مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
شرکت های کوچک و متوسط
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
53 - 80
حوزههای تخصصی:
ارتباط بین مشارکت و عملکرد به طور فزاینده ای توجه را به خود جلب می کند. تحقیقات موجود بر روی سطح شرکت متمرکز است، در حالی که نیاز به تحقیق در مورد جنبه های فردی مشارکت، مانند طرز فکر مشارکتی وجود دارد. برای کاهش این شکاف تحقیقاتی، ما نقش تعدیل کننده آرزوهای رشد استراتژیک را در رابطه بین ذهنیت مشارکتی و عملکرد شرکت های کوچک و متوسط بررسی می کنیم. ما فرضیه های خود را بر روی نمونه ای از 273 شرکت کوچک و متوسط آزمایش می کنیم. نتایج مطالعه تجربی ما نشان می دهد که رابطه بین ذهنیت رقابتی و عملکرد شرکت های کوچک و متوسط مستقیم نیست، بلکه با آرزوهای رشد استراتژیک تعدیل می شود. نتایج نشان می دهد که در حضور آرزوهای رشد استراتژیک بالا، طرز فکر تعاونی عملکرد را در شرکت های کوچک و متوسط کاهش می دهد، در حالی که اگر آرزوهای رشد استراتژیک کم باشد، ذهنیت مشارکتی عملکرد را بهبود می بخشد. نتایج این مطالعه با تمرکز بر سطح فردی و با نشان دادن اینکه تأثیر یک طرز فکر مشارکتی بر عملکرد شرکت های کوچک و متوسط بر اساس آرزوهای رشد استراتژیک مربوطه متفاوت است، به ادبیات مشارکت کمک می کند.
تأثیر بازاریابی دوسو توان بر بهبود عملکرد بازار و مالی با رویکرد مدیریت هوشمند
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال دوم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
89 - 108
حوزههای تخصصی:
در محیط های پویا و رقابتی امروز، مدیریت استراتژیک هوشمند نیازمند ابزارها و رویکردهایی است که بتوانند همزمان بهره وری از منابع موجود و شناسایی فرصت های جدید را بهینه کنند. بازاریابی دوسو توان به عنوان رویکردی نوین، این قابلیت را به سازمان ها می دهد که هم در بهره برداری از بازارهای موجود و هم در اکتشاف فرصت های نوآورانه موفق عمل کنند. این پژوهش، تأثیر بازاریابی دوسو توان را بر عملکرد بازار و مالی در شرکت های کوچک و متوسط (SME) فعال در صنعت فناوری اطلاعات بررسی می کند. داده های این تحقیق از 392 مدیر و مالک SME با استفاده از پرسشنامه جمع آوری و با مدل معادلات ساختاری (SEM) تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که بهره برداری بازاریابی تأثیر مثبت و معناداری بر عملکرد بازار دارد و اکتشاف بازاریابی نیز تأثیری مستقیم و مثبت بر هر دو شاخص عملکرد بازار و مالی دارد. علاوه بر این، مشخص شد که عملکرد بازار نقش میانجی کلیدی در تأثیرگذاری بر عملکرد مالی ایفا می کند. یافته های این تحقیق نشان می دهد که بازاریابی دوسو توان می تواند به عنوان ابزاری هوشمند برای بهبود عملکرد و دستیابی به مزیت رقابتی پایدار در کسب وکارها مورد استفاده قرار گیرد.
