فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه عملکرد خانوادگی در افراد با حجاب برتر، حجاب معمولی و حجاب ضعیف صورت گرفت. طرح پژوهش توصیفی و از نوع علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش عبارت بود از تمامی دختران و زنان بالای 15 سال کشور که 2868 نفر از آنها به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس عملکرد خانواده و پرسشنامه جمعیت شناختی استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین عملکرد خانواده و نوع حجاب وجود دارد (001/0p
بررسی عوامل اجتماعی و اقتصادی مرتبط با میزان و نحوه ی گذران اوقات فراغت زنان (مطالعه موردی: زنان متأهل شاغل شهر نورآباد ممسنی)
حوزههای تخصصی:
اوقات فراغت به عنوان نمایی از سبک زندگی، مقوله ای است که افراد با آرامش و اختیار می توانند علایق و تمایلات خود را به کارگیرند و فرصتی است تا نگرش های پنهان خود را تعین بخشند. اگرچه با افزایش میزان تحصیلات تغییر در نگرش زنان ایجاد شده است، اما آنها همچنان مسئولیت نقش های خانگی را به عهده دارند و نقش های متعددشان اوقات فراغت آنها را مشروط و محدود ساخته است. زنان شاغل با «مسئولیت دوگانه» کار بیرون و ارائه خدمات خانگی اغلب با کمبود وقت مواجه و وقت کافی ندارند؛ بدلیل اهمیت این موضوع این مطالعه عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر میزان و نحو ه گذران اوقات فراغت زنان متأهل شاغل و موانع موجود بر سر راه آنان را مورد بررسی قرار داد. نمونه مورد مطالعه 201 نفر از زنان متأهل شاغل شهر نورآباد ممسنی بودند. نتایج بدست آمده از مطالعه نشان می دهد از بین متغیرهای مستقل در مدل تحقیق متغیرهای امکانات فرهنگی، تحصیلات، درآمد، تعداد فرزندان و نوع شغل همسر بیشترین تأثیر را بر میزان اوقات فراغت نمونه بررسی شده داشتند که 31 درصد از تغییرات متغیر وابسته را توضیح دادند. نداشتن وقت به عنوان اولین مانع و کمبود امکانات دومین مانع از نظر پاسخگویان عنوان شد.
بررسی تاثیر عامل قومیت بر سلامت روان، همسرآزاری، حمایت اجتماعی و رضایت زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی تاثیر قومیت بر سلامت روان، حمایت اجتماعی، رضایت زناشویی و همسرآزاری در زنان ایرانی اجرا شد. در قالب یک مطالعه علی– مقایسه ای، از بین جامعه ی آماری زنان قومیت های فارس، لر، کرد و ترک در ایران، تعداد320 زن به طور تصادفی انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه SCL-90-R، سرمایه اجتماعی )مبارک بخشایش، 1389)، مقیاس سوء رفتار با همسر (هودسن، 1992)، رضایت زناشویی کانزاس (اسچام، 1986) و پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS-20 انجام شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد با کنترل تحصیلات، مدت زمان ازدواج، تعداد فرزند، تعداد خانواده اصلی، تحصیلات همسر و وضعیت اجتماعی- اقتصادی، در مجموع بین سلامت روان زنان و ابعاد آن، برحسب قومیت، تفاوت معناداری وجود نداشت. علاوه بر این، بین زنان قومیت های فارس، لر، کرد و ترک در حمایت اجتماعی و رضایت زناشویی نیز تفاوتی مشاهده نشد؛ اما زنان قومیت های مورد بررسی در مؤلفه همسرآزاری جنسی، تفاوت معناداری با یکدیگر داشتند؛ به گونه ای که میزان همسرآزاری جنسی در زنان لر به طور معناداری بیشتر از زنان فارس و ترک و در زنان کرد به طور معناداری بالاتر از زنان ترک بود (05/0p
آشپزخانة مدرن و مفهوم اجتماعی فرهنگی آن در زندگی خانوادگی قشر مذهبی ایران: نمونة موردی شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورود آشپزخانة مدرن به ایران و عمومی شدن آن در دهة 1330 مفهوم نوین «آشپزخانه به منزلة قلب خانه» را وارد زندگی روزمرة زن ایرانی نمود. در این مقاله، از طریق پیمایش کیفی و تحلیل تطبیقی پاسخ ها، جنبه های گوناگون مفاهیم فرهنگی آشپزخانه در زندگی معاصر در قیاس با سبک پیشین زندگی، مورد مطالعه قرار گرفته است. تمرکز این مطالعه بر خانواده های مذهبی در شهر قم بوده است. طی این بررسی مشخص گردید که سه گسترة معنایی باید برای توضیح مفاهیم فرهنگی اجتماعی آشپزخانه در زندگی زنان مسلمان ایرانی در نظر گرفته شود: از فضای شخصی با محرمیت ویژه (برای زنان) تا یک فضای زندگیِ خانوادگی، از یک فضای خدماتی تا یک فضای سرشار از روح زندگی و از یک مکان مقدّس تا یک مکان عادی که دارای تداعیات خاص خود در زندگی زنان مسلمان ایرانی است. به عنوان یک نتیجه، این امر قابل ذکر است که اکنون تصویر ایده آل از آشپزخانه در متن فرهنگی مورد بحث، یک فضای شخصیِ زنانه و در همان حال، یک مکان موقّتی خصوصیِ خانوادگی است که البته فاقد همه جانبگی کیفیت فضای زندگی مربوطه تصور می شود.
