فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۶۹۵ مورد.
ساعد
حوزههای تخصصی:
نفت شمال و شوروی
مصدق و کودتای 28 مرداد در «روایت» بزرگ علوی
حوزههای تخصصی:
فرمان محمد رضا شاه پهلوی علیه برادرش حمید رضا
حوزههای تخصصی:
بازماندگان یک قزاق
منبع:
زمانه ۱۳۸۴ شماره ۴۰
حوزههای تخصصی:
در شرایطی که منابع و متون تاریخنگاری قبل و بعد از انقلاب اسلامی رو به شفاهی شدن و خاطره گویی می روند و سیل کتابهای روایت کننده از داخل و خارج و از سوی دوست و دشمن در بازار کتاب و نشریات جاری شده است، به راستی جای پرداختهای تحلیلی و جامعه شناختی از عصر پهلوی بسیار خالی به نظر می رسد. البته گهگاه شاهد آثاری محققانه و استوار در بازشناسی این دوره از تاریخ معاصر ایران هستیم. هرچند ذوق عمومی جامعه درکل به سوی نگاشته های جذاب، ساده و داستانواره متمایل است اما ذائقه جامعه، نباید رسالت اندیشمندان و پژوهشگران تاریخ در فراهم کردن متون مرجع و محققانه را متاثر سازد. البته گفت وگو درباره تاریخ و مسائل تاریخی نیز از نوعی جذابیت، سادگی و روانی عام پسند برخوردار است اما با عمیق انگاشتن و دقیق پرداختن به آن، می توان گفت وگو را مقدمه یا برانگیزاننده تداوم بخشیدن به رسالتی تلقی کرد که هم اکنون از آن یاد شد. گفت وگوی این شماره از ماهنامه را به بررسی رژیم و خاندان پهلوی با یکی از محققان و مدرسان تاریخ معاصر ترتیب داده ایم تا ضمن توجه به جذابیتها و سادگی های متون گفتاری، قدری در تعمیق ذائقه عمومی خوانندگان مباحث شفاهی تاریخ معاصر نیز کوشیده باشیم. دکتر محمدامیر شیخ نوری، محقق و مدرس تاریخ معاصر ایران متولد 1332 از زابل، دکترای تاریخ از فرانسه و دانشیار گروه تاریخ دانشگاه الزهرا(س) (دانشیار برگزیده سال 1384) می باشد که تالیفات وی شامل پنج کتاب و بیش از سی مقاله است. فهرست کتابها عبارتند از: تاریخ ایران از ورود اسلام تا علویان طبرستان، تاریخ اسلام از سال 41 تا 227 هجری، پژوهشی درباره جنبشهای رهایی بخش در جهان، تاریخ بیزانس، نقش غرب در ایجاد و گسترش اختلافات ارضی و مرزی.
بخش حقوقی، سیاسی متن کامل پروتکل الحاقی آژانس بین المللی انرژی: تعهدات ایران چیست؟
حوزههای تخصصی:
16 آذر، فریادی در ظلمت
منبع:
حافظ آذر ۱۳۸۳ شماره ۹
حوزههای تخصصی:
اسلامگراهای لیبرال
منبع:
زمانه ۱۳۸۳ شماره ۲۶
حوزههای تخصصی:
آبان ماه علیرغم تمام دل انگیزیهایی که دارد، به نظر می رسد برای نهضت آزادی واژه ای تلخ و نامیمون باشد که همواره شکستی بزرگ و غیرقابل جبران را برای آنها تداعی می کند. نهضت آزادی دو روز پس از تسخیر لانه جاسوسی امریکا در سیزدهم آبان 1358 با استعفای دسته جمعی اعضای دولت موقت مهندس بازرگان، عملا از طول مبارزات مردم ایران خارج شد و در عرض حرکت گسترده انقلاب اسلامی قرار گرفت. خروج دولت موقت از حاکمیت، در پانزدهم آبان ماه سال 1358 یک سکه دورو بود؛ از یک سو باعث یک دست شدن حاکمیت در ایران انقلابی گردید، اما از سوی دیگر اولین و نمایان ترین شکاف در صف نیروهای انقلاب محسوب می شد. از آن پس بود که سایر گروهها و جریانات به ظاهر همراه انقلاب نیز که در قیاس با نهضت آزادی، نسبت به اصول نظام اسلامی و