی، مشارکت والدین و فرزندپروری مثبت و مشکلات رفتاری را تعدیل می کند. نتایج حاکی از آن است که زمانی که تعامل والدین و فرزندان قوی باشد، شیوه های ناکارآمد نظارت ضعیف و تنبیه جمسانی، مشکلات رفتاری را افزایش نمی دهد. همچنین با وجود فرزندپروری مثبت، اگر تعامل قوی با فرزندان وجود نداشته باشد، مشکلات رفتاری کاهش نمی یابد. بنابراین میزان تأثیرگذاری فرزندپروری بر مشکلات رفتاری تحت تأثیر نحوه تعامل والد-فرزند است.
۲۴.

مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت خشم و آموزش فرزندپروری بر روابط والد-کودک در افراد مبتلا به اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال سلوک رابطه والد-کودک فرزند پروری مدیریت خشم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵ تعداد دانلود : ۳۶
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت خشم و آموزش فرزند پروری بر رابطه والد-فرزند در نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک انجام شد. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه انجام شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه مبتلا به اختلال سلوک جنوب شهر تهران و مادران آن ها در تابستان سال 1402 بود. 45 نفر از دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه بر اساس ملاک های ورود و به صورت هدفمند از سه مدرسه جنوب شهر تهران انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (15 نفر گروه آزمایشی مدیریت خشم، 15 نفر گروه آزمایشی فرزندپروری و 15 نفر گروه گواه) جای دهی شدند. در گروه مدیریت خشم، دانش آموزان تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای گروهی آموزش مدیریت خشم مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری نواکا و اسپیواک قرار گرفتند. در گروه فرزندپروری مادران این دانش آموزان تحت آموزش فرزندپروری انجمن روان پزشکی کودک و نوجوان ایران در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه های سیاهه رفتاری کودک و نوجوان آخنباخ و رسکورلا (1991) و رابطه والد-فرزند فاین و همکاران (1992) بود. نتایج آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره نشان داد که هر دو روش بر رابطه والد-کودک در نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک اثربخش بودند. اما اثربخشی آموزش فرزندپروری بر روابط والد-کودک نسبت به آموزش مدیریت خشم بیشتر بود. بنابراین  از هر دو نوع مداخله آموزش مدیریت خشم و آموزش فرزندپروری می توان برای بهبود روابط والد-کودک در افراد مبتلا به اختلال سلوک استفاده کرد.
۲۵.

بررسی تاثیر مشاوره راه حل مدار بر فرزند پروری مادران پس از طلاق

کلیدواژه‌ها: مشاوره راه حل مدار فرزند پروری طلاق مادران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹ تعداد دانلود : ۵۳
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر مشاوره راه حل مدار بر احساس شایستگی و فرزند پروری مادران پس از طلاق دانش اموزان دانش اموزان انجام گرفته است این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. که جامعه آماری شامل مادران مطلقه دارای فرزند در شهر شیراز بود که به طور تصادفی انتخاب شدند. گروه آزمایش تحت مشاوره راه حل مدار، شامل ۱۰ جلسه آموزشی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نکرد. نتایج این تحقیق نشان داده است که مشاوره راه حل مدار موجب بهبود مهارت های فرزندپروری، افزایش کیفیت ارتباطات عاطفی و کاهش استرس و اضطراب مادران شد. همچنین، مشاوره راه حل مدار می تواند به عنوان یک ابزار مؤثر برای بهبود فرزندپروری و کیفیت روابط مادران مطلقه با فرزندان مورد استفاده قرار گیرد و بر اهمیت حمایت های روانی و اجتماعی در این دوران تأکید می کند. در نهایت، گسترش برنامه های مشاوره ای مشابه و ارتقاء دوره های آموزشی مستمر برای مادران مطلقه پیشنهاد می شود تا به بهبود شرایط زندگی آن ها و فرزندانشان کمک کند.