مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
هموارسازی سود
حوزههای تخصصی:
اقتصاد جهانی هر از چند گاهی دچار بحران مالی می شود. آگاهی از میزان تأثیر بحران های مالی جهانی بر مدیریت سود بر تصمیمات سرمایه گذاران تأثیرگذار است. به همین دلیل در این پژوهش تلاش می شود تأثیر بحران مالی جهانی بر میزان مدیریت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد مطالعه قرار گیرد. برای آزمون این اثرات، تعداد 130 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، مورد مطالعه قرار گرفتند؛ در این پژوهش شاخص های مدیریت سود با استفاده از تعیین میزان هموارسازی سود و مدل تعدیل شده جونز اندازه گیری و بیان شده است. در تحلیل آماری از روشتی زوجی استفاده شده است. یافته ها حاکی از این است که میزان مدیریت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس تهران در طی سال های بحران مالی جهانی، کاهش یافته است.
Every so often, the world economy is experiencing a financial crisis. Awareness of the impact of the global financial crisis on earnings management affects investors’ decisions. That's why in this study was tried to be studied the impact of global financial crisis on the amount of earnings management in listed companies in Tehran Stock Exchange. To test this effect, the numbers of 130 companies listed in Tehran Stock Exchange were studied. In this paper, earnings management indicators are measured and expressed by using the modified Jones model and the determining of amount of income smoothing. Paired t-test method was used in statistical analysis. The findings suggest that the amount of earnings management has decreased in firms listed in the Tehran Stock Exchange during the global financial crisis.
رابطه بین شفافیت گزارشگری مالی و نرخ مؤثر مالیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شفافیت، به عنوان ابزاری برای رشد و توسعه جامعه ضروری است. در گزارشگری مالیاتی، ارائه اطلاعات مالی شفاف و قابل مقایسه رکن اساسی تصمیم گیری های مالیاتی محسوب می شود. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر شناخت رابطه بین شفافیت گزارشگری مالی و نرخ مؤثر مالیاتی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. در این راستا، از متغیرهای هموارسازی سود، اقلام تعهدی اختیاری، کیفیت افشا و کیفیت حسابرسی برای تبیین شفافیت گزارشگری مالی استفاده شده است. نمونه آماری پژوهش شامل 81 شرکت می باشد. برای آزمون فرضیه ها از رگرسیون خطی چند متغیره بر اساس روش داده های ترکیبی استفاده شده است. یافته ها حاکی از این است که هموارسازی سود و اقلام تعهدی اختیاری به عنوان معیاری دستکاری سود ، دارای رابطه مثبت و معنادار با نرخ مؤثر مالیاتی است، کیفیت افشا به عنوان معیاری مستقیم از شفافیت گزارشگری مالی، دارای رابطه منفی و معنادار با نرخ مؤثر مالیاتی می باشد. همچنین، نتایج پژوهش نشان داد که کیفیت حسابرسی به عنوان معیاری مستقیم از شفافیت گزارشگری مالی، دارای رابطه منفی و معنادار با نرخ مؤثر مالیاتی است
Transparency is an incumbent tool towards social growth and development. Providing transparent and comparable information is considered to play a substantial role in tax reporting. Accordingly, the objective of this study is to recognize the relationship between transparency in financial reporting and effective tax rate of accepted companies in Tehran Stock Exchange. Therefore, to describe transparency in financial reporting, profit smoothing factors, optional accruals, disclosure quality as well as auditing quality have been utilized. The study’s statistical sample encompasses 81 companies. Multivariable linear regression based on combinational data (data panel technique) has been used to test the hypotheses. Panel results indicate that profit smoothing and optional accruals as criteria to manipulate profit is in positive significance with effective tax rate and as a direct criterion for transparency in financial reporting, disclosure quality on the other hand is in negative significance with effective tax rate. Furthermore, results of the study concluded that auditing quality regarded as a direct criterion for transparency in financial reporting is in negative significance with effective tax rate.
