مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
نفس ناطقه
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
204 - 225
حوزههای تخصصی:
پرسش از چیستی نفس و مباحث نفس از دیرباز فلاسفه را به خود مشغول داشته است. از این روی هرکدام بر اساس مبانی فکری خویش و با توجه به یافته های علوم رایج زمان خود تلاش نموده اند تا پاسخی در خور و شایسته به آن پرسش ها بدهند. سهروردی و ملاصدرا نیز از این امر مستثنی نیستند از این جهت بخش قابل توجهی از آثار این دو فیلسوف به بررسی، تبیین و تحلیل نفس و مسائل آن اختصاص یافته است. این دوحکیم هرکدام به نحوی تلاش نموده اند تا بر اساس نظام فکری فلسفی خویش به پرسش های اساسی ای که پیرامون نفس مطرح بوده، پاسخ دهند و دیدگاه خویش را بیان نمایند. این مقاله تحت عنوان «بررسی و تحلیل تطبیقی جاودانگی نفس در اندیشه سهروردی و ملاصدرا» تلاشی است جهت بیان و تبیین و تحلیل تطبیقی دیدگاه های این دو حکیم درباره ادله اثبات جاودانگی نفس، سرنوشت نفوس بعداز خلع بدن، چگونگی استمرار حیات بعداز مرگ، تناسخ وذکر تفاوت ها وشباهت های دیدگاه های این دوفیلسوف می باشد.
بررسی امکان جایگزینی مفهوم ذهن به جای نفس براساس فلسفه سینوی و فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مابعدالطبیعی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷
۲۸۱-۲۴۹
حوزههای تخصصی:
امروزه معادل دانستن ذهن در فلسفه غرب با نفس در فلسفه اسلامی به روندی معمول، ولی قابل مناقشه بدل شده است. از طرف دیگر مفهوم نفس به دلیل تبادر جوهریت و تجرد از آن، در رویکردهای فیزیکالیستی، حذف شده است؛ لذا ارائه نظریه فلسفه اسلامی در خصوص مسائل نفس شناسی، نیازمند تعیین مفهومی مشترک است که دست کم آن مفهوم مشترک توسط تمامی دیدگاه ها مورد تایید باشد. این مطلب لزوم پیشنهاد جایگزینی ذهن به جای نفس در فلسفه اسلامی را مهم جلوه می دهد. برای این کار ابتدا باید جایگاه ذهن را از دیدگاه سینوی و صدرایی روشن کرده و معین کرد که کدام یک، ذهن را عینا همان چیزی می داند که در فلسفه ذهن شناخته شده است. سپس در بستر آن، استنباط کرد که مبتنی بر فلسفه کدام یک، جایگزینی ذهن به جای نفس امری ممکن است. در فلسفه ابن سینا نفس ناطقه به نفس انسانی گفته می شود که تجرد عقلی دارد و غیر از قوایش است. در فلسفه صدرایی نفس ناطقه به مرتبه مثالی از مطلق نفس انسانی گفته می شود و با قوای نفس که مثالی اند، در مرتبه آن ها عینیت دارد. ذهن در فلسفه ابن سینا، یا حیثیت معرفتی اخذ شده از نفس ناطقه است و یا مجموعه قوای معرفتی نفس ناطقه را نشان می دهد. اما در فلسفه صدرایی ذهن همان نفس انسان در مرتبه ناطقه آن است. بر اساس فلسفه صدرایی امکان جایگزینی مفهوم ذهن به جای نفس در مرتبه مثالی آن وجود دارد؛ اما در فلسفه سینوی چنین چیزی میسر نیست.
سعادت و نسبت آن با معنای زندگی از منظر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای فلسفه دین سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
223 - 250
حوزههای تخصصی:
پرسش اصلی این مقاله آن است که با نظر به مسأله معنای زندگی در فلسفه معاصر، چه نظریه ای در این باب از فلسفه فارابی(معلم ثانی) قابل استخراج و صورت بندی است و نظریه او ذیل کدام یک از نظریه های مطرح گنجانده می شود. در این نوشتار با نظر به پیوند بنیادین میان آموزه های خداباور(الهیاتی) و سعادت اندیش فارابی(مبتنی بر شناخت نفس و روح نامیرای انسان)، معناگرایی فراطبیعت گرایانه فرض گرفته شده است. فارابی به عنوان یک فیلسوف خداباور و معتقد به روح نامیرا با پیروی از اندیشه فلاسفه یونان، نظامی را طراحی می کند که بر اساس آن زندگی دنیوی انسان با نظر به هدف عالی که همان رسیدن به سعادت و نیک بختی است، معنادار می شود.زمانی که فراطبیعت گرایی فارابی به نحو مستقل از نظریات مشابه مورد ارزیابی قرار می گیرد، می توان نظریه ای مبتنی بر کشف (در برابر جعل) معنای واحد در زندگی، (در برابر کثرت گرایی)، که عینیت (در برابر ذهن گرایی) را در عمل (و نه در اندیشه و باور) به شکل کلی (نه به صورت جزئی) از نظام فلسفی و فکری فارابی استخراج نمود. بر این مبنا رسیدن به سعادت حقیقی که بر پایه معرفت و حکمت الهی و کسب فضایل علمی و عملی استوار است، به زندگی انسان معنا می بخشد و غایت قصوای او است. از منظر فارابی انسان در زندگی به سعادتی که همان معنای زندگی او است، جز در ربط با خدا دست پیدا نمی کند.
چیستی «عقل فعال» در نظریه عقل نزد ابن باجه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
127 - 148
حوزههای تخصصی:
«عقل فعال» در فلسفه ابن باجه در معرفت شناسی، اخلاق و سعادت انسان اهمیت دارد. ازاین رو مبحث «عقل فعال» از جهات مختلف مورد بحث است. «حقیقت عقل فعال» در جایگاه معرفتی و وجودی، صرف نظر از اهمیت آن برای غایت و سعادت انسان، مسئله حاضر در این نوشتار است. پرسش این است عقل فعال چه جایگاهی وجودی و معرفتی در نظریه عقل ابن باجه دارد آیا در فرد انسانی و مربوط به نفس است یا در عالم بالا و امری جدای از انسان است؟ واحد است یا متکثر؟ ابن باجه جایگاه معرفتی افاضه کننده علم و صور به عقول انسان و صور خیالی به حیوان برای عقل فعال قائل است و از حیث جایگاه وجودی عقل فعال نیز سخن او مشتت است و درباره واحدیا کثیر بودن عقل در مراتب مختلف عقل، بنا بر معقولات آن عقل و نسبتی که با هیولا دارد سخن می گوید و عقل مستفاد و عقل فعال را از هرجهت واحد می داند. بر این اساس برای بررسی این مسئله و پاسخ به پرسش های مطرح شده ابتدا نفس ناطقه را تبیین می کنیم سپس به مراتب عقل و چیستی عقل فعال در ابن باجه پرداخته و در آخر هم به تحلیل و بررسی مطالب گفته شده می پردازیم. مقاله با روش توصیفی- تحلیلی نگارش شده است
تحلیل دیدگاه ابوالحسن عامری درباره حقیقت انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
25 - 45
حوزههای تخصصی:
درباره حقیقت انسان از گذشته های دور اندیشمندانی مانند فیثاغورس، سقراط، افلاطون، ارسطو و فلوطین اظهارنظر کرده اند. عامری نیز به عنوان اندیشمندی مسلمان درباره این موضوع به بحث پرداخته است. او ضمن بیان دیدگاه های مختلف درباره حقیقت انسان بر این باور است که در مرکبات، طبیعت وجود دارد که به آن ها صورت و خلقت می بخشد و در همه موجودات مادی منشأ آثار و افعال خاصی است. ما با این حقایق تا هنگامی که درباره بدن انسان صحبت می کنیم، مواجه هستیم. بعدازاین با روح حسی مواجه می شویم. نفس ناطقه امری غیر از بدن و روح حسی است. او تغایر نفس و بدن را از طریق تغایر متعلق ها، تمایز لذات، تفاوت در وضعیت پیری تبیین می کند. همچنین از تمایز روح حسی و نفس ناطقه از طریق معرفت حسی، عقلی و تجربی سخن می گوید. او معتقد است که بدن و روح حسی فرع و نفس ناطقه در انسان حقیقت او را تشکیل می دهند. او برای نفس ناطقه ویژگی هایی از قبیل خلقی بودن، دو حیثیتی بودن، الهی، عقلی و ذاتی بودن را برمی شمارد. * این پژوهش با حمایت مالی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی طبق ابلاغ گرفت شماره ۴۹۲۳ مورخ 1402/03/06 انجام گردیده است
اتحاد نفس با عقل فعال در اندیشه ابن سینا و صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسأله «اتحاد نفس با عقل فعال» از گذشته دور کانون توجه فیلسوفان به ویژه ارسطوئیان بوده، در سلسله کارکردهای معرفت شناختیِ عقل فعال تأثیر مستقیمی دارد. از رهگذر این جستار مشخص می شود که ابن سینا با محال انگاری مطلق اتحاد و اتحاد عاقل و معقول، اتحاد نفس با عقل فعال را نیز نمی پذیرد؛ اما صدرالمتألهین علی رغم پذیرش استحاله اتحاد ماهوی و مفهومی نفس با عقل فعال، اتحاد وجودی نفس با جنبه «لغیرهِ» عقل فعال را به مثابه اتحاد لامتحصل با متحصل می پذیرد و مستدل می نماید. به نظر می رسد کانون مباحث ابن سینا، اتحاد ماهوی آنهاست، از این رو با یافته های صداریی ناسازگار نیست؛ چنانکه از دیگرسو، برخی اشکالات نوصدرائیان بر دیدگاه صدرالمتألهین ناصواب می نماید که در متن نوشتار بدان ها پرداخته ایمنقد مبانی پذیرش عقل فعال همچون عقول عشره و نظام طولی فلسفه مشاء؛ ب. نقد اتحاد و یا اتصال دو وجود با یکدیگر بعد از فهم دقیق معانی اتحاد و اثبات این نکته که تنها معنای صحیح برای اتحاد، رسیدن نفس انسان به درجه وجودی عقل فعال و یا اتحاد با افاضات عقل فعال است. از جمله نارسایی های این مقاله می توان به تصویر ناصحیح اتحاد نفس با عقل فعال اشاره کرد که در جستار حاضر بررسی می شود. مقاله دوم با بررسی دیدگاه فلسفی ابن سینا نشان می دهد که «اشراق و افاضه صورت عقلی بالفعل» توسط عقل فعال و «دریافت و ارتسام به صورت عقلی یا شناخت عقلی» توسط عقل تحقق می یابد و عقل، در این ارتباط، متحد با عقل فعال نمی شود. از جمله نارسایی های این مقاله، عدم تحریر محل نزاع و عدم تنقیح براهین دیدگاه ابن سیناست.