شناسایی مولفه های پیشایند (یا موثر بر) الگوی بین المللی سازی کسب و کارهای کوچک و متوسط با فناوری بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه همگی بر اهمیت کسب و کارهای کوچک و متوسط برای رشد و توسعه اقتصادی صحه گذاشته اند. با توجه به اهمیت بالای کسب و کارهای کوچک و متوسط برای رشد اقتصادی کشورها، در دنیای رقابتی امروز، بین المللی شدن این صنایع امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. هدف اصلی این پژوهش شناسایی مولفه های پیشایند الگوی بین المللی سازی کسب و کارهای کوچک و متوسط با فناوری بالامی باشد. روش پژوهش از لحاظ نحوه گردآوری داده ها، از نوع توصیفی پیمایشی به شمار می آید. از بین روشهای تحقیق پیمایشی (مقطعی، طولی و دلفی)، به دلیل اینکه گردآوری داده ها درباره متغیرها، یکبار و در یک مقطع زمانی خاص صورت گرفته، تحقیق از نوع پیمایشی مقطعی می باشد. در تحقیق حاضر، جهت شناسایی مولفه های پژوهش از داده های کیفی حاصل از مصاحبه نیمه ساختار یافته با خبرگان صنعت و دانشگاه و برای تحلیل محتوای تحقیق از کد گذاری با نرم افزار MAXQDA (مکس کیودا) استفاده شد. نمونه گیری تحقیق، هدفمند – گلوله برفی بوده است. یافته ها حاکی از این بوده که مولفه های شناسایی شده شامل: شبکه سازی،رقابت همکارانه، منابع، جهت گیری استراتژیک، مزیت قیمت، مزیت هوش بازار و بازاریابی، مزیت فناوری/محصول، عوامل محیطی، دارایی ها می باشد.
تناسب راهبردی میان شرکای بالقوه در صنایع کوچک و متوسط در صنعت قطعه سازی خودروی ایران؛ معیارها و مؤلفه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۶)
9 - 33
حوزههای تخصصی:
با تغییر نظام توسعه در صنعت، مفاهیم جدیدی نظیر هم رقابتی، شراکت راهبردی و ... در ادبیات این حوزه گسترش یافت و هر چقدر صنعت مورد مطالعه دارای ذی نفعان مختلف و متنوع تری باشند، توسعه مباحث در آن صنعت بیشتر شده است. یکی از راهبردهای توسعه صنعت قطعه سازی خودرو، استفاده از ظرفیت شراکت های راهبردی در صنایع کوچک و متوسط آن است. پژوهش حاضر که با رویکرد کیفی – کمّی انجام شده است ضمن شناسایی معیارها و مولفه های تناسب راهبردی میان شرکای بالقوه در صنایع کوچک و متوسط در صنعت قطعه سازی خودروی ایران به اولویت بندی آن ها نیز پرداخته است. بدین منظور پس از انجام مرور سیستماتیک در ادبیات این حوزه و اخذ مصاحبه های اکتشافی از خبرگان و ساماندهی آن ها با روش تحلیل مضمون، مولفه ها استخراج گردید و با استفاده از روش تاپسیس رتبه بندی شد. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که با توجه به پنج معیار ارتقای عمق رابطه، ایجاد مزیت در هزینه، پایداری رابطه، ارتقای ظرفیت توسعه بازار، کاهش فشار خارجی و ایجاد ظرفیت در توسعه و ارتقای دانش و فناوری به ترتیب مولفه های مکمل بودن شرکا، تناسب ارتباطی - رابطه ای بین شرکا، همسویی در استراتژی سازمانی شرکا و 10 عامل دیگر دارای اهمیت بیشتری هستند. در بخش پایانی پژوهش نیز با بررسی تک تک مولفه ها، به اهمیت آن ها در تحقق هر یک از معیارها اقدام شده است که می تواند حاوی توصیه های سیاستی باشد.
چارچوب حسابداری مدیریت در شرکت های کوچک و متوسط ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
224 - 252
حوزههای تخصصی:
هدف: تصمیم گیری از جمله مهم ترین وظایف مدیران در هر شرکتی است. این موضوع در شرکت های کوچک و متوسط با توجه به محدودیت هایی که با آن ها مواجهند، نمود بیشتری دارد. از جمله ابزارهایی که می تواند به مدیران در امر تصمیم گیری یاری رساند، حسابداری مدیریت است؛ از این رو هدف اصلی پژوهش حاضر، ارائه چارچوب حسابداری مدیریت در شرکت های کوچک و متوسط ایرانی است.
