مطالب مرتبط با کلیدواژه

آرامی


۱.

بررسی و نقد دیدگاه گابریل ساوما درباره ی آیه ی «…وکَفَّلَها زَکَرِیَّا کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا…»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن عهدین آرامی سریانی کَفَّلَ دَخَلَ گابریل ساوما

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۵ تعداد دانلود : ۳۹۵
گابریل ساوما در سال 2006م. کتاب قرآن، تفسیر اشتباه، ترجمه اشتباه و خوانش اشتباه، زبان آرامی قرآن را نوشت. وی در این کتاب ادعا می کند که زبان قرآن، آرامی سریانی است و در صدد اثبات اقتباس قرآن از منابع یهودی - مسیحی است. او برای اثبات ادعای خویش با بررسی سوره های قرآن، واژگان فراوانی را به عنوان شاهد ذکر نموده و به تحلیل آنها پرداخته است. نویسنده در بررسیآیه ی «وَ کَفَّلَها زَکَرِیَّا کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا» آل عمران/37، براساس زبان سریانی آرامی، عبارت «وَ کَفَّلَها زَکَرِیَّا» را به «زکریا را تعظیم کننده به او (مریم) قرار داد» و عبارت «دَخَلَ عَلَیْها» را «ایستادن با حالت احترام و ترس»  ترجمه نموده است. در این مقاله با هدف بررسی دقیق معنای این آیه، ضمن ارائه دیدگاه ایشان به روش تحلیلی تطبیقی به نقد و بررسی آن از جنبه ی زبان شناسی تاریخی تطبیقی در سه زبان عبری، سریانی و عربی می پردازیم تا بنگریم که شواهد زبان شناختی موجود از «کفّل» و «دخل» تا چه میزان دیدگاه ساوما را تایید می کند؟  وجود شواهدی از مشتقات کَفَلَ در ادبیات جاهلی و شباهت های ساختاری و معنایی آن در سه زبان عبری، سریانی و عربی حاکی از آن است که «کفّل»  هر چند اصلی سامی دارد؛ اما سیر تطور و تکامل معنایی خاص خود را در هر کدام از شاخه های سامی داشته و همچنین شواهد فراوان مشتقات دَخَل در شعر جاهلی و تعدد و تنوع این ریشه در قرآن و فقدان این ریشه در زبان عبری، سریانی و عهدین این احتمال را تقویت می کند که این ریشه، عربی اصیل بوده و اعراب فهم درستی از ساختار و معنای آن داشته اند. بررسی های انجام شده خلاف ادعای ساوما را اثبات می کند.  
۲.

نقد و بررسی زبان شناختی دیدگاه گابریل ساوما درباره «فاتحه»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فاطتحه گابریل ساوما آرامی سریانی قرآن عهدین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۵ تعداد دانلود : ۴۲۳
گابریل ساوما در سال 2006 میلادی کتاب «قرآن، تفسیر اشتباه، ترجمه ی اشتباه و خوانش اشتباه، زبان آرامی قرآن» را نوشت. وی در این کتاب ادعا می کند که زبان قرآن، آرامی سریانی است و با این ادعا در صدد اثبات اقتباس قرآن از منابع یهودی - مسیحی است. او بررسی سوره های قرآن، واژگان فراوانی را به عنوان شاهد ذکر نموده و به تحلیل آنها پرداخته است. نویسنده در بررسی اولین سوره ی قرآن با واژه ی فاتحه شروع می کند و معتقد است سایه ی اقتباس حتی بر سر اسم اولین سوره ی قرآن نیز افتاده است و شواهدی از عهدین، زبان عبری و سریانی ذکر می کند که این واژه عربی نبوده بلکه از زبان آرامی _ سریانی اقتباس شده است. در این مقاله ضمن ارائه دیدگاه گابریل ساوما به نقد و بررسی آن از جنبه زبان شناسی تاریخی تطبیقی در سه زبان عبری، سریانی و عربی می پردازیم. وجود شواهدی از مشتقات این واژه در اشعار جاهلی و شباهت های ساختاری و معنایی آن در سه زبان عبری ، سریانی و عربی حاکی از آن است که این واژه اصلی سامی دارد و بررسی های انجام شده خلاف ادعای ساوما را اثبات می کند.
۳.

نقد قرائت آرامی- سریانی لوگزنبرگ از آیه 24 مریم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آیه 24 مریم واژه تحت واژه سریّ لوگزنبرگ سریانی آرامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۳ تعداد دانلود : ۴۱۰
آیات 17 تا 36 سوره مریم بیانگر آن است که حضرت مریم÷ بعد از اینکه از شرم مواجهه با قومش به مکان دوری پناه برد و درد زایمان او را فراگرفت، خدا ایشان را با بشارت به قرارگرفتن جوی آب در زیر پا و باردادن درخت خرما تسلّی داد. امّا ظاهرًا شرم از مواجهه با قوم، چیزی نیست که به وسیله طعام و شراب تسکین یابد. لوگزنبرگ کوشیده تا بین این دو مقوله ارتباطی برقرار سازد. او معتقد به نگارش قرآن به زبان عربی آرامی است و چون با رسم الخط ابتدایی و بی نقطه و اِعراب بوده، برخی از کلمات آن تصحیف شده است، مانند «تحت» و «سریّ» در آیه 24 که تصحیف «نحیت» به معنای «زایمان» و «شریّ» به معنای «مشروع» در زبان سریانی آرامی است. امّا شواهد تاریخی نشانگر آن است که مسلمانان در قرائت قرآن تحت تأثیر زبان سریانی نبوده اند و هیچ مفسری این دو واژه را مصحّف نمی داند. همچنین کتب لغت سریانی نیز معانی موردنظر لوگزنبرگ را تأیید نمی کنند. افزون بر اینکه ارتباط این آیات توجیه های دیگری نیز دارد که پذیرفتنی تر است.
۴.

نقد و بررسی زبان شناختی دیدگاه گابریل ساوما درباره واژه «سَکینَهٌ»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سکینه گابریل ساوما آرامی سریانی قرآن عهدین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۲ تعداد دانلود : ۴۸۸
گابریل ساوما در سال 2006م کتاب «قرآن، تفسیر اشتباه، ترجمه اشتباه و خوانش اشتباه، زبان آرامی قرآن» (The quran Misinterpreted, Mistranslated, And Misread, the Aramaic Language of the Quran) نوشت. وی در این کتاب ادعا می کند که زبان قرآن، آرامی سریانی است و با این ادعا درصدد اثبات اقتباس قرآن از منابع یهودی مسیحی است. او با بررسی سوره های قرآن، واژگان فراوانی را به عنوان شاهد ذکر کرده و به تحلیل آنها پرداخته است. یکی از این واژگان «سکینه»، در آیه شریفه «ثمّ أنزل َالله سَکینَتَهُ عَلى رَسُولِه» است که وی معتقد است از اصل آرامی بوده و باید براساس اصل آرامی ترجمه شود. او شواهدی را از عهدین و زبان عبری و سریانی ذکر می کند که این واژه عربی نیست و به ادعای وی، از فرهنگ حاکم بر منطقه حجاز اخذ شده است. در این مقاله ضمن ارائه دیدگاه گابریل ساوما به نقد و بررسی آن از جنبه زبان شناسی تاریخی تطبیقی در سه زبان عبری، عربی و سریانی می پردازیم. وجود واژگان قرآنی در اشعار جاهلی و شباهت های ساختاری و معنایی واژگان در سه زبان عربی، عبری و سریانی به این دلیل است که این زبان ها اصل واحد سامی دارند. بررسی های انجام شده در زبان های مذکور خلاف ادعای ساوما را اثبات می کند و به نظر می رسد که ترجمه وی برگرفته از آموزه های عهد جدید است که از حلول خدا در حضرت عیسی علیه السلام، نشئت گرفته و خاستگاه نصرانی دارد و از منظر اسلام با شواهد قرآنی مردود است.
۵.

بررسی اجمالی ویژگی های دستوری زبان خوارزمی و سنجش آن با زبان سغدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آرامی اوستایی ایرانی جدید ایرانی شرقی ماضی افزونه دار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۱ تعداد دانلود : ۱۸۶
در این گفتار نخست، خط و زبان خوارزمی و بن مایه های آنان در دوران باستان و میانه و نیز در زمان پس از ظهور اسلام در ماوراءالنهر و آثار بجای مانده از آنان بررسی می شود. سپس درباره ویژگیهای دستوری زبان خوارزمی به تفصیل سخن رانده می شود و با یکی از زبانهای بسیار مهم ایرانی میانه شرقی، یعنی سغدی سنجیده می گردد. در جای جای این گفتار این دو زبان چه از نگر دستوری و چه از نگر واژگانی مورد سنجش قرار می گیرند و پیوند و پیوستگی آنان هرچه بهتر نشان داده می شود. از سویی دیگر کوشش شده است تا ویژگی های منحصر به فرد دستوری که تنها مختص زبان خوارزمی است چونان: قانون وقف، اصل پیشگرایی یا صدارت طلبی، توالی پسوندها و... به تفصیل بیان شوند. در پایان نیز نمونه هایی چند از واژگان مشترک خوارزمی و سغدی که نماینده گروه زبانهای ایرانی میانه شرقی هستند با زبان پشتو که امروزه بازمانده زبان خوارزمی به شمار می آید، ارائه شده است تا پیوستگی این زبان ها به یکدیگر بدرستی نمایان گردد.
۶.

نوشتگان (۹): لغات دال بر «ترجمه کردن» و «مترجم» در کتاب مقدّس و اصل آن ها

نویسنده: مترجم:

کلیدواژه‌ها: ترجمان ریشه شناسی مطالعات ترجمه عبری آرامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۱۲۲
موضوع مقاله بررسی ریشه ها و تحول لغات مرتبط با «مترجم» و «ترجمه» در زبان های باستانی خاور نزدیک با تمرکز بر عبری و آرامی است. لغات دال بر مترجم در عبری و آرامی، mēlīṣ و metūrgemān، تحلیل شده و کاربرد آن ها در متون کتاب مقدس، فنیقی و پونیکی بررسی شده است. هلتسر با استناد به شواهد زبانی از کتیبه ها و لوح های گلی و لغتنامه ها کوشیده تا نشان دهد که لغات مرتبط با ترجمه چگونه پدید آمده و در هزاره اول پیش از میلاد چگونه وارد آرامی و زبان های سامی دیگر شده است.  
۷.

یادداشت های لغوی و ادبی (4): درباره ریشه واژه مسلمان

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مسلمان مسلم مَشْلْمانا شلمانا سلمان فارسی اسلام متقدم سریانی آرامی عربی فارسی وام واژه های سریانی در فارسی بازپس گیری بازمناسب سازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۷
بنده در این یادداشت، به اجمال، به نقد آراء رایج درباره ریشه واژه «مسلمان» پرداخته و پیشنهاد می کنم که این لغت برگردانی است از واژه سریانی «ܡܫܲܠܡܵܢ / ܡܫܲܠܡܵܢܵܐ (mšalmān / mšalmānā» به معنای «کامل، تام و تمام، بالغ و...»، و برخلاف قول مشهور از نام «سلمان فارسی» مشتق نشده و به معنای «گرویده به دین سلمان» نیست. در منابع سریانیِ قرون میانه، معمولا از لغت «ܡܲܫܠܡܵܢ / ܡܲܫܠܡܵܢܵܐ» (mašlmān / mašlmānā) برای اشاره به گروندگان به اسلام استفاده می شود که در اصل، اسم فاعل از ریشه سببی (نظیر باب اِفعال در عربی) و به معنی «خیانت کار» بوده، و پس از اسلام، برای نامیدن پیروان اسلام به کاررفته است (هم به دلیل شباهت لفظی اش با «مُسلم» عربی، و هم لابد به واسطه انگیزه های مذهبی در میان مسیحیان). اما شواهد اندکی نیز از به کارگیری یک لغت دیگر در متون سریانی برای اشاره به پیروان اسلام دیده شده، با همان املای «ܡܫܠܡܢܐ» اما با تلفظ «mšalmān / mšalmānā» که اسم فاعل از ریشه تشدیدی (نظیر باب تفعیل در عربی) و به معنای «کامل، تام و تمام، بالغ، انسان کامل و...» است. بنده استدلال می کنم که «مسلمان» در فارسی باید برگردانی از لغت دوم (یعنی «کامل و تام») باشد. سپس استدلال می کنم که «مسلمان» همانند «مزگت» و «گزیت» از جمله لغات دخیل از آرامی است که با ورود اسلام به ایران، برای اشاره به مفاهیم اسلامی ای به کاررفته که لفظشان در عربی با صورت آرامی هم ریشه است (یعنی مثلاً مسجد و جزیه و مسلم). در نهایت، پیشنهاد می دهم که احتمالاً هر دو لغت سریانی در معنای «خیانت کار» و «به کمال رسیده» در اوائل ورود اسلام به ایران برای اشاره به مسلمانان به کار می رفته که اولی را مسیحیان، خاصه حین اشاره به هم کیشان نومسلمان شده خود و جهت طرد آنها، و دومی را نومسلمانان حین اشاره به خود و جهت معارضه با مسیحیان هم کیش سابق خود، به کار می برده اند. بدین ترتیب، لغتی که بار مثبت داشته، با صورت «مُسَلمان»، به مرور و به عنوان معادلی برای «مسلم» به زبان فارسی وارد شده و در میان فارسی زبانانِ گرویده به اسلام رواج پیدا کرده است. این پدیده را می توان با پدیده زبان شناختی «reappropriation» یا «reclamation» (بازمناسب سازی یا بازپس گیری) مقایسه کرد که در طی آن، واژه ای که سابقاً برای تحقیر گروهی استفاده می شده، بعداً توسط خود آن گروه برای اشاره به خود، اما این بار با بار معنایی مثبت به کار می رود و درواقع، آن واژه توسط آن گروه «بازپس گرفته» می شود؛ با این تفاوت که در این جا لغتی لفظاً شبیه به لغتِ منفی اما با بار معنایی مثبت، جهت معارضه با گروه تحقیرکننده به کار رفته است. باید توجه کرد که پیش از این، محمد قزوینی با فراست تمام، براساس گزارشی در العقد الفرید مبنی بر استفاده عرب ها از لفظ «المسلمانی» برای اشاره تحقیرآمیز به ایرانیان گرویده به اسلام، نتیجه گرفته بود که «مسلمان» در ابتدا باید لفظی موهن (pejorative) بوده باشد اما به مرور معنای موهن آن فراموش و به صورت مترادفی برای «مسلم» به کار رفته است (قزوینی 1388، 7/87)؛ اما بنده استدلال می کنم که «مسلمانی» در العقد الفرید که تلفظش «مَسْلَمانی» است، اسم منسوبی است ساخته شده از «مَشْلْمانا» (= خائن) در سریانی با بار معنایی منفی که برخی اعراب آن را به تقلید از مسیحیان و با انگیزه های نژادپرستانه، جهت تحقیر ایرانیان گرویده به اسلام به کار برده اند؛ در حالیکه «مُسلمان» در فارسی برگردانی است از لفظِ سریانی «مشَلْمانا» (= کامل، مرد کامل) که ایرانیانِ گرویده به اسلام آن را برای مقابله با تحقیرشان توسط مسیحیان [و احتمالا همچنین عرب ها} استفاده کرده اند. بنابراین، یادداشت حاضر، بحثی است در تأیید و تکمیل نظر قزوینی.  بنده تفصیل و توضیح بسیاری از غوامض بحث را در مقاله ای مفصل تر آورده ام و از ذکر آنها در اینجا پرهیز کرده ام (Arya Tabibzadeh forthcoming).