انقلاب حتی چندین پله زان سوتر قرار می گرفتند، به وضوح به جایگاه خود پی بردند و این چنین بود که شکافها و دسته بندیهای داخلی در مقابل انقلاب و خط امام (ره) آغاز شد. هنوز هم ناگفته ها و نایافته ها در مورد نهضت آزادی فراوان است. این جریان که براثر انشعابی در جبهه ملی به وجود آمده بود از زمان تاسیس تا آخرین روزهای فعالیت قانونی خود دچار تحولات ماهوی عمده ای گردید و حتی در مقاطعی از مشی ملایم اصلاحگرانه به مرزهای رفتار انقلابی نزدیک شد؛ اما در مجموع همواره عناصر مشخصی را در ماهیت خود حفظ کرده بود که بررسی و تامل بیشتر و دقیق تر درباره آنها علاوه بر وجه تاریخی موضوع، در بردارنده نتایج و عبرتها و کاربردهای مفیدی برای زمانه کنونی نیز خواهد بود. آنچه در پی می آید حاصل گفت وگوی «زمانه» است با مجتبی سلطانی، محقق تاریخ انقلاب اسلامی و نویسنده کتاب «خط سازش» که به عنوان اولین اثر مستند پژوهشی درباره نهضت آزادیانقلاب سیاسیانتشار یافت.
شاه بین دو فرار!
منبع:
زمانه ۱۳۸۳ شماره ۲۹
حوزههای تخصصی:
سرنوشت نظام سیاسی ایرانانقلاب سیاسیمشروطه با پریشانیهای بسیاری رقم خورد و در فاصله کوتاهی به تغییر خاندان سلطنت و برقراری حکومت استبداد پهلوی انجامید. مردم ایران هنوز طعم حکومت مشروطه را نچشیده بودند که ناخواسته درگیر مشکلات و عوارض جنگ جهانی شدند. فقر عمومی، ناامنی گسترده، مداخلات بیگانگان، تهدید استقلال و تمامیت ارضی کشور، اختلاف و دودستگی نخبگان سیاسی، تحولات جهانی و زمینه های نابسامانی داخلی، سرانجام قدرت را از احمدشاه قاجار گرفت و به دست رضاخان میرپنج سپرد. رضاخان نه تنها نظام مشروطه سلطنتی را استحکام و قوام نبخشید، بلکه بی سابقه ترین دیکتاتوری تاریخ ایران را عملی ساخت. پس از اشغال ایران در شهریور1320، حکومت رضاخانی نیز به پایان رسید و پسر ارشد او ــ البته پس از رضایت اشغالگران ــ بر تخت پادشاهی تکیه زد.حکومت محمدرضا، از سال1320 تا1357، که یک دوره طولانی سی وهفت ساله را شامل می شود، در نوسانات و التهابات بسیاری غوطه ور گشت. هرچند در ابتدای سلطنت او تاحدودی فضای باز سیاسی در کشور ایجاد شد و فراکسیونهای متعدد مجلس و احزاب گوناگون در سطح جامعه پدید آمدند اما هرچه پایه های قدرت او بیشتر تثبیت می یافت، فضای باز سیاسی نیز تنگ تر می شد. جز آیت الله کاشانی(ره) و دکتر مصدق، معارض عمده ای برای محمدرضا شاه وجود نداشت و او بیست سال اول حکومت خود را با ملایمت سپری کرد اما از سالهای1340 به بعد، هم شاه در رویه حکومتی خود گستاختر و مستبدتر شده بود و هم مخالفان او جدی تر در عرصه سیاست نمود و حضور یافتند. گروهها و جریانات سیاسی بسیاری هر روز بیش ازپیش در تشکلهای ساختارمند گوناگون ظهور می کردند، که طیفی از مذهبی تا مارکسیستی را شامل می شد؛ اما دشمن عمده و سرسخت و خستگی ناپذیر شاه کسی نبود جز امام خمینی(ره)، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، که سرانجام حکومت پادشاهی را در ایران منقرض و جمهوری اسلامی را برپا ساخت.در مقاله حاضر رویدادهای سیاسی عمده در دوران پهلوی دوم و بازیگران دوران حکومت سی وهفت ساله او مورد مطالعه و بازگویی تاریخی قرار گرفته است.