مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
نقش مایه
منبع:
جلوه هنر سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
18 - 32
حوزههای تخصصی:
دوره قاجار یکی از ادوار درخشان هنر قلمدان نگاری ونقاشی زیرلاکی است. در این دوره، هنرمندان بسیاری به ساخت و تزیین قلمدان روی آوردند. با ساخت قلمدان بستر مناسبی برای تصویرگری هنرمندان فراهم شد. نقوش به کار رفته بر روی قلمدان ها به مانند دیگر هنرها در دوره قاجار، متاثر از هنر اروپا بود. قلمدان نگاری به دلیل ظهور حامیان درباری، دولت مردان و ثروتمندان رواج یافت. هنر نقاشی زیرلاکی و قلمدان نگاری در قرن 13ه .ق. به اوج شکوفایی رسید. آقانجفعلی نقاش باشی، از سرآمدان نقاشی زیرلاکی و قلمدان نگاری، در شکوفایی این هنر بسیار موثر بوده است. او یکی از مهم ترین هنرمندان نقاشی زیرلاکی و قلمدان نگاری در دوره قاجار است. یکی از نقوشی که در آثار او به کار رفته، نقش مایه سگ است. هدف از این پژوهش، مطالعه نقش مایه سگ و بررسی نژاد واقعی سگ در آثار قلمدان نگاری آقانجفعلی است. این مطالعه، تحلیلی با رویکرد تاریخی است. پرسش اصلی پژوهش این است: نقش سگ در آثار آقانجفعلی چگونه کار شده است؟ تا چه اندازه متاثر از هنر اروپایی است؟ تا چه میزان واقعیت گرایی و طبیعت پردازی شده است؟ روش پژوهش حاضر، کیفی و به صورت تحلیلی -توصیفی است. شیوه گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی(کتابخانه ای) است. مفروض پژوهش حاضر، واقع گرایی نقش مایه سگ با توجه به نژاد اصلی سگ ها و تاثیرپذیری از هنر اروپایی در قلمدان نگاری های آقانجفعلی می باشد. ضرورت پژوهش حاضر، این موضوع است که در مطالعات صورت گرفته، تاکنون، به بررسی نقش سگ به خصوص در آثار آقانجف پرداخته نشده است. جامعه آماری، پنج قلمدان در مجموعه خلیلی است. در انتهای این پژوهش نتیجه گرفته می شود که، انواع سگ های شکاری، نگهبان، گله و تزیینی در تصاویر قلمدان نگاری مورد بحث، نقاشی شده اند. نقوش استفاده شده برای سگ ها در قلمدان نگاری ها، متاثر از نقاشی اروپایی بوده و بر اساس نژاد واقعی سگ ها می باشد.
مطالعه ارزش های زیبایی شناختی نقش مایه های تزیینی سردر ورودی شمالی مسجد جامع اشترجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال سوم بهار ۱۳۹۵ شماره ۹
22 - 35
حوزههای تخصصی:
مساجد مکانی برای حضور معنوی اقشار مختلف جامعه است که با نقشمایه های متنوع مزین شده است. مسجد جامع اشترجان، یکی از زیباترین مساجد دوره ایلخانی است که از لحاظ سردر ورودی، محراب و نقشمایه هایی که در این مسجد به کار رفته، دارای اهمیت است و قابلیت بررسی و پژوهش های بسیاری را دارد. این مسجد از ویژگی های زیبایی شناختی برخوردار است و ارزش های بصری خاصی دارد. در این پژوهش، با هدف بررسی سردر مسجدجامع اشترجان از لحاظ نقشمایه ها، به معرفی و مطالعه آنها پرداخته شده است. پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به چیستی و چگونگی ارزش های بصری و زیبایی شناختی سردر ورودیمسجدجامع اشترجان و نقشمایه های به کار رفته در آن است که به روش توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه قرار گرفتند. روش یافته اندوزی به صورت کتابخانه ای، همچنین تمامی اطلاعات و داده ها مبتنی بر مطالعات نظری و مشاهدات عینی (میدانی) می باشد. بر اساس داده های حاصل از بررسی های انجام شده مشخص گردید که طرح ها و نقشمایه های سردر ورودی شمالی که هم با گچ، آجر و کاشی اجرا شده است، اعم از گیاهی، هندسی و خط نگاره هستند. تضادی بین دیوارهای ساده و بدون نقشمایه مسجد و سردر مملو از نقشمایه وجود دارد که تامل برانگیز است. در این مسجد از انواع گره چینی ها و اسلیمی ها بسیار استفاده شده است. تقارن در سردر مسجد از لحاظ فرم و تقسیمات وجود دارد ولی در به کارگیری نقشمایه ها قرینه در بی قرینگی دیده می شود.
بررسی ظاهری و مفهومی نقش مایه های حاشیه ای متداول در گلیم بافت های استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان اردبیل نظیر هر منطقه دیگری دارای صنایع دستی مختص به خود است که از مهم ترین و جذاب ترین آنها می توان به گلیم بافت ها اشاره نمود. گلیم اردبیل چه از نظر فرهنگی، به دلیل انعکاس نقش های اصیل و سنتی، و چه از نظر اقتصادی، که باعث تقویت اقتصاد این استان می گردد، مورداهمیت واقع شده است. با این حال، تحقیقات عمده ای در رابطه با گلیم های آن صورت نیافته است. یکی از مشخصه های مهم این دست بافت ها که معرف فرهنگ اقوام بافنده است، نقوش به کاررفته در آنهاست. بنابر خلل تحقیقاتی در این راستا و نبود مطالبی مدون و مکتوب در زمینه معرفی نقش مایه ها و مفاهیم آنها که مسئله اصلی این پژوهش است، این سؤال مطرح می گردد که نقش های کاربردی بافته های موردنظر کدام اند و دارای چه مفهوم و معنایی هستند. باتوجه به حجم بالای نقش های موجود در این بافته ها، تنها بررسی نقش مایه های حاشیه ای در آنها صورت پذیرفته است. هدف اصلی این پژوهش، ابتدا بررسی و شناسایی نقوش تزئینی حاشیه گلیم بافت ها و سپس مطالعه مفهوم و معانی نمادین این نقش ها در دست بافته های موجود است. این تحقیق از نوع کیفی بوده و روش پژوهش آن توصیفی است که غالب اطلاعات به صورت میدانی جمع آوری شده و سپس با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل استقرایی تدوین گشته است. حاصل این تحقیقات، بیانگر نوع نقش های کاربردی در انواع حاشیه ها به صورت نقوش متصل و منفصل در گلیم بافت های استان اردبیل است که به صورت نقوش گیاهی، جانوری، کیهانی و لوازم مورداستفاده در زندگی روزمره بافندگان و عناصر طبیعی نمود یافته است. هریک از گروه نقش ها تقسیماتی دارد با معانی و مفاهیم نمادین مختلف که نشانگر باورها و اعتقادات بافندگان منطقه بوده و از دیرباز تا حال ادامه یافته است.
نقش و مفهوم اژدها در بافته های ایران و چین با تأکید بر دوره صفوی ایران و اواخر دوره مینگ و اوایل چینگ چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافته های ایران در دوره صفوی، از پدیده هایی چون نمادگرایی و اسطوره بهره برده اند. بافته ها مزین به نقوشی هستند که بیشتر آنها دربردارنده اعتقادات و اندیشه های ایرانی است که در گذر زمان، مفاهیم را در درون خود نگه داشته اند. در این میان، اژدها یکی از این نقوش نمادین است که سابقه حضورش در قدیمی ترین منابع ادبی ایران دیده می شود و در این سرزمین، از اژدها به عنوان نمادی از بدی و شر یاد شده است. ازطرفی، چین سرزمین اژدهاست و این نقش در اکثر هنرهای چین، حضوری پررنگ دارد. این نوشتار، مطالعه تطبیقی نقش و مفهوم اژدها در بافته های ایران در دوره صفوی و بافته های چین در اواخر دوره مینگ و اوایل چینگ را به عنوان هدف، موردبررسی قرار می دهد؛ و مبتنی بر روش تطبیقی– تاریخی است. روش گرد آوری داده ها مطالعات کتابخانه ای است که با رویکردی تحلیلی- توصیفی انجام می شود. پژوهش حاضر برآن است که به این پرسش پاسخ دهد: نقش اژدها در بافته های دو حوزه ایران و چین، چه تفاوت ها و شباهت هایی دارد؟ نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که حضور اژدها در بافته های ایران اغلب با مفاهیمی چون نبرد خیر و شر، نور و تاریکی و گاه به حضوری طبیعی به مفهوم تجمعی از حیوانات در طبیعت تعبیر می شود. اژدهایی که باید برای رسیدن به نور با آن جنگید و به نوعی پیروزی قهرمان منوط به کشتن اژدهاست؛ و این نبردِ نمادینِ خیر و شر موردی است که در بافته های عصر صفوی به وفور دیده می شود. حضورش اکثراً به صورت جدال یا تقابل است و فرمی مارگونه و تدافعی دارد و در کنار اسلیمی، ختایی و سایر نقش ها در بافته های شکارگاهی و جانوری در زمینه، دیده می شود. این در حالی است که اژدهای چینی اساساً همان امپراتور است و پیوسته تداعی گر قدرت و درعین حال، حضورش موجب برکت و سعد است و عنصری اصلی و نمادین در بافته های چین شناخته می شود؛ اژدهایی که از رو به رو، با چهره ای پیروزمندانه و غالب، تصویر می شود. مسلماً باتوجه به این تفاوت ها در مفهوم نمادین اژدها، در دو حوزه، نمونه های افتراق در زمینه بافته ها بیشتر نمودار می شود.
مطالعه تطبیقی فرم نقشمایه های چهار محراب دوره ایلخانی در استان اصفهان (اولجایتو، مقبره پیربکران، مسجدجامع اشترجان، مسجدجامع هفتشویه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقشمایه های گچ بری شده محراب های دوره ایلخانی، شاهکاری در طراحی و اجرا هستند. در این پژوهش، در راستای رسیدن به هدف، با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی، چهار محراب در دوره ایلخانی که عبارتند از محراب اولجایتو، محراب مقبره پیربکران، محراب مسجدجامع اشترجان و محراب مسجدجامع هفتشویه، از لحاظ نقشمایه های گیاهی و هندسی، نسبت ها، ساختار و روابط هندسی توصیف، تحلیل و مقایسه و نقشمایه های گچ بری دوره ایلخانی شناسایی شده اند. پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به این سوال ها است که انواع نقشمایه های به کاررفته در این محراب ها کدامند و ارزش های بصری و زیبایی شناختی نقشمایه های این محراب ها چیست و کدام نقشمایه در این محراب ها بیشتر به کارگرفته شده است و چه شباهت ها و تفاوت هایی بین نقشمایه های این چهار محراب وجود دارد؟ اکثر بررسی های صورت گرفته تنها به توصیف کلی این آثار و تاریخ اجرا و یا محدوده تاریخی آنها پرداخته و به نقشمایه های تزیینی، نسبت های طلایی و ساختار و روابط هندسی در به کارگیری آنها توجه نکرده اند. بررسی تطبیقی، وجوه افتراق و اشتراک نقشمایه های به کاررفته شده در این دوره را آشکار می کند و ویژگی های نقشمایه ها را نشان می دهد. به طور خلاصه نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر آن است که هم فرم کلی محراب و هم اکثر نقشمایه ها در چهار محراب دارای ساختار و روابط هندسی ویژه و بر پایه نسبت های طلایی طراحی شده اند. نقشمایه های گچ بری شده محراب های مذکور با ضخامت و برجستگی زیاد و پیچیده اجراء شده اند با این تفاوت که نقشمایه های محراب اولجایتو دارای برجستگی کمتر و ظرافت بیشتر است. در این محراب ها از انواع اسلیمی ها مانند خرطومی، دهانه اژدری، اسلیمی های قاب بند و گردش های حلزونی بسیار استفاده شده است. تکرار و تقارن باعث ایجاد ریتم، حرکت و هماهنگی نقشمایه ها گردیده است. با کنار هم قرار دادن نقشمایه های محراب های مذکور به خوبی روند تحول و تکامل تدریجی آن ها از یک طرح ساده اولیه به طرح های پیچیده تر را نشان می دهد.
تأملی بر اهمیت نقش مایه شکار در اوایل دوره قاجار با تکیه بر شواهد هنری موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکار یکی از جنبه های مهم زندگی انسان را از گذشته های بسیار دور به خود اختصاص داده است. پس از استقرار انسان در دشت و شکل گیری روستاها و شهرها به بُعد تفننی شکار علاوه بر نقش معیشتی آن توجه می شود؛ به طوری که مکان های مخصوصی با عنوان شکارگاه شکل می گیرد. با ورود اسلام به ایران همچنان به امر شکار توجه می شود و تا قرون متأخر اسلامی به ویژه دوران صفوی و قاجار ادامه می یابد؛ وجود نقش مایه های متعدد شکار بر روی آثار هنری این دوران مؤید این سخن است. باتوجه به اینکه تاکنون درباره اهمیت نقش مایه شکار در آثار هنری دوره قاجار به خصوص اوایل قاجار تحقیق جامعی صورت نگرفته، پژوهش پیشِ رو نخستین تلاشی است که در این زمینه صورت می گیرد و ضرورت انجام آن را روشن می کند. براین اساس، سؤالات اصلی پژوهش در راستای اهمیت موضوع عبارت اند از: شواهد تاریخی و هنری موجود از نقش مایه شکار و الگوی های ایجاد نقوش در اوایل دوره قاجار کدامند؟ اهمیت و نقش شکار به عنوان مهم ترین سرگرمی شاهان اوایل قاجار چگونه تبیین می شود؟ روش به کاررفته در این پژوهش تاریخی تحلیلی است؛ در این راستا از منابع مکتوب دستِ اول و شواهد هنری و تاریخی به منظور دستیابی به تحلیل ها و نتایج مطلوب استفاده شده است. هدف از پژوهش حاضر اینست که با مطالعه متون تاریخی و هنری موجود نقش مایه شکار در اوایل دوره قاجار و جایگاه آن در میان آثار هنری این دوره بازشناسی شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که شاهان اوایل دوره قاجار با الگوپذیری از دوره صفوی و با بازگشت به دوران پیش از اسلام، اقدام به ایجاد شکارگاه های متعدد نمودند. نقوش شکارگاه های اوایل این دوره حاوی بستری طبیعی، حصاری پیرامون و مکانی جهت اتراق پادشاه، پسران و ملازمان وی به مدت چند روز بوده است؛ در این شکارگاه ها حیوانات رها می شدند و شاه به شکار آنها می پرداخت که نتیجه حتمی آن شکار حیوان موردنظر و نمایش قدرت شاه است.
بررسی و تحلیل گونه شناختی سنگ نگاره های نویافته باوکی، شهرستان ازنا
حوزههای تخصصی:
صخره های منقوش، شاید قدیمی ترین آثار به جامانده از انسان های پیش از تاریخ باشند. قبل از این که خط به وجود بیاید، بشر نقاشی می کشیده است. این هنر در ایران و به خصوص در غرب کشور (لرستان) سابقه ای بسیار کهن دارد. این مقاله به بررسی نقوش صخره ای نویافته روستای باوکی، شهرستان ازنا در لرستان می پردازد. تاکنون هیچ گونه اقداماتی جهت ثبت این محوطه صورت نگرفته است؛ لذا ثبت و مطالعه صخره نگاره های باوکی، در تکمیل نقشه باستان شناسی کشور و مطالعات صخره ای از اهمیت فراونی برخوردار است، به ویژه این نقوش دارای تنوع نقش و موضوعاتی روایی است که متفاوت تر از سبک نقش های انسانی و یا حیوانی دیگر صخر ه نگاره های ایران است. پرسش های اصلی پژوهش عبارتنداز: نقوش باوکی دربرگیرنده چه نقش هایی است، و سبک و شیوه طراحی نقوش چگونه است؟ این نقوش قابل مقایسه با چه مناطقی است؟ هدف از ایجاد نقوش چه بوده است؟ سنگ نگاره های باوکی به چه دوره تاریخی تعلق دارند؟ روش پژوهش این مقاله بدین صورت است؛ ابتدا با بررسی پیمایشی منطقه ازنا و سنگ نگاره های آن، شناسایی و مورد عکس برداری و مستندنگاری، و سپس تمام نقوش با نرم افزار Corel مورد طراحی قرار گرفت. با استفاده از روش کتابخانه ای به تطبیق نقوش و مردم شناسی و گاهنگاری محوطه نویافته پرداخته شد. نتایج پژوهش نشانگر این است که تعداد نگاره های باوکی 74 نقش است که برروی صخر ه های به هم پیوسته و دربرگیرنده نقوش: انسانی، حیوانی، هندسی، گیاهی و ابزارآلات است. نگاره ها بسیار ساده و انتزاعی و تعداد محدودی واقع گرایانه ایجاد شده اند. با توجه به بررسی های انجام گرفته می توان گفت که نقوش این محوطه ازنظر کمّی و کیفی قابل مقایسه با نقوش صخره ای مناطق مختلف ایران، مانند: کنده نگاره های تیمره (خمین)، سونگون (ارسباران)، زرینه (قروه) و در خارج از کشور با قوبوستان (آذربایجان)، گغاما (ارمنستان) هستند. با توجه به اطلاعات به دست آمده از نقوش و آثار سفالی به دست آمده از محوطه و اطراف آن، بررسی استقرارهای اطراف محوطه و مقایسه نقوش با سایر محوطه های تاریخ گذاری شده در ایران، سبک نقوش، و سایر داده های تاریخی با شرط رعایت احتیاط قدمت نقوش مربوط به عصرآهن می باشد.
