مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
سوء مصرف مواد
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مدیریت خشم با رویکرد شناختی رفتاری بر کیفیت رابطه زناشویی و اضطراب اخلاقی مردان سوء مصرف کننده مواد بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه و جامعه آماری 300 مرد مصرف کننده مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون در مرکز ترک اعتیاد کسرایِ شهرستان شاهرود در سال 1396 بود.از بین آن ها 30 مرد داوطلب از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین و سپس برنامه آموزش مدیریت خشم با رویکرد شناختی رفتاری ریلی و شاپشایر، 2012 در 12 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یک بار در مورد گروه آزمایش اجرا شد. ابزار پژوهش پرسشنامه 16 عاملی شخصیت کتل، ابر و تاتسوکا (1975) و کیفیت روابط زناشویی باسبی، کِرَن، لارسون و کریستنسن (1995) بود که در سه مرحله در مورد دو گروه اجرا و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش برنامه یادشده بر کیفیت روابط زناشویی (38/44 =F، 001/0 =P) و اضطراب اخلاقی مردان مصرف کننده مواد مؤثر بوده (533/27 =F، 001/0 =P) و این تأثیر در دوره پیگیری نیز پایدار مانده است. نتیجه گیری: از آنجا که نحوه ابراز هیجان خشم اکتسابی است؛ بنابراین مداخله های مدیریت خشم می تواند بر مهار و نحوه ابراز خشم تأثیر مثبتی در روابط زناشویی بگذارد و همراه با فراگیری روش های آرام سازی تدریجی عضلانی که بر دستگاه عصبی مؤثرند؛ تنش، نگرانی و اضطراب را کاهش دهد.
پیش بینی کیفیت زندگی بر اساس نظام های فعال ساز-بازدارنده رفتاری و بیش فعالی بزرگسالی در مردان دچار سوء مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش پیش بینی کیفیت زندگی بر اساس نظام های فعال ساز–بازدارنده رفتاری و بیش فعالی بزرگسالی در مردان دچار سوء مصرف مواد بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری کلیه افراد دچار سوء مصرف مواد استان البرز به تعداد 1673 بود. بر اساس جدول کرجسی-مورگان 1970 حجم نمونه 232 نفر تعیین و به صورت در دسترس از دو مرکز اقامتی توسکا و رویش سبز انتخاب شد. پرسشنامه های پژوهش کیفیت زندگی سوء مصرف کنندگان مواد سازمان بهداشت جهانی واروشربون 1998، فهرست علائم شاخص خود معرفی بیش فعالی بزرگسالان کانرز (1999) و پرسشنامه نظام بازدارنده مغزی-فعال ساز رفتاری کارور و وایت (1994) بود. پس از حذف 5 پرسشنامه مخدوش و 2 داده پرت، داده ها با استفاده از آزمون الگو یابی معادله های ساختاری تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که ضرایب مسیر غیرمستقیم بین کیفیت زندگی با مؤلفه های نظام فعال ساز رفتاری (292/0- =β، 01/0 =P) و بیش فعالی بزرگسالی (584/0- =β، 001/0 =P) منفی است. همچنین تغییرات نمره های نظام مغزی-رفتاری قادر به تبیین 22 درصد از واریانس بیش فعالی بزرگسالان و تغییرات یادشده همراه با تغییرات بیش فعالی بزرگسالی قادر به تبیین 47 درصد از واریانس کیفیت زندگی بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش بیش فعالی بزرگسالی رابطه بین نظام فعال ساز رفتاری و کیفیت زندگی را به صورت منفی میانجیگری می کند؛ بنابراین می توان گفت که بیش فعالی در اکثر زمینه های زندگی فردی و اجتماعی مردان دچار سوء مصرف مواد آثار منفی و مخربی بر جای می گذارد؛ لذا پیشنهاد می شود برای ارتقاء کیفیت زندگی و کاهش رفتارهای پرخطر در بزرگسالان دچار اختلال بیش فعالی، جلسه هایی در قالب کارگاه های آموزشی برای حل تعارض ها و بهبود روابط بین فردی آن ها انجام پذیرد.
