مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
حرمت خود
منبع:
سلامت روان کودک دوره نهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
۱۲۰-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: موفقیت تحصیلی دانش آموزان، به عنوان قشر کارآمد و آینده سازان کشور، یکی از عوامل مهم پیشرفت و توسعه بلندمدت شغلی و اجتماعی آنان در زندگی است. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف پیش بینی میزان موفقیت تحصیلی دانش آموزان بر اساس سبک والدگری والدین آنان، با میانجی گری خودکارآمد پنداری و حرمت خود در کودکان، انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی - همبستگی بود که با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی منطقه 12 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1402 بود که از بین آنها، با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 300 نفر با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل مقیاس موفقیت تحصیلی (صالحی، 1393)، پرسشنامه سبک های والدگری (بامریند، 1991)، مقیاس خودکارآمد پنداری کودکان (موریس، 2001) و پرسشنامه حرمت خود (کوپراسمیت، 1981) بود. در نهایت داده ها با استفاده از روش پژوهش های همبستگی و روش مدل معادلات ساختاری با به کارگیری از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سبک والدگری سهل گیرانه و مستبدانه با خودکارآمد پنداری و موفقیت تحصیلی رابطه منفی و معنادار و بین سبک والدگری مقتدرانه با خودکارآمد پنداری، حرمت خود و موفقیت تحصیلی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (05/0>P). همچنین بین خودکارآمد پنداری و حرمت خود با موفقیت تحصیلی رابطه مثبت و معنادار مشاهده شد (05/0>P). یافته ها نشان داد که اثر غیرمستقیم سبک های والدگری سهل گیرانه و مستبدانه بر موفقیت تحصیلی از طریق خودکارآمد پنداری و اثر غیرمستقیم سبک والدگری مقتدرانه بر موفقیت تحصیلی از طریق حرمت خود از لحاظ آماری معنادار بودند (05/0>P). نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه می توان گفت که با ارتقاء مهارت های خودکارآمد پنداری و حرمت خود می توان به صورت غیرمستقیم، رابطه بین سبک والدگری و موفقیت تحصیلی دانش آموزان دبستانی را تقویت کرد.
مقایسه ی حرمت خود، خودکارآمدی و اضطراب اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی با و بدون تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت مفاهیم حرمت خود، خودکارآمدی و اضطراب اجتماعی در سازگاری اجتماعی و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان کم توان ذهنی، این پژوهش با هدف مقایسه ی حرمت خود، خودکارآمدی و اضطراب اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی با و بدون تجربه تحصیل در مدارس آموزش عمومی انجام گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل مقطعی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تعداد 223 نفر دانش آموز دختر و پسر کم توان ذهنی پایه های اول تا ششم مقطع ابتدایی شهر خرم آباد در سال تحصیلی 96 - 1395 بودند. حجم نمونه ی پژوهش 100 نفر دانش آموز )در دو گروه 50 نفری با و بدون تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی( بود که به روش نمونه گیری هدفمند از جامعه ی آماری ذکر شده، انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس حرمت خود روزنبرگ ) 1965 (، پرسش نامه ی خودکارآمدی عمومی شرر ) 1982 ( و هراس اجتماعی کانور ) 2004 ( استفاده شد. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS 24 و با استفاده از آزمون واریانس چند متغیری و آزمون T مستقل انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که میزان مؤلفه های اضطراب اجتماعی )ترس، اجتناب و فیزیولوژی( دانش آموزان کم توان ذهنی با تجربه تحصیل در مدارس آموزش عمومی بالاتر از دانش آموزان کم توان ذهنی بدون تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی بود ) 001 / P> 0 (. همچنین در متغیرهای حرمت خود و خودکارآمدی بین دانش آموزان کم توان ذهنی با و بدون تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی تفاوت معنادار وجود داشت ) 001 / P> 0 ( و میزان حرمت خود و خودکارآمدی دانش آموزان کم توان ذهنی با تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی پایین تر از دانش آموزان کم توان ذهنی بدون تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی بود. نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که دانش آموزان کم توان ذهنی با تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی حرمت خود و خودکارآمدی پایین تر و همچنین اضطراب اجتماعی بالاتری نسبت به دانش آموزان کم توان ذهنی بدون تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی دارند. بنابراین، باید با طراحی برنامه های غربال گری و آموزشی مناسبی برای والدین و معلمان، به منظور بهبود حرمت خود، خودکارآمدی و کاهش اضطراب اجتماعی دانش آموزان دارای تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی پرداخت.