پژوهشی بر سنت سفالگری قلم سیاه میبد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش های بومی ایران سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۹
229 - 260
حوزههای تخصصی:
تولید و فراوری سفال قلم سیاه در دوره آل مظفر یک روند منطقی و در پاسخ به نیازهای یک نظام اجتماعی پویا و تودرتو است. شهری که به سبب مرکزیت سیاسی و فرهنگی و مزیت های اقتصادی به چنان درجه ای از پیشرفت رسیده است که دارای مشاغل و جمعیت های متنوعی است. جامعه سفالگران میبد، تحت عنوان کوی فخاران دارای هویتی اجتماعی و حرفه ای است. این جامعه به سبب خویشاوندی و تمرکز تولید در محدوده ای مجاور راسته بازار قدیم میبد در جنب مسجد جامع کهن یک مکان گزینی مشخص دارد. انتقال و استمرار دانش بومی تولید سفال در قالب یک فرهنگ شفاهی و بومی است. رواج واژه ها و نام گزینی های بومی و محلی برای کلیه روندهای تولید سفال بخشی از هویت و منزلت شغلی در این حرفه محسوب می شود. مصالح و مواد اولیه این هنر صنعت بواسطه مواهب طبیعی معادن خاک رس ریزدانه و مرغوب در بومی سازی و تداوم آن تا به امروز نقشی بی بدیل دارد. استادکاران سفالگر با شناختی که از مواد معدنی و آلی منطقه دارند، با شیوه های کاملا سنتی و درون زا به تولید لعاب و رنگ برای پوشش سطوح سفالینه مبادرت می کنند. نقش مایه های به کار رفته در نقش اندازی و نگار گری آن بازتابی است از دنیای ذهنی ای که اقلیم، زیست بوم، معماری و سایر مناسبات اجتماعی با آن همبسته است. روش تحقیق در این مقاله میدانی با رویکرد مردم شناسی و مبتنی بر داده های سفالی مکشوفه از مطالعات باستان شناسی و مصاحبه و گفتگوهای شفاهی با استادکاران و مطلعین محلی است که برایند آن ارائه تصویری مناسب از سنت سفالگری قلم سیاه میبد، شیوه های فراوری مواد اولیه، و مراحل ساخت و تولید را در بر می گیرد.
بررسی و مطالعه سنگ قبرهای ارمنی سنگ سفید الیگودرز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
70 - 87
حوزههای تخصصی:
سنگ قبرها به دلیل ارتباط خاصی که با انسان دارند، بستر مناسبی برای نمایش افکار و عقاید عجین شده، از سوی مردمان مناطق مختلف را به تصویر می کشند. وجود طرح های خاص بر روی سنگ قبرها که گاه تکرار شده و گاه منحصربه فرد حکاکی شده اند، نشان از اهمیت این موضوع (نمادشناسی تصاویر حک شده) و نگاه اقوام گذشته پیرامون مرگ را مشخص می کند. یکی از مظاهر هم زیستی تاریخی اکثریت مسلمان شهر الیگودرز با اقلیت ارامنه در این شهر، گورستان هایی است که پیروان اقلیت مذکور، طی سده های مختلف، جهت خاک سپاری و تکریم درگذشتگان خود در این شهر ایجاد کرده اند. یکی از این گورستان ها، گورستان روستای سنگ سفید است که از لحاظ نقش مایه و محتوایی، دربرگیرنده پیام هایی از اندیشه و هنر ارامنه است. بدین منظور در پژوهش پیش رو کوشیده شد با انجام تحقیقات میدانی و کتابخانه ای (به ویژه منابع دست اول مقالات و کتاب های ارمنی)، گورهای ارمنی سنگ سفید الیگودرز بررسی و ضمن مطالعه و معرفی آنها، ارتباط این نقش ها با باورها و اندیشه مردمان ارمنی نشین سنگ سفید در 100 سال گذشته مطالعه شود. سؤال پژوهش بدین صورت است که نقوش سنگ قبرهای ارمنی سنگ سفید الیگودرز از لحاظ مضمون و نمادشناسی شامل چه مفاهیمی است. وجود کتیبه، نقوش انسانی (زن و مرد)، فرشته بالدار (لچک و زوج و قرینه)، ابزاری (قیچی، زنجیر و صلیب و عصا)، نقوش گیاهی (گل نیلوفر و گلدان)، اجرام (خورشید)، نمادین (خاچکار)، نقوش حیوانی (عقاب) و از همه مهم تر وجود قاب بندی های مازه دار و محرابی شکل که به منظور سامان دهی و نظم بخشیدن به کتیبه ها و نقوش، دارای معانی نمادین خاصی است، تنها به قصد تزیین ایجاد نشده است. نتایج حاصل از این نوشتار بیانگر آن است که سنگ قبرهای الیگودرز جزئی از اجزای شکل دهنده فرهنگ و عقاید مردم و اجتماع مردمان ارمنی نشین سنگ سفید است.
سنگ نگاره های نویافته خانم علیلو مشکین شهر (شمال غرب ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۱ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۸۹)
215-206
حوزههای تخصصی:
سنگ نگاره ها به عنوان یکی از کهن ترین هنرهای باقی مانده از انسان در طول تاریخ است. در مناطق مختلف ایران، تاکنون شماری نقوش صخره ای شناسایی و معرفی شده که تعدادی از این آثار در پهنه جغرافیایی شمال غرب ایران قرار دارد. تاکنون در این منطقه، سنگ نگارهای مختلفی شناسایی و معرفی شده که در این میان سهم شهرستان مشکین شهر بسیار چشم گیر است. در این شهرستان تاکنون ۹ محوطه دارای سنگ نگاره شناسایی، مستندنگاری و معرفی شده است. نگارندگان در سال ۱۳۹۵ ضمن بررسی میدانی از محوطه خانم علیلو از توابع مشکین شهر، ۳۰۰ سنگ نگاره در صحنه های مختلف را شناسایی، بررسی و مستندنگاری کردند. در پژوهش حاضر، نگارندگان به روش میدانی و کتابخانه ای که اساس آن مطالعات توصیفی – تطبیقی است، به دنبال پاسخ به پرسش های زیر بودند که ۱. سنگ نگاره های خانم علیلو از نظر نقش مایه، به چند گونه قابل تقسیم هستند؟ ۲. این نگاره ها براساس گاه نگاری نسبی متعلق به چه دوره هایی است؟ در پاسخ به پرسش های فوق، نگاره ها به ۳ دسته کلی نقش مایه انسانی، حیوانی و علائم و نشانه تقسیم می شوند؛ همچنین براساس گاه نگاری نسبی این نگاره ها در حدفاصل هزاره اول ق. م تا دوران اشکانی و اوایل اسلام ایجاد شده اند. نتایج این پژوهش می تواند در تکمیل اطلاعات سنگ نگاره های حوزه شمال غرب ایران، به خصوص شهرستان مشکین شهر مورد استفاده قرار گیرد.
نقش های نویافته سنگ نگاره های زرینه قروه در کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۹۵)
504-488
حوزههای تخصصی:
سنگ نگاره یا پتروگلیف، از جمله هنرهایی است که حجاری آن ها از دوره پارینه سنگی تا عصر حاضر تداوم داشته است. این هنر تقریبا در بیش تر مناطق جهان مشاهده می شود. تاکنون شمار زیادی نقوش صخره ای شناسایی و معرفی شده که بخش زیادی از آن در زاگرس مرکزی به ویژه، غرب ایران (استان کردستان) قرار دارد. در این پژوهش، طی بررسی های باستان شناختی در سال ۲۰۲۰ سنگ نگاره های نویافته زرینه در ناحیه ای کوهستانی به فاصله ۱/۵ کیلومتری در غرب روستای زرینه مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش در این مقاله، به صورت میدانی و با رویکرد تاریخی- تطبیقی- تحلیلی است. در بخش میدانی به بررسی سایت مورد نظر در استان کردستان پرداخته شده است. در بخش تاریخی، کتاب ها، مقاله ها و گزارشات مرتبط با موضوع مورد بررسی قرار گرفته اند. سؤالات اصلی پژوهش شامل: نگاره های زرینه، شامل چه نقوشی است؟ نقوش زرینه نماد چه موضوعاتی هستند؟ سنگ نگاره های زرینه قابل مقایسه با چه محوطه هایی است؟ گاهنگاری نسبی محوطه، متعلق به چه بازه زمانی است؟ نقوش سنگ نگاره زرینه در برگیرنده نقش هایی است که به صورت مجموعه هایی از: تصاویر حیوانات (اسب، بزکوهی، پلنگ، شتر)، هندسی (چلیپا، چرخ)، ابزارآلات (تیر و کمان، کمند، چوبدستی) و نقوش انسانی است. نگاره ها به روش کوبشی و به سبک استیلیزه و مقداری حجمی روی سنگ هایی از جنس آذرین ایجاد شده اند. نقش ها روایتگر صحنه هایی روایی است که ارتباط مستقیمی با افکار و عقاید مردمان گذشته دارد. این نقوش حتی تا سال های اخیر نشان دهنده تداوم یک سنت دیرین بوده است. قدمت نقوش را می توان حداکثر به عصر آهن یا جدیدتر از آن رساند. سنگ نگاره ها از نظر سبک، تکنیک، تنوع موضوع شباهت با مناطق داخل فلات ایران و به ویژه آذربایجان (سونگون ارسباران) و لرستان (باوکی ازنا) قابل مقایسه و تحلیل هستند. مطالعه این آثار در غرب ایران، از آن جهت اهمیت دارد که این آثار در منطقه ای قرار گرفته اند که از دوره های پیش از تاریخ تا دوره های اسلامی همواره به عنوان یک گذرگاه راهبردی میان اقوام گوناگونی مورد توجه بوده است.
آیکونوگرافی نقش «خورشیدخانم» در رودوزی های ایرانی و رابطه آن با چشم زخم (نمونه موردی: خورشیدخانم های گنجینه کاخ صاحبقرانیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آذر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
27 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : رود وزی ها از ایران باستان تا امروز با کاربرد های متفاوت با تنوعی گسترد ه د ر نقش، رنگ و نوع د وخت با توجه به منطقه تولید شان، رایج بود ه است. د ر این میان، رود وزی هایی با نقش مایه خورشید خانم موجود د ر کاخ صاحبقرانیه موضوع این پژوهش است که همین نقش مایه د ر مناطقی از ایران برای د وری از چشم زخم استفاد ه می شد ه است. هدف پژوهش : این تحقیق به د نبال شناخت کاربرد نقش مایه خورشید خانم و چرایی تصویرسازی خورشید ، با رخساره زن د ر این رود وزی هاست. اینکه معانی فرهنگی و کارکرد ی این نقش د ر این رود وزی ها چیست و چه رابطه ای با چشم زخم د ارد و جهت پاسخ به این پرسش ها از رویکرد آیکونوگرافی استفاد ه می شود . از این رو هد ف مقاله تحلیل آیکونوگرافی نقش مایه خورشید خانم د ر رود وزی های گنجینه صاحبقرانیه و رابطه آن با چشم زخم د رد و سطح توصیف و تحلیل معناهای مستتر د ر این نقش هاست. روش پژوهش : این تحقیق به صورت کیفی و روش (توصیفی-تحلیلی) انجام شد ه، چارچوب نظری آن براساس رویکرد آیکونوگرافی مکتب اروین پانوفسکی است و منابع تحقیق به شیوه مید انی و کتابخانه ای گرد آوری شد ه است. نتیجه گیری : خورشید د ر فرهنگ باستان با چشم و چشم زخم رابطه نزد یک د ارد . صورت زن د رون خورشید را می توان نماد آناهیتا و خورشید را نماد مهر د انست که هرد و د ر ایران باستان محافظ انسان د ر برابر اهریمن هستند . خورشید به عنوان چشم آسمان ویرانگر و محافظت کنند ه است. د ر اد بیات د ر بسیاری از مواقع خورشید با صورت زنانه توصیف شد ه، همچنین د ر فولکلور برخی از مناطق ایران صورت زیبای زنانه ای را روی سبویی جهت رفع چشم زخم می کشید ند و «چشمارو» می خواند ند . این نقش مایه د ر بعضی از مناطق ایران چش چشی یا چشوک خواند ه و برای د وری از چشم زخم کاربرد د ارد که می توان کاربرد نمونه های صاحبقرانیه را نیز به این منظور د انست.
خاستگاه و دگرش مفاهیم در نمادپردازی های تصویری هنر فلسطین، با تاکید بر نقاشی معاصر و نقش مایه ی کاکتوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
57 - 70
حوزههای تخصصی:
هنر فلسطین در دهه های اخیر، خاصه در حوزه ی نقاشی، با گرایش به «نمادگرایی» به ارائه ی مفاهیم ارزشی پرداخته، هرچند تأثیرات غیرمستقیمِ مدرنیسمِ غرب را هم تجربه نموده است. نمادهای نقاشی فلسطین که طیف گسترده ای از عناصر و پدیده ها را شامل می شوند، در مواردی همسو با مضامین رایج و در مواقعی به دلیل شرایط خاص اقلیمی، سیاسی و مذهبی، مختص هنرمند فلسطینی اند. در این میان نقش مایه ی «کاکتوس»، از ظرفیت های بیانیِ ویژه ای برخوردار است و نحوه ی استفاده از آن در چند پرسش مطرح می شود: نقش مایه ی کاکتوس در نقاشی معاصر فلسطین چه مفاهیم نمادینی دارد و این مسأله در هنر اسرائیل چگونه است؟ نحوه ی ارائه و نمود این نقش به چه صورت و اصالت آن تا چه اندازه است؟ دستاوردهای پژوهش، که به روش تاریخی، توصیفی و تحلیلی انجام گرفته، مبیّن آن است که از زمان تولد اسرائیل، کاکتوس به صورت نقش مایه و حتی فراتر از یک نگاره، به مثابه سمبل و مظهری پویا در هنر فلسطین وجود داشته و فلسطینیان آن را تجسمی از سلب مالکیت ملی و مصادره ی اموال می دانستند. اما اهمیت این گیاه به مرور توسط استعمارگران تصاحب و به عنوان نامی به این فرزندِ تازه متولدشده در فلسطین اعطا شد که نوعی «از آنِ خود سازی» یا تصرّف در سنن محسوب می شود.
سیر تحول نقوش سردر بناهای شهر اصفهان از دوره صفوی تا پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
159 - 190
حوزههای تخصصی:
نقوش سردر بناهای تاریخی اصفهان در حکم دیدن معنایی فراتر از زیبایی ظاهری و تمثیلی از فضایی بهشت گونه در نمای بناها است که با اساطیر، نمادها، باورها و عقاید مردم روزگارشان درآمیخته اند و از اجزای لاینفک تزیینات معماری هستند. هدف این پژوهش آن است تا بر اساس مطالعات کتابخانه ای و با روش توصیفی -تحلیلی، سیر تحول نقوش بناهای اصفهان را نشان دهد که در طی چند سده با رویارویی سنت های صفوی در کنار مدرنیته پهلوی به شکلی هماهنگ موجب گسترش و غنی تر شدن نقش مایه ها شده است. این مقاله رهیافتی جهت مطالعه نقوش سردر بناهای مذهبی و غیرمذهبی شهر اصفهان و سیر تحول آن از دوره صفوی تا پهلوی و در پی پاسخ به این سؤالات اساسی است که کدام نقش ما یه ها در سردر بناها بیش تر به کاررفته و از دوره صفوی تا پهلوی، چه تغییر و تحولی یافته اند و هرکدام چه مفاهیمی دارند؟ یافته های مقاله نشان می دهد که نقوش گیاهی و هندسی بیش ترین نگاره ها بر تن سردر بناهای اصفهان (200 مورد مطالعاتی) هستند و از اواخر دوره قاجار و پهلوی نقوش جانوری و انسانی نیز به میزان چشمگیری نمای بناها را زینت بخشیده اند. سردر بناهای اصفهان، برگرفته از مکتب اصفهان، تصویری زمینی از عالم مثال و تعادل با عالم زمینی پدید می آورد و به پیروی از جهان بینی حاکم، به وحدت بیان دست می یابد و مدخلی از بهشت گمشده می شود.
تحلیل نقش اجتماعی زنان در جوامع سلوکی و اشکانی بر اساس مطالعه مهرها و اثر مهرها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
377 - 389
حوزههای تخصصی:
مطالعه نقوش موجود بر مهرها و اثرمهرها می تواند زوایای تاریکی از تاریخ اجتماعی دوران سلوکی و اشکانی را پدیدار کند. از سوی دیگر، تحلیل موقعیت های فردی و اجتماعی اشخاص یا گروه های اجتماعی به منظور درک روابط پیچیده آنان با افراد یا سایر گروه ها یا به منظور درک روابط بر هم کنشی میان آنان جایگاه ویژه ای را در مطالعات تاریخی به خود اختصاص داده است که از آن میان تحلیل موقعیت های زنان نیز توجه خاصی را به خود جلب کرده است. در مقاله پیش رو، تعداد 53 مهر و اثرمهر با نقوش مختلف زنان از نقاط گوناگون سرزمین های سلوکی و اشکانی تبیین و تحلیل شده اند. تصاویر زنان روی آثار مذکور از نظر سبک و نقش مایه شیوه های متفاوت و ترکیبی دارند و شامل تصاویر الهه های یونانی، زنان در حال انجام دادن کارهای گوناگون و فعالیت های اجتماعی و روزمره بوده که از آن میان نقوش الهه های یونانی بیشتر موضوعات مهرها و اثرمهر های این دوره را به خود اختصاص داده اند. نمونه های مطالعه شده از مراکزی چون اروک، تل کدش، سلوکیه کران دجله، نسا، شوش، و صالح داوود خوزستان به دست آمده اند. نوشتار حاضر ضمن تحلیل نقوش ذکر شده، به نحوه نقش آفرینی زنان در ساختارهای اداری، سیاسی، و اجتماعی سلوکیان و اشکانیان می پردازد. از مشهورترین نقش مایه های مهرها و اثرمهرها نیز باید به الهه های آفرودیت، تیکه، آتنا، و نیکه اشاره کرد. همچنین، باید اظهار داشت که استفاده از نقوش زنان در دوره سلوکی بیشتر رایج بوده و بر مهرهای دوره اشکانی، به غیر از سه مورد، به ندرت از تصویر زنان استفاده شده است.
واکاوی الگوهای هندسی پنهان در تزئینات گچ بری کاخ عالی قاپو در اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاخ عالی قاپو، یکی از بناهای شاخص عصر صفوی در اصفهان است که از حیث معماری و تزئینات، اهمیت بسیار داشته و علی رغم مطالعات انجام شده درباره این بنا، هنوز از قابلیت های ممتازی بالأخص در موضوع بررسی انواع تزئینات و آرایه های معماری برخوردار است. با نگاهی دقیق تر به نقوش موجود در تزئینات گچ بری (کُشته بری) این کاخ درمی یابیم که الگوهای هندسی تکرارشونده ای در لابه لای نقوش گیاهی وجود دارند که به دلایلی از قبیل؛ تراکم نقوش، ساییدگی و کم رنگ شدن گچ بری ها مغفول مانده اند. لذا هدف از این تحقیق، واکاوی و ترسیم گره های موجود در تزئینات گچ بری کاخ عالی قاپو و یافتن ویژگی های نقوش به کاررفته در آنها است. پرسش اصلی پژوهش این است که شاخص ترین گره ها و الگوهای هندسی پنهان به کاررفته در تزئینات گچ بری کاخ عالی قاپو کدام است؟ جمع آوری داده ها به صورت میدانی و کتابخانه ای انجام شده و روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. با تجزیه و تحلیل نقوش مورد بررسی درمی یابیم که کاربرد الگوهای هندسی (گره ها) گاه به صورت واضح (مثلاً در گره چینی های سقف و پنجره ها) و گاه به صورت نامشهود در لابه لای نقوش اسلیمی و گل و بوته های ختایی در گچ بری های کاخ عالی قاپو وجود دارد. این الگوهای هندسی و گره های پنهان شامل؛ شبکه لوزی و شبکه مربع قناس و گره های فرفره سر و ته، موج، هشت و چهار لنگه، سینه باز، سرمه دان قناس، هشت و چهار لنگه طبل دار و شمسه و چهار سلی هستند که به واسطه تبدیل خطوط شکسته به منحنی و پوشیده شدن سطح گره توسط اسلیمی ها و ختایی ها، دچار تغییرات ظاهری شده و ویژگی های بصری آنها تغییر نموده اند.
تحلیل نشانه شناختی وجوه نمادین نقش مایه های بصری در نقاشی های منتخب از ناصر اویسی از دیدگاه پیرس
منبع:
فردوس هنر سال دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
114 - 133
حوزههای تخصصی:
مکتب سقاخانه از مهم ترین جنبش های هنری دهه چهل هجری شمسی در ایران است با رویکردی سنت گرا در عین حال نوجویانه و با الهام از روش و شیوه هنری جهانی شکل گرفت هنرمندان منتسب به این جنبش ضمن ارج نهادن عناصر تصویری کهن، آثاری پدید آوردند به دنبال تفاوت در هنر خود بودند. هنر مذکورمی توان از حوزه ی فرهنگی، هویتی، هنری رویکردهای ساختارشناسانه، نشانه شناسانه، روانشناسانه و غیره مورد مداقه قرار داد. هنرمندان بسیاری در این حوزه فعالیت دارند یکی از ایشان ناصر اویسی می باشد می توان جز هنرمندان برجسته این مکتب دانست.اهمیت و ضرورت انجام تحقیق: نوشتار حاضر درصدد معرفی و بررسی ویژگی های بصری و وجوه نمادین نقش مایه های تزئینی آثار منتخب از نقاشی مکتب سقاخانه ناصر اویسی می باشدبا ابزار ساختارشناسی و نشانه شناسی بر اساس دیدگاه پیرس مورد تشریح قرار می گیرند.اهداف مقاله: هدف این مقاله تحلیل وجوه نمادین نقش مایه های تزئینی آثار ناصر اویسی از دیدگاه پیرس است.سوال پژوهش: از این رو نوشتار حاضر در پی پاسخ به دو سوال اساسی است: نقاشی های سقاخانه ای ناصر اویسی دارای چه ویژگی های بصری هستند و نقش مایه های تزئینی از چه مفاهیمی برخوردارند؟ عملکرد رویکرد نشانه شناسانه در آثار منتخب از ناصر اویسی چگونه است؟روش تحقیق: این پژوهش با شیوه ی توصیفی-تحلیلی مورد پژوهش قرار گرفته است. این مقاله از نوع تحقیقات کیفی است و نمونه های مطالعاتی از منابع کتابخانه ای گردآوری شده است.نتیجه گیری: نتایج نوشتار حاضر حاکی است نقوش در شش دسته طبقه بندی می شوند: نقوش انتزاعی، انسانی، جانوری، گیاهی، هندسی. نوشتاری. نقاش نقشمایه های همچون همچون گل بابونه، انار، اسب، زن، اشکال(مربع، دایره، مثلث و لوزی)خطوط نستعلیق و بداهه نویسی، اشیا همچون سه تار در آثارش بهره برده است مفاهیمی همچون قدرت، بردباری، خوشتن-داری، باروری، آفرینش، آزادی در ارتباط است. تعادل، توازن، حرکت، جز خصایص تصویری این آثار می باشند. نشانه های بن مایه-های تزئینی آثار هنرمند مذکور بیشتر نمادین و نمایه ای است نوع نشانه فیگوراتیو-انتزاعی و انتزاعی- ناشبیه ساز محسوب می شود.
بررسی سیر تغییرات وتحولات نقش مایه های پوشاک اقوام کرد شمال شرقی خراسان رضوی
حوزههای تخصصی:
اگر بخواهیم هنرها را علاوه بر شاخص های ساختاری و زیباشناسی، از نظر مولفه های فرهنگی- اجتماعی و زمینه های تولید و تناسبات با محیط و جغرافیا طبقه بندی نماییم، پوشاک سرآمد مهم ترین وسایل کاربردی بشر از گذشته تاکنون بوده است که به اعتبار ویژگی های مفهومی و محتوایی، می تواند روایت گر فرهنگ و سلیقه ها و رفتارهای هنری- اقتصادی جامعه باشد. به این اعتبار، در طول تاریخ، انواع پوشاک توانسته است به عنوان یک عامل زیرساختگی فرهنگی- اقتصادی در فضای مدیریتی- حکومتی جامعه تاثیر داشته باشد. با ظهور شیوه ها و ابزارهای نوین تولید و توزیع پارچه و پوشاک، رفته رفته بعد اقتصادی- صنعتی، بر بعد هنری- فرهنگی غلبه پیدا کرده است. از یک سو، جنبه های هنری پوشاک، به عنوان یک میراث فرهنگی، روایت گر فرهنگ و هنر سنتی است که در این طرح، به طور خاص، به شاخصه های هنری پوشاک اقوام کرد پرداخته ام. شاخصه های لباس اقوام و هویت اصلی لباس، برای کسانی که در آینده خواهان شناسایی بخشی از فرهنگ و هویت پیشین خود هستند، مهم است؛ چراکه هویت هر لباسی را در بیان شاخصه های آن می توان یافت. مانند بافت پارچه بر اساس طرح لباس، برش پارچه، تزئینات لباس (نواردوزی، سوزن دوزی) که همگی به لحاظ تکنیک، نقش و طرح، در فلسفه نقوش، مهم است. بررسی تغییرات و تحولات پوشاک اقوام کرد شمال شرقی خراسان (کلات، لایین، زاوین)، هدف اصلی تحقیق می باشد که نقوش از منظر سبک و الگو در طبقه بندی پوشاک اقوام مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش، از روش گردآوری کتابخانه ای، مشاهده میدانی و تحلیل کیفی استفاده شده است. باتوجه به نتایج پژوهش، نقوش پوشاک قوم کرد دارای نقشه ازپیش تعیین شده نیستند و معمولا به صورت بداهه تولید می شوند، تنها هنرمند آن ها نام نقوش به کار رفته را می داند و اکثر این نقش ها، نامی مخصوص به خود دارند و برگرفته ازطبیعت بوده اند و توسط هنرمندان بر این نقوش نهاده شده اند و ریشه در باورهای رایج در فرهنگ این قوم دارند.
هنر صخره ای در زنجان: بررسی نقاشی های صخره ای آق داش ماه نشان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱۹
133 - 149
حوزههای تخصصی:
بخش شرقی شهرستان ماه نشان در استان زنجان، منطقه ای کوهستانی با کوه های نسبتاً بلند و دره های میان کوهی است. در دامنه یکی از بلندی های این ناحیه و در دیواره پناهگاه های صخره ای موجود در رشته صخره ای موسوم به آق داش، نگاره های جالب توجهی به تصویر درآمده است. نقاشی های آق داش که تنها رنگین نگاره های شناسایی شده در استان زنجان و احتمالاً شمال غرب ایران است، از لحاظ تنوع موضوعات نقش شده و تا حدودی تفاوت با سایر نقاشی های صخره ای ایران، اهمیت زیادی در مطالعه نگاره های صخره ای ایران دارد. موضوع بیشتر نقوش آق داش نقش مایه های هندسی است که در اشکال گوناگونی نقاشی شده اند. علاوه بر آن، نگاره های انسانی، جانوری و گیاهی از دیگر موضوعات به تصویر درآمده در پناهگاه های آق داش است. با توجه به شباهت بسیاری از نگاره های هندسی آق داش با نقش مایه های سفال های دوره مس سنگی غرب، شمال غرب و فلات مرکزی ایران، نیز وجود تعداد اندکی سفال های مربوط به این دوره پیرامون پناهگاه های آق داش، انتساب نقاشی های آق داش به این دوره پیش از تاریخی، بیش از هر دوره دیگری محتمل است.
بازنمایی باورهای ماوراء الطبیعی در دستبافته های عشایر بلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طلسم و تعویذ از جمله اشیائی است که بشر از گذشته تاکنون برای رفع بلایا و مصائب از آنها استفاده کرده است. از جمله اقوامی که استفاده از طلسم در بین آنها امروزه نیز رواج دارد، عشایر بلوچ هستند. آنان برای دفع بلاها و دوریِ نیروهای بد از زندگی، از اشیاء و نقوش نمادین در تولیدات روزمره استفاده می کنند. از آنجا که دستبافته ها از مهم ترین هنرهای کاربردی و روزمره آنان است و تصویر بسیاری از طلسم و تعویذها، در این هنر نیز استفاده می شود، برای شناخت و اندیشه آن قوم پژوهش بر روی این دستبافته ها ضروری است. این پژوهش به دنبال پاسخ به تأثیر باورهای ماوراء الطبیعی بر روی دستبافته ها است، لذا با توجه به هدف پژوهش که بررسیِ حضور و بروز باورهای ماوراءالطبیعی در فرهنگ مادی عشایر بلوچ با تأکید بر دستبافته ها است، در این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با گردآوری منابع به روش کتابخانه ای و میدانی این نتیجه حاصل شد که اعتقادادت و باورهای این قوم در دستبافته های آنان در قالب نقوش گیاهی، هندسی، حیوانی، انسانی و اشیاء کاربردی تجلی یافته است. همچنین فراوانی نقوشی برگرفته از اشیاء کاربردی، بیش از دیگر عناصر بود. به علاوه فراوان ترین و گسترده ترین مفهوم در میان مفاهیم، چشم زخم بود. به نظر می رسد از گذشته تاکنون دفع نیروهای شر که مهم ترین آن نگاه دیگری است، در میان این قوم نیز نسبت به دیگر بلاها از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است.