مقالات
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف شناسایی مؤلفه های لازم برای طراحی یک برنامه عملیاتی به منظور اجرای مطلوب ارزیابی درونی، متناسب با مقدورات و امکانات گروه های آموزشی دانشگاهی انجام گرفته است.
روش پژوهش: در این مطالعه، به منظور بررسی منابع مرتبط با اهمیت اجرای مطلوب ارزیابی درونی، از روش مرور نظام مند استفاده شد. بدین منظور، مقاله ها و اسنادی انتخاب شد که هر یک از جنبه ای به بررسی کیفیت ارزیابی درونی در گروه های آموزشی دانشگاهی پرداخته و داده های لازم برای پاسخ به پرسش های پژوهش را دربرداشته باشند. در نهایت، بر اساس معیارهایی همچون نوع پژوهش، منابع علمی معتبر، بازه زمانی انتشار، محتوای تخصصی و کلیدواژه های اصلی، تعداد ۶۰ پژوهش برای مطالعه انتخاب شد. داده های استخراج شده با بهره گیری از تحلیل محتوای کیفی مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه عملیاتی برای اجرای مطلوب ارزیابی درونی در گروه های آموزشی شامل شش مؤلفه اصلی است: «ترویج فرهنگ تداوم و استمرار در اجرای طرح ارزیابی درونی»، «پیگیری فرایند اجرای طرح»، «تقسیم بندی نتایج و تبیین مسئولیت ها و انتظارات از ارکان دانشگاه»، «آگاهی بخشی و اطلاع رسانی درباره فرایند اجرای طرح»، «افزایش همکاری در راستای ارتقای کیفیت اجرا» و «حمایت و پشتیبانی از اجرای طرح در گروه های آموزشی دانشگاهی». برای هر یک از این مؤلفه ها اهداف اختصاصی و راهبردهای اجرایی نیز مشخص شد.
نتیجه گیری: طراحی برنامه اقدام برای اجرای مطلوب ارزیابی درونی باید با توجه به زمینه ها، امکانات و محدودیت های گروه های آموزشی دانشگاهی صورت گیرد. بر این اساس، کیفیت عملکرد گروه های آموزشی در برنامه اقدام طراحی شده، صرفاً بازتاب دهنده ابعاد مطلوب فعالیت های دانشگاهی نبوده و در طیفی از تعالی تا آشفتگی قرار می گیرد.
عوامل گذراندن موفقیت آمیز دوره دکتری بر اساس تجارب زیسته دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تجارب زیسته دانشجویان مقطع دکتری و شناسایی عوامل مؤثر بر گذراندن موفقیت آمیز این دوره انجام گرفته است. روش پژوهش: مطالعه حاضر کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی انجام گرفت. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. مشارکت کنندگان شامل دانشجویانی بودند که یا در مرحله پایانی دوره دکتری قرار داشتند یا این مقطع را به پایان رسانده بودند. نمونه گیری به شیوه هدفمند و گلوله برفی صورت گرفت و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت؛ در نهایت ۳۸ نفر مورد مصاحبه قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد عوامل متعددی در گذراندن موفقیت آمیز دوره دکتری نقش دارند. این عوامل شامل علاقه به دانشگاه، برخورداری از روحیه تحقیق و پژوهش، اشتیاق به کسب دانش و مهارت های جدید، ارتقای جایگاه شغلی و اجتماعی، آشنایی قبلی با استادان، سطح علمی دانشگاه، امکانات و حمایت های مالی، آمادگی جسمی و ذهنی دانشجو، مطالعه مقاله های جدید، شرکت در سمینارها، حضور مستمر در کلاس ها، انتخاب موضوع مناسب و کاربردی برای رساله، تسلط بر روش تحقیق و پروپوزال نویسی، بهره مندی از استادان توانمند و همراهی تیم پژوهشی قوی بود. دانشجویان این عوامل را برای گذر موفقیت آمیز از دوره دکتری مهم دانستند. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، حضور فعال در سمینارها و همایش ها، برقراری روابط علمی با استادان و روابط دوستانه با همکلاسی ها، تقویت مهارت رساله نویسی، و اختصاص زمان کافی به فعالیت ها و پروژه ها می تواند احتمال موفقیت دانشجویان در گذر از دوره دکتری را افزایش دهد.
جستاری بر کلان پیشران های اثرگذار بر آینده آموزش عالی (با تأکید بر عوامل درون زا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه تأثیر دیدگاه های معرفت شناختی بر ساخت دانش و به کارگیری فناوری های همگرا در عرصه جهانی، همراه با دگرگونی های گسسته در کیفیت علمی، چالش های متعددی را پیش روی نظام آموزش عالی قرار داده است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی کلان پیشران های اثرگذار بر آینده آموزش عالی، با تأکید بر عوامل درون زا انجام گرفت. روش پژوهش: این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری شامل اعضای هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا در سال ۱۴۰۰ (۴۴۵ نفر) بود که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، ۱۶۷ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته برگرفته از مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه تأیید شد و پایایی آن در یک مطالعه مقدماتی با ضریب آلفای کرونباخ 0.78 محاسبه گردید. داده ها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS22 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که کلان پیشران های اثرگذار بر آینده آموزش عالی با تأکید بر عوامل درون زا شامل برنامه ریزی چندعاملی، نظام مدیریت و رهبری، مسئله یابی و مسئله گشایی، ساخت یابی دانشگاهی، ساختار فیزیکی، زیرساخت های اداری توسعه دانشگاهی و توسعه نظام های پشتیبانی فناوری اطلاعات و ارتباطات است. نتیجه گیری: تضمین کیفیت در آینده آموزش عالی مستلزم توجه به عواملی همچون برنامه ریزی مشارکتی، نظام مدیریت و رهبری، مسئله گشایی و توسعه دانشگاهی است.
روایت تحول دانشگاه شیراز از سال 1370 تا 1403(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از اجرای پژوهش حاضر روایت الگوی تحول دانشگاه شیراز به منظور تبیین و ترسیم تجربه تحول نسلی یا انقلابی این دانشگاه و فراهم سازی امکان تحقق عینی، بازسازی و اصلاح آن است. روش پژوهش: این پژوهش با بهره گیری از رویکرد روایت پژوهی انجام گرفت. داده های پژوهش شامل مصاحبه های روایتی، اسناد و مدارک و یادآورنویسی بود که در طی مراحلی نظیر تعیین مضامین قالب، شناسایی مضامین، ساخت شبکه های مضمونی و یکپارچه سازی اکتشاف ها، به روایت تحول دانشگاه شیراز منجر شد. یافته ها: روایت تحول دانشگاه در پنج دوره توصیف شد: (۱) آموزش محوری و امپراتوری سازی (۱۳۷۰–۱۳۹۷)، (۲) پژوهش محوری و برنامه جهت دار پژوهشی (۱۳۹۷–۱۳۹۸)، (۳) دانشگاه کارآفرین و تغییرات پوسته ای (۱۳۹۸–۱۳۹۹)، (۴) حکمت بنیانی و سیاست گذاری فرا و میان رشته ای (۱۳۹۹–۱۴۰۱)، و (۵) سرگردانی تحول؛ استمرار یا تقلیل (۱۴۰۱–۱۴۰۳). نتیجه گیری: تاریخیت تحول دانشگاه شیراز نشان دهنده تنیدگی و رقابت میان دو نظام است: نظام بروکراتیک با رویکرد سازمانی و قدرت محور و نظام علم و فناوری با رویکرد اجتماعی و تمدنی. بر اساس تجربه انباشته حاصل از مراحل پیشین، سه محور اصلی در حرکت تحولی دانشگاه عبارت اند از: «تثبیت نظام های تحولی در بافتار»، «توسعه ظرفیت تصمیم های تحولی» و «توسعه حکمرانی علم و فناوری» که جهت دهنده دالان تحول خواهند بود.
بررسی اثر دشواری محتوای درس بر نمرات ارزشیابی دانشجویان از کیفیت تدریس استادان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به بررسی ارزشیابی کیفیت تدریس در آموزش عالی و تأثیر آن بر بهبود فرایندهای آموزشی و یادگیری دانشجویان می پردازد. با توجه به اهمیت کیفیت تدریس، مطالعه حاضر اثر دشواری محتوای درس ها بر نمرات ارزشیابی دانشجویان را بررسی کرده و در جهت افزایش دقت نظام ارزشیابی استادان تلاش می کند. روش پژوهش: این مطالعه همبستگی بوده و از مدل رگرسیون اثرات آمیخته استفاده کرده است. جامعه آماری شامل داده های ارزشیابی دانشجویان علوم پایه و فنی-مهندسی در هشت نیمسال بوده که بالغ بر 100 هزار ارزشیابی و 31,598 نمونه نمره ارزشیابی از درس ها را شامل می شود. دشواری درس ها با محاسبه میانگین و انحراف معیار نمرات دانشجویان هر دانشکده و تقسیم تفاوت معدل درس با میانگین دانشکده بر انحراف معیار نمرات سنجیده شد. یافته ها: نتایج نشان داد نمرات ارزشیابی استادان به طور معنی داری تحت تأثیر دشواری درس ها قرار دارند؛ اندازه اثر این رابطه بین ۰.۰۴ تا ۰.۰۷ برآورد شد. پس از کنترل معدل دانشجویان، مشخص شد در درس های دشوار، نمرات ارزشیابی در مؤلفه های «تسلط علمی»، «ایجاد انگیزش» و «تدریس اثربخش» پایین تر و در درس های آسان بالاتر است. نتیجه گیری: ارزشیابی کیفیت تدریس ابزار مهمی برای بهبود آموزش عالی است. دشواری درس عامل مؤثری بر نمرات ارزشیابی استادان است و نادیده گرفتن این مسئله می تواند به ارزیابی های غیرمنصفانه و نابرابر در نظام آموزش عالی منجر شود. بنابراین، نمرات ارزشیابی دانشجویان نباید تنها شاخص ارزیابی کیفیت تدریس تلقی شوند. برای داشتن یک نظام ارزشیابی معتبر و علمی، باید به طراحی جامع و چندبُعدی فرایند ارزشیابی توجه بیشتری شود.
تأثیر عوامل اجتماعی بر شیفتگی تحصیلی دانشجویان مهندسی با میانجیگری احساس تعلق به محیط آکادمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر عوامل اجتماعی بر شیفتگی تحصیلی دانشجویان مهندسی با میانجیگری احساس تعلق به محیط آکادمیک بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بوده و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. جامعه آماری شامل دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه صنعتی اصفهان در سال تحصیلی ۱۴۰۲–۱۴۰۳ بود و نمونه آماری به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه ادراک حمایت خانواده (پروسدیاتو و هلر، ۱۹۸۳)، حمایت دانشگاهی از دانشجویان (مازر و تامسون، ۲۰۰۹)، پرسشنامه حمایت اجتماعی (واکس و همکاران، ۱۹۸۶)، پرسشنامه احساس تعلق آکادمیک (اندرسون و همکاران، ۲۰۰۲) و پرسشنامه شیفتگی تحصیلی (مارتین و جکسون، ۲۰۰۸) بود. داده ها با نرم افزارهای SPSS و AMOS تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان دهنده وجود رابطه میان حمایت های اجتماعی، خانوادگی و دانشگاهی با شیفتگی تحصیلی و همچنین وجود رابطه غیر مستقیم این متغیرها با میانجی گری احساس تعلق آکادمیک است. علاوه بر این، میان حمایت های اجتماعی، دانشگاهی و خانوادگی با احساس تعلق آکادمیک و میان احساس تعلق اکادمیک با شیفتگی تحصیلی رابطه وجود دارد. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهند که خانواده، اجتماع و دانشگاه باید توجه داشته باشند که حمایت از دانشجویان زمانی به افزایش شیفتگی تحصیلی آنها منجر می شود که پیش از هر چیز اقداماتی برای تقویت احساس تعلق دانشجویان به محیط آکادمیک انجام دهند.