مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
تشکیک
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
73 - 88
حوزههای تخصصی:
به اعتقاد ملاصدرا، حقیقت مطلق وجود، محض هستی و تحقق در خارج است. این حقیقت با وسعت و بساطتی که دارد، برای موجودات دیگر تحققی باقی نمی گذارد. در عین حال ملاصدرا، به وجود هایی که مقیّد هستند نیز قائل است. ملاصدرا، معتقد است حقیقت مطلق، می تواند خود را به صورت هستی هایی مقیّد و محدود تنزل دهد. با این تنزل موجودات دیگر محقق می شوند. نسبت این موجودات با هستی مطلق، نسبت مقسم با اقسام است. زیرا وجود مطلق با اطلاق مقسمی، تمام اقسام وجود را شامل می شود از جمله وجودهای به شرط شیء که همان موجودات مقیّد هستند. ضمن آنکه موجودات مقیّد، دارای متن و وجودی مختص خود هستند؛ مستقل و جدای از وجود مطلق نیستند. وجود مطلق است که به صورت مقیّد جلوه گر شده است. هر وجود مقیّدی به یک لحاظ همان واجب الوجود است که مقیّد شده است و به لحاظ آنکه مقداری از حقیقت وجود را متجلی می سازد دارای نقصان و فقدان و غیر از واجب الوجود است.
بنیان های معرفت شناختی مشروعیت جامعه شناختی به کمک بررسی تطبیقی زیست جهان هوسرلی و مرتبه وجودی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
187 - 203
حوزههای تخصصی:
دو نکته اصلی، هدف و شالوده مقاله حاضر را تشکیل می دهد. نخست اینکه به زعم بسیاری، استخوان بندی اصلی فلسفه صدرا، انتولوژیک است و در حوزه اپیستمولوژی حرف چندانی برای گفتن ندارد. به نظر می رسد برخلاف این عقیده مشهور می توان استنتاج های عمده ای را در حوزه معرفت شناسی و به ویژه بین الاذهانیت از فلسفه او داشت. دوم نسبت شناسی این استنتاج ها با مفاهیمی چون زیست جهان در پدیدارشناسی هوسرل و هایدگر است. می توان نشان داد که اشتراک های زیادی میان مراتب وجودیه ملاصدرا و زیست جهان هوسرلی و هایدگری وجود دارد. بر این اساس، هیچ یک از دو مکتب فلسفی، به طور مستقیم درباره فلسفه سیاسی سخن نگفته اند، اما برپایه استنتاج های مذکور می توان از آنها به فهمی متفاوت از بنیان هایاپیستمولوژیک مشروعیت سیاسی جامعه شناختی دست یافت.
بررسی و تحلیل تجرد تشکیکی نفس در تفکر ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های هستی شناختی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
249 - 269
حوزههای تخصصی:
بی شک مسئله تجرد نفس و تشکیکی بودن آن ازجمله مسائل بسیار مهم و سرنوشت ساز فلسفی است که پیروان و منکران بسیاری داشته و همیشه محل بحث فیلسوفان و متکلمان در جهان اسلام بوده است. به نظر می رسد که اختلاف مبانی فلسفی ابن سینا و صدرا، امکان وحدت این دو متفکر را در اعتقاد به نظریه تشکیکی بودن تجرد نفس به حداقل برساند. انکار تجرد مثالی نفس و اعتقاد به تشکیک عامی توسط ابن سینا در قول مشهور و اعتقاد به مراتب و مدارج تجرد نفس از آغاز پیدایش تا مرتبه فوق عقلی ازنظر صدرا پیامدهای متعددی را در حوزه نفس شناسی به دنبال دارد. نگارنده به رغم همه این تفاوت ها در این نوشتار به روش توصیفی-تحلیلی کوشیده است تا توجیهی برای نظریه ابن سینا بر تشکیکی بودن تجرد نفس بیابد؛ و با ذکر شواهدی، تجرد تشکیکی صدرالمتألهین را، به رغم تفاوت بسیار با نظر ابن سینا، تقریری دیگر از تشکیک به معنای عامی ابن سینا بداند. بیان اقسام تشکیک و تأیید رابطه تنگاتنگ نفس و بدن بر اساس اصول تشکیک وجود و حرکت جوهری اشتدادی وجود ازجمله مواردی است که از طریق آن می توان آرای دو فیلسوف موردنظر را به یکدیگر نزدیک کرد و در نهایت امر، موضع تشکیکی بودن تجرد نفس را، روشن و شفاف ساخت.