عوامل خطر و محافظت کننده سوء مصرف مواد در دانش آموزان دبیرستانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل خطر و محافظت کننده سوءمصرف مواد دانش آموزان دبیرستانی انجام شد. روش : 1124 آزمودنی (573 پسر و 551 دختر) به روش نمونه گیری طبقه ای و خوشه ای چندمرحله ای از دبیرستان های شهر تهران انتخاب شدند. ابزارهای زمینه یابی دارو و الکل آمریکا، زمینه یابی برنامه ریزی برای پیش گیری، پرسش نامه پاسخ های مقابله ای بلینگز و موس، نسخه آموزشگاهی پرسش نامه عزت نفس کوپراسمیت، پرسش نامه تجدیدنظرشده دلبستگی کولینز- رید و پرسش نامه بهر هیجانی بار- اون برای گردآوری داده ها به کار برده شد. تجزیه و تحلیل داده ها به روش آزمون t ، F ، 2 c تحلیل رگرسیون لوجستیک و آزمون نسبت بخت انجام شد. یافته ها : میان آزمودنی های مصرف کننده و غیرمصرف کننده مواد در راهبردهای مقابله ای، عزت نفس، سبک دلبستگی، بهر هیجانی، جو خانوادگی و مصرف مواد مخدر به وسیله پدر و مادر تفاوت معنادار وجود داشت. نسبت بخت مصرف مواد برای آزمودنی هایی که اعضای خانواده آنان مواد مصرف می کردند، نسبت به سایر آزمودنی ها، در مورد پسران 11 و در مورد دختران 63/1 بود. نتیجه گیری : یکی از مهم ترین دستاوردهای سال های اخیر در حوزه نظریه پردازی و سیاست گذاری برنامه های پیش گیری از سوء مصرف مواد، تأکید بر عوامل خطر و محافظت کننده به منزله یک چارچوب توصیفی و پیش بین است. پژوهش حاضر بر عوامل خانوادگی، عزت نفس، بهر هیجانی و راهبرد های مقابله ای در این زمینه تأکید کرد.
بررسی ابعاد اجتماعی بهزیستی ذهنی در رویکردها و برنامه های پیشگیری از سوء مصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
83-120
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از نگارش این مقاله ارزیابی سهم ابعاد اجتماعی بهزیستی ذهنی در رویکردها و برنامه های مختلف پیشگیری از مصرف مواد در بین نوجوانان است. روش : ابتدا با استفاده از روش پیمایش، ابعاد اجتماعی بهزیستی ذهنی و همچنین نگرش نسبت به مواد در بین 600 نفر از دانش آموزان عادی، و پرخطر 14 الی 17 سال شهر تهران که به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی از پنج بخش جغرافیایی این شهر انتخاب شده بودند، سنجیده شد. ابزار مورد استفاده در این بخش شامل پرسش نامه های ابعاد اجتماعی بهزیستی ذهنی و رفتارهای پرخطر بود. سپس با استفاده ازتحلیل متن و تهیه چک لیستی مبتنی بر نتایج بخش پیمایش، مؤلفه های ابعاد اجتماعی بهزیستی که در نگرش مثبت نسبت به مصرف مواد مؤثر بودند، در رویکردها و مداخلات پیشگیری از مصرف مواد در بین نوجوانان مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها : نتایج نشان داد بیشترین توجه به بعد یکپارچگی اجتماعی و کمترین توجه به عدالت اجتماعی بوده است. از کل توجه رویکردهای شش گانه به ابعاد اجتماعی یادشده، بیشترین امتیاز متعلق به رویکرد سیستماتیک و پس از آن رویکرد نفوذ اجتماعی، رویکرد اجتماع محور، رویکرد ارتقای شایستگی، رویکرد پرورش عاطفی و رویکرد آگاهی رسانی در رتبه های بعد قرار گرفتند. نتیجه گیری : بیشترین توجه در برنامه ها به بعد پذیرش اجتماعی و پس از آن یکپارچگی اجتماعی، مشارکت اجتماعی و در حد ناچیزی شکوفایی اجتماعی بوده است. متأسفانه مؤلفه های عدالت اجتماعی و امنیت اجتماعی جایی در بین برنامه ها و مداخلات به خود اختصاص نداده اند.
