ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۴۰۴ مورد.
۳۶۱.

مطالعه ی تطبیقی درباره ی دلایل تجرد نفس و بقای آن نزد ارسطو و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقل تجرد نفس ارسطو ابن سینا وحدت قوا

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
تعداد بازدید : ۱۲۶۶ تعداد دانلود : ۷۸۷
فلاسفه از جمله ارسطو و ابن سینا از دیرباز به مسائل مربوط به نفس انسان توجه داشته اند. همواره یکی از پرسش های اساسی نزد آن ها مسأله ی بقای نفس در انسان است. تردیدی نیست که ابن سینا نفس را مجرد دانسته و به تفصیل بر آن استدلال کرده است. اما تعارض سخنان ارسطو در این مقام، همواره موجب اختلاف نظر شارحان شده است، به طوری که گاهی از صورت بودن نفس برای بدن، بر مادیت نفس و از این رو، به مثابه ی دلیلی بر فساد و عدم بقای نفس بعد از مرگ آن استنباط کرده اند. در این بررسی، دلایلی برای رفع تعارض بین تعریف صورت بودن نفس برای بدن و تجرُّد و بقای آن اقامه شده است؛ مثلاً با این که در نظر ارسطو، نفس صورت بدن است و صورت در عین ملازمت با ماده، مفهومی مستقل از آن دارد، اما در برخی مواقع، امکان وجود صورت بدون ماده محتمل بوده و نفس در مقایسه با بدن، اصیل و مستقل دانسته شده است. ازاین رو بر مبنای براهین ضمنی ارسطو و دلایل مصرَّح ابن سینا، استدلال شده است که نفس انسان نمی تواند امری مادی باشد. بنابراین در نظر آن ها، نفس به منزله ی موجودی فی نفسه که ذات آن عقل است، مجرد و باقی است.
۳۶۳.

افلاطون، اینهمانی و فضیلت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فضیلت اینهمانی همانی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۲۶۱ تعداد دانلود : ۸۰۲
تلقی رایج از این همانی بصورت اصلی منطقی با فرمول الف، الف است می باشد. در این تلقی این همانی اصلی است که فاقد بعد و بار معرفتی و وجودی است؛ لذا با توجه به این اصل هیچ چیز نمی تواند چیز دیگری باشد. در تفکر یونان این همانی خصیصه ای انگاشته می شد که به کمک آن وجود ادراک می گردد. در تفکر افلاطون که تلاش دارد جامعه ای جدید مبتنی بر تفکر فلسفی بنیان نهد و چنین تفکر عقلانی را فضیلتی انگارد که همّ آن وصول و حصول ایده ی خیر است، این همانی از جایگاه مهمی برخوردار است. لذا امکان حمل در گزاره ی سقراطیِ « فضیلت شناسایی است» تنها در صورتی مقدور است (چیزی چون فضیلت، چیز دیگری چون شناسایی باشد) که این همانی نه به عنوان با خود همان بودن هر چیز، بلکه به عنوان خاصیتی لحاظ گردد که ذات و ماهیت موجودات را تشکیل دهد. لذا افلاطون باید میان همانی(sameness) و این همانی(identity) تمایز قائل شود. تمایزی که نادیده انگاشتن آن باعث سوءفهم مهم ترین آموزه ی افلاطون یعنی ایده ها و نسبت آن ها به یکدیگر ( و نسبت به مصادیق خود) می شود. تلاش می شود نشان داده شود: الف) این گزاره ی فضیلت شناسایی است، چه ربط و نسبتی با این همانی دارد. ب) این همانی نزد افلاطون چگونه مفهومی است که اجازه می دهد چیزی، چیزی دیگر باشد بدون آن که با « با خود همان بودن هر چیز» در تناقض افتد.تلقی رایج از این همانی بصورت اصلی منطقی با فرمول الف، الف است می باشد. در این تلقی این همانی اصلی است که فاقد بعد و بار معرفتی و وجودی است؛ لذا با توجه به این اصل هیچ چیز نمی تواند چیز دیگری باشد. در تفکر یونان این همانی خصیصه ای انگاشته می شد که به کمک آن وجود ادراک می گردد. در تفکر افلاطون که تلاش دارد جامعه ای جدید مبتنی بر تفکر فلسفی بنیان نهد و چنین تفکر عقلانی را فضیلتی انگارد که همّ آن وصول و حصول ایده ی خیر است، این همانی از جایگاه مهمی برخوردار است. لذا امکان حمل در گزاره ی سقراطیِ « فضیلت شناسایی است» تنها در صورتی مقدور است (چیزی چون فضیلت، چیز دیگری چون شناسایی باشد) که این همانی نه به عنوان با خود همان بودن هر چیز، بلکه به عنوان خاصیتی لحاظ گردد که ذات و ماهیت موجودات را تشکیل دهد. لذا افلاطون باید میان همانی(sameness) و این همانی(identity) تمایز قائل شود. تمایزی که نادیده انگاشتن آن باعث سوءفهم مهم ترین آموزه ی افلاطون یعنی ایده ها و نسبت آن ها به یکدیگر ( و نسبت به مصادیق خود) می شود. تلاش می شود نشان داده شود: الف) این گزاره ی فضیلت شناسایی است، چه ربط و نسبتی با این همانی دارد. ب) این همانی نزد افلاطون چگونه مفهومی است که اجازه می دهد چیزی، چیزی دیگر باشد بدون آن که با « با خود همان بودن هر چیز» در تناقض افتد.
۳۶۹.

بررسی آموزه های بنیادین انسجام بخش در منظومه ی فکری ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارسطو ماهیت حمل پذیرها منظومه ی فکری آموزه های محوری مقولات ده گانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴۵ تعداد دانلود : ۱۰۵۳
ارسطو به دانش های متعددی پرداخته و آن ها را طبقه بندی کرده است. اگرچه موضوع و روش این دانش ها متفاوت است، بااین وجود، در سراسر آن ها به تعدادی نظریات و آموزه های فراگیر برخورد می کنیم. برخی از محوری ترین آموزه های ارسطویی عبارت اند از: ماهیت، حمل پذیرها، مقولات، تعریف، استدلال، رئالیسم، طبع گرایی و... . این آموزه های بنیادین چونان یک شاکله ی ذهنی، همواره در هر پژوهش علمی حضور دارند و همین سبب شده تا خروجی این پژوهش ها از هم بیگانه نباشند، بلکه ارتباطی شبکه مانند میان آن ها برقرار شود و منظومه ی فکری منسجمی حاصل شود. با گذشت زمان و مطرح شدن نظریات گوناگون در فلسفه و علوم که احیاناً در تقابل با نظریات محوری ارسطو قرار می گیرند، نظام های فکری دیگری به وجود می آیند که هر یک برساخته از شبکه ی درهم تنیده ای از معارف هستند؛ به گونه ای که به راحتی نمی توان دانشی را از یک منظومه ی فکری خارج نموده یا در منظومه ی فکری دیگری داخل نمود. حذف ماهیت و تأثیرات آن بر فلسفه و منطق صدرایی، نمونه ای از این تحولات است که مدّعای جهان شمولی برخی دانش ها مانند منطق و متافیزیک ارسطویی را متزلزل می سازد.
۳۷۵.

خو دشناسی از نظر افلاطون و سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

۳۸۰.

تحلیل و ارزیابی رهیافت های گوناگون در رابطه ذهن و بدن و نظر غالب ارسطو

کلیدواژه‌ها: ارسطو ذهن بدن پسوخه حالات ذهنی فیزیکالیسم

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی انسان شناسی فلسفی
تعداد بازدید : ۱۱۹۴ تعداد دانلود : ۵۴۲۷
مسأله رابطه ذهن و بدن یکی از مسائلی است که فلاسفه و دانشمندان همواره به آن توجه داشته اند. هرچند برای پیشینیان نیز روشن بود که در انسان، دو نوع متفاوت از حالات و رویدادها وجود دارند که تأثیر علّی و معلولی بر یکدیگر دارند، اما نحوه تکوّن وارتباط این دو نوع از حالات مسأله پیچیده ای بوده که همواره ذهن متفکران انسان شناس را به خود مشغول کرده است. بعضی از فلاسفه در تبیین حالات و رویدادهای جسمانی و ذهنی، معتقد به فیزیکالیسم هستند. فلاسفه دیگر ضمن ابطال فیزیکالیسم، اثبات کرده اند که انسان مرکب است از جوهری جسمانی و جوهری غیرجسمانی. از زمان دکارت تاکنون مشکل ذهن و بدن به این شکل در آمده است که چگونه می توان ارتباط های میان دو نوع شیء را تفسیر کرد. دو نوع شیئی که ظاهراً به کلی با هم متفاوتند؟ در یک طرف امور ذهنی مانند افکار و احساسات قرار دارند که آن ها را اموری شخصی، آگاهانه و غیرمادی می دانیم و در سوی دیگر، امور فیزیکی قرار دارند که آن ها را موجوداتی تصور می کنیم که جرم و امتداد مکانی دارند و به نحو علّی و معلولی با دیگر اشیای فیزیکی تأثیر متقابل دارند. بسیاری از راه حل ها برای حل مشکل ذهن و بدن، به انکار وجود یا به نوعی کوچک و بی اهمیت شمردن موقعیت یکی از این دو نوع شیء خاتمه می یابد. به نظر می رسد ارسطو با استفاده از اموری نظیر پسوخه و وحدت انضمامی ماده و شکل در حل مسأله ذهن و بدن موفق بوده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان