مطالب
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۲۱۱ مورد.
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
347 - 375
حوزههای تخصصی:
زمان اسطوره ای، به زمانی گفته می شود که برخلاف زمان عادی، خطی و معدود تاریخی، گذرا نیست؛ بلکه زمانی مقدس، دوری، مانا، پایدار و جاودانه است؛ کاستی نمی یابد، ابدی و همیشگی است. این پژوهش بر آن است تا ویژگی های زمان اسطوره ای و جنبه های گوناگون نگاه اسطوره ای را در آثار سپهری و لرمانتوف نمایان سازد. سهراب سپهری شاعر معاصر فارسی در اشعار خود با کلامی تصویری ، تداوم در تصاویر و استمرار آن ها توانسته است با نوع جهان بینی ویژه و مشرب فکری ، فلسفه شرقی، برخی از آثارش را با توجه به زمان اسطوره ای و اساساً اسطوره ها خلق کند. میخائیل لرمانتوف، شاعر قرن نوزدهم روسیه از نخبگان سرزمین خویش است و برخی از سروده هایش یادآور سوره هایی از قرآن و کتاب مقدس است او با نگاه جهان بینانه و توجه به اسطوره های شرقی، توانسته است؛ اسطوره ها و زمان اسطوره ای را در آثار خود منعکس سازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که زمان در آثار سپهری و لرمانتوف، قدسی و اسطوره ای است.
بررسی طبیعت در «صومعه تین ترن» ورد زورث و «صدای پای آب» سهراب سپهری
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ، ادبیات همچون آیینه ای است که طبیعت را به مخاطب انعکاس داده است و به همین دلیل ارتباط عمیقی میان هر دو برقرار است که حاصل آن ادغام شدن یکی در دیگری است؛ زیرا ادبیات منعکس کننده نیازهای طبیعی بشریت در رویارویی با محیط اوست. پژوهش حاضر بر آن است تا طبیعت ستایی و چگونگی برخورد با طبیعت را در «صدای پای آب» سهراب سپهری و «صومعه تین ترن» از ویلیام وردزورث بررسی کند. بر این اساس از اشعار هر دو مجموعه شعری استفاده شده است و نتایج پژوهش نشان می دهد که عقاید، عشق و لذت های هر دو شاعر با طبیعت، رابطه تنگاتنگی دارد که بر محور انسانیت، خدا، طبیعت و عدالت می چرخد. به نظر می رسد هر دو شاعر طبیعت را عامل اصلی آرامش و وصل به سرچشمه نور و روشنایی می دانند؛ لکن نکته مهم این است که طبیعت ستایی سپهری در صدای پای آب، بر خودسازی و اصلاح درون آدمی و در صومعه تین ترن وردزورث بر جست وجوی منشأ قدرت و روشنایی استوار است. شیوه به کار گرفته شده در این پژوهش، کتابخانه ای و به صورت تحلیلی توصیفی جزء پژوهش های تطبیقی است؛ بنابراین محور اصلی این جستار، تأثیر و تأثر مستقیم نیست؛ بلکه بر موضوع طبیعت ستایی، از شیوه های مهم شاعران رمانتیک، استوار است.
مطالعه تطبیقی شاعرانگی در آثار سپهری و آندو: بررسی فرم و فضا در شعرهای سهراب سپهری و معماری شعرگون تادائو آندو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعرهای سهراب سپهریِ شاعر و بناهای تادائو آندویِ معمار آثاری هستند بر ساخته از کلمات و بتن که در بردارنده نوعی شاعرانگی اند. در این پژوهش پس از استخراج مؤلفه های شاعرانگی در آثار دو هنرمند، ریسمانی نامرئی میان آن ها دریافته و بر این نکته دست یافته که سرچشمه شاعرانگی در کار این دو هنرمند، متأثر از آیین ذن، به مانند شعرهای هایکوست، که نه حاصل تخیل، بل تصویری از واقعیت به سودای ارتباط است، و این ارتباط از طریق استقرار یک «فضا» فراچشم می آید. مبنای نظری این پژوهش اندیشه هیدگر در باب حقیقت یا همان معناست. هیدگر بر این اعتقاد است که سرچشمه حقیقتِ چیزها با توضیح به وسیله کلمات ممکن نیست. خود چیز است که کشف و پدیداری حقیقت است. نیروی هنر بر بستر شاعرانگی به پدیداری حقیقت چیزها کمک می کند تا معنایی پدید آید که برگرفته از جهان دیگری ست که با کلمات به بیان درنمی آید؛ چراکه به صورتی پراکنده در ناخودآگاه اثر نهان است و به هنگام اتصال به فضای اثر، دریافت می شود که چیزی جز ارتباط با فضای اثر نیست. و اما مسئله این مقاله این است: حقیقت یا معنایی که به کلام درنمی آیند، چگونه در شعر سهراب سپهری و معماری تادائو آندو زبان می گشاید؟ و مفروضه را در قالب پاسخ می توان چنین در نظر آورد که زبان شاعرانه بستر کار دو هنرمند، فراتر از کلمات، زبان می گشاید تا معنایی بیافریند که چیزی جز ارتباط با فضای اثر نیست .
بررسی دیدگاه های فلسفی وجودی (اگزیستانسیالیسم)در دفتر شعر«حجم سبز»سهراب سپهری و دفتر «زمستان» اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
162 - 178
اگزیستانسیالیست یکی از مکاتب فلسفی است، و به معنای اصالت وجود یا تقدم وجود بر ماهیت است، که تأثیر بسیاری بر جریان های ادبی پس از خود برجا گذاشت. مبانی اصلی این فلسفه، تقدم وجّود بر ماهیت، فردیت، آزادی، درون ماندگاری، گزاف بودن جهان، نا امیدی، یأس، وانهادگی، غم و دلهره، تنهایی و افسردگی می باشد. با توجّه به اوضاع سیاسی اجتماعی ایران در شهریور1320 و فضای نسبتاً باز جهت ایراد این اندیشه ها و رواج آثار ترجمه شده از این دوره، بسیاری از شاعران و نویسندگان معاصر ادبیات از این اندیشه تأثیر پذیرفتند.که سهراب سپهری و اخوان ثالث از جمله کسانی بودند، که در بخشی از دوران افرینش ادبی شان از این اندیشه تأثیر پذیرفتند. بنابراین این پژوهش برآن است، تا این اندیشه های فلسفی را در منظومه حجم سبز و دفتر زمستان اخوان ٍثالث مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. نگارنده در این پژوهش، بر اساس مطالعات کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی- فلسفی به گردآوری مطالب و اثبات نظریات خود مبادرت ورزیده، و با بررسی اشعار این منظومه ها به این نتیجه رسیده، که درون مایه های فلسفه اگزیستانسیالیستی با شدّت و ضعف در دفتر حجم سبز سهراب سپهری و دفتر زمستان اخوان ثالث دیده می شود. کلمات کلیدی: مکاتب فکر ی - فلسفی، فلسفه اگزیستانسیالیسم، سهراب سپهری، اخوان ثالث.
بررسی تطبیقی نماد های طبیعت در شعر سهراب سپهری و سمیح قاسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۳
117 - 136
رمز و نماد گاهی در قالب الفاظ و کلمات پدیدار می شود و در این صورت واژگان در معنای فرا واقعی خود به کار می روند، برخی از این واژگان، عناصر طبیعت است بر این اساس می توان گفت؛ دادن جنبه های نمادین و تمثیلی به عناصری از طبیعت، هنری است که اگر هوشمندانه در شعر به کار رود دلالت های ضمنی و خلاقانه ای را ایجاد می کند. سهراب سپهری و سمیح قاسم دو شاعر از دو فرهنگ متفاوت ایرانی و عربی هستند که بررسی و تحقیق در شعرشان نشان می دهد که رمز و نماد در بیان مفاهیم، آموزه ها و افکارشان بسیار مورد توجه بوده است و طبیعت گرایی یکی از وجوه مشترک آنها به شمار می رود. یافته های این پژوهش که به روش تحلیلی- توصیفی انجام شده است بیان کننده آن است که سهراب به عنوان یک شاعر نوپرداز و رمانتیست در اشعار خود بسیاری از عناصر طبیعت را به تصویر کشیده است و سمیح قاسم به عنوان یکی از بزرگان رمزگرا در شعر معاصر عربی، برای بیان واقعیت جامعه و مشکلات اجتماعی به عناصری از طبیعت، خاصیت نمادین بخشیده است.
