مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
معرفت نفس
حوزههای تخصصی:
یکى از مباحث بنیادین در عرفان عملى، موضوع «معرفت نفس» است. اهل معرفت مسئله «معرفت نفس» را پایه همه معارف دانسته، آن را نردبان معرفت پروردگار مى دانند. منظور از «معرفت» در بحث معرفت نفس، همان معرفت حضورى و شهودى به نفس است. از دیگر محورهاى پایه اى در عرفان اسلامى، مبحث «انسان کامل» است. انسان کامل در هر زمانى، دربردارنده همه معنویات، هدایت ها و معارف ناب الهى است. تنها مصداق زنده انسان کامل در عصر کنونى، حضرت مهدى (عج) است. مسئله اصلى این پژوهش آن است که آیا سالکى که در وادى «معرفت نفس» گام برداشته است، مى تواند در مراحل عالى آن، انسان کامل و حجت زنده پروردگار را شاهد باشد؟
هدف این پژوهش تبیین رابطه میان «معرفت شهودى نفس» و «مهدویت» است که با روش «تحلیل عقلانى» به این نتیجه رسیده که امکان معرفت شهودى به انسان کامل و جایگاه برجسته او براى برخى از اهل معرفت، و البته در حد قابلیت قابل وجود دارد.
ساختار مفهومی هویت بر پایه منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف کشف ساختار مفهومی هویت در منابع اسلامی انجام شد. بدین منظور، با استفاده از روش کیفی تحلیل محتوا و معناشناسی زبانی، هویت در منابع اسلامی معادل یابی و مؤلفه های ساختاری آن استخراج گردید. سپس، برای بررسی روایی محتوایی، معادل ها و مؤلفه های هویت در اختیار کارشناسان علوم حوزوی، که دارای تخصص روان شناسی یا علوم تربیتی بودند، قرار گرفت. یافته ها نشان داد پس از بررسی ۵۶۱ مفهوم از منابع اسلامی، نخست ۱۷ مورد و در نهایت، ۷ مفهوم فطرت، شاکله، سجیه، ایمان، تسلیم، معرفت نفس و هویت فلسفی، بیشترین هماهنگی را با سازه هویت نشان داد و بر پایه شواهد نظری و دیدگاه متخصصان، «معرفت نفس» مناسب ترین معادل برای هویت معرفی شد و ۱۶ مؤلفه ساختاری برای آن استخراج گردید. بر پایه درجه بندی متخصصان، ۹ مؤلفه باورها، ارزش ها، اهداف، گرایش ها، شناخت اکتسابی، ویژگی های پایدار، احساس هشیارانه، خودارزشمندی و خودپایی، به عنوان مؤلفه های نهایی ساختار هویت معرفی شد. بنابراین، هویت در منابع اسلامی پاسخ به سؤال کیستی فرد است که جنبه های گوناگون خود را شامل می شود.
نفس شناسى به منزله مبنایى براى خداشناسى در نظام اندیشه ابن عربى و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات معرفت شناسی عرفان
معرفت نفس از مهم ترین مباحثى است که همواره مورد تأکید فلاسفه و عرفا بوده و به دلیل ربط و پیوندى که با معرفت رب دارد، ضرورتى مضاعف یافته است. اندیشمندان و عارفان مسلمان براى فهم و ارائه تفسیرى دقیق از چگونگى سیر از معرفت نفس به معرفت رب، تلاش فراوان کرده اند. محیى الدین بن عربى و صدرالمتألهین، با دو رویکرد عرفانى و فلسفى، شناخت نفس را بهترین راه رسیدن به حقیقت هستى و شناخت خداوند مى دانند. در این مقاله با سیرى در مبانى نظرى و تحلیل آراى معرفتى این دو حکیم، کوشیده ایم چرایى و کیفیت گذر از نفس شناسى به خداشناسى را از دیدگاه آنان بررسى کنیم، تا علاوه بر یافتن نقاط اشتراک و اختلاف این دو دیدگاه، ربط و نسبت موجود میان این دو رویکرد عرفانى و فلسفى را در این موضوع خاص دریابیم. على رغم اینکه صدرالمتألهین الگوى ابن عربى را در کیفیت سیر از نفس شناسى تا خداشناسى مى پذیرد، اما درصدد برمى آید تا بر مبانى عرفانى محیى الدین برهان اقامه کند و آنها را بر اساس اصول فلسفى خود بازخوانى کند.