عوامل پرخطرخانوادگی، اجتماعی و فردی مرتبط با رفتارهای سوء مصرف مواد در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، سوء مصرف مواد در سراسر دنیا افزایش چشمگیری داشته است و هزینه های اقتصادی و اجتماعی زیادی را بر جامعه جهانی تحمیل کرده است. اعتیاد به طور جدی یکی از مشکلات سلامت روانی است که سالانه باعث مرگ بسیاری از افراد می شود. این مطالعه در پی آن است که برخی از عوامل مهم در سوء مصرف مواد در نوجوانان را که در پژوهش ها به آن اشاره شده است، مرور نماید و از میان عوامل گسترده خطرزا در زمینه سوء مصرف مواد، عوامل خانوادگی، اجتماعی و فردی را مورد توجه قرار داده است. در حقیقت، نوجوانی مرحله ای بحرانی است که به دلیل تحولات جسمانی و شناختی و هویت یابی می تواند فرد را به سمت رفتارهای پرخطر سوق دهد. شناسایی عوامل خطر و تهدید کننده ابتلا به سوء مصرف مواد در نوجوانان و گسترش آگاهی در این زمینه می تواند به متخصصان و درمانگران در طراحی مدل های ابتکاری و سودمند پیشگیرانه و درمانی به منظور کاهش تمایل مصرف مواد در نوجوانان یاری رساند.
اثربخشی آموزش گروهی هوش مبتنی بر عواطف در آزمندی مصرف مواد در معتادان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره پانزدهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۶۰
480-491
حوزههای تخصصی:
کشورهای امروزی است که متغیرهای روانشناختی بسیاری می توانند بر شدت آن تأثیرگذار باشند، این متغیر ها می توانند بر تداوم و شدت مصرف مواد تأثیر گذاشته و در روند بهبودی این بیماران نقش ایفا کنند، از این رو مسأله پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش هوش مبتنی بر عواطف بر کاهش آزمندی مصرف در بیماران تحت درمان با متادون بوده است. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. تعداد 40 نفر از بیماران مبتلا به مصرف مواد به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه همتا سازی شدند. ابزار پژوهش شامل، پرسشنامه آزمندی مصرف تیفانی بود. برنامه آموزش هوش مبتنی بر عواطف در قالب دوازده جلسه نود دقیقه ای در گروه آزمایشی اجرا شد. در پایان دوره آموزشی دو گروه پرسشنامه مذکور را به عنوان پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس نشانگر تأثیر کاربندی در کاهش آزمندی مصرف (0/05 P< ) بیماران گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه بود . نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش هوش مبتنی بر عواطف توانسته است با بالا بردن هوش مبتنی بر عواطف در بیماران مبتلا به مصرف مواد در برخورد با موقعیت های به وجود آورنده آزمندی مصرف کمک بنماید.
بررسی نقش پیش بین ناگویی طبعی و حمایت اجتماعی ادراک شده در نتایج درمان دارویی، درمان انگیزشی و درمان ترکیبی (دارویی- انگیزشی) سوء مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هفدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۶۵
21-45
حوزههای تخصصی:
اختلال سوء مصرف مواد یکی از شایع ترین و مزمن ترین اختلالاتی است که بار زیادی را بر فرد و جامعه تحمیل می کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش پیش بینی کنندگی ناگویی طبعی و حمایت اجتماعی ادراک شده در نتایج درمان دارویی، درمان انگیزشی و درمان ترکیبی دارویی- انگیزشی سوء مصرف مواد طراحی و اجرا گردید. روش این پژوهش توصیفی و از نمونه طرح های همبستگی است. بدین منظور 180 نفر سوء مصرف کننده مواد به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه درمان دارویی، مشاوره انگیزشی و درمان ترکیبی دارویی- انگیزشی قرار گرفتند. افراد آزمودنی پیش از درمان پرسشنامه های مربوط به مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS-12) و مقیاس ناگویی طبعی تورنتو ( TAS-20 ) را تکمیل کردند. پس از پایان دوره درمانی تعداد افراد باقی مانده هر گروه درمانی به ترتیب 45، 39 و 43 نفر بود. داده های پژوهش با استفاده از شاخص ها و روش های آمار توصیفی و استنباطی شامل میانگین، انحراف استاندارد، همبستگی و تحلیل رگرسیون مورد بررسی قرار گرفتند. در بررسی پیش بینی پذیری نتایج درمان براساس ناگویی طبعی، نتایج حاکی از امکان پیش بینی پذیری نتایج درمان بر اساس مداخله دارویی بود و ناگویی طبعی نتایج درمان های انگیزشی و ترکیبی را پس از سه و شش ماه نتوانست پیش بینی کند ( 0/05 > p ) . همچنین نتایج حاکی از سهیم بودن حمایت اجتماعی ادراک شده در پیش بینی نتایج هر سه درمان انگیزشی، دارویی و ترکیبی پس از سه و شش ماه بود (0/05 > p ) . نتایج پژوهش حاضر نشان داد ناگویی طبعی و حمایت اجتماعی ادراک شده در پیش بینی نتایج درمانی سوء مصرف مواد تأثیر گذارند. توجه به این متغیرها می تواند در پیشگیری، تشخیص و درمان سوء مصرف مواد مؤثر باشد.
