مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
زبان عربی
منبع:
پژوهش در آموزش زبان و ادبیات عرب سال ۴ زمستان ۱۴۰۱شماره ۶
189 - 200
حوزههای تخصصی:
یادگیری زبان همواره برای دانش آموزان در محیط های آموزشی با چالش همراه بوده تا جایی که فارغ التحصیلان ما با اتکا به آنچه در مدارس آموخته اند اکثراً نمی توانند یک جمله انگلیسی یا عربی صحبت کنند، اگر یک صفحه متن از این دو زبان را هم ببینند بعید است بتوانند معنی روشنی از آن ارائه کنند؛ اما درس عربی مشکل خاص خود را دارد، علت تدریس آن نزدیکی به زبان فارسی و جایگاه دینی آن ذکر شده، اینجاست که موضوع پیچیده می شود چراکه جایگاه علمی یک درس تبدیل به جایگاه معرفتی و معنوی می شود. نوجوانی که باید با تکان های شدید دوران بلوغ، دشواری های زندگی و سختی حفظ و یادگیری حجم بالای درس ها روبرو شود، درعین حال با نظام آموزشیِ تبلیغی همراه می شود که تلاش دارد در کنار دروس شیمی، فیزیک، زیست و ریاضی، بخش روحانی و معنوی وجود او را هم رشد دهد. شاید اشکال این بوده که مؤلفان کتاب های درسی به جای آن که در پشت میزهای مدارس کتاب ها را بنویسند تلاش کرده اند تا با ترسیم چارچوب هایی تعیین کنند که دانش آموز باید چه بشود! این چه باید شدن، جای چه هست و چه می تواند باشد را گرفته است. برای همین به نظر می رسد درصحنه عمل آنچه واقع می شود خلاف نظریه پردازی های نگارندگان کتاب های عربی است. پژوهش حاضر سعی بر آن دارد که با روش تحلیل محتوا چالش های آموزش زبان عربی در مدارس ایران را مورد واکاوی قرار دهد.
ارزیابی نظریات مفسران پیرامون «لسان عربیّ مبین» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
293 - 314
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی پژوهش، تبیین معنای «لسان عربیّ مبین» در قرآن کریم با توجه به آرای مفسران و کارکردهای معنایی واژگان است. اختلاف دیدگاه مفسران و استناد نظرات آنان به دلایل متفاوت، انجام این تحقیق را ضروری نموده است. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و سنجش آرای مفسران در تفسیر آیه شریفه پرداخته و نظرات آنان را درباره «لسان عربیّ مبین» در چهار بخش مورد توجه قرار داده است. این موارد شامل: مسئله تحدی، زبان مخاطبان و مکان نزول، شرافت و ظرفیت های زبان عربی، فصاحت و صراحت و آشکاری زبان اختصاصی قرآن است. نتایج پژوهش نشان می دهد که «لسان عربیّ مبین» فراتر از نظریات مفسران، یک فهم مشترک بین الاذهانی است که با اسلوب محاوره انسانی، از زبان فرابشری وحی پرده برداشته است و در عین اینکه شرایط و درک و فهم مخاطب را در نظر داشته، ویژگی جهان شمولی، فرابشری و فراتاریخی قرآن کریم را هم لحاظ کرده است. توجه به معنای قرآنی واژگان و روایات مرتبط و نیز دیدگاه زبان شناسی سوسور می تواند مؤید معنای اخیر باشد.
«عذرا» از دیدگاه زبان شناسی تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
189 - 200
حوزههای تخصصی:
واژه عذراء برای هر مسلمان و مسیحی عرب زبان، نخست حضرت مریم (س) را به خاطر می آورد که همیشه از او با احترام و تقدّسی خاص یاد می شود. ملقب شدن آن حضرت به «عذرا» خود حکایتی دراز دارد که نشان می دهد این واژه چه راهی پیموده تا به ما رسیده است. امّا آن حضرت چرا به این صفت ملقب شدند؟ آیا این واژه از ابتدا به معنای «دوشیزه و باکره» به کار رفته است؟ این مقاله می کوشد تا سیر تحوّل معنایی این واژه را، از لحاظ تاریخی بررسی، و معانی گوناگون آن را در گذار از متون اصلی آشکار کند.
