مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
توسعه کشاورزی
حوزههای تخصصی:
در مطالعه حاضر یکپارچه سازی سیستم مدل سازی هیدرولوژیکی- اقتصادی جامع کشاورزی و منابع آب در استان تهران جهت ارزیابی آثار بالقوه گرمایش جهانی مورد کنکاش و بررسی قرار گرفت. برای این منظور، ابتدا با استفاده از مدل های گردش عمومی (GCM) میزان اثرات گازهای گلخانه ای برمیانگین متغیرهای اقلیمی دما و بارش تحت سناریوهای انتشار A1B، A2 و B1 بررسی شد. این کار به کمک سامانه دیتایی GCM/RCM و مدل ریزمقیاس LARS-WG صورت گرفت. در ادامه، با استفاده از رویکرد اقتصادسنجی و تحلیل رگرسیون اثرات متغیرهای اقلیمی دما و بارش برمیانگین عملکرد محصولات منتخب زراعی ارزیابی شد. جهت بررسی تغییرات عملکرد محصولات بر الگوهای زراعی از مدل برنامه ریزی ریاضی اثباتی (PMP) استفاده شد. نتایج نشان دادکه رفتار متغیرهای اقلیمی دما و بارش طی دوره های آتی در سطح حوضه های مطالعاتی استان تهران نسبت به دوره پایه به ترتیب افزایشی (26/0 تا 75/3 درجه سانتی گراد) و کاهشی (78/0 تا 1/41 میلی متر) خواهد بود.
عوامل مؤثر بر اشتغال زایی زنان در مصنوعات صنایع دستی روستایی در حوزه کشاورزی، مطالعه موردی استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
507 - 526
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور «تحلیل عوامل مؤثر بر اشتغال زایی زنان در بخش صنایع دستی روستایی در حوزه کشاورزی استان اذربایجان غربی» انجام گرفته است. در این تحقیق از روش پیمایش و تکنیک های پرسش نامه محقق ساخته و برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده در بخش آمار توصیفی از محاسبات فراوانی، میانگین، و درصد و در بخش آمار استنباطی از روش همبستگی اسپیرمن استفاده شد. جامعه آماری در این تحقیق 21875 نفر از زنان شاغل در حوزه کشاورزی استان واقع در سنین بین 15 الی 65 سال می باشد که با استفاده از فرمول کوکران تعداد نمونه 370 نفر از بین 30 روستای منتخب در بین 6 شهرستان استان و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب گردید. در مبانی نظری، یک مدل تحقیق با ترکیب نظریه های جامعه شناسی و اقتصادی (نئوکلاسیک و تقسیم بازار کار و نظریه های جنسیتی) ساخته شد. براساس این مدل عوامل مؤثر بر اشتغال بهینه زنان در بخش صنایع دستی حوزه کشاورزی استان آذربایجان غربی عبارت است از: عوامل فردی (روان شناختی)، عوامل فرهنگی و عوامل سازمانی که در پایان پس از تجزیه وتحلیل داده ها کلیه فرضیه های پژوهش در سطح معناداری 99 درصد پذیرفته شد. بنابراین، با تأیید فرضیه ها و تأیید مدل پژوهش، عوامل مؤثر بر اشتغال بهینه زنان در بخش صنایع دستی حوزه کشاورزی در منطقه مورد مطالعه عبارتند از: عوامل فردی، فرهنگی و سازمانی که این عوامل موجب اشتغال بهینه زنان در بخش صنایع دستی حوزه کشاورزی و در نهایت توسعه پایدار روستایی خواهد شد.اهداف پژوهش:بررسی عوامل مؤثر بر اشتغال زایی زنان در صنایع دستی حوزه کشاورزی.بررسی تأثیر عوامل مؤثر بر اشتغال زایی زنان در صنایع دستی حوزه کشاورزیِ استان آذربایجان غربی.سؤالات پژوهش:چه عواملی بر اشتغال زایی زنان در صنایع دستی حوزه کشاورزی استان آذربایجان غربی مؤثر است؟2. عوامل مؤثر بر اشتغال زایی زنان چه تأثیری بر صنایع دستی حوزه کشاورزی استان آذربایجان غربی دارد؟
شناسایی عوامل مؤثر بر ساختار توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنایع تبدیلی و تکمیلی یکی از راهبردهای توسعه کشاورزی و روستایی است که با کاهش پسماندهای کشاورزی و اشتغال زایی و بحث امنیت غذایی و توسعه صادرات و ارزآوری راه ارتباطی بین سه بخش کشاورزی و صنعت و خدمات است از مشکلاتی که هم اکنون صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در استان کرمان با آن مواجه است عدم توسعه در این صنایع و به دنبال آن نداشتن سهم کافی در بازارهای داخلی و بازارهای جهانی است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش تحقیق، توصیفی-همبستگی و از لحاظ تحلیلی از نوع علی-ارتباطی است. جامعه آماری این تحقیق 200نفر از افرادی است که در در زمینه بازاریابی، بسته بندی و فراوری محصولات خرما فعال هستند، ابزار تحقیق پرسشنامه است. میزان پایایی آن برابر است با 7/. که از طریق ضریب کرونباخ محاسبه شده است.حجم نمونه از طریق فرمول کوکران محاسبه و تعداد آن 155 نفر تعیین شده است که از روش نمونه گیری ساده انتخاب شدند. برای اندازه گیری آلفای کرونباخ بعد از جمع آوری داده ها و Spss26 و Amos بهره گرفته شده است این مطالعه به بررسی عوامل موثر در توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی در استان کرمان با اهداف نقش عوامل"اقتصادی" و "اجتماعی" و" زیرساختی" می پردازد. صنایع تبدیلی و تکمیلی در زمینه های بازاریابی، قیمت گذاری، بسته بندی و مورد بحث قرار گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده تحلیل عوامل اقتصادی با بار عاملی 78/0 بیشترین نقش و عوامل اجتماعی با 71/0 کمترین نقش در توسعه صنعت خرما دارند.
تحلیلی بر راهکارهای مدیریت منابع آب کشاورزی در شرایط خشکسالی در استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اقتصاد کشاورزی جلد ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
108 - 122
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: یکی از بحران های مهمی که امروزه بشر را تهدید می کند مسئله بحران کمبود آب است و بخش کشاورزی به عنوان عمده ترین مصرف کننده آب باید در فکر ایجاد راهکاری جدید برای جبران کمبودها و اتخاذ راهکارهای مدیریتی ویژه در راستای تولید محصول بیشتر به ازای هر واحد حجمی آب باشد. در این راستا این تحقیق با هدف کلی راهکارهای مدیریت منابع آب کشاورزی در شرایط خشکسالی انجام شد.مواد و روش ها: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کشاورزان کوچک مقیاس در استان آذربایجان غربی بودند. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 430 نفر از سرپرستان خانوارهای روستایی کوچک مقیاس با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای چند مرحله ای با انتساب متناسب برای مطالعه انتخاب شدند.یافته ها: نتایج نشان داد مهمترین راهکار در بخش فنی و تکنیکی شامل «استفاده از آبیاری قطره ای جهت جلوگیری از تبخیر خاک»، در راهکار مدیریت خاک «تسطیح اراضی جهت آبیاری یکنواخت»، در راهکار مدیریتی «نگهداری بهتر از کانال ها و تجهیزات آبیاری»، در راهکار حقوقی - اقتصادی «کاهش یارانه های بخش آب و قیمت گذاری آن» و در راهکار زراعی «انتخاب ارقامی که با مصرف آب کمتر» بود. همچنین نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که ترتیب اهمیت راهکارها شامل زراعی، فنی و تکنیکی، مدیریت خاک، حقوقی و مدیریتی می باشد.بحث و نتیجه گیری: در این تحقیق به این نتیجه رسیدیم که برای اجرای راهکارهای مدیریت منابع آب، علاوه بر سازمان های محلی و مردمی، نقش دولت نیز بسیار مهم است زیرا مدیریت پایدار آب نیازمند راهکارهایی است که فراتر از توان اقتصادی جوامع محلی است.
راهکارهای رونق تولید در مناطق روستایی استان خوزستان: کاربرد تحلیل سلسله مراتبی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
165 - 177
حوزههای تخصصی:
این پژوهش از فرایند سلسله مراتبی برای اولویت بندی گزیدارها و معیارهای رونق تولید در مناطق روستایی استان خوزستان بهره گرفته شده است. بدین منظور در ابتدا با توجه به معیارها و نیز گزیدارهای شناسایی شده داده های مورد نیاز از طریق نمونه ای برگزیده از کارشناسان در سازمان های ذیربط دارند بر مبنای مقایسه های زوجی گردآوری و مورد تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار Expert Choice انجام شد. نتایج پژوهش بر مبنای مقایسات زوجی نشان داد که راهکارهای اقتصادی، زیرساختی، اجتماعی و محیطی به ترتیب مهمترین راهکارها بودند. علاوه بر این، نتایج اولویت بندی راهکارهای اقتصادی رونق تولید در مناطق روستایی استان خوزستان نتایج نشان داد که دو راهکار تنوع مشاغل و توسعه فعالیت های پسین و پیشن کشاورزی و توسعه بنگاه های زودبازده و صنایع تبدیلی، در راهکارهای زیرساختی، راهکار توسعه شبکه های حمل و نقل و بازاریابی و توسعه عدالت فضایی و ارایه خدمات جدید به روستاها، در راهکار اجتماعی دو راهکارهای جلوگیری از مهاجرت و توسعه مهارت های حرفه ای و آموزشی کشاورزان و در نهایت براساس راهکارهای محیطی گزینه جلوگیری از تغییرات کاربری اراضی و سازگاری با تغییرات اقلیمی مهمترین راهکارها بود.
بررسی اثرات تغییر اقلیم بر توسعه بخش کشاورزی ایران و رفاه خانوار و برنامه های دولت برای سازگاری با تغییر اقلیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
959 - 977
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در این تحقیق اثرات شوک های ناشی از سناریوهای تغییر اقلیم در قالب سه سناریوی: IPCC1 (تغییر دما 27/7+% و بارش 4/12-%)، IPCC2 (تغییر دما 27/7+% و بارش 2/12-%) و IPCC3 (تغییر دما 03/5+% و بارش 3/12-%)، بر ارزش افزوده بخش های مختلف اقتصاد ایران با تاکید بر بخش کشاورزی (ارزش افزوده بخش های: صنعت و معدن، خدمات و کشاورزی، و ارزش افزوده زیربخش های: تولیدات گیاهی (زراعت و باغبانی)، تولیدات دامی، ماهیگیری و جنگلداری) و همچنین رفاه خانوار بررسی شده است.هدف: مقاله با هدف بررسی اثرات تغییر اقلیم بر بخش های مختلف اقتصاد ایران و رفاه خانوار تدوین شده است.روش شناسی: در این تحقیق جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل تعادل عمومی محاسبه پذیر پویای بازگشتی (RDCGE) استفاده شده است.قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی تحقیق بخش کلان اقتصاد کشور ایران می باشد که از ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1390 استفاده شده است.یافته ها و بحث: تغییر اقلیم، ارزش افزوده بخش کشاورزی و بخش صنعت و معدن را کاهش و ارزش افزوده بخش خدمات را افزایش می دهد و میزان رفاه خانوار را کاهش می دهد. علاوه براین، در میان سه سناریوی تغییر اقلیم، به ترتیب: IPCC1، IPCC2 و IPCC3، از بیشترین تأثیر بر ارزش افزوده بخش ها و زیربخش های مورد بررسی برخوردار می باشند. همچنین بررسی ها نشان داد هزینه های مالی دولت برای سازگاری با تغییر اقلیم در بخش کشاورزی در قالب 27 برنامه و 324 طرح به میزان 47.4 هزار میلیارد ریال در طی سال 99 می باشد.نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد تغییر اقلیم منجر به کاهش ارزش افزوده اقتصاد ایران و رفاه خانوار خواهد شد و دولت برنامه مالی محدودی برای سازگاری با تغییر اقلیم دارد.
شناسایی عوامل تعیین کننده برندسازی محصولات سبز، الگویی برای صنعت مواد غذایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی عوامل تعیین کننده برندسازی محصولات سبز، الگویی برای صنعت مواد غذایی ایران می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) و از نظر روش گردآوری داده ها از نوع پیمایشی- اکتشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی، شامل 15 نفر از مدیران شرکت های غذایی دارای برند سبز با تحصیلات کارشناسی ارشد و دکتری در حوزه مدیریت، کشاورزی و کارآفرینی و نیز اساتید رشته مدیریت بازرگانی و محیط زیست دانشگاه هستند که با استفاده از نمونه گیری قضاوتی، برای مصاحبه انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی، مصرف کنندگان محصولات سبز در صنعت مواد غذایی هستند که با استفاده از نمونه گیری در دسترس، 384 نفر انتخاب شدند و به سوالهای پرسشنامه پاسخ دادند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه و پرسشنامه ساخته محقق و برگرفته از بخش کیفی استفاده شد. در بخش کیفی داده های حاصل از مصاحبه ها، کدگذاری گردید و در سه مرحله اصلی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی تحلیل شدند و در بخش کمی به منظور تجزیه وتحلیل از نرم افزار SPSS و برای معادلات ساختاری از PLS استفاده شد. نتایج در بخش کیفی نشان داد که مصاحبه های انجام شده، 214 کد باز، 85 مفهوم و 26 مقوله فرعی شناسایی و استخراج شد. نتایج در بخش کمی نشان داد که مدل دارای برازش مناسب است و می توان از آن برای برندسازی محصولات سبز در صنعت مواد غذایی کشور استفاده کرد.
تحلیلی بر عوامل مؤثر در عدم استفاده از سیستم های آبیاری تحت فشار در روستاهای ایران (مطالعه موردی: مناطق روستایی شهرستان ازنا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک سال ۱ زمستان ۱۳۸۹ شماره ۲
11 - 23
حوزههای تخصصی:
توسعه فناوری های جدید آبیاری یکی از مهم ترین راه حل ها برای توسعه ی کشاورزی و افزایش تولیدات است که با توجه به محدودیت جدّی منابع آب در کشور به عنوان مسأله ایی مهم مطرح است. از این رو هدف اصلی این پژوهش بررسی موانع توسعه سیستم های آبیاری تحت فشار در مناطق روستایی است که به صورت مطالعه ی موردی در شهرستان ازنا آن جام گرفته است. روش تحقیق در این بررسی از نوع توصیفی تحلیلی و همبستگی بوده که با استفاده از جمع آوری آمار و اطلاعات از طریق روش های میدانی آن جام شده است. سرپرستان خانوارهایی که از سیستم های آبیاری تحت فشار استفاده نکرده اند جامعه آماری تحقیق حاضر را در بر می گیرند که با استفاده از فرمول کوکران، نمونه ای به حجم 212 نفر از بین آن ها به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب گردید. هم چنین آزمون پیش آهنگی، برای بهدست آوردن ضریب اعتبار پرسشنامه آن جام گرفت که ضریب اطمینان آلفای کرونباخ آن بیش از 91/0 بهدست آمد. نتایج حاصل از طریق تجزیه و تحلیل های آماری در نرم افزار SPSS نشان می دهد که تقطیع و پراکندگی اراضی کشاورزان، مهم ترین مانع در توسعه سیستم های آبیاری تحت فشار بوده است. هم چنین یافته ها حاکی از آن است که سه عامل ساختاری، اقتصادی اجتماعی و طبیعی 10/66 درصد از واریانس متغیرها را تبیین می کند که در این راستا توسعه ی کمی و کیفی برنامه های آموزشی ترویجی و بالا بردن اطلاعات و آگاهی کشاورزان، تربیت مروجان آگاه از مسائل سیستم های آبیاری تحت فشار و تشویق کشاورزان منطقه، با حمایت های مالی و اعطای آسان تر تسهیلات بانکی، در راستای مشارکت هرچه بیش تر در یکپارچه سازی اراضی، از جمله پیشنهادهایی هستند که براساس نتایج تحقیق ارائه شده اند.