راه حلی برای مسئله قدیمی تبیین تشکیک عَرْضی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیستم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳ (پیاپی ۷۹)
109 - 132
حوزههای تخصصی:
اصل عقلی تشکیک در وجود به عنوان یکی از اصول حکمت متعالیه تلاش دارد کثرت موجود در عالم را ذیل نظریه اصالت وجود تبیین کند. با اینکه برهان عقلی از این اصل پشتیبانی می کند، ولی چگونگی وقوع کثرات در مرتبه موجودات عرْضی ذیل آن اصل در فلسفه اسلامی تبیین نشده است. یا دست کم تبیین روشنی از چگونگی تکثرات عرْضی در ذیل این اصل وجود ندارد. این در حالی است که توضیح ها درباره چگونگی تبیین کثرات در این اصل در آرای صاحب نظران توضیح کثرات طولی است. این نوشتار درصدد است تا با تبیین اصول تکثرات طولی و عرْضی موجودات، تبیینی از نحوه تشکیک عرْضی ارائه دهد که عامل تمایز خارج از عوامل وجودی نباشند. با این حال، این مقاله تنها بخشی از این تبیین را عهده دار است. این نوشتار نه درصدد ارائه نظریه ای جدید است و نه نظریه جدیدی با توجه به مبانی ملاصدرا ارائه می کند، بلکه تنها با توجه به اصول حکمت متعالیه درصدد ارائه «تبیین» برای یکی از نظریه های ملاصدراست، به گونه ای که عامل تمایز وجود به امری خارج از وجود نباشد.
تعریف حمل به «ارتباط میان مراتب ادراکی انسان» در برابر تعریف متداول آن به «اتّحاد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۵
29 - 47
حوزههای تخصصی:
یکی از ابزارهای فلسفی برای شناخت حقایق عالم، حملی است که در قضایا میان موضوع و محمول صورت می پذیرد. این ابزار همانطور که می تواند با استفاده به جا پرده از حقایق عالم بردارد و بسیاری از نزاعاتی را که میان عرفا و حکما وجود دارد همچون مشترک لفظی یا معنوی بودن وجود را مرتفع نماید، استفاده نابه جا از آن نیز موجب انحراف در درک واقعیات عالم می گردد، به گونه ای که موجب معرکه آراء در میان اصاله الوجودی ها در رابطه با نحوه وجود ماهیت گشته است. در این تحقیق ابتدا ملاک تحقق حمل که اتحاد است یا ارتباط مورد بررسی قرار می گیرد و با اتخاذ مبنا، اقسام حمل و نقش آنها در شناخت حقایق عالم هستی مورد بحث قرار می گیرد به گونه ای که می توان به نحوه صحیح حمل اسماء و صفات بر خداوند دست یافت و از افراط و تفریط در این زمینه مصون ماند. یکی از زمینه های افراطی در استفاده از حمل در دلالت حمل بر نحوه وجود ماهیت است که با اتخاذ مبنای صحیح در باب ملاک حمل و میزان دلالت آن بر حقایق می توان دیدگاه صحیح از سقیم را در این رابطه تشخیص داد.
تشکیک عرضی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تشکیک به معنای تمایز در میزان بهره مندی از حقیقتی واحد و بازگشت وجه اشتراک به وجه امتیاز می باشد ملاک اتحاد تشکیک طولی حقیقت وجود و ملاک تمایز آن مراتب وجود در شدت و ضعف است. تشکیک عرضی در بین حقایقی مطرح می شود که یک رتبه وجودی دارند و ازلحاظ شدت و ضعف یک سان اند، اما با یکدیگر تمایز دارند؛ تمایز در این مقام به معنای ماهیات و تشخیص افراد است. ازآنجا که اصالت با وجود است، همه اقسام تمایز باید به وجود بازگردد؛ ازاین رو، تشکیک عرضی نیز به وجود باز می گردد که این نوشتار چگونگی بازگشت آن را براساس مبانی گوناگون اعتباریت بیان می کند. در تشکیک طولی ملاک تمایز مراتب وجود، و در تشکیک عرضی حدود وجود (در تمایز نوعی) و تشخص وجود (درتمایز افراد) است که درواقع هردو به وجود باز می گردد. البته باید این ملاک را براساس اقوال مختلف تشکیک یعنی تشکیک عامی، خاصی و خاص الخاصی نیز تطبیق کرد تا با یکدیگر اشتباه نشوند.
بررسی جوهر و عرض از دیدگاه ملاصدرا و عرفان نظری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۳
67 - 92
حوزههای تخصصی:
از منظر عرفان نظری و حکمت متعالیه به ویژه بر مبنای وحدت شخصی وجود، ماهیت، احکام آن، نسبت ماهیت با وجود و مسائل مترتب، تصویر متفاوتی از مکاتب فلسفی پیشین به ویژه مشاء می یابد. بالتبع جوهر و عرض نیز که از مقولات ماهوی هستند تبیین متفاوتی می یابند. این پژوهش به ترسیم جوهر و عرض از دو منظر ملاصدرا و عرفان نظری می پردازد و سرانجام براین اساس، جوهر و عرض در حکمت متعالیه و عرفان نظری، با وجود حفظ صورت اصطلاحی سیری استکمالی در جهت عمومیت معنایی و نیز گستره سعه وجودی طی می کند. در منظر ملاصدرا، در جوهر، سه عنصرِ «بدون موضوع بودن»، «مقوم بنفسه بودن» و «تقویم غیر» حفظ می شود با این تفاوت که اولا تبیین جدیدی از موضوع، تقویم و علیت در مراتب گوناگون ارائه می شود و ثانیا، این سه در یک جهت یکسان، ترسیم می شوند. به تناسب تغییر تفسیری در معنای جوهر، عناصر مبین عرض شامل نیاز به موضوع و نیازمندی در تقویم به غیر در رابطه با جوهر دگرگون می شوند و عرض مراتب و تقسیمات متنوعی می یابد. در عرفان نظری نیز همگام با رویکرد نهایی ملاصدرا، رابطه جوهر و عرض، تقسیمات آنها و عناصر سازنده تبیین معنایی آن ها دارای تفاوت نگاه مرحله ای می گردد
تشکیک به حسب نسبت از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا در منطق، دسته ای از الفاظ را بازشناسی می کند که معانی آنها، در مقام صدق بر افراد، اختلافاتی، از جمله تقدّم و تأخر، دارند و مشکّک خوانده می شوند. او این گونه الفاظ را «مشکّک مطلق» می نامد و قسمی دیگر را تحت عنوان «مشکّک به حسب نسبت» معرفی می کند. از مثال ها و عبارات او در مباحث مربوط، می توان نتیجه گرفت که: مشکک نسبی، الفاظی هستند که افراد آن، در نسبت داشتن به مبدأ یا غایت واحدی، اتفاق دارند، اما به حسب قُرب و بُعد به آن مبدأ یا غایت، مختلف اند، البته این قسم مربوط به ماهیات است، برخلاف تشکیک مطلق که در وجود جاری است؛ البته با قرائن و شواهدی از کلمات ابن سینا می توان تشکیک نسبی را در موجود نیز جاری کرد، امّا لوازم آن باید با مبانی حکمت سینوی تطبیق داده شود تا منافاتی بویژه در معیار و ملاک این گونه تشکیک مشاهده نشود.
تعریف عام و خاص زیبایی، ناظر بر حقیقت هستی شناختی آن مبتنی بر آرای صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال هجدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
123-144
حوزههای تخصصی:
در مقاله پیش رو این مسئله به بحث گذاشته شده که چگونه می توان تعریف واحدی از زیبایی ارائه کرد که اتصاف وجودات امکانی و وجود واجب تعالی بدان منعی نداشته باشد؟ نویسندگان تلاش کرده اند با ایده گرفتن از روش «تحلیل مفهومی» شیخ اشراق و با استناد بر آرای هستی شناختی صدرالمتألهین، تعریفی عام از زیبایی ارائه کند؛ به نحوی که هم وجود واجب و هم موجودات امکانی را دربر گیرد. زیبایی مبتنی بر تشکیک خاصی وجود عبارت است از: «تحقق نحوه وجودِ کمالی در صورت»، و بر پایه وحدت شخصی وجود عبارت است از «نحوه تجلی یا ظهور کمالات وجود مطلق در صورت». با اضافه کردن قیوداتی به تعریف یادشده، می توان تعاریف اختصاصی از زیبایی نیز ارائه کرد. نویسندگان جهت دستیابی به تعاریف عام و خاص یادشده با انکار مستدل حیثیت ماهوی برای زیبایی، حیثیت وجودی را برای آن ثابت دانسته است و در ادامه به تحلیل و استخراج مفاهیم فلسفی پرداخته اند که بیانگر نسبت وجود و زیبایی هستند.
ادله صدرالمتألهین بر تشکیک با تقریر استاد فیاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم دی ۱۳۹۹ شماره ۲۷۷
31-38
حوزههای تخصصی:
صدرالمتألهین به عنوان مبدع مسئله سرنوشت ساز و پرکاربرد تشکیک در فلسفه اسلامی شناخته می شود. او با ابتکار مثال زدنی تشکیک را بر پایه اصالت وجود بنا نهاد. امروزه در بین مفسران، تفاسیر متعددی از تشکیک صدرایی وجود دارد. در میان این تفاسیر، تفسیر استاد فیاضی مقارنت ویژه ای با وحدت شخصی وجود یافته است. در تفسیر مدعایی ایشان تشکیک به معنای موجودیت همه موجودات به عین وجود واجب تعالی است. در حقیقت یک وجود بسیط و بحت اطلاقی، بیشتر محقق نیست و کثرات علی رغم موجود بودن، وجودی غیر از وجود حق تعالی ندارند و به عین وجود او موجود هستند. به نظر استاد فیاضی این نظریه، باور نهایی صدرالمتألهین در این زمینه است. ایشان همچنین عباراتی از صدرا که به منزله دلیل برای اثبات این تشکیک است را برای اثبات تفسیر مدعایی خود ارائه می دهند. در این عبارات صدرالمتألهین درصدد اثبات موجودیت همه وجودات به وجود خداوند و یا به بیان دیگر، وجود بودن وجود خداوند برای همه موجودات است. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی به بررسی این ادله خواهیم پرداخت.
مبانی وجودشناختی انسان شناسی صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تأثیر مهمترین مبانی فلسفی صدرالمتألهین در مباحث انسان شناسی او مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور شش مبنای فلسفی که ملا صدرا از آنها در مباحث انسان شناسی بهره برده است، مطرح شده و تقریباً بیست مسئله از مباحث انسان شناسی با استفاده از این شش مبنا بیان شده است. ابتدا هر یک از آن مبانی به اختصار توضیح داده شده و نکات مهم درباره هر یک از آنها بیان شده است. پس از آن، جایگاه و کاربرد آنها در مباحث انسان شناسی از دیدگاه صدرالمتألهین مورد بررسی قرار گرفته و این نتیجه بدست آمده است که صدرالمتألهین بسیاری از مباحث انسان شناسی را براساس مبانی وجودشناسی خود تحلیل و تبیین فلسفی کرده و توانسته است ارتباط عمیقی بین مبانی خاص خود در وجودشناسی فلسفی و مباحث انسان شناسی برقرار کند (تا آنجا که میتوان ادعا کرد اساس مبانی انسان شناسی ملا صدرا بر اصالت وجود استوار است) و بسیاری از معضلا ت مباحث انسان شناسی را که برخی از فلا سفه نتوانسته اند حل کنند یا بین آنها اختلا ف وجود دارد، براساس این ارتباط خاص برطرف نماید و حتی ابعاد تازه و بدیعی از مباحث انسان شناسی را نمایان سازد. از طرفی در این مقاله با روشن شدن ارتباط مباحث انسان شناسی با وجودشناسی ملا صدرا، مدعای وی (براساس مبانی وجودشناسی) مبنی بر اینکه انسان عصاره» وجود است نیز تبیین میشود.
مبانی انسانشناسی از منظر صدرالمتألهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چهره حقیقی زندگانی برای انسانی پدیدار میگردد که توانسته باشد در پاسخ به پرسش از «حکمت وجودی خویش» به معنایی دست یافته باشد که او را در مسیر رشد و تعالی قرار دهد. از دیدگاه حکمای اسلامی رابطه بین انسان و اله، رابطه رب و مربوبی است. در این رویکرد، اله، علاوه بر برنامه و هدفی که از خلقت موجودات داشته، دارای نقش تربیتی و هدایتی پس از خلقت نیز میباشد. حکما، الگوهای تربیتی انسان را انسانهایی دانسته اند که توانسته اند به فضل الهی، کمال مورد انتظار نوع خود را متحقق ساخته و بعنوان انسان کامل عهده دار هدایت سایر انسانها بسوی صراط مستقیم شوند. در حکمت صدرایی براساس اصولی همچون اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری، همه موجودات در صراط تکوین که با خلقت جهان پدیدار گشته بسوی مسبب الأسباب در حال سیرند (عبادت تکوینی.) در این میان، انسان بدلیل برخورداری از جایگاه ویژه در نظام هستی، دارای این توانایی است که در صراط تشریع نیز گام نهد و با الگو قرار دادن انسان کامل بوسیله بهره گیری از حکمت نظری و بکاربندی حکمت عملی به اوج کمال وجودی خویش که همان عبودیت الهی (لقاء اللّه) است دست یابد (عبادت تشریعی.) از منظر ملاصدرا لازمه رسیدن به چنین مرتبتی، حکمت و حریت است.
هستی اعتباری از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«اعتباریات» مهمترین مفاهیم بکار گرفته شده در حکمت عملی هستند. بکارگیری اصول حکمت متعالیه صدرالمتألهین در راستای شناخت «هستی» اعتباریات، افقهای نوینی پیش روی حکمت عملی معاصر خواهد گشود. این پژوهش بر پایه رویکرد حکمت متعالیه، سعی داشته به این پرسش که «آیا هستی اعتباریات، امری مجعول و ساختگی است یا همچون هستی حقیقی، دارای بهره یی از حقیقت و نفس الامر است؟» پاسخ دهد و آثار روش شناختی آن را بنمایاند. پاسخگویی به این پرسش متکی بر بکارگیری اصل تشکیک و تحلیل آراء صدرالمتألهین در حوزه حُسن و قُبح ذاتی و مدرَکات عقل عملی است. بر این اساس، مقاله حاضر نشان میدهد که 1. هستی اعتباری رقیقه و مرتبه نازله هستی حقیقی است نه امری در مقابل آن، بنابرین اعتباریات دارای بهره یی از نفس الامر هستند، نه صرفاً پدیده هایی مجعول. 2. بهره مندی اعتباریات از هستی نفس الامری مختص به اعتبارات متکی به شرع و عقل است، نه هر نوع اعتباری. 3. ارتقاء هستی اعتباری به رقیقه هستی حقیقی بودن، امکان جریان روشهای برهانی در حوزه حکمت عملی را فراهم می آورد.
تشکیکی بودن احکام در لوح محفوظ
منبع:
فقه و حقوق نوین سال دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷
86 - 61
حوزههای تخصصی:
یکی از مبانی علم اصول که به صورت ارتکازی در جای جای مباحث استفاده می شود، تشکیکی بودن احکام است. عدم تبیین دقیق این مبنا ابهامات زیادی در مباحث فقهی، اصولی مانند ماهیت احکام ظاهری و واقعی،حل مساله اجزاء و مصیب نبودن بسیاری از اعمال، ایجاد نموده و سوالات فراوانی را مطرح ساخته است. نوشتار پیش رو با بررسی مبنای مذکور، تشکیکی بودن احکام را اثبات و تبیین نموده و برخی از نتایج مترتب بر آن را نیز ذکر کرده است.
تبیین رابطه نفس و قوا با تأکید بر دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
41 - 62
حوزههای تخصصی:
مبنای «وحدت نفس و قوا» یا «النفس فی وحدتها کل القوی» از اصلی ترین مبانی ملاصدرا در باب نفس شناسی فلسفی است که فهم آن علاوه بر اینکه تأثیری جدی در برخی مبانی تعلیم و تربیت دارد، بستری مناسب برای حل مسئله «توحید افعالی» فراهم می کند؛ اما برای فهم صحیح این مبنا و رسیدن به ثمرات و کارکردهای آن نخست باید تصویر درستی از آن به دست آورد. در این تحقیق ابتدا با روش تحلیلی توصیفی به دیدگاه مشائیان درباره رابطه نفس و قوا پرداخته و با بررسی آن به این نتیجه رسیده ایم که فقدان برخی مبانی لازم، باعث تحلیل ضعیف مشائیان از رابطه نفس و قوا شده است. در تبیین دیدگاه ملاصدرا نیز بین مقام ذات و فعل، همچنین بین نظر متوسط و نهایی ملاصدرا در باب تشکیک، تفکیک کرده و روشن نموده ایم که رابطه نفس و قوا در نگاه ملاصدرا به حسب مقامات گوناگون، تفاسیر مختلفی دارد که مطابق با مقام ذات به «نفس و حقایق مندمج در آن» و طبق دیدگاه تشکیک خاصی به «نفس و مراتبش» و طبق تشکیک خاص الخاصی به «نفس و شئوناتش» تفسیر می شود.
برون رفت نهایی حکمت متعالیه از چالش ارتباط متغیر با ثابت بر پایه اندیشه ی استاد جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۲
57 - 79
حوزههای تخصصی:
مسئله ارتباط امر متغیر با ثابت، یکی از پیچیده ترین مسائل فلسفی است؛ چراکه متغیر از جهتی که متغیر است، نمی تواند با ذات ثابت خداوند متعال در ارتباط باشد. ازاین رو بسیاری از فیلسوفان مسلمان کوشیده اند تا وَجه ثباتی برای متغیر در نظر گیرند. به رغم نکات ارزنده ای که پیشنهادهای ایشان برای گره گشایی از معضل یادشده دارند، اما هیچ یک به تنهایی نمی توانند این چالش را حل نمایند؛ چراکه در ثبات و تغیر، نسبت به غیر لحاظ نشده است؛ پس نمی توان برای امر متغیر دو چهره وجودی در نظر گرفت که از منظر امور ثابت، ثابت و از منظر امور متغیر، متغیر باشد. آیت الله جوادی آملی خوانش جدیدی در گره-گشایی از این مسئله دارند که بر تشکیک وجود استوار است. برابر این دیدگاه، همه مراتب وجود به ثباتی نفس الامری و غیر نسبی متصف هستند که برپایه مرتبه وجودی آنها شدت و ضعف می یابد. ضعف ثبات در مراتب پایین وجود، مایه شکل گیری مفهوم منافق «تغیر» از این مراتب می گردد. نوشتار پیش رو با هدف حل نهائی مسئله ربط متغیر به ثابت بر اساس اصول حکمت متعالیه، نخست به تحلیل و بررسی اجمالی آرای مهم حکیمان مسلمان پرداخته و سپس با واکاوی دیدگاه استاد جوادی آملی، به برتری های دیدگاه ایشان نسبت به اقوال دیگر اشاره می کند.
بررسی و تحلیل مفهوم و معنای اراده از منظر صدرالمتألهین و علامه مصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
شناخت اراده از جهات مختلف مهم و بلکه ضروری است؛ از جمله اینکه اراده شناسی بخشی از انسان شناسی است و می تواند در جهت تحول علوم انسانی موجود و تولید علوم انسانی اسلامی مؤثر باشد. در این مقاله، دیدگاه های صدرالمتألهین و علامه مصباح یزدی به همراه برخی مبانی تبیین و مقایسه شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد، این دو دیدگاه با اینکه شباهت بسیاری به یکدیگر دارند، با پیامدهای مختلفی در علوم انسانی همراه هستند. صدرالمتألهین اراده را از صفات وجود بماهو وجود می داند و برای آن مفهومی مشکک به تشکیک عامی و حقیقتی مشکک به تشکیک خاص قائل است. بر این اساس، وی برای همه موجودات مجرد و مادی، اراده قائل است، همه اراده ها را به لحاظ حقیقت واحد و از نظر مرتبه و تعین متعدد می شمارد و اراده هر موجود متعینی را جلوه و نشانه ای از اراده حق سبحانه به لحاظ مرتبه آن موجود تلقی می کند، اما علامه مصباح اراده را در همه موجودات ساری ندانسته و آن را از صفات وجودهای مجرد می داند. از سوی دیگر، ایشان حتی وحدت مفهوم اراده در موجودات مجرد را هم نمی پذیرد و برای اراده سه مفهوم عام، خاص و اخص مطرح می کند که تنها یکی از آن ها میان خداوند و مخلوقات مشترک است. همچنین وی متناسب با دیدگاه خود در زمینه تشکیک طولی و عرضی، نوعی ارتباط تشکیکی میان اراده خداوند و اراده های مخلوقات و نوعی تباین بین اراده های مخلوقات هم عرض معتقد است.
«دیگری» و «تفرد» در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
99 - 111
حوزههای تخصصی:
مسئله «دیگری» در فلسفه غرب نخستین بار توسط ایمانوئل لویناس و بعنوان موضوع و کلیدواژه اصلی فلسفه او مطرح شد. کارکرد این مسئله در توجیه بسیاری از اصول اخلاقی انکارناپذیر است و بنظر میرسد عمده مشکلات و معضلات کنونی در روابط اجتماعی و بین المللی با نظر عمیق در این مسئله قابل حل باشد. بنظر میرسد گرچه این بحث، در دوران معاصر شکل گرفته اما بسیاری از آراء و اندیشه های فلسفی متقدم توان پاسخگویی به مسائل در اینباره را دارند که ازجمله میتوان به نظام فلسفی ملاصدرا اشاره کرد که متشکل از مبانی و اصولی است که بر پایه» تفکر وجودشناسانه او بنا شده است. بکارگیری مبانی حکمت متعالیه در متن زندگی بعنوان روشی برای زیستن، دست کم حامل تغییراتی در نگرش، برای ما خواهد بود. بعنوان مثال از کنار هم قراردادن چند اصل فلسفی همچون اصالت و تشکیک وجود در کنار نظریه» مظهریت موجودات، به تعریفی جدید از اصل «تفرد» دست خواهیم یافت. همچنین با مقایسه» اصل «فردیت» با اصل «وحدت وجود» صدرایی میتوان به نتایچ قابل توجهی در این بحث دست یافت
همخوانی توحید با وحدت وجود عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۸
49 - 74
حوزههای تخصصی:
در ادیان توحیدی، تفسیر اصول و عقاید آن شریعت (به ویژه مسئله توحید) از لحاظ عقلی از دغدغه های اصلی پیروان ادیان است. در این میان، گروهی به تحمیل و تطبیق اندیشه های خود به باورهای دینی اقدام کرده (و گروهی نیز متهم اند) و این امر اختلافی ریشه دار در بین دانشمندان دینی پدید آورده است. یکی از مسائل بحث انگیز در گزاره های دینی، مباحث توحیدی تبیین شده از سوی برخی دانشمندان (مانند فقها و متکلمان و ...) و تبیین توحیدی ارائه شده در عرفان نظری (و اسلامی) با نام وحدت وجود (یا وحدت شخصی وجود) است. با بررسی هایی انجام شده -گرچه در مورد مساله وحدت وجود مقالات و کتبی علمی به رشته تحریر در آمده اما - در خصوص این مساله(نسبت وحدت وجود با روایات و آیات وحیانی ) مطالبی به صورت جسته و گریخته مطرح شده اما در قالب وشکل پژوهشی آکادمیک چنین کاری صورت نگرفته است از این رو هدف اصلی نویسنده در این مقال آن است که با شیوه تحلیل عقلی و تامل در منابع نقلی و بیان آیات و روایات (متناسب با عناوین عرفانی در مقامات و عوالم مختلف) به بررسی و تطبیق این آیات و روایات (و نیز ادعیه) با مسائل عرفانی پرداخته و بر عدم تهافت (ادعایی از سوی برخی مخالفان) میان مسائل عرفانی و شریعت تأکید نماید.
تاملی بر ظهور مسئله ی «وحدت وجود» در هنرِ ایرانی-اسلامی، با مطالعه ی موردی فرشِ ایرانی
حوزههای تخصصی:
مسئله ی وحدت وجود، به عنوان یکی از مبانی عرفان نظری، در جایگاه یکی از بحث برانگیزترین مسائل عرفانی-فکری تاریخ مورد توجه مدام بوده است. و می توان هنر ایرانی-اسلامی را با لحاظ این مسئله مورد تاویل و تامل قرار داد. نظریه وحدت وجود، خواسته یا ناخواسته، در طی اعصار، درونمایه ی آثاری از هنرهای مختلف بوده است. این مفهوم گاه به شکل مستقیم و گاه در قالبی استعاری نمود یافته است. بصورتی سمبولیک باری در طراحی و نقوش تزئینی معماری و گاه در قالب نگاره ها و نقوش شمسه و ترنجِ قالی خودنمایی کرده است و هنگامی خال در شعر بوده و دفعه ای نور سفید در میان انوار، زمانی «یک» در اعداد و گاهی هم نقطه در میان اشکال، که هر آن، نمودی از وحدت بوده است. نوشتار پیش رو در پی تاملی ست بر مسئله «وحدت وجودی» در عرفان و ظهور و بروز این مفهوم در هنر ایرانی-اسلامی، مشخصا در فرش. و به گونه ای خط و ربط میان وحدت وجودی از عرفان نظری و شمایل شناسی هنری مدنظر قرار خواهد گرفت. از این روی بعد از نیم نظری به مفهوم مسئله ی «وحدت وجود»، نمود آن در هنرهای ایرانی-اسلامی مورد واکاوی قرار خواهد گرفت و در این مجال با درنگی بیشتر به فرش ایرانی پرداخته خواهد شد.