خاندان اسحاقیه در غرب گیلان، به خصوص منطقة فومن، سالیان زیادی (از قرن هفتم تا دهم هجری) دارای قدرت و فرمانروایی بودند.این خاندان از دورة مغول، با حکومت های گوناگونی در ایران مواجه شدند و غالباً، به استقلال، در منطقه فرمانروایی می کردند؛ ولی در زمان حکومت صفویه، به ویژه از اواخر دورة شاه اسماعیل اول، قدرت سیاسی آنها زوال یافت و تقریباً مطیع دولت مرکزی شدند. سرانجام، این خاندان در زمان شاه عباس اول، در سال 1000ق، به دلیل رقابت درون منطقه ای و سیاست تمرکزگرایی دولت مرکزی، از بین رفتند. در این پژوهش، با روش توصیفی و تحلیلی، به بررسی موقعیت سیاسی و اجتماعی حُکام اسحاقیه در غرب گیلان عصر صفوی، و رابطة آنها با حکومت صفوی و آل کیا در شرق گیلان، پرداخته می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که خاندان اسحاقیه، با استفاده از موقعیت جغرافیایی و جایگاه مناسب خاندان خود، توانستند سالیان متمادی در غرب گیلان حکومت کنند.
پژوهش حاضر به بررسی بازتاب گرایش های اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و برخی دیگر از آداب و رسوم مردم گیلان در منابع محلی گیلان در عصر صفوی می پردازد. بنابراین اساس این پژوهش بر روی سه منبع محلی تاریخ گیلان در دوره صفوی گذاشته شده است که عبارت اند از: تاریخ گیلان و دیلمستان از سید ظهیرالدین مرعشی، تاریخ خانی از علی بن شمس الدین لاهیجی و همچنین تاریخ گیلان عبدالفتاح فومنی. اگرچه بنای بیشتر متون تاریخ نگاری قدیمی و سنتی ایرانی بر روی مسائل سیاسی و عمدتا نظامی گذاشته شده است که آن نیز بیشتر حول محور شخص پادشاه و سلطان می چرخد، اما از لابه لای این متون می توان سوای حوادث سیاسی، مسائل مختلف اجتماعی، اقتصادی و مذهبی را نیز پیدا کرد که سهم زیادی در شناخت هر چه بهتر آن دوران دارد.
تاریخ گیلان در دوره صفویه به دلیل ویژگی های خاص خود در این دوره تحولات زیادی را در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مذهبی پذیرفته است که بر زندگی مردم نیز تأثیرات فراوانی بر جای نهاده است. بنابراین مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که تحولات مختلف گیلان در دوره صفوی در منابع مورد نظر چه انعکاسی داشته است؟ و تأثیر این تحولات بر زندگی مردم چگونه بوده است؟