تحقیق و تصحیح انتقادی رساله حقیقهالنفس ملّاحسن لاهیجی
منبع:
آموزه های حکمت اسلامی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
135 - 156
حوزههای تخصصی:
حکیم ملّا حسن لاهیجی، حکیم و فقیه دوران صفویّه و از شاگردان فیض کاشانی و قاضی سعید قمّی می باشد که بیش از سی رساله و کتاب در زمینه های گوناگون مانند کلام، فلسفه، فقه، حدیث و دعا از وی به جا مانده است. ایشان رساله حقیقه النفس را در ردّ گفتار کسانی که منکر تجرّد نفس ناطقه اند، نگاشته است. ازاین رو ابتدا گفتار آنان را تبیین نموده و سپس کوشیده است مطالب ایشان را تحلیل و بررسی نماید. حکیم لاهیجی در ابتدا اظهار می دارد که شایسته است انسان به جوهر مجرّد باقی یا همان نفس ناطقه وی تعریف شود. در دیدگاه او، معنای حیوان بر انسانِ مادّی به عنوان جنس، صدق می کند، امّا چنین معنایی به دلیل عاری بودن انسان موجود در عالم عقل از وضع، مکان و … صدق نخواهد کرد. وی از تعریف مشهور حکما برای تعریف ناطق استفاده نمی کند؛ زیرا این تعریف نمی تواند تمایزی واضح میان انسان با عقول و نفوس فلکی بیان کند. ازاین رو وی می کوشد تعریف دیگری ارائه کند که تنها مختصّ به انسان باشد. این نوشتار دیدگاه حکیم لاهیجی را بررسی نموده و برخی از کاستی های نظریات وی را نشان داده است. همچنین درپایان نسخه تصحیح شده رساله حقیقه النفس ارائه شده است.
لوازم عرفانی سع وجودی انسان در پرتو حدیث وعاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت نفس ناطقه ی انسانی و ظرفیت های آن به عنوان نزدیکترین راه شناخت حق متعال در مجموعه معارف دینی و در حکمت و عرفان، جایگاهی ویژه دارد. «هدف» این مقاله که با «روش تحلیلی توصیفی» و با اتکا بر منابع کتابخانه ای انجام می شود. این است. که با تکیه بر حدیث شریف «وعاء» که از کانون اطمینان بخش معرفت دینی، حضرت علی (ع) صادر شده است. به بررسی گستره وجودی انسان از رهگذر ترابط حقیقت علم و نفس ناطقه ی انسانی به عنوان ظرف علم و کیفیت اتحاد صورت های علمیه با نفس و مقام «لایقفی» نفس ناطقه و هویت نوری علم بپردازد.گستره حقیقت نفس ناطقه ی انسانی به عنوان حقیقتی تشکیکی تا کجاست؟ و دارای چه ظرفیتی است؟ تعابیری مانند حقیقت جامعه و مظهریت اسم واسع و خلافت الهی چه رابطه ای با ظرفیت وجودی انسان دارد. این معارف هستی شناختی عرفانی با الهام از حدیث وعاء که حاکی از ظرفیت و ساحت های گوناگون و گستره ی وجودی انسان است. مورد کند و کاو قرار می گیرد. از نظر «پیشینه شناسی» مساله نیز با نگرشی به تحقیقات فلسفی و کلامی با این واقعیت مواجهیم که گرچه در گستره فلسفه در مورد ماهیت نفس و ابعاد مختلف آن تحقیقاتی دراز دامن انجام شده است. اما واکاوی ها نشان می دهد تا کنون ارتباط این تحقیقات با حدیث گرانسنگ «وعاء» مورد بررسی قرار نگرفته است.