مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
فرآیند طراحی
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
۹۰-۷۱
حوزههای تخصصی:
ارزیابی طرح های معماری، به قضاوت درباره طرح می پردازد؛ به این صورت که میزان معیارهای متغیر در طراحی را از جنبه مورد نظر اندازه گیری کرده و سپس آن را قضاوت می کند. با توجه به نقش مهم داوری در دروس طرح های معماری، درصورتی که نوع داوری مشخص نباشد، فضای مناسب بر داوری را تحت تأثیر قرار می دهد، باعث ورود مطالبات بی ارتباط با اهداف آموزشی می شود و زمینه رش د و استعدادهای دانشجویان را از بین خواهد برد. هدف پژوهش حاضر، دست یابی به معیارها و شاخص های داوری واقع بینان در زمینه دانش و توان تخصصی دانشجویان معماری در ایران است. پرسش های اصلی پژوهش این است که معیارهای ارزش یابی و داوری پروژه های معماری در دانشگاه های مطرح رشته معماری در ایران چه هستند؟ دیدگاه اساتید در این راستا چیست؟ روش تحقیق از نوع آمیخته (کمی-کیفی) و هدف، کاربردی است. جامعه آماری، 17 نفر از اعضای هیئت علمی مشهور گروه معماری در دانشگاه های شهید بهشتی، تهران، علم و صنعت و شهید چمران اهواز هستند. نمونه گیری به صورت سامان مند و غیرتصادفی انجام شد. ابزار جمع آوری داده از طریق پرسش نامه از نوع لیکرت است و یک سؤال به صورت گزینشی تدوین شد. دو سؤال به صورت پرسش نامه باز مصاحبه شد. برای دست یابی به نتایج دقیق تر، نظرات اساتید جوان در زمینه داوری طرح های معماری گرفته شدند. بر این اساس، 25 نفر از اساتید جوان که در حال گذراندن مقطع دکتری خود در دانشگاه های مطرح معماری بوده و سابقه تدریس در کارگاه طراحی معماری در دانشگاه را داشتند، به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. نتایج و اطلاعات با نرم افزار SPSS و با به کارگیری روش های آماری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان دادند معیارهای نهایی مربوط به ارزیابی فرآیند طراحی به دو زیرشاخه مطالعات و طراحی تقسیم می شوند. مطالعات به دو زیرگروه دانش اولیه و توجه به مطالعات فنی تقسیم شده و طراحی به دو زیرگروه مهارت طراحی و پیشبرد روند طراحی دسته بندی می شود؛ به غیر از دانش اولیه، سایر عوامل بر محصول نهایی اثرگذار هستند. از دید خبرگان، مطالعات و دانش فنی بیشترین اثرگذاری بر محصول نهایی را دارند. از نگاه اساتید جوان، پیشبرد روند طراحی بیشترین تأثیر را بر نمره دهی اساتید دارد و بعد از آن مهارت طراحی، مطالعات و دانش فنی قرار دارد. در نهایت، پیشنهادها و راهکارهایی برای هیئت داوری، آموزش دهندگان معماری و متخصصان ارائه شدند تا منجر به ارتقای کیفیت سطح داوری اساتید شود.
مدل سازی آموزش معماری با محوریت مطالعات محیط – رفتار
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، واکاوی مساله ی فقدان نظریه در روش آموزش معماری است. عدم رشد کیفی و نبود نگرش به نظریه های اثباتی در آموزش معماری از عوامل بنیادین در پرداختن به جستار حاضر بوده و رویکرد اتخاذ شده با ملاحظه ی نظریه ی امکان گرایی و با هدف استفاده از سودمندی های یک خوانش بین رشته ای همراه با تحدید علوم رفتاری در دو حوزه ی روان شناسی محیطی و مطالعات محیط-رفتار شکل گرفته است. افزون بر این، شناسایی و بازبینی رویکرد ها در سه مقوله ی آموزش معماری، فرآیند طراحی و علوم رفتاری به منظور تدوین مدل نظری پژوهش و بررسی تعامل بین مقولات یاد شده بر اساس روش پژوهش در دو حوزه ی راهبردی توصیفی و تحلیلی مورد نظر بوده که برای دستیابی به مدل سازی نظریه و ارائه ی الگوی آموزش معماری محیط-رفتار محور از طریق استدلال استنتاجی پیگیری شده و در نهایت، در این نوشتار سه قالب اساسی نظام های محیطی، رفتاری و مفهومی برای شکل دهی به ساختار الگو و نظریه ارائه شده است. مدل ارائه شده تلاش داشته است تا روش آموزش را با تاکید بر کسب دانش با رویکرد علوم رفتاری همراه با کاربرد آن در موقعیت های خاص از جمله مراحل تحلیل، ترکیب و ارزیابی در فرآیند طراحی ارائه نماید. همچنین، مشارکت فعال همراه با برانگیختگی را درمیان دانشجویان یک کارگاه برای کسب این دانش که با روش های مختلف که مختص موضوعات محیط – رفتار است را به منظور ایجاد هماهنگی و اشتیاق را به عنوان یک عامل مشاهده گر و مشارکت کننده داشته باشند را تشویق می نماید که این اعمال در قالب فعالیت های فردی یا گروهی قابل تفکیک است. بر این مبنا، روش آموزش مبتنی بر یک روش جامع برای یادگیری دانشجویان است که مسیر آن را فرآیند طراحی محیط- رفتار محور تعیین می نماید. از طرف دیگر تلاش شده است که مربی و یادگیرنده انبوه اطلاعات منتج از مطالعات محیطی و رفتاری را تفکیک، شناسایی و برای کاربرد در طراحی مهیا سازند.