بررسی دیدگاه علامه طباطبایی(ره)درباره معرفت نفس و رابطه آن با تهذیب و اخلاق
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبایی(ره) با بررسی آیات معرفت نفس در قرآن کریم علاوه بر تعریف فلسفی از نفس، آن را موجودی معتدل و ساده دانسته که تقوا و فجور بر اساس آن نسبت پیدا می کند. موجودی که با گناهان آلوده شده و با تقوا، تزکیه و تهذیب می شود. بر اساس نفس است که انسان محروم یا سعادتمند و رستگار می شود. به طورکلی نفس آدمی موجودی مجرد و ماورای بدن بوده و احکامی غیر از احکام بدن دارد. به بیانی دیگر موجودی است غیرمادی که نه طول دارد نه عرض و نه در چهاردیواری بدن می گنجد؛ بلکه با بدن ارتباط و علقه ای دارد و یا به عبارتی با آن متحد است و با شعور، اراده و سایر صفات ادراکی، بدن را اداره می کند. علامه طباطبائی(ره) معتقد است نفس انسان طریقی است که به واسطه آن به پروردگار خود می رسد. راه و مسیر انسان به سوی خداوند متعال همان نفس است زیرا چیز دیگری به جز خود انسان نمی تواند طریق او باشد و این خود انسان است که دارایِ تطورات، درجات و مراحل مختلف است. این حرکت و سیر در نفس، تنها به واسطه اعمال قلبی و تهذیب نفس که با اعمال بدنی، انجام فرایض و ترک محرمات صورت می گیرد، واقع می شود. در این مقاله با استناد به آیات قرآن کریم به بیان مراتب نفس، ارتباط آن با معرفت نفس و ارتباطِ معرفت نفس با تهذیب و اخلاق پرداخته شده است. مسئله اصلی تحقیق بررسی چگونگیِ ارتباطِ تهذیب نفس با اخلاق است و فرضیه آن به اثبات این موضوع می پردازد که با استناد آیات قرآن کریم رابطه اخلاق و معرفت نفس دوطرفه است.
بررسی مفهوم خودشناسی در دیدگاه امام علی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت خود ازجمله مطالب و موضوعات مهم و مورد توجه در مکاتب مختلف الهی و غیرالهی است. امام علی (ع) برای اشاره به این موضوع از عبارت «معرفت نفس» استفاده کرده اند که مقایسه و تطبیق با دیگر کلمات و عبارات متعدد مترادف در این باره، دقت و نکته سنجی حضرت را به تصویر می کشد. خودشناسی بر دیگر انواع متصور شناخت مقدم است؛ در اهمیت آن، همین بس که غایت علم و معرفت، برترین عقل و حکمت ها، فوز اکبر و ... نام گرفته است. تأکیدات و توصیفات فراوان درباره خودشناسی، وقوع آن ممکن ساخته، لکن واقعیت جاری زندگی انسان، نمایان گر چیز دیگری است. سهل بینی، خودمحوری و خویشتن پسندی، نیکوپنداری، تحویل و تحصیر، راحت طلبی، خدافراموشی و جهل و نادانی، ازجمله موانع خودشناسی به شمار می رود که در کلام امام علی (ع)به آنها اشاره شده است.
ماهیت تفسیر انفسی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفسیر عرفانی از انواع تفاسیر به روش اجتهادی است که خود نیز گونه گون است. تفسیر انفسی با روش عرفانی به تفسیر آیات الهی می پردازد که در راستای کمال انسان، پس از پیمودن مراحل عرفان عملی، به عرفان نظری ورود نموده و با ارائه دلایل عقلی و فلسفی می کوشد تا برهانی بودن کشف و شهودهای عرفانی را اثبات نماید. نتایج این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده، گویای این است که محور در تفسیر انفسی خدا، و موضوع آن انسان و هدف آن مسئله وحدت وجود است. مفسر انفسی، تمام آیات الهی را تفسیری از وجود خویش می داند. هر آنچه بیرون از علم حضوری انسان به خویش باشد، در زمره تفسیر آفاقی قرار می گیرد. در نتیجه، تفسیر آفاقی مقدمه ای برای ورود به تفسیر انفسی می گردد. مخالفان تفسیر انفسی یعنی منتقدان عرفان و فلسفه با برخی مبانی تفسیر انفسی چون وحدت وجود مخالف اند. همچنین ارزشی برای کشف و شهود و دریافت های باطنی در تفسیر قرآن قائل نیستند و عقل و استدلالات عقلی را در تفسیر قرآن ناکارآمد می دانند، در حالی که هر سه عامل، نقش اساسی در تفسیر انفسی قرآن کریم ایفا می کنند.