جهت گیری ارزشی زنان و کنترل باروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات نشان می دهند که باروری و نگرش به آن در سال های اخیر تغییر کرده و نرخ های باروری به مرور کاهش یافته اند. در ایران نیز چند سالی است که زنگ خطر جمعیتی به صدا درآمده است. از نظر متفکران جمعیت شناسی بسیاری از ارزش ها و نگرش ها هم زمان با انتقال دوم جمعیتی دگرگون شده اند. این تغییرات ارزشی طیف به نسبت وسیعی از دگرگونی ها را در بر می گیرد که عمده ترین آن بنا بر دیدگاه تریاندیس، فردگرایی- جمع گرایی است. از این رو، سؤال و هدف اصلی در این پژوهش، مطالعه ی رابطه میان فردگرایی- جمع گرایی با نگرش به کنترل باروری و رفتار آن در عمل است. جامعه ی آماری این پژوهش، زنان ازدواج کرده 49-20 ساله ی شهر تهران هستند که احتمال بیشتری برای باروری در آنها وجود دا رد. شیوه ی نمونه گیری مبتنی بر نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای احتمالی است؛ به این معنا که در مرحله ی اول از میان مناطق مختلف 22 گانه ی شهر تهران، سه منطقه انتخاب شدند؛ منطقه ی 3 به عنوان نماینده ی منطقه ی بالا، منطقه ی 11 به مثابه نماینده ی منطقه ی متوسط و منطقه ی 19 به عنوان منطقه ی پایین در نظر گرفته شده اند. این انتخاب بر اساس شاخص رفاه - که از طریق پژوهشکده ی مرکز آمار ایران (1387) و با تکنیک تاکسونومی استخراج شده – انجام شده است. ابزار تحقیق پرسش نامه بود که در میان 214 زن ساکن در تهران توزیع گردید. این تعداد بر اساس فرمول کوکران و با در نظر گرفتن خطای کمتر از 05/0 محاسبه شد. یافته های پژوهش نشان می دهد، بین جهت گیری ارزشی با نگرش به کنترل باروری و رفتار آن، رابطه ی معناداری وجود دارد و هر چه زنان فردگراتر باشند، به کنترل باروری گرایش بیشتری داشته و در عمل نیز بیشتر به کنترل باروری می پردازند؛ بالعکس هر چه جمع گراتر باشند، گرایش و رفتار باروری یا فرزندآوری در آنها افزایش می یابد.
فمینیسم و مذهب
زن، علم، تکنولوژی
بررسی رابطه ساختاری سلامت خانواده اصلی، طرحواره هیجانی، نظم دهی هیجان با رغبت به ازدواج در دانشجویان با نقش واسطه گری تمایزیافتگی خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ساختاری سلامت خانواده اصلی، طرحواره هیجانی، نظم دهی هیجان با رغبت به ازدواج در دانشجویان با نقش واسطه گری تمایزیافتگی خود بود. شرکت کنندگان پژوهش 266 نفر از دانشجویان پسر دانشگاه خوارزمی بودند که در سال تحصیلی 94-1393 مشغول به تحصیل بودند و با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. پژوهش حاضر غیرآزمایشی از نوع همبستگی بود. ابزارهای پژوهش پرسشنامه رغبت سنج ازدواج ، مقیاس سلامت خانواده ی اصلی، پرسشنامه تمایز یافتگی خود، مقیاس طرحواره هیجانی و مقیاس نظم دهی هیجان بود. نتایج بدست آمده از تحلیل مسیر حاکی از آن بود که داده های پژوهش با مدل پیشنهادی برازش کامل دارند و تمایزیافتگی در رابطه ی بین سلامت خانواده اصلی و طرحواره هیجانی با رغبت به ازدواج نقش واسطه ای دارد . بنابراین توجه به نتایج حاصل و کاربست آنها در برنامه های آموزش پیش از ازدواج و مداخله های رشدی و درمانی می تواند حائز اهمیت باشد.
بررسی جامعه شناختی عوامل مؤثر بر امنیت اجتماعی زنان سرپرست خانوار (مورد مطالعه: زنان سرپرست خانوار شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده ای به نام زن سرپرست خانوار، یک واقعیت اجتماعی است که امروزه در سراسر جهان وجود داشته و به دلایل گوناگون پدید می آید. این گروه اجتماعی برای امرار معاش و فعالیت اجتماعی و اقتصادی خود به امنیت اجتماعی نیاز جدی دارد. رسالت اصلی این پژوهش، بررسی عوامل جامعه شناختی مؤثر بر امنیت اجتماعی زنان سرپرست خانوار است بادر نظر گرفتن ابعاد مالی، جانی، عاطفی و ارتباطی امنیت اجتماعی. دراین راستا، پژوهشپیمایشی در جامعه هدفی متشکل از 400 زن سرپرست خانوار تحت پوشش مؤسسات حمایتی غیردولتی (مردم نهاد) در شهر تهران صورت گرفته است. داده های حاصل از پیمایش با روش های آماری رگرسیون چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدهو برای آزمون اعتبار سازه ای ابزار اندازه گیری و آزمون نیکویی برازش ساختار مورد نظراز مدل سازی معادلات ساختاری (نرم افزار ایموس[1]) استفاده شده است. نتایج حاصل از رگرسیون چندمتغیره داده ها نشان می دهد عامل اقتصادی (25/0) مؤثرترین عامل تأثیرگذار بر امنیت اجتماعی زنان سرپرست خانوار است. پس از آن به ترتیب عوامل محیطی (13/0)، عوامل قانونی (12/0) و عوامل خانوادگی (10/0) بر امنیت اجتماعی این گروه از زنان تأثیر گذارند. باتوجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، با ایجاد شرایط و زمینه های مناسب به ویژه در بستر اقتصادی و محیطی که این زنان در آن احساس امنیت اجتماعی داشته باشند، می توان زمینه توانمندسازی آنان را فراهم کرد.
تحلیل بسترهای اجتماعی فرهنگی کاهش باروری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گذار باروری در ایران با تحولات مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاستی بوده است. این مقاله با استفاده از داده های سطح خرد سرشماری و پیمایش نمونه ای، نشان می دهد: فرهنگ و ارزش های فرهنگی، به عنوان مبنا و پایه رفتارهای انسانی، نقش مهمی در شکل گیری رفتارهای باروری دارند. فرهنگ، قواعد هنجاری و تفسیری یا معنادهی را فراهم می کند که افراد بسته به آنها و در انطباق با شرایط اقتصادی و اجتماعی، رفتارهای باروری خود را تنظیم می کنند. مقاله چنین نتیجه گیری می کند که تعامل مجموعه ای از نیروهای ساختی نهادی، معنایی و فرهنگی منجر به شکل گیری باروری زیر سطح جانشینی در ایران شده است. از این رو، افزایش باروری به بالاتر از سطح جانشینی، فرایندی چندبعدی و پیچیده سیاستی است که مستلرم اتخاذ و اجرای سیاست های پایدار خانواده محور و مرتبط با مطلوبیت یا تمایل فرزندآوری، امکان یا آمادگی برای فرزندآوری، و توانایی فرزندپروری است.
بسترهای تقنینی و اجرایی تأمین اجتماعی زنان بی سرپرست و بدسرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گستره ای از مسائل و مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی زندگی زنان بی سرپرست و بدسرپرست را به دلیل حذف و یا تضعیف حضور کارکردی همسر آنها تهدید می کند؛ از جمله مواردی که مشکلات عدیده ی این زنان را تقلیل می دهد و مایه ی دلگرمی بیشتر آنها می شود، تأمین زندگی و روشن بودن وضعیت آینده این قشر است که فراهم نمودن حداقل امکانات آن وظیفه ی هر دولتی است. تأمین اجتماعی زنان بی سرپرست و بدسرپرست با لحاظ جایگاه ویژه ی زنان در آموزه های غنی اسلام و فرهنگ کشور ایران از یک سو و اهمیت ایفای رسالت خطیر مادری آنها در تربیت نسل آینده ی کشور از سوی دیگر نظام جمهوری اسلامی را نسبت به این قشر، دغدغه مند کرده است. این پژوهش سعی نموده آخرین وضعیت مربوط به ساختارهای تقنینی و عملکرد نهادهای مجری تأمین اجتماعی زنان بی سرپرست و بدسرپرست را بررسی کند. روش پژوهش کتابخانه ای و اسنادی با رویکرد تحلیلی- توصیفی و استنتاجی است. نتیجه ی پژوهش حاکی است، گرچه تأمین اجتماعی این قشر در اولویت سیاستگذاری های قوانین راهبردی کشور است، اما سایر قوانین و همچنین نهادهای اجرایی، پاسخگوی سیاست های مدنظر قوانین کلان نیستند؛ لذا تغییر سیستم های حمایتی به بیمه ای و تأسیس یک نهاد حمایتی گسترده که خدمات تأمین اجتماعی در کشور را ارائه کند، ضروری است.