ارزیابی اثرات یکپارچه سازی اراضی بر توسعه کشاورزی مناطق روستایی (مطالعه موردی: بخش خوسف شهرستان بیرجند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۲ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۶
67 - 85
حوزههای تخصصی:
نظربه این که از مهم ترین موانع توسعه ی کشاورزی و به تبع آن توسعه ی روستایی در کشور ما، نظام زراعی سنتی حاکم است از این رو، بررسی ابعاد مختلف این نظام، بالاخص بازنگری وتحول در مالکیت وشکل اراضی واقدامات انجام شده در این خصوص، به نحوی که امکان بهره گیری از روش های نوین تکنولوژی را ممکن سازد، ضروری به نظر می رسد. سنجش و ارزیابی بخشی ازطرح های زیربنایی و درحال انجام از جمله یکپارچه سازی اراضی زراعی به عنوان عاملی مهم که از پراکندگی اراضی زراعی جلوگیری نموده و موجب تغییر و تحول جدی در نظام تولید حاکم می شود، از جمله این موارد می باشد. بررسی و پایش اقدامات انجام شده در این زمینه در مناطق مختلف به منظور درک این مسأله که آیا اهداف مورد نظر تحقق یافته و پیامدهای مثبت و منفی آن در ابعاد مختلف اقتصادی و اجتماعی چه بوده، برای بسط طرح های یکپارچه سازی اراضی به نواحی همگون جغرافیایی بسیار حائز اهمیت است. مطالعه ی حاضر از نوع کاربردی بوده که به روش توصیفی- تحلیلی با رویکرد پیمایشی انجام گرفته است. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسش نامه، مصاحبه و مشاهده گردآوری و سپس بااستفاده ازآزمون t وبه کمک نرم افزارهای Spss وExcel تجزیه وتحلیل شده است. جامعه آماری تحقیق شامل 73 نفر از کشاورزان ساکن دو روستای کنقند و قیس آباد بخش خوسف هستند که اقدام به یکپارچه سازی اراضی زراعی خود نموده و تماماً مورد پرسشگری قرار گرفته اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی زراعی در محدوده ی مورد مطالعه، منجر به کاهش تعداد قطعات زراعی بهره برداران، صرفه جویی در مصرف نهاده ها وکاهش هزینه های تولید شده و نیزکاربرد تکنولوژی نوین در مزارع، افزایش تولید و بهبود درآمد کشاورزان را به دنبال داشته است.
علل ادراک شده آسیب پذیری کشاورزان با تاکید بر خشکسالی (مطالعه موردی: مناطق بیابانی شرق اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۳
137 - 121
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه خشکسالی یکی از مخاطرات مهم طبیعی محسوب می شود که دارای پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم به ویژه در نواحی روستایی است. خشکسالی های پیاپی باعث از بین رفتن کشاورزی شده است و در نتیجه از بین رفتن کشاورزی موجب آسیب پذیری ساکنان روستایی می گردد که معیشت آنان وابسته به کشاورزی است. هدف از این مقاله بررسی علل ادراک شده آسیب پذیری کشاورزان از دیدگاه روستاییان با رویکرد مدل سازی معادله ساختاری است.روش و داده ها: تحقیق حاضر به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع تحقیقات علی است. جامعه آماری پژوهش را ۲۸۹۴ خانوار روستایی کشاورز ساکن در شرق حوضه زاینده رود در سال ۱۴۰۱ تشکیل می دهد. با استفاده از فرمول کوکران، نمونه آماری مورد پرسش تعداد ۳۳۹ سرپرست خانوار تعیین شد. این تعداد با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و مدل سازی معادلات ساختاری (Smart PLS) انجام شد.یافته ها: متغیرهای توانمندسازی اجتماعی، مدیریت، منابع آب و زیرساخت و خدمات متغیرهای مشاهده شده هستند. نتایج نشان می دهد که اعتبار اندازه گیری شده هر چهار مدل اندازه گیری بر آسیب پذیری کشاورزان قابل قبول است. با توجه نتایج، ضرایب t بین متغیرهای اصلی پژوهش، بالای ۲/۵۸ بوده؛ یعنی رابطه معنادار و غیرمستقیم است؛ بدین ترتیب ابعاد توانمندسازی اجتماعی، مدیریت، منابع آب و زیرساخت و خدمات بر آسیب پذیری کشاورزان تأثیر منفی و معناداری دارد که مقدار R2 نشان می دهد ۷۶/۷ درصد آسیب پذیری کشاورزان با دستیابی به ابعاد چهارگانه تبیین شده و بعد منابع آب با ضریب ۰/۸۹، تأثیر بیشتری نسبت به سایر ابعاد بر آسیب پذیری کشاورزان داشته است.نتیجه گیری: پیشنهاد می شود به منظور کاهش سطح آسیب پذیری کشاورزان شاخص های زیرساخت و خدمات مورد توجه بیشتری قرار گیرد تا برآیند نهایی آسیب پذیری کشاورزان بهبود یابد.نوآوری، کاربرد نتایج: نوآوری این تحقیق در منطقه مورد مطالعه و شاخص های به کار گرفته شده در آن است.