بررسی عنصر عاطفه در شعر سهراب سپهری در مقایسه با نگاره عشاق هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
267 - 281
عاطفه یکی از عناصر برجسته در شکل گیری شعر و هنر است. شاعران و هنرمندان، احساس خود را در برخورد با حوادث و پدیده های دنیای اطراف خود در قالب اثر خود می ریزد. درواقع، در هر شعری که عنصر عاطفه در آن غلبه داشته باشد، آن شعر برای مخاطب خواندنی تر جلوه می کند و التذاذ هنری بیشتری نصیب مخاطب خواهد گردید. در کنار این عنصر، عناصر دیگری چون تخیّل، زبان، وزن و... نیز وجود دارند و به نوعی آن را کامل می کنند. پس هر شاعری که به خوبی این عناصر را با هم تلفیق کند و عنصر عاطفه را به طور محسوس بر دیگر عناصر برتری دهد، شعری قابل تأمّل پدید خواهد آورد. سهراب سپهری، از برجسته ترین شاعران دوره معاصر، عواطف فردی و انسانی را در شعر خویش مورد توجه قرار داده است. در این مقاله سعی شده با شیوه تحلیلی- توصیفی و با تقسیم بندی عواطف شعری به سه دسته فردی، اجتماعی و جمعی، مجموعه اشعار سپهری و نگاره عشاق در منظومه هفت پیکر نظامی گنجوی از این منظر مورد بررسی قرار دهد. در این بررسی عواطف فردی در مجموعه شعرهای «مرگ رنگ»، «زندگی خواب ها»، «آوار آفتاب»، «شرق اندوه» بیشتر مورد توجه شاعر بوده است. در منظومه های «صدای پای آب» و «مسافر» و نیز در مجموعه شعر «حجم سبز»، سپهری بیشتر به عواطف جمعی توجه دارد. در نگاره عشاق هفت پیکر نظامی نیز عاطفه نقش محوری دارد. اهداف پژوهش: بازشناسی عنصر عاطفه در اشعار سهراب سپهری. بررسی عنصر عاطفه در نگاره عشاق هفت پیکر نظامی. سؤالات پژوهش: عنصر عاطفه چه جایگاهی در اشعار سهراب سپهری دارد؟ عنصر عاطفه چه جایگاهی در نگاره عشاق هفت پیکر نظامی دارد؟
سانتیمانتالیسم و شعر معاصر فارسی(مطالعه ی موردی؛ سهراب سپهری و فخرالدین مزارعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
285 - 312
حوزههای تخصصی:
سانتیمانتال و سانتیمانتالیسم دو اصطلاح آشنا در نقد ادبی غربی هستند؛ اما در حوزه ی ادبی فارسی کاربرد نادرستی یافته اند. در زبان فارسی، شعری که سطحی، شعارزده و بزک شده باشد، سانتیمانتال نام می گیرد، درحالی که سانتیمانتالیسم یکی از مکاتب ادبی مؤثر در درام و نمایشنامه است که از قرن هفدهم در اروپای غربی رواج یافت. در این جریان بازتاب سریع و بدون تأمل احساسات شاعر یا هنرمند در اثر ادبی سبب می شود که مخاطب نیز واکنشی هیجانی و زودگذر از خود نشان دهد. شعله های عواطف سطحی به همان سرعت که برخاسته اند، فرومی نشینند و شعر سانتیمانتال را گرفتار انزوا می کنند. در این پژوهش کوشیده ایم که سانتیمانتالیسم را در شعر دو شاعر احساساتی، سهراب سپهری و فخرالدین مزارعی شیرازی، بکاویم و به هیجان های شعری آن ها توجه کنیم. نتیجه ی این پژوهش نشان می دهد که اصرار بر عاطفه ، خشم، خودبزرگ بینی و نفرت، سبب ناشناخته ماندن و طردشدن مزارعی در حوزه ی شعر معاصر شده است و درعوض وفور اندیشه ها و عواطف رقیق، ملایم، شاد، سبز و مهربان در شعر سپهری عاملی شده که او چند دهه در حافظه ی مخاطبان باقی بماند.
شاخصه های رمانتیکی کشف و شهود در شعر سهراب سپهری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
کشف و شهود یکی از اصول مکتب رمانتیسم است که براساس آن هنرمند رمانتیک در عوالم درونی خود، سفر می کند، آنچه می بیند را بازگو می کند. سیر درونی در عرفان نیز در کشف و شهود آمده است و یکی از مؤلفه های عرفانی است که می توان آن را با مکتب رمانتیسم مقایسه کرد. در این مقاله شعر سهراب سپهری در ارتباط با شاخصه رمانتیکی کشف و شهود عرفانی وی بررسی شده است. سپهری برجسته ترین شاعر عارف مسلک معاصر است که در صدد ایجاد یک جامعه آرمانی با روحیه ای رمانتیک وار به کشف و شهود پرداخته است. بررسی اشعارش نشان می دهد، سپهری در توصیفاتش از اصول رمانتیسم بهره برده و اندیشه عارفانه او با افکار رمانتیکش آمیخته شده است، وی با تخیل رمانتیکی با تأکید بر «منِ شاعرانه» متکی بر رمانتیسم فردی به دنبال کشف و شهودی عرفانی است؛ در این مکاشفه با دیدگاهی متفاوت از دیگر شاعران، نگاهی مثبت و عاشقانه به تمام جهان دارد و تلاش می کند انسان گرفتار جهان مادی را به آرمانشهر ببرد، در تشابه وی با مکتب رمانتیسم توجه به طبیعت گرایی، عشق، تنهایی، نفی عقل، سفر و آرمانشهر شاخص ترین مؤلفه های رمانتیکی در توصیف های شهودی وی است اما در مقایسه با این مکتب، وی نگرش منفی رمانتیک ها را ندارد. از شاخصه های منفی رمانتیک ها مانند بیان درد و اندوه، توصیف صحنه های دلخراش، نگاه بدبینانه به جهان، در شعر او نشانی نیست.
هشت کتاب سهراب سپهری و مثبت اندیشی از منظر سلیگمن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مثبت اندیشی یکی از الگوهای رفتاری سالم در جامعه است، با توجه به اینکه آینده هر شخصی تا حد بالایی به نگرش او بستگی دارد مثبت اندیشیدن می تواند مقدمات موفقیت و کامیابی را برای او فراهم آورد. البته لازم به ذکر است که تنها مثبت اندیشی لازمه کار نیست بلکه به این معنی می باشد که نگرش مثبت در زندگی می تواند انسان را به سمت کامیابی سوق دهد. مارتین سلیگمن که بنیانگذار روانشناسی مثبت نگر می باشد، هیجانات مثبت انسان را در سه مسیر آینده، گذشته و حال مورد مطالعه قرار می دهد. وقتی انسان عواطف، تجارب و هیجان های خود در زمان حال را در مقایسه با گذشته و آینده بازبینی می کند، ضمن احساس آرامش، امنیت، لذت و شادکامی در زمان حال، در مقایسه با گذشته باید احساس رضایت و خشنودی و نسبت به آینده احساس امید و خوش بینی به او دست بدهد. از سویی دیگر سلیگمن برای مثبت اندیشی ملاک ها و معیارهایی چون: خرد و دانش، کنجکاوی، عشق به یادگیری، قضاوت، روشنفکری، دلیری، پشتکار، عشق، مهربانی و سخاوت، عدالت و رهبری و ... را در نظر گرفته است که در مقاله حاضر سعی شده است به بررسی همه این فضیلت ها و قابلیت ها به همراه استخراج شواهد از هشت کتاب سهراب سپهری پرداخته شود. بدین ترتیب ابتدا به بیان هیجانات انسان در سه مسیر آینده، گذشته و حال و سپس به بیان ملاک و معیارهای خوش بینی از دیدگاه سلیگمن پرداخته شده است و در انتها با تجزیه و تحلیل هشت کتاب، آماری مربوط به این موارد ذکر خواهد شد.
مقایسه تطبیقی نوع نگرش به طبیعت در اشعار «نیما یوشیج» و «سهراب سپهری»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۱
16 - 27
حوزههای تخصصی:
عشق به طبیعت و زیبایی های آن منشاء آفرینش بسیاری از آثار هنری بوده است. در این میان، شعر نیز از این قاعده مستثنی نبوده و تجلی طبیعت در آثار شعرا بسیار دیده می شود. به خصوص شاعران معاصر هر یک از زاویه دیدی خاص و نیز با دغدغه های بعضاً متفاوتی نسبت به طبیعت سخن رانده اند. از میان شاعران معاصری که از طبیعت می گویند، نیما یوشیج و سهراب سپهری به عنوان شاعران نوپرداز، دارای اعتبار و جایگاه خاصی هستند. با توجه به اهمیت طبیعت در هنر ایرانی، این مقاله با هدف واکاوی و تبیین نگاه نیما و سهراب به موضوع طبیعت، تلاش دارد تا شباهت ها و تفاوت های نوع نگرش این دو شاعر نسبت به طبیعت را شناسایی کند. بر این مبنا، با روشی تفسیری به تحلیل محتوای کیفی در اشعار سهراب و نیما می پردازد. یافته ها نشان می دهد سروده های سهراب و نیما در مضامینی چون: بداعت نگاه به طبیعت و عناصر آن، استحاله در طبیعت، طبیعت به مثابه مأمن و زنده و ذی روح دیدن عناصر طبیعت دارای وجه اشتراک با یکدیگر بوده و در مضامینی چون: نگاه عرفانی ویژه به طبیعت، کل نگری و جزء نگری، نگاه پدیدارشناسانه به طبیعت، طبیعت به مثابه آیه، طبیعت بومی و محلی و نگاه اجتماعی به عناصر طبیعت، دارای تفاوت هستند. به نظر می رسد عمده تفاوت این دو شاعر در کل نگر بودن و جزء نگر بودن آنها باشد.
نقد تطبیقی گرایش فکری و ادبی سهراب سپهری و والتر دولامر بر اساس نظریه ساز و کارهای دفاعی زیگموند فروید(مقاله علمی وزارت علوم)
سهراب سپهری و والتر دولامر در دوره ای پرتلاطم از تاریخ کشورشان زندگی می کنند. در این شرایط، اکثریت شاعران و نویسندگان، مسائل و مطالبات سیاسی و اجتماعی را دست مایه خلق آثار ادبی قرار می دهند؛ اما این دو شاعر، نوعی رمانتیسم معتدل را در پیش گرفته اند و با پرداختن به تجربیات عاطفی، تمایل چندانی به آن تحولات نشان نمی دهند. همین گرایش متمایز سبب می شود برخی از منتقدان و شاعران، آن ها را به عدم «تعهد اجتماعی» و «احساس مسئولیت» در برابر هم نوعان متهم کنند؛ اما اشعار انسان دوستانه این دو شاعر، این مدعا را با تردید روبه رو می کند. از این رو، ما در این تحقیق تلاش کرده ایم چرایی این گرایش را براساس مؤلفه های نظریه ای با عنوان «سازوکار دفاعی» بررسی کنیم که با ابعاد این گرایشِ متمایز قابل انطباق است. ما در خلال این گزارش درمی یابیم که ظاهراً این ناهم سویی با جریان فکری غالب، در اثر نوعی «سازوکار دفاع روانی» باشد که به واسطه یک فرایند ناخودآگاه در قالب آثار ادبی این دو شاعر بروز کرده است.
خلاقیت ادبی در هشت کتاب سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خلاقیت ادبی بازتاب توان بالقوه آفرینش گرانه شاعر در خلق مفاهیم نو می باشد. بر همین اساس هدف از این پژوهش، نشان دادن روند خلاقیت ادبی با بهره گیری از ترفندها و شگردهای زبانی و مفهوم سازی های نوین در اشعار سهراب سپهری با تکیه بر هشت کتاب می باشد. داده های مورد نظر، با بهره گیری از منابع دست اول و دوم در محیط کتابخانه گردآوری گردیده است. سپس با تکیه بر اهداف و ابعاد مورد نظر جستار حاضر، داده های مورد نظر به روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش حاضر بیانگر آن است که بخش عمده ای از خلاقیت ادبی در معناسازی و تصویرآفرینی با الهام از نگاه تازه و ذن بودیسم بوده است.از سویی دیگر شاعر در روند شگردهای های زبانی و خلاقیت های معنایی حاصل از آن به تجربیات زندگی شخصی خود که با دو مورد فوق الذکر همگرایی داشته روند رو به رشد آفرینش ادبی را دنبال کرده است. نگارنده در تلاش است که با کنکاش در هشت کتاب سپهری و مطالعه منابع موجود در این زمینه، فرآیند روند خلاقیت ادبی را نشان دهد و بگوید که چگونه شاعر به سبک منحصر به فرد خویش رسیده است و با درک عمیق فلسفه نگاه تازه و ذن بودیسم و تاثیر آن بر ذهن و زبانش موجد پدید آمدن اثری شاخص شده است.