طراحی فرهنگ محور با نظریه بازنمایی استوارت هال؛ نمونه موردی هویت بخشی بسته بندی صنایع دستی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحی متأثر از فرهنگ و تولیدکننده فرهنگ می باشد. به خاطر نقش با اهمیت طراحی در پایداری ارزش های فرهنگی در جوامع امروزی، ضرورت پژوهشی برای مطالعه در این حوزه احساس می گردد. بر همین اساس سؤالی که می توان مطرح کرد این است که کاربرد فرهنگ و هویت در طراحی محصولات به چه صورت خواهد بود؟ هدف کلی این پژوهش مطالعه تطبیقی طراحی فرهنگ محور با نظریه بازنمایی استوارت هال و بررسی میزان و چگونگی هویت بخشی بسته بندی صنایع دستی ایران است. پژوهش حاضر به روش تحلیلی تطبیقی با رویکرد کیفی و گردآوری اطلاعات اسنادی (کتابخانه ای)، از دیدگاه بنیادی با هدف یافتن روابط بین طراح، فرهنگ، هویت و محیط، به تطبیق طراحی فرهنگ محور از منظر کریستوفر الکساندر و ریموند لووی با نظریه بازنمایی هال می پردازد که از نوع مطالعات نظری می باشد. در مطالعه نمونه موردی بسته بندی صنایع دستی، از روش نمونه برداری طبقه ای و احتمالی با رویکرد کمی و تحلیل محتوای بصری و جمع آوری اطلاعات به روش میدانی استفاده شده است. نتیجه حاصل از پژوهش حاکی از این می باشد که طراحی می تواند در تعاریف تاریخی، تشریحی، روان شناختی و ساختاری فرهنگ قرار بگیرد و هویت هر محصول نشان از هویت جامعه طراح و مخاطب می باشد. بر اساس نظریه بازنمایی هال می توان رویکرد ارجاعی یا طراح محور را با دیدگاه الکساندر و رویکرد برساختی یا مخاطب محور را با دیدگاه لووی منطبق دانست و در نهایت با مطالعه موردی پژوهش به این نکته خواهیم رسید که 57% از بسته بندی های صنایع دستی موجود در بازار دارای هویت ایرانی می باشند ولی شیوه هویت بخشی آن ها تنها محدود به نمادهای گیاهی (اسلیمی، بته جقه و تذهیب) و نمادهای هندسی می باشد.
