فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۳۸۰ مورد.
مراتب عقل در ارسطو و ابن سینا (مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
اصالت وجود و کلی طبیعی
حوزههای تخصصی:
نظریه تشکیکی بودن وجود و کثرات عرضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در مقام پاسخ به این پرسش مهم وجودشناختی است که آیا نظریه تشکیکی بودن وجود قابلیت تبیین کثرت های عرضی میان موجودات را دارد یا خیر؟ از همین رو ابتدا نشان می دهد تشکیکی بودن در فلسفه ملاصدرا لزوماً به معنای رابطه تفاضلی داشتن در امور مشکک می باشد و ثانیاً مستلزم تحقّق رابطه علّی ـ معلولی میان آن دو است. از همین رو رابطه تشکیکی در این فلسفه همیشه طولی است و لذا تشکیک عرضی مفهومی پارادوکسیکال و خود متناقض مانند دایرة مثلث یا مربع مستطیل است. پس تحقّق نسبت تشکیکی میان موجودات هم عرض منطقاً محال است. لذا نظریه تشکیکی بودن وجود منطقاً نمی تواند کثرت میان موجودات هم عرض مانند افراد یک نوع و یا مصادیق انواع تحت یک جنس راه توجیه نماید. همچنین در گام دوم این مقاله ادلّه مختلف اندیشمندانی مانند علامه طباطبایی و استاد مطهری و آیت الله جوادی آملی در اثبات این که نظریه تشکیکی بودن وجود هماهنگ و سازگار با کثرت عرضی برخی موجودات است، مورد نقد واقع شده و ردّ می گردد.
اصالت وجود در حکمت متعالیه و اصالت وجود غرب
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
نظریه وحدت در فلسفه دین از منظر علامه طباطبایى(ره)
حوزههای تخصصی:
اجتماع دو منظر اصالت ماهیت و اصالت وجود در نظریه اصالت پدیداری معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به رغم آن که در فلسفه کلاسیک اسلامی، تا کنون بحث از اصالت و اعتباریت وجود و ماهیت با بحث معرفت شناسی دو بحث جدا و دور از یکدیگر انگاشته شده اند، در این مقاله سعی شده است با تبیین ربط بنیادی و وثیق این دو عرصه به نقش کاملاً تعیین کننده دیدگاه معرفت شناختی در اتخاذ هر یک از دو منظر اصالت وجود یا ماهیت تاکید شود. در بخش نخست مقاله پس از آشکار شدن تلازم انگاره اصالت ماهوی با تلقی متعارف از علم ـ یعنی باور به این همانی ماهوی ـ و بیان ناسازگاری انگاره اصالت وجودی با چنین تلقی و باوری و به ویژه تبیین عقیم بودن راه حل های ارائه شده در حل شبهات وجود ذهنی، ضرورت اتخاذ تلقی جدید و الگوی تازه ای در معرفت به اثبات می رسد . سپس در بخش بعدی با تامل در معنای ماهیت و ماهیت معنا، حقیقت دو جنبه ای و ربطی و ظهوری علم مورد تبیین و تحلیل عقلی قرار گرفته است. بر مبنای این نگرش جدید از حقیقت علم که تحت عنوان نظریه اصالت پدیداری معنا از آن یاد شده است تباین مفروض میان اصالت ماهیت و اصالت وجود انکار شده و اذغان به اصالت هر دو مورد پذیرش قرار گرفته است. در بخش پایانی مقاله به معضل دیرین وحدت وکثرت پرداخته شده و بر پایه نظریه اصالت پدیداری معنا تلاش شده است سر ناگشوده کثرت عرضی و تغایرات معنایی گشوده گردد و به مشکلات وجود ذهنی نیز پاسخی شایسته داده شود
مجرد و مادی
حوزههای تخصصی:
هستی در ملاصدرا و پارمنیدس (مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم پیش سقراطیان وسوفسطاییان (6 ق.م- 4 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
بررسی و نقد ادله تحقق وجود ذهنی در فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از زمان ابن سینا تاکنون دلایل گوناگونی بر اثبات وجود ذهنی ارائه شده است که مهم ترین آن ها ده دلیل است. این مقاله می کوشد تا، ضمن بررسی و نقد این براهین ده گانه، نشان دهد که: 1) اثبات وجود ذهنی برای ادراکات حصولی صرفاً با یاری مقدمه ای تعمیم دهنده ممکن است. 2) دو برهانِ حکم بر معدومات و قضایای حقیقیه صرفاً در صورت ارجاع به برهانِ تصور معدومات نتیجه بخش اند. 3) هفت برهان از براهین وجودِ ذهنی از قبیل تکثیرِ مثال برای برهان تصور معدومات به شمار می آیند و خود برهان مستقلی نیستند. 4) از میان براهین ده گانه تنها دو برهانِ تصور معدومات و خطای ادراک قادر به اثبات وجود ذهنی اند و سایر براهین در اثبات مدعا ناکافی اند.
مطالعه تطبیقی آثار انسان شناختی سوبژکتیویسم و وجود تعلقی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
با تأمل در فلسفه ملاصدرا می توان دریافت که انسان موجودی است دارای استعدادهای نامحدود که با به فعلیت رسیدن در این عالم معنا پیدا می کند و چون به عنوان موجودی محدود تعلق وجودی به وجود لایتناهی دارد، تلاش می کند وجود خود را تحقق و معنا بخشد. لذا باتوجه به وجود تعلقی انسان و نقش عالم در معنا بخشی به وجود او، می توان به نسبت انسان با عالم و حرکت به سوی حق تعالی که غایت همه حرکت های اوست، پی برد. اما وقتی دکارت «من» را در جایگاه «سوژه» و عالم را به عنوان«ابژه» در برابر آن بنا نهاد، «سوبژکتیویسم» و تقابل بین انسان با عالم به عنوان یکی از مهم ترین آثار آن در فلسفه غرب پدید آمد. در این مقاله هدف تبیین نسبت انسان و عالم است با التفات به حیثیت وجود تعلقی او در فلسفه صدرایی در مقابل ثنویت انسان و عالم که از آثار اجتناب ناپذیر «سوبژکتیویسم» است و بالاخره رسیدن به اینکه تعلق و وابستگی انسان به خداوند در حرکت جوهری و به تبع آن فقر جوهری است که انسان صدرایی را از سوبژکتیویسم و هر نوع تفکر خودبنیادی امتیاز می بخشد.
شأن «ماهیت» بدون وجود: مطالعه ای تطبیقی میان فلسفه ابن سینا و حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
در رابطه وجود و ماهیت مشهور این است که ماهیت، تابع وجود و منتزع از آن است و به بیان دقیقتر و تحلیلی تر، هیچ شأنی به جز شأن ظلی و تبعی نسبت به وجود ندارد. چنین تحلیل و تبیینی از ماهیت با مبنای اصالت و وحدت وجود صدرایی کاملاً سازگار است ولی در جواز انتساب آن به حکمایی که در مقام تعیین یکی از این دو(وجود و ماهیت) به عنوان امر اصیل نبودهاند ـ و بهطور خاص ابن سینا ـ تردید جدی وجود دارد. در متون شیخ عبارات فراوانی وجود دارد که در آن ها ماهیات دارای شأن و شیئیتی مستقل از وجود دانسته شده و از آن مهمتر متونی وجود دارد که شیخ به تقرر و تحصل و ثبوت ماهیت پیش از عروض وجود (اعم از وجود عینی و وجود عقلی یا وهمی) پرداخته و حتی برای این مقام ماهیت محل و مقری تعیین کرده است. این ها همه نافی شأن ظلی و تبعی برای ماهیت است. از طرف دیگر جست وجو در آثار ملاصدرا به ما نشان می دهد که هر چند او طبق مشی آموزشی خودـ که در مراحل ابتدایی تا حد امکان همراه و هم رأی قدما گام بر می دارد ـ گاهی گونه ای شأنیت صرف نظر از وجود را برای ماهیت می پذیرد ولی آن گاه که از موضع حقیقی خود و با تکیه و تأکید بر مبانیاش سخن می گوید، هرگونه شیئیت مستقل از وجودی را از ماهیت نفی می کند و هیچ شأنی جز ظلیت نسبت به وجود برای آن قائل نیست. بنابراین از یک سو نصوص رسیده از جانب شیخ، جایگاه و احکامی را که ملاصدرا برای ماهیت قائل شده است، تأیید نمی کند و از سوی دیگر مبانی شیخ بر خلاف مبانی صدرا چنین اقتضایی را ندارد.
رابطه وجود ذهنی و ارزش شناخت از دیدگاه استاد مطهری(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
آیا تنها راه مطابقت ذهن و عین و واقع نمایی ادراکات، اتحاد ماهوی صورت های ذهنی با خارج است و با نفی این اتحاد، راه شناخت ما به عالم واقع مسدود می شود و ما گرفتار سفسطه می شویم یا راه دیگری نیز وجود دارد؟
دیدگاه استاد مطهری در این زمینه دو بخش دارد: بخش اول مدعا، این است که علم حصولی، حضور ماهیت اشیا در ذهن است. این جهت، بعد هستی شناختی موضوع است؛ بخش دوم، ادعای معرفت شناسانه است؛ بدین صورت که تنها راه مطابقت ذهن و عین حصول ماهیت اشیا در ذهن است. در این نوشتار، ضمن نگاه اجمالی به سیر تاریخی مسئله و اشاره به اقوال دیگران، دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری در این موضوع تبیین و نقد می شود.
نظریه بهره مندی در افلاطون و حرکت جوهری
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مقولات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
وجود و ماهیت در نظام فلسفی ارسطو و فارابی
حوزههای تخصصی:
زیبایی و شأن وجودی آن نزد سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سهروردی برای حُسن که معادل زیبایی است، شأنی وجودی، یعنی مکانتی در نظام جهان شناسی خویش در نظر می گیرد. این موضع او می تواند مدخلی برای ورود به مباحث زیبایی شناسی گردد. نوشتاری که در پی می آید، جستجویی است برای یافتن معنای زیبایی و ویژگی های آن، چنان که از سخنان سهروردی می توان استفاده کرد. در این راه ابتدا مفهوم زیبایی و سپس شأن وجودی حسن و عشق مورد تدقیق قرار می گیرد که از این تأمل خصایص عینیت، تشکیک و همبستگی با معرفت به دست می آید. این ویژگی ها می تواند مفهومی به نام هنر اشراقی را پدید آورد که نتیجة پیوند روح هنرمند با عوالم بالاتر و عشق و شوق او به مبدأ اعلی است و دستاوردهای آن روگرفت و تقلید جهان برین است. چنین هنری که زاییدة عشق هنرمند به حسن و زیبایی است، والاترین هنرمندان را عاشقان خیر اعلی معرفی می کند و نفس هنرمند و مخاطبش را از رکود باز می دارد.
مبانی تطابق عوالم از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«تطابق عوالم» اصلی است که در حکمت متعالیه بیانگر چندوچون نسبت و روابط حاکم بین عوالم می باشد. ملاصدرا هستی را در چهار عالم اله، عقل ، مثال و ماده طبقه بندی می کند و نسبت این عوالم را از نوع قشر و لُبّ، محیط و محاط، حقیقه و رقیقه و، در یک کلام، «تطابق» توصیف می نماید. تطابق که حاکی از نوعی عینیت در عین غیریت است به معنای حضور عوالم مادون در عوالم مافوق به نحو اعلا و اشرف می باشد. طبق این اصل، ماهیتی که در عالم ماده با وجودی خاص موجود است با وجود برتر مثالی و عقلی و الهی در عوالم برین حضور دارد. اصل تطابق عوالم در حکمت متعالیه با اصول و قواعد شاخص این مشرب حکمی اثبات و تبیین شده است. این اصول عبارت اند از: صرافت و بساطت وجود، تشکیک، و وجود رابط معلول و ارجاع علیت به تشأن. مبانی مذکور از دیگر سو حکمت متعالیه را به اثبات وحدت شخصی وجود سوق داده است. نتیجه این امر جانشینی تجلی و ظهور به جای وجود معلول و همچنین جانشینی تطابق عوالم ظهور به جای تطابق عوالم وجود است.
بساطت وجود در حکمت متعالیه و مشاء(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
امور عامه نقش مهمی در قبول یا رد نظریات مطرح در فلسفه ایفا می کند. از جمله مسائلی که ملاصدرا برخلاف حکمای مشاء، در امور عامه مطرح کرده «بساطت وجود» است. تفاوت نگرش به وجود در حکمت متعالیه و مشاء در چه بوده که یکی آن را به عنوان مقدمه مشترک ورود به فلسفه پذیرفته و دیگری آن را کنار نهاده است؟ هدف از طرح و پاسخ به این سؤال، یافتن نگرش حکمت متعالیه به بنیادی ترین مسأله فلسفه و تفاوت این نگاه با نگرش حکمت های پیش از آن است.
نوشتار حاضر به روش تحلیلی مقایسه ای سعی دارد، به منظور پرداختن به تفاوت دو نگاه مشاء و متعالیه به مسأله بساطت وجود، ضمن تفکیک بساطت مفهوم و حقیقت وجود، به برخی مبانی مورد نیاز برای طرح مسأله بسیط بودن وجود و همچنین آثار و نتایج آن در فلسفه را اشاره نماید.
مشائین حقیقت وجود را صرفا واقعیتی انتزاعی معرفی می کنند که عقل در تحلیل خود از اشیای جهان هستی بدان نائل می شود؛ در مقابل حکمت متعالیه برای حقیقت وجود، عینیت خارجی و واقعیتی برتر از انتزاعیِ صرف قائل است و با نگرش تشکیکی، عامل کثرات را در خود وجود و عامل وحدت بخش آن می یابد. لذا مشاء، بایستی مسأله بساطت وجود را صرفا مربوط به عالَم ذهن بداند، در حالی که حکمت متعالیه آن را به عالَم عین هم سرایت می دهد. در تبیین نگاه متعالیه می توان از قاعده بسیط الحقیقه کمک گرفت.