مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
پیرنگ
حوزههای تخصصی:
بر مبنای تعاریف نوینی که در بوطیقای فرمالیسم، از دو مقولة «داستان» و «پیرنگ» ارائه گردیده است، «داستان» یا همان زنجیرة رخدادها در توالی زمانی، به منزلة مادّة خام و سازمایة روایت شناخته شده است و «پیرنگ» برخلاف پندار منتقدان پیشافرمالیسم، نه به ساختمان منطقی و علّی اثر روایی، بلکه به تمام تمهیدات زیبایی شناسانه و آشنایی زدایانه ای اطلاق می گردد که برای پیکربندی هنری آن مادّة خام به کار بسته می شود. این تمهیدات در سه سطح «زبان، درونمایه و صناعات» متجلّی گردیده است و پیرنگ هنری روایت داستانی را برمی سازند. نویسندگان داستان کوتاه معاصر فارسی با عنایت به جریانات نوگرایانة ادبی، به ویژه آرای فرمالیستی و به مدد بهره گیری مبتکرانه از امکانات زبانی، صناعتی و درونمایگانی، گونه ای شکل شکنی خلاّقانه را در روایتگری داستان هایشان رقم زده اند، به گونه ای که داستان را از بافتی متکّی بر حادثه پردازی و پیرنگ سازی در مفهوم سنّتی و پیشافرمالیستی خود خارج ساخته و تلاش برای برجسته سازی فرم داستان از رهگذر کشف و کاربست تکنیک های روایی جدید را جایگزین آن کرده اند و بدین سان، آشنایی زدایی و پیرنگ هنری مطمح نظر فرمالیست ها را محقّق ساخته اند. نظر به اینکه مصادیق پیرنگ سازی هنری در سطح صناعات داستانی از گستردگی و تنوّع بیشتری برخوردار است، در این جستار، بر آن بوده ایم تا به واکاوی و دسته بندی مصادیق و جلوه های گوناگون آشنایی زدایی و پیرنگ سازی در این سطح از داستان های کوتاه شکل گرای معاصر بپردازیم و بدین وسیله، از اصلی ترین عوامل رازناکی و غریب نمایی جهان این داستان ها پرده برداریم.
تحلیل کارکرد «تمثیل داستانی» در پیرنگ داستان کوتاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمثیل، یکی از فنون بلاغی است که کارکردهای معنایی آن مورد توجه بسیاری از ادیبان قرار گرفته است. از میان انواع تمثیل، نوع داستانی آن که ساختاری روایی دارد، کاربردی وسیع در متون ادبی کلاسیک و معاصر فارسی داشته است. داستان معاصر نیز همانند شعر در موارد بسیاری از کارکردهای معنایی تمثیل بهره برده است. بررسی تمثیلهای داستانی به کار رفته در داستان های کوتاه مدرن نشان میدهد که برخی از نویسندگان، این آرایه را در کارکردی متفاوت از نوع معنایی آن به کار برده و در بخش ساختاری داستان نیز از آن بهره گرفته-اند. به هدف بررسی این کارکرد، پژوهش حاضر با مبنا قرار دادن آرای «برایان ریچاردسون» درباره تأثیر ساختاری ابزار بلاغی در داستان مدرن، به تحلیل سه داستان کوتاه فارسی («مهدی»، «دوزیستان» و «قصه و غصه») پرداخته و نشان داده است که تمثیل داستانی می تواند علاوه بر کارکرد محتوایی، در ساختار پیرنگ داستان کوتاه مدرن نیز مؤثر واقع شود.
بررسی پیرنگ «سه قطره خون» از منظر مدرنیسم و سورریالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان داستان های هدایت «سه قطره خون» از جایگاه ویژه و خاصی برخوردار است. به عقیده بسیاری از منتقدان ادبی، سبک داستان پردازی هدایت در این داستان، نمونه تمام عیار سبک داستان نویسی خاص اوست. این داستان با درون مایه رازآلود و سمبلیک خود و ساختار پاره پاره و نامنسجم و روایت های گسیخته از وقایع نامرتبط، به خوبی نمایانگر نگرش خاص نویسنده به جهان پیرامون و همچنین جهان بینی ذهنی اوست. درواقع هدایت در این داستان با استفاده از عناصر سورریالیستی و مدرنیستی، پیرنگی نامتعارف و بدیع خلق کرده است که به وسیله آن نگرش ابهام آلود و شک گرایانه خود به رویدادهای جهان هستی را به تصویر می کشد. همین عوامل سبب شده اند که معنای مرکزی متن در لایه مشهود و بیرونی تا حدی غامض و پیچیده شود. به همین دلیل نگارنده در این مقاله سعی کرده است تا از طریق مطالعه دقیق داستان و با تکیه بر نظریات، کتاب ها و مقالات متعددی که در این باره وجود داشته، عناصر پیرنگ ساز داستان را بر مبنای نظریات مدرنیست ها و سورریالیست ها کشف و تحلیل کند. بر پایه همین نگرش، نگارنده درنهایت به این نتیجه رسیده است که اساس این پیرنگ نو و بدیع و نامتعارف بر پایه شک و ابهام و تکرار و تداعی نهاده شده است.
بررسی نظام طرح داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم با تکیه بر نظریه ی پیرنگ لاری وای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
157-172
حوزههای تخصصی:
داستان به عنوان یک فن مهم ادبی مورد توجه ادیان الهی به ویژه اسلام قرار گرفته است. تا آنجا که یکی از مهم ترین ویژگی های ادبیات قرآنی ساختار روایی و داستانی آن است. پرنمودترین داستان قرآنی که در قالبی هنری و با اسلوبی منحصربه فرد بیان شده، داستان حضرت ابراهیم (ع) است. از ویژگی های بارز این داستان طرح منسجم و پیوند محکم بین اجزای آن است. در پژوهش حاضر با تکیه بر الگوی پیرنگ «لاری وای» و به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی طرح داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم پرداخته ایم تا بخشی از جلوه های هنری این داستان را نمایان سازیم. یافته های این پژوهش حاکی از این است که مدیریت دقیق و گزینش مناسب اطلاعات، خلق معما و تعلیق پی درپی در کمترین حجم متن و کنش، همسویی کنش ها و وحدت حوادث و یکدستی روایت در حادثه پردازی در کل داستان از ویژگی های خاص پیرنگ در داستان ابراهیم (ع) است.
تفاوت دستور زبان داستان در دو روایت مختلف از داستان «افشین و بودلف»
منبع:
مطالعات داستانی سال سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۹)
23 - 40
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی تطبیقی دستور زبان داستان و ساختار پیرنگ در دو روایت از داستان «افشین و بودلف» در تاریخ بیهقی به قلم ابوالفضل بیهقی، و فرج بعد الشدهًْ اثر قاضی محسن تنوخی است. به نظر می رسد اگرچه از نظر گونه روایت و نقطه دید، تفاوتی در ساختار دستور زبان دو روایت دیده نمی شود، اما در واکاوی و تحلیل ساختار دستور زبان دو روایت، از دیدگاه علم روایت شناسیِ ساختارگرا، همواره این نکته جالب ذهن نگارندگان را به خود مشغول کرده بود که با وجود شباهت دستور زبان داستانی در گونه روایت و نوع پیرنگ، و مرحله عقد قرار داد کنشگران، بین دو روایت تفاوتی موجود است؛ بدین صورت که در روایت تاریخ بیهقی مرحله عقد قرارداد بین کنشگران به صورت ملموس به زبان می آید، در حالی که روایت فرج بعد الشدهًْ، فاقد عقد قرارداد بین کنشگران است. نتایج پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی - تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای فراهم آمده است، نشان می دهد که با توجه به نظریه دو گونه روایت دنیای داستان، همسانِ متن گرا و کنشگر در هر دو روایت وجود دارد و پیرنگ آنها از نوع فرمول الگوی پیوندی (PN۱=f{s۱→s۲∩o) است، درحالی که از نظر دستور زبان داستان و مرحله عقد قرارداد کنشگران، بین دو روایت تفاوتی موجود است.
رویکرد گفتمان کنشیِ القایی در ادبیات داستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله واکاوی سازه های ساختاری روایت های کنشی با تکیه بر مثال هایی از ادبیات داستانی فارسی (کلاسیک و معاصر) با رویکرد گفتمان کنشیِ القایی یا مجابی است و از این جهت، نخستین کوشش به شمار می آید. تفحص در ساختارهای روایی ادبیات داستانی فارسی اعم از کلاسیک و معاصر نشان دهندۀ قوانین روایی خاص در سازه های پی رنگ این آثار است که به دسته بندی آن ها در روایت های کنشی با رویکردهای مختلف منجر می شود. فرضیۀ پژوهش حاضر این است که هر داستان از یک نقصان آغاز می شود و تلاش کنشگر/ کنشگران برای برطرف کردن آن و دستیابی به شی ء ارزشی به روش های مختلفی برای ارتباط با ابژه (شی ء ارزشی) صورت می گیرد. حال مسئلۀ پژوهش این است که سازوکارهای روایت های کنشی القایی در ادبیات داستانی فارسی با تکیه بر نمونه هایی از داستان های کلاسیک و معاصر کدام است؟ پژوهش حاضر با مثال هایی محدود (اما دقیق) از ادبیات داستانی فارسی در پی تحلیل رویکردها و سازه های ساختاری نوع گفتمان کنشیِ القایی در ادبیات داستانی است و نتایج آن بیانگر یک ساختار روایی است که کنشگر/ کنشگران برای رسیدن به شی ء ارزشی در پی مجاب کردن کنشگر/ کنشگران هستند و رویکردهای مجاب گر (القاکننده) وجوه مختلفی همچون تشویق، تهدید، چاپلوسی، رشوه، تحریک و رجزخوانی دارند.
بررسی پیرنگ حکایت های بوستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
153 - 174
حوزههای تخصصی:
سعدی در بوستان برای اندیشه های خود حکایتپردازی را در طرح این اثر به کار برده و آن را برای زمینه سازی آموزش عبرت و حکمت قرار داده است؛ به طوری که بوستان در میان آثار او از منظر داستاننویسی جایگاه ویژه دارد. بررسی ساختار پیرنگ حکایتهای بوستان در نشان دادن شیوه بیان سعدی دارای اهمّیّت است؛ هدف این پژوهش مشخّص کردن ساختار پیرنگ حکایات این اثر است که به روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای، نگارش یافته است. بدین منظور، ابتدا کلّ حکایتهای موجود در بوستان مورد مطالعه قرار گرفت. سپس از بین آنها، حکایاتی که مصداق کامل حکایت را داشتند، استخراج شد و پیرنگ آنها تحلیل گردید. حاصل این بررسی نشان میدهد که اغلب حکایتهای موجود در بوستان با وجود کوتاهیشان از پیرنگ طبیعی برخوردار هستند و عناصر اساسی پیرنگ در آنها به شکل بارزتر خودنمایی کرده است. بنابراین پیرنگ حکایات این اثر، پیچیده نیست و میتوان آنها را جزء پیرنگهای ساده به حساب آورد؛ زیرا نظم طبیعی حوادث در حکایتها بر نظم ساختگی غلبه دارد و رخدادها همواره در روایت به گونه ای همبسته و زنجیروار اتّفاق افتاده است. از این-رو، حکایتهای بوستان سعدی از نظر عنصر پیرنگ در شمار پیرنگِ «باز» (Open Plot) قرار می گیرند. علاوه بر آن با تحلیل ساختار پیرنگ حکایات (42 حکایت پیرنگدار)، مشخّص گردید که حکایات بوستان از نظر شکل پیرنگ و ترتیب فراوانی در سه نوع: نرمال 38 حکایت (48/90 درصد)، ناقص 3 حکایت (14/7 درصد) و عالی 1 حکایت (38/2 درصد) طبقه بندی میشوند.
بررسی واحدهای روایی داستان یوسف در چهار متن تفسیری کهن فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
97 - 114
حوزههای تخصصی:
داستان یوسف یکی از معروف ترین داستان های قرآنی است که همیشه مفسران به آن توجه داشته اند. در این تفسیرها، افزون بر آنچه در قرآن در جایگاه متن اصلی آمده، مواردی تکرار شده است که از الگوی روایی ویژه ای پیروی می کند و به نظر می رسد با ساختار کلی داستان های ایرانی، به ویژه روایات عرفانی ایرانی متفاوت است؛ البته این تفاوت از نظرها به دور مانده است. ساختارگرایی برای بررسی این تفاوت ها رویکردی مناسب است؛ زیرا با این رویکرد، روایات از منظری کلی بررسی می شود و پس از آن می توان به این ساختارها از دیدگاه های مختلف توجه داشت. نویسنده در این مقاله ساختار داستان یوسف را در این متون تفسیری بررسی می کند: ترجمه تفسیر طبری (گروهی از نویسندگان)، قصه یوسف (احمد بن محمد زید طوسی)، کشف الاسرار و عد ه الابرار (رشیدالدین میبدی) و روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن (ابوالفتوح رازی). نویسنده برای این پژوهش به تحلیل پیرنگ و بررسی توالی های این داستان در کتاب های نامبرده توجه دارد و پس از آن نیز به بررسی نقش مایه های مختلف و مشابه می پردازد و الگویی کلی از آن استخراج می کند. برپایه بررسی ها می توان دریافت که برداشت نویسندگان تفاسیر از عصمت یوسف، مهم ترین وجه تفاوت روایات آنهاست. در دو متن به یوسف لغزش هایی نسبت داده شده است؛ اما این لغزش ها در متون دیگر به شکلی نادیده گرفته یا توجیه می شود؛ این تفاوت ها معنادار است و به تفاوت روایات، با وجود استفاده از یک منبع، می انجامد. همچنین می توان 19 رویداد هسته ای مستخرج در این مقاله را به شیوه تودوروف کاهش داد و به چهار واحد روایی بنیادین رسید. به نظر می رسد این الگوی کلی بر بسیاری از قصه های قرآنی و تفسیرهای آن انطباق پذیر باشد.
الگو های نوین ساختارگرایی و روایت شناسی در تحلیل پیرنگ رمان «ارمیا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی و تحلیل ساختار پیرنگ و گونه روایت با تکیه بر الگوهای نوین ساختارگرایی و روایت شناسی در یکی از رمان های دفاع مقدس با عنوان ارمیا اثر رضا امیرخانی می پردازد؛ ازآنجاکه بیشتر پژوهش های انجام شده در حوزه آثار داستانی دفاع مقدس، به نوعی کلی گویی و یا حداکثر در حد معرفی عناصر داستان باقی مانده است، در این پژوهش بر آنیم تا برای نخستین بار با تکیه بر الگوهای نوین ساختارگرایی و روایت پردازی که از شیوه های نوپا در نقد ادبی به شمار می آید، ساختار پیرنگ و گونه روایت در این رمان را بررسی کنیم؛ بنابراین نخست، ضمن معرفیِ نظریه های ساختارگرایی به تاریخچه مختصری از این دو علم اشاره خواهد شد و پس ازآن دو الگوی ارتباطیِ (پیوندی و گسستنی) در ساختار پیرنگ مورد واکاوی و تحلیل قرار خواهد گرفت. در ادامه بر اساس نظریه پژوهش ضمن بررسی ساختار پیرنگ، بر آنیم تا با تکیه بر الگوهای نام برده، به واکاوی گونه روایت و کارکردهای آن نیز بپردازیم.
تحلیل ساختار و پیرنگ مقدّمه سفر «هفت کشور» فخری هروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هفت کشور فخری هروی اثر نویسنده و شاعر توانای دربار ایران و هند در سده دهم هجری قمری است. این پژوهش با رویکردی ساختارگرایانه مقدمه سفر این کتاب را بررسی کرده است. مقدمه این کتاب بخش ویژه و هنرمندانه آن است. پرسش های این پژوهش بر شناسایی ساختار مقدمه هفت کشور ، نشان دادن الگوی پیرنگ ساختار مقدمه و بیان ارتباط مقدمه با درون مایه اصلی تأکید دارد. هدف از اینگونه بررسی ها نخست شناسایی کلیّت اثر ادبی است که امکان مقایسه رویکرد ساختاری اثر را با متون پیش و پس از آن فراهم می کند؛ همچنین این پژوهش ها بر ذخایر تحقیقات نظام مند ادب فارسی می افزاید. ساختارگرایی با تأکید بر ساختار اثر می کوشد پیوند میان صورت و معنا را بیابد. نویسندگان این پژوهش با استفاده از روش ساختارگرایی کوشیده اند تا با استفاده از نظر اندیشمندانی مانند پراپ (در طبقه بندی شخصیّت های داستان) و نظر سوسور و لوی استروس (در گفتمان تقابلی) و تزوتان تودوروف (در حکایت های ایپزودیک) سطح های مجزای روایتِ مقدمه هفت کشور را تبیین کنند؛ سپس با روش تحلیلی و توصیفی، ارتباط میان ساختار و مقدمه هفت کشور را روشن کنند. نتیجه بیانگر این است که مؤلف با تمایز سه بخش جداگانه نماد و گفت و گوهای تقابلی، روایت قصه در قصه و همراه کردن آن با تنوع شخصیّت ها و دگردیسی زاویه دید، ساختاری خلاقانه پدید آورده است. در ادامه، الگوی پیرنگ هر بخش ترسیم شده است که بیانگر پیرنگی منطقی و منسجم است. نتیجه آنکه اختران هفت گانه درون مایه اصلی هفت کشور در سفر ابن تراب به کشورهاست. این سفر که شامل هفت مسافت و دیدار از هفت کشور است، افزون بر نمایش سیر آفاقی ابن تراب، سیر انفسی او را نیز تداعی می کند.
قصه، ساختار روایت و فرهنگ عامه(نگاهی به زن، باروری و آب در قصه های لری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال نهم بهار ۱۳۹۲ شماره ۳۰
73 - 102
حوزههای تخصصی:
از جمله مفاهیم قابل توجه در مطالعات انسان شناختی توجه به زبان و فرهنگ است. زبان به تعبیر ادوارد بارنت تایلور یکی از عناصر فرهنگی است که پس از عبور از فرهنگ در سطح فرهنگ عامه با تولیدات ادبی به نقش آفرینی های نوینی در زندگی فرهنگی و اجتماعی انسان ها می پردازد. از آن جمله می توان به داستان ها و افسانه های قومی اشاره نمود که این تولیدات لایه هایی از فرهنگ جامعه انسانی را بر می تابد. این مقاله با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و روش تحلیل محتوا و با بهره گیری از دیدگاه اشتراوس وگریماس، به بررسی ساختار زبان شناختی برخی از قصه های لری که در آن بر رابطه زن، باروری و آب تأکید شده می پردازد و ارتباطات آن با جهان اجتماعی و فرهنگی را نشان می دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد ساختار زبان شناختی این قصه ها با ویژگی های فرهنگی و انسان شناختی منطقه دارای رابطه است. زنان به عنوان کنش گرانی فعال، در پی نیل از وضعیتی وضیع به شریف در سلسله مراتب اجتماعی به طور عمده از طریق باروری و ازدواج، در فرهنگی به کنش می پردازند که در آن ارتقاء این قشر اجتماعی اغلب از طریق پدیده های بالا میسّر است. هم چنین واکاوی بافت فرهنگی و مردم شناختی نشان داد عناصر و مولفه های این قصه ها دارای ریشه های تاریخی در تمدن بومی نجد ایران بوده و در پدیده های مختلفی چون الهه های آب و باروری، آئین ها و مناسک مردمی و اسطورهای آب و باروری خودنمایی کرده و حاکی از زنده بودن و تجدید حیات عناصر و نمادهای های فرهنگی یادشده در فرهنگ و زندگی روزمره مردم این منطقه است.
گفت و گوی نوح و فرزندش در فراشد طوفان درترازوی روایت شناسی
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم با جنبه های متنوع معرفتی، توصیفی و توصیه ای با خوانشگران خود در ارتباط است. یکی از جنبه های معرفتی در حوزه توصیفی، شیوه روایتگری قرآن است. با توجه به کوشش مفسرانه در تفسیر موردی روایت قرآنی در آیات40 تا 45 سوره هود که به رویداد گفتگوی قهرمان طوفان با فرزندش و دعا کردن برای رهایی او در پایان طوفان می پردازد، روشن نشده چگونه در آن شرایط دشوار که کشتی در آن امواج پیکرکوهی قرار گرفته، هم سخنی میان آن دو ایجاد شده است؟ و یا با پایان یافتن طوفان، دعا برای رهایش فرزند از آن گرفتاری در این روایتگری به چه معنا است؟ بنابر روایتگری قرآن کریم، این رویدادها از یک نظام متکی بر توالی خطی زمانی و یا گاهشمارانه در سطح داستان پیروی نکرده است و پریشان مانی زمانی در فرآیند روایت دیده می شود. این جستار با رهیافت روایت شناسی و مؤلفه های زاویه دید راوی، طرح، ساختار و قوانین حاکم برآن، با شیوه توصیفی و تحلیل روایی، کنشگری های شخصیت ها و موقعیت های روایت طوفان را به عنوان رویدادی سازگار با توالی خطی زمانی در سطح گفتمان بررسی وآشفتگی زمانی را بی وجه دانسته است.
معمای ریاضی وار داستانی از تاریخ هرودوت (با تکیه بر نظریه تزوتان تودوروف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۳ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
83 - 102
حوزههای تخصصی:
داستان کارآگاهی تاریخچه ای پرفراز و نشیب دارد، به طوری که هر یک از فولکلورهای قومی، قصه های کارآگاهی خاص خود را دارند، اما نکته ظریفی که ما را به انجام این پژوهش برانگیخت استناد به اشاره جان اسکاز مبنی بر وجود اولین رمان پلیسی جهان، معروف به «معمای اتاق دربسته» در تاریخ هرودوت بود. در این پژوهش، نظریه تزوتان تودوروف را پایه نظری پژوهش در نظر گرفتیم و در گام بعدی برای اثبات ادعایمان ارتباط ساختاری و طرح مشابه در داستان «پادشاه رامپسینیتوس و دزد» در تاریخ هرودوت را با نمونه ای از داستان پلیسی معاصر نوشته ادگار آلن پو در مقام مقایسه قرار دادیم. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که اگرچه داستان «رامپسینیتوس و دزد» در تاریخ هرودوت بنا بر نظر «جان -اسکاز» اولین «معمای اتاق دربسته جهان» معرفی شده، از نظر ساختاری کاملاً با نظریه تزوتان تودوروف همپوشانی دارد. همچنین در دستور زبان روایی ژانر پلیسی، چهار فعل روایتی وجود دارد که اساس تعلیق روایت را تشکیل می دهد.
بررسی مقایسه ای شطرنج باز، اثر تسوایگ و چشم هایش، اثر علوی از منظر رئالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
329 - 354
حوزههای تخصصی:
اشتفان تسوایگ و بزرگ علوی، به عنوان دو نویسنده پرآوازه ادبیات معاصر آلمانی و فارسی و نمایندگان مکتب ادبی رئالیسم، با توجه به موقعیت سیاسی و اجتماعی عصر خویش، به آفرینش آثار رئالیستی روی آوردند و فضایی سرشار از واقعیت را به تصویر کشیدند. بزرگ علوی به واسطه تحصیل و زندگی در آلمان و آشنایی با آثار نویسندگان آلمانی زبان، به این سبک گرایید و از جمله آغازگران سبک داستان نویسی رئالیسم در ایران گشت. دیدگاه رئالیستی حاکم بر رمان چشم هایش، اثر بزرگ علوی شباهت بسیار زیادی با دیدگاه رئالیستی اشتفان تسوایگ در نوول شطرنج باز دارد. جستار ذیل کوششی برای تطبیق نمود مؤلفه های رئالیسم در دو اثر فوق است. بررسی مقایسه ای این آثار با تکیه بر نمود مؤلفه های رئالیسم مشخص خواهد کرد که علوی و تسوایگ از نظر سبک نوشتاری به هم نزدیک هستند و وجوه اشتراک آن ها حاکی از تأثیر تسوایگ بر علوی در خلق رمان چشم هایش می باشد.
نقد و تحلیل پیرنگ و گونه روایت در رمان «شب نشینی کفتارها» اثر معصومه افراشی
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۷
19 - 37
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر نقد و تحلیل پیرنگ و گونه روایت در رمان «شب نشینی کفتارها» اثر «معصومه افراشی» با تکیه بر الگوهای نوین ساختارگرایی و روایت شناسی می باشد. جامعه پژوهش آثار«معصومه افراشی» و نمونه مورد پژوهش رمان «شب نشینی کفتارها» بود. طرح پژوهش توصیفی – تحلیلی، که در بخش توصیفی اطلاعات از طریق اسنادی و کتابخانه ای گرد آوری شد ، و در بخش تحلیلی رمان شب نشینی کفتارها مورد مطالعه قرار گرفت. نخست، تاریخچه مختصری از ساختارگرایی و روایت شناسی در ادبیات داستانی معرفی و سپس به دو الگوی ارتباطیِ(پیوندی و گسستنی) در ساختار پیرنگ پرداخته شد. نتایج نقد و تحلیل ساختار پیرنگ و گونه روایت در رمان بر اساس نظریه های پژوهش نشان داد که می توان برای آن الگویی مشابه ترسیم کرد، زیرا ارزشی(هدف نهایی) به نام عمل به تکلیف انسانی و دفاع از اسلام و وطن دیده می شود. هم چنین «فرستنده» همیشه یک شخصیت نیست بلکه گاه یک حس و نیروی درونی نیز نقش شخصیت را ایفا می کند که برخاسته از اعتقادات دینی است و هیچ پاداش دنیوی یا شخصیت بیرونی در این امر دخیل نیست و نیروی فرستنده غیر شخصی است.
«کارکرد نحو روایی (مدل کنشگران) و پیرنگ در منظومه ی ویس و رامین»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
127 - 148
حوزههای تخصصی:
گذر از سلیقه در توصیف و ارزیابی کیفیت اثر ادبی و به کارگیری نقد ادبی در جایگاه مرجعی علمی برای ارزش گذاری آثار، مطلوبی است که همواره بسیاری از نظریه پردازان و منتقدان ادبی در پی آن هستند. روایت شناسی با تحلیل نظام حاکم بر روایت ها و کشف ارتباط میان عناصر سازنده ی روایت، در این راستا می کوشد. در این نوشتار کوشش شده است تا ساختار روایی داستان ویس و رامین به عنوان یکی از برجسته ترین منظومه های غنایی، بررسی شده و نحو روایی و در پی آن پیرنگی که مدل کنشگران بر بستر آن قرار می گیرد، تحلیل شود. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و منابع به کاررفته در آن اسنادی کتابخانه ای است. دستاوردهای پژوهش گویای این است که جایگاه والای این منظومه در ادبیات روایی به دلیل کارکرد درست عناصر در قوانین روایت شناسی است. طرح داستان از ساختار و انسجام روایی برخوردار بوده و چهار نحو روایی دارد که همگی در خدمت روایت هستند.
ساختمان و پیرنگ حکایت های تذکره الاولیاء
حوزههای تخصصی:
عطار، یکی از بزرگ ترین عارفانه نویسان زبان و ادب فارسی است که توجه ویژه ای به حکایت در مثنوی هایش و هم چنین در کتاب ارزش مند تذکر ه الاولیاء دارد. عدم توجه به داستان پردازی و حکایت نویسی در متون کهن فارسی موجب شده که حکایت های عرفانی و عناصر داستانی آن نیز مورد بی توجهی قرار گیرد.
در این مقاله تلاش شده تا ساختمان و پیرنگ حکایت های تذکر ه الاولیاء بررسی شود. عطار با زبانی ساده، حکایاتی کوتاه و موجز ارائه داده که در اغلب آن ها ساختمان سه بخشی حکایت رعایت شده است. وی هر چند حکایات کتابش را از پیشینیان وام گرفته و خود سازنده حکایت نیست، امّا با درک صحیحی که از حکایت پردازی دارد، با تغییراتی اندک توانسته پیرنگ حکایات را کامل و بی نقص کند و حکایاتی به یاد ماندنی و تأثیرگذار بر جای گذارد.
بررسی تطبیقی پیرنگ در داستان های «مالون می میرد» و «بوف کور» با اتکاء به مؤلفه های سوررئالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
215 - 238
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی پیرنگ در داستان های «مالون می میرد» و «بوف کور» با اتکاء به مؤلفه های سوررئالیسم چکیده در میان داستان های معاصر، «مالون می میرد» اثر ساموئل بکت و «بوف کور» اثر صادق هدایت جایگاه ویژه ای دارند. این دو اثر با درون مایه رازآلود خود، ساختار نامنسجم و روایت های گسیخته که ترتیب و تسلسل زمانی خاصی هم ندارند، پیرنگ داستان ها را نیز تحت تأثیر قرار داده اند. هدف نویسندگان در این مقاله، بررسی تطبیقی تأثیر مؤلفه های سوررئالیسم بر پیرنگ «مالون می میرد» اثر بکت و «بوف کور» اثر هدایت است. نوع پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و یادداشت برداری است. مطالب جمع آوری شده مورد تحلیل نشان می دهد که بکت و هدایت توانسته اند با استفاده از مؤلفه های سوررئالیستی از قبیل: رؤیا، نگارش خودکار، شک و ابهام، خلق فضای شگفت، گسست و بی نظمی و تصاویر سوررئالیستی، مرزهای پیرنگِ سنتی را کنار بزنند و پیرنگی تازه، نامتعارف و گاهی هنری خلق نمایند.
آرایه های پیرنگ ساز» در داستان های کودک: با رویکرد نشانه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
107 - 134
حوزههای تخصصی:
پیرنگ مجموعه ای از توالی حوادث داستان است در چارچوب نظام علّی. درواقع، پیرنگ ماده داستانیِ شکل نیافته ای در ژرف ساخت روایت و مستقل از شیوه روایتگری و گشتارهای زبانیِ روساخت است. از منظر این پژوهش، آرایه ها دو گونه اند: روایی و پیرنگی. «آرایه روایی»، شگردی آوایی یا معنایی، مازاد بر پیرنگ، و برای غنی سازی زیبایی شناختیِ روایت است و اگر از روایت حذف شود، نظام علّیِ پیرنگ و هسته مرکزی داستان مخدوش نمی شود. دوگانِ هر «آرایه روایی» یک «آرایه پیرنگی» است که از پیرنگ قابل حذف نیست. هدف پژوهش پیشِ رو معرفی نشانه شناختیِ آرایه های اخیر است که نه به عنوان شگردهایی صرفاً زیبایی شناختی بلکه به عنوان سازه هایی پیرنگ ساز در داستان های کودک -در تناظر با آرایه های ادبی- قرار دارند. مسئله پژوهش چگونگی بازتاب نشانه شناختیِ آرایه ها در ژرف ساخت داستان ها و منظومه های روایی کودک است. در همین راستا، این پژوهش ابتدا الگوی سه وجهیِ نشانه شناسی پرس مبتنی بر «بازنمون، تفسیر، موضوع» را توصیف، سپس با رویکردی تحلیلی توصیفی تعریف آرایه های ادبی را به تعریف نشانه شناختیِ دوگانِ پیرنگ سازش گسترش می دهد. پژوهش حاضر برای نخستین بار به کارکرد روایت شناختی و غیربلاغیِ علم بدیع توجه می کند. ازآنجاکه دسته بندی های شعرمحورِ سنتیِ آرایه ها، بسندگی لازم را برای تحلیل متون روایی ندارند، بنابراین پژوهش های روایت محور در زمینه آرایه ها از ضرورت های نقد ادبی به شمار می آیند.
تحلیل تطبیقی روایت «کتیبه» اخوان ثالث و «افسانه سیزیف» آلبر کامو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
914 - 938
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل ساختار روایی در شعر «کتیبه» اخوان ثالث و افسانه «سیزیف» آلبر کامو صورت گرفته است. روش پژوهش، روایت شناسی تطبیقی و مبتنی بر بررسی پیرنگ دو اثر از حیث «روایت دنیای همسان» و «دنیای ناهمسان» است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که دو روایت از نظر رویدادِ اصلی روایت یکسان اند چراکه هر دو راوی، روایتگر پوچی و بیهودگی تلاش قهرمانان داستان خود هستند، امّا تفاوت های میان ساختار روایی این دو اثر، نشان دهنده تفاوت میان جهان بینی راویان دو اثر در دو موقعیّت زمانی، فرهنگی و اجتماعی است. تحلیل ساختار روایی این دو روایت نشان می دهد که در کتیبه حوادث زاید، وقایع متناقض و مبهم (عوامل ضعف پیرنگ) وجود ندارد و روایت از فرایند پایدار نخستین (مقدّمه چینی) آغاز و به گره گشایی داستان ختم می شود، امّا در افسانه سیزیف در کنار وجود عوامل ضعف پیرنگ، شروع روایت از فرآیند ناپایدار میانی (نقطه بحران) است. از این رو، روایت کتیبه در مقایسه با افسانه سیزیف از طرح و پیرنگ منسجم تری برخوردار است. هم چنین، شیوه روایت افسانه سیزیف به طرزی یکنواخت و با یک دیدگاه روایت بیان شده است، در حالی که در روایت کتیبه با دیدگاه های متفاوت روایی مواجه ایم و این تغییر در بندهای مختلف شعر کاملاً معنادار است.