بررسی نقش توانایی مدیریت بر رابطه بین مدیریت سود و سطح نگهداشت وجه نقد در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزههای تخصصی:
وجه نقد به عنوان یکی از منابع اصلی واحد تجاری در اتخاذ بسیاری از تصمیمات مالی و نقش محوری دارد. اما عدم نگهداری میزان وجه نقد بهینه منجر به شکل گیری تضاد نمایندگی و هزینه فرصت برای شرکت می شود. در این راستا، مدیرانی که سود را دستکاری می کنند با کاهش کیفیت سود شرکت، قابلیت اتکای آن را پایین می آورد که منجر به افزایش نرخ هزینه تأمین مالی برای شرکت می شود. در این حالت شرکت با نگهداری وجه نقد بیشتر می تواند مشکلات تأمین مالی برون سازمانی را پوشش دهد. بنابراین شرکت هایی که مدیریت سود بیشتری دارند وجه نقد بیشتری نگهداری کنند و اگر مدیران توانایی بالایی داشته باشند با کاهش دستکاری سود، میزان نگهداری وجه نقد را کاهش می دهند. از طرفی مدیرانی که سودشان را هموار میکنند، به علت اینکه نوسانپذیری کمتر سودشان، ریسکشان برای افراد برون سازمانی کاهش می یابد. بنابراین وجه نقد کمتری را در شرکت نگهداری می کنند و زمانی که مدیران از توانایی لازم برخوردار باشند، رابطه منفی بین هموارسازی سود و نگهداشت وجه نقد تشدید می یابد. به دلیل نبود شواهد علمی و تجربی مناسب، پژوهش حاضر به بررسی نقش توانایی مدیریت بر رابطه بین مدیریت سود و سطح نگهداشت وجه نقد شرکت می پردازد. در همین راستا نمونه ای مشتمل بر 130 شرکت پذیرفته در بورس اوراق بهادار طی بازه زمانی 1392 - 1397 انتخاب و آزمون شده است. نتایج با استفاده از روش رگرسیون چند متغیره نشان می دهد که بین مدیریت سود (شاخص دستکاری اقلام تعهدی) با نگهداشت وجه نقد رابطه معناداری وجود ندارد و توانایی مدیریت نیز بر این رابطه تأثیر ندارد. اما رابطه مدیریت سود (شاخص هموارسازی سود) با نگهداشت وجه نقد مثبت و معنادار شد. اما توانایی مدیریت بر این رابطه تاثیرمعناداری نداشت.
مروری نظری بر رابطه توانایی مدیریتی و هموارسازی سود
حوزههای تخصصی:
پدیده هموارسازی سود در طول نیم قرن اخیر به عنوان یکی از جذاب ترین و بحث برانگیزترین موضوعات حسابداری و مالی توجه پژوهش گران بسیاری را به خود جلب کرده است و از دیدگاه تئوری حسابداری این پدیده در رویکرد رفتاری موضوعی مهم و قابل تامل است. عواملی مختلفی بر هموارسازی سود تاثیردارند. یکی از این عوامل که تاثیر ویژه ای دارد، توانایی مدیریتی است. این پژوهش یک مطالعه نظری در مورد نقش توانایی مدیریتی بر هموار سازی سود است که به صورت مروری و از طریق بررسی ادبیات موجود و مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. نتایج تحقیقات پیشین نشان می دهد مدیران با توانایی پایین، بیشتر از مدیران با توانایی بالا هنگام تصمیم گیری در مورد هموارسازی سود اشتباه می کنند. به همین دلیل مدیران کم توان بیشتر از مدیران با توانایی بالا متحمل هزینه های مربوط به هموارسازی می شوند و در نتیجه بر ارزش و اعتبار شرکت تاثیر منفی می گذارند. همچنین یافته ها نشان می دهد که مدیران توانمند تر تمایل کمتری به هموارسازی واقعی سود داشته و به طور قابل توجهی بر هموار سازی عمدی سود تمرکز دارند. بنابراین مدیران با توانایی بالا در هموارسازی سود توانایی و کارایی بیشتری خواهند داشت و به طور موثرتری استراتژی های انتخاب شده را پیاده سازی و نسبت به هموارسازی عمدی سود اقدام می کنند.