بررسی تطبیقی اضافت و انواع آن در زبان عربی و فارسی دری
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال پنجم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲
105 - 119
حوزههای تخصصی:
اضافت، اسناد یک اسم به اسم دیگر یا یک جمله به جمله ای دیگر را جهت مقاصدی چون تعریف، تمجید، تخفیف و توضیح های گوناگون که نیاز به واژه مضاف دارد، گویند. در ترکیب اضافی، اسم دوم متمم اسم اول بوده و بر اساس نیاز واژه اول، نوع و کارکرد آن مشخص می شود و در زبان فارسی با عنوان کلی «متمم» آمده است. ترکیب اضافی کارکردهای بسیار مهمی در زبان دارد؛ به گونه ای که در درک و فهم معنا بسیار مؤثر است. این پژوهش به روش تحلیلی توصیفی به بررسی انواع ترکیب های اضافی در زبان عربی و فارسی پرداخته و به این نتیجه رسیده است که ترکیب های اضافی در هر دو زبان با همه تفاوت هایی که ازنظر تعریف و مصداق دارند، در بسیاری از جنبه ها باهم اشتراک و کارکردی مشابه دارند؛ همچنین این پژوهش واضح ساخت که در برخی موارد از مباحث نظری، اضافت در فارسی متأثّر از زبان عربی بوده است.
بررسی تأثیرات زبان و ادبیات عربی بر هویت ایرانی و اسلامی
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۸
77 - 90
حوزههای تخصصی:
هویت و ملت ایران فقط مربوط به ساختار و تمدن سازی این سرزمین دوران باستان و قبل از تاریخ نیست، این ملت با ظهور اسلام و رسالت آخرین پیامبر عظیم الشان، به دیانت مقبول، که همان اسلام است گروید و در تمدن اسلامی سهم اساسی یافت. هویت ایرانی با تمام مختصات و خصوصیات اسلامی به هم آمیخت و تکامل پیدا کرد که زبان عربی در این تکامل سهم بسزایی داشت. از این رو هدف این پژوهش چگونگی تأثیر و نقش زبان عربی بر تحکیم هویت ایرانی اسلامی است. لذا آموزش زبان عربی از چند جهت اهمیت دارد. الف: زبان عربی زبان دین و زبان فرهنگ اسلامی، قرآن و حدیث و نهج البلاغه است. درک مفاهیم و معارف اسلامی به زبان عربی وابسته است و بسیاری از دانش های مسلمانان به ویژه غیر عرب ها و ایرانی ها در این زمینه بر بستر زبان عربی قابل درک و بررسی است. ب: بخش گسترده ای از ساختمان زبان و ادب فارسی در گرو دانش کافی از زبان عربی است. بسیاری از دانشمندان زبان و ادبیات فارسی برای عرضه یافته های خود در گستره دانش زبان از زبان عربی سود برده اند. ج. زبان عربی زبان پیوند ملت های مسلمان دنیاست.
راهکارهایی برای بهبود آموزش زبان عربی در مدارس متوسطه ایران
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین اصول تدریس این است که معلم به گونه ای تدریس کند که سطح مطالب ارائه شده سخت و نامفهوم نباشد. معلم به عنوان تسهیل گر در امر یادگیری می تواند از طریق متدهای نو و ابتکاری، انعطاف پذیری وشوخ طبعی زمینه را برای افزایش اعتماد به نفس در وجود دانش آموزان وتحریک حس کنجکاوی آنان برانگیزد. آموزش خلاقیت به فراگیران یکی از مهم ترین اهداف دست اندرکاران آموزش و پرورش است. این مقاله شیوه های تدریس خلاقیت آفرین را با رویکرد کیفی و روش تحلیلی - توصیفی مورد بررسی قرار می دهد . نتایج این پژوهش نشان می دهد که برخی از مهم ترین راهکارها در حوزه آموزش زبان عربی شامل بازنگری در حوزه تربیت و یادگیری زبان عربی در برنامه درسی ملی با رویکرد تأکید بر نقش ارتباطی زبان عربی در متون درسی، بازنگری و اصلاح فرایند تربیت نیروی انسانی ویژه آموزش زبان عربی، برگزاری دوره های تخصصی و حضوری آموزش معلمان، اختصاص دادن کتاب به مکالمه های کاربردی است. براساس یافته های این پژوهش، مهم ترین چالش های آموزش زبان عربی در مدارس ایران شامل مواردی همچون ضعف نیروی انسانی آموزش زبان عربی، روش سنتی آموزش زبان عربی، غلبه گرامر و قواعد محوری در آموزش زبان عربی، نبود وسایل کمک آموزشی دیداری و شنیداری و ابزارهای چندرسانه ای، عدم تبیین درست اهداف آموزش زبان عربی، نامناسب بودن روش ارزشیابی درس زبان عربی و ناکارآمدی آموزش های ضمن خدمت هستند.
تحلیل انتقادی دیدگاه برخی خاورشناسان درباره عربی بودن زبان قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
71 - 89
حوزههای تخصصی:
زبان قرآن در شمار مباحثی است که خاورشناسان ادعاهای ویژه ای درباره آن بیان کرده اند. در واقع ایده اقتباس قرآن از عهدین و دیگر کتاب های مقدس به گونه ای در بحث زبان هم مطرح شده و برخی دانشمندان غربی به غیر اصیل بودن زبان عربی قرآن اعتقاد دارند. آلفونس مینگانا قرآن را صرفاً اقتباسی از کتاب مقدس دانسته و ادعا می کند، زبان سریانی نقش مهمی در مبادی اسلام داشته و فرهنگ واژگانی و دستور زبان عربی قرآن از سریانی نشأت گرفته است. کریستف لوگزنبرگ نیز در کتابی با عنوان خوانش سیرو آرامی از قرآن که در آستانه سده 21 میلادی منتشر شده، آرامی بودن زبان قرآن را مطرح کرده است. این جستار با تتبع در مطالعات زبان شناسان عرب و آثار کتیبه شناختی و باستان شناختی یافت شده به زبان عربی، نشان داده که زبان عربی پیش از ظهور اسلام در جزیره العرب وجود داشته و البته قرآن کریم موجبات اعتلا و تکامل این زبان را به وجود آورده است.
افزوده هایی چند بر واژه های دخیل در قرآن نوشته آرتور جِفری
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۴ مهر و آبان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۲۰۲)
285 - 299
حوزههای تخصصی:
نوشتار پیشِ رو، ترجمه ای است از مقاله ی پروفسور دیوید سمیول مارگُلیوث (1858-1940)، که در آن یازده واژه به فهرست گسترده ای که پیشتر آرتور جِفری (1892-1959) برای واژه های دخیل در قرآن تنظیم نموده بود، افزوده شده است. این واژه ها را می توان در سه دسته ی عبری/آرامی، سریانی، و حبشی جای داد. به علاوه، نویسنده کوشیده است با حفظ سبک تحلیل و نگارش جِفری، شاهکار او را تکمیل نماید. پیمایش های مترجمان فارسی نشان می دهد پژوهشگران فارسی زبان تا کنون به این نوشتار توجّهی نداشته اند. هم چنین، ایشان کوشیده اند با افزودن یادداشت هایی توضیحی، این نوشتار ارزش مند را به صورتی مناسب تر در اختیار خوانندگان قرار دهند.
مقایسه تطبیقی حروف و حرکات قافیه در زبان عربی و فارسی دری
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۵
39 - 60
حوزههای تخصصی:
حروف قافیه زبان فارسی در برخی از کتاب ها حروف اصلی و حروف الحاقی خوانده شده است. حروف اصلی به حرف یا حروفی گفته می شود که جزء اصلی کلمه قافیه هستند و حرف یا حروف الحاقی به واژه های هم قافیه گفته می شود. حرکات حروف قافیه در زبان عربی و فارسی دری شش حرکت است که موردبررسی نویسندگان و پژوهشگران قرارگرفته است. از همین رو مشابهت هایی بین حروف و حرکت های قافیه در زبان عربی و فارسی دری وجود دارد که در این مقاله نویسندگان به روش تحلیلی- توصیفی به مقایسه تطبیقی بین آن ها پرداخته اند و هدف نویسندگان نشان دادن وجوه افتراق و اشتراک در حروف و حرکات قافیه در زبان عربی و فارسی دری است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که حروف قافیه از زبان عربی به زبان دری راه یافته است و در کنار شباهت های بسیار، در زبان دری گسترش یافته و این گستردگی موجب ایجاد تفاوت های بسیار شده است.
متدهای بیانی و هنری زبان قرآن در پرتو اسالیب بلاغی
حوزههای تخصصی:
قرآن برنامه زندگی انسان است و برای این منظور از تمامی متدهای بیانی، ادبی و هنری به شیوه احسن و بی بدیل بهره جسته است. این مقاله با داده های قرآنی و تحلیل فلسفی مفردات در جستجوی ژرفای ماندگاری متدهای بیانی قرآنی در ازمنه طولانی است و هدف آن استفاده مطلوب از متدهای بیانی مکشوف از قرآن در متون امروزی است. روش به کار گرفته شده مطالعه کتابخانه ای و استفاده از آیات قرآن و متون اصیل دینی به شیوه توصیفی و کیفی است. آموزه های شناخت زبان قرآن به طور عام می تواند نقش کلیدی در مبانی معنا شناسی و زبان شناسی وحیانی داشته باشد. استنباط از دین و آموزه های وحیانی آن این است که زبان دین با زبان فطرت هماهنگ و برای همه انسانها فهم پذیر است. زبان دین، معما گونه و رمز گونه نیست که افراد از درک آن عاجز باشند. زیرا دین برای هدایت یکایک مردم آمده است و چیزی که برای هدایت همه مردم است، باید معارف و حقایق را به گونه ای بیان کند که همگان حق و صدق بودن آن را بفهمند و نیز برتری آن را در مقایسه با سایر افکار و آراء یافته و آن را بپذیرند. اگر زبان دین، و متدهای بیانی آن رمزدار و معماگونه باشد، هدف آن که همانا هدایت و انتخاب و رشد و تکامل است، صعب الوصول خواهد بود. نتیجه تحقیق نشانگر زبان هنری قرآن و متدهای بیانی آن در پرتور اسالیب بلاغی است.
مطابقت های آوایی بین عربی و عبری
حوزههای تخصصی:
زبان یکی از مهم ترین راه های روابط انسانی است و بر اساس شباهت های زبانی، دستوری و آوایی به گروه های مختلفی تقسیم می شود که از قدیم الایام، تقسیم بندی ها سیاسی و جغرافیایی بوده، اما اشتباه است. زبان های عربی و عبری بخشی از گروه زبان های سامی هستند که غرب آسیا و شمال آفریقا را احاطه کرده اند. اولین کسی که این نام را بر این زبان ها گذاشت، شلوسر آلمانی بود که به شباهت های زیادی بین زبان های این منطقه پی برد، از این رو آنها را زبان های سامی نامید و سامی ها را به سام پسر نوح نسبت داد. بر او باد). از شاخه های درخت سامی زبان های بسیاری مانند عربی، عبری، اوگاریتی، سریانی، حبشی، آرامی، بابلی، آشوری و غیره است. کلماتی هستند که منشأ مشترکی بین عربی و عبری دارند و ما شاهد تبادلات صوتی بین آنها هستیم. این مقاله با رویکردی توصیفی-تحلیلی دنبال می کند و با تحقیق در مورد مفهوم تغییر آوایی و آن به یک موضوع مهم در مطالعه تطبیقی زبان شناختی که «تطابق آوایی» در پرتو زبان های سامی (عربی و عبری) است، می پردازد. مکانیسم ها و بررسی اشکال آن بین زبان های عربی و عبری مشخص می شود که زبان های عربی و عبری خواهرخوانده هستند و از نظر دستوری و آوایی رابطه نزدیکی بین آن ها وجود دارد تفاوت بین آنها، که برخی از آنها رایج و برخی از آنها نادر است، همانطور که در مدل ها نشان داده شده است، این تفاوت ها به عبری محدود نمی شود، بلکه در بیشتر زبان های سامی و همچنین در بیشتر زبان های جهان یافت می شود. این دو زبان ریشه جغرافیایی و منشأ زبانی یکسانی دارند و تداخل زیادی در تلفظ کلمات، ساخت جملات و پاراگراف ها بین عربی و عبری و تفاوت در نحوه نوشتن حروف وجود دارد.