روش: پژوهش حاضر از نظر فلسفه تفسیری، از نظر رویکرد استقرایی، از نظر افق زمانی مقطعی، از نظر رویکرد اجرا کیفی و از منظر استراتژی مبتنی بر تحلیل مضمون است. همچنین در پژوهش حاضر به منظور گردآوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شده است. به علاوه، پژوهش حاضر از نظر نتیجه، در حوزه پژوهش های توسعه ای و از منظر هدف، در زمره پژوهش های اکتشافی جای دارد. در راستای اجرای پژوهش، در مجموع با ۲۰ نفر از خبرگان و مدیران شرکت های کوچک و متوسط مصاحبه انجام شد و فرایند تحلیل آن ها نیز با استفاده از رویکرد تحلیل مضمون به اجرا در آمد.
یافته ها: چارچوب حسابداری مدیریت در شرکت های کوچک و متوسط به دست آمده در این پژوهش، از چهار بُعد جایگاه حسابداری مدیریت در شرکت های کوچک و متوسط، نقش حسابداری مدیریت در شرکت های کوچک و متوسط، موانع به کارگیری حسابداری مدیریت در شرکت های کوچک و متوسط و محرک های پیاده سازی حسابداری مدیریت در شرکت های کوچک و متوسط تشکیل شده است. هر یک از این ابعاد خود مشتمل بر متغیرهایی هستند که خاص حسابداری مدیریت در میان شرکت های کوچک و متوسط ایرانی است.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، از منظر بسیاری از مدیران شرکت های کوچک و متوسط، حسابداری مدیریت می تواند در تصمیم گیری های سازمان، به آن ها یاری رساند و به تصمیم های بهینه منجر شود؛ با این حال همچنان حسابداری مدیریت در میان شرکت های کوچک و متوسط ایران، جایگاه ویژه ای ندارد و مدیران این شرکت ها به طور عمده برمبنای شهود خود تصمیم گیری می کنند. به عبارت دیگر، اغلب شرکت های کوچک و متوسط در ایران، فاقد هر گونه واحد حسابداری مجزا هستند و در بهترین حالت خود، فردی را به عنوان حسابدار مدیریت استخدام کرده اند. در چنین موقعیتی، به طور عمده، از تکنیک های سنتی حسابداری مدیریت، مانند بهایابی جذبی و متغیر، بودجه بندی انعطاف پذیر، بازده سرمایه گذاری، تجزیه وتحلیل بها، حجم، سود و بودجه بندی سرمایه ای استفاده می شود. در پاسخ به چرایی این موضوع، نتایج پژوهش نشان داد که عواملی نظیر محدودیت منابع مالی و سرمایه انسانی، فرهنگ و ضعف آموزشی، از جمله دلایلی است که شرکت های کوچک و متوسط را از ایجاد یک واحد حسابداری مدیریت محروم ساخته است. به بیانی دیگر، چنین شرکت هایی، به دلیل نوع ساختار خود، منابع مالی اندکی جذب می کنند و در چنین وضعیتی، اولویت این شرکت ها، پاسخ گویی به مراجع قانونی است. از سوی دیگر، مدیران این شرکت ها، هنگام تصمیم گیری بر دانش خود بر موضوع تأکید بیشتری دارند تا استفاده از اطلاعات ارائه شده از سوی حسابداری مدیریت و این موضوع، از فرهنگ قلدرمآبانه در میان مدیران ایرانی نشئت می گیرد. از این رو مطابق با نتایج به دست آمده در این پژوهش، راه کار غلبه بر محدودیت منابع مالی و سرمایه انسانی برای استفاده از حسابداری مدیریت در شرکت های کوچک و متوسط، کاهش بهای خدمات، از طریق ایجاد مؤسسه های تخصصی ارائه دهنده خدمات حسابداری مدیریت است. همچنین، غلبه بر ضعف فرهنگی مدیران نیز، به واسطه ارتقای آگاهی آن ها از طریق برگزاری دوره های آشنایی با حسابداری مدیریت میسر خواهد بود.