معیارها و ملزومات طراحی و تدوین اینفوگرافی های سلامت: یک مرور حیطه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۲)
۱۴۵-۱۱۸
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اطلاعات سلامت از طریق منابع متفاوتی مانند اینترنت، رسانه های چاپی و الکترونیکی در دسترس قرار می گیرند و به شکل های متنوعی از جمله کتاب، مقاله و اینفوگرافی ارائه می شوند. اینفوگرافی ها، به عنوان ابزاری آموزشی، نقش مهمی در مدیریت و درمان بیماری ها و ارتقای سطح بهداشت عمومی ایفا می کنند. بنابراین، توجه به معیارها و الزامات کلیدی در طراحی و فرآیند تدوین اینفوگرافی ها حیاتی است تا اطلاعات دقیق، صحیح و با کیفیت به مخاطبان ارائه شود. روش ها: پژوهش حاضر، مروری حیطه ای با هدف شناسایی معیارهای محتوایی و ظاهری در طراحی اینفوگرافی های سلامتی و همچنین تعیین الزامات مربوط به فرآیند تدوین آن ها انجام گرفته است. برای این منظور، پایگاه های داده LISTA، ProQuest، Web of Science، PubMed، Embase و Scopus برای یافتن منابع مرتبط جستجو شد. در پی جستجوی اولیه، مقالات بر اساس معیارهای ورود و خروج دقیق ارزیابی و غربال شدند و در نهایت، 52 مقاله برای مطالعه انتخاب شدند. یافته ها: معیارهای محتوایی در طراحی اینفوگرافی های سلامت شامل ویژگی هایی مانند متن، زبان نوشتاری، عنوان، تصاویر، مخاطب و شاخص های اعتباری هستند. همچنین، معیارهای ظاهری اینفوگرافی ها شامل زیبایی شناسی، استفاده از تصاویر، فونت، رنگ بندی و قالب بندی می باشند. فرآیند تدوین اینفوگرافی های سلامت به دو بخش تقسیم می شود: نیروی انسانی، که شامل تیم طراحی و تولید، تیم ارزیابی، و تیم انتشار و اشاعه است، و ملزومات طراحی، که دربردارنده اجزاء و عناصر، اصول طراحی، مراحل طراحی و ابزارهای مورد استفاده در طراحی می باشند. نتیجه گیری: این تحقیق انتظار دارد که با شناسایی معیارها و الزامات طراحی و تدوین اینفوگرافی های سلامت، روشی کارآمد در اختیار طراحان و متخصصان سلامت قرار دهد تا بتوانند اینفوگرافی ها را به شیوه ای مؤثر طراحی، تولید و ارزیابی کنند. هدف از این کار، بهبود فرایند اطلاع رسانی در حوزه سلامت و دستیابی به نتایج مطلوب تر است.
بازشناسی فرآیند طراحی در معماری داخلی
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
88 - 108
حوزههای تخصصی:
فرآیند طراحی به عنوان موضوعی گسترده و دارای جنبه ها، معانی و تفاسیر گوناگون همواره مورد بحث و تبادل نظر اندیش مندان این حوزه بوده است و هریک سعی در ارائه نظریات گوناگون برای فرآیند طراحی از دیدگاه خود داشته اند. جایگاه فرآیند «طراحی داخلی» طی چند دهه گذشته معمولاً برگرفته از فرآیند «طراحی معماری» دیده شده است. اما «معماری داخلی» به دلیل تمایزات ساختاری با «معماری»، می تواند فرآیند طراحی متفاوتی داشته باشد. بنابراین می توان فرآیند طراحی در معماری داخلی را در مقیاسی متفاوت با معماری تعریف نمود. از این رو بازشناسی فرآیند طراحی در «معماری داخلی»، مسئله مقاله حاضر است. این مقاله در پی پاسخگویی به این پرسش است که «نسبت فرآیند طراحی در معماری و معماری داخلی چیست؟». هدف از این پژوهش آگاهی از نقش مسئله یابی و تفکر طراحی در معماری داخلی و پیوند آن با فرآیند طراحی معماری در لحظه های همپوشانی و جدایی است. بدین منظور در مرحله نخست فازهای فرآیند طراحی به طور کلی بررسی شده است و شمای کلی طی مسیر در معماری و معماری داخلی با مشابهت های بسیار بدست آمده است. در مرحله دوم، تمایزات میان «معماری» و «معماری داخلی» در کلیات فرآیند طراحی نشان داده است که «همپوشانی ها» و «تمایزات» معماری و معماری داخلی در فرآیند طراحی به صورت «همگرایی» و «واگرایی» بروز می کنند. در مرحله سوم، با بررسی تحلیلی هر کدام از جزء مراحل و گام های فرآیند طراحی در «معم اری» و «معماری داخلی» مصداق هایی از تفاوت های محتوایی و مؤلفه های واگرایی فرآیند طراحی در این دو یافته شده که این تفاوت ها از جنس موضوع طراحی، روش های تعریف مسئله، ابعاد یافتن مسئله، راهکارهای حل مسئله و تفاوت زبان طراحی بودند. بدین ترتیب، این پژوهش ارکان تفاوت محتوایی میان فرآیند طراحی داخلی در نسبت با فرآیند طراحی معماری را روشن می سازد.