مطالعه جامعه شناختی بی ثباتی هویتی فرزندان در جریان اعتیاد والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال سی ام پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
175 - 190
حوزههای تخصصی:
خانواده نخستین نهاد اجتماعی است که در جریان اعتیاد به طور مستقیم آسیب می بیند. اعتیاد در بیشتر موارد با مرد به خانواده وارد و با ابتلای دیگر اعضا ازجمله مادر و فرزندان در خانواده تثبیت می شود. با تثبیت اعتیاد در خانواده و آسیب پذیری فرزندان، خسارت های جبران ناپذیری بر کیان خانواده وارد می شود که یکی از آنها، بی ثباتی هویتی فرزندان است. پژوهش حاضر درباره بی ثباتی هویتی فرزندان در جریان اعتیاد والدین ازنظر جامعه شناسی مطالعه کرده است. بدین منظور تعداد 40 نفر از خانواده های درگیر مسئله اعتیاد برای نمونه انتخاب شدند. اطلاعات مدنظر با مصاحبه گردآوری و با استفاده از نظریه بنیانی تحلیل شدند. نتایج نشان دادند عواملی مانند دریافت نکردن حمایت عاطفی ازسوی خانواده، بی اعتنایی والدین، انتقال حس تحقیر به فرزندان، مقایسه والدین معتاد با دیگران، بی مسئولیتی والدین، بهت فرزند از نابسامانی خانواده، گسیختگی روابط فرزندان با والدین و درنهایت، کنترل شدید فرزندان سبب بروز بی ثباتی هویتی در آنها به منزله آسیب جامعه شناختی مهم می شود. برای جبران چنین اثرات نامطلوبی، فرزندان به سه راهبرد حذف مسئله، مقابله ای و ترمیمی تمسک می جویند که نتیجه آن به صورت عوارض روحی، اجتناب از جامعه، بی حوصلگی، تحریک پذیری، بروز خشونت های کلامی و جسمی، بی مسئولیتی همه جانبه ازسوی والدین، محرومیت از امکانات اولیه، حرمان معنوی، رنج ناشی از مقایسه، لجبازی با اعضای خانواده و اعتمادبه نفس تخریب شده در فرزندان بروز می یابد.
تاثیر هنردرمانی ماندالا بر کاهش اضطراب، در زنان مبتلا به سوءمصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
269-284
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین بررسی تاثیر هنردرمانی ماندالا، بر کاهش اضطراب در زنان مبتلا به سوءمصرف مواد انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان مبتلا به سوءمصرف مواد در شهرستان ساری بودند. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از مبتلایان بودند که به روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس از بین معتادان مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد زنان انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه ( 15 نفر) تقسیم شدند. برای ابزار پژوهش از مقیاس خودسنجی اضطراب زانک استفاده شد. هنردرمانی ماندالا به مدت 8 جلسه60 دقیقه ای برای گروه آزمایش ارائه شد و گروه گواه تحت هیچ مداخله درمانی قرار نگرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کواریانس نشان داد میانگین نمرات اضطراب در گروه آزمایش به طور معناداری کمتر از گروه گواه بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، از هنردرمانیِ ماندالا می توان به عنوان یک راهکار غیر دارویی موثر برای کاهش اضطراب، در زنان مبتلا به سوءمصرف مواد استفاده نمود.
پیش بینی گرایش به سوء مصرف مواد و اعتیاد به اینترنت بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های کنار آمدن با استرس با میانجیگری هوش هیجانی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
107 - 125
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به سوء مصرف مواد و اعتیاد به اینترنت بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های کنار آمدن با استرس با میانجیگری هوش هیجانی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 بود. حجم نمونه آماری براساس روش پیشنهادی شوماخر و لوماکس(2004) تعداد400 نفر محاسبه شد که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. افراد نمونه، پرسش نامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (1998)، سوء مصرف مواد فرچاد و همکاران (1385)، هوش هیجانی برادبری– گریوز (2004)، حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988) و راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (1985) را تکمیل کردند. برای آزمون فرضیه ها، از معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که متغیرهای پیش بین حمایت اجتماعی (P≤0/05) و راهبردهای مقابله با استرس (p <0/001)، به طور مستقیم گرایش به مصرف مواد را پیش بینی کردند همچنین حمایت اجتماعی (p <0/001) و راهبردهای مقابله با استرس (p <0/001)، به طور مستقیم اعتیاد به اینترنت را پیش بینی کردند. اما هوش هیجانی رابطه مستقیم مثبت معنی داری با گرایش به سوء مصرف مواد و اعتیاد به اینترنت نداشت. یافته دیگر پژوهش نشان داد که راهبردهای مقابله ای مساله مدار و حمایت اجتماعی از طریق هوش هیجانی بر گرایش به مواد اثر میانجیگری جزیی می گذارند ولی بر اعتیاد به اینترنت اثر معنی داری از طریق میانجیگری هوش هیجانی ندارند. نتیجه گیری: با گسترش شبکه های حمایت اجتماعی، آموزش راهبردهای مقابله ای کارآمد و ارتقای هوش هیجانی می توان از مواجهه نوجوانان با موقعیت های خطرساز مصرف مواد و وابستگی افراطی به اینترنت پیشگیری کرد. کلمات کلیدی: اعتیاد به اینترنت، حمایت اجتماعی، سبک های مقابله با استرس، سوء مصرف مواد، هوش هیجانی
مدل یابی ارتباط استرس و سوء مصرف مواد با میانجی گری معنای زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
57-72
حوزههای تخصصی:
هدف : سوء مصرف مواد یک تهدید جدی و نگران کننده جامعه بشری است که درمان آن بدون توجه به عوامل مرتبط، زمینه ساز و تشدیدکننده آن امکان پذیر نیست. هدف پژوهش حاضر، مدل یابی ارتباط استرس و سوء مصرف مواد با میانجی گری معنای زندگی بود. روش: پژوهش حاضر، توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کل دانشجویان در حال تحصیل دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1398 بود که از میان آن ها تعداد 387 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان علاوه بر فرم اطلاعات جمعیت شناختی، پرسش نامه های معنای زندگی (استگر و شین، 2010)، ارزیابی استرس دانشجویی (راس، نایبلینگ، و هکرت، 1999) و ابزار نمایش ساده برای سوء مصرف مواد و بیماری های روانی (وتن و همکاران، 2005) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش های همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای اس پی اس اس-23 و آموس-23 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که استرس اثر مستقیم معنادار و مثبتی بر سوء مصرف مواد داشت و معنای زندگی رابطه بین استرس و سوء مصرف مواد را به صورت جرئی میانجی گری کرد . نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که استرس می تواند یکی از عوامل پیش بینی کننده و مرتبط با سوء مصرف مواد باشد. همچنین، نداشتن معنا در زندگی به عنوان عاملی موثر در سوء مصرف مواد است که باید در درمان و پیشگیری از این اختلال مورد توجه قرار گیرد.
مقایسه اثر بخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه گروهی بر وسوسه و تکانشگری بیماران سوء مصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه اثربخشی دو روش گروهی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در درمان وسوسه و تکانشگری بیماران سوء مصرف کننده مواد بود. روش: این تحقیق یک طرح نیمه آزمایشی با سنجش های پیش آزمون پس آزمون و پیگیری سه ماهه بود. نمونه پژوهش شامل 60 نفر از مردان سوء مصرف کننده مواد بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند و در سه گروه طرحواره درمانی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد وکنترل قرار گرفتند. همه آزمودنی ها پرسشنامه وسوسه انگیز و تکانشگری را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو گروه طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری را در وسوسه و تکانشگری نشان دادند. همچنین نتایج نشان داد که در زمینه کاهش وسوسه مصرف مواد، طرحواره درمانی مؤثرتر از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بوده است. هرچند در زمینه تکانشگری، بین دو گروه درمانی تفاوت معناداری مشاهده نشد. این نتایج در مرحله پیگیری بدون تغییر باقی ماند.
رابطه مهارت حل مسئله و سوء مصرف مواد در مردان معتاد خودمعرف شهر کرمانشاه
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه مهارت حل مسأله با سوء مصرف مواد در مردان معتاد خود معرف شهر کرمانشاه بود. روش مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجراء، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه معتادان مرد بود که در سال 1397 جهت ترک اعتیاد به مراکز دولتی یا خصوصی شهر کرمانشاه، مراجعه کرده بودند. از میان آن ها به کمک روش نمونه گیری تصادفی در دسترس، تعداد 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش توسط پرسشنامه های حل مسأله اجتماعی لیندا و البرگ و همکاران (2000) و اطلاعات شخصی سوء مصرف جمع آوری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش، از نرم افزار آماری SPSS استفاده شد. نتایج نشان دادند، بین مهارت حل مسأله با سوء مصرف مواد در مردان معتاد خود معرف رابطه وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بر اساس مهارت حل مسأله، می توان سوء مصرف مواد در مردان معتاد خود معرف را پیش بینی نمود. نتایج کلی نشان داد، بین مهارت حل مسأله با سوء مصرف مواد در مردان معتاد خود معرف رابطه وجود دارد.
مقایسه هیجان خواهی در بین زندانیان معتاد و غیرمعتاد(مورد مطالعه شهر همدان)
منبع:
دانش انتظامی همدان سال پنجم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
98 - 85
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه هیجان خواهی در بین زندانیان معتاد و غیرمعتاد می باشد که با استفاده از روش پژوهش علی- مقایسه ای انجام پذیرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زندانیان زندان مرکزی شهر همدان در سال 1396 بود. حجم نمونه با فرمول کوکران 212 نفر معین گردید که با بهره گیری از روش نمونه گیری تصادفی ساده 143 نفر معتاد و 69 نفر غیرمعتاد به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش، جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه هیجان خواهی زاکرمن استفاده گردید که برای تعیین روایی آن ها از روایی محتوایی و همچنین برای به دست آوردن پایایی آن ها از ضریب آلفای کرونباخ بهره گرفته شده است که مقدار آن به ترتیب در مقیاس های موردنظر 72/0 تا 81/0 محاسبه گردید. در این پژوهش، جهت آزمون فرضیه ها، از آزمون های کالموگروف- اسمیرونوف و آزمون من - ویتنی یو در محیط نرم افزار SPSS استفاده گردید. نتایج این پژوهش نشان داد فقط بعد تجربه طلبی هیجان خواهی زندانیان معتاد از غیر معتاد به طور معنی داری بیش تر بود.
بررسی ویژگی های روان سنجی شاخص بین المللی عملکرد نعوظی (IIEF) در مردان وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
457-435
حوزههای تخصصی:
هدف: اختلال در عملکرد نعوظی یکی از مشکلات ناشی از وابستگی به مواد است که سنجش و ارزیابی آن دارای اهمیت است، لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی ساختار عاملی، پایایی و روایی نسخه فارسی شاخص بین المللی عملکرد نعوظی (IIEF) در بین مردان وابسته به مواد صورت گرفت. روش: جامعه آماری این پژوهش مقطعی افراد مذکر دارای سوء مصرف مواد بودند که به مرکز ملی مطالعات اعتیاد و کلینیک های ترک اعتیاد شهر تهران مراجعه کرده بودند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، تعداد 450 نفر شرکت کننده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از شاخص بین المللی عملکرد نعوظی (IIEF) و پرسشنامه عملکرد جنسی (CSFQ-14) استفاده شد. یافته ها : بررسی مقادیر بارهای عاملی حاکی از آن است که بارهای عاملی همه سؤال ها روی مؤلفه اصلی در حد رضایت بخشی است. ضریب آلفای کرونباخ شاخص بین المللی عملکرد نعوظی (IIEF) در حد مطلوب بود (01/0p <). بررسی روایی همگرا از طریق محاسبه ضریب همبستگی شاخص بین المللی عملکرد نعوظی (IIEF) با مقیاس عملکرد جنسی (CSFQ-14) در حد مطلوب بود (01/0>P). همچنین یافته های پژوهش نشان داد که بین مردان وابسته به مواد شاغل و بیکار از نظر اختلال عملکرد جنسی تفاوت وجود دارد اما در مورد سابقه بستری و سطوح تحصیلات تفاوت معنا داری مشاهده نشد. نتیجه گیری: شاخص بین المللی عملکرد نعوظی (IIEF) از روایی و پایایی مناسبی برخوردار بود و ابزار مناسبی جهت استفاده در بین جمعیت وابسته به مصرف مواد در ایران محسوب می شود. در برنامه ریزی های پیشگیری و درمان لازم است به عوامل دموگرافیک مؤثر بر شاخص بین المللی عملکرد نعوظی (IIEF) توجه شود.
بررسی تأثیر روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر سبک های دفاعی و بهبود کیفیت زندگی معتادان تحت درمان نگه دارنده متادون
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تأثیر روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر سبک های دفاعی و بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال سوءمصرف مواد تحت درمان نگهدارنده متادون بود. روش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. این پژوهش بین سال های 139۹ – 139۷ بر روی 14 مرد معتاد تحت متادون درمانی در شهر تهران انجام شد. معتادان از مراکز نگهداری تحت پوشش سازمان بهزیستی استان تهران به روش خوشه ای از مناطق 22 گانه مناطق 2، 7، 14 و 19 منتخب و از مراکز واجد شرایط به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (7 مرد) و آزمایشی (7 مرد) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سبک های دفاعی آندروز و همکاران (1993) و پرسشنامه کیفیت زندگی ( WHO-BRF ) استفاده شد و داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش، در نمره سبک های دفاعی رشد یافته، سبک های دفاعی روان رنجور، سبک های دفاعی رشد نایافته، تفاوت معناداری وجود داشت (05/0> P )؛ در پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل تفاوتی مشاهده نگردید. در گروه آزمایش، اثربخشی این مداخله در طی سه ماه ثبات داشته است؛ بین نتایج پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش، در شاخص کیفیت زندگی، تفاوت معناداری وجود داشت (05/0> P )؛ ولی در پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل چنین تفاوتی مشاهده نگردید و اثربخشی این مداخله در طی مدت سه ماه پس از قطع درمان ثبات نداشته است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش حاکی از آن است که روان پویشی فشرده کوتاه مدت بر سبک های دفاعی و بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال سوءمصرف مواد تحت درمان نگهدارنده متادون مؤثر است.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر تاب آوری، تنظیم شناختی هیجان و ولع مصرف در افراد سوءمصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۱۴۰-۱۱۳
حوزههای تخصصی:
هدف: باتوجه به شیوع روزافزون اعتیاد، هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر تاب آوری، تنظیم شناختی هیجان و ولع مصرف در افراد سوء مصرف کننده مواد بود. روش: این مطالعه یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل در انتظار درمان بود. جامعه آماری این پژوهش سوء مصرف کنندگان مواد مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی درمان سوء مصرف مواد در شهر مشهد در سال 1399 بود. پژوهش حاضر بر روی 45 فرد در سه گروه طرحواره درمانی (15نفر؛20جلسه؛ جلسه90دقیقه؛ هفته ای یکبار)، رفتاردرمانی شناختی (15نفر؛ 12جلسه؛ جلسه90دقیقه؛ هفته ای یکبار) و کنترل در انتظار درمان (15نفر) انجام گردید. گروه ها با استفاده از مقیاس تنظیم شناختی هیجان گارنسفکی (2001)، تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و مقیاس کوتاه ولع مصرف مواد (1995) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج بیانگر آن بود که طرحواره درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر تاب آوری، تنظیم شناختی هیجان و ولع مصرف در دو گروه آزمایش به طور معناداری موثر بودند و رفتاردرمانی شناختی در پس آزمون تاثیر بیشتری بر تاب آوری و ولع مصرف مواد و طرحواره درمانی تاثیر بیشتری در مرحله پیگیری در تنظیم شناختی هیجان، تاب آوری و ولع مصرف افراد داشت (0/05>P). نتیجه گیری: بنابراین، هر دو روش طرحواره درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر متغیرهای پژوهش در افراد سوء مصرف کننده مواد موثر هستند. اما، طرحواره درمانی اثر موثرتری در پیشگیری از بازگشت نشانگان در دراز مدت دارد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذرش وتعهد بر تصمیم گیری تکانشی وافکار خودکشی در زنان و مردان وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
270 - 283
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تصمیم گیری تکانشی و افکار خودکشی وابستگان به مواد بود. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی باطرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود و جامعه آماری 1700 نفر از زنان و مردان وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمان سوء مصرف مواد شهر ساری بودند که پس از غربالگری به صورت هدفمند 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش (15نفر) و گواه (15نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش مقیاس تکانش گری پاتون، استانفورد و بارت (1995) و مقیاس افکار خودکشی بک (1961) بود. گروه آزمایش هشت جلسه درمان پذیرش و تعهد مبتنی بر بسته درمانی هیز و همکاران (1999) را دریافت کرد و گروه گواه در حالت انتظار قرار گرفت؛ داده ها با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تصمیم گیری تکانشی (87/4=F، 036/0 =P) و نمره افکار خودکشی (02/5=F، 033/0 =P) موثر بود و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار گزارش شد (01/0=P). نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد راهبردی مناسب برای کاهش تکانشگری و افکار خودکشی زنان و مردان وابسته به مواد است و می توان از آن به عنوان یک شیوه مداخله مؤثر استفاده کرد.
پیش بینی رفتارهای قلدری و جامعه ستیزی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه و مکانیسم های دفاعی در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۳۰۸-۲۸۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه رفتارهای قلدری و جامعه ستیزی با طرحواره های ناسازگار اولیه و مکانیسم های دفاعی در بین افراد وابسته به مواد بود. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه پژوهش کلیه مصرف کنندگان مواد مخدر شهر تبریز بود که جهت درمان به مراکز ترک اعتیاد و کمپ های دولتی و خصوصی مراجعه کرده بودند. از بین آن ها ۳۸۱ نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. هر یک از آزمودنی های این مطالعه به پرسشنامه طرحواره یانگ (فرم کوتاه)، پرسشنامه سبک های دفاعی، مقیاس قلدری و مقیاس سایکوپاتی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین رفتارهای قلدری و رفتارهای جامعه ستیزی با طرحواره های ناسازگار اولیه و مکانیسم های دفاعی رابطه وجود دارد. بر این اساس 23 درصد از رفتارهای قلدری توسط طرحواره های ناسازگار اولیه و نیز 11 درصد از رفتارهای جامعه ستیزی توسط این طرحواره ها پیش بینی می شود. از سوی دیگر 9 درصد از رفتارهای قلدری و نیز 12 درصد از رفتارهای جامعه ستیزی توسط مکانیسم های دفاعی قابل پیش بینی می باشد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج، با شناسایی طرحوار های ناسازگار اولیه و مکانیسم های دفاعی افراد وابسته به مواد امکان پیش بینی رفتارهای جامعه ستیزی و قلدری وجود دارد. بنابراین، با اصلاح طرحواره های ناسازگار اولیه و مکانیسم های دفاعی می توان فراوانی رفتارهای جامعه ستیزی و قلدری در این بیماران را کاهش داد.
پیش بینی افسردگی بر اساس ترومای کودکی، تکانشگری و تنظیم شناختی هیجان در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۲۴۰-۲۱۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی افسردگی بر اساس ترومای کودکی، تکانشگری و تنظیم شناختی هیجان در افراد وابسته به مواد بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد وابسته به مواد در مراکز ترک اعتیاد شهر تهران در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بودند. از این بین تعداد 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و نسخه ی دوم پرسشنامه افسردگی بک، فرم کوتاه پرسشنامه ترومای کودکی، مقیاس تکانشگری بارت و همچنین نسخه ی کوتاه پرسشنامه سبک های تنظیم شناختی هیجان را تکمیل نمودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که دو مولفه ی ترومای کودکی شامل سوء استفاده هیجانی و سوء استفاده فیزیکی و همچنین دو مولفه تکانشگری حرکتی و بی برنامگی به طور مثبت افسردگی را پیش بینی کردند. همچنین، سه راهبرد تنظیم شناختی هیجان شامل دو راهبرد ناسازگار (سرزنش خود و فاجعه سازی) به طور مثبت و یک راهبرد سازگارانه (تمرکز مجدد بر برنامه ریزی) به شکل منفی افسردگی را پیش بینی کردند. نتیجه گیری: طبق نتایج پژوهش حاضر مولفه های مطرح شده از متغیرهای ترومای کودکی، تکانشگری و راهبردهای تنظیم هیجان پیش بینی کننده ی افسردگی هستند. بنابراین توجه به این متغیرها در پیشگیری از افسردگی از اهمیت ویژه برخوردار است.