الگوی چابکی با رویکرد باز در شرکت های کوچک و متوسط منتخب در شهرک صنعتی یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیریت نوآوری سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
157 - 196
حوزههای تخصصی:
شرایط رقابتی که شرکت های کوچک و متوسط در آن قرار دارند، آنها را به دستیابی به منابع بیشتر، پاسخ سریع به تغییرات بازار، نوآوری بیشتر و قابلیت های چابکی مجبور کرده است. ولی برای رسیدن به چابکی، اجرای فرآیندهای سازمانی با مدل باز نیاز است که با اشتراک گذاری اطلاعات و همکاری با شرکای خارجی بدست می آید. بنابراین هدف اصلی این تحقیق ارائه مدل چابکی با رویکرد باز در شرکت های کوچک و متوسط منتخب شهرک صنعتی یزد است که برای اولین بار چابکی با رویکرد باز را بررسی کرده است. در این مطالعه از رویکرد کیفی داده بنیاد و نرم افزار اطلس استفاده شده است. فرآیند جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها با انجام مصاحبه های باز و عمیق و با توجه به محتوای تحقیق و قابلیت های خبرگان، اشباع، 23 مصاحبه انجام گرفت. در فرآیند کدگذاری و تعیین ابعاد مدل 161 کد باز، 21 کد محوری و 6 کد انتخابی شناسایی شد و شرکت ها با اجرای چابکی با رویکرد باز به پاسخگویی سریع به تغییرات، دستیابی به انعطاف پذیری سازمانی، محیط کاری نوآور و چابک و ایجاد مدل کسب و کار باز دست می-یابند.
تدوین مدل بومی شاخصه های ارزیابی آمادگی صادرات برای شرکت های کوچک و متوسط ایران
حوزههای تخصصی:
هدف: در سالیان اخیر اهمیت شرکت های کوچک و متوسط به عنوان رکن اصلی اقتصاد کشورها بر همگان روشن شده است. صادرات به عنوان یکی از استراتژی های این قبیل شرکت ها برای توسعه بازار، بیشتر برای بقا و بین المللی شدن مطرح شده است؛ اما شرکت های کوچک و متوسط به دلیل محدودیت هایی که دارند، کمتر از شرکت های بزرگ در این امر امکان موفقیت دارند، از این رو هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل بومی شاخصه های ارزیابی آمادگی صادرات برای شرکت های کوچک و متوسط ایران می باشد.روش پژوهش: مطالعه حاضر با استفاده از روش آمیخته (نظریه پردازی داده بنیاد به منظور نظریه سازی و آزمون نظریه با استفاده از مدل معادلات ساختاری) به ایجاد الگویی برای ارزیابی آمادگی صادرات شرکت های کوچک و متوسط می پردازد. در فاز نظریه پردازی 25 مصاحبه با افراد واجد شرایط انجام گرفت و الگوی مدنظر بر اساس 6 مقوله اصلی و 25 مقوله فرعی ساخته شد. سپس آزمون های مختلف آماری جهت تأیید مدل از ابعاد مختلف بر روی 198 نمونه انجام گرفت.یافته ها: کشف و شناسایی شاخصه های ارزیابی آمادگی صادراتی در شرکت های کوچک و متوسط ایرانی، در این پژوهش مورد حصول قرار گرفت.نتیجه گیری: شرکت های کوچک و متوسط باید حساسیت خود را نسبت به کسب اطلاعات بالا ببرند تا بتوانند از فرصت های صادراتی بهترین بهره را ببرند. از طرفی اخذ استانداردها و گواهی نامه های بین المللی هم برای بازار داخلی کشور جذاب است و هم برای موفقیت در بازارهای خارجی بسیار تأثیرگذار است، بنابراین، با توجه به اهمیت آن ها می بایست نسبت به اخذ آن ها تلاش مجدانه ای صورت گیرد.