مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
عدم تقارن اطلاعاتی
منبع:
اقتصاد مالی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
425 - 446
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر گرایش احساسی سرمایه گذاران و عدم تقارن اطلاعاتی بر قیمت گذاری اختیار معامله است. گرایش های احساسی سرمایه گذاران، میزان خوشبینی و بدبینی سهامداران نسبت به یک سهام است که معمولا به علت مشکل در ارزش گذاری شرکت ها رخ می دهد که منجر به تصمیم گیری مبتنی بر قضاوت های ذهنی می شود. در صورتیکه اطلاعات مورد نیاز برای تصمیم گیری، به صورتی نامتقارن بین افراد توزیع شود، می تواند منجر به نتایج متفاوت نسبت به موضوع تصمیم شود. جامعه آماری پژوهش، تمامی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشند که اختیار خرید یا اختیار فروش، در بازار اختیار معامله بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 01/01/1396 تا 30/12/1399 مورد معامله قرار گرفته است. فرضیه های پژوهش با استفاده از تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش داده های ترکیبی با اثرات ثابت آزمون شده اند. نتایج پژوهش نشان داد گرایش احساسی سرمایه گذاران بر قیمت گذاری اختیار معامله تأثیر مستقیم و معنی داری دارد. سرمایه گذاران به قیمت اختیار معامله یک شرکت، که ناشی از خوش بینی ایشان نسبت به وضعیت شرکت است، منجر به افزایش ارزش اختیار معامله آن شرکت در بازار سرمایه شده است. و بر عکس عدم گرایش سرمایه گذاران نسبت به قیمت اختیار معامله شرکتی که برگرفته از بدبینی آن ها از وضعیت آینده آن شرکت است، کاهش ارزش اختیار معامله آن شرکت را در بر خواهد داشت. عدم تقارن اطلاعاتی سرمایه گذاران بر قیمت گذاری اختیار معامله اثر مستقیم و معنی دار دارد. عدم تقارن اطلاعاتی سرمایه گذاران، که نتیجه در بر داشتن اطلاعات خاص و محرمانه شرکت ها توسط برخی سرمایه گذاران است، منجر به تأثیرگذاری بر نحوه قیمت گذاری اختیار معامله شرکت ها می شود.
بررسی اثر میانجی رتبه بندی اعتباری در رابطل بین کیفیت حاکمیت شرکتی و نقدشوندگی سهام بر اساس رویکرد نقدشوندگی مرکب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه یکی از عوامل تأثیرگذار بر رتبه بندی اعتباری کیفیت حاکمیت شرکتی است و همچنین، رتبه بندی اعتباری از طریق اثرگذاری بر تصمیم های سرمایه گذارن، نقدشوندگی سهام را در بازار سرمایه تحت تأثیر قرار می دهد، هدف این پژوهش تعیین اثر میانجی رتبه بندی اعتباری در رابطه بین کیفیت حاکمیت شرکتی و نقدشوندگی سهام طی دوره 10ساله در بازه زمانی 1392 تا 1401 است. در این راستا، برای نخستین بار در ایران به منظور محاسبه نقدشوندگی سهام از شاخص نقدشوندگی مرکب استفاده شد. روش گردآوری داده ها اسنادکاوی و مراجعه به بانک های اطلاعاتی و روش تحلیل داده ها از نوع استنباطی است و برای آزمون فرضیه های پژوهش از الگوی داده های ترکیبی استفاده شد. با تأکید بر ساختار معکوس معیار نقدشوندگی مرکب، یافته های پژوهش نشان داد کیفیت حاکمیت شرکتی تأثیری مثبت و معنادار بر نقدشوندگی سهام دارد و رتبه بندی اعتباری نقش میانجی جزئی را در رابطه بین کیفیت حاکمیت شرکتی و نقدشوندگی سهام بازی می کند.
تحلیل تأثیر احساسات سرمایه گذاران بر نوسان پذیری بازده شرکت های با ویژگی های متفاوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تحلیل تاثیر احساسات سرمایه گذاران بر نوسان پذیری بازده سبد شرکت های با مشخصه قیمت گذاری دشوار نسبت به شرکت های متضاد آنها بوده است. عدم تقارن اطلاعاتی منجر به اختلاف نظر در مورد قیمت گذاری می شود. شرکت های با قیمت گذاری دشوار، شرکت هایی هستند که امکان تعیین درست قیمت آنها وجود ندارد. انتظار می رود سرمایه گذاران نسبت به سهام این شرکتها بیشتر درگیر جو احساسی شوند. به همین منظور سه فرضیه مرتبط طراحی گردید. نمونه ای شامل 173 شرکت از بورس اوراق بهادار تهران در بازه 1392 تا 1402 انتخاب گردید و از طریق تشکیل سبد سهام و با انجام رگرسیون های سری زمانی و با داده های ماهانه فرضیه ها بررسی گردید. از سه ملاک برای تعیین شرکت های با مشخصه قیمت گذاری دشوار شامل اندازه، نسبت ارزش دفتری به بازار و عدم نقدشوندگی استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل مدل های رگرسیونی چند متغیره نشان داد احساسات سرمایه گذاران تاثیر نامتقارن بر نوسان پذیری بازده سبد شرکت های با مشخصه قیمت گذاری دشوار و شرکت های متضاد داشته است. به طوری که معیارهای نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار و عدم نقدشوندگی، تاثیر احساسات بر سبد شرکت های با قیمت گذاری دشوار را بیشتر از شرکت های متضاد نشان می دهد در حالی که معیار اندازه، این تاثیر را برای سبد شرکت های با قیمت گذاری متضاد بیشتر از شرکت های با قیمت گذاری دشوار نشان می دهد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که حداقل برای شرکت های با عدم نقدشوندگی بالا و نسبت ارزش دفتری به بازار بالا، احساسات سرمایه گذاران بر نوسان پذیری بازده تاثیر مضاعف دارد و سرمایه گذاران باید با احتیاط و با در نظر گرفتن جو احساسی در معاملات این گونه سهام مشارکت نمایند.
نقش میانجی عدم تقارن اطلاعاتی بر تبیین رابطۀ بین افشای داوطلبانه اطلاعات و هزینۀ سرمایه با استفاده از مدل CAPM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم افشای اطلاعات قابل اعتماد، مشکل عدم تقارن اطلاعاتی ایجاد می کند و باعث افزایش هزینه سرمایه سهام می شود؛ بنابراین، افشای داوطلبانه اطلاعات می تواند به کاهش ریسک غیرسیستماتیک منجر شود و این کاهش می تواند به واسطه علامت دهی مالی موجب افزایش اطمینان سرمایه گذاران شود. وقتی سرمایه گذاران احساس کنند که شرکتی در برابر نوسانات خاص مقاوم تر است، بتای آن شرکت -که نمایانگر ریسک سیستماتیک است- به سمت کاهش، تمایل پیدا می کند. این تغییر در ارزیابی ریسک می تواند منجر به کاهش هزینه سرمایه سهام شود. از طرفی وقتی کیفیت اطلاعات یک شرکت بهبود یابد، نه تنها آن شرکت بلکه سایر شرکت ها نیز تحت تأثیر قرار می گیرند؛ به عبارت دیگر، افشای اطلاعات توسط یک شرکت می تواند بر ادراک عمومی و ارزیابی ریسک سایر شرکت ها تأثیر بگذارد؛ بنابراین، در این پژوهش نقش میانجی عدم تقارن اطلاعاتی بر رابطه بین افشای داوطلبانه اطلاعات و هزینه سرمایه با استفاده از مدل CAPM بررسی می شود. برای دستیابی به اهداف پژوهش تعداد 159 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طی بازه زمانی 1397-1401برای نمونه آماری انتخاب شدند. برای آزمون فرضیه ها از روش تجزیه وتحلیل داده های ترکیبی و رگرسیون خطی چندمتغیره استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که افشای داوطلبانه اطلاعات بر هزینه سرمایه تأثیر معناداری ندارد و متغیر میانجی عدم تقارن اطلاعاتی نیز بر رابطه افشای داوطبانه اطلاعات و هزینه سرمایه تأثیر معناداری ندارد. به علت پایین بودن سطح میانگین افشای داوطلبانه اطلاعات و کارانبودن بازار سرمایه در ایران و محدودبودن اقلام افشای داوطلبانه اطلاعات تأثیر معناداری بین افشای داوطلبانه اطلاعات و هزینه سرمایه مشاهده نشد. از طرفی به دلیل فقدان تحلیلگران مالی و عدم توجه سرمایه گذاران، میزان افشای داوطلبانه شرکت ها نتوانسته است میزان عدم تقارن اطلاعاتی را در بازار سرمایه به طور چشمگیری تغییر دهد.
هموارسازی سود واقعی و کارایی سرمایه گذاری نیروی کار: نقش میانجی عدم تقارن اطلاعاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
734 - 757
حوزههای تخصصی:
هدف: در زمینه تأثیر هموارسازی سود واقعی بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار، از طریق تأثیر آن برعدم تقارن اطلاعاتی، دو دیدگاه متفاوت وجود دارد. از یک سو هموارسازی سود واقعی به پشتوانه نظریه سیگنال دهی موجب کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و افزایش کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار می شود و از طرفی نیز، دیدگاه فرصت طلبی مدیریتی عکس این اثر را برجسته می کند. با توجه به این مقدمه، هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هموارسازی سود واقعی، بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار، از طریق عدم تقارن اطلاعاتی به عنوان متغیر میانجی است.
روش: مطالعه حاضر به دلیل قابلیت استفاده نتایج آن در فرایند تصمیم گیری، به شاخه پژوهش های کاربردی تعلق دارد. در این پژوهش، داده ها بر اساس اطلاعات واقعی گذشته جمع آوری شده اند و به همین دلیل، از نوع پس رویدادی هستند. همچنین، این پژوهش به لحاظ ماهیت، توصیفی هم بستگی است که در آن، هدف اصلی بررسی و مطالعه روابط بین متغیرهای پژوهش است. بدین منظور، با توجه به شرایط و محدودیت های اعمال شده بر جامعه آماری پژوهش، نمونه ای مشتمل بر ۱۰۶ شرکت پذیرفته شده در بورس تهران انتخاب شد و با استفاده از الگوهای رگرسیونی چند متغیره، آزمون شدند.
یافته ها: نتایج نشان می دهد که با افزایش سطح هموارسازی سود واقعی، کارایی سرمایه گذاری نیروی کار شرکت ها نیز افزایش پیدا می کند. همچنین عدم تقارن اطلاعاتی در رابطه بین هموارسازی سود واقعی و کارایی سرمایه گذاری نیروی کار، اثر میانجی دارد و هموارسازی سود واقعی با کاهش عدم تقارن اطلاعاتی، موجب کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار می شود.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، مدیران شرکت ها از هموارسازی سود واقعی، به منظور انتقال اطلاعات پنهانی استفاده می کنند. این اطلاعات نشان دهنده چشم انداز آتی شرکت است که با هموارسازی سود طی سال های متوالی، چشم اندازی روشن و مثبت از آینده شرکت را در اختیار سرمایه گذاران و اعتباردهندگان قرار می دهد و از این دیدگاه حمایت می کند که سودهای هموار، آینده ای روشن از چشم انداز شرکت را نشان می دهد؛ به طوری که این سودها از نظر سرمایه گذاران و اعتباردهندگان پایدار است. در واقع، مدیران با استفاده از ابزار سیگنال دهی، عدم تقارن اطلاعاتی در بازار را برای قیمت سهام شرکت کاهش می دهند و این موضوع سبب می شود که برای سرمایه گذاری های خودشان روی نیروی کار، منابع مالی مورد نیاز را در اختیار داشته باشند و تصمیمات کارایی بگیرند؛ بنابراین بر اساس نتایج به دست آمده، به پشنوانه دیدگاه سیگنال دهی اطلاعات خصوصی، می توان نتیجه گیری کرد که هموارسازی سود واقعی، اطلاعات خصوصی مدیران را در رابطه با درآمدهای آتی شرکت منتقل می کند و در نتیجه، عدم تقارن اطلاعاتی بین شرکت ها و تأمین کنندگان سرمایه خارجی را کاهش می دهد و از این طریق موجب کارایی سرمایه گذاری نیروی کار می شود. این پژوهش به جریان رو به رشد ادبیات، در مورد هموارسازی سود واقعی و کارایی سرمایه گذاری نیروی کار کمک می کند و ضمن برجسته کردن اهمیت و تأثیر مثبت هموارسازی سود واقعی، بر ضرورت بررسی های بیشتر، به دلیل عدم شناخت انگیزه های مدیران از هموارسازی سود واقعی، تأکید دارد.
بررسی رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی و بازده سهام با تاکید بر نقش تعدیلی محافظه کاری شرطی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
منبع:
مطالعات راهبردی مالی و بانکی دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
11 - 24
حوزههای تخصصی:
هدف: عدم تقارن اطلاعات میان مدیریت و افراد برون سازمانی موجب اعمال محافظه کاری بیشتری در گزارشگری مالی می شود. محافظه کاری هم به نوبه خود انگیزه و توان مدیران را در دستکاری اطلاعات حسابداری، تقلیل و بدین ترتیب هزینه های نمایندگی ناشی از عدم تقارن اطلاعاتی را کاهش می دهد. در پژوهش حاضر افزون بر بررسی تاثیر عدم تقارن اطلاعاتی بر بازده سهام، تاثیر محافظه کاری شرطی بر رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی با بازده سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران نیز مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.روش شناسی پژوهش: بدین صورت که محقق پس از طرح مبانی نظری و فرضیه های پژوهش، از طریق نمونه گیری به روش حذف سیستماتیک تعداد 114 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را در یک قلمروی زمانی هفت ساله (1400-1394) به عنوان نمونه آماری برگزید و پس از استخراج داده های لازم برای آزمون فرضیه ها از مدل رگرسیونی خطی چندگانه با استفاده از نرم افزار اقتصادسنجی Eviews 14 پرداخت.یافته ها: یافته های پژوهش ضمن تایید فرضیه ها، این نتیجه را دربر داشت که اولا عدم تقارن اطلاعاتی بر بازده سهام تاثیر مثبت و معناداری دارد و ثانیا محافظه کاری به طور مستقیم روی بازده سهام تاثیر ندارد، اما افزایش آن موجب تضعیف شدت رابطه مستقیم بین عدم تقارن اطلاعاتی و بازده سهام خواهد شد. اصالت/ارزش افزوده علمی: بنابراین، در مواقعی که عدم تقارن اطلاعات شرکت ها بالا می باشد، مدیران شرکت ها تخمینی محافظه کارانه از اطلاعات بازار ایجاد خواهند کرد. از این رو عدم تقارن اطلاعات به طور بالقوه می تواند منجر به اشتباهات یا ریسک های بزرگی گردد.
بررسی رابطه ی متقابل عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت سود با استفاده از سیستم معادلات هم زمان
حوزههای تخصصی:
وجود یک فضای اطلاعاتی نامتقارن می تواند بستر ساز زمینه ای برای ایجاد مدیریت سود باشد(ریچاردسون، 2000 و باباجانی و همکاران، 1390). همچنین از طرفی، مدیریت سود هم می تواند منجر به ایجاد فضائی با عدم تقارن اطلاعاتی بالا شود(کارمیر و همکاران، 2013 و خدادی و همکاران، 1394). بنابراین تبیین ارتباط متقابل بین این رفتارها و چگونگی ارتباط بین این دو متغیر می تواند درخور توجه باشد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، بررسی ارتباط متقابل بین عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. برای این منظور، نمونه ای متشکل از 104 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1390 تا 1394 انتخاب شده و با استفاده از روش سیستم معادلات هم زمان (13SLS) مورد بررسی قرارگرفته است. همچنین جهت اندازه گیری، عدم تقارن اطلاعاتی از دامنه تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش و برای اندازه گیری مدیریت سود تعهدی از مدل کازنیک، استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که بین عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت سود رابطه ی متقابل و مثبتی وجود دارد.
رابطه متقابل گریز مالیاتی و عدم تقارن اطلاعاتی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از سیستم معادلات همزمان و روش برآورد 3SLS
منبع:
پژوهش های حسابداری و حسابرسی عملیاتی و عملکرد دوره ۳ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۹)
123 - 143
حوزههای تخصصی:
گریز مالیاتی به فرآیندهایی پیچیده اطلاق می شود که واحدهای تجاری در چارچوب قوانین و مقررات برای کاهش مالیات پرداختی به دولت اقدام می نمایند. گریز مالیاتی می تواند بر عدم تقارن اطلاعاتی شرکت تأثیر گذار باشد و در مقابل عدم تقارن اطلاعاتی شرکت نیز می تواند بر گریز مالیاتی واحد تجاری اثر بگذارد. بر این اساس تبیین ارتباط متقابل بین این رفتارها و چگونگی ارتباط میان این دو متغیر می تواند از اهمیت خاصی برخوردار باشد. از این رو در این پژوهش ارتباط متقابل بین گریز مالیاتی و عدم تقارن اطلاعاتی مورد بررسی قرار گرفته است. به همین منظور نمونه ای متشکل از 104 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره 1393 تا 1397 (520 سال شرکتی) انتخاب و با استفاده از الگوی سیستم معادلات همزمان و روش برآورد 3SLS ارتباط متقابل بین آن ها مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش برای محاسبه گریز مالیاتی از تفاوت بین سود حسابداری و سود مشمول مالیات و همچنین برای محاسبه عدم تقارن اطلاعاتی از دامنه تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که بین گریز مالیاتی و عدم تقارن اطلاعاتی رابطه ی متقابل و مثبتی وجود دارد. بنابراین پیشنهاد می شود که سرمایه گذاران، سیاست گذاران مالیاتی و همچنین مدیران واحدهای تجاری و قانون گذاران، ارتباط مثبت بین گریز مالیاتی و عدم تقارن اطلاعاتی را در تصمیمات خود لحاظ نمایند.
ارزیابی رابطه بین نقد شوندگی دارایی ها و نقد شوندگی سهام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه اقتصاد و کسب و کار سال ۳ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴
75 - 83
حوزههای تخصصی:
ریسک نقد شوندگی سهام را می توان یکی از عوامل دخیل در تعیین بازده مورد انتظار سرمایه گذاران دانست.تعیین معیاری بر اساس خصوصیات خود شرکت را بتواند به تعیین میزان نقد شوندگی سهام کمک کند،می تواند به تصمیم گیری مناسب سرمایه گذاران منتهی شود.در این تحقیق،رابطه میان نقد شوندگی دارایی ها و نقد شوندگی سهام شرکت در کل شرکتهای صنعت دارو سازی حاضر در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1387و 1388 بررسی و در آن،از معیار نسبت گردش حجم معاملات به عنوان شاخص نقد شوندگی معاملاتی سهام استفاده شده است.نتایج تحقیق نشان می دهد که بین نقدشوندگی دارایی ها و نقد شوندگی سهام رابطه معناداری وجود دارد.این رابطه به انتظارات بازار در ارتباط با توسعه دارایی های نقد شونده واحدهای تجاری بستگی دارد.بنابراین،فرضیه های این تحقیق نقدشوندگی سهام را به آن دسته عملکردهای مدیریتی که نقد شوندگی دارایی های واحد های تجاری را تغییر می دهد-از قبیل سرمایه گذاری،تامین مالی و پرداخت سود سهام-پیوند می دهد.طبق پیش بینی نتیجه نیز حاکی از آن است که بعد از کنترل عوامل ثابت واحد تجاری،افزایش در نقدشوندگی دارایی ها،نقدشوندگی سهام را نیز افزایش می دهد.این رابطه،زمانی که احتمال کمتری برای تبدیل دارایی های نقد شونده به دارایی های غیر قابل نقد توسط مدیریت وجود دارد-برای مثال،نسبت پایین ارزش بازار به ارزش دفتری در طول رگرسیون های اقتصادی-و زمانی که سود سهام پرداختی مورد انتظار بیشتر است،قوی تر خواهد بود.
بررسی تأثیر عدم تقارن اطلاعاتی بر ریسک سرمایه گذاری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه اقتصاد و کسب و کار سال ۶ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۰
27 - 36
حوزههای تخصصی:
عدم تقارن اطلاعاتی از موضوعاتی است که در سال های اخیر با مسائل نمایندگی و سرمایه گذاری ارتباط عمیقی پیدا کرده است. اعتقاد بر این است که عدم تقارن اطلاعاتی به ناکارآیی بازار منجرمی شود و درنهایت، ریسک سرمایه گذاری را افزایش می دهد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر عدم تقارن اطلاعاتی بر ریسک سرمایه گذاری در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. در این پژوهش، با استفاده از داده های 80 شرکت موجود در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی سال های 1388 تا 1392، این موضوع بررسی شده است. به این منظور از دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش به عنوان شاخصی برای محاسبه عدم تقارن اطلاعاتی استفاده شد. مدل رگرسیونی پژوهش از روش داده های ترکیبی است و از روش رگرسیون کمترین مربعات تعمیم یافته برای برازش الگو استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این است که عدم تقارن اطلاعاتی تأثیر مثبت و معناداری بر ریسک سرمایه گذاری شرکت ها دارد.
تأثیر کیفیت گزارشگری مالی و سررسید بدهی بر کارآیی سرمایه گذاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه اقتصاد و کسب و کار سال ۷ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۳
29 - 44
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، تأثیر کیفیت گزارشگری مالی و سررسید بدهی بر کارآیی سرمایه گذاری در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، طی بازه زمانی 1393-1389 بررسی شده است. در این پژوهش، برای اندازه گیری کیفیت گزارشگری مالی از مدل فرانسیس[1] و همکاران(2005)، سررسید بدهی از نسبت بدهی کوتاه مدت به کلِّ بدهی و کارآیی سرمایه گذاری از مدل بیدل[2] و همکاران(2009) استفاده شده است. تحلیل داده های این پژوهش، با استفاده از رگرسیون خطی چندگانه با استفاده از داده های ترکیبی انجام گرفته است. یافته های حاصل از آزمون فرضیه اول نشان می دهد که بین سررسید بدهی کوتاه مدت و کارآیی سرمایه گذاری ارتباط معنی داری وجود دارد. یافته های حاصل از فرضیه دوم پژوهش نیز نشان می دهد که بین کیفیت گزارشگری مالی و کارآیی سرمایه گذاری ارتباط معنی داری وجود دارد. به عبارت بهتر، می توان گفت که با افزایش کیفیت گزارشگری مالی و کاهش سررسید بدهی، به دلیل کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و افزایش دوره تجدید قراردادهای بدهی و افزایش نظارت اعتباردهندگان بر عملکرد مدیران ارشد و به تبع آن شرکت، میزان کارآیی سرمایه گذاری افزایش می یابد. [1]. Francis, J. [2]. Biddle, G.
تئوری عدم تقارن اطلاعاتی و تقسیم سود شرکت: نقش ریسک سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱۳۰
61 - 76
حوزههای تخصصی:
سیاست های تقسیم سود یکی از رایج ترین راه ها برای منتفع کردن سهامداران از عملکرد شرکت است. از طرف دیگر، پرداخت سود سهام منابع داخلی برای سرمایه گذاری را کاهش می دهد. یک شرکت باید یک سیاست سود سهام مناسب را تنظیم کند که رشد پایدار شرکت را حفظ کند. بر این اساس تقسیم سود یکی از تصمیمات مهمی است که مدیران شرکت باید اتخاذ کنند. عدم تقارن اطلاعاتی، از جمله متغیرهایی است که می تواند تمایل مدیران شرکت ها برای تقسیم سود را تحت تأثیر قرار دهد. در این تحقیق به بررسی تأثیر عدم تقارن اطلاعاتی بر تقسیم سود با تأکید بر اثر ریسک سیستماتیک در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1392 تا 1401 پرداخته شده است. برای این منظور داده های 80 شرکت به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از رگرسیون توبیت و نرم افزارهای EViews10 و STATA17 استفاده شده است. تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که عدم تقارن اطلاعاتی، به طور منفی و معنادار، بر تقسیم سود تأثیرگذار است. از سوی دیگر، ریسک سیستماتیک، تأثیر منفی و معناداری بر رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی و تقسیم سود دارد.