فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۱٬۷۰۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله، نظریه متناقض نمائی تجارب عرفانی که توسط استیس، مؤلف کتاب «عرفان و فلسفه»، ارائه شده است را با توجه به مباحث عرفان اسلامی، به نقد کشیده و نشان می دهد این نظریه که متضمن غیرعقلانی بودن عرفان است، با مبانی عرفان اسلامی سازگار نیست. دلیل اصلی این عدم تطابق، نگرش نادرست استیس در تفسیر اندیشه وحدت وجود می باشد که در آن، تفکیک عمیق مقام احدیت و واحدیت را ناشی از توجیه عرفا دانسته و به هیچ می انگارد؛ حال آن که این تفکیک، به ویژه در عرفان اسلامی، ناشی از تفکیک وجود و مظاهر آن است.
وجود حقیقتی یگانه و موصوف به وحدت است، و مظاهر وجود متکثر و موصوف به کثرت هستند. کثرات از حیث هستی، اضافه و عین الربط به آن هستی یگانه بوده و هستی مستقل ندارند. از این رو، نظریه «وحدت در عین کثرت» حامل هیچ-گونه تناقضی نیست؛ هر چند که وحدت ضدین در ساحت هستیِ احد را به عنوان یک ضرورت عقلی می پذیرد.
علم و دین از نگاه فرانسیسکو آیالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از انقلاب علمی قرن هفدهم و قدرت گرفتن علوم تجربی، رقیبی قدرت مند برای ادیان در حل مشکلات بشر، و ارائة تبیینی روشن تر از جهان پا به عرصة وجود نهاد. رابطة علم و دین در کانون مباحث فلسفی قرار گرفت و آرای گوناگونی در این خصوص ارائه شد. نوشتار حاضر به نقد و بررسی دیدگاه فرانسیسکو آیالا[i]کشیش و ژنتیک دان برجستة معاصر می پردازد. وی بر این باور است که کتاب مقدس فقط در خصوص نجات و سعادت آدمی مصون از خطاست و اساساً هدف آن تبیین پدیده های طبیعی نیست. آیالا با پذیرش موضع طبیعت گرایی روش شناختی، و رد طبیعت گرایی متافیزیکی، برای تبیین وقایع طبیعی صرفاً پدیده های طبیعی را به میدان می آورد و دخالت هرگونه موجود ماوراء طبیعی از جمله خداوند را در امور جهان نفی می کند. او معتقد است برای تبیین پیدایش گونه های زیستی بر روی زمین فقط باید به نظریة تکامل و انتخاب طبیعی اکتفا کرد و آن ها را به خداوند منتسب نکرد، این نوع نگرش می تواند مشکل شر را به خوبی حل کند؛ زیرا شرور به تکامل و انتخاب طبیعی منتسب می شود و خداوند از ارتکاب شرور مبرا می شود. به نظر می آید راه حل آیالا برای حل مشکل شر از توانایی کافی برخوردار نیست؛ آیالا علم و دین را مربوط به دو حوزة متمایز می داند که هریک بر قلمرویی مجزا پرتو می افکند، از همین روی این دو در ارائة تصویری درست از عالم مکمل یک دیگرند
آینده دین در جهان مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسبت معرفت دینى و علمى
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۴شماره ۴۰
حوزههای تخصصی:
مسأله نسبت بین علم و دین، یکى از مسائل مهم در فلسفه دین است. در این مقاله مقایسه کلى حول چهار محور عمده (موضوع، زبان، روش و غایت) در حوزه معرفت دینى و معرفت علمى صورت گرفته است و بر اساس یک فرضیه، حیطههاى چهارگانه با همدیگر سنجیده شده و در پایان به برخى از منشأهاى احتمالى فرضیه رقیب یعنى فرضیه تعارض علم و دین پرداخته شده است. و در نهایت نسبت بین این دو معرفت را، در یک عنوان و عبارت صحیح نمىداند و قائل به نظریه تفصیل است.
تقریر و تبیین استدلال های اخلاقی سی. اس. لوئیس بر وجود خدا «عینیت گرایی و نگاه مؤمنانه به عالم هستی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر تقریرهای متفاوتی از استدلال اخلاقی بر وجود خدا شکل گرفته است. یکی از این تقریرها، استدلال از طریق عینیت گرایی اخلاقیِ سی. اس. لوئیس است؛ لوئیس با توسل به احکام و قوانین اخلاقی متداول در حیات انسانی و با توجه به مجادلات اخلاقی، انتقادات اخلاقی، و عذرآوری انسان هنگام عمل نکردن به قوانین اخلاقی، که همه روزه برای انسان روی می دهد، وجود عینی ارزش ها و قوانین اخلاقی را اثبات می کند و سپس با توجه به تفاوت ماهیت قوانین اخلاقی و قوانین طبیعی، بنیان استدلال اخلاقی خویش را پایه گذاری می کند. لوئیس در جست وجوی مبنا و اساس این قوانین عینی اخلاقی، ذهنی عالی را به عنوان یگانه مبنای حقیقی احکام اخلاقی اثبات می کند. این مقاله به تقریر و تبیین استدلال اخلاقی لوئیس می پردازد و در پایان به نقد و بررسی آن خواهد پرداخت.
بررسی اندیشه رخنه پوش لاهوتی
حوزههای تخصصی:
خدا و فلسفه معاصر
حوزههای تخصصی:
مسئله شر
نقد همسانانگارى وحى و تجربه دینى
حوزههای تخصصی:
مفهوم «وحى» یکى از مفاهیم مهم و اساسى ادیان ابراهیمى است که این ادیان را از مکاتب بشرى متمایز مىسازد. چیستى و سرشت وحى یکى از مباحث مهم فلسفه دین و کلام معاصر است. پیرامون سرشت و ماهیت وحى، دو دیدگاه عمده وجود دارد که عبارتند از وحى گزارهاى و وحى تجربى. بر اساس وحى گزارهاى، خداوند حقایق و گزارههایى را بر پیامبر وحى مىکند، اما بر اساس وحى تجربى، پیامبر با خدا مواجههاى داشته و تفسیر آن مواجهه و تجربه دینىاش را براى دیگران منتقل مىکند. مقاله حاضر، در واقع در صدد نقد این دیدگاه؛ یعنى همسانانگارى وحى و تجربه دینى (= وحى تجربى) مىباشد. مقاله پس از توصیف دیدگاه تجربه دینى و مفاهیم اساسى آن، به زمینههاى ظهور این نظریه اشاره کرده و پس از نقد و بررسى این دیدگاه، تفاوتهاى وحى و تجربه دینى را بیان مىکند. بنابراین، با توجه به نقدهایى که دیدگاه تجربه دینى دارد و نیز تفاوتهاى اساسى که میان وحى و تجربه دینى وجود دارد، نمىتوان دیدگاه فوق؛ یعنى تجربه دینى را در مورد وحى و بخصوص وحى اسلامى پذیرفت.
بسط ناپذیرى تجربه نبوى
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۰ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
نویسنده زیربناى این «سخن را که وحى تابع پیامبر است نه او تابع وحى» را مدل کانتى مىداند کانت مىگوید ذهن، منفعل و دریافت کننده محض نیستبلکه فاعلیت هم دارد و صورى را از خود به مدرکاتش مىافزاید و در حقیقت تجربهاى محض در کار نیست. با توجه به این ایده به اعتقاد بعضى از متفکرین داخلى موضعگیریها و تجارب پیامبر صلى الله علیه و آله با شرایط اجتماعى رابطه دیالوگى داشت. مؤلف پس از تبیین رابطه دیالوگى با نقد این نظریه مىنویسد: اسلام پیامى خاص براى جامعه داشت و پیامبر حامل آن پیام بود و مضمون این پیام از پیش تعیین شده بود، شرایط اجتماعى و تاریخى، محتوا و مضمون آن پیام را تغییر نمىداند بلکه مواردى پیش مىآوردند که پیامبر صلى الله علیه و آله آن پیام را بهتر تفسیر و تبیین مىکردند.
