عنصر عقلانیت در ابعاد گفتاری و رفتاری آن در نهضت عاشورا نقش مهمی داشت که شامل همه اقدامات عملی و سخنان امام حسین در مراحل مختلف قیام است. عنصر عقلانیت هدف از قیام را بکارگیری مناسب ترین و معقول ترین روش ها و ابزارها بیان می کند و نشان دهنده پیوند منطقی نتیجه و وظیفه در کلیت این نهضت است. این امر در مراحل مهم این نهضت چون مواجهه امام با حاکم مدینه، وصیت او به برادرش محمد بن حنفیه، نامه های او به مردم بصره و کوفه، مواجهه امام با سپاه حر و خطبه هایش در روز عاشورا آشکار است. از ویژگی های مهم عقلانیت گفتاری امام تاکید بر اهداف اصلی از قیام، بویژه تحقق عدالت و آزادی، رفع ظلم و امر به معروف و نهی از منکر است. ویژگی های عقلانیت رفتاری امام بکارگیری روش ها و ابزارهای گوناگون برای بیان روشن هدف از قیام و گشودن افق های آینده برای آن است. در این زمینه نوشتن نامه ها و ایراد خطبه های روشنگرانه و استناد به قرآن و سنت نبوی و بیان نسبت خود با رسول خدا (ص) دارای اهمیت خاصی است. همچنین عقلانیت قیام امام حسین بطور کلی در تاکید بر وظایف دینی اصیل اوست که نتایج آن ممکن است در کوتاه مدت یا دراز مدت به باربنشینند، که این امر مبین پیوند منطقی نتایج و اهداف در نهضت عاشورا است. در این مقاله، پنج متغیر، نتیجه، وظیفه، اهداف، روش ها و ابزارها از منظر عقلانیت گفتاری و رفتاری امام حسین (ع) در نهضت عاشورا مورد بازخوانی قرار خواهد گرفت.
منابع نگارش یافته در باره مقتل امام حسین(ع) به جهت اعتبار و دقت در نقل و تحلیل یکسان نیستند و مى توان آن ها را به دو دسته کلى قابل استناد و ضعیف تقسیم کرد. دسته دیگرى به نام منابع مفقود نیز وجود دارد که تنها در کتب فهرست به آن ها اشاره شده است و هر چند برخى اخبارشان به کتاب هاى دیگر راه یافته است، اکنون به آن ها دسترسى مستقیم وجود ندارد. این نوشتار کوشیده است تا ضمن گونه شناسی منابع یاد شده، به معرفی و سنجش مهمترین آثار متقدم و متأخر در حوزه مقتل نگاریِ امام حسین (ع) بپردازد و با نقد آثار غیر معتبر و ضعیف، تلاش های صورت گرفته در تدوین مقتل نگاری های جامع را تبیین نماید.
در سالهاى اخیر، مساله اصلاحات و راهکارهاى آن یکى از بحثانگیزترین موضوعات در کشور بودهاست . ابهام این واژه از نظر محتوا و مفهوم، موجب بروز مشکلات عملى و نظرى در عرصه مسائل سیاسى و فرهنگى گردید .
در مقاله حاضر، با توجه به این مشکلات تئوریک، به مساله اصلاحات از منظر حسین بن على (ع) پرداخته شدهاست تا در ماه خون و قیام، رهتوشه عاشقان آن امام همام باشد . براى تحقق این هدف، مباحثى همچون مفهومشناسى اصلاحات، مؤلفههاى اصلاحگرایى، علل حدوثى و غایى اصلاحات در نهضت عاشورا و آسیبشناسى اصلاحات مورد بررسى قرار گرفتهاست .
یکی از حوادث مهم و ماندگار که تأثیرات عمیقی بر جامعه شیعی- اسلامی داشته و دارد، حادثه کربلا است. در این مقاله افزون برتاکید به معمای ماندگاری این حادثه مهم ، سعی در اثبات این فرضیه شده است که روند اساسی تبدیل این حادثه به مکتب پیش از اینکه یک روند تاریخی،ادواری و تدریجی باشد، یک روندی دفعی است که در همان متن حادثه پدیدار می گردد. به دیگر سخن کربلا مکتبی نیست که بعد از حادثه کربلا،توسط سخنوران و خطیبان و محققان و علما به مکتب تبدیل شده است، بلکه حادثه ای است که خواص مکتبی خود را در بطن حادثه وتحت تأثیر شخصیت نورانی امام حسین (ع) نمایان می سازد.بنابراین از دید نویسنده این مقاله آنچه دیگران در خصوص این حادثه انجام می دهند مکتب سازی نیست، بلکه روایت و تبیین یک مکتب است که همدوش حادثه پیش می رود و سر از مکتب در می آورده و به همین علت هم ماندگار می شود. به هر روی مقاله کوشش دارد تا با بهره گیری از منابع کهن و پیگیری رشته حوادث و روند وقایع به ترتیب تاریخی، این مهم را تبیین نماید.
قیام کربلا، قیامى جامع الابعاد و جاودانه است که به دلیل لایهها و جنبههاى فراگیر و متکثرش تفسیرهاى مختلف مىپذیرد و مىتوان با رویکردهاى کلامى، فلسفى، عرفانى، تاریخى، فرهنگى و اجتماعى و سیاسى به آن نگریست .
بدیهى است در طول تاریخ علىرغم رویکردها و منظرهاى مختلف پردازش و تحلیل حادثه عاشورا، انحرافها و تحریفها، افراط و تفریطها و خبط و خطا نیز در تحلیل قیام عاشورا شده است که از جمله آن، افراط و تفریطهاى مربوط به تحلیل عقلانى محض یا عاشقانه و عارفانه صرف آن حادثه عظیم است و هر دو به نوبه خود پیامدهاى فکرى و اجتماعى منفى و آفات و آسیبهایى دارد .
این مقاله بر اساس پیش گفته یادشده بر آن است تا شبهه تضاد عقل و عشق در فهم شناخت، ارزیابى و تحلیل قیام حسین را نفى و تعاضد و همگرایى عقل و عشق را در نهضتحسین نشان دهد .
نهضت اصلاحى و مقدس امام حسین (ع) حادثه عظیم و اثرگذارى در تاریخ اسلام مىباشد که از یک سو اوضاع سیاسى و اجتماعى موجود را دستخوش تغییرات اساسى کرده و از سوى دیگر نتایج روحى و معنوى عمیقى به جاى گذاشت .
برانگیختگى روحى و انقلاب علیه خود، بروز اخلاق متعالى در جامعه و طرد اخلاق تسلیمپذیرى و یاس، پیامدهاى مثبت قیام حسینى در جان افراد مىباشد . و از حیثسیاسى و اجتماعى، بازتاب سریع قیام امام حسین (ع)، وقوع قیامها و حرکتهاى متعددى در شهرهاى اسلامى بود که اوضاع نظام خلافت و ارکان حکومت اموى را متزلزل کرد . نویسنده در این مقاله سعى کرده استبا رویکردى تاریخى این حوادث را در قرن نخست پس از شهادت امام حسین (ع) تبیین نماید . وى ابتدا به اعتراض زید ابنارقم در مجلس ابنزیاد و نقش بسیار سازنده کاروان اسیران بهویژه امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) در گسترش و استمرار نهضتحسینى پرداخته، سپس قیام عبدالله بن عفیف ازدى، قیام مردم مدینه، قیام توابین و مختار در کوفه را به عنوان حرکتهاى متاثر از نهضت امام حسین (ع) مورد بررسى قرار داده است .