تأثیر هموارسازی سود و افشای مسئولیت پذیری اجتماعی بر عملکرد بازار شرکت
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام هر فعالیتی در هر واحد تجاری دستیابی به بالاترین سطح اثربخشی و کارایی می باشد که در اصطلاح به آن عملکرد گفته می شود. هدف این تحقیق بررسی تأثیر هموارسازی سود و افشای مسئولیت پذیری اجتماعی بر عملکرد بازار شرکت می باشد این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی بوده و از بعد روش شناسی همبستگی از نوع علّی (پس رویدادی) می باشد. جامعه آماری پژوهش، کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و با استفاده از روش نمونه گیری حذف سیستماتیک، 148 شرکت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده در دوره ی زمانی 9 ساله بین سال های 1391 تا 1399 مورد تحقیق قرار گرفتند. روش مورد استفاده جهت جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای بوده و داده های مربوط برای اندازه گیری متغیرها از سایت کدال و صورت های مالی شرکت ها جمع آوری شده و سپس برای آزمون فرضیه های پژوهش از نرم افزار ایویوز استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد هموارسازی سود و افشای مسئولیت پذیری اجتماعی تأثیر مثبت و معنی داری بر عملکرد بازار شرکت دارند.
بررسی اثر هموارسازی سود و ساختار مالکیت بر چسبندگی هزینه
حوزههای تخصصی:
پژوهش های اخیر در ارتباط با این است که هزینه ها رفتار نامتقارن دارند؛ یعنی میزان کاهش هزینه ها به هنگام کاهش فروش، کمتر از میزان افزایش هزینه ها به هنگام همان میزان افزایش فروش است. این رفتار نامتقارن هزینه ها به چسبندگی هزینه معروف شده است. ازاین رو؛ پژوهش حاضر به بررسی اثر هموارسازی سود و ساختار مالکیت بر چسبندگی هزینه در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد. در این پژوهش ابتدا اثر سهامداران نهادی به عنوان ساختار مالکیت را بر چسبندگی هزینه و سپس اثر متقابل هموارسازی سود و راهبری شرکتی را با چسبندگی هزینه موردبررسی قرار خواهیم داد. جامعه آماری این پژوهش را شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران شکل داده است و شامل 85 شرکت فعال در صنایع مختلف طی سال های 1388 تا 1399 است. برای آزمون فرضیه های پژوهش از روش رگرسیون چندگانه استفاده شده است. یافته ها بیانگر آن است که ساختار مالکیت باعث کاهش چسبندگی هزینه می گردد؛ گرچه به عنوان یک عاملی قوی برای کاهش هموارسازی سود نیست. همچنین نتایج پژوهش بیانگر آن است که بین هموارسازی سود و چسبندگی هزینه رابطه مثبت معناداری وجود دارد.
رابطه افشای ریسک و هموارسازی سود با ریسک شرکت
حوزههای تخصصی:
افشای ریسک و هموارسازی سود از استراتژی های مهم شرکت در مواجه با ریسک است. هدف این مقاله بررسی ارتباط بین دو استراتژی افشای ریسک و هموارسازی سود در رابطه با سطوح ریسک شرکت است. به این منظور برای پاسخ به سوالات پژوهش مبنی بر اینکه رابطه افشای ریسک و هموارسازی سود بر سطح ریسک شرکت چگونه است، از بین شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تعداد 117 شرکت به روش حذف سیستماتیک طی سال های 1389 تا 1398 انتخاب شدند. نتایج نشان می دهد رابطه مثبت و معنادار بین افشای ریسک و ریسک شرکت و بین سطح هموارسازی سود و ریسک شرکت وجود دارد. با افزایش ریسک شرکت به طرز معناداری میزان افشای ریسک و سیاست هموارسازی سود در شرکت های مورد بررسی افزایش می یابد. نتایج پژوهش برای سرمایه گذاران و هیئت مدیره شرکت ها که علاقه مند به درک استراتژی های گزارشگری جایگزین که مدیران هنگام مواجه با ریسک بالا انتخاب می کنند، مهم است. در مجموع نتایج پژوهش خلاء پژوهشی موجود در حوزه اهمیت استراتژی های افشای ریسک و هموارسازی سود بر سطح ریسک شرکت را پر می کند.
بررسی تاثیر هموارسازی سود بر ضریب واکنش جاری و آتی سود با توجه به نقش محیط اطلاعاتی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تاثیر شاخص هموارسازی سود بر ضریب وا کنش جاری و ضریب واکنش آتی سود می پردازد. در این ارتباط اثر محیط های اطلاعاتی نیز مورد بررسی قرار گرفته است. ضریب واکنش سود یکی از معیارهای ارزیابی قیمت سهام است و هموارسازی سود می تواند بر قیمت سود تاثیر داشته باشد. اگر هموارسازی سود توانایی آگاهی دهندگی اطلاعات را در پیش بینی سود آتی افزایش دهد، ممکن است اثر مثبتی بر ضریب واکنش سود آتی داشته باشد، هدف این تحقیق بررسی این دو پرسش است که آیا هموارسازی سود ضریب واکنش جاری سود را افزایش می دهد؟ آیادر یک محیط اطلاعاتی شفاف هموارسازی سود ضریب واکنش آتی سود را افزایش می دهد؟ یا خیر. برای بررسی تجربی این موضوع داده های 83 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1383 تا 1397 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها تاثیر هموارسازی سود بر ضریب واکنش جاری و آتی سود را تایید نمی کند و محیط اطلاعاتی، اعم از شفاف و غیر شفاف بر این ارتباط اثر گذار نمی باشد.
هموارسازی سود و مدیریت سود
حوزههای تخصصی:
در دستاوردهای علمی جدید هموارسازی سود مدیریت سود نامیده میشود که شامل اقداماتی برای کاهش نوسان های سودهای گزارش شده حسابداری است . تغییر پذیری پیش بینی مدیران از دیدگاه سرمایه گذاری دارای ارزش اقتصادی است. از انگیزه های هموارسازی سود کاهش میزان خطای پیش بینی سود در دوره اتی در مقایسه با دوره جاری است. به منظور تخمین مدل های این تحقیق جهت آزمون فرضیه ها، ابتدا مدل ها با استفاده از داده های سالانه (مقطعی) برای هر یک از سال های 1393 الی 1400 و 110 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برآورد شده است. سپس داده های ترکیبی برای 8 سال و مجموع 880 شرکت آزمون می شوند. بنابراین می توان اینطور نتیجه گیری کرد که مدیریت حسابداری سود و مدیریت واقعی سود هیچ یک تابعی از دیگری نبوده و بصورت همزمان انجام می شوند در نتیجه فرضیه دوم در سطح اطمینان 99 درصد این فرضیه تأیید می شود، به عبارتی نتیجه می گیریم که در شرکت های مورد مطالعه مدیریت سود اعمال شده است.
تاثیر جریان های نقد آزاد بر ریسک سقوط قیمت سهام با تاکید بر نقش تعدیلی مدیریت سود در شرکت های عضو بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۰
29 - 48
حوزههای تخصصی:
با توسعه بازار سرمایه در ایران، توجه به عواملی که به نحوی بر تصمیم گیری فعالین بازار موثر است، از اهمیت ویژه ای برخوردار است و طی سال های اخیر، مساله ریسک سقوط قیمت سهام به عنوان یکی از ریسک های تاثیرگذار بر شرکت ها، مورد توجه ذی نفعان و محققین قرار گرفته است. در پژوهش حاضر، تاثیر جریان های نقد آزاد بر ریسک سقوط قیمت سهام با تاکید بر نقش تعدیلی هموارسازی سود، بررسی شده است. برای این منظور با انتخاب 161 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1394 تا 1400 این مساله مورد بررسی قرار گرفت. آزمون فرضیات پژوهش نیز ازطریق رگرسیون خطی چند متغیره بوده و داده ها از نوع ترکیبی می باشند. در این مطالعه برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار ایویوز10 بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که جریان های نقد آزاد به طور مثبت و معناداری بر ریسک سقوط سهام شرکت ها موثر بوده و همچنین، هموارسازی سود این ارتباط را به طور منفی و معناداری تعدیل می کند
بررسی تاثیر هموار سازی سود بر قدرت پیش بینی کنندگی سود هر سهم در شرکت های تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
منبع:
مهندسی مدیریت نوین سال ۱ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۲
165 - 176
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به بررسی تاثیر هموارسازی سود بر قدرت پیش بینی کنندگی سود هر سهم در شرکتهای تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد. برای اندازه گیری هموارسازی سود از اقلام تعهدی اختیاری و اقلام تعهدی غیراختیاری استفاده شده است. جامعه آماری با در نظر گرفتن ویژگیهای تعیین شده شامل 517 شرکت پذیرفته شده در بورس در دوره زمانی 5 ساله از سالهای 1385-1389 می باشد. همچنین دو فرضیه طراحی شد که با استفاده از آزمونهای آماری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که در فرضیه اول بین بازده مرکب و سود هر سهم شرکتهای پذیرفته شده در بورس رابطه معناداری وجوددارد و فرضیه دوم با عنوان ارتباط بین هموارسازی سود و ثبات سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس رد می شود.
تاثیر هموارسازی سود و دوره تصدی حسابرس بر حق الزحمه حسابرسی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۴ (جلد ۱)
255 - 272
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی تاثیر هموارسازی سود و دوره تصدی حسابرس بر حق الزحمه حسابرسی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها در گروه پژوهش های توصیفی- همبستگی قرار دارد. هم چنین، به منظور انتخاب حجم نمونه از روش نمونه گیری حذف سیستماتیک (غربالگری) استفاده شد که با توجه به شروط در نظر گرفته شده، در نهایت 159 شرکت در دوره زمانی 6 ساله بین سال های 1394 الی 1399 (در مجموع 954 سال-شرکت) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برای بررسی فرضیه ها از روش های مربوط به رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرم افزار Eviews8 و با استفاده از روش داده های پانلی (تابلویی) – اثرات ثابت بهره گرفته شده است. نتایج به دست آمده در این مطالعه نشان می دهند که هموارسازی سود و دوره تصدی حسابرس دارای اثر مثبت و معناداری برحق الزحمه حسابرسی شرکت ها در دوره زمانی پژوهش بوده اند.
بررسی ارتباط هموارسازی سود و ارزش برای سهامداران با تاکید بر عدم قطعیت سیاست اقتصادی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط هموارسازی سود و ارزش برای سهامداران با تاکید بر عدم قطعیت سیاست اقتصادی می باشد. این پژوهش از نظر ماهیت و روش پیمایشی و از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی بوده و از آنجایی که در پژوهش حاضر وضعیت موجود متغیرها با استفاده از جمع آوری اطلاعات، از طریق اطلاعات گذشته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است، در ردیف مطالعات از نوع پس رویدادی گنجانده می شود. در مسیر انجام این پژوهش، پنج فرضیه تدوین و 122 شرکت از طریق نمونه گیری به روش حذف سیستماتیک برای دوره زمانی 8 ساله بین 1394 تا 1401 انتخاب شده و داده های مربوط به متغیرهای پژوهش بعد از گردآوری در نرم افزار اکسل با استفاده از نرم افزار آماری استاتا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان می دهد که: بین هموارسازی سود و ارزش برای سهامداران رابطه مستقیم معناداری وجود دارد. همچنین از معیارهای عدم قطعیت سیاست اقتصادی سه معیار نرخ تورم، نرخ بهره و رشد اقتصادی بر ارتباط بین هموارسازی سود و ارزش برای سهامداران تاثیر دارد (نرخ تورم و رشد اقتصادی تاثیر مستقیم و نرخ بهره تاثیر معکوس). ولی معیار نرخ ارز بر ارتباط بین هموارسازی سود و ارزش برای سهامداران تاثیری ندارد.
مروری برمطالعات انجام شده دررابطه بامدیریت سود،درماندگی مالی وارتباط درماندگی مالی بامدیریت سود
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۶ (جلد ۳)
182 - 201
حوزههای تخصصی:
مدیریت سود موضوعی بحث برانگیزاست ومحققان تحقیق های بسیاری دراین زمینه به انجام رسانیده اند.ازطرفی درماندگی مالی به دلیل اهمیت زیاد موردتوجه اهل علم قرارگرفته است.محققان برای جلوگیری از مدیریت سود فرصت طلبانه وپیش بینی درماندگی مالی جهت کمک به مدیریت قبل از ورشکستگی شرکت تلاشهای بسیاری انجام داده اند. مقاله حاضر قصد دارد مروری برتحقیقات محققان درزمینه مدیریت سود ودرماندگی مالی وارتباط مدیریت سودبادرماندگی مالی داشته باشدودرنتیجه بیان خواهدشدکه درماندگی مالی رانمیشودبااستفاده از مدیریت سود برای مدت زیادی پنهان نگه داشت.
توانایی مدیریتی و هموارسازی سود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابداری سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۶
1 - 24
حوزههای تخصصی:
هدف: هموارسازی به عنوان یکی از الگوهای مدیریت سود ابزاری در اختیار مدیران است. مدیران قادر هستند از این ابزار در جهت اهداف خود از جمله فرصت طلبی و یا علامت دهی به بازار استفاده نمایند. توانایی مدیریتی می تواند عاملی برای انتخاب این ابزار برای علامت دهی به بازار در جهت مدیریت سود خوب باشد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش توانایی مدیریتی در هموارسازی سود و ارتباط آن با محتوای اطلاعاتی سود است. روش: برای آزمون فرضیه های پژوهش با پیروی از مطالعات پیشین از مدل رگرسیونی داده های ترکیبی استفاده شده است. نمونه های پژوهش شامل 791 سال- شرکت از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1391-1397 (داده های مالی 1400-1388) است. یافته ها: شواهد نشان می دهند توانایی مدیریتی با هموارسازی سود رابطه مثبتی دارد و مدیران با توانایی بالا اطلاعات آینده نگرانه تری را از طریق هموارسازی سود ارائه می دهند و از این طریق موجب افزایش محتوای اطلاعاتی سود در مورد عملکرد آتی می شوند. نتیجه گیری: توانایی مدیران را می توان به عنوان یکی از عوامل اصلی در به کارگیری هموارسازی سود به عنوان ابزاری جهت مخابره اطلاعات شرکت به بازار در نظر گرفت، در واقع مدیران توانمند از هموارسازی سود جهت کاهش عدم تقارن اطلاعاتی استفاده می کنند و از این طریق به طور غیرمستقیم به بازار علامت می دهند.
ارتباط بین هموارسازی سود و حق الزحمه حسابرسی با تاکید بر نظارت بیرونی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲ (جلد ۲)
110 - 128
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی ارتباط بین هموارسازی سود و حق الزحمه حسابرسی با تاکید بر نظارت بیرونی می پردازد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی بوده و از بعد روش شناسی همبستگی از نوع علّی (پس رویدادی) می باشد. جامعه آماری پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و با استفاده از روش نمونه گیری حذف سیستماتیک، 127 شرکت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده در دوره ی زمانی 9 ساله بین سال های 1392 تا 1400 مورد بررسی قرار گرفتند. روش مورد استفاده جهت جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای بوده و داده های مربوط برای اندازه گیری متغیرها از سایت کدال و صورتهای مالی شرکت ها جمع آوری شده و در اکسل محاسبات اولیه صورت گرفته سپس برای آزمون فرضیه های پژوهش از نرم افزار استاتا استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که بین هموارسازی سود و حق الزحمه حسابرس رابطه معکوس وجود دارد. همچنین،
تأثیر سوگیری اخلاقی مدیران بر واگرایی رفتار سرمایه گذاران با تأکید بر نقش تعدیلی قابلیت مقایسه و خوانایی گزارش های مالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر سوگیری نامطلوب اخلاقی مدیران بر واگرایی رفتار سرمایه گذاران و همچنین نقش میانجی قابلیت مقایسه اطلاعات مالی و خوانایی گزارشگری مالی در کاهش یا افزایش رابطه بین سوگیری نامطلوب اخلاقی مدیران و واگرایی عقاید سرمایه گذاران بود. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی علّی بوده و جامعه آماری آن شامل شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است که با استفاده از حذف سیستماتیک، 134 شرکت در دوره زمانی سال های 1392 الی 1401 به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. برای محاسبه واگرایی رفتار سرمایه گذاران به تبعیت از پژوهش سیلویا و سرکوئرا (2021) و صالحی و همکاران (1402) از شاخص حجم معاملات غیرمنتظره استفاده شده و سوگیری اخلاقی با دو عامل بی صداقتی (هموارسازی سود) و خطاکاری مدیریت (تقلب در صورت های مالی) مورد سنجش قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد هموارسازی سود و تقلب در صورت های مالی، رابطه مستقیم و معناداری با واگرایی رفتار سرمایه گذاران دارد. همچنین قابلیت مقایسه صورت های مالی رابطه مثبت میان بی صداقتی مدیریت با هموارسازی سود بر واگرایی رفتار سرمایه گذاران درباره تعیین رقم صحیح ارزش ذاتی سهام حین أخذ تصمیم سرمایه گذاری را تعدیل می کند.و خوانایی صورت های مالی رابطه مثبت میان نادرستی و خطاکار بودن مدیریت با گزارشگری مالی متقلبانه بر واگرایی رفتار سرمایه گذاران درباره تعیین رقم صحیح ارزش ذاتی سهام حین أخذ تصمیم سرمایه گذاری را تعدیل می کند. نتیجه گیری: هرگونه عدم شفافیت در اطلاعات می تواند تصمیم گیری سهامداران و تحلیل گران در بازار سرمایه را با اختلال روبرو سازد و منجربه واگرایی عقاید بین سرمایه گذاران شود. همچنین قابلیت مقایسه صورت های مالی می تواند تأثیر هموارسازی سود را بر واگرایی عقاید سرمایه گذاران کاهش دهد. همچنین خوانایی اطلاعات گزارش های مالی رابطه بین تقلب و واگرایی عقاید سرمایه گذاران را تعدیل می نماید.
تبیین هموارسازی سود از منظر تأمین مالی و قضاوت حسابرس در شرکت های با فرصت سرمایه گذاری متفاوت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به تبیین هموارسازی سود از نظر تأمین مالی و قضاوت حسابرس در فرصت های سرمایه گذاری متفاوت می پردازد.داده های 320 شرکت 1389 با استفاده از نرم افزار اقتصادسنجی ای ویوز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با استفاده از ارزش میانه در هر معیار فرصت سرمایه گذاری، جامعه آماری به دو گروه شرکت های با فرصت سرمایه گذاری بالا و پایین طبقه بندی شد و آزمون های آماری با روش های حداقل مربعات معمولی و حداکثر لگاریتم درست نمایی در پنل های فاقد ساختار، صورت پذیرفت.یافته ها نشان داد بین هموارسازی سود و تأمین مالی در شرکت های با فرصت سرمایه گذاری بالا که با معیار نسبت مجموع ارزش بازار حقوق صاحبان سهام و ارزش دفتری بدهی های بلندمدت به کل دارایی ها تفکیک شده اند، رابطه مثبت و در معیار نسبت رشد اموال، ماشین آلات و تجهیزات رابطه منفی وجود دارد. بین هموارسازی سود و تأمین مالی در شرکت های با فرصت سرمایه گذاری پایین که با معیار نسبت ارزش بازار دارایی ها به ارزش دفتری تفکیک شده اند رابطه ای مشاهده نشد ولی در معیار نسبت ناخالص اموال، ماشین آلات و تجهیزات به مجموع ارزش بازار حقوق صاحبان سهام و ارزش دفتری بدهی های بلندمدت رابطه منفی وجود دارد. متغیرهای تبیین کننده قضاوت حسابرس در هر دو گروه بر هموارسازی سود اثرگذار هستند.می توان از یافته ها برای شناسایی شرکت های با فرصت سرمایه گذاری بالا استفاده کرد. از طرفی به برای رسیدن به بازده مورد انتظار، توجه به قضاوت و تجربه حسابرس در کنترل هموارسازی سود و روش تأمین مالی شرکت ها توصیه می شود.با مقایسه ضریب تعیین و آماره دوربین واتسن، مشخص شد که در شرکت های با فرصت سرمایه گذاری بالا، نسبت مجموع ارزش بازار حقوق صاحبان سهام و ارزش دفتری بدهی های بلندمدت به کل دارایی ها و در شرکت های با فرصت سرمایه گذاری پایین، نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری دارایی ها، معیار های بهینه ای برای تفکیک فرصت های سرمایه گذاری هستند.