هنر روشن ترین وجه معرفت حق در عرفان ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر معطوف به ارائه طریقی در معرفت الله مبتنی بر آراء ابن عربی در باب هنر به شیوه توصیفی- تحلیلی سامان یافته است. مقاله با تشریح جایگاه شناخت، اقسام و مراتب آن، به راه های معرفت حق در دیدگاه ابن عربی می پردازد. هدف مقاله تبیین راه هنر به مثابه روشن ترین راه معرفت و تقرّب به حق است. تحقیق پس از شرح هنر در تلقی ابن عربی، محورهای اصلی معرفت به حق را از طریق معرفت نفس و عالم به مثابه هنر خدا بیان می کند. برای تحقّق این امر مؤلفه های مؤثر در هنر و هنرمندی در تمدن و عرفان اسلامی نیز مورد التفات قرار گرفته است. سپس نسبت میان هنر و تقرّب به حق در عرفان ابن عربی مورد بررسی و اثبات است. در نهایت با نظر به نسبت مستقیم میزان قرب به حق و شناخت او و همچنین دیدگاه ابن عربی در باب ظهور حق در عرصه هستی با هنر به نظر می رسد راه هنر روشن ترین نحوه قرب به حق و معرفت الله است.
تقریر جامعه توحیدی بر اساس نظریه معرفت نفس محمدحسین طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اهداف اصلی پیامبران تشکیل جامعه توحیدی است؛ جامعه ای که بر اساس نیازهای فطری شکل گرفته باشد و بتواند نیازهای حیوانی انسان ها را هم پاسخ دهد. در این مقاله می کوشیم در سایه نظریه استخدام، ضمن تبیین چگونگی تحقق جامعه توحیدی، نشان دهیم انسان چگونه ذیل رویکرد انفسی می تواند در تعاملات اجتماعی شرکت کند و چنین حضوری، موجب غفلت او از رشد و سلوک نشود. طبق نظریه معرفت نفس، که مبتنی بر علم حضوری به خود است، انسان، جامعه را ذیل رابطه خود و خدا می بیند. بر این اساس، پرداختن به تعاملات اجتماعی دقیقاً همسو با رابطه انسان و خدا فهم می شود. حضور در چنین جامعه ای نه فقط انسان را از خود غافل نمی کند، بلکه بستر قرب و تعالی اش را نیز فراهم می کند، چراکه تعاملات اجتماعی را آیاتی الاهی می بیند که بر اساس آن آیات، حضرت حق او را در معرض امتحانات قرار می دهد. ذیل رویکرد انفسی، انسان ها تمام تعاملات اجتماعی شان را ظهورات حضرت حق می بینند که از رهگذر آن در معرض امتحانات الاهی قرار می گیرند و رشد می کنند.
تفسیر عرفانی أنفسی آیه ذر با تأکید بر روایات تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
47-64
حوزههای تخصصی:
بررسی آیات متشابه، یکی از مباحث مهم در تفسیر قرآن است که همواره مورد توجه مفسران بوده است. آیه 172 سوره اعراف از جمله آیات متشابه و مشکل قرآن می باشد. نخستین تفسیرها پیرامون آیه، به استناد روایات عالم ذر بازمی گردد که بعدها توسط معتزله و مفسران عقلگرا، مورد تردید یا انکار قرار گرفته است. پژوهش حاضر ضمن پذیرش عالم عهدسپاری، به بررسی نظریات عارفان و فیلسوفان پرداخته که نتیجه حاصل از پژوهش گویای آن است که دلایل مفسران عقلگرا، در خصوص انکار عالم ذر کافی نبوده و به دلیل عدم شناخت از نفس و مراتب نفسانی است. فرازمانی و فرامکانی بودن نفس انسان، وجود جمعی یا عقلی انسان ها، اطوار مختلف نفس که دارای احکام و شرایط متفاوت است؛ موضوعی است که به حل مشکل فهم آیه فوق کمک می کند.