بهینه سازی الگوی کشت محصولات زراعی شهرستان صحنه بر اساس محدودیت منابع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد روز افزون تقاضا برای منابع محدود به ویژه منابع آب یکی از اساسی ترین مسائل بخش کشاورزی است به طوری که برداشت بی رویه از منابع آبی به ویژه منابع آب زیرزمینی سبب کاهش سطح منابع آب زیرزمینی شده است. در همین راستا، برنامه ریزی در راستای استفاده بهینه از این منابع محدود با در نظر گرفتن هدف های متضاد ضروری است؛ بنابراین باید توجه داشت که تصمیم گیری در چنین شرایطی با پیچیدگی های بسیاری همراه است. در پژوهش حاضر بهینه سازی تولید محصولات زراعی با در نظر گرفتن همزمان تولید آرمان های حداکثرسازی سود، افزایش عملکرد و کمینه سازی مصرف آب، کود و سموم شیمیایی با استفاده از روش برنامه ریزی آرمانی فازی در دشت صحنه برای 7 محصول گندم، چغندر قند، یونجه، گشنیز، آفتابگردان، ذرت دانه ای و برنج بررسی می شود. بهره برداران از چاه های عمیق و نیمه عمیق این دشت به عنوان جامعه آماری مطالعه شده انتخاب شد. مقایسه الگوی کشت موجود و سطح تولید بهینه شده، بهینه نبودن وضعیت موجود به ویژه در بُعد زیست محیطی را نشان می دهد؛ به گونه ای که میزان مصرف آب در بالاترین حد از وضعیت موجود در دشت صحنه قرار دارد. این موضوع اقتصادی بودن سیستم کشت موجود را تأیید می کند. نتایج نشان می دهد در مدل بهینه سناریوی نهایی بررسی شده علاوه بر آنکه سطح کشت در وضعیت مناسب و کمتر از وضعیت موجود قرار دارد، سود اقتصادی، هدف های زیست محیطی و افزایش عملکرد نیز تأمین شده است؛ در نتیجه پیشنهاد می شود که برای حصول نتایج بهتر در جامعه مطالعه شده به تدریج به اصلاح وضعیت موجود اقدام و سپس برای اطمینان از بروز نتایج مورد انتظار با توجه به شرایط موجود، مدل بهینه به روز رسانی شود.
بررسی پیامدهای اقتصادی و تولیدی بحران کاهش آب دریاچه ارومیه در پهنه شرقی از دیدگاه روستاییان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
25 - 46
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، بحران کاهش آب دریاچه ارومیه تبدیل به یک مخاطره محیطی مهم برای جامعه محلی و فرامحلی شده است. این بحران پیامدهای زیان بار مختلفی ازجمله اقتصای، اجتماعی، زیست محیطی و تولیدی را برای ساکنان این منطقه، ازجمله روستاییان، به همراه داشته است. به همین دلیل، پژوهش حاضر با هدف بررسی پیامدهای اقتصادی و تولیدی این بحران از دیدگاه روستاییان انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل 87049 از خانوارهای روستایی ساکن در پهنه شرقی دریاچه بود که از بین آن ها 230 خانوار به روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب و مطالعه شدند. حجم نمونه براساس فرمول کوکران تعیین شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه و روش آن مصاحبه حضوری بود. روایی و پایایی ابزار تحقیق به ترتیب با استفاده از نظر متخصصان و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ ارزیابی شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS استفاده شد. براساس نتایج، پیامدهایی چون کاهش سطح زیرکشت محصولات کشاورزی، کاهش منابع آبی و افزایش هزینه های مربوط به تأمین آب کشاورزی و کاهش کیفیت آب های سطحی و زیرزمینی، ازجمله مهم ترین پیامدهای مورد توافق روستاییان بودند. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نیز نشان داد که پیامدهای اقتصادی-تولیدی مختلف کاهش آب این دریاچه در ذیل چهار گروه «کاهش کمّی و کیفی تولید و درآمد کشاورزی»، «افت کمّیت و کیفیت منابع آبی»، «افزایش هزینه ها و تهدید امنیت شغلی و درآمدی» و «کاهش فعالیت های غیرکشاورزی» قابل دسته بندی است. این چهار عامل درمجموع حدود 69 درصد از واریانس کل پیامدها را تبیین کردند. حمایت از تولید و معرفی ارقام زراعی و باغی سازگار با پهنه شرقی دریاچه ارومیه و حمایت از توسعه روش های نوین آبیاری و تغییر الگوی کشت محصولات کشاورزی آب بر در این منطقه ازجمله پیشنهادهای این پژوهش برای کاهش این پیامدهای کاهش آب این دریاچه است.