بررسی تاثیر رتبه موسسه حسابرسی و اظهارنظر آن بر رابطه بین تجدید ارایه صورتهای مالی و هموارسازی سود، مطالعه موردی: شرکت های پذیرفته در بورس اوراق بهادار تهران
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۷ (جلد ۱)
140 - 150
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به بررسی تأثیر رتبه مؤسسه حسابرسی و اظهارنظر آن بر رابطه بین تجدید ارائه صورت های مالی و هموارسازی سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است. ابتدا رابطه بین تجدید ارائه صورت های مالی و هموارسازی سود موردبررسی قرار گرفت که نتایج نشان داد این رابطه مثبت و معنادار است. در ادامه، نقش رتبه مؤسسات حسابرسی بررسی شد و مشخص گردید که مؤسسات با رتبه بالاتر تأثیر منفی و معناداری بر هموارسازی سود دارند. همچنین، اظهارنظرهای دقیق و مستقل حسابرسان نیز به کاهش هموارسازی سود منجر می شوند. این تحقیق با استفاده از روش تحقیق کمی، توصیفی و پس رویدادی انجام شد و داده های 116 شرکت طی سال های 1397 تا 1401 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد تجدید ارائه صورت های مالی به کاهش تمایل شرکت ها به هموارسازی سود منجر می شود. علاوه بر این، رتبه مؤسسات حسابرسی و اظهارنظرهای مستقل حسابرسان موجب بهبود شفافیت و کیفیت گزارشگری مالی شده و رفتارهای هموارسازی سود را کاهش می دهد. یافته های این تحقیق اهمیت استفاده از مؤسسات حسابرسی معتبر و تقویت استقلال حسابرسان را برجسته می سازد. همچنین، نظارت بر تجدید ارائه صورت های مالی، کاهش رفتارهای هموارسازی سود و آموزش مدیران مالی در زمینه پیامدهای آن به عنوان راهکارهای مؤثر معرفی شده است. درنهایت، تشویق به گزارشگری صحیح و اخلاقی و بهبود فرآیندهای حسابرسی داخلی برای افزایش شفافیت مالی و جلوگیری از هموارسازی سود تأکید شده است.
بررسی هموارسازی سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار، با استفاده از مدل ایکل (مطالعه موردی بورس اوراق بهادار تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه اقتصاد و کسب و کار سال ۶ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۲
35 - 47
حوزههای تخصصی:
سرمایه گذاران، استفاده کنندگان و تحلیل گران مالی علاقه مندند اطلاعات بیشتری درباره هموارسازی سود در شرکت های سرمایه پذیر کسب کنند. یکی از تکنیک های حسابداری که به تازگی در شرکت ها استفاده می شود، هموارسازی سود[1] به عنوان یکی از الگوهای مدیریت سود است. این امر، توجه زیادی را در ادبیات حسابداری به خود جلب کرده است و نشان دهنده یک عمل آگاهانه ازسوی مدیریت برای کاهش نوسانات است. در این راستا، سعی کرده ایم هموارسازی سود را در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار، بررسی و آن را با موارد مشابه هموارسازی در سال های قبل مقایسه کنیم و ببینیم که شرکت ها تا چه حد از هموارسازی سود استفاده کرده اند. بنابراین، کوشیده ایم در یک بازه زمانی 9ساله(1388-1380)، هموارسازی را بررسی کنیم. برای این منظور، با استفاده از فرمول نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 132 شرکت از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به عنوان نمونه انتخاب شد. برای بیبشترکردن شباهت نمونه انتخابی به جامعه، ابتدا شرکت های جامعه به گروه هایی براساس طبقه بندی سازمان بورس اوراق بهادار طبقه بندی شد؛ آنگاه به نسبت شرکت های موجود در هرگروه، اعضای نمونه از گروه های مختلف انتخاب شدند. برای تفکیک شرکت های هموارساز و غیرهموارساز، از مدل ایکل(ضریب پراکندگی تغییرات دوره ای سود به فروش) استفاده شد. برای این منظور، ما هموارسازی را در هر سه سطح سود خالص، سود عملیاتی و سود ناخالص بررسی کردیم و شرکت هایی را که حداقل در یکی از سطوح سود مورد نظر، اقدام به هموارسازی کرده اند، به عنوان هموارساز سود معرفی، و با نتایج قبلی مقایسه کردیم که بر این اساس، از بین شرکت های عضو نمونه، تعداد شرکت های هموارساز 78 و تعداد شرکت های غیرهموارساز، 54 مورد بود که نسبت به پژوهشِ قبلی، افزایش اندکی را نشان می دهد. نتیجه اینکه به تازگی به پدیده هموارسازی سود در هر سه سطح توجه می شود.