مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
فقه الحدیث
حوزههای تخصصی:
این پژوهش سعی در بررسی ماهیت قاعده میسور و اثر اجتماعی آن در زندگی مردم داشته و به این منظور ابتدا ادله قاعده میسور مورد بررسی قرار گرفت و سپس کاربرد آن مطرح گردید. این پژوهش به شیوه کتابخانه ای انجام شده است. این قاعده در پی آن است که اگر انجام تکلیفی برای فرد به طور کامل به دلیل بیماری، اضطرار، حرج مقدور نباشد، آن بخشی که در توانش است از عهده اش ساقط نمی گردد. در جامعه هم اگر شرایط اضطرار پیش بیاید، ولی فقیه می تواند با تمسک به این قاعده حکم ثانوی یا حکم حکومتی مقرر نماید. موضوع فقه اجتماعی جامعه است؛ در فقه اجتماعی، شارع برای جامعه اعتبار وجودی قائل شده است. ممکن است یک معامله بین دو شخص از نظر فقهی درست باشد؛ ولی برای جامعه ضرر داشته باشد. نتیجه این پژوهش این است که قاعده میسور یکی از قواعدی است که هم جنبه فردی و هم جنبه اجتماعی دارد. همان طور که اضطرار در مورد فرد حکم ثانوی ایجاد می کند، درباره اجتماع هم حکم ثانوی ایجاد خواهد نمود و حاکم اسلامی این اختیار را دارا می باشد.
جایگاه کرامت ذاتی انسان در مبانیِ اصول اعتقادات با تکیه بر روایات شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کرامت انسان بما هو انسان در ادیان، جوامع و مکاتب مختلفی مورد اقبال قرار گرفته است. به صراحت قرآن کریم، کرامت ذاتی انسان را به عنوان اصلی خدشه ناپذیر مورد پذیرش قرار داده و تمامی انسان ها را مشمول آن می داند. بر این اساس مطالعه بر روی ارتباط چگونگی ارتباط کرامت انسان با قلمرو سه گانه دین (اعتقادات، اخلاق و احکام)، با اتکا بر جهان بینی مذهب شیعه مبتنی بر روایات از جمله مباحث مبیّن جایگاه و کارکرد این ودیعه الهی به انسان است که نیاز به بررسی دارد. ضرورت دیگر آنکه دین اسلام همواره توسط برخی مکاتب و جهان بینی های دیگر در زمینه رعایت کرامت انسان مورد اتهام قرارگرفته است. مقاله حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی و با استفاده از ابزارهای کتابخانه ای در پی تبیین جایگاه و ارتباط کرامت ذاتی با اصول عقاید شیعی مبتنی بر روایات است و از مسیر بررسی ارتباط و جایگاه کرامت انسانی با اصول پنج گانه اعتقادی (توحید، نبوّت، امامت، قیامت و عدل) به این مهم پرداخته و اثبات نموده که مطابق با عقاید شیعه، کرامت انسان نه تنها در عمل که باور آنان نیز جاری بوده و این اصل بطور متناسب و دقیقی در اصل اندیشه اسلام شیعی موجود است. علاوه بر آنکه کرامت انسان با محوریت و برتری او از سایر موجودات در توحید و عدالت امری مشهود است، انبیاء و امامان نیز همواره در پی سوق دادن و بازگرداندن باور مسلمانان به اصل کرامت انسانی بوده اند.
گونه شناسی کج فهمی ها در روایات طبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایات طبی به مثابه سخنانی منسوب به اهل بیت علیهم السلام که با بهداشت، پیشگیری و درمان بشر سروکار دارد، از دیرباز تا کنون توجه عالمان حدیث و پژوهشگران علوم اسلامی را به خود معطوف داشته و ایشان را به سوی تألیف آثاری درباره فهم و استفاده از این آموزه های دینی سوق داده است. در این میان، گروهی از باورمندان به طب اسلامی با تکیه بر این آثار، رو به تجویزهای پزشکی آورده و توصیه های درمانی فراوانی را به دست داده اند. این در حالی است که مطالعه برخی از این کتب، از آسیب های بسیاری در فرایند فهم این روایات پرده برمی دارد. فارغ از اعتبارسنجی روایات و نقد سندی یا متنی آن ها، در جستار پیشرو با تمرکز بر آسیب های شایع به گونه شناسی مهمترین لغزشگاه های فهم از جمله «غفلت از تفاوت زبان روایات با زبان دانش پزشکی»، «عدول از ظاهر روایات»، «تعمیم نا به جای آن احادیث»، «جمود بر الفاظ آن ها»، «بی توجهی به شرایط محیطی و فردی مخاطبان»، «تأثیرپذیری بیشینه از گفتمان های عصری» و «فقدان منطق علمی روشمند» پرداخته شده و ضمن آن نمونه هایی شایع طبی مرتبط با هریک مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
تحلیل انتقادی روایات معارض با عصمت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عصمت پیامبراسلام(ص) یکی از موضوعات مهمّی است که در قرآن و روایات صحیح به آن اشاره و تأکید شده است؛ همچنان که سیره عقلا نیز مویّد و موکّد این مساله است؛ با این وجود، در برخی منابع روائی مهمِّ اهل سنت، روایاتی وارد شده، که این عصمت را خدشه دار می کند و شخصیت معنوی و اخلاقی آن حضرت را تنزّل می دهد. نقل این روایات علاوه بر تشکیکِ عصمت پیامبراسلام، ابزاری برای شبهه افکنی برخی از مستشرقان و مخالفان در رابطه با شخصیت ایشان شده است؛ بر این اساس، جستار پیش رو با روش توصیفی _ تحلیلی و رویکرد نقد الحدیثی از نوع نقد متن، ضمن نقد این روایات با استناد به آیات قرآن و شواهد قاطع و قابل اعتماد، عصمت پیامبراسلام را قبل و بعد از بعثت، اثبات می نماید. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که: روایاتِ معارض با عصمت پیامبراسلام، در تعارض تباینی با آیات قرآن کریم و ادله نقلی و عقلی متقن هستند و به این دلیل، قابل پذیرش نیستند؛ از سوی دیگر، مجموعِ ادله نقلی و عقلی به عنوان براهین متقن، منبعی در نقد و رد هر روایت معارض(حتی با سند صحیح و نقل در کتاب معتبر) با عصمت پیامبراسلام است.
تأثیر شناخت احوال رجالی راویان حدیث بر فقه الحدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۰
143-170
حوزههای تخصصی:
علم رجال، که وظیفه راوی شناسی را بر عهده دارد، در فرآیند بررسی حدیث همواره به عنوان یک علم مقدمه ای که نتایج خود را در اختیار مصطلح الحدیث قرار می دهد و تنها با آن ارتباط مستقیم دارد،مورد توجه بوده است.اما تأمل در روایاتی که در فرآیند فهم حدیث به وجود راویان با خصوصیات و درجات متفاوت توجه داده اند و همچنین معیارهایی در باب حل تعارض با توجه به ویژگیهای راویان ارائه داده اند،دیدگاهی را تقویت می کند که علم رجال نمی تواند تنها به عنوان یک علم مقدمه ای مطرح باشد،بلکه می تواند در فقه الحدیث نیز به صورت مستقیم،و نه با واسطه مصطلح الحدیث،مؤثر باشد.با نظر به این دیدگاه،چه بسا بی توجهی به اوصاف و احوال راوی در مواردی می تواند مانع درک معنای صحیح از حدیث شود.با این تأمل،مسئله اصلی قابل طرح در پژوهش حاضر این است که شناخت احوال رجالی راویان چگونه می تواند بر فهم حدیث اثرگذار باشد. این مسئله در پژوهش هایی تنها به طور ضمنی،و نه مستقل، مورد تحلیل قرار گرفته است.در این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته، بر آنیم تا تبیین کیفیت این اثرگذاری،نقش شناخت احوال رجالی راوی بر فهم حدیث را با ذکر نمونه ها تبیین کنیم. جستجوها نشان گر آن است که آگاهی از اموری مانند درجه معرفتی راوی،جایگاه علمی راوی،مذهب راوی،قوت و ضعف راوی و محل سکونت راوی از مسائلی است که در فرآیند فهم حدیث مؤثر بوده و نقش آفرین است و بدین سان،نقش علم رجال را از علمی مقدماتی خارج کرده، بسان پس زمینه ای در سیر فهم حدیث حرکت می دهد.
روش شناسی فقه الحدیثی آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۰
263-286
حوزههای تخصصی:
چکیده سازوکار و چگونگی بررسی و تبیین دلالت های متن و فهم حدیث از جمله مباحثی است که جهت دهی مطالعات دانشمندان علوم قرآن و حدیث معاصر را طی سال های اخیر عهده دار بوده است. دستیابی به فرایند و سازوکار چگونگی فهم متن حدیث و تبیین دلالت های آن در مطالعات حدیث پژوهی آیت الله جوادی آملی، هدف اصلی نگاشت پیش رو است(هدف). اکنون این پرسش طرح می شود که روش فقه الحدیثی آیت الله جوادی آملی در مطالعات حدیث پژوهی ایشان چیست(سؤال)؟ نوع تحقیق بنیادین و توسعه ای است و از روش توصیف و تحلیل برای کشف و تبیین ابعاد و بخش های مختلف مسئله پژوهش بهره می برد(روش). یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که روش آیت الله جوادی آملی در فهم حدیث و تبیین دلالت های آن از یک مدل فرایندی، نظام مند و وابسته به مفاهیم قرآنی بهره می برد که وابستگی مستقیم مراد استعمالی و مراد جدی حدیث و تطبیق هردو بر اصول و مفاهیم محکم قرآنی، برای کشف معنای صحیح حدیث، ترسیم کننده پایه های اصلی ساختار آن است(یافته های پژوهش).
تأثیر ویژگی های زمانه بر صدور، فهم و تبیین روایات
منبع:
آموزه های حدیثی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
33 - 56
حوزههای تخصصی:
دین اسلام به عنوان دین جاوید و آخرین دین الهی برای همه انسان ها تا قیامت، قوانین ثابتی را پایه گذاری کرده است؛ اما با نگاه دقیق به برخی مصادیق معلوم می شود که تغییرات و متغیّرهای یک جامعه در دوران خاص، در بیان کیفیت آموزه ها تأثیرگذار است و نمی توان همه آن آموزه ها را در همه زمان ها جاری دانست. در اصطلاح، به قضایایی که سریان در همه زمان ها دارند قضیه حقیقیه و به قضایای مختص، قضیه خارجیه اطلاق می شود. تغییرهای فرهنگی، اقتصادی و علمی از نوع قضایای خارجیه هستند. آموزه هایی مانند ابهام در میزان سنجش و یا ابهام حاصل شده در فهم مقصود بر اثر گذر زمان، در نگاه ابتدایی، موهم تأثیرپذیری از تغییرات زمانه هستند، ولی دقت در آنها گویای عمومیّت و حقیقیه بودن آن است. هدف این پژوهش، تبیین تأثیرگذاری تغییرات جامعه، در گذر زمان بر شناخت قضایای حقیقیه و خارجیه روایات از یکدیگر است.
روش فهم حدیث از منظر شیخ بهایی در کتاب اربعین
منبع:
آموزه های حدیثی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶
25 - 46
حوزههای تخصصی:
دانش فقه الحدیث در منظومه دانش های حدیثی از اهمیت ویژه ای برخوردار است چه اینکه از سویی، فهم حدیث هدف نهایی همه تلاش های حدیث پژوهی است و از دیگر سو، نقش تأثیرگذاری در پویایی دیگر دانش های حدیثی دارد، از این رو، عالمان حدیث پژوه در درازنای تاریخ حدیث در استواری اصول و قواعد آن کوشیده اند، آنها گاهی این قواعد را در مقدمه کتاب های حدیثی و یا در آثاری مستقل تبیین کرده و گاهی به گونه عملی در آثار حدیثی خود به کار گرفته اند، یکی از نمونه های عملی کاربرد قواعد فقه الحدیثی، کتاب اربعین شیخ بهایی است، اشتهار شیخ بهایی در علوم اسلامی به ویژه در دانش حدیث و جایگاه ممتاز کتاب اربعین وی، اهمیت استخراج روش فهم حدیث ایشان از این کتاب گران سنگ را دو چندان کرده است.
نوشتار حاضر که از نظر گردآوری به روش کتابخانه ای و از نظر محتوا به شیوه توصیفی- تحلیلی سامان یافته است ضمن اشاره به پیش نیاز ها و مبانی فهم حدیث، به تبیین روش فهم حدیث بر اساس نظام قرینه ها از منظر شیخ بهایی در خصوص کتاب اربعین پرداخته است، یافته های این پژوهش نشان از آن دارد که شیخ بهایی برای فهم حدیث از قرائن متعدّدی بهره می گیرد که عرضه حدیث بر قرآن، عرضه حدیث بر سنّت قطعی، تشکیل خانواده حدیث، بهره گیری از علوم بشری (مثل: پزشکی، ریاضی)، بهره گیری از فهم پیشینیان، از جمله آنهاست.
مؤلفه های فقه الحدیثی تأیید روایات تفسیری در المیزان
منبع:
آموزه های حدیثی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶
47 - 68
حوزههای تخصصی:
روایات تفسیری معصومین(ع) یکی از مهم ترین و اصیل ترین منابع تفسیری جهت فهم صحیح آیات قرآن به وی ژه برای شیعیان بوده و عموم تفاسیر شیعه از این میراث بهره مند هستند. از سویی دیگر، چنین روایت هایی تهی از آسیب ها و ضعف ها نبوده و استفاده از آن ها نیاز به دقت و تحقیق فقه الحدیثی است. از جمله این تفاسیر که افزون بر استفاده از این روایات، به بررسی های فقه الحدیثی در آن ها پرداخته و به رد و اثبات پاره ای از آن ها اقدام نموده؛ -امری که در کمتر تفسیر شیعی مشاهده می شود- تفسیر معاصر و مشهور، المیزان علامه طباطبائی است. در این مقاله، با توجه به جایگاه خاص این تفسیر در جهان اسلام، با روشی توصیفی تحلیلی و مبتنی بر تحقیق کتابخانه ای، تلاش شده است مولفه های فقه الحدیثی علامه طباطبائی در تأیید روایات تفسیری را بنا بر تفسیر المیزان استخراج و مورد مداقه قرار دهد. نتیجه ی این تلاش به اختصار دلالت بر آن دارد که عمده مولفه های علامه در این زمینه؛ عرضه روایات بر قرآن، سنجش روایات با روایات صحیح، متواتر، مشهور و مستفیض، عرضه ی روایات بر عقل، تطبیق الفاظ روایات بر علم لغت و... بوده است.
استنباط قواعد فهم حدیث از روایت سلیم
منبع:
آموزه های حدیثی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶
69 - 94
حوزههای تخصصی:
احادیث، بعد از قرآن کریم، اصلی ترین منبع علوم اسلامی است. هر پژوهش گری برای پایه ریزی علوم براساس روایات، ابتدا باید قواعد فهم حدیث را فراگرفته و آنها را در فرآیند فهم حدیث به کار گیرد. قواعد فهم حدیث باید مستنبط از منابع مورد تأیید معصومان، مانند قرآن، حدیث و عقل باشد، هر چند که حدیث کارآمدترین این منابع است ولی از این جهت کمتر به آن توجه شده است. در این تحقیق با تحلیل روایت معتبر سلیم، برخی از قواعد فهم حدیث استنباط و تبیین شده است، که برخی از آنها عبارتند از: ضرورت فحص و شناسایی ناسخ و ردّ منسوخات روایی توسط ناسخ، شناسایی عمومات روایی و عمومیت دادن حکم آن، یافتن خاص و تخصیص عام به وسیله خاص، فهم احادیث متشابه به وسیله محکمات قرآنی و روایی. بنابراین برای فهم صحیح حدیث، پس از اطمینان به صدور آن روایت از معصوم، باید قواعد مذکور در فرآیند فهم حدیث به کار گرفته شود.
تحلیل سندی و دلالی روایت رضوی «شِیعَتُنَا الْمُسَلِّمُونَ لِأَمْرِنَا» درباره ویژگی های شیعه
منبع:
آموزه های حدیثی سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲
69 - 90
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به روایات امامان معصوم(ع) که درباره ویژگی های شیعیان واقعی بیان نموده اند، با خصوصیات مختلفی مواجه می شویم که برای برخورداری یک فرد از وصف «شیعه»، ملاک هایی را ارائه کرده اند. در سخنان گهربار امام رضا(ع) به نقل از کتاب صفات الشیعه آمده است: «شِیعَتُنَا الْمُسَلِّمُونَ لِأَمْرِنَا الآخِذُونَ بِقَوْلِنَا الْمُخَالِفُونَ لِأَعْدَائِنَا فَمَنْ لَمْ یَکُنْ کَذَلِکَ فَلَیْسَ مِنَّا». این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی درصدد بررسی سندی و تحلیل محتوایی این روایت است. یافته های مقاله نشان می دهد که سند این حدیث به کمک توثیقات عامه صحیح است و بنا بر تواتر معنوی، نیازی به ارزیابی سند نیست. برای صدق عنوان «شیعه» واقعی بر فردی می بایست انسان این ترکیب معنایی سه گانه را با هم واجد باشد؛ شیعه کسی است که به لحاظ اعتقادی پذیرای ولایت ائمه(ع) و به لحاظ رفتاری ضمن پیروی محض و خالصانه از سخنان معصومان(ع)، مخالفت رفتاری و گفتاری با دشمنان ائمه(ع) داشته باشد و در یک کلام ولایتمدارِ اهل تولّی و تبرّی باشد.
بررسی فقه الحدیثی و دیدگاه مفسران درباره روایت «حُبُّ عَلِیِّ بن ابی طالب حَسَنَهٌّ ...»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایات بسیاری بر محبت اهل بیت علیهم السلام تأکید نموده و آثارش را بیان کرده اند. نگاه سطحی به مفهوم برخی از این روایات، موجب اباحه گری می شود. روایت «حُبُّ عَلِیِّ بن ابی طالب حَسَنَهٌّ لا تَضُرُّ مَعَها سَیِّئَهٌ...»، نمونه ای از این روایات است که موجب طرح دیدگاه های متفاوتی شده که در متن حاضر بررسی می شود. این نوشتار به روش کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی- تحلیلی، در پی عرضه مفهوم درست روایت است. یافته پژوهش عبارت است از این که با استناد به برخی آیات قرآن و با مراجعه به تفاسیر و حدیث معتبرِ امالیشیخ مفید و صحیحه امالی شیخ طوسی، حبّ واقعی ملازم اطاعت بوده و از مفاهیم درست روایت آن است که سیئه در آن، به معنای گناهان کوچک است و حبّ علی (ع) سبب آمرزش صغایر می شود. تحلیل درست دیگر آن است که دوستی با علی (ع)، حسنه ای است که هیچ گناهی اثر آن را حبط و بی اثر نمی کند؛ زیرا ایمان کامل، با حُبّ اهل بیت علیهم السلام محقق می شود.