سیر انفسی از منظر غزالی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان به ویژه گروه اندیشمندان همواره در پی یافتن مسیر سعادت و کشف حقیقت خود هستندو راههایی را برای رسیدن به آن از درون و برون نفس می بینند و استواری و قطعیت آنها را با یکدیگر می سنجند.سیرمعرفتی مبتنی بر ادراکات نفسانی به سوی حق متعال سیر انفسی است.غزالی معرفت نفس را کلید معرفت و شناخت خداوند می داند و شناخت ملائکه و آخرت و همه معارف را از این طریق میسر می داند.او نحوه شناخت در انسان را در مراتب ادراکی از ادراکات حسی،خیالی ، عقلی و مقام فوق آن به نام نبوت دانسته و اینکه انسان رابا عبور از اشتغالات دنیایی قادر به عالم عقلی نقش یافته به جمیع معقولات شدن می داند. او ادراک حقیقت الحقایق و عشق الهی را سعادت انسان معرفی می کند.ملاصدرا معرفت نفس را فصل الخطاب و همه مراتب ادراکی را نفسانی و مجرد می داند بطوریکه در هر مرحله از قوه به فعل می رسند تا با رفع کدورتهای حاصل از اشتغالات نفسانی با عقل فعال که کمال ویژه انسان است متحد گردد و به درجه ای برسد که موجودات اجزای ذاتش شوند ونیرویش در همه آنها ساری و وجودش غایت همه مخلوقات و به مقام قرب الهی برسد.بر اساس سیر انفسی منازل اخروی، حکایتی از مقامات نفسانی انسان در سیر عروجی او به سوی حق تعالی است.
نقش معرفت نفس در مدیریت گرایش های نفسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مدیریت و هدایت نفس در عرصه داشته ها و یافته ها، مبتنی بر شناخت خویش است که این خودشناسی، به نوبه خود پیش نیاز تکامل آدمی است. این مدیریت از رسالت های تربیت اخلاقی است. چیستی ابعاد نفس، گرایش های اصلی نفس و ترابط آنها با یکدیگر، رابطه معرفت نفس و تربیت اخلاقی، نقش معرفت نفس در شکوفایی و تثبیت تمایلات اخلاقی و پیوند میان اخلاق و روان شناسی به مفهوم اسلامی، پرسش هایی اند که در این پژوهش بررسی شده اند. معرفت، اگرچه شرط لازم برای شکوفایی، تصعید و نیرومندی گرایش های انسان است، در صورت همراه شدن با اراده است که می تواند ایفای نقش کند. برجسته سازی این پیوند، به مربیان این اطمینان را می دهد که اقدامات تربیتی خود را بر مبانی محکم برهانی و انسان شناختی فلسفی استوار کنند تا در عرضه راهکار ها و راهبردها، تزلزل و رفت و برگشت نظری و علمی یا عملی نداشته باشند. برای دستیابی به پاسخ، از روش توصیفی تحلیلی و شیوه استنادی استفاده شده است.
اوصاف شیعیان واقعی در وصایای امام محمدباقر علیه السلام (11)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم آذر ۱۳۹۹ شماره ۲۷۶
5-8
حوزههای تخصصی:
یکی از اوصاف شیعیان از منظر امام محمدباقر علیه السلام، پرهیز از عجب، خودبزرگ بینی، تکبر و خودپسندی است که انسان را از درگاه ربوبی دور می کند. در مباحث گذشته به مسائلی مانند حرص و طمع اشاره کردیم. این گفتار، مسئله عجب و رابطه آن با خودشناسی را بررسی می کند. امام محمدباقر علیه السلام می فرمایند: «وَسُدَّ سَبِیلَ الْعُجْبِ بِمَعْرِفَهِ النَّفْسِ»؛ و راه خودبینی و خودپسندی را با خودشناسی ببند. آن حضرت، پس از تشبیه زندگی انسان به میدان کُشتی با نفس ، به بیان مهم ترین حیله ها و فنون نفس پرداخته اند و راه پیشگیری یا معالجه آنها را بیان کرده اند. ازاین رو، برای اجتناب از عجب و تکبر، و پیروی نکردن از وساوس شیطان، باید به خودشناسی پرداخت و به نعمت های بی کران الهی توجه نمود و اینکه همه اینها از اوست و باید قدردان آن بود؛ نباید از آنها بر دیگران فخرفروشی کرد. راه درمان عجب، اندیشه در آغاز و فرجام زندگی انسان است: اینکه از کجا آمده ام و به کجا می روم.