طراحی بسته آموزشی مبتنی بر ذهن آگاهی و اثر بخشی بهزیستی روان شناختی و حرمت خود در نوجوانان افغانستانی مقیم ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
250 - 264
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف «طراحی بسته آموزشی مبتنی بر ذهن آگاهی و اثر بخشی آن بر بهزیستی روان شناختی و حرمت خود در نوجوانان افغانستانی مقیم ایران» انجام شد. «جامعه آماری» شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر مهاجر افغانستانی بود که در مقطع متوسطه رشته ریاضی وتجربی وعلوم انسانی دبیرستان های شهر تهران در سال تحصیلی 1397-1396 مشغول به تحصیل بودند. جمع آوری اطلاعات به روش آمیخته و در دو مرحله کیفی و کمی صورت گرفت. برای جمع آوری داده ها مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1989) و مقیاس حرمت خود (روزنبرگ، 1965): مورد استفاده قرار گرفت. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد؛ مؤلفه های بهزیستی روانشناختی و حرمت خود دانش آموزان مهاجری که در جلسات آموزش ذهن آگاهی شرکت کردند، افزایش محسوسی نسبت به گروهی که در جلسات شرکت نکردند، داشتند.
رابطه عملکرد خانواده با تحمل پریشانی در دانش آموزان دختر: نقش واسطه ای حرمت خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحمل پریشانی به عنوان ساختاری مهم در شروع و ابقا آسیب های روانی و همچنین پیشگیری و درمان ایفای نقش می کند. هدف از این پژوهش، تعیین ارتباط عملکرد خانواده با تحمل پریشانی با نقش واسطه ای حرمت خود در دانش آموزان دختر بود. روش: روش پژوهش از نظر هدف، بنیادی و از نظر روش از نوع همبستگی و الگویابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه نهم منطقه 3 شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1401 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 220 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه عملکرد خانواده (اپستاین و همکاران، 1983)، پرسشنامه تحمل پریشانی (گاهر و سیمونز، 2005) و پرسشنامه حرمت خود (روزنبرگ، 1965) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری و نرم افزار ایموس نسخه 24 انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان از برازش مطلوب مدل پژوهش داشت. بر اساس نتایج به دست آمده بین عملکرد خانواده و حرمت خود (02/9=t و 63/0=β) و بین حرمت خود و تحمل پریشانی (30/6=t و 58/0=β) ارتباط مستقیم وجود دارد، ولی بین عملکرد خانواده و تحمل پریشانی (96/1 =t و 15/0=β) ارتباط مستقیم یافت نشد. همچنین نتایج نشان داد که بین عملکرد خانواده و تحمل پریشانی ارتباط غیرمستقیم به واسطه حرمت خود (0/01P<) وجود دارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده بین عملکرد خانواده و تحمل پریشانی دانش آموزان دختر به واسطه حرمت خود ارتباط وجود دارد. در تدوین مداخلات روان شناختی برای افزایش تحمل پریشانی دانش آموزان دختر، توجه ویژه به عوامل سببی، پیشنهاد می شود.
اثربخشی بسته توانمندسازی روان شناختی مادران بر مشکلات رفتاری و حرمت خود کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه به دوران پیش از دبستان، اثرات پایدار آن در همه مراحل زندگی و آموزش والدین به ویژه مادران زیر 6 سال در راستای تغییر و تحولات مطلوبی که در کودکان ایجاد می شود، توجهات خاصی مبذول شده است. این پژوهش با هدف اثربخشی توانمندسازی روان شناختی مادر بر مشکلات رفتاری و حرمت خود کودکان اجرا شد. روش : روش پژوهش از نوع شبه تجربی، پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه های آزمایش و گواه بود. جامعه پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودکان 4 تا 6 سال شهر اصفهان در سال 1400 بودند که تعداد ۳۰ نفر از آنها به شیوه در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای بسته توانمندسازی مادر را دریافت کردند و گروه گواه در طی پژوهش هیچ مداخله ای دریافت نکردند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های مشکلات رفتاری (شهیم و یوسفی، 1378) و حرمت خود (عزیزی مقدم، 1386) را در سه مرحله تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 23 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج روش آماری تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که برنامه توانمندسازی مادر بر مشکلات رفتاری و حرمت خود کودک تأثیر معنا دار داشت و اثربخشی آن در مرحله پیگیری نیز باقی ماند (0/001>p). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی آموزش بسته توانمندسازی روان شناختی مادر بر مشکلات رفتاری و حرمت خود کودک، توجه به این نوع آموزش به مادران، مراکز پیش دبستانی، روان درمانگران و مشاوران در حوزه مشاوره کودک و انتخاب نوع مداخله برای آموزش به والدین پیشنهاد می شود.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی-هیجانی بر مؤلفه های هوش هیجانی و حرمت خود دانش آموزان دختر نابینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نابینایی تغییرات زیادی در زندگی فرد به وجود می آورد و باعث بروز برخی مشکلات روان شناختی و اجتماعی می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی-هیجانی بر هوش هیجانی و حرمت خود دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش، آزمایشی و از نوع طرح های پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان نابینای تلفیقی فرا گیر مدارس پذیرا و استنثنایی شهر ساری بود که در سال تحصیلی 98 - 1397 و در مقطع راهنمایی مشغول به تحصیل بودند که با روش نمونه گیری هدف دار انتخاب و به روش تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه جایگزین شدند. در پیش آزمون و پس آزمون آزمودنی ها، با استفاده از پرسشنامه حرمت خود کوپر اسمیت ) 1967 ( و هوش هیجانی شرینگ ) 1996 ( مورد ارزیابی قرار گرفتند. به گروه آزمایشی در 12 جلسه 90 دقیقه ای مهارت های اجتماعی -هیجانی آموزش داده شد. در این مدت گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. اطلاعات جمع آوری شده از طریق تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که در مرحله بعد از مداخله میانگین نمرات هوش هیجانی و حرمت خود گروه آزمایشی به طور معناداری بیشتر از گروه گواه بود ) 0001 / .)P>0 نتیجه گیری: برنامه آموزشی باعث بهبود هوش هیجانی و حرمت خود نوجوانان نابینا شد؛ بنابراین توجه به متغیرهای هوش هیجانی و حرمت خود ضروری است و برنامه ریزی برای ارائه آموزش مهارت های اجتماعی-هیجانی به این گروه از افراد اهمیت ویژه دارد.
تدوین مدل عملکرد تحصیلی براساس مدت زمان استفاده از صفحات نمایشی، فراشناخت و ذهن آگاهی با میانجیگری حرمت خود وخودتنظیمی در نوجوانان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: عملکرد تحصیلی یکی از متغیرهای مهم در کسب موفقیت شغلی و مقبولیت اجتماعی در هر جامعه ای محسوب می شود، به نحوی که گاهی عملکرد تحصیلی را معادل موفقیت تحصیلی می دانند. هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل عملکرد تحصیلی براساس مدت زمان استفاده از صفحات نمایشی، فراشناخت و ذهن اگاهی با میانجی گری حرمت خود و خودتنظیمی در نوجوانان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهر تهران درسال تحصیلی 1398 -1399 بود که 517 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده مورد نیاز برای این پژوهش از پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ (2001)، پرسشنامه عملکرد تحصیلی درتاج (1383)، پرسشنامه حرمت خود کوپراسمیت (1967)، پرسشنامه فراشناخت ولز (2004)، پرسشنامه مدت زمان استفاده از صفحات نمایشی تیرگر(1397) و پرسشنامه خودتنظیمی میلر و براون (1992) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مسیرهای مستقیم فراشناخت، ذهن آگاهی و مدت زمان استفاده از صفحات نمایشی با عملکرد تحصیلی معنی داراست (01/0P<) و اثر غیر مستقیم فراشناخت، مدت زمان استفاده از صفحات نمایشی و ذهن آگاهی با میانجی گری حرمت خود معنی داراست (20/0 P=) و نقش واسطه ای خود را به خوبی نشان داد، در حالی که اگرچه خ ودتنظیمی ب ر عملکرد تحصیلی ت اثیر مستقیم می گذارد، اما به عنوان متغیر میانجی به صورت غیر مستقیم نمی تواند بر عملکرد تحصیلی اثر بگذارد. نتیجه گیری: می توان گفت که مدت زمان استفاده از صفحات نمایشی و فراشناخت و ذهن آگاهی در کنار سایر عوامل از جمله حرمت خود و خودتنظیمی نقش کلیدی در عملکرد تحصیلی ایفا می کنند، که به نظر می رسد نقش حرمت خود از اهمیت بیشتری برخوردار است. از این رو جهت افزایش عملکرد تحصیلی لزوم توجه به این عوامل در بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان ضروری است.
پیش بینی رشد پس از سانحه بر اساس سبک های کنار آمدن با میانجی گری حرمت خود در بیماران بهبودیافته از کووید19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (بهمن) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۱
۲۳۰۰-۲۲۸۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: ویروس کووید-19 به دلیل فراگیری و عدم اطمینان از نتیجه درمانی، موجب پریشانی زیادی در بیماران می شود که حتی ممکن است فرد را دچار تروما کند. چندین مطالعه نقس سبک های کنار آمدن و حرمت خود را در بهبودی از بیماری نشان داده اند. اما در مطالعه نقش میانجی حرمت خود در رابطه بین سبک های کنار آمدن و رشد پس از سانحه در بیماران کرونایی شکاف تحقیقاتی وجود داشت. هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رشد پس از سانحه بر اساس سبک های کنار آمدن با میانجی گری حرمت خود در بیماران بهبود یافته از کووید 19انجام شد. روش: روش توصیفی از نوع همبستگی بود، جامعه آماری این پژوهش شامل بیماران کرونایی بهبودیافته در شهرستان ساری در نیمه دوم سال 1401 بودند. نمونه پژوهش حاضر بر اساس نمونه گیری در دسترس و به تعداد 250 نفر بود. ابزار پژوهش شامل، پرسشنامه رشد پس از سانحه (تدسچی و کالهون، 1996)، پرسشنامه سبک های کنار آمدن(پارکر و اندلر، 1990) و پرسشنامه حرمت خود (کوپر اسمیت، 1967) بود. به منظور تحلیل آماری داده ها، از تحلیل مسیر و آزمون معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد رابطه مثبت و معنادار بین سبک های کنار آمدن، حرمت خود و رشد پس از سانحه در بیماران بهبود یافته از کووید 19 وجود داشت. همچنین حرمت خود در رابطه متقابل بین سبک های کنار آمدن و رشد پس از سانحه در بیماران بهبود یافته از کووید 19 به طور معنادار و مثبت نقش میانجی گر داشت. نتیجه گیری: بخشی از اثر متقابل سبک های کنار آمدن بر رشد پس از سانحه با حرمت خود قابل توجیه است و داشتن سبک های کنار آمدن سالم با همراهی عامل حرمت خود سالم، منجر به رشد پس از سانحه در بیماران بهبود یافته از کووید 19 ، شد
نقش واسطه ای حرمت خود و تنظیم هیجان در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه مادران و تعارض های مادر- نوجوان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
649 - 670
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای حرمت خود و تنظیم هیجان در رابطه میان طرحواره های ناسازگار اولیه مادران و تعارض های مادر-نوجوان دختر بود. جامعه مورد پژوهش همه دانش آموزان دختر در مقطع متوسطه دوم شاخه نظری در شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400 و مادرانشان بود. تعداد 315 نفر از دانش آموزان دختر و مادرانشان به عنوان نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به آن ها پرسش نامه رفتار تعارض (CBQ) و به مادرانشان پرسش نامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (YSQ)، پرسش نامه حرمت خود روزنبرگ (SES)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر (DERS) داده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار Lisrel و با روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که طرحواره های محرومیت هیجانی، نقص/شرم و منفی بینی مادران بر تعارض های میان آن ها و دختران نوجوانشان اثر مستقیم معنادار دارند. طرحواره منفی بینی علاوه بر اثر مستقیم، اثر غیرمستقیم معنادار نیز بر تعارض والد-نوجوان می گذارد. طرحواره های وابستگی و خویشتن داری ناکافی اثر مستقیمی بر تعارض والد-نوجوان ندارند، اما به واسطه تنظیم هیجانی اثر غیرمستقیم معنادار بر تعارض می گذارند. همچنین اثر مستقیم طرحواره های نقص و وابستگی بر روی حرمت خود معنادار است، اما حرمت خود اثر معناداری بر تعارض ندارد. نتایج این پژوهش نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه مادران در ایجاد تعارض میان مادران و نوجوانانشان نقش بسزایی دارد. همچنین به نظر می رسد حرمت خودِ پایین در مادران صرفاً می تواند سبب کاهش ارتباط آن ها با نوجوانانشان شود و قادر نیست در ایجاد تعارض میان والدین و نوجوانان دختر نقش بسزایی داشته باشد. این یافته ها می تواند در تبیین بهتر تعارض های والد فرزندی و تدوین پروتکل های مداخلاتی و درمان خانواده کمک کننده باشند.
رابطه ابزار وجود با حرمت خود و تاب آوری
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ابراز وجود با حرمت خود و تاب آوری است. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری مطالعه شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بود. نمونه آماری نیز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 270 نفر از دانشجویان انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامه ابراز وجود (شرینگ، 1980)، حرمت خود (روزنبرگ، 2003) و تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) بودند. یافته ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون چند متغیره نشان داد که بین ابزار وجود با حرمت خود رابطه مثبت وجود دارد. بین ابراز وجود با تاب آوری رابطه مثبت وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین تاب آوری با حرمت خود رابطه مثبت وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت حرمت خود و تاب آوری متغیرهای مرتبط با ابزار وجود در دانشجویان بودند و توانایی پیش بینی آن را دارند.
ارائه مدل حرمت خود و اعتیاد به اینترنت در دانش آموزان مدارس متوسطه بر اساس قلدری مجازی با نقش میانجی گر ناگویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
539 - 556
حوزههای تخصصی:
زمینه: امروزه آسیب های اجتماعی جدیدی در سطح مدارس پدید آمده که زندگی شخصی و تحصیلی بسیاری از دانش آموزان را تحت الشعاع قرار داد. با توجه به اهمیت قلدری مجازی، اعتیاد به اینترنت و ناگویی هیجانی و همچنین شکاف تحقیقات در زمینه ارائه یک الگوی منسجم در این زمینه و انجام مطالعات بیشتر ضروری به نظر می رسد.
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدل حرمت خود و اعتیاد به اینترنت در دانش آموزان مدارس متوسطه بر اساس قلدری مجازی با نقش میانجی گر ناگویی هیجانی بود.
روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع مطالعات همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر مدارس متوسطه دوم شهر یاسوج شهر یاسوج در سال تحصیلی 1402-1401 بود. تعداد 250 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به پرسشنامه های قلدری مجازی ستین و همکاران (2011)، حرمت خود روزنبرگ (1963)، اعتیاد به اینترنت یانگ (1999) و ناگویی هیجانی بگبی و همکاران (1994) پاسخ دادند. در نهایت داده ها جمع آوری و به روش های همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSSV19 و AMOSV20 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد قلدری مجازی اثر مثبت، مستقیم و معنی داری بر ناگویی هیجانی و اعتیاد به اینترنت و اثر منفی، مستقیم و معنی داری بر حرمت خود داشت (01/0 >P). همچنین ناگویی هیجانی نقش میانجی گر در رابطه بین قلدری مجازی با حرمت خود و اعتیاد به اینترنت داشته است (01/0 >P).
نتیجه گیری: در نهایت می توان گفت مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بوده و لذا آگاهی معلمان، مدیران، والدین، دانش آموزان و سایر متخصصان حوزه تعلیم و تربیت از متغیرهای این مدل می تواند از بروز آسیب های اجتماعی نوپدید در مدارس کمک کننده باشد.
مدل مفهومی انسان کریم بر اساس منابع دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
کرامت مفهومی اساسی در متون دینی، اخلاقی و روانشناسی است و مبنایی تعیین کننده برای تعالی و رشد انسان به شمار می رود. هدف این پژوهش تدوین مدل مفهومی انسان کریم بر اساس منابع دینی است و در پی آن است تا ویژگی های انسان کریم را در منابع اسلامی شناسایی کند. روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی و مبتنی بر روش فهم روان شناختی متون دینی است. یافته های پژوهش نشان داد که در مدل مفهومی انسان کریم دو ویژگی حیا و صبر ویژگی های زیربنایی برای رفتار کریمانه به شمار می آیند و این دو ویژگی مبنای شکل گیری رفتار فرد کریم در سه ساحت؛ مواجهه با امکانات، مواجهه با نیازها و روابط بین فردی است. بر اساس مدل پیشنهادی مشخص شد که در هر ساحت ویژگی های منشی مختلفی همچون قناعت برای ساحت مواجهه با امکانات؛ جود، احسان و ایثار برای ساحت مواجهه با نیازها؛ و حسن خلق، شکر، وفا، عفو، صفح، غفران، کظم غیظ، تغافل و انخداع برای ساحت روابط بین فردی وجود دارد که رفتار کریمانه را در همه این ساحت ها موجب می شود. نتیجه آن که وجود مجموعه این ویژگی ها و خصوصیات رفتاری، الگوی انسان سالم را از منظری روان شناختی فراهم می آورد که فرد را در مواجهه با مشکلات توانمند می سازد.
نقش عزت نفس و خود تنظیمی در پیش بینی تعلل ورزی تحصیلی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دانشجویان به دلایل مختلفی همواره در معرض تعلل ورزی تحصیلی قرار دارند در این بین نقش عواطف، حرمت خود و توانایی در تنظیم هیجان حائز اهمیت است. هدف پژوهش حاضر تعیین پیش بینی تعلل ورزی تحصیلی براساس حرمت خود و تنظیم هیجان در دانشجویان بود. روش: در این مطالعه مقطعی تعداد 150 دانشجوی پسر ساکن خوابگاه دانشگاه علوم پزشکی قزوین در سال 1397 حضور داشتند که پس از انتخاب به روش نمونه گیری گیری تصادفی به پرسشنامه های تعلل ورزی تحصیلی سولومون و راثبلوم (1984)، حرمت خود روزنبرگ (1989) و تنظیم هیجانی گروس و جان (2003) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین نمره تعلل ورزی تحصیلی با حرمت خود، نمره کل تنظیم هیجان و خرده مقیاس های بازداری شناختی و ارزیابی مجدد شناختی رابطه منفی و معنادار وجود دارد (001/0P<). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که متغیرهای بازداری شناختی و حرمت خود در مجموع 33 درصد از تغییرات تعلل ورزی تحصیلی دانشجویان را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: بر این اساس می توان نتیجه گرفت که حرمت خود و تنظیم هیجان با تعلل ورزی تحصیلی دانشجویان رابطه داشته و قادر به پیش بینی معنی دار آن هستند. با توجه به یافته ها، بهبود تنظیم هیجان و حرمت خود می توانند امر پیشگیری از تعلل ورزی را تسهیل نمایند.
اثربخشی آموزش راهبردهای سبک اسناددهی مثبت بر حرمت خود و خودپنداشت خواندن کودکان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
131 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش سبک اسناددهی مثبت بر حرمت خود و خودپنداشت خواندن در دانش آموزان نارساخوان بود. پژوهش با روش آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون انجام شد و شامل یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزان نارساخوان شهر رشت در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۳۹۸ بود. نمونه گیری به صورت تصادفی انجام شد و ۳۰ دانش آموز نارساخوان به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. داده ها با استفاده از آزمون خواندن و نارساخوانی (کرمی نوری و مرادی، 1387)، برای تشخیص نارساخوانی در دانش آموزان و با استفاده از مقیاس حرمت خود (پپ و همکاران، 1989) و مقیاس خودپنداشت خواندن (چپمن و تانمر، 1995)، در مرحله پیش آزمون پس آزمون در گروه آزمایش و کنترل گرد آوری شد. گروه آزمایش برنامه مداخله ای بازآموزی اسنادی مثبت را در 11 جلسه 45 دقیقه ای که 2 بار در هفته برگزار شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. در نهایت داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 26 و با استفاده از روش های آماری تحلیل کواریانس تک متغیری و آزمون t مستقل تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش سبک اسناددهی مثبت منجر به افزایش معنادار حرمت خود و خودپنداشتِ خواندن در دانش آموزان نارساخوان گروه آزمایش شد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که سبک های اسناددهی مثبت با تغییر در باورها و عادت های فکری ناسازگارانه افراد به هنگام شکست، باعث بهبود حرمت خود و خودپنداشتِ خواندن شده است.