بررسی مقایسه ای ازدواجهای پایدار رضایتمند و ازدواجهای در حال جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف شناسایی و مقایسه عوامل مؤثر در ازدواجهای پایدار رضایتمند با عمری بیش از 20 سال و عوامل مؤثر در طلاق زوجین انجام گرفت. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری نمونه گیری ها ادامه یافت و داده های دو گروه مبتنی بر روش نظریه زمینه ای، مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج دو گروه نشانگر این است که سفری به سوی بالندگی یا از هم پاشی ازدواج مقوله مرکزی الگوی یافته های پژوهش است. مقوله شکل گیری مناسب ازدواج جزء شرایط علّی برای ازدواج پایدار رضایتمند است؛ عوامل درون شخصی (نگرشهای مؤثر و ویژگیهای شخصیتی مناسب)، بین شخصی (منظومه زناشویی و والدینی و چند نسلی کارامد) و فرا شخصی (مالی و کاری) از جمله عوامل مداخله ای (میانجی) مؤثر در ازدواج پایدار است. پیامد نهایی، رضایتمندی (از خود، همسر، فرزندان) و پایداری ازدواج بود. هم چنین نتایج ازدواجهای در حال جدایی حکایت دارد که مقوله شکل گیری نامناسب ازدواج جزء شرایط علّی ازهم پاشیدن ازدواج است و عوامل درون شخصی (نگرشهای ناکارامد، ویژگیهای شخصیتی نامناسب)، بین شخصی (منظومه زناشویی و والدینی و چند نسلی ناکارامد) و فرا شخصی (مالی و کاری) ازجمله عوامل مداخله ای (میانجی) مؤثر در ازدواجهای در حال جدایی است. شرایط زمینه ای در زوجین متقاضی طلاق شامل رواج طلاق در خانواده اصلی، سابقه اعتیاد و دوستی با افراد با ازدواجهای ناموفق بود.
رابطه پایگاه هویت و روابط ولی فرزندی در زنان معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه پایگاه هویت و روابط ولی ـ فرزندی در زنان معتاد است. این تحقیق از نوع توصیفی ـ پس رویدادی است. نمونه مورد بررسی شامل 40 نفر از زنان معتاد مراجعه کننده به مراکز توانبخشی معتادین و40 زن غیرمعتاد و همتا با این گروه است. از آزمون گسترش یافته عینی پایگاه هویت من (EOM-EIS2) (مارسیا، 1966) و مقیاس روابط ولی- فرزندی (فاین و همکاران، 1983) به عنوان ابزار جمع آوری داده ها استفاده شد.
تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل تشخیصی گام به گام نشان داد رابطه با پدر، رابطه با مادر و هویت معوق، به ترتیب از بیشتر به کمتر توانایی پیش بینی عضویت افراد در گروه های معتاد و غیرمعتاد را دارند. لذا ارتقاء روابط والدین با فرزندان و کمک به فرزندان در غلبه بر هویت ناپایدار و معوق می تواند به عنوان عوامل محافظت کننده در برابر اعتیاد در نظر گرفته شوند.
تأثیرات آموزش هوش اخلاقی، معنوی و فرهنگی بر عملکرد خانوادگی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش هوش اخلاقی، معنوی و فرهنگی بر ابعاد عملکرد خانوادگی در زنان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام زنان مراجعه کننده به مرکز مشاوره شاهد و ایثارگر اسلام آباد غرب در سال 1392 بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 20 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه ده نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. به گروه آزمایش بر اساس هوش اخلاقی، معنوی و فرهنگی با توجه به موضوعات، اهداف و پیشینه پژوهش طی ده جلسه آموزش داده شد. طول هر جلسه دو ساعت، تواتر جلسات به صورت هفته ای دو بار برای گروه آزمایش بود. ابزار پژوهش پرسشنامه عملکرد خانوادگی (FAD) بود. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) نشان داد که آموزش هوشهای اخلاقی، معنوی و فرهنگی بر ابعاد عملکرد خانوادگی زنان (حل مسئله، نقشها، ارتباط، همراهی عاطفی، آمیزش عاطفی و کنترل رفتار) تأثیر معنی داری داشته است. در کل، یافته ها لزوم گنجاندن برنامه آموزش هوش اخلاقی، معنوی و فرهنگی را در برنامه های آموزش خانواده و زوجین یادآور می سازد.