اثرات اقتصادی تعاونی های تولید کشاورزی بر خانوارهای روستایی (مورد: تعاونی های تولید کشاورزی شهرستان بیرجند)(مقاله علمی وزارت علوم)
اقتصاد روستاهای ایران در پیوند عمیق با بخش کشاورزی قرار دارد. در راستای ارتقاء بهره وری و بازده تولید، اصلاح نظام های بهره برداری سنتی و ترویج تعاونی های تولید، یکی از عمده راهبردهایی بوده که تاکنون در کشور و از جمله استان خراسان جنوبی به کار بسته شده است. در تحقیق حاضر تلاش شده تا به بررسی و واکاوی اثرات اقتصادی تعاونی های تولید کشاورزی بر مناطق روستایی شهرستان بیرجند پرداخته شود. این تحقیق به لحاظ روش شناسی از نوع توصیفی – تحلیلی می باشد. جامعه مورد مطالعه مشتمل بر اعضاء پنج تعاونی تولید کشاورزی در شهرستان بیرجند بوده که از میان آن ها تعداد 296 نفر با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای جهت پرسش گری تعیین و انتخاب گردید. نتایج نشان داد که در بخش تولید به همراه گسترش سطح زیرکشت محصولاتی نظیر گندم، جو، ذرت و یونجه، هزینه ها نیز کاهش داشته است. به علاوه شاخص هایی هم چون درآمد، پس انداز، اشتغال و رفاه خانوارهای عضو تعاونی تولید کشاورزی نسبت به گذشته افزایش یافته است.
واکاوی علل زوال شرکت سهامی زراعی نوبنیاد سهل آباد در شهرستان نهبندان(مقاله علمی وزارت علوم)
پیش از انقلاب، تشکیل شرکت های سهامی زراعی با هدف تغییر در ساختارهای بخش کشاورزی انجام شد که در آن زمان به سبب مسائلی همچون عدم توجه به مشارکت و رضایت جامعه روستایی، ناموفق ماند. طی دو دهه اخیر، بازگرایشی به احیا و ایجاد شیوه بهره برداری سهامی زراعی در اقصی نقاط کشور می توان شاهد بود که نمونه آن، ایجاد شرکت سهامی زراعی در دشت سهل آباد شهرستان نهبندان بوده است. مطالعه این شرکت سهامی زراعی جدید در نهبندان، حاکی از افت و خیز شدید آن در فضای روستایی ناحیه است که در این پژوهش تلاش شده است تا ضمن بررسی علل گرایش روستاییان به نظام سهامی زراعی در سال 1384، به تحلیل دلایل مقابله و تعارض مردم با این نظام زراعی در سال 1399 پرداخته شود تا تبیینی از علل رکود آن برای کاربرد در سایر نواحی کشور به دست آید. این تحقیق بر مبنای هدف کاربردی است. به منظور گردآوری داده ها از روش آمیخته (ترکیبی از روش های کمّی و کیفی) استفاده شده است. بررسی ها نشان داد روستاییان دشت سهل آباد، با انگیزه کسب منافع اقتصادی بیشتر از منابع آب و خاک در اختیار، با میزان مشارکت بالا، اقدام به پذیرش نظام سهامی زراعی نموده اند؛ با گذشت بیش از یک دهه از عمر شرکت سهامی زراعی در دشت سهل آباد، نه تنها توفیقی در اهداف حاصل نشده، بلکه دغدغه های جدیدی نیز در فضای روستایی پدیدار شده که بنا به چهار دلیل؛ پایین بودن سطح بازدهی اقتصادی شرکت، عملکرد غیراصولی هیئت مدیره شرکت، تشدید عناصر برون فضایی تأثیرگذار بر عملکرد اقتصادی شرکت و حیات اقتصادی سهامداران و عدم پشتیبانی مناسب دستگاه های متولی از شرکت سهامی زراعی و سهامداران بوده است. در کل می توان گفت تغییر نظام خرده مالکی به سهامی زراعی، به دلایل یادشده، نه تنها حرکتی رو به سوی توسعه نبود؛ بلکه فضایی ضد توسعه روستایی در دشت سهل آباد به وجود آورده است.
شناسایی و تبیین عوامل مؤثر در ایجاد شرکت های تعاونی کشاورزی دانش بنیان استان مازندران
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
29 - 42
حوزههای تخصصی:
اکثر کشورها، موفقیت های دهه های اخیر خود را مدیون شرکت های دانش بنیان هستند. استان مازندران نیز با وجود نیروی کار فراوان و شرایط مناسب کشاورزی، نیازمند تشکیل تعاونی های کشاورزی دانش بنیان پایدار است؛ بنابراین، تحقیق حاضر باهدف شناسایی و تبیین عوامل مؤثر در ایجاد شرکت های تعاونی کشاورزی دانش بنیان در سطح استان مازندران به انجام رسید. رویکرد کلی تحقیق، کیفی- کمی است و به منظور دستیابی به هدف تحقیق از روش دلفی استفاده شد. تیمی 54 نفری متشکل از نخبگان مطلع با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی (هدفمند) تشکیل شد. داده ها در سه مرحله و با استفاده از پرسش نامه جمع آوری شدند. در مرحله سوم نیز چهار گویه از پرسش نامه حذف شد. اعتبار و اعتماد یافته ها از طریق بازبینی یافته ها توسط مشارکت کنندگان، بازبینی توسط همکاران و تکنیک سه سویه سازی تأیید شد. همچنین، 70 درصد از متخصصان دلفی در مورد گویه های مطرح شده توافق داشتند. متخصصان دلفی شرایط برون سازمانی شرکت های تعاونی را برای انجام فعالیت های دانش بنیان مناسب برشمردند. این در حالی است که به کارگیری افراد ایده پرداز در شرکت های تعاونی، ایجاد روحیه کارآفرینی و غیره از جمله عواملی هستند که درون سازمانی تلقی می شوند و برای شروع فعالیت های دانش بنیان موردنیاز هستند؛ لذا توجه بیش تر به منابع انسانی در شرکت تعاونی، بازاریابی برای محصولات شرکت، تسهیل شرایط قانونی و تقویت تعاملات شرکت تعاونی دانش بنیان با محیط پیرامون و سایر کنشگران باید مدنظر قرار گیرد.
آینده نگاری سیستم های تولید غذا با تأکید بر کسب و کارهای کشت گلخانه ای در ایران؛ مورد مطالعه: ناحیه روستایی یزدآباد، فلاورجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
175 - 208
حوزههای تخصصی:
فهم چشم انداز پیش روی سیستم های تولید کشاورزی محافظت شده و عمقی، به ویژه کشت های گلخانه ای، با توجه به مسائل و شرایط زمینه ای، اهمیت شایانی دارد. تحقیق حاضر با هدف ترسیم تصاویر آینده در واحدهای بهره برداری گلخانه ای در ایران انجام شده است. با اتخاذ دو رویکرد اکتشافی و هنجاری در مطالعات آینده، روش های تحلیل مضمون، مثلث آینده و تجزیه وتحلیل لایه ای علّی«CLA» جهت پاسخ به پرسش پژوهش به کار گرفته شد. مصاحبه هایی با افراد کلیدی حوزه کشت وکار گلخانه ای در پس کرانه غربی شهر اصفهان انجام و اخبار و مطالعات پیشین نیز جمع آوری شد. با تحلیل مضمون روی گزاره های کلامی شرکت کنندگان، سه تصویر اولیه؛ «آرمان شهری»، «ویران شهری» و «شاهین شهری» به دست آمد. با توجه به اهمیت روندها و رویدادهای گذشته و حال، وزن تاریخ، فشارهای حال و کشش های آینده نیز شناسایی شدند و در مثلث آینده قرار گرفتند. «توسعه گلخانه های کشور» به عنوان کششی برای آینده، گرچه طرح هدف و مورد حمایت دولت است اما بر اثر سنگینی وزن گذشته، کم قوتی فشارهای حال و کشش ناچیز مثلث آینده، امکان چرخش کافی را نداشته است. در ادامه، ادراکات مختلف آینده در چهار لایه «CLA» تحلیل شد. نتایج نشان داد که در عمیق ترین لایه؛ یعنی استعاره، مشکلی وجود ندارد و معیوبی لیتانی ها و کاستی های نظام مند، بیشتر ریشه در لایه میانی یعنی گفتمان و جهان بینی ای دارد که حاکی از کشاورزی بهره کشانه و اقتصاد ناپایدار است. با مرور مطالعات موجود و تجمیع نظر متخصصان، یک گفتمان جایگزین و سناریوی واقع بینانه متناظر با آن پیشنهاد شد که براساس آن رشد کمّی زیربخش گلخانه ای بخش کشاورزی، با تحمل شوک ها و فشارهای ناشی از یک اقتصاد ضعیف و ناپایدار، از سوی بازیگران تولیدکننده ادامه خواهد داشت و تنها تولیدکنندگانی که در خوشه های صنعتی حضور دارند و با تعاونی ها و بازارهای موفق مرتبط هستند، می توانند چرخه های توسعه کیفی داشته باشند.
تحلیل الزامات مهارتی برای توسعه کشاورزی و موانع آموزش آن؛ مورد مطالعه: نواحی روستایی شهرستان فاریاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
209 - 244
حوزههای تخصصی:
توسعه کشاورزی از ضرورت های بنیادین تحول در فضاهای جغرافیایی است که در گرو اقدامات اساسی از جمله بهبود و روزآمد نمودن آموزش و مهارت ها است. آشنایی با موانع ارائه آموزش های مهارتی بخش کشاورزی هر ناحیه جغرافیایی، می تواند در زمینه بهره وری عوامل تولید، نقش مهمی را ایفا نماید؛ مسئله ای که در این پژوهش در بستر جغرافیایی شهرستان فاریاب استان کرمان به آن پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیفی– تحلیلی است. جامعه آماری با توجه به موضوع تحقیق در دو گروه مشتمل بر گروه اول؛ کارشناسان و خبرگان بخش کشاورزی و گروه دوم؛ بهره برداران کشاورزی در روستاهای شهرستان فاریاب بوده است. با توجه به بالا بودن حجم روستاها در شهرستان فاریاب، روستاهای بالای 100 خانوار انتخاب شد. تعداد کل جامعه آماری در گروه بهره برداران کشاورزی 5109 خانوار بوده است که از این تعداد با کمک فرمول کوکران 357 خانوار به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. نتایج تحقیق نشان داد که در فعالیت های باغداری، ضریب نفوذ آموزش های مهارتی به ترتیب مربوط به دهستان های گلاشگرد، مهروئیه، زهمکان و حور می باشد. در فعالیت دامداری، ضریب نفوذ آموزش های مهارتی به ترتیب مربوط به دهستان های گلاشگرد، مهروئیه، زهمکان و حور و در فعالیت های زراعی نیز ضریب نفوذ آموزش های مهارتی به ترتیب مربوط به دهستان های گلاشگرد، مهروئیه، زهمکان و حور می باشد. همچنین موانع موجود در دستیابی به مهارت های کشاورزی به موانع فردی، اجتماعی، اقتصادی و زیرساختی و مکانی تقسیم بندی شد و برای ارزیابی هر یک از این موانع، گویه هایی ملاک ارزیابی قرار گرفت. به طور کلی می توان گفت باتوجه به معناداری موانع فردی با ضریب مسیر 999/0، موانع اجتماعی با ضریب مسیر 612/0 ، موانع اقتصادی با ضریب مسیر 001/1 و موانع زیرساختی و مکانی با ضریب مسیر 898/0 بر آموزش های مهارتی کشاورزان تأثیرگذار بوده اند.
