مطالب مرتبط با کلیدواژه

خانه های روستایی


۱.

بررسی روند تغییرات کارکردی خانه های روستایی نمونه موردی: روستای گرجی محله، شهرستان بهشهر، استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کارکرد روند تغییرات گرجی محله خانه های روستایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۳۹ تعداد دانلود : ۱۳۷۸
طی چند دهه اخیر، روستا های ایران، تحت تأثیر تغییرات اجتماعی، از لحاظ زیستی و فرهنگی، دچاردگرگونی فزاینده ای شده اند. در دوره پیش از مدرن که مربوط به حدود نیم قرن پیش است، روستا همواره الگوی تولید بوده و به عنوان بنیان شهر، از اهمیت اقتصادی و اجتماعی زیادی برخوردار بوده است. اما پس از گسترش مدرنیسم و با توسعه امکانات و خدمات رفاهی در روستا تغییراتی نیز در شیوه یا ""سبک زندگی"" روستایی پدید آمد که ساختار و شکل خانه نیزمتناسب با آن دستخوش تغییر و تحول شد. مقاله حاضر درصدد است تا به بررسی روند این تغییرات بپردازد و با کوششی هدفمند، عوامل مؤثربرتغییرات کارکردی خانه های روستایی را شناسایی نموده تا از این طریق بستر لازم را برای تصمیم گیری متناسب مهیا سازد. روش تحقیق در این پژوهش شامل روش تاریخی و توصیفی-تحلیلی بوده و ازمجموع مطالعات میدانی وسیع، روش اسنادی و کتابخانه ای برای جمع آوری اطلاعات ، از آمار توصیفی و استنباطی در تجزیه و تحلیل استفاده شده است. نتایج بررسی بیانگر آن است که با توجه به فرضیه های ارائه شده،(مقدارr=294/. وسطح معناداری=.000/0)، بین نوع شغل و تحول خانه های روستایی و همچنین (مقدارr=603/. و سطح معناداری=000/0)، بین کسب و افزایش آگاهی از فناوری رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. در نتیجه این دو عامل باعث بیشترین تغییرات در کارکرد خانه های روستایی در محدوده مورد مطالعه شده است.
۲.

تحلیل روابط فضایی خانه های روستایی براساس نگرش فرهنگی-اجتماعی (مطالعه موردی: روستای کوهپر)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خانه های روستایی نگرش اجتماعی نگرش فرهنگی روابط فضایی رفتار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۷ تعداد دانلود : ۲۸۶
عوامل متعددی در شکل گیری فضاهای خانه های روستایی تأثیر گذارند که میزان اهمیت و تأثیرگذاری همه آن ها یکسان نیست. یکی از مهم ترین این عوامل، عوامل فرهنگی- اجتماعی می باشد که رسیدن به درک فضایی و مفاهیمی که در معماری خانه های روستایی وجود دارد را امکان پذیر می سازد. بنابراین در نوشتار حاضر سعی شده است تا با تعیین جایگاه و اهمیت عوامل مذکور در شکل گیری روابط فضایی خانه های روستایی، نحوه تأثیر نگرش های اجتماعی و فرهنگی بر شکل خانه تشریح شود. مبانی و چهارچوب نظری این پژوهش از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای انجام پذیرفته و سپس جدولی برای چگونگی تأثیر نگرش مذکور در شکل گیری روابط فضایی خانه های روستایی بر اساس نظر متخصصان تدوین شده است. در ادامه، یافته های حاصل در خانه های روستایی غرب استان مازندران یعنی منطقه کوهستانی شهرستان کلاردشت به عنوان نمونه مطالعاتی از معماری روستایی شمال ایران، مورد بررسی قرار گرفته است. جهت تعمیم نتایج به سایر روستاهای کوهستانی منطقه، روستای کوهپر با قدمت بیشتر و سه خانه قدیمی تر از این روستا در سه گونه متفاوت انتخاب شد که در تمامی منطقه تکرار می شود. اطلاعات این بخش بر اساس مطالعات میدانی در روستا (عکس، نقشه و مصاحبه) استخراج و با استدلال منطقی به نتیجه رسید. در نهایت نتایج به صورت جداولی که در آن ها عناصر فضایی و سازمان فضایی در ارتباط با روابط فضایی خانه ها به صورت دسته بندی مشخص شده، در جدولی به صورت شکلی ارائه و نتایج حاصل از تحلیل فضایی در این جداول، از نمودار توجیهی بهره گرفته شد. نتایج نشان می دهد که نگرش فرهنگی- اجتماعی در پاسخ به نیازهای مادی و غیر مادی انسان شکل می گیرد و در روابط فضایی خانه های روستایی نمود پیدا می کند. این نمود در روستای مورد نظر، بیشتر در محرمیت و جداسازی حریم عمومی و خصوصی (مهمان و خانواده) قبل از ورود به داخل خانه صورت گرفته است و مشخص شده است که بررسی عمق فضا ها در خصوصی یا عمومی بودن فضا هیچ تأثیری ندارد بلکه مهم روابط فضایی خانه های روستایی است که بر اساس این دو فضا سازمان می یابد.
۳.

بررسی سیر تکامل خانه های روستایی جلگه ای گیلان با استفاده از روش تشابه سنجی فرم و روابط فضایی پلان ها (موردمطالعه: شهرستان تالش)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تشابه سنجی روابط فضایی فرم سیر تکامل خانه های روستایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۴ تعداد دانلود : ۲۲۵
خانه یکی از ضروری ترین نیازهای بشر است که درگذر زمان فضاهای موجود آن به واسطه نیازها و تغییرات برون زا، ساختاری متفاوت به خود گرفته است. بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال بررسی خانه های روستایی تالش با هدف استخراج الگوهای تکامل یافته است؛ تا با شناسایی ویژگی ها و تغییرات انجام گرفته در آن، بتوان در طراحی الگوی مسکن روستایی مورداستفاده قرار داد. لذا به منظور دستیابی به این اهداف، اطلاعات پژوهش حاضر بر اساس مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی گردآوری شده و با روش تحقیق کمی و کیفی مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است. در این پژوهش با فرض اینکه به کمک فرمول های ریاضی و داده های عددی در پلان می توان هدف پژوهش را محقق نمود، در مرحله کمی آن پلان150 خانه روستایی که به صورت هدفمند و از مناطق مختلف تالش انتخاب شده اند، با استفاده از روش داده کاوی و زبان برنامه نویسی پایتون مورد شباهت سنجی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی الگوهای تکامل یافته پژوهش حاکی از آن است در منطقه تالش فرم مستطیل، جهت گیری شرقی- غربی پلان و قرارگیری ایوان در سمت جنوب از خصوصیات مشترک در تمامی خانه های بومی یافته شده در این منطقه است. در این خانه ها ایوان که نقش مؤثری در تشکیل فرم و ارتقا عملکرد فضاها داشته است با گذر زمان از مساحت آن کاسته و با انتقال آن به میانه بنا موجب شده است تا فرم خانه ها نسبت به قبل محصورتر گردد. همچنین بررسی الگوی خانه های متداول نشان می دهد با تفکیک فضاهای مختلف به دلیل عدم وجود آن درگذشته، امروزه بر عملکرد فضاهای بسته نیز افزوده شده است. 
۴.

تطابق سامانه های محیطی و فرهنگی در ساخت خانه های روستایی جلگه شرقی گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جلگه شرقی گیلان معماری بومی سامانه مولد محیطی خانه های روستایی مصالح چوب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۱۴۴
شرایط محیطی ویژه کناره دریای خزر، هویت معماری متفاوت با سایر اقلیم های ایران پدید آورده که نشان از برهمکنش عوامل محیطی و اقلیمی و آموخته های تکنیکی و فرهنگی دارد. ساختار خانه های بومی گیلان نتیجه برآیند سامانه های مختلف محیطی، فرهنگی، اجتماعی و اقلیمی است که هر یک از سامانه ها اگرچه جداگانه قابل تحلیل است اما به صورت یک مجموعه هماهنگ مشاهده می شود. این پژوهش در پی تحلیل رابطه سامانه های محیطی و فرهنگی در ساختار معماری روستایی جلگه شرقی گیلان است. برای این منظور نمونه موردی خانه پرمهر واقع در جلگه شرقی گیلان انتخاب و داده های مربوط به ساختار خانه به صورت میدانی در محل برداشت و با نرم افزارهای سه بعدی سازی، شبیه سازی و سپس با روش توصیفی و به کمک نمودارهای کیفی تحلیل شده است. نتیجه آنکه سامانه مولد محیطی با توجه به ابزارها و امکانات محیطی عامل اصلی ایجاد ساختارها به شمار رفته و ویژگی خطی مصالح گیاهی در خانه های روستایی موجب شده فرم اصلی به صورت شبکه های بافته گسترده مشاهده شود. همچنین هر کدام از ساختارها جداگانه و متناسب با کارکرد محیطی خود ساخته شده و جهت ایجاد پایداری، به صورت هماهنگ رفتار می نمایند؛ به همین جهت است که ارتباط میان هر یک از اجزاء به صورت شبکه های خطی لایه لایه است.
۵.

نقش جغرافیا بر روند شکل گیری فضاهای باز در خانه های روستایی مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۱ تعداد دانلود : ۳۹
 با گذر زمان شکل خانه ها و الگوهای زیستی در حال تغییر هستند. این تحول چه در شهر و چه در روستا اجتناب ناپذیر است. با فرض اینکه سبک و کیفیت زندگی روستایی وابسته به الگوی خانه هاست و جغرافیا می تواند نقش قابل توجهی در شکل گیری مسکن روستایی داشته باشد، بررسی این پژوهش اهمیت می یابد. این پژوهش با هدف تحلیل نقش جغرافیا و محیط بر روند شکل گیری فضاهای باز و عرصه ها در خانه های روستایی استان مازندران به انجام رسیده است. سؤال اصلی آن است که نقش جغرافیا در روند شکل گیری فضاهای باز در خانه های روستایی مازندران چیست؟ با توجه به این که در گذشته فضاهای باز و عرصه ها نقش بسیار مهمی در فعالیت های اهالی و معیشت اهالی داشته اند، آیا کالبد و کارکرد عرصه ها متأثر از پهنه بندی جغرافیایی است؟ این پژوهش از نوع کاربردی و با روش کیفی است و تحلیل داده ها به صورت توصیفی-تحلیلی انجام شده است. گرداوری داده های اسنادی همراه با مشاهدات میدانی بوده است. بدین ترتیب، لازم است با مطالعه مسکن روستایی در سه پهنه جغرافیایی دشتی، کوهپایه و کوهستانی، بستر شکل گیری معماری بومی بررسی و روابط علت و معلولی بازشناسی شود. ضمن تحلیل داده های آماری موجود، نمونه هایی از هر سه پهنه بررسی شده و در نهایت برای پایایی نتایج، گفتگوهای میدانی و مصاحبه های کیفی نیز با ساکنین انجام شده است. یافته ها حاکی از این است که محیط جغرافیایی نقش بسیار تأثیرگذاری بر فضاهای باز سکونتگاه های روستایی دارد، مطالعات پایه مبنی بر این است که عرصه ها در مناطق کوهستانی و کوهپایه ای نسبتاً کوچک هستند در حالی که در روستاهای دشتی از ابعاد قابل توجهی برخوردار بوده اند و نتیجه مشاهدات و گفتگوها مؤید این مطلب است که در گذر زمان تغییر در سبک زندگی روستاییان، تغییر کالبدی خانه ها را در پی داشته و نه تنها متأثر از محیط که بیش از آن، عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در شکل گیری روابط فضایی مسکن روستایی نقش آفرین بوده اند. در این پژوهش مفهوم روابط فضایی معطوف بر تعامل فضاهای باز با بخش سکونتگاهی در مسکن روستایی است.
۶.

بررسی تأثیر کیفیت مؤلفه های مدل مکان پایدار در میزان حس تعلق ساکنین خانه های روستایی نواحی جلگه ای (محدوده مورد مطالعه: ناحیه جلگه ای شهرستان تالش)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معماری بومی حس تعلق مدل مکان پایدار خانه های روستایی شهرستان تالش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۰
در سال های اخیرخانه های روستایی نیز مانند هرپدیده ای تحت تأثیر عوامل درونی و بیرونی، از تغییرات و دگرگونی های وسیعی برخوردار بوده و پیامدهایی نظیر بیگانگی انسان با مکان و کاهش حس مکان را در پی داشته است. حس تعلق به مکان یکی از عوامل مهم در شکل گیری ارتباط استفاده کنندگان با مکان و ایجاد محیط با کیفیت می باشد. لذا تأمین مسکن روستایی مناسب، بازسازی و نوسازی آن که قاعدتاً با هدف نیل به کیفیت فضایی مطلوب تر دنبال می شود، نیازمند اطلاع از عوامل مؤثر بر حس مکان در عناصر تشکیل دهنده آن است. بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال بررسی میزان تأثیرگذاری کیفیت مؤلفه های مکان پایدار در ایجاد حس تعلق به خانه های روستایی تالش می باشد تا با دستیا بی به دانش ساختاری آن در الگوی معماری بومی که می تواند همانند دیگر مقوله ها به نسل های آینده انتقال یابد، تأثیر بسزایی در طراحی بناهای روستای امروزی به وجود آورد. بدین منظور اطلاعات پژوهش حاضر براساس مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی گردآوری شده است. روش این تحقیق توصیفی-تحلیلی است و داده های آن از طریق روش پیمایشی مبتنی بر استفاده از پرسشنامه افتراق معنایی جمع آوری شده است. حجم نمونه در این پژوهش670 نفر بود که از میان افراد بالای 18سال در روستاهای جلگه ای تالش به روش توزیع سهمیه ای انتخاب شدند. پس از توزیع وتکمیل پرسشنامه ها، برای بررسی داده های پژوهش از آزمون tتک نمونه ای، همبستگی و رگرسیون در نرم افزارSpss استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که از میان مؤلفه های مدل مکان پایدار،کیفیت متغیر بوم-سرزمینی و تجلّی آن در محیط کالبدی خانه های روستایی جلگه ای تالش با ضریب تأثیر0/834درصد بیشترین تأثیر و کیفیت متغیر فضایی با ضریب تأثیر0/108 درصد کمترین تأثیر را بر میزان حس تعلق افراد استفاده کننده از فضا داشته است. همچنین در متغیر بوم- سرزمینی، مصالح سازگار با بوم و محل نیز با ضریب تأثیر0/936 درصد بیشترین تأثیر را در ایجاد حس تعلق مکانی دارند. بنابراین در خانه های روستایی تالش، علاوه بر در نظرگرفتن ویژگی هایی همچون آسایش اقلیمی که در کیفیت فعالیتی بیشترین میزان تأثیر را دارند، عناصر تشکیل دهنده آن باید با شکل و مصالح سازگار با بوم و محل بازآفرینی شوند تا از لحاظ معنایی نیز حس تعلق خاطر بیشتری را ایجاد نمایند.