بحث اساسى و بنیادىتر که نسبتبه کل این مقاله مطرح مىشود، از این قرار است که: بطور کلى، سه نظریه اساسى در مورد سرشت وحى در غرب مطرح شده است. یکى از این نظریات که دیدگاه گزارهاى درباب وحى است از قرون وسطا در میان متکلمان مسیحى مطرح بوده است. بر طبق این نظریه، وحى مجموعهاى از گزارهها است که خدا به پیامبر القاء مىکند. دوم، دیدگاه تجربه دینى که بر طبق آن وحى گونهاى تجربه دینى است و خدا بر پیامبر وحى کرد به این معنا است که پیامبر خدا را تجربه کرد. این نظریه از زمان شلایرماخر در الهیات پروتستان مطرح بوده است و بالاخره، دیدگاه سوم; یعنى نظریهاى که در قرن بیستم مطرح شد دیدگاه افعال گفتارى است. این نظریه را متکلمان و فلاسفه دینى مطرح کردهاند که از آثار آستین فیلسوف تحلیلى متاثر بودهاند. بر طبق دیدگاه اخیر خدا بر پیامبر وحى کرد. به این معنا که اولا خدا جملاتى معنادار را از زبانى خاص براى پیامبر اظهار کرده است و ثانیا، این جملات مضمونى خاص داشتهاند; یعنى خدا مضامینى
الهیات سلبی
اندیشه هندو و بودایی تناسخ در اهل حق (یارسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سده هشتم هجری، فرقه ای موسوم به «اهل حق» توسط سلطان اسحاق (سُحاک) در کردستان تأسیس شد. وی سنگ بنای ایدئولوژی خود را دُن به دُن (تناسخ) قرار داد. وی این نظریه را از ادیان هندو و بودایی اخذ کرده بود. سلطان اسحاق از این طریق توانست مشهورترین داستان ها، اساطیر ادیان کهن ایرانی و غیرایرانی و تا حدودی مناسک ایشان را در فرقه تازه تأسیس خود جذب کند. هدف این مقاله، نشان دادن شباهت های ساختاری تناسخ و تا حد ممکن، تعیینِ تأثیرپذیری اهل حق از ادیان هندو و بودایی از طریق کشفِ مضامینِ پنهان در متون اهل حق است. روش پژوهش، رویکرد اسنادی و تاریخی است.
صورتبندی برهان نظم از منظر سوئینبرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برهان نظم ساده ترین، قابل فهم ترین و عمومی ترین برهان بر وجود خداوند است. در طول تاریخ روایت های متعددی از این برهان ارائه شده است که از درجات متفاوتی از قوّت و دقّت برخوردارند. به نظر نگارندگان معقول ترین و قابل دفاع ترین روایت از این برهان، روایتِ «استدلال از راه بهترین تبیین» است. روایت هایِ کلاسیک، مقایسه ای، تنظیم دقیق، پیچیدگی غیر قابل تقلیل بیوشیمیایی و اطلاعات زیست شناختی ضمن آنکه هر یک روایت هایی مستقل هستند، امّا به نظر می آید اگر بتوان این روایت ها را در خدمت «استدلال از راه بهترین تبیین» در آورد، برهان نظم می تواند نقش مؤثّرتری در اثبات وجود خدا در کنار سایر براهین ایفا کند. سوئینبرن استدلالی ارائه کرده، که نتیجة آن- به زعم وی- محتمل بودن وجود خدا را نشان می دهد. او این بار را بر دوش برهانی استقرایی گذاشته است. ریچارد سوئینبرن در تقریر این برهان با تفکیک نظم جهان به نظم زمانی و نظم مکانی و صورتبندیِ جدیدی از برهان طرح و تدبیر، تلاش درخوری در این راه نموده است. در این جُستار سعی شده تا تقریر و روایت سوئینبرن از برهان نظم که در آثار متعدد او به انحای مختلف بیان شده است در یکجا و به صورت نظام مند تقریر شود، تا راه برای بررسی، نقد و یا تقویت آن هموارتر گردد. با جستجوی انجام گرفته این برهان تاکنون با نظامی که در این مقاله بدان پرداخته شده است، صورتبندی نشده است.
ارتباط دین و اخلاق در مقایسه با سکولاریزم اخلاقی (با نظر به مهم ترین روش های تربیت اخلاقی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
از عصر نوزایی به بعد، همزمان با رخنه در پیکرة دین، این سؤال مطرح شد که آیا بدون دین و خدا، نمی توان خوب و اخلاقی بود؟ این سؤال اصل رابطة دین و اخلاق را می جوید، سؤال مترتب بر آن، در باب کیفیت رابطة این دو بود. دین و اخلاق قابل تفکیک نیستند. عمده گزاره های اخلاقی فطری یا عقلی اند، اما در هر حال، به دین نیازمندند.تأیید، توسعه، تحدید، انگیزش، تشویق و تضمین اجرای رفتارهای اخلاقی از جانب دین، برخی از نیازهای اخلاق به دین است. اخلاق دینی به پرورش و تربیت نیاز دارد. با روش های متعدد در عرصه های نگرشی، گرایشی، کنشی، تربیت اخلاقی حاصل می شود. در برابر، قرائت سکولاریستی، اخلاق را از دین جدا دانسته، برای انسان کمال معنوی قایل نیست، بلکه به اخلاقی قایل است که رفاه دنیوی را فراهم می آورد و با دخالت دین در امور زندگی مخالف است. هستی شناسی مادی مبنای اصلی این تفکر است.
مطالعه تطبیقی تعالیم دین زردشت و فلسفه مکتب اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب اصالت وجود یا اگزیستانسیالیسم، هستی انسان و مسائل مربوط به وی را به عنوان مرکز ثقل تفکّراتش، قرار داده است و دغدغه اثبات مسئولیّت، امکان تعالی و بهبودی وضع زندگی او را دارد؛ اما قرن ها پیش از ظهور فلسفه اصالت وجود در غرب، زرتشت، پیامبر ایران باستان، با اعتقاد راسخ به وجود اهورامزدا (خدا) و ارج نهادن به انسان، پرورش و پویایی ویژگی های اخلاقی و سعادت انسان را به عنوان هدف خود دنبال می کرد که این امر از اهمیّت بالایی برخوردار است. هدف این پژوهش، مقایسه تطبیقی تعالیم مکتب اصالت وجود وآموزه های زرتشت، در چارچوب مفاهیمی چون: اصالت وجود انسان، اختیار و آزادی، انتخاب، مسئولیّت، عدم اعتقاد به تقدیر و توصیه به تلاش و دوری از گوشه نشینی می باشد. در این راستا ابتدا به تبیین مفاهیم ذکر شده در هر یک از مکاتب مورد نظر پرداخته و سرانجام با مطالعه وجوه تشابه و تمایز موجود، این نتیجه حاصل شده که قرن ها پیش در ایران، مسئله «هستی انسان» و ارتباط آن با جهان، بسیار خردمندانه مطرح شده است. درواقع، زرتشت در زمانی کهن و در میان جامعه ای ابتدایی، همان چیزی را مطرح کردکه مکتب اگزیستانسیالیسم امروز در میان مردمی متمدن مطرح می کند. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع مکتوب و کتابخانه ای انجام شده است.
صور جاودانگى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی: