فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۶۵۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
باب الحکایات احمد شوقی و حکایت های پروین اعتصامی از مهم ترین آثار تمثیلی ادبیّات معاصر عربی و فارسی به شمار می روند. دیدگاه غالب این است که نوع ادبی تمثیل و ساختار آن ضعیف است و به زحمت بار محتوای اخلاقی را بر دوش می کشد. در نتیجه، این نوع ادبی همواره در پایین ترین درجه یک نوع داستانی مورد بررسی قرار می گیرد. به علاوه، اغلب تحقیق های این حوزه به محتوا پرداخته ، به هنر «چگونه گفتن» آنها توجّهی نشان نداده اند. بدیهی است که «چگونه گفتن» اصل بسیار مهمّی در ادبیّات است و این حج م از تحقیق هایی که به «چه گفتن ها» می پردازد، گونه ای بی مهری به این اصل اصیل ادبیّات محسوب می شود. در این مقاله، کوشیده ایم تا با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و مطالعات کتابخان ه ای، ضمن بررس ی دقیق ساختار تمثی ل و عناصر سازنده آن بر اساس دو اثر تمثیلی مذکور، ارتباط دقیق ساختاری و محتوایی آنها را نیز با یکدیگر نشان داده، تأکید نماییم که در بررسی چنین آثاری، نگرش یکسویه محتوایی به هیچ وجه نمی تواند یک راهکار ژرف شناسانه مورد اعتماد باشد و شناخت ساختار هر اثر ادبی با تمام جزئیّات آن، یک اصل اساسی است که البتّه به درک عمقی محتوایی آن اثر نیز می انجامد.
المقاومة فی الشعر الجزائری والإیرانی؛ دراسة مقارنة بین مفدی زکریّا وفرخی یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ الأدب مقولة رقیقة تتناسب مع طبع البشر حیث مثّل خلال التاریخ دورا کبیرا فی الثورات والحرکات الاجتماعیّة لقصد الاستقلال أو الحریّة، وهو یتفرّع إلی ما یصنع أدب المقاومة الّذی هو أدب جیّاش لایقبل الثبوت والیأس إذ یعمد إلی الدفاع عن المجتمعات رافضا الهیمنة القهریّة، وبوصفه سلاحا مانعا یتیح مجال الخلود الثقافیّ للمجتمعات المهجومة، محاولا أن یحیی لهیب الرجاء فی قلوب الشعوب؛ فشأنه یرتبط بساحة الفکر المعاصر وهو فی الشعر منهج مساعد علی فهم الجودة الشعریّة ومشهد من المشاهد العظیمة المستنهضة، عزّز الشعوب ضدّ إرادة الطغاة الذاهبین فی تصرّفاتهم إلی الکبت والعنجهیّة؛ فیؤخذ بعین الاعتبار مجرّد سلاح لبعض الشعراء المقاومین مثل فرخی یزدی ومفدی زکریّا اللذین بذلا جهدا ریادیّا فی مقاومة الأدبین الإیرانیّ والجزائریّ. ومن هذا المنطلق تحاول هذه المقالة بمنهج وصفیّ- تحلیلیّ، وبالاعتماد علی المدرسة الأمریکیّة والسلافیّة للأدب المقارن، دراسةً ومقارنةً بین الشاعرین، مفدی زکریّا وفرخی یزدی، وهی تغضّ الطرف عن ضرب الثورتین عند البلدین. تدلّ حصیلة البحث علی أنّ الشاعرین یشترکان فی الهدف العامّ ویختلفان فی المنهجیّة؛ فتصطبغ مقاومة فرخی بالصبغة العنیفة المتمایلة إلی طریقة العتاب لشعبه، والصراخ علیهم بدلا من أن یوجّه الملامة إلی الاستبداد والاستعمار وفی المقابل ینهج مفدی زکریّا نهجا تشویقیّا لشعبه فی مسیرة المقاومة حیث یعتزّ بشعبه فیقوم بوصف بطولالتهم حتی یزید هکذا من روح المقاومة لدیهم.
بازتاب اسطوره قهرمان در شعر انسان گرای یوسف الخال و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یوسف الخال، شاعر سوری و فروغ فرخزاد، شاعر ایرانی، دو شخصیت ادبی هستند که انسان معاصر و دغدغه های او در زندگی اجتماعی، درکانون اندیشه آن هاست. تصویری که فروغ در دو دفتر«تولدی دیگر» و«ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» و الخال در «قصیده طویله» با بهره گیری از اسطوره «قهرمان» از انسان معاصر ترسیم می کنند، همانندی بسیاری دارد. بحران هویّت انسان در جوامع کلان شهری مدرن در نتیجة فاصله گرفتن او از ارزش های سنّتی و میراث معنوی، درونمایه اصلی این آثار است. نقطه اشتراک دو شاعر در این ارتباط، تأثیرپذیری عمیق از «تی.اس.الیوت» است که شعر او به عنوان یکی از آبشخورهای اصلی تحوّل در شعر مدرن عربی و فارسی قلمداد می شود. جستار پیشِ روی از رهگذر تحلیل درونمایه های مرتبط با اسطوره فوق الذکر به روش توصیفی تطبیقی در آثار دو شاعر، همانندی محتوایی آن ها در ترسیم چهره انسان معاصر را نشان می دهد. برداشت نهایی آن است که آثار یادشده، عرصه جدال نومیدی و امید برای رهایی انسان معاصر از بحران هویّت است.
بررسی تطبیقی جلوه های پایداری در شعر فرخی یزدی و عبدالرحمن یوسف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحوّلات سیاسی- اجتماعی و به دنبال آن، شکل گیری انقلاب های معاصردر تاریخ ایران و مصر، زمینة مناسبی برای گروهی از شاعران و سخنورانی شد تا تمام توش و توان ادبیشان را در راه آزادی وتحقّق آرمان ملّت ها و توده های ظلم ستیز به کارگیرند. فرّخی یزدی، شاعر انقلابی ایران در دوره قاجار و رضاخان پهلوی و عبد الرحمن یوسف، شاعر انقلاب م ردم مصر، علی ه حکومت مستبدان ه حسنی مب ارک از جمله شاعران متعهّدی می باشندکه در دو عرصة شعر و روزنامه نگاری به مبارزه علیه استبداد و ستم پرداختند.آزادی، عدالتخواهی، دعوت به مبارزه و انقلاب، حمایت از وطن و طبقه های ستمدیده مردم و نقد اوضاع اجتماعی، برجسته ترین مضامین شعری این دو شاعر انقلابی است. فرّخی و عبدالرحمن ریشة بیشتر چالش های جامعه را به حکومت ها و دستگاه های سیاسی وقت نسبت نمی دهند، بلکه مردم را نیز در بروز برخی مشکلات و مصائب اجتماعی سهیم می دانند. از آنجاکه مخاطب شعر پایداری، عموم افراد جامعه است، هر دو شاعر این پژوهش درگزینش واژگان مأنوس و ساده، تعمّد دارند و در این زمینه، شاعر مصری توجّه بیشتری داشته و واژگان عامیانه در شعر وی بسیار دیده می شود. این سادگی و وضوح بیان در صور خیال هر دو شاعر نیز تأثیر داشته است، از این رو ارکان تشبیهات و استعاره های هر دو شاعر غالباً از امور محسوس و یا معقولاتی است که برای مخاطبین با آسانی قابل درک می باشند. پژوهش حاضر با تحلیل و نقد تطبیقی به واکاوی مضامین و ویژگی های فنّی ادبیات پایداری این دو شاعر می پردازد.
بررسی تطبیقی عناصر نمایشنامة بجمالیون توفیق الحکیم با پیگمالیون اثر غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از وظایف ادبیات تطبیقی، بررسی و تجزیه و تحلیل ارتباط ها و شباهت های بین ادبیات زبان ها و ملیّت های مختلف است. «اقتباس» نیز از مهم ترین موضوعات پژوهش های ادبیات تطبیقی است که در آن، نویسنده به تفسیر یا بازآفرینی اثر هنری دیگر می پردازد. توفیق الحکیم و غلامحسین ساعدی، دو نمایشنامه نویس مطرح در ادبیات عربی و فارسی هستند که به ترتیب در نگارش نمایشنامة بجمالیون و پیگمالیون به اقتباس از اسطورة یونانی پیگمالیون پرداخته اند؛ اما در کمیّت و کیفیت استفاده از عناصر نمایشنامه ای متفاوت عمل کرده اند. هدف مقالة حاضر، توصیف و تحلیل تطبیقی این دو اثر از لحاظ عناصر نمایشنامه است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که توفیق الحکیم در این زمینه، عملکرد بهتری داشته است. تلفیق چند اسطوره، ورود شخصیت های فرعی، ایجاد درون مایة جدید و دیالوگ های جامع و تأمل برانگیز از جمله نقاط قوّت اثر بجمالیون به شمار می رود؛ ولی ساعدی در پیگمالیون، نه تنها به اصل اسطوره چیزی اضافه نکرده، بلکه در رعایت عناصر نمایشنامه ای نیز موفق نبوده است؛ عدم استفاده از موضوع های فرعی و شخصیت های جدید که به پیشبرد حوادث اصلی نمایش کمک کند، عدم ارائة اطلاعات و مقدمه از شخصیت ها و وقایع اثر، دیالوگ های فاقد محتوا و حاشیه ای- که تأثیری در سیر نمایش ندارند- از جمله معایب این اثر است.
جستاری در برخی اندیشه های مشترک عمر خیام وأحمد صافی نجفی (مرگ، حیرانی، عدم اراده و اختیار، حاکمیت جبر و سرنوشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزش آثار ادبی یک ملت از رهگذر ادبیات تطبیقی و نشان دادن میزان تاثیر و بازتاب آن در ادبیات دیگر ملتها و غنابخشیدن به ادبیات جهانی، بهتر و دقیقتر نمایان می شود. داد و ستد ادبیات فارسی و عربی نیز دیرینه و برای هر دو ملت دارای اهمیت است. در میان شاعران فارسی، تاثیر خیام بر شاعران و ادیبان معاصر عرب و بر مترجمین رباعیاتش، قابل ملاحظه و بی نظیر است که بررسی این امر، تلاش بیشتر از جانب پژوهشگران را می طلبد. از این میان بررسی تاثیر خیام بر صافی که از بهترین مترجمان رباعیات وی و از شاعران برجسته عراق است اهمیت خاص خود را دارد. این پژوهش، تأثیر پذیری اشعار صافی از برخی اندیشه های موجود در رباعیات خیام را اثبات می نماید. تلاش کاوش پیش رو بر این است که بر اساس مکتب فرانسوی در پژوهشهای ادبیات تطبیقی و با روش تحلیلی- توصیفی به بررسی و تحلیل برخی اندیشه های مشترک دو شاعر بپردازد، و آنگاه با آوردن شواهد شعری، نزدیکی این اندیشه ها را به طور عینی به نمایش بگذارد.
بررسی تطبیقی آیین سپاهیگری ایران باستان با استناد به عیون الأخبار ابن قتیبه و شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسة عیون الأخبار ابن قتیبه و شاهنامه فردوسی نشان می دهد که فنون نبرد در ایران پیش از اسلام از مبانی نظری خاصی برخوردار بوده است. از جمله آن مبانی نظری می توان به آرایش سپاه اشاره کرد که مواردی مانند استقرار پیاده گان، سوار ان، فیل سواران، جنگجویان چپ دست، قلب، میمنه، میسره، مقدّمه و ساقة لشگر را در برمی گیرد. ایرانیان پیش از اسلام، روانشناسی جنگ و تاکتیک های نظامی آن را به خوبی می دانسته و برای تشخیص زمان و مکان حمله، استقرار سپاه، با توجه به وزش باد، تابش خورشید، دسترسی به آب و آذوقه، حفظ اطّلاعات، شبیخون و دفاع، تسخیر قلعه ها، تقویت روحیه سربازان و تضعی ف روحیة دشمن از فنون ویژه ای بهره مند بوده اند. از مقایسه این دو اثر، افزون بر روشن شدن برخی مبانی نظری م ربوط به ارتش ایران، معلوم می گردد که ش اهنامه فردوسی در بخش نظامی و آداب سپاهیگری از آیین ها و فرهنگ ایران پیش از اسلام تأثیر پذیرفته است. در این مقاله با استفاده از روش تاریخی -تحلیلی، سر نخ هایی از ساختار و مبانی نظری ارتش ایران ارائه داده ، نشان داده ایم که حکیم توس در نقل منابع خود یعنی خداینامه ها، امین بوده است.
بررسی سنجشی نمادهای پایداری در شعر فدوی طوقان و قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی - تحلیلی و با تکیه بر نظریه ادبیّات تطبیقی اسلامی به بررسی نمادهای همسان و مشترک در شعر مقاومت فدوی طوقان و قیصر امین پور به عنوان دو نماینده از ادبیّات پایداری ایران و فلسطین بپردازد تا گوشه ای از زوایای ناشناخته میراث ادبی دو کشور مقاوم را به ادبیّات جهانی بشناساند. اطّلاعات لازم برای سنجش نمونه ها به شیوه کتابخانه ای و بررسی مستقیم متون، حاصل شده است. یافته های پژوهش نیز گویای این واقعیّت است که در شعر این دو شاعر، شب و شخصیّت های تاریخی متجاوز، نماد دشمن و جنگل نماد وطن است. رنگ های سرخ، سیاه، آبی، سبز و زرد به ترتیب نمادی جهت تصویرپردازی مفاهیم متنوّعی، چون شهادت، ماتم و خفقان، آرامش و امیدواری، شادابی و بالندگی، جدایی و اندوه هستند. این موارد، نمادهای کاملاً همسان در شعر مقاومت این دو شاعر به شمار می آیند.
تحول معنایی وامواژه های عربی در کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحول معنایی یکی از تغییرات زبانی است که در سطح واژه ها رخ می دهد و منظور از آن، حفظ شکل ظاهری واژه و تغییر معنای نخستین و پذیرش معنایی تازه است. وام واژه ها یکی از زمینه های به وجود آمدن تحول معنایی هستند. در این مقاله، به تحول معنایی برخی از وام واژه های عربی کتاب کلیله و دمنة فارسی می پردازیم. ابتدا عوامل و نحوة تحول معنایی را از نظر زبان شناسان مطرح می کنیم و سپس وام واژه های تحول معنایی یافتة کتاب کلیله و دمنه را براساس این اصول مورد بررسی قرار می دهیم. در این بررسی که مطالعه ای طولی است، تحول معنایی وام واژه های عربی را در زبان فارسی قرن ششم هجری نسبت به قرون پیشین مقایسه کردیم. برای این کار، چهار لغت نامة عربی در قرن های دوم، سوم و پنجم را انتخاب و معنی آن ها را با لغت نامة دهخدا در زبان فارسی مقایسه کردیم. هدف این پژوهش بررسی جایگاه وام واژه ها در ادبیات تطبیقی و اهمیت بررسی آن ها در متون ادبی فارسی است. پس از بررسی چرایی تحول معنایی وام واژه ها، چرایی اهمیت آن ها در ادبیات تطبیقی را مشخص کردیم.
بودن یا نبودن؟! نه، چه گونه بودن! مقایسه شعر «عقاب» از پرویز ناتل خانلری و «نسر» ...(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محیط اجتماعی، زمینه های فرهنگی و سرگذشت های قومی از مؤثرترین عوامل در پدید آمدن آثار ادبی و هنری اند. از سوی دیگر امیدها، پیروزی ها، اهداف و آرمان ها از عوامل توفیق نویسنده و هنرمندند. دو شاعر و نویسنده همعصر، پرویز ناتل خانلری شاعر و ادیب ایرانی و عمر ابوریشه شاعر و ادیب سوریه ای، در فاصله زمانی بسیار نزدیک (تقریباً چهار سال) مثنوی «عقاب» و قصیده «نسر» را سروده اند بی آنکه از اثر یکدیگر آگاهی و حتی شناختی از هم داشته باشند؛ دو شعر با تخیل، دورنما و تصویر ذهنی یکسان و حتی با اندکی مسامحه در عنوان، با نامی واحد چنان که در متون معاصر عربی «نسر» را معمولاً عقاب ترجمه می کنند. آن گونه که از دو شعر و مخصوصاً از سرگذشت دو شاعر برمی آید هر دو تجربه های مشابهی را در زندگی شخصی و محیط اجتماعی و فرهنگی از سر گذرانده اند. گذشته از آن، مفاهیم پنهان در نهاد جمعی تبار دو شاعر یا به تعبیر یونگ همان ضمیر ناخوآگاه قومی، دو شاعر را به خلق اثری با تخیل مشابه و بهره گرفتن از مفهوم اسطوره ای و نمادین عقاب و نسر کشانده است.خانلری اندیشه خود را به طریق رؤیای صعود و استعلا، و عمر ابوریشه با خواستن و نتوانستن و سقوط اما امید به بازگشت و صعود نمایانده اند. در این نوشته دیدگاه، خاستگاه ذهنی و تشابهات و تقابل های فکری فرهنگی دو شاعر که به نظر می رسد حاصل مخیّله اجتماعی و روحیات قومی و ملی باشد به عنوان سرچشمه های فکری دو شاعر بررسی شده است .
بررسی رمان های عربی و فارسی معاصر از منظر نقد جامعه شناختی (مطالعة موردی: الشحاذ اثر نجیب محفوظ و اشک سبلان نوشتة ابراهیم دارابی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجّه به اینکه رمان، تصویری عینی از چش م انداز و برداشت نویسنده از زندگی است که اوضاع فکری- فرهنگی هر عصری را به تصویر می کشد؛ پژوهش مذکور تلاش کرده است با رویکردی توصیفی- تحلیلی و بر اساس مکتب تطبیقی آمریکایی، رمان های الشّحاذ (گدا) اثر نجیب محفوظ و اشک سبلان نوشتة ابراهیم دارابی را از منظر جامعه شناسی مورد بررسی قرار دهد تا تصویری از سیمای مصر پس از انقلاب 1952 و ایران سال های 1324 تا 1357 را از لابه لای سطور این آثار به نمایش بگذارد. نتایج نشان از آن دارد که محفوظ در رمان خود با استفاده از شیوة جریان سیّال ذهن و زبانی نمادین، به نقد اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه مصر پرداخته و بحران روحی قهرمان داستان، مصیبت های روشنفکران و تعارض های درونی آنان را به تصویر کشیده است؛ ابراهیم دارابی نیز به مانند محفوظ، اما با سبکی رئالیستی، اوضاع ایران را در برهة تاریخی مذکور، بازگو کرده است. قهرمان رمانش، فردی تحصیل کرده و مبارزی نستوه علیه رژیم پهلوی است. درون مایة اشک سبلان استبدادستیزی و درون مایة الشّحاذ، ستیؤ با فرهنط غربی است. شخصیّت زنان در رمان های مذکور، تابع شخصیّت مردان است. زن در رمان الشّحاذ، وسیله ای برای رسیدن به آرامش های زودگذر است؛ اما در رمان اشک سبلان با زنانی نمونه برخورد می کنیم که علاوه بر خانه داری، دوشادوش مردان، در عرصة مبارزه نیز حضوری فعّال دارند.کودکان و نوجوانان نیز نوید دهندة آینده ای زیبا هستند و نویسندگان مذکور به وسیلة این دو قشر، پیروزی و آزادی را بشارت می دهد.
بررسی ناسیونالیسم ایرانی و عربی و بازتاب آن در شعر دوران مشروطه ایران و نهضت عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناسیونالیسم از جمله مفاهیمی است که به دنبال آشنایی با تمدن غرب در اوایل قرن نوزدهم، وارد ادبیات سیاسی ایران و کشورهای عربی شد و رشد آن، زیادی محصول استعمار بود. از آن جای که وقایع این دوران تمامی جنبه های زندگی اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده بود، شاعران این دوره در نقش مصلحان اجتماعی ظاهر شدند و محتوای شعرشان را در خدمت بسط اندیشه های جدید مخصوصاً ناسیونالیسم قرار دادند که در نتیجه شعر از حالت ذهنیت گرایی بیرون آمد و حالت عینیت گرا و رئالیستی یافت. در این مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی ناسیونالیسم ایرانی و عربی در دوران نهضت عربی و مشروطه ایران مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته و چهار مؤلفه ناسیونالیسم؛ یعنی زبان، تاریخ و فرهنگ، سرزمین و دین در شعر شاعران بزرگ این عصر بررسی شده با این هدف که دیدگاهی نسبتاً جامع و گویا ارائه شود. در نهایت این نتیجه به دست آمد که ناسیونالیسم عربی به دلیل پراکندگی سرزمین، تنوع تاریخی، تعدد ادیان و نقش دوگانه حکومت عثمانی با چالش های زیادی روبرو بوده است. در ناسیونالیسم عربی، زبان عربی بیش از سایر مؤلّفه ها مدنظر بوده، ولی در میان شاعران ایرانی، بیش تر بر تاریخ و فرهنگ و سرزمین تکیه شده است. دین اسلام نیز به دلیل حضور تاریخی و مبارزه با استعمار در میان شاعران ایرانی و عربی به عنوان یکی از عناصر ناسیونالیسم مورد توجّه قرار گرفت؛ از این روی ناسیونالیسم ایرانی و عربی بر خلاف نوع اروپایی نه تنها ضد دین نبود بلکه رنگ دینی هم داشت.
القصّة القصیرة جدًّا بین الأدبین العربی والفارسی؛ نظرة إلى نماذج من الکاتب المغربی ""عبدالسمیع بنصابر"" والکاتب الإیرانی ""جواد سعیدی پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ المتتبّع للحرکة الأدبیة یرى اهتماماً واسعاً حظیت به القصّة القصیرة جدًّا خصوصاً فی الآونة الأخیرة، ذلک بسبب الدور البارز الذی ترکته على الساحة الأدبیة بشکل عام، وعلى المتلقّی بشکل خاصّ. إنّ المقال الذی بین أیدینا یتناول بحثاً فی الأدب المقارن، طرفاه الأدبان العربی والفارسی، أمّا نقطة البحث فهی القصّة القصیرة جدًّا، والهدف من المقال تسلیط الضوء على القصّة القصیرة جدًّا فی الأدبین وعقد مقارنة بینهما من خلال النشأة ورأی نقاد الأدبین حیال هذا الفنّ، ومن ثمّ دراسة مقارنة على بعض القصص القصیرة جدًّا اختیرت من کلا الأدبین وتحلیلها للکشف عن العناصر القصصیة التی تضمنّتها. ومن النتائج التی توصّل إلیها المقال أنّ نقاد الأدبین متّفقون – إلى حدّ ما – فی تعریف القصّة القصیرة جدًّا، واتّسامها بعناصر القصّة القصیرة، وهذا ما سنتوصّل إلیه لاحقاً من خلال تحلیل بعض القصص القصیرة جدًّا التی اخترناها من الأدبین. کما نجد التوافق فی إطلاق مسمّیات عدّة على هذا الفنّ من قبل نقّاد الأدبین. أمّا الاختلاف الجزئی البسیط الذی وجدناه فیتمثّل فی طول القصّة القصیرة جدّا. و بالنسبة للمنهج المتّبع فی تحلیل القصص المختارة، فهو المنهج الوصفی التحلیلی الذی یعتمد على المصادر المکتبیة، من خلال إسقاط عناصر القصّة القصیرة على القصص المختارة لنبیّن إمکانیة توفّر العناصر القصصیة وکیفیة توظیفها بشکل یحقّق الروح القصصیة لها.
بررسی تطبیقی درمان درد فراق (نوستالژی) در شعر نازک الملائکه و سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درد فراق (نوستالژی) دردی است که به سبب جدایی و دوری از مطلوب یا اندیشیدن به نامطلوب در فرد تجلّی می یابد و شاعر یا نویسنده به بیان آن می پردازد. همچنین درمان درد فراق (نوستالژی) به تلاش شاعران برای رهایی از اندیشه دردناک و حسرت آور نوستالژی گفته می شود. نازک الملائکه (2007-1923) و سهراب سپهری (1307-1359) ازجمله شاعران نوستالژیکی معاصر ادبیات عربی و فارسی هستند که درد فراق (نوستالژی) در شعر آن ها به صورتی برجسته دیده می شود. ازآنجاکه هر دردی درمان خاصی می طلبد، این دو شاعر با توجّه به شناختی که از درد جان فرسود خویشتن داشته اند به ارائه راه هایی برای درمان پرداخته اند که در این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلیِ مجموعه های شعری دو شاعر و استفاده از منابع کتابخانه ای و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به بررسی مقایسه ای راه های رهایی و درمان درد فراق (نوستالژی) در شعر دو شاعر پرداخته شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد هر دو شاعر برای درمان درد فراق راه حل های مشابهی ارائه داده اند؛ هر دو شاعر «ایمان و یاد خدا و غنیمت شمردن فرصت و در زمان حال زیستن» را راهِ رهایی از درد و رنج و رسیدن به آرامش، «پناه بردن به طبیعت» را برای درمان غم غربت و تنهایی، «پذیرفتن تقدیر» را برای درمان نوستالژی حاصل از اندیشیدن به مرگ و «خزیدن در سایه ها» را برای درمان نوستالژی بکار برده اند.
تحلیل تطبیقی کاربست رئالیسم جادویی در دو رمان «حارس المدینة الضائعة» و «کولی کنار آتش»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرایش به سبک رئالیسم جادویی در ادبیات، یکی از شیوه های جدید و کارآمد در حوزه داستان نویسی است که امروزه با به کار گیری این سبک به تحلیل انواع تضادها، مشکلات اجتماعی، سیاسی و ادبیّات فولکور به صورت ضمنی می پردازد؛ از جمله این رمان های رئالیسم جادویی می توان به کولی کنار آتش نوشته منیرو روانی پور داستان نویس معاصر ایران، و حارس المدینة الضائعة اثر ابراهیم نصرالله نویسنده و منتقد فلسطینی اشاره کرد. در این مقاله مفاهیم و مبانی رئالیسم جادویی با توجه به دیدگاه منتقدان و صاحب نظران ادبی تعریف و تبیین شده و سپس رمان های ذکر شده با توجه به ویژگی ها و مؤلّفه های رئالیسم جادویی تحلیل شده اند. پژوهش حاضر به بررسی کاربست رئالیسم جادویی با تکیه بر عناصر شخصیت و فضا در این رمان ها می پردازد و کاربست جلوه های رئالیسم جادویی در رویکردهایی همچون: شخصیّت ها، وهم و خیال، ترس از تنهایی، استحاله روحی و فضای وهم آلود، تعفّن بار و اغراقی، نمود یافته اند.
مقایسة بنمایه های پایداری نسیم شمال و صالح محمود هُواری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات پایداری واکنش فکری فرهنگی ملّت های تحت سلطه است. ملّت ها با اینکه از جغرافیا، فرهنگ، منش و آرمان های مختلف برخوردارند، امّا بنمایه های ادبیّات پایداری در جای جای دنیا در اغلب موضوع ها، جهت گیری واحدی را دنبال می کند. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر مکتب امریکایی ادبیّات تطبیقی، بنمایه های ادبیّات پایداری را با محوریّت دیوان «باغ بهشت» نسیم شمال، شاعر دورة مشروطه در ایران و دیوان «مرایا الیاسمین» صالح هواری، شاعر معاصر فلسطینی، که هر دو از شاعران متعهّد در قبال سرزمین و مردم خود هستند، با هم مقایسه نماید و بیش از پیش زوایای پنهان و ناگشودة ادبیّات پایداری را در ایران دورة مذکور و فلسطین معاصر بنمایاند. از مهم ترین یافته های این پژوهش آن است که نسیم شمال اندیشه های خود را در مقولة مبارزه و پایداری با زبان صریح و آشکار بیان کرده است و صالح هواری به زبان رمز و اشاره.
رویکرد نقدی احسان عباس و عبدالحسین زرین کوب در تعامل با فرهنگ و ادبیات غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احسان عبّاس و عبدالحسین زرّین کوب از جمله پژوهشگران برجسته ای هستند که در عرصه تعامل با فرهنگ و ادبیات غرب به مانند عرصة نقد ادبی معاصر عربی و ایرانی، با استفاده از روش آزمون و خطا به تحقیق و بررسی در این حوزه پرداخته اند. آنها همه تأثیر و تأثّرهایی را که در طول تاریخ و در طی ادوار مختلف، از یونان قدیم تا به امروز، بین دو ادب شرق و غرب صورت گرفته، مورد بررسی و نقد قرار داد و به این نتیجه رسیده اند که این داد و ستد فرهنگی، همواره بین این دو ادب وجود داشته و دارد. اما این تبادل به این معنا نیست که تطبیق همة اصول یکی از این فرهنگ ها بر ادب و فرهنگ دیگری همواره امکان پذیر باشد. آنان همچنین در برابر نظریه های نقد غربی که از دیرباز تا به امروز وارد ادبیّات عربی و فارسی شده اند، موضع کاملاً آگاهانه برگزیده اند و ضمن بررسی و پذیرش آنها تسلیم و مقلّد محض نبوده اند.
بر این اساس، در این پژوهش، تلاش شده است که با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی، ضمن اشاره به تعامل دوجانبه و همیشگی ادبیّات و فرهنگ شرق و غرب، آرا و نظرات این دو ناقد معاصر را در زمینه چگونگی و میزان این تعاملات در گذشته و حال و میزان گرایش هر یکی از آنها به ادبیّات و فرهنگ گذشته خود و همچنین به ادبیّات و فرهنگ معاصر غرب، بررسی و مقایسه کنیم.