رابطه ذهن آگاهی با اضطراب و افسردگی: نقش واسطه ای حرمت خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
283 - 292
حوزههای تخصصی:
هـدف ایـن پژوهـش تعییـن رابطـه ذهـن آگاهی بـا اضطـراب و افسـردگی بـا نقـش واسـطه ای حرمـت خـود و طـرح پژوهـش از نـوع همبسـتگی بـود. از بیـن دانشـجویان کارشـناسی و کارشـناسی ارشـد دانشـگاه آزاد تهـران جنـوب کـه در سـال 1402-1401 مشـغول بـه تحصیـل بودنـد، 336 نفـر بـا اسـتفاده از روش نمونه بـرداری در دسـترس، بـه عنـوان گـروه نمونـه انتخـاب شـدند. داده هـا بـا اسـتفاده از مقیـاس ذهـن آگاهی (بـراون و رایـان، 2003)، مقیـاس حرمـت خـود (روزنبـرگ، 1965)، سیاهـۀ اضطـراب (بـک، 1988)، سیاهـۀ افسـردگی (بـک، 1961) جمـع آوری شـدند. نتایـج بـه دسـت آمـده از معـادلات سـاختاری ضرایـب مسیـر ذهـن آگاهی بـا اضطـراب و افسـردگی را معنـادار و به ترتیـب 0/501- و 0/282- مشـخص کـرد. هم چنیـن مسیـر غیرمسـتقیم ذهـن آگاهی بـا اضطـراب و افسـردگی به واسـطۀ حرمـت خـود به ترتیـب 0/120- و 0/281- بـود. بنابرایـن نقـش واسـطه ای حرمـت خـود در رابطـۀ بیـن ذهـن آگاهی بـا اضطـراب و افسـردگی تأییـد شـد. بـر مبنـای نتایـج بـا به کارگیـری ذهـن آگاهی و تمرکـز بـر نقـش حرمـت خـود و تقویـت آن، می تـوان اضـطراب و افـسردگی را کاهش داد.
رابطۀ بین آسیب دوران کودکی و صمیمیت عاطفی: نقش واسطه ای حرمت خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
349 - 364
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطهای حرمت خود در رابطۀ بین آسیبهای دوران کودکی و صمیمیت عاطفی انجام شد. جامعۀ آماری دانشجویان روانشناسی کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب در سال تحصیلی 1401-1400 بود. 300 دانشجوی متأهل با استفاده از روش نمونهبرداری در دسترس به عنوان گروه نمونة پژوهش انتخاب شدند و به سیاهۀ ارزیابی شخصی صمیمیت در روابط (شافر و السون، 1981)، پرسشنامۀ آسیب دوران کودکی (برنشتاین و دیگران، 2003) و مقیاس حرمت خود کلی در سیاهۀ چندبعدی حرمت خود (اُبراین و اپستاین، 1980) پاسخ دادند. تحلیل دادهها نشان داد بین تمامی متغیرهای پژوهش همبستگی معنادار وجود دارد و حرمت خود در رابطۀ بین آسیب دوران کودکی با صمیمت عاطفی نقش واسطهای دارد؛ 20 درصد از واريانس حرمت خود از طریق آسیب دوران کودکی و 14 درصد از واریانس صمیمیت عاطفی از طریق حرمت خود تبیین شد. درمجموع یافتههای این پژوهش نشان داد تجارب آسیبزای دوران کودکی بهواسطة کاهش سطح حرمت خود موانعی در راه برقراری و حفظ روابط صمیمانه با شریک عاطفی در بزرگسالی ایجاد میکند.