ارزیابی درجه توسعه یافتگی بخش کشاورزی در استان های شمالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان های شمالی باتوجه به شرایط جغرافیایی، اقلیمی و مزیت های بالقوه، از جایگاه ویژه ای در روند توسعه یافتگی اقتصاد ایران برخوردارند. این پژوهش با استفاده از 81 شاخص توسعه بخش کشاورزی و رهیافت "فواصل چندگانه تحت روش های نرمال سازی مختلف" (TRUST)، در پی تعیین درجه توسعه یافتگی بخش کشاورزی سه استان شمالی ایران است. انتخاب معیارها و زیرمعیارهای درخت تصمیم براساس مبانی نظری موجود و مرور منابع صورت گرفت. الگوی TRUST، روش توسعه یافته ای از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره است که براساس ترکیب تکنیک های نرمال سازی سنتی با نرمال سازی لگاریتمی شکل گرفته و برای اولین بار در ایران با چارچوب جدید و قابل اعتماد، ارائه می شود. نتایج نشان داد که در زیربخش زراعت، استان مازندران با امتیاز نهایی 0/59- رتبه اول، در زیر بخش باغبانی، استان مازندران با امتیاز نهایی 0/23 رتبه اول، در زیربخش دامپروری، استان گیلان با امتیاز نهایی 0/06 رتبه اول، در زیربخش مکانیزاسیون، استان گیلان با امتیاز نهایی 0/55 رتبه اول و در زیربخش آموزش و زیرساخت، استان گیلان با امتیاز نهایی 0/02 رتبه اول را به اختصاص دادند. استان گلستان در بیشتر زیربخش های مورد مطالعه دارای رتبه دوم برخورداری است. متفاوت بودن رتبه های اول در هر زیربخش نشان دهنده وجود دوگانگی سطح توسعه یافتگی در سه استان شمالی است. یافته های این پژوهش به برنامه ریزان در جهت شناخت وضعیت موجود بخش کشاورزی سه استان شمالی و برنامه ریزی برای آینده کمک می کند. با مطالعه شرایط اقلیمی سه استان شمالی، چرخه تولید بخش کشاورزی با راهبرد افزایش عملکرد در واحد سطح پیش رود تا مازاد درآمد حاصل، صرف توزیع عادلانه در زیربخش های کشاورزی شود.
امکان سنجی تغییر کشت از برنج به لوبیا جهت توسعه بخش کشاورزی- روستایی در شرایط بحران خشکسالی (مورد مطالعه: شهرستان لنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
712 - 731
حوزههای تخصصی:
امروزه سیاست های کلی کشاورزی به سمت کشاورزی پایدار در حرکت است و این در حالی است که بیش ازپیش معضل بزرگی به نام خشکسالی و تغییرات اقلیمی گریبان گیر کشورها به ویژه در زمینه این بخش مهم اقتصادی شده است. بر این اساس درک درست از شرایط جامع برای کشت یک محصول کشاورزی از اصول مهم کشاورزی پایدار است. لذا، با توجه به اینکه طبق برنامه های در دست اجرا، یکی از سیاست های در نظر گرفته شده برای منطقه موردمطالعه در این پژوهش، تغییر کشت از برنج به لوبیا بوده است، هدف اصلی این پژوهش امکان سنجی تغییر از کشت برنج به لوبیا بود. جامعه آماری تحقیق، شامل کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی، کارشناسان نظام صنفی کشاورزان (50= N) و کشاورزان برنج کار شهرستان لنجان (270= N) بودند. نمونه گیری آماری با کمک فرمول کوکران و به صورت کاملاً تصادفی انجام شد که بر این اساس، 40 نفر کارشناس و 130 نفر کشاورز برای انجام مطالعه انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق ابزار پرسش نامه و تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفت. نتایج آزمون t تک نمونه ای نشان داد از دیدگاه کشاورزان، میانگین عوامل تولیدی (33/3)، مدیریتی (35/3) و نگرشی (44/3) و از دیدگاه کارشناسان، میانگین اکثر عوامل شامل مزیت نسبی (37/3)، زمان بندی (56/3)، تولیدی (60/3)، نگرشی (74/3)، مدیریتی (46/3) و زمینه ای (44/3)، به طور معنی داری بالاتر از حد متوسط (3) و درنتیجه در وضعیتی بالاتر از حد مطلوب بودند. به این ترتیب، شرایط برای تغییر کشت از برنج به لوبیا مطلوب ارزیابی شد. بنابراین، بر اساس یافته های پژوهش، از دید پاسخ گویان، امکان تغییر کشت برنج به لوبیا با توجه به ابعاد موردنظر وجود دارد. درنهایت پیشنهاد هایی از قبیل خرید تضمینی محصول لوبیا توسط دولت جهت فراهم کردن بازار و کاهش نوسان قیمت محصول لوبیا ارائه شد.