دشواری های برابریابی اصطلاحات آموزش عالی از عربی به فارسی
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۳ زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۲
87 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی دشواری های برابریابی اصطلاحات آموزش عالی از عربی به فارسی است. بدین منظور به بررسی میدانی اصطلاحات آموزش عالی در زبان عربی و مقایسه آنها با برابر نهاده های فارسی شان با نگاهی نقادانه به دشواری های برابریابی این اصطلاحات پرداخته شده است. در این مقاله، افزون بر دسته بندی اصطلاحات، رابطه معنایی آنها با معادل فارسی، آسیب شناسی وضع اصطلاح در حوزه آموزش عالی با توجه به اختلاف فرهنگ ها و نظام های آموزش عالی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
بررسی تطبیقی دیدگاه زبانشناختی دو تن از دستورنویسان معاصر عرب؛ نقد روش شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
129 - 150
حوزههای تخصصی:
قرن نوزدهم را می توان زمان شکل گیری تفکر نوین عرب به شمار آورد و پژوهش های زبان شناسی معاصر نیز در راستای سایر حوزه های اندیشگانی عرب در این زمان، پدید آمد. زبان شناسان نوگرا، دستاوردهای نوین خود را که برگرفته از رویکردهای زبان شناختی معاصر است، به خواننده عرب زبان ارائه کردند، و با وجود واکنش های متفاوتی که اغلب بر پایه تقدس بخشیدن به میراث سنتی زبانی شان بود، توانستند ساختار مشخص و مستقلی برای زبان شناسی معاصر عربی ایجاد کنند که از یک سو بر پایه مبانی نظری قدما باشد و از سوی دیگر با رویکردهای مدرن غرب در حوزه زبان شناسی سازگار. «ابراهیم مصطفی» و «مهدی مخزومی» دو تن از زبان شناسان معاصر عرب هستند که نگاهی نوین به پژوهش های زبانی و نحو عربی داشتند. این مقاله در تلاش است به شیوه توصیفی- تحلیلی به پژوهش در دو کتاب احیاء النحو ابراهیم مصطفی و فی النحو العربی؛ نقد و توجیه مهدی مخزومی بپردازد. رویکرد این پژوهش بررسی تطبیقی دیدگاه زبان شناسی، مبانی و خاستگاه فکری این دو نحوی است و بر مبنای نقد روش شناختی به این مهم پرداخته است و به دنبال فهم روش کار این دو زبان شناس معاصر و نظریه هایشان در حوزه نحو در پژوهشی تطبیقی است. حاصل پژوهش اینکه ابراهیم مصطفی با اینکه رویکرد زبان شناسی ندارد، به دنبال احیای نحو است و در تلاش برای الغاء نظریه عامل در دستور زبان عربی بوده است؛ اما مهدی مخزومی رویکرد زبان شناسی متن دارد و بر جمله در نحو عربی تأکید دارد. چنین به نظر می رسد که، اغلب زبان شناسان معاصر عرب با تکیه بر ضرورت ایجاد تغییرات مبنایی در نحو عربی، با هدف رهایی از نحو سنتی توانسته اند با اندوخته علمی و تجربی خود، هر یک بخشی از نحو عربی را مورد نقد قرار دهند و در حوزه نظری و کاربردی دیدگاه های دقیق، علمی، تازه و نویی ارائه کنند.
تأسیس کرسی زبان عربی سر توماس آدامز در دانشگاه کمبریج؛ زمینه ها، موانع و دستاوردها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۹
90 - 115
حوزههای تخصصی:
کرسی زبان عربی در سال ۱۶۳۲ میلادی در دانشگاه کمبریج به اهتمام آبراهام ویلاک و توماس آدامز تأسیس شد که آغازگر مطالعه دانشگاهی زبان عربی در انگلستان محسوب می شود. سؤال اصلی نوشتار حاضر این است که کرسی زبان عربی دانشگاه کمبریج چرا و چگونه شکل گرفت و چه دستاوردهایی به همراه داشت؟ داده های این پژوهش از طریق روش های کتابخانه ای گردآوری شده و با استفاده از رویکرد توصیفی-تحلیلی مورد پردازش قرار گرفته است. پژوهش حاضر نشان می دهد که این کرسی در بستر زمینه های تاریخی موجود و شرایط نوپدید سده های شانزدهم و هفدهم میلادی و محرک های موجود در آن دوره شکل گرفت. عوامل متعددی ازجمله انگیزه های دینی و همبستگی یادگیری این زبان با تفسیر کتاب مقدس، تحولات فرهنگی و علمی، نیاز به مطالعات شرقی برای مقاصد اقتصادی و ارتباطات گسترده تر با دنیای اسلام زمینه تأسیس این کرسی بودند. کرسی زبان عربی سرتوماس آدامز کمبریج برای پویایی خود با موانع متعددی نیز روبرو شد. این موانع ناشی از شرایط حاکم بر فضای علمی انگلستان و وضعیت خاص دانشگاه کمبریج بود. برای مثال، نبود منابع معتبر و کافی، کمبود استادان متخصص و مقاومت های فرهنگی از جمله چالش های پیش روی این کرسی بود. با این همه، این نهاد علمی در بند موانع موجود باقی نماند و دستاوردهای قابل توجهی برای مطالعه دانشگاهی زبان عربی در انگلستان به همراه داشت.
واکاوی مسائل و چالش های پیرامون زبان عربی در ایران با رویکردی آینده نگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
445 - 461
حوزههای تخصصی:
داشتن رویکرد راهبردی به مسائل یکی از ضروریات مدیریت کلان نهادها و سازمان ها است. فهم مسئله اولین گام در هر نوع سیاست گذاری محسوب می شود. نخستین گام سیاست گذاری عمومی، شناخت مسئله و صورت بندی آن برای قرار دادن در دستور کار سیاست گذاری است که فرایندی مجزا در سیاست گذاری عمومی به شمار می آید. هدف از انجام «مطالعات نظام مسائل» به عنوان مطالعه راهبردی، تعیین خطوط کلی بینش و تجربه موجود درباره موضوعات اصلی و کلیدی در حوزه ای مشخص است. به منظور شناسایی، اولویت بندی و گزینش مسائل اولویت دار زبان عربی تحقیقی جامع، کل نگر و راهبردی نیاز است. پژوهش حاضر به واکاوی «نظام مسائل زبان عربی با رویکردی آینده نگرانه» پرداخته، این پژوهش در زمره پژوهش های کاربردی محسوب می شود، زیرا با واکاوی نظام مسائل زبان عربی به دنبال ایجاد مبنایی برای سیاست گذاری حل مسائل زبان عربی است. روش گردآوری اطلاعات احصای مسائل زبان عربی با رویکرد توصیفی اکتشافی برپایه تلفیقِ روش های کمّی و کیفی بوده و روش تحلیل اطلاعات، مبتنی بر تحلیل مضمون (به عنوان راهبرد پژوهش) است. گردآوری داده ها از طریق مطالعات اسنادی، انجام مصاحبه، اجرای پرسش نامه و برگزاری نشست تخصصی صورت گرفت. نتایج نشان می دهد ابرچالش زبان عربی در ایران «خلاء گفتمان غالب در حوزه زبان عربی در ایران» است. خلاء گفتمانی که از«رهاشدگی زبان عربی در ایران» حکایت می کند؛ سه چالش کلیدی به عنوان اولویت دارترمسائل شامل ورود هوش مصنوعی به آموزش زبان عربی، عدم ارتباط بین آموزش زبان عربی و مهارت های مورد نیاز بازارکار و دوگانگی آموزش زبان عربی با هدف فهم متون دینی و یا اهداف عمومی است. رویکرد آینده نگر به مسائل پیش روی زبان عربی و توجه به تغییرات جدید در سپهر فناوری و تأثیر آن بر بروز چالش های نوظهور و جدید از جمله ورود هوش مصنوعی به آموزش زبان عربی، از نوآوری های این مقاله است و وجه تمایز این مقاله با پژوهش های پیشین است.
بررسی تطبیقی عدد در زبان عربی و فارسی دری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
283 - 321
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش از روش تحلیلی- توصیفی استفاده صورت گرفته است. هدف بنبادی ما در تحقیق حاضر نشان دادن میزان استفاده از فرایند عدد، معدود، ممیز یا تمییز عدد و یاهم روشنگر در نظامندی دستوری و جایگاه نحوی زبان های مزبور بوده است که به گونه ی تطبیقی انجام یافت. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که عدد، معدود، ممیز، یا روشنگر در زبان عربی و فارسی دری تفاوت های میان دستوری را دارد؛ که در دستور زبان عربی مطابقت ها الزامی بوده و نقش آفرین از دید نحوی در جملات نیز مخصوص را دارد. ولی در زبان فارسی دری مطابقت میان آن ها الزامی نیست بل که به شیوه ها و اسلوب های متفاوت مورد بحث قرار گرفته است، پرسش اصلی که بدان پرداخته شده بررسی تطبیقی عدد در زبان عربی و فارسی دری از دید هم سویی و اختلاف کاربرد لفظی و معنایی بوده است، که به راه اندازی این پژوهش می توان به نتائج ذیل دست یافت که عدد در زبان های فارسی دری وعربی اسم یا صفتی است که بر مقدار چیزها یا بر ترتیب آنها دلالت می کند مطابقت معدود با عدد در زبان عربی حتمی بوده ودر زبان فارسی دری معدود همیشه مفرد میآید.عد در زبان عربی بر دو نوع اصلی و فرعی دسته بندی شده است؛ و در زبان فارسی دری به پنج گونه تقسیم شده است ک. . در زبان عربی تمیز عدد برای رفع ابهام میاید که همین گونه در فارسی گاهی به اسم روشنگر و ممیز برای رفع ابهام معدود نیز می آید.
تحلیل و طبقه بندى تغییرات معنایى واژگان دخیل عربى در زبان فارسى
حوزههای تخصصی:
واژه های دخیل بازتاب دهنده تأثیرات متقابل بین کشورهای مختلف و فرهنگ هایی است که روابط تاریخی، فرهنگی، دینی، اقتصادی و سیاسی مشترک دارند. برای مثال، زبان های عربی و فارسی از جمله زبان هایی هستند که به دلیل تعامل فرهنگی میان آنها، واژه هایی مشترک دارند. تأثیر زبان عربی در زبان فارسی به وضوح از طریق ورود واژگان عربی به دایره لغوی فارسی مشاهده می شود، به گونه ای که زبان فارسی معنای برخی از این واژگان را تغییر داده است. این تغییرات معنایی موجب بروز تداخل معنایی برای دانشجویان عربی زبان که زبان فارسی یاد می گیرند و نیز مترجمان می شود. به همین دلیل، این مقاله به بررسی این واژگان پرداخته و تلاش کرده است فهرستی از این واژگان تهیه کرده و آنها را طبقه بندی کند، همچنین معیارهایی که زبان فارسی در برخورد با این واژگان به کار برده است، استخراج نماید. این مطالعه واژگان عربی که از منابع مختلف جمع آوری شده اند و در لغت نامه ها به عنوان واژگان عربی الاصل و دخیل در زبان فارسی شناخته شده اند، پرداخته است. نتایج مطالعه نشان می دهند که زبان فارسی برخی از معانی واژگان عربی را به همان شکل وارد دایره واژگانی خود نکرده است، بلکه آنها را با توجه به مقتضیات زبانی خود به معانی جدیدی تبدیل کرده است. به ویژه، افعال، اسم های مرکب و صفات فارسی بیشترین تغییرات معنایی و دلالتی دارند.