تبیین فلسفی- عرفانی مقام فوق تجرد نفس در آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و پنجم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۹۷
109 - 134
حوزههای تخصصی:
در آیات و روایات تأکید بسیاری بر معرفت نفس شده است؛ تا آنجا که آن را نزدیک ترین راه برای رسیدن به معرفت رب معرفی کرده اند. نفس ناطقه انسانی علاوه بر تجرد خیالی و عقلی، دارای فوق تجرد عقلی است که ویژگی های بساطت و بی حدی را برای آن بر می شمارند؛ از این رو فوق تجرد عقلی بدین معناست که نفس در هیچ مرتبه ای از مراتب کمالی متوقف نمی شود و قابلیت ارتقا به بالاترین مرتبه نظام هستی بعد از مقام ربوبیت را داراست که در این حال آن را به حقیقت محمدیه و القاب دیگر نام می برند. این نوشتار حائز نوآوری هایی بدین قرار است: الف) ارائه تصویر بهتر از معرفت نفس در مقام فوق تجرد عقلی و مقام لایقفی آن در دو ساحت وجودی و ماهوی؛ ب) کشف معنای حقیقی برخی آیات قرآنی که مناسب این مقام اند؛ ج) درک معانی بلند حکمی کلام معصومان در مقام حقیقی نفس ناطقه انسانی. آیات و روایات در مقام فوق تجرد بسیار است؛ از این رو اگر قایل به مقام فوق تجرد عقلی نشویم، در فهم بسیاری از حقایق آیات و روایات ناتوان خواهیم بود و تفسیر دقیقی از آن نخواهیم داشت.
چیستی «معرفت نفس» در فلسفه صدرالمتألّهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصور روشن و متمایز از «خودشناسی» به لحاظ روشی، به دیگر مباحث پیشی دارد، زیرا پیش از تحلیل مسائل خودشناسی و داوری در بود و نبود احکام، اوصاف، پیامدها و متغیرهای وابسته، باید دانست خودشناسی چیست و چه چیزی نیست؟ تحلیل چیستی خودشناسی ما را به دو مسئله مقدماتی میرساند: مراد از معرفت در خودشناسی چیست؟ مراد از خود در اینجا چیست؟ صدرالمتالّهین معرفت را همان حضور و از سنخِ وجود می داند. وی در بابِ حقیقتِ نفس نیز معتقد است، نفس از سنخِ وجودِ سیّال است که سیّالیّت عینِ حقیقتِ آن است و در حرکتِ جوهری خویش از پایین مرتبه هستی به سمتِ تکامل حرکت می کند. با توجّه به اینکه صدرا معرفت نفس را عینِ حضورِ نفس برای خود می داند و حضورِ نفس تابع وجودِ آن است، براساسِ وحدت تشکیکیِ وجود، خود شناسی در دستگاه حکمتِ متعالیه امری بی نهایت مرتبه ای است و تابِعِ وجودِ نفس است. وجودِ نفس در هر مرتبه ای باشد به همان اندازه برای خود حاضِر است. این مراتِب بی شمار در غالِب چهار عنوان کلّی حسّی، خیالی، عقلی و ماورای عقلی قابل دسته بندی است.
چیستی معرفت نفس و نقش آن در وصول به مقام توحید از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
75-94
حوزههای تخصصی:
خودشناسی بهترین روش جهت رسیدن به معرفت الله و نائل شدن به کمال و سعادت است. مسئله این پژوهش تبیین و تحلیل چیستی معرفت نفس و چگونگی طی مراحل معرفت نفس از خود تا رسیدن به مقام توحید افعالی و صفاتی و ذاتی است. این پژوهش که با روش کتابخانه ای وگردآوری اطلاعات و با رویکردی توصیفی، تحلیلی است و به هدف استخراج و تحلیل چیستی معرفت نفس و نقش آن در وصول به مقام توحید از دیدگاه علامه طباطبایی انجام شده است. انسان در اثر شناخت و شهود نفس پی می برد که هیچ فعل و صفتی جز برای خداوند وجود ندارد. این همان وصول به مقام توحید افعالی و صفاتی و ذاتی است. نزدیک شدن هر رهروی به اصل حقیقت به اندازه سعه وجودی او و حقیقتی است که در او ظهور پیداکرده است و خداوند، حقیقت نهایی هر کمالی است. شناساندن معرفت نفس به مخاطبین به خصوص نسل جوان بهترین و نزدیک ترین راه کسب معارف الهی و رسیدن به کنه حقایق عالم هستی و نیل به کمالات است.
تمهیدی بر نظریه انکشاف در معرفت نفس با تأکید بر فراروی از قرائت رایج از فلسفه ملاصدرا در دیدگاه علامه حسن زاده آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال هجدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
107 - 128
حوزههای تخصصی:
نگارندگان این جُستار، با تأکید بر اینکه قرائت رایج از حکمت متعالیه، روایت سفر نفس از خلق به حقّ است روایت نهائی را روایتی مطابق با سفر از حق به خلق معرفی می کنند. برای تدارک این روایت، به روش توصیفی - استنباطی، نشان داده می شود که روایت دوّم که در آثار خود ملاصدرا به صورت ضمنی وجود دارد، در اندیشه علامه حسن زاده در «معرفت نفس» با صراحت بیشتری دنبال می شود، به نحوی که می توان معرفت نفس علامه حسن زاده را تداوم و تکمیل قرائت متأخّر ملاصدرا از حکمت متعالیه دانست. تحلیلها و استنباطها از معرفت نفس علامه حسن زاده، نگارندگان را به پنج اصل فلسفی هدایت کرده که عبارتند از وحدت شخصی وجود، روحانیه السّوس بودن نفس، حرکت حبّی، انتشای ادراکات، اتّحاد اندکاکی؛ که به ترتیب جانشین اصول پیشین می شوند. مجموعه این اصول و روایت مبتنی بر آنها، ما را به تصویری از نفس انسانی می رساند که با تصویر اشتدادی کاملاً متفاوت است. «نظریه انکشاف» عهده دار تبیین این تصویر است. این مقاله در مقام تبیین مبانی فلسفی نظریه انکشاف ارائه می شود و پیگیری مدّعا و محتوای اصلی این نظریه، به عنوان نظریه ای در انسان شناسی فلسفی، و مؤلّفه های وجودی نفس در آن را به پژوهش های بعدی موکول می کند.
ماهیت شناسی صراط سلوک در آموزه های وحیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و هفتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۴
151 - 176
حوزههای تخصصی:
اهمیت معرفت به صراط سلوک که کارکردهای انکارناپذیری در عرفان عملی خواهد داشت، امری است که سالک آگاه در صیرورت به سوی خدا، محتاج شناخت ماهیت آن می باشد؛ زیرا در سلوک عناصری مثل سالک، مسلک، مسلوک الیه و سلوک از یک سو و آغاز و انجام سلوک تا شهود از دیگرسو مطرح است؛ بنابراین یکی از پرسش های زیرساختی سلوک عرفانی این است که اولاً صراط سلوک چیست؟ ثانیاً مصداق آن کدام است؟ در نوشتار حاضر با روش ترکیبی (نقلی و عقلی) پاسخ پرسش یادشده داده شد و برونداد و یافته آن عبارت است از اینکه براساس معارف وحیانی و معالم حکمی- عرفانی صراط سلوک، نفس سالک مؤمن است و معرفت نفس در حدوث و بقای سیر و سلوک نقش اصلی دارد و ماهیت آن فطری، فقری، وحدانی و وجودی خواهد بود. ساختار مقاله نیز در قالب مقدمه ای درباره ظرفیت و ساختار وجودی انسان با هدف نیل به کمال حداکثری و فعلیت غیر قابل توقف در قوس صعود شکل یافته و آن گاه اهمیت، ضرورت و نقش کلیدی معرفت نفس و وحدت صراط و کثرت سبل تبیین شده است تا صیرورت و تصعید وجودی سالک در صراط سلوک تعلیل و تحلیل شود.
تأثیر بررسی تعارض انگاری «مِثل» و «مَثَل» در مسأله معرفت ربّ از طریق معرفت نفس با تأکید بر حدیث من عرف نفسه و خلق آدم علی صورته
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
61 - 84
از یک سو خداوند، مثل و مانند ندارد و از سوی دیگر، نفس آدمی آینه ای برای شناخت پروردگار معرفی شده است. سئوالی که مطرح می شود این است که این دو امر چگونه قابل جمع اند؟ آیا نفس بالجمله دالّ بر ربّ است یا فی الجمله؟ آیا حدیث «من عرف نفسه، فقد عرف ربّه»، تعلیق به محال است یا ناظر به امکان؟ و در صورت امکان، این دلالت، چگونه است؟ و بین نفس و ربّ چه تفاوت ها و تشابه هایی وجود دارد؟ و در حدیث «ان الله خلق آدم علی صورته»، منظور از آدم کیست؟ و ضمیر «صورته» به کجا بر می گردد؟ و منظور از صورت چیست؟ مطالعه ی حاضر در پی پاسخ به این سئوال است. از نظر نگارنده اینگونه احادیث تعلیق به محال نبوده و ناظر به امکان شناخت ربّ توسط معرفت نفس هستند و این شناخت، قطعاً به خاطر اختلاف مراتب وجودی، فی الجمله است و نه بالجمله و منظور از آدم، بنی آدم است و ضمیر «صورته» به خدا بر می گردد و منظور از صورت نیز صورت معنوی و اوصافی است و از آنجایی که نفس، در دسترس ترین موجود برای نفس است و خودش، خودش است، خداشناسی از این طریق، یک شناخت شهودی و حضوری قابل اعتماد به حساب می آید.
تبیین نظریه هوش هیجانی دانیل گلمن بر اساس آراء علامه طباطبایی(ره)
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵)
53 - 67
هوش هیجانی یک عنصر بنیادین از رفتار انسان است که جدا از هوش شناختی عمل می کند. این هوش، با تعادل برقرار کردن بین احساسات و عقل، می تواند انسان را به حداکثر کامیابی برساند. علامه طباطبایی معتقد است که عقل عملی می تواند با تعدیل احساسات، برای انسان جلب منفعت نماید. بنابراین، می توان هوش هیجانی را در قلمرو عقل عملی تعریف نمود. هدف از این پژوهش آن است که با روش تحلیلی- توصیفی، نظریه ی هوش هیجانی گلمن را از طریق دیدگاه علامه در باب معرفت نفس و عقل عملی، تبیین نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد که نفس انسان مدرک اصلی هیجان است و هیجان از جمله کیفیات نفسانی است که توسط قوای شهویه و غضبیه ایجاد می شود. هم چنان که هوش هیجانی تعدیل هیجانات را بر عهده دارد ، عقل عملی نیز قوای شهویه و غضبیه را تعدیل می کند و همان طور که این هوش بر خودآگاهی مبتنی است؛ نظریه معرفت نفس علامه طباطبایی نیز بر خودآگاهی متکی است. کلید واژگان: هوش هیجانی، هیجان، معرفت نفس، عقل عملی، دانیل گلمن، علامه طباطبایی
واکاوی عرفانی معرفت نفس در منطق الطیر عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
61 - 81
حوزههای تخصصی:
معرفت نفس، یکی از نیازهای مهم بشر است؛ مکاتب مختلف به نوعی، به آن پرداخته اند. در عرفان اسلامی، توجه ویژه ای به این مسئله شده است؛ به نظر عرفا، انسان در پرتو معرفت نفس، به رشد و کمال می رسد و نیل به معرفت خداوند، تنها از طریق معرفت نفس امکان پذیر می شود. عطار نیشابوری از جمله اندیشمندانی است که تلاش کرده معرفت نفس را درونمایه آثار ادبی- عرفانی خود قراردهد. فهم نوع نگاه این عارف مسلمان به مقوله معرفت نفس می تواند از یک سو، راهگشای پژوهش های بعدی در این زمینه باشد، از سوی دیگر، به پرسش های مطرح در این زمینه پاسخ مناسب ارائه دهد. این پژوهش، مقوله «معرفت نفس» را از دیدگاه عارف بزرگ مسلمان، عطار نیشابوری، در منطق الطیر بررسی کرده است؛ برای این بررسی، روش توصیفی با تحلیل محتوا اختیارشده است. برای گردآوری اطلاعات، از روش کتابخانه ای استفاده شده است. از روش های توصیفی و استدلال عقلی، برای تحلیل یافته ها، بهره گرفته شده است. ابتدا، مروری کوتاه بر کتاب منطق الطیر و اهمیت و جایگاه معرفت نفس در این اثر انجام شده است، انواع «خود» از دیدگاه عطار، رابطه معرفت نفس و معرفت الله، شیوه سلوک، کسب معرفت و وادی های هفتگانه، خاصیت آینگی متقابل انسان و خدا، نفس امّاره و شیوه مقابله با آن در منطق الطیرمورد بحث قرارگرفته است.