تحلیل و نقد شعر «گردش سایه ها» سهراب سپهری از دیدگاه نقد فرمالیستی
منبع:
رخسار زبان سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
25-5
حوزههای تخصصی:
ایده ها و آرای محمّدرضا شفیعی کدکنی درباره سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر سهراب سپهری به عنوان یکی از چند شاعر برجسته ایران معاصر، از تیررس دقّت محمّدرضا شفیعی کدکنی دور نمانده و در غالب نوشته های وی که یا یکسره درباره شعر معاصر ایران است(: با چراغ و آینه؛ ادوار شعر فارسی) و یا در آن ها به مناسبت به شعر معاصر ایران و چهره های آن نیز اشاراتی شده(: شاعر آینه ها؛ شعر معاصر عرب)، از ایده ها و آرای وی درباره سپهری و هنر شاعری وی نشانی می توان به دست داد. سپهری برای شفیعی کدکنی، شاعری است ستودنی؛ این قابل ستایش بودن در چهار ساحت قابل رصد کردن است: در ضمن ستایش شعر معاصر ایران، در ضمن ستایش شعر مدرن ایران، در ضمن ستایش برخورداری های شعر مدرن ایران از تحوّلات ادبی اروپا، و ستایش سپهری از حیث سپهری بودن. همچنین با توجّه به نظریه شفیعی کدکنی در تبعیّت شعر معاصر ایران از تحوّلات ادبی اروپای قرون اخیر، شعر سپهری به عنوان یکی از چهره های این جریان، تأثیرپذیری های خود از شعر فرنگی را در به عاریه گرفتن شگرد شعری سن ژون پرس در ناهمگون آمیزی واژگانی(فاوامیزی) و نیز الهام گیری از تی. اس. الیوت و ژاک پره ور و حتّی در گرایش به درک بودیستی از جهان و عرفان شرق دور، نشان می دهد. هرچند که از نظر شفیعی کدکنی، افراط در فاوامیزی، شعر سپهری را در آخرین دفتر شعری وی، «ما هیچ ما نگاه»، به بن بست کشانده و ضمن برملا کردن ترفند زبانی سپهری در دستیابی به سبک ویژه خود، اشعار این دفتر را که وضعیّت «شعر جدولی» را پیدا کرده، از منظر زیبایی شناسیک و نیز رسانگی و ایصال، به شدّت آسیب پذیر کرده است.
معیار سنجش اثر هنری در نظر مارتین هایدگر بر مبنای رساله "سرچشمه اثر هنری" مطالعه موردی: تابلویی از سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۴
233 - 252
حوزههای تخصصی:
هایدگر در رسالۀ سرچشمۀ اثر هنری، با روش فلسفی به چیستی هنر و اثر هنری می پردازد. او شرط وجود اثر هنری و شرط مواجهه با آن را منوط به بحث هستی شناسانه دانسته و در این حالت، آن را گشاینده حقیقت هستی معرفی می کند، حقیقتی که حتی در دوران رونهان کنندگی هستی امکان گشایش را مهیا می کند. بر این اساس، اثر هنری زمانی که بتواند به پرسشگری از هستی بپردازد و خود را از بند هستنده رها سازد و به هستیِ هستنده معطوف سازد، امکان گشایش را برای خود مهیا می کند. اما چه چیز می تواند اثر هنری را در امکان پرسش گری از هستی قرار دهد و چه معیاری برای سنجش امکان ورود هر اثر هنری به دایرۀ هستی شناسی وجود دارد؟ معیاری که بتوان هر اثر هنری را با آن مقایسه نمود و مؤلفه های هستی شناسانه آن را از نظر هایدگر مورد واکاوی قرار داد. در این مقاله، سعی بر آن است تا با استفاده از معیاری که بر اساس رسالۀ سرچشمۀ اثر هنری هایدگر بدست می آوریم، تابلوی کفش های وان گوگ و نیز تابلویی از سهراب سپهری را مورد ارزیابی قرار دهیم، تا ابعاد نظر هایدگر پیرامون اثر هنری، دستِ کم، به بحث گذاشته شود.
بررسی تطبیقی شعر «پشتِ دریاها»ی سهراب سپهری و شعر «شهر» کنستانتین کاوافی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۵
88 - 110
حوزههای تخصصی:
احساسات انسان ها در سراسر جهان به صورت غم و شادی ظهور می کند و این خصیصه ای جهان شمول است. سهراب سپهری آن چنان که می دانیم در مجموعه «حجم سبز»، شعری نوستالوژیک به عنوان «پشت دریاها» دارد. این شعر در کلّیت خود، به یکی از شعر های شاعری یونانی به نام کنستانتین کاوافی، با عنوان «شهر» شباهت دارد. مقاله حاضر به روش تحلیلی با رویکرد توصیفی، کوشیده است تا در راستای مقایسه این دو اثر با رسم جدول و سیزده بند تجزیه و تحلیل، به شباهت ها و تفاوت های آن دو شعر بپردازد و نیز به پرسش تأثیرپذیری یکی از دیگری نیز پاسخ درست احتمالی بدهد. بررسی های پژوهش حاضر نشان از این دارد که کاوافی پیش از سروده شدن شعر سهراب شعر خویش را سروده بوده و البته سهراب بعدها و احتمالاً بعد از خواندن شعر کاوافی شعر خویش را سروده است. شعر سهراب، سرشار از امید و خوش خیالی است در حالی که شعر کاوافی سرشار از ناامیدی است. شعر سهراب بلند و معنوی، در حالی که شعر کاوافی کوتاه و دنیوی است. در شعر سهراب ناامیدیِ مقطعی، منجر به رفتن می شود در حالی که ناامیدی کاوافی منجر به ماندن و پیری و... می شود. برخلاف سهراب که به شهر آن سوی دریا امیدوار است، کاوافی هرگز به آن اعتقادی ندارد. در شعر سهراب صحبت از «منِ» شاعر و در شعر کاوافی سخن از «تو»یِ مخاطب است. توصیفات شعر سهراب بسیار زیاد است در حالی که در شعر کاوافی توصیف بسیار کمی را شاهد هستیم. بر خلاف تفکّر دنیوی کاوافی، تفکّر سهراب در این شعر عارفانه است. سهراب با اظهار غربت خود، خاطره بهشت را یادآور می شود درحالی که غربت کاوافی ناشی از زندگی دنیوی اوست. سهراب از تعلّقات دنیوی قطع امید می کند امّا کاوافی از زندگی قطع امید می کند. برخلاف فضای تیره و ناامیدکننده شعر کاوافی، فضا و واژگان شعر سهراب امیدوارکننده است. شعر سهراب با زبانی شاعرانه و ابهام آمیز سخن می گوید و شعر کاوافی دارای زبانی عامیانه و صریح است.
تمثیل در شعر سهراب سپهری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هشت کتاب نام مجموعه شعرهای سهراب سپهری است، که شامل اشعار مرگ رنگ، زندگی خواب ها، آوار آفتاب، شرق اندوه، صدای پای آب، مسافر، حجم سبز و ماهیچ ما نگاه، است. تمثیل از جمله آرایه هایی است که در شعر نو و از جمله در شعر سهراب سپهری نیز خودنمایی می کند و یکی از مواردی است که باعث جان دار شدن و تصویرسازی در شعر می شود. پس از بررسی، پژوهشگر متوجه کاربرد معنای آب به مفاهیم متفاوت در شعر سپهری شد، که از دلایل ضرورت و اهمیت بررسی آن محسوب می شود، محقق با هدف یافتن روابط تمثیلی با موضوع آب، چشمه، برکه و گرداب به بررسی متن شعرهای سپهری پرداخته است؛ که در میان مجموعه ی اشعار وی تعدادی از شعرها را یافت که در آن شاعر با دیدگاه تمثیلی به آب نگریسته بود. در این پژوهش، پژوهشگر می خواهد بداند: آیا در شعر سهراب سپهری تمثیل به کار برده شده است؟ تمثیل های به کار برده شده از چه نوعی هستند؟ هدف شاعر از بهره گیری از تمثیل چه بوده است؟ در بررسی پیشینه ی این تحقیق پژوهشگر متوجه شد، با توجه به اینکه پژوهش های انجام شده متفاوت از پژوهش حاضر است لذا محقق به آن پرداخت. در این روند پژوهشگر به این نتایج دست یافت: کاربرد آب در شعر سهراب سپهری در مفهوم آرامش، روح و جان، آگاهی، معنویت، آسایش، نو شدن و پویایی و حرکت، ذهن و فکر، زیبایی و گذر زمان به کار برده شده است، این پژوهش به روش کتابخانه ای و از طریق فیش برداری و به شیوه تحلیلی _ توصیفی صورت گرفته است. همچنین از کتاب ها و مقالات دست اول برای شناخت بهتر مفهوم تمثیل و چگونگی تشخیص آن در شعر سپهری نیز بهره برده است.
مطالعه تطبیقی عناصر نقاشی در شعر سهراب سپهری و سوزان علیوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
135 - 152
حوزههای تخصصی:
سهراب سپهری در شعر معاصر فارسی و سوزان علیوان در شعر معاصر عربی، از جمله شاخص ترین چهره هایی هستند که عناصر نقاشی به طور بارز، در اندیشه ها و سبک شعری دو شاعر رخنه کرده است؛ مهمترین دلیل این موضوع، به فعالیت دو شاعر در زمینه نقاشی برمی گردد. پژوهش حاضر، این نقطه مشترک میان دو شاعر را زمینه ای برای واکاوی تطبیقی عناصر نقاشی و میزان حضور و بسامد آن ها در شعر دو شاعر مورد بحث قرار داده و با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و بر پایه مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی به بررسی مؤلّفه های نقاشی دو دفتر شعری شاعر می پردازد. نتیجه نشان می دهد که عوامل و عناصر نقاشی چون، قلم گیری، قاب بندی، ترکیب بندی، رنگ آمیزی در سروده های شعری هر دو شاعر به کار رفته است.
تأثیر زیست بوم های مختلف زمانی در اشعار سهراب سپهری و منوچهر آتشی از منظر نقد بو م گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش محیط زیست و توسعه پایدار سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳
147 - 166
حوزههای تخصصی:
نقد بوم گرا یا «اکو کریتیسیزم» را می توان مطالعه ی رابطه ی میان ادبیات و محیط زیست و چگونگی بازتاب ارتباط انسان با محیط فیزیکی پیرامونش در ادبیات دانست. در این نقد، رابطه ی دوسویه میان شاعر یا نویسنده با طبیعت و میزان تأثیر و تأثّر مظاهر طبیعی بر روح و جان آنان بررسی می شود. این مقاله، در پاسخ به این پرسش که «زیست بوم های زمانی شاعران، چه تأثیری بر اشعار آنان داشته است»؛ به بررسی درون مایه و مضمون اصلی اشعار زیست محیطی شاعران موردپژوهش پرداخته، تفاوت ها و اشتراکات آنها را در راستای ادبیات و محیط زیست بیان می کند. در این پژوهش که ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری، توصیفی-تحلیلی از نوع اسنادی بوده، نتایج ذیل به دست آمده است: شباهت اندیشه ی زیست بوم و طبیعت محور از منظر نقد بوم گرا میان آثار شاعران، ناشی از روحیات و سرشت مشترک انسانی و نیز معلول شباهت برخی عوامل تأثیرگذار محیطی مانند 1- مکتب رمانتیسم 2- شرایط نابسامان سیاسی و اجتماعی جامعه 3- تأثیر محیط زندگی و دوران کودکی آن ها است. در شعر شاعران موردتحقیق، لزوم توجه به طبیعت و زیست بوم های زمانی شاعر، بیان بحران های زیست محیطی و آگاهی بخشی برای حفاظت از آن، سبب شده از شعر به عنوان رسانه ای زیست محیطی- فرهنگی استفاده شود. تأثیر زیست بوم های زمانی شاعران بر اشعار آنان، آرمان شهر، شهر گریزی، آلودگی آب، خاک، هوا، بیابان زایی، پرداختن به برخی بحران ها مانند خشکسالی وغیره، شباهت مهم نگرش بوم محور شاعران موردمطالعه و نزدیکی به طبیعت، نوع زیست بوم و نوع نگرش به آرمان شهر مطلوب تفاوت مهم آنان است.
بررسی دیدگاه کودکانه در شعر سهراب سپهری بر اساس نظریه رشد ژان پیاژه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
36 - 61
حوزههای تخصصی:
دوران کودکی و زبان کودکانه ارزشمند و قابل تأمل است. با توجه به اینکه شعر نوعی بازگشت به کودکی است، شاعران می کوشند تا برخی از جلوه های دوران کودکی را در شعر نمایان کنند. البته این راه تنها به عنوان یک رویکرد یا ره یافت به شعر قلمداد می شود نه اینکه تنها رویکرد ممکن به شعر باشد. دراین جستار با روش تحلیلی-توصیفی بازگشت شاعر به کودکی در شعر سهراب سپهری با استناد به برخی نقطه نظرهای پیاژه، روان شناس معروف سوئیسی که شعر نوعی بازگشت به کودکی است بررسی می شود. با توجه به اینکه هدف بررسی دیدگاه کودکانه در شعر سهراب است بر اساس نظریه رشد ژان پیاژه، پس از بیان و توضیح مراحل تحوّل شناخت کودک و شرح ویژگی های عمده تفکّر و رفتار او، نمونه هایی از شعر سهراب سپهری که ویژگی های تفکّر کودکانه را دارد مطرح می گردد. نتایج نشان گر آن است که جلوه های گوناگون دیدگاه کودکانه درسروده های سهراب سپهری با جنبه های مختلف نظریه رشد